۱۴۰۲-۰۷-۰۸

آزیتا اسکندریون به پرداخت جزای نقدی محکوم شد

خبرگزاری هرانا

آزیتا اسکندریون، شهروند ساکن زنجان توسط دادگاه انقلاب این شهر به پرداخت چهار میلیون تومان جزای نقدی بدل از ۹۱ روز حبس تعزیری محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آزیتا اسکندریون به پرداخت جزای نقدی محکوم شد.

براساس حکم صادره توسط شعبه دو دادگاه انقلاب زنجان، خانم اسکندریون از بابت اتهام “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی” به پرداخت چهار میلیون تومان جزای نقدی بدل از ۹۱ روز حبس تعزیری محکوم شده است.
آزیتا اسکندریون پیشتر در دادسرای عمومی و انقلاب زنجان مورد تفهیم اتهام قرار گرفته و با قرار کفالت آزاد شده بود.

۱۴۰۲-۰۷-۰۴

پشت دیوارهای زندان قرچک چه می‌گذرد؛ روایت آتنا دائمی از «جهنمی به نام زندان»

رادیو فردا

عکسی که خبرگزاری قوه قضائیه سال ۱۴۰۱ از ورودی زندان قرچک ورامین منتشر کرد.

۲۵ شهریور، سالروز جان‌ باختن مهسا (ژینا) امینی، خبرگزاری‌های داخل کشور ازجمله تسنیم که به سپاه پاسداران وابسته است، از آتش‌سوزی در زندان زنان واقع در قرچک ورامین خبر دادند.

این خبرگزاری‌های حکومتی، علت این حادثه را «آتش‌ زدن تخت و لباس‌ها توسط زندانیان بند اعدامی‌ها» در اعتراض به مدیریت زندان اعلام کردند و مرکز رسانه قوه قضائیه بعد از انتشار این خبر، به‌سرعت اعلام کرد که آتش‌سوزی «بسیار جزئی بوده و خیلی سریع مهار شده است».

پیش از این نیز بارها گزارش‌هایی از وضعیت بسیار نامناسب زندان زنان در قرچک ورامین منتشر شده بود و شماری از زندانیان سیاسی زن از شرایط غیرانسانی و به‌شدت نامساعد این زندان که درواقع به زندانیانی با جرایم جنایی و کیفری اختصاص دارد، سخن گفته بودند.

آتنا دائمی، فعال حقوق بشر که ماه‌ها در زندان قرچک زندانی بوده، در گفت‌وگویی مفصل با رادیوفردا، ضمن تشریح وضعیت تکان‌دهندهٔ زندان قرچک، ابتدا دربارهٔ آتش‌سوزی اخیر می‌گوید که به‌نقل از برخی منابع او، «عمدی و از طرف خود زندانبان‌ها بوده و وقتی زندانیان دیدند که آتش در حال گسترش است و خاموش نمی‌شود، دست به شورش زدند».

آتنا دائمی می‌گوید: عده‌ای هم می‌گفتند که برخی می‌خواستند مراسم سالگرد ژینا امینی را برگزار کنند که این اتفاق افتاد. اما به هرحال، چیزی که مشخص است این است که زندانیان هم شورش کردند و لباس و پتوها را هم آتش زدند و این اتفاق هم سابقه هم دارد. در سال ۱۳۹۷، زمانی که عفو عمومی از سوی علی خامنه‌ای اعلام شده بود، در روز زن حتی یک زن هم در آن‌جا آزاد نشد. به همین دلیل زندانیان شورش کردند و پتوها را آتش زدند و فضایی بسیار امنیتی ایجاد شد.

به‌گفتهٔ آتنا دائمی، در مورد اخیر هم می‌گویند شورش زندانیان بوده و زندانبان‌ها هم که از برخی از این زندانیان کینه داشتند و می‌خواستند آن‌ها را عامل این آتش‌سوزی معرفی کنند، با ضرب و شتم آن‌ها را از بند خارج کردند. این زندانیان در حال حاضر در انفرادی به سر می‌برند. پس از آتش‌سوزی تلفن‌های بند را هم برای یک روز قطع کردند.

با وجود انتشار خبر آتش‌سوزی، شماری از زنانی که در سالگرد جان باختن مهسا امینی بازداشت شده بودند، به زندان قرچک ورامین منتقل شدند و این امر بر ابعاد نگرانی‌ها افزود و این گمان را تقویت کرد که این اقدامات با هدف کاهش تأثیرات حرکات مدنی و اعتراضی شهروندان و ایجاد فضای ترس بیشتر صورت می‌گیرد.

آتنا دائمی و گلرخ ایرایی در سال ۱۳۹۶ به خاطر امضای یک بیانیه دربارهٔ اعتراضات دی ۹۶ برای «تنبیه» به زندان قرچک تبعید شدند. این دو زندانی سیاسی ۴۶ روز را در انزوای کامل به سر بردند و حتی به بند عمومی زندان قرچک نیز فرستاده نشدند.

تصور بیشتر مسئولان زندان این است که زندانیان سیاسی می‌توانند زندانیان عادی را تحت تأثیر قرار دهند. از آتنا دائمی پرسیدم چرا زندانیان سیاسی، هنرمندان و فعالان حقوق بشر زن را به زندان قرچک منتقل می‌کنند؟

او در پاسخ چنین می‌گوید:

«یکی از سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی و نهادهای امنیتی این است که زندانیان سیاسی با هم و در یک جا جمع نباشند تا نتوانند با هم هسته‌های مقاومت جمعی تشکیل دهند و کارهایی گروهی مثل دادن بیانیه، تحصن و اعتصاب را در زندان‌ها علیه جمهوری اسلامی انجام دهند.

یک هدف متفرق کردن زندانیان سیاسی است و برای همین، زندانیان سیاسی را به زندان‌های عمومی تبعید می‌کنند. هدف دیگر هم این است که رعب و وحشت بیشتری ایجاد کنند، هم در میان فعالان سیاسی و هم در میان خانواده و به جامعه هم این پیام را بدهند که اگر شما خلاف نظر ما کاری بکنید یا حرفی بزنید، ما شما را بازداشت می‌کنیم و در زندان در کنار زندانیان خطرناک قرار می‌دهیم و هر اتفاقی هم بیفتد ما هیچ مسئولیتی به عهده نمی‌گیریم.

من خود شاهد بوده‌ام که خیلی از زندانیان جرائم خطرناک حاضرند برای کمترین امتیازها هر کاری را انجام بدهند و به خواست رؤسای زندان‌ها و زندانبان‌ها تن بدهند. این گونه از زندانیان هر کاری می‌توانند بکنند، از پرونده‌سازی گرفته تا درگیری بدون بهانه و ضرب و جرح.»

برخی از زندانیان جرایم عمومی محکوم به اعدام هستند و حتی در مواردی چندین حکم اعدام در پرونده خود دارند. به این زندانیان گفته می‌شود در صورت اجرای خواسته‌های زندانبان‌ها هر بار اجرای حکم به تعویق می‌افتد. درست است که با ارتکاب خلاف در زندان، رسیدگی به آن باعث تعویق اجرای حکم اعدام می‌شود و به این زندانیان فرصت ادامه زندگی می‌دهد، اما درواقع اغلب این اتفاقات، به‌گفته برخی منابع، به دستور رؤسای زندان‌ها رخ می‌دهد؛ همچنان‌کهبرای علیرضا شیرعلی محمدی در زندان بزرگ تهران اتفاق افتاد و زندانیان جرائم عمومی به او حمله کردند و او را به قتل رساندند.

آتنا دائمی با یادآوری تجربه شخصی خود از چنین برخوردهایی در زندان‌های قرچک و لاکان می‌گوید زندانیان عمومی دو بار به من حمله‌ور شدند و می خواستند که درگیری ایجاد کنند. آن‌ها بعدا آمدند از من معذرت خواستند و گفتند که ما مجبور شدیم، به ما گفتند بریزید سرش و کتکش بزنید.

آتنا دائمی می‌گوید «بنابراین شک نکنید اگر زندانیان جرایم عمومی در زندان‌ها کاری علیه زندانیان سیاسی بکنند، به دستور نهادهای امنیتی و رؤسای زندان‌ها بوده است. آن‌ها از زندانیان عادی برای سرکوب زندانیان سیاسی سوءاستفاده می‌کنند.»

بزرگ‌ترین زندان زنان در خاورمیانه با ۱۱ سوله و دو هزار زندانی
زندان قرچک زندانی بزرگ در وسط بیابان‌های ورامین است که دور تا دور آن را نیزار پوشانده، با آفتابی داغ و شدید و بهار و تابستان‌هایی طاقت‌فرسا.

در میان اهالی محل معروف است کسانی که قتلی انجام می‌دهند، جنازه‌ها را در این نیزارها می‌اندازند و بعد آن‌جا را به آتش می‌کشند تا اثری از جنازه و جنایت باقی نماند.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، روایت آتنا دائمی از زندان زنان قرچک ورامین است؛ توصیف و ترسیم مکان و فضای زندان، جزئیاتی از شیوهٔ نگهداری زنان زندانی و نحوهٔ برخورد با آنان، و آن‌چه در سال‌های اخیر پشت دیوارهای این زندان رخ داده و همچنان در حال رخ دادن است.

آتنا دائمی چنین روایت می‌کند:

در داخل زندان بوی فاضلاب همیشه در فضا هست و آدم را رها نمی‌کند. این بو در ورودی ساختمان و همین‌طور در ساختمان بهداری بیشتر به مشام می‌رسد، زیرا چاه اصلی این ساختمان زیر بهداری است. با این همه، این بوی بد حتی در هواخوری و هوای آزاد هم زندانیان را رها نمی‌کند.

وارد محوطه که می‌شوید، سمت چپ، ساختمان اداری است و سمت راست، سالن ملاقات. جلوتر ورودی اصلی سوله‌هاست. در بدو ورود، اولین اتاق سمت راست، قرنطینه است. راهرویی باریک با چند تا اتاق. یکی از این اتاق‌ها مخصوص کسانی است که خدمات می‌دهند و از خود زندانیان هستند. به این زندانیان رأی‌کار گفته می‌شود. در سمت راست اتاقی وجود دارد که زندانیانی که از مرخصی برمی‌گردند به آنجا می‌روند. دو سه اتاق دیگر هم در همین راهرو وجود دارد برای کسانی که تازه وارد زندان شده‌اند و روزهای اول خود را در زندان سپری می‌کنند. وضع در همه بندها همین طور است. در انتهای راهرو و تخت‌ها و کابین‌ها سرویس بهداشتی است، بعد هواخوری و بعد از آن فروشگاه زندان.

قرنطینه، کثیف‌ترین جای زندان
قسمت قرنطینه هم همان جایی است که تازه‌واردها را در آن‌جا نگه می‌دارند و بدترین قسمت این زندان است. این اتاق با در آهنی از بندهای عمومی جدا شده است. می‌شود گفت که وضعیت قرنطینه زندان قرچک که از بسیاری از امکانات اولیه انسانی محروم است، از همه بندهای دیگر بدتر و کثیف‌تر است.

بسیاری از زنانی که در قرنطینه هستند، زنان معتادی هستند که به اصطلاح رایج در آن‌جا «پس می‌دهند». در نتیجه در و دیوار پر از خون و استفراغ و حتی مدفوع است. ولی مسئولان زندان به این وضعیت توجهی نمی‌کنند و آن‌جا را تمیز نمی‌کنند. بندهای دیگر هم همیشه کثیف هستند، اما کمی تمیز می‌شوند.

لباس و پوشش در زندان
به زندانیانی که به بند عمومی فرستاده می‌شوند، ملحفه‌ای داده نمی‌شود. به دلایل امنیتی اجازهٔ گرفتن وسیله از بیرون را هم ندارند چون می‌گویند بازرسی این لباس‌ها سخت است و ممکن است از طریق آن مواد مخدر وارد زندان کنند. در نتیجه زندانی‌ها مجبورند با قیمت بالا از بوتیک زندان لباس‌هایی با کیفیت پایین بخرند. برخی هم که بضاعت مالی ندارند، باید لباس‌های کهنهٔ هم‌بندی‌هایشان را بپوشند یا برای خرید یکی دو تکه لباس مجبور به کار برای هم‌بندی‌هاشان می‌شوند و یا دست به هر کاری می‌زنند که مأموران زندان بگویند، ازجمله پرونده‌سازی و ضرب و جرح زندانیان دیگر.

این وضعیت سیاست سازمان زندان‌هاست چون برخی لباس‌ها مثل دامن، شلوارک و تاپ ممنوع است و در واقع می‌خواهند زندانیان پوشش متحدالشکل داشته باشند و فکر می‌کنند با این روش می‌توانند به خواسته خود برسند، هرچند زندانیان همان لباس‌ها را در نهایت به همان چیزی که خودشان می‌خواهند تبدیل می‌کنند. و البته، در این میان، سود کلانی هم نصیبت این بوتیک‌ها می‌شود. در بوتیک زندان قرچک گاهی کرِم‌های دور چشم و کرِم ضد آفتاب هم می‌آوردند، اما کسی توان خرید آن‌ها را نداشت.

تنها چیزی که در بدو ورود به زندانی می‌دهند، یک چادر است که دیگر آن را هم پس نمی‌گیرند. زندانیان عمومی همه باید چادر سر کنند، اما زندانیان سیاسی مثل خود من چادر سر نمی‌کردیم.

وضعیت ساختمان زندان قرچک
پس از اتاق بازرسی دری به یک راهرو خیلی بزرگ شبیه یک خیابان بزرگ باز می‌شود. در سمت چپ این راهرو بزرگ ۱۱ سوله قرار دارد. هر بند یک درِ کوچک دارد و پشت هر در یک اتاق بزرگ هست که کابین کابین است. همه بندها در این ۱۱ سوله به همین شکل هستند.

بند یک و دو مخصوص زندانیان قاچاقچی و حمل مواد مخدر است. بند سه و چهار مخصوص کسانی است که مرتکب قتل شده‌اند یا زورگیری کرده‌اند یا سرقت‌های کلان و گروگانگیری انجام داده‌اند. بند پنج و شش مال جوانانی است که زیر سن ۲۵ سال هستند و فرقی نمی‌کند که چه جرمی مرتکب شده‌اند. بند هفت بند سلامت است و مال کسانی است که سیگاری نیستند. بند هشت بند مادران، زنان باردار و یا زنانی است که با فرزندان‌شان در زندان هستند و مدتی هم به بند سیاسی تبدیل شده بود، اما پس از انتقال زندانیان سیاسی به اوین، این بند دوباره فقط بند مادران بود.

زندان قرچک بند یک و دو مشاوره هم دارد که کلاً از بقیه بندها جدا هستند و متعلق به کسانی است که حبس‌های سنگین و طولانی دارند، سیگار و مواد مخدر هم مصرف نمی‌کنند و از نظر روانی هم متعادل‌تر هستند و همیشه گفته می‌شد که از لحاظ بهداشتی هم از باقی بندها بهتر است.

ظرفیت هر یک از این بندها حداکثر ۱۲۰ نفر است، اما بسیاری شاهد بوده‌اند که در هر بند حداقل ۲۰۰ نفر نگهداری می‌شوند، طوری که خیلی‌ها حتی جای خواب هم ندارند و به آن‌ها کف‌خواب گفته می‌شود.

در میان همه بندها فقط بند مادران اتاق است و بندهای دیگر کابین است و در هر کابین ۹ نفر را جا می‌دهند. وضع به‌گونه‌ای است که زندانیان حتی جا برای نشستن ندارند. همهٔ تخت‌ها به دیوار پیچ شده است. خیلی از زندانیان قرچک قوز دارند چون جایی برای نشستن ندارند و مجبورند لبه تختی که خیلی کوتاه است بنشیند و این قوز نشانه مشخص زندانیان قدیمی است.

در هیچ کدام از بندها هیج پنجره‌ای نیست. تنها روزنه به بیرون هواکشی است که در سرویس بهداشتی کار گذاشته شده است. گاهی شاید شما بتوانید از لای پره‌های این هواکش شب را ببینید. درهای هواخوری همه آهنی است و وقتی درِ هواخوری هم بسته می‌شود، شما عملاً دیگر هیچ چیز نمی‌بینید.

یک اتاق هم بود به اسم باشگاه که وسیله‌ای نداشت اما می‌شد آن‌جا نرمش کرد که آن اتاق هم بعداً به بازداشتگاه تبدیل شد. به‌جز این‌ها، در زندان کتابخانه، آشپزخانه، آسایشگاه پرسنل و کلاس سوادآموزی و کلاس دارالقرآن هم هست که خیلی هم فعال نیست.

در کریدورهای هر بند شاید یک یا دو تلویزیون باشد. هر بندی یک تا دو یخچال هم دارد که شاید به هرکسی فقط در حد نگه داشتن یک پنیر جا برسد.

فاجعهٔ آب و غذا در زندان
زندانیان غذاخوری هم ندارند. همه باید روی تخت‌ها غذا بخورند یا در همان فضای خیلی کوچک بین تخت‌ها با اندازه دو متر در سه متر. به همین دلیل، زندانیان نوبتی غذا می‌خورند و بعد می‌روند و ظرف‌هایشان را می‌شویند.

غذای زندان هم خیلی افتضاح بود واقعاً نمی‌شد خورد. قابلمه را که می‌آوردند، وکیل بند که از زندانیان بود و توسط زندانبان‌ها انتخاب شده بود، غذا را تقسیم می‌کرد. شاید به هر کس به اندازهٔ دو بند انگشت مرغ می‌رسید. میوه و لبنیات اصلاً نمی‌دادند. هفته‌ای شاید یک بار یک ماست کوچک می‌دادند.

فقط غذای بند مادران که بچه‌های کوچک داشتند جدا بود و تنها فرقش این بود که کمی بیشتر بود یا کمی بیشتر گوشت داشت. غذاها اغلب می‌ماند و کسی نمی‌خورد شاید بیشتر به این دلیل که زندانیان در حال ترک اعتیاد بودند و تمایلی به خوردن غذا نداشتند.

خیلی‌ها مجبور بودند کنسرو بخرند یا غذاهای نیم‌پخته و نیم‌پز آماده از فروشگاه زندان بخرند، اما جایی نبود که این غذا را بجوشانند یا گرم کنند، برای همین خیلی‌ها هم مشکل معده داشتند چون این غذاها پر از مواد نگهدارنده است و خیلی از زندانیان قدیمی سرطان معده هم گرفته بودند.

به‌طور کلی اصلاً امکانی برای گرم کردن غذا وجود نداشت. آب جوش نبود. صبح به صبح فلاسک‌ها را می‌گذاشتند دم در. آن‌ها را جلو درِ اصلی بند پر و پخش می‌کردند. یک گاری بزرگ بود که تا به بندهای پایین می‌رسید، آب دیگر خنک شده بود، آن هم بیشتر آب شوری که پس از جوشاندن طعم بسیاری بدی داشت. من در تمام مدتی که در زندان قرچک بودم، چای نخوردم.

یک شیر آب هم بود که می‌گفتند آب شیرین است، اما قابل خوردن نبود. حتی لیوان که می‌شستیم، لیوان پر از شن‌ریزه می‌شد. ولی خب خیلی‌ها که پول نداشتند آب بخرند، از همان آب استفاده می‌کردند.

فروشگاه خوراکی در انتهای هواخوری است و اغلب جلو آن صفی طولانی هست. از صبح تا ظهر باز است و خیلی چیزها هم با محدودیت فروخته می‌شود، برای همین موقع خرید درگیری هم پیش می‌آید. میوه هم گاهی می‌آوردند اما خیلی محدود، اما همه نمی‌توانستند بخرند حتی آن‌هایی که توانایی مالی هم داشتند.

زندگی این‌گونه می‌گذرد
بعد از سرویس بهداشتی در انتهای بندها، در سمت چپ چهار تا حمام یا چهار تا دستشویی که روبه‌روی هم هستند قرار دارد با درهای نصفه، به‌طوری که از سینه به بالا و از زانو به پایین کاملا قابل رؤیت است.

درِ دستشویی‌ها هم کوتاه است و تهِ دستشویی روشویی است که قبلاً از همان‌ها برای ظرف‌شویی هم استفاده می‌شده، اما حالا یک جایی درست کرده‌اند برای شستن ظرف‌ها.

صبح‌ها آمار زندانیان را می‌گیرند و آن‌ها را به هواخوری می‌فرستند، حالا فرقی نمی‌کند که هوا گرم باشد، یا سرد باشد و برف بیاید. البته زندانی‌های سیاسی به هواخوری نمی‌رفتند. بعد از ظهرها هم، قبل از این که درِ هواخوری را ببندند، به همان شکل آمار می‌گیرند و درِ هواخوری بسته می‌شود و همهٔ جمعیت به داخل بندها برمی‌گردند.

در طول روز به هر حال یک عده در کارگاه‌ها هستند، یک عده دارند کارهای بند را انجام می‌دهند و فرصتی است که فضا آرام‌تر شود، اما پاییز و زمستان که درها را زودتر می‌بندند چون هوا زودتر تاریک می‌شود، به هم‌ریختگی و ازدحام جمعیت و سر و صدا و دعوا هم بیشتر است.

در هواخوری هم جایی برای نشستن نیست. همه روی زمین می‌نشینند. جایی برای آویزان کردن لباس هم نیست. از یک سری بندهای آهنی زنگ‌زده‌ برای آویزان کردن لباس استفاده می‌شد اما کسی رغبت نمی‌کرد که لباسش را بر آن‌ها خشک کند. ما لباس‌هایمان را سرِ تخت‌های خودمان خشک می‌کردیم.

در هر بند چهار تلفن وجود دارد در هواخوری که صبح تا ظهر مخصوص کسانی است که داخل بند هستند، کارگاه نمی‌روند و رأ‌ی‌کار نیستند و بعدازظهر برای رأی‌کارهاست که بیشتر از بقیه زمان تلفن دارند.

رأی‌کارها زندانیانی هستند که همه کار می‌کنند، از آشپزی و حمل آب جوش با گاری گرفته تا حمل وسایل فروشگاه و بوتیک. این‌ها در ازای این کارها زمان تلفنی بیشتری نسبت به بقیه دارند و شاید اگر تخلفی نداشته باشند، هر چهار ماه یک بار بتوانند ملاقات حضوری داشته باشند. بعضی‌هایشان آن موقع ماهی صد هزار تومان حقوق می‌گرفتند که کفاف هیچی را نمی‌داد.

برای نظافت هم یک سری از سوی وکیل بند انتخاب می‌شوند. وکیل بند را هم رئیس بند انتخاب می‌کند. وکیل بند چند نفر را انتخاب می‌کند، مثلاً دو نفر برای جارو کردن با جارو دستی. آن‌ها فضاهای عمومی را تمیز می‌کنند و هر کس باید جلو تخت خودش را خودش تمیز کند.

جدال برای تأمین معاش در زندان
در ازای این کارها یعنی جاروکشی یا شستن دستشویی‌ها هفتگی پولی را از حساب همهٔ زندانیان کم می‌کنند و به آن‌ها که کار می‌کنند، از فروشگاه زندان جنس می‌دهند. اکثر این زندانیان کسانی هستند که هیچ کس را بیرون از زندان ندارند و حتی از تلفن هم استفاده نمی‌کنند و زمان تلفن خود را می‌فروشند.

در زندان‌ها اصولاً وضع زندانیان مالی از همه بهتر است، چون هم پول دارند و هم آدم. هر چه می‌خواهند می‌خرند و با دو تا تی‌شرت آدم‌ها را به زیر پرچم خود می‌کشند.

برخی هم از صبح تا ظهر در کارگاه کار می‌کنند و کار چرم انجام می‌دهند یا کارهای صنایع دستی مثل گلیم و فرش که این‌ها را زندان می‌فروشد و یک درصد خیلی کمی از درآمدش را به زندانیان می‌دهد. این طور نیست که شما بتوانید پول به بیرون از زندان واریز کنید تا دردی از درد خانواده‌ات کم کنی. پول را به کارتی می‌ریزند که در زندان است و تو فقط می‌توانی با آن در زندان خرید کنی.

با این حال، خیلی از زندانیانی که مثلاً زمان تلفن خود را می فروختند یا کاردستی درست می‌کردند مثل قلاب بافی، شماره حساب بیرون می‌دادند که پول به حساب خانواده‌هایشان واریز شود چون خیلی از آن‌ها بچه داشتند و این‌طور زندگی‌ها را می‌چرخاندند.

یک سال عید آمدند و گفتند کمیته امداد نفری یک میلیون تومان عیدی داده که بعد فهمیدیم نفری دو میلیون تومان بوده و زندان خودش نیمی از آن را بالا کشیده شده است. نمی‌توانید تصور کنید که همین یک میلیون تومان چه هیجانی در زندان ایجاد کرده بود. خیلی‌ها به من مراجعه می‌کردند و می‌گفتند ما برایت این‌جا خوراکی ‌می‌خریم، تو به خانواده‌ات بگو این پول را به حساب خانوادهٔ ما و برای بچه‌های ما بریزند، اما چون من تلفن‌ممنوع بودم، نمی‌توانستم کمکی بکنم.

خیلی‌ها سیگار یا چیزهای کمیاب می‌خریدند تا بعد که در بند نبود، به قیمت بالاتر بفروشند. یک باکس سیگار را به قیمت یک میلیون تومان می‌فروختند. سوزن و فندک هم که خودش قصه‌ای است چون نباید در زندان باشد، اما خود زندانبان‌ها می‌آوردند و به زندانیان می‌دادند و بعد به جایش از آن‌ها می‌خواستند که برایشان جاسوسی کنند یا آدم کتک بزنند. آن سوزن کج گاهی ۱۵۰ هزار تومن فروخته می‌شد.

در داخل بند، مواد مخدر هم بود. خود زندانبان‌های می‌آوردند و خیلی راحت در داخل بند فروخته می‌شد. یک بار هم که آن را با سفیداب قاطی کرده و فروخته بودند، سفیداب در بند ممنوع شد.

مدل مو مردانه ممنوع!
در داخل بند آرایشگاه هم هست در حد کوتاه کردن مو تا حد گوش و چند تا رنگ هم بود اما بیشتر دستمزد کار در آرایشگاه هم به زندان می‌رسید. برای همین، برخی هم داخل بندها این کارها را می‌کردند. کوتاه کردن مو مدل پسرانه هم تخلف به حساب می‌آمد و اگر کسی با هزار زحمت تیغ می‌زد یا با قیچیِ پارچه موهایش را کوتاه می‌کرد، جریمه می‌شد یا از تلفن و ملاقات محروم می‌شد. برای زندانیان سیاسی هم که پروندهٔ جدید باز می‌کردند.

ورودی جدید هم همیشه داستان است و باعث درگیری می‌شود. خیلی وقت‌ها هم خود زندانبان‌ها باعث این دعواها می‌شوند، چون از دعوا لذت می‌برند و سرگرم می‌شوند. زندانیان قدیمی و شرور به ورودی‌های جدید به چشم طعمه نگاه می‌کنند، چه از نظر مالی و چه جنسی و نگاه می‌کنند که اگر می‌ارزد، زندانیان جدید را به زیر پرچم خود درآورند.

زندانبان‌ها از این وضعیت هم سوء‌استفاده می‌کردند و اگر کسی خواسته‌ای داشت، می‌گفتند تو را می‌فرستیم بند سه و چهار که آدم بشی. در بند یک و دو هم زندانیان شروری بودند.

تو برو بگو مرگ بر دیکتاتور
من در سال‌های ۹۶ و ۹۷ چهار ماه در زندان قرچک بودم. درست است که بین زندانیان زن آن‌جا آدم‌های خطرناکی هم هست، اما خیلی‌ از آن‌ها صادق هستند. زمان عروسی خواهرم من آن‌جا بودم. به من حتی اجازهٔ تلفن هم ندادند. همین بچه‌ها وقتی دیدند من ناراحتم، به من گفتند بیا جشن بگیریم. بیسکویت را با همان وضعیت غیربهداشتی خرد کردند، با خامه قاطی کردند، شبیه کیک شد و رویش اسمارتیز ریختند و آهنگ گذاشتند و رقصیدند. این طوری هم هستند و خیلی همدردی و همدلی می‌کنند.

گلرو (ایرایی) که آن‌جا بود، اعتصاب کرده بود که برود اوین و این زندانیان ناراحت شده بودند که چرا نمی‌خواهد پیش ما باشد؟ بعد من برایشان توضیح می‌دادم که مشکل شما نیستید، او دنبال حق خودش است.

بعضی‌هایشان که این‌طور بودند، اگر می‌دیدند که تو آدمی هستی که ریشهٔ مشکلات‌شان را می‌دانی و می‌دانی که زخم‌خوردهٔ چه هستند و چرا به این‌جا رسیده‌اند، با تو همراه می‌شدند. به من می‌گفتند: تو بیا برو بگو مرگ بر دیکتاتور، ما همراهت می‌شویم.

دستگیری دست‌کم ۶۰۰ زن در تهران در سالگرد مهسا

IRANWIRE

هم‌‌اکنون ۱۳۰ زن که در سالگرد مهسا دستگیر شده‌اند، در بند قرنطینه زندان زنان قرچک در انتظار رسیدگی به وضعیتشان هستند.

بر اساس گزارشی که کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان روز پنج‌شنبه منتشر شده، تنها در سالگرد جان باختن مهسا امینی در روز ۲۵ شهریور دست‌کم ۶۰۰ زن در تهران دستگیر شده‌اند.

در این گزارش گفته شده که از این تعداد دستگیری، هم‌‌اکنون ۱۳۰ زن در بند قرنطینه زندان زنان قرچک در انتظار رسیدگی به وضعیتشان هستند.

کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان به نقل از خانواده برخی از دستگیرشدگان در این گزارش نوشته است که اکثر بازداشتی‌‌ها با سپردن تعهد از بازداشت پلیس آزاد شدند و زنانی که هم‌‌اکنون در زندان قرچک هستند نیز پرونده‌شان به دادسرا ارسال شده و امیدوارند که با قرار وثیقه یا کفالت آزاد شوند.

در این گزارش همچنین جزئیاتی از دستگیری‌ها در شهرهای ایران آورده و برای نمونه نوشته که در استان یزد، شهر ابرکوه، دست‌کم ۱۲ نفر از جوانانی که در شامگاه ۲۵ شهریور در میدان اصلی شهر دست به تجمع زده بودند، شبانه در محل سکونت‌شان دستگیر شده‌اند.

علاوه بر این کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان در این رابطه نوشت که این کمیته تاکنون اسامی ۲۰ تن از دستگیرشدگان دهدشت را ثبت کرده است. پیشتر جواد هاشمی‌‌مهر، معاون سیاسی و امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد گفته بود که در شامگاه ۲۵ شهریور در دهدشت ۱۵ تن شامل ۱۳ مرد و دو زن دستگیر شده‌اند و شمار دیگری نیز «شناسایی شده‌اند».

در مجموع، کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان در فاصله ۱۹ تا ۲۹ شهریور، اسامی ۱۱۸ فرد بازداشت‌شده را ثبت کرده است.

۱۴۰۲-۰۷-۰۱

هانیه توسلی، بازیگر سینمای ایران، «به قید کفالت» آزاد شد

رادیو فردا

هانیه توسلی (عکس از آرشیو ۱۳۹۸)

طناز توسلی، خواهر هانیه توسلی، بازیگر سینمای ایران، روز یک‌شنبه ۲۶ شهریور، از آزادی هانیه توسلی به قید کفالت خبر داد.

دو منبع مطلع شنبه ۲۵ شهریور در گفت‌وگو با رادیو فردا از بازداشت هانیه توسلی، بازیگر سینمای ایران، توسط نیروهای امنیتی خبر داده بودند.

یک منبع مطلع به رادیو فردا گفت که هانیه توسلی «هنگام ورود به خانه‌اش توسط چند مامور بازداشت شده است.»

در همین زمینه طناز توسلی، خواهر هانیه، نیز روز شنبه در اینستاگرام خود نوشته بود که خواهرش ساعت ۱۱:۴۵ شب توسط ماموران بازداشت و « به مکان نامعلوم منتقل شده است.»

هانیه توسلی روز شنبه همزمان با سالگرد جان‌باختن مهسا(ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد٬ با انتشار پستی در اینستاگرام از مهسا به عنوان اسطوره یاد کرده بود.

این بازیگر سینمای ایران در اینستاگرام نوشته بود: « سکوت … تصویر گویاست. این آخرین لبخندش.آخرین عکس. بی گناهی و جوانی و زیبایی و خون پاک. اسطوره ای زاده شد.مهسا جاودانه است.»

ساعاتی پس از بازداشت این بازیگر سینمای ایران، صفحه او در اینستاگرام از دسترس خارج شد.

در همین حال، روزنامه شرق نیز نوشته بود «هنوز نهاد بازداشت کننده هانیه توسلی مشخص نیست و هیچ منبع رسمی به این خبر واکنش نشان نداده‌است.»

هانیه توسلی پیش از این نیز از اعتراضات «زن زندگی آزادی» حمایت کرده بود.

از چند روز پیش از سال‌روز جان‌باختن مهسا امینی، فشار نیروهای امنیتی بر فعالان مدنی در ایران افزایش یافته و شماری نیز تاکنون بازداشت شده‌اند.

۱۴۰۲-۰۶-۳۱

ادامه بازداشت فعالان و دانشجویان در آستانه سالگرد مهسا

IRANWIRE

«سمانه اصغری»، فعال حقوق کودکان و دانشجوی مهندسی صنایع دانشگاه خوارزمی، و همچنین «علی غلامی» فعال دانشجویی در روز  ۲۳ شهریور توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده‌اند.

در ادامه بازداشت فعالان سیاسی و مدنی در آستانه سالگرد کشته شدن «مهسا ژینا امینی»، بنا بر گزارش‌های رسیده از ایران «سمانه اصغری»، فعال حقوق کودکان و دانشجوی مهندسی صنایع دانشگاه خوارزمی، و همچنین «علی غلامی» فعال دانشجویی در روز ۲۳ شهریور توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده‌اند.

اسماعیل نظری، همسر سمانه اصغری، در پستی اینستاگرامی خبر داد که «ماموران وزارت اطلاعات با هجوم به منزل و تفتیش مفصل خانه، سمانه را بازداشت و به گفته‌ خودشان به زندان اوین منتقل کردند.»

سمانه اصغری، فعال حقوق کودک و عضو سابق هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان پیشتر هم‌زمان با اعتراضات سراسری سال گذشته روز ۱۹ مهرماه ۱۴۰۱ بازداشت شده بود. در اسفند سال گذشته شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، سمانه اصغری، دانشجوی دانشگاه خوارزمی و فعال حقوق کودکان کار را، به ۱۸ سال و سه ماه زندان محکوم کرد که از حکم صادر شده بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، یک سوم این محکومیت یعنی شش سال و سه ماه قابل اجرا خواهد بود.

در خبری دیگر منابع دانشجویی اعلام کردند که «علی غلامی»، فعال دانشجویی و عضو سابق انجمن آرمان دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، عصر روز ۲۳ شهریور در منزل خود در شهرستان شیروان بازداشت شد.

تا لحظه تنظیم این خبر، از نهاد بازداشت‌کننده و وضعیت فعلی آقای غلامی، اطلاعی در دست نیست. بازداشت این دانشجو درحالی صورت گرفته که او پیش از این توسط هیچ نهاد امنیت یا قضایی احضار نشده بود.

۱۴۰۲-۰۶-۲۹

صدور حکم اعدام برای دو متهم در آذربایجان شرقی همزمان با رهایی هفت زندانی از چوبه دار

خبرگزاری هرانا

دو متهم توسط شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شدند. از سوی دیگر، هفت زندانی در تهران، هرمزگان و خوی که پیشتر در پرونده هایی جداگانه به اعدام محکوم شده بودند، با کسب رضایت از اولیای دم از چوبه دار رهایی یافتند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، دو متهم توسط شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی به اعدام محکوم شدند.

بر اساس این گزارش، اواخر تیرماه سال گذشته، رسیدگی به این پرونده آغاز شد.

در این گزارش آمده است؛ زنی به نام سمیه و مردی با نام نادر، از بابت اتهام قتل همسر سمیه به نام محمد، توسط شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی به اعدام محکوم شدند.

رهایی یک زندانی از اعدام در خوی
به گزارش خبرگزاری فارس، یک زندانی در خوی از چوبه دار نجات یافت.

رئیس کل دادگستری آذربایجان غربی در این خصوص گفت: در سال ۱۳۹۸ فردی با هویت ح – ا، از بابت اتهام قتل توسط نیروهای امنیتی بازداشت و نهایتا حکم اعدام این متهم، اواخر همان سال توسط شعبه ۳۴ دیوان عالی کشور تایید شد.

ناصر عتباتی افزود: این زندانی نهایتا با کسب رضایت از اولیای دم، از اعدام رهایی یافت.

رهایی یک زندانی از اعدام در تهران
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، یک زندانی در تهران از اعدام رهایی یافت.

بر اساس این گزارش، رسیدگی به این پرونده از اوایل مرداد امسال و به دنبال اعلام قتل زن جوانی آغاز شد. در تحقیقات اولیه مشخص شد زن سی و هفت ساله مدتی قبل از همسرش جدا شده و تنها فرزند او نیز با همسرش زندگی می‌ کند.

ساعاتی پس از این واقعه، مردی میانسال خودش را به پلیس معرفی و به قتل این زن اعتراف کرد.

نهایتا این زندانی با کسب رضایت از همسر سابق زن جوان که قیم تنها فرزندش بود، از چوبه دار رهایی یافت و بدین ترتیب متهم از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهد شد.

رهایی یک زندانی از اعدام در تهران
به گزارش رکنا، یک زندانی در تهران از چوبه دار نجات یافت.

مردی که پیشتر با ضربات چاقو، زنی را به قتل رسانده بود، در پی کسب رضایت از اولیای دم از اعدام رهایی یافت.

رهایی چهار زندانی از اعدام در هرمزگان
به گزارش خبرگزاری میزان، چهار زندانی در هرمزگان از چوبه دار رهایی یافتند.

بر اساس این گزارش، یک زندانی با کسب رضایت اولیای دم از اعدام نجات یافت. این اولیای دم، با پرداخت وجه المصالحه این پرونده به اولیای دم سه پرونده دیگر، موجب رهایی سه زندانی از چوبه دار شدند.

به دلیل انتشار تصاویری در فضای مجازی؛ یک شهروند در شیراز بازداشت شد

خبرگزاری هرانا

مرکز اطلاع رسانی پلیس فارس از بازداشت یک دختر نوجوان در شیراز به دلیل آنچه “انتشار فیلم هنجارشکنانه در فضای مجازی” عنوان کرده، خبر داد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مهر، یک دختر نوجوان در شیراز بازداشت شد.

مرکز اطلاع رسانی پلیس فارس در این خصوص اعلام کرد: “بعد از انتشار فیلم حاوی رفتار هنجارشکنانه یک دختر نوجوان در یک مکان عمومی در خروجی شهر قم در فضای مجازی، ماموران پلیس فارس این فرد را در یکی از محلات شهر شیراز شناسایی کردند.”

در این گزارش بدون اشاره به هویت این شهروند آمده است: وی بازداشت و تحویل مراجع قضائی شده است.

۱۴۰۲-۰۶-۲۶

وضعیت وخیم معصومه یاوری در زندان دولت‌آباد؛ شکنجه با ندادن دارو

ایران وایر

«معصومه یاوری»، یک زن خانه‌دار و زندانی سیاسی سابق، از روز ۱۴شهریور۱۴۰۲ بازداشت شده است

اطلاعاتی به دست «ایران‌وایر» رسیده که نشان می‌دهد، «معصومه یاوری»، یک زن خانه‌دار و زندانی سیاسی سابق، از روز سه‌شنبه ۱۴شهریور۱۴۰۲، بازداشت شده است.

خانم یاوری، به‌شدت بیمار است، ولی بازجوها و مسوولان زندان «دولت آباد» اصفهان که او در آنجا نگهداری می‌شود، از تحویل داروهایش جلوگیری می‌کنند تا او را وادار به اعتراف علیه خود کنند.

صبح۱۴شهریور، ۲۴ مامور لباس شخصی که فقط یکی از آن‌ها زن بوده، با ۵ ون برای بازداشت او می‌آیند، ولی در خانه را نمی‌زنند و منتظر می‌شوند که همسرش که برای خرید مایحتاج روزانه از منزل خارج شده برگردد و با او وارد خانه می‌شوند تا خانم یاوری را غافلگیر کنند.

مامورانی که برای بردن خانم یاوری آمده بودند، اتهامات او را «حمایت از سازمان‌های معاند»، «تبلیغ علیه نظام» و «تخریب و آتش‌سوزی اموال عمومی» مطرح کرده بودند.

خانواده خانم یاوری هنوز از دلیل بازداشت او بی‌خبر هستند.

فرد آگاهی که با ایران‌وایر گفت‌وگو کرده، در پاسخ به سوالی درباره دلیل طرح اتهام تخریب و آتش سوزی اموال عمومی، می‌گوید: «خانواده‌اش واقعا شوکه شده بودند، چون این زن هم خانه‌دار است و هم دو سال پیش که دیسک‌های کمرش را با عمل جراحی خارج کرده. آن‌قدر وضع جسمی‌اش بد است که حتی نمی‌تواند یک ساعت بنشیند. یکی دو تا از دیسک‌هایش هم بعد از عمل بیرون زده و درد شدید دارد.»

او ادامه می‌دهد: «به‌خاطر شکنجه‌هایی که سال ۱۳۸۸ شده و ضربه‌هایی که زمان حمله ماموران به زندان قرچک با باتوم برقی به گردنش زده بودند، دیسک کمر گرفت، وگرنه سن‌و‌سالی ندارد. توی زندان این بلاها را سرش آوردند.»

اشاره این فرد مطلع به حمله ماموران زندان به زنان در زندان قرچک در اردیبهشت‌۱۳۹۳ است. سایت «کلمه»، همان زمان نوشته بود که سربازان و نیروهای کادری گارد زندان که زندانیان زن را به‌همراه داشتن سیگار متهم می‌دانستند، با استفاده از شوکر و باتوم، زنان زندانی را زیر کتک گرفته بودند و سر و بدن آن‌ها را هدف قرار می‌دادند.

به گزارش کلمه، شاهدان عینی گزارش کرده بودند که تعدادی از زندانیان در جریان این حمله، از ناحیه سر‌و‌صورت و چشم آسیب دیده‌اند و آثار کبودی بر بدن آن‌ها باقی مانده است.

زندان قرچک در جنوب تهران، یکی از مخوف‌ترین زندان‌های ایران و تنها زندان زنانه ایران بود که به‌تازگی و پس از اعتراضات گسترده نهادهای حقوق‌بشر به نحوه رفتار و نگهداری از زندانیان زن در این زن، دیگر زندانیان سیاسی زن به این زندان فرستاده نمی‌شوند و بند ۸ آن که محل حبس زندانیان سیاسی و عقیدتی بود، تعطیل شده است.

مامورانی که برای بردن معصومه یاوری آمده بودند، با لحن و رفتاری «کاملا بی‌ادبانه»، وسایل خانه او را تفتیش می‌کنند. گوشی‌های تلفن همراه خود او، همسرش و لپ‌تاپ، گوشی و حتی فلش‌مموری‌های فرزندش را با خود می‌برند.

فرد آگاهی که با ایران‌وایر گفت‌وگو کرده، می‌گوید که ماموران حتی اجازه نمی‌دهند خانم یاوری آمپول صبحگاهی‌اش را بزند و حتی اجازه نداده‌اند او داروهایش را را با خود ببرد. او داروهایی را که نبرده، به‌دلیل بیماری انسداد شراین و وجود سه لخته خون در بدنش مصرف می‌کند: «وضعیت طوری شده بود که معصومه فقط قرص‌های مسکنش را با خودش توانسته ببرد. خیلی بیمار است و به‌جز دیسک و انسداد شراین، بیماری قلبی، کم‌کاری تیروئید و قند هم دارد.

انتقال هیرو قدیمی به کانون اصلاح و تربیت سنندج

کردپا

هیرو قدیمی، فعال مدنی سرشناس اهل سقز پس از بازداشت به کانون اصلاح و تربیت سنندج منتقل شده است.

این فعال مدنی تاکنون از دسترسی به وکیل و ملاقات با خانواده محروم بوده است.

روز سه‌شنبه بیست و یکم شهریورماه، ٨ تن از نیروهای امنیتی به بهانه تحویل نوشت‌افزار بدون ارائه حکم قضایی به منزل این فعال مدنی یورش بردند و او را بازداشت کردند.

این فعال مدنی در حوزه کودکان، زنان و کمک به بیماران خاص فعالیت دارد.

تاکنون از دلیل بازداشت و اتهامات مطروحه علیه خانم قدیمی اطلاع دقیقی به دست نیامده است.

۱۴۰۲-۰۶-۲۳

یک دختر ‌١٤ سالە توسط برادرش بە قتل رسید

حقوق بشر کردستان

بنا بە اطلاع شبکە حقوق بشر کردستان، یک دختر ١٤ سالە بە نام مونا آقایی در تاریخ ٢ شهریور در شهر روانسر استان کرمانشاه توسط برادرش به قتل رسیده است. مونا آقایی کە قربانی کودک همسری بود، قصد جدایی از همسرش را داشت اما خانوادەاش با این اقدام وی مخالف بودند.

بر اساس آمار گردآوری شده توسط شبکه حقوق بشر کردستان از ابتدای سال ۱۴۰۲ دست‌کم ۱۱ زن‌کشی در کردستان توسط اعضای مرد خانواده به ثبت رسیده است .

۱۴۰۲-۰۶-۲۱

وخامت حال معصومه یاوری در زندان دولت آباد اصفهان

حقوق بشر ایران

وخامت حال معصومه یاوری در زندان دولت آباد اصفهان

به گزارش کانون حقوق بشر ایران، روز دوشنبه ۲۰ شهریورماه ۱۴۰۲، معصومه یاوری زندانی سیاسی سابق که پیش از این در زندان اوین به دیسک شدید کمر مبتلا شده بود، به دلیل بازجویی های طولانی در زندان دولت آباد اصفهان، دچار آسیب شدید کمر شده و دو دیسک کمرش بیرون زده است. به گزارش منبع مطلع، خانم یاوری در زندان به دیسک کمر مبتلا شده و هم اکنون در زندان از کمر درد شدید رنج می برد. بازجویی های طولانی باعث بیرون زدن دو دیسک کمر او شده است.

معصومه یاوری همچنین از بیماریهایی همچون بیماری قلبی، انسداد عروق و کم کاری شدید تیرویید رنج میبرد. مأمورین زندان حتی داروهای وی را هم تحویل نگرفته اند و به این ترتیب وضعیت وی برای رسیدگی های پزشکی و درمانی اورژانس است و باید هر چه سریعتر اقدامات غیرانسانی علیه او متوقف شده و مورد رسیدگی فوری قرار بگیرد.

خانم یاوری در روز ۱۳ شهریورماه ۱۴۰۲، توسط ماموران امنیتی در منزل شخصی خود در گلپایگان بازداشت و پس از تفتیش منزل به زندان دولت آباد اصفهان منتقل شد.
به گزارش منبع موثق، او به تبلیغ علیه نظام متهم شده است.

معصومه یاوری، متولد ۱۳۵۷، خانه دار و مادر دو فرزند است.
او پیش از این در سال ۸۸ مدت سه سال در زندان های اوین، گوهردشت و قرچک ورامین به دلیل شرکت در تظاهرات ۸۸، ارتباط با مجاهدین در زندان بوده است. وی در ابتدا توسط دادگاه به محاربه متهم شد. اما پس از چندی تبرئه و به ۷ سال زندان محکوم شد. او پس از سه سال از زندان آزاد شد

عاطفه رنگریز، زندانی سیاسی سابق بازداشت شد

هه نگاو

عاطفه رنگریز، زندانی سیاسی سابق بازداشت شد

عاطفه رنگریز، نویسنده، فعال حقوق زنان و از زندانیان سیاسی سابق، بار دیگر توسط نیروهای حکومتی بازداشت شده است.

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، روز یکشنبه ١٩ شهریور ماه ١٤٠٢ (١٠ سپتامبر ٢٠٢٣)، عاطفه رنگریز، زندانی سیاسی سابق پس از بازداشت توسط نیروهای حکومتی به زندان سمنان منتقل شد.

از دلایل بازداشت و همچنین اتهامات انتسابی به این فعال حوزه حقوق زنان تا زمان تنظیم این خبر اطلاع دقیقی در دسترس نیست.

عاطفه رنگریز روز ۱۱ اردیبهشت ١٣٩8 همزمان با روز جهانی کارگر در جریان تجمع اعتراضی در مقابل مجلس جمهوری اسلامی به همراه چند فعال دیگر بازداشت شد.

بعدها، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران عاطفه رنگریز را به ۱۱ سال و شش ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد و در نهایت، این نویسنده مشمول “عفو” گردیده و پس پنج ماه و ٢۵ روز بازداشت در ۴ آبان ماه ۱۳۹۸ از زندان قرچک آزاد شد

«ضرب‌وشتم» نرگس محمدی در زندان اوین به‌دلیل امتناع از حجاب اجباری

رادیو فردا

 

حساب اینستاگرام منتسب به نرگس محمدی شامگاه دوشنبه خبر داد که این فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی به دلیل تن ندادن به حجاب اجباری و اعتراض به مسئولان زندان اوین، توسط مأموران این زندان هدف «ضرب و شتم» قرار گرفته است.

در این پیام به نقل از خانم محمدی آمده است که او در پی «خودکشی یکی از هم‌بندی‌هایش برای دومین بار طی سه روز گذشته»، به بهداری اوین رفته بود که برخورد «عامدانه و جلادانه» یکی از پرستاران بالای سر زندانی به اعتراض او منجر شد.

بر اساس آنچه در پست یاد شده آمده است نرگس محمدی همچنین به‌دلیل عدم رعایت حجاب اجباری با «الفاظ رکیک و توهین‌آمیز» تهدید شده و در نهایت، مأموران زندان با اعمال خشونت او را با خود برده‌اند به‌طوری «آثار کبودی» روی بدن خانم محمدی به‌جا مانده است.

این زندانی سیاسی ظاهراً این جزئیات را از طریق تماس تلفنی از زندان اوین منتقل کرده است و افزوده که «مردان بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات و مسئولان زندان» او را سوار بر آمبولانس به بند بازگردانده‌اند.

در پایان پیام تأکید شده است که هر اتفاقی برای نرگس محمدی بیفتد «مسئولیتش با جمهوری اسلامی» است.

مرداد امسال در پی صدور حکم جدید علیه این فعال حقوق بشر، مجموع دوره زندان او به ده سال و ۹ ماه به‌همراه ۱۵۴ ضربه شلاق افزایش یافت.

خانم محمدی به‌ویژه در ماه‌های گذشته با انتشار نامه‌های متعدد درباره وضعیت زندان‌ها و بازداشتگاه و خشونت علیه زندانیان و بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری هشدار داده است.

او اواسط آذر پارسال در نامه‌ای به جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، «تعرض به زنان حین بازداشت و در بازداشتگاه‌ها» را «بخشی از برنامه سرکوب» جمهوری اسلامی علیه زنان معترض و مبارز خوانده بود.

۱۴۰۲-۰۶-۲۰

بهاره هدایت در اعتصاب غذا؛ «هشت کیلو» کم کرده و دچار «ضعف شدید و تپش قلب» است

صدای آمریکا

بهاره هدایت

وکیل بهاره هدایت گفت این زندانی سیاسی پس از ۱۰ روز اعتصاب غذا هشت کیلو گرم کاهش وزن داشته و اکنون دچار «ضعف شدید و تپش قلب» است.

زهرا مینویی، وکیل بهاره هدایت، یک‌شنبه ۱۹ شهریور در پاسخ به کسانی که درباره وضعیت سلامت این زندانی سیاسی از او پرسیده‌اند، در پیام‌رسان ایکس نوشت، در ملاقاتی که او امروز یک‌شنبه با خانواده داشته، روشن شد که «بعد از ۱۰ روز اعتصاب غذا، هشت کیلو وزن کم کرده و در حال حاضر دچار ضعف شدید و تپش قلب است.»

به گفته زهرا مینویی، وضعیت جسمی بهاره هدایت «به گونه‌ای» است که «با کمک یک مأمور زندان توانسته به محل ملاقات بیاید.»

او ابراز امیدواری کرده که موکلش «با اطلاعی که از پیام‌ها و واکنش‌ها به اعتصابش پیدا کرده، هر چه زودتر اعتصاب را بشکند.»

بهاره هدایت از روز پنج‌شنبه ۹ شهریور در اعتراض به مواردی از جمله «سرکوب مضاعف» معترضان به وسیله جمهوری اسلامی و همچنین جان باختن جواد روحی، معترض زندانی، اعتصاب غذا کرده است.

خانواده جواد روحی از او خواسته‌اند اعتصاب غذایش را بشکند

بازداشت زنی در تهران به دلیل انتشار تصاویر بدون حجاب

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

بازداشت

سازمان اطلاعات فراجا از بازداشت یک زن در تهران به دلیل نشر تصاویر بدون حجاب خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام، خبر داد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، یک زن در تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. این زن در رابطه با نداشتن حجاب بازداشت شده است.

مرکز سایبری سازمان اطلاعات فرماندهی انتظامی تهران بزرگ با اعلام این خبر علت بازداشت این شهروند را “انتشار تصاویر غیراخلاقی و بدون حجاب از خود در زمان انجام تمرینات ورزشی در لوکیشن های مختلف و اماکن عمومی” عنوان کرد.

گفته میشود، این شهروند پس از بازداشت با تشکیل پرونده قضایی مواجه شده و محتوای صفحه اینستاگرام وی نیز حذف شده است.

در این گزارش به هویت، محل نگهداری و اتهامات مطروحه علیه وی اشاره نشده است.

 

 

۱۴۰۲-۰۶-۱۹

یک زن زندانی در زندان قم اعدام شد

هرانا

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از سازمان حقوق بشر ایران، سحرگاه امروز جمعه هفدهم شهریورماه ۱۴۰۲، یک زندانی زن در زندان قم اعدام شد.

در این گزارش بدون اشاره به هویت این زندانی آمده است: “این زندانی اهل ورامین، پیشتر از بابت اتهام قتل بازداشت و توسط مراجع قضایی به اعدام محکوم شده بود.”

تا لحظه تنظیم این گزارش، اعدام این زندانی از سوی رسانه های داخل ایران و یا منابع رسمی اعلام نشده است.

بر اساس گزارش سالانه مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در سال ۱۴۰۱ دست کم ۶۱۷ شهروند از جمله ۱۳ زن و ۶ کودک-مجرم اعدام شدند که در مقایسه با مدت مشابه در سال پیش از آن، بیش از ۸۰ درصد افزایش داشته است. از میان اعدام شدگان، اعدام دو نفر در ملا عام صورت گرفته است. همچنین طی این تاریخ، ۱۳۶ تن دیگر به اعدام محکوم شدند. از این میزان ۶ نفر به اعدام در ملا عام محکوم شدند

۱۴۰۲-۰۶-۱۸

زندان مرکزی مشهد؛ اجرای حکم اعدام یک زندانی زن

هه نگاو

زندان مرکزی مشهد؛ اجرای حکم اعدام یک زندانی زن

حکم اعدام یک زندانی زن به نام محبوبه روشن‌دل که پیشتر از بابت اتهام “قتل عمد” به اعدام محکوم شده بود، در زندان مرکزی مشهد اجرا شد. طی ۸ ماه اخیر دستکم ۱۲ زن در زندان‌های ایران اعدام شده‌اند.

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، سحرگاه روز دوشنبه ١٣ شهریور ماه ۱۴۰۲ (٤ سپتامبر ۲۰۲۳)، حکم اعدام محبوبه روشن‌دل، ٢٧ ساله در زندان مرکزی مشهد به اجرا در آمد.

به گفته منابع مطلع، محبوبه روشن‌دل که مادر یک فرزند بوده، پیش از این به اتهام “قتل مادر همسر” خود بازداشت و بعدها توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به اعدام محکوم شد.

این زندانی زن در طول مدت حبس از دیدار با فرزند شش ساله خود محروم بود و تلاش‌ها در جهت کسب رضایت اولیای دم برای نجات او تا آخرین لحظات بی‌نتیجه ماند.

خبر اعدام این زندانی زن، تا زمان تنظیم این خبر در رسانه‌های حکومتی به ویژه رسانه‌های نزدیک به قوه قضاییه اعلان نشده است.

با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، از ابتدای سال جاری میلادی دست‌کم حکم اعدام ١٢ زن زندانی در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران اجرا شده است.

حکم سنگین زندان برای الهام فرشاد به جرم ایستادگی مقابل یک روحانی

ایران وایر

حکم سنگین زندان برای الهام فرشاد به جرم ایستادگی مقابل یک روحانی

دادگاه کیفری نوشهر در استان مازندران، الهام فرشاد، زن معترض به حجاب اجباری را به جرم ایستادگی در مقابل یک روحانی «آمر به معروف» به سه سال و ۸ ماه زندان محکوم کرد.

تابستان سال گذشته، ویدیویی از خانم فرشاد در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که درگیری لفظی این زن با یک روحانی را نشان می‌دهد.

الهام فرشاد در پاسخ به مزاحمت این روحانی به بهانه حجاب ضمن اشاره به این که تنها این روحانی وی را نگاه کرده به او گفته بود: «…یدم وسط عمامه ت»

صفحه دادبان در شبکه اجتماعی ایکس درباره بازداشت و محاکمه الهام فرشاد نوشته است که این زن ۲۲ تیر ۱۴۰۱، از طریق دوربین‌های مداربسته فروشگاه افق کوروش رامسر شناسایی و در خانه‌اش بازداشت و حدود ده روز بعد با تودیع قرار از بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین آزاد شده بود.

خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران نیز چندی بعد ویدئوی اعترافات اجباری الهام فرشاد را منتشر کرد.

در خبری دیگر مربوط به حجاب اجباری در ایران، سازمان اطلاعات نیروی انتظامی، روز ۱۷ شهریور در اطلاعیه‌ای از بازداشت یک راننده تاکسی اینترنتی خبر داد که با نصب دست نوشته‌ای از حق انتخاب آزادانه پوشش زنان حمایت کرده بود.

سازمان اطلاعات نیروی انتظامی در این اطلاعیه نوشته: «راننده خطی و تاکسی اینترنتی پس از تشکیل پرونده کیفری، تحویل مقام قضایی شد»

شلیک به چشم معترضان؛ عسل جزیده برای درمان از ایران خارج شد

ایران وایر

شلیک به چشم معترضان؛ عسل جزیده برای درمان از ایران خارج شد

عسل جزیده، معترض ۱۸ ساله‌ای که یکی از چشم‌های خود را با گلوله ساچمه‌ای نیروهای جمهوری اسلامی از دست داده با انتشار تصاویری از خود اعلام کرد که برای درمان ایران را ترک کرده است.

این معترض اهل لشت‌نشا در استان گیلان، روز جمعه ۱۷ شهریور در حساب‌های خود شبکه‌های اجتماعی به شرح آنچه بر او پس از آغاز اعتراضات سراسری ایران رفته پرداخته است.

عسل جزیده نوشته در روز ۹ مهر ۱۴۰۱ به همراه مادرش برای شرکت در اعتراضات به کشته‌شدن مهسا (ژینا) امینی از لشت‌نشا به رشت رفته بود که در نتیجه شلیک مستقیم ماموران حکومتی جمهوری اسلامی چشم چپ خود را از دست داد.

او با انتشار تصاویری نوشته چشم راست او نیز بر اثر شلیک ماموران آسیب دیده و او هنوز موفق به خارج کردن دو ساچمه از چشم راستش نشده است.

این جوان معترض نوشته که تحت تاثیر اعتراضات آبان سال ۱۳۹۸، اعدام نوید افکاری و ساقط شدن هواپیمای اوکراینی قرار داشته است.

دویچه وله فارسی

Iran | Muslimische Frauen ohne Kopftuch in Teheran

وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران زنان فعالی را که اخیرا دستگیرشده‌اند به “برنامه‌ریزی برای اغتشاشات” و “حمایت مالی از سوی وزارت امور خارجه آمریکا” متهم کرده‌اند. خبرها حاکی از ضرب و شتم شدید برخی از دستگیرشدگان است.

بعدازظهر چهارشنبه، ۱۵ شهریور وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران اطلاعیه مشترکی صادر کردند و در آن مدعی شدند که اعضای یک “شبکه سازماندهی اغتشاشات” را دستگیر کرده‌اند.

بنا بر ادعای این دو نهاد امنیتی، دستگیرشدگان از وزارت خارجه آمریکا، موسسه خانه آزادی و موسسه خشونت پرهیزی برای دمکراسی حمایت مالی دریافت کرده‌اند.

“برگزاری دوره های مجازی و رایگان برای فعالان حوزه زنان و جامعه مدنی” یکی دیگر از اتهامات افراد بازداشت‌شده عنوان شده است. این دو نهاد امنیتی همچنین مدعی شده‌اند که “این گروه” در تیرماه آخرین کارگاه آموزشی خود را برگزار کرده و قصد داشته‌اند در روزهای ۱۶ و ۲۳ شهریور نیز دو کارگاه مجازی دیگر برگزار کنند.

در این اطلاعیه آمده است: «بر اساس اطلاعات به دست آمده، هدف از برگزاری این دوره ها ایجاد آمادگی و ارائه دستور کار برای آشوبگران داخلی برای احیای فضای تنش و اغتشاش بوده است.»

مقامات جمهوری اسلامی برگزاری کارگاه‌های آموزشی به خصوص برای زنان را موضوعی امنیتی دانسته و بارها فعالان حقوق زن را به دلیل برگزاری این کارگاه‌ها دستگیر کرده‌اند. از جمله می‌توان به دستگیری گسترده کنشگران مدنی زن پس از برگزاری کارگاه‌های آموزشی درباره خشونت خانوادگی، کارگاه آموزشی شرایط ضمن عقد و کارگاه‌های آموزشی کمپین یک میلیون امضا اشاره کرد.

فشار بر دستگیرشدگان

اطلاعیه مشترک دو نهاد امنیتی جمهوری اسلامی پس از آن صادر شده که در روزهای اخیر با هجوم به منازل زنان فعال، اکثرا در استان گیلان، حداقل ۱۲ نفر دستگیر شدند.

از میان دستگیرشدگان دو تن از آنها؛ جلوه جواهری و فروغ سمیعی‌نیا تا کنون تنها یک بار با خانواه‌هایشان تماس داشته‌اند و خانواده‌های این دو نفر به شدت نگران وضعیت آنها هستند. این در حالی است که به بقیه گفته شده به زوی با وثیقه آزاد می‌شوند. این دو فعال زن همچنان در سلول انفرادی به سر می‌برند.

به گزارش کمیته پی‌گیری وضعیت بازداشت‌شدگان، هومن طاهری یکی دیگر از فعالان حقوق زن که در زندان به‌سر می‌برد به‌شدت شکنجه شده و یک دندانش شکسته است. این کمیته نوشت، مطلع شده است که “کبودی‌های روی دنده‌های هومن به حدی شدید است که به سختی نفس می‌کشد و ممکن است دنده‌های او شکسته باشد. آثار کبودی و زخم روی گردن او مشهود است”.

این فعال مدنی در بند میثاق زندان لاکان رشت محبوس است و بنا بر اطلاعات کمیته پی‌گیری وضعیت بازداشت‌شدگان “بازپرس شعبه ۱۰ گیلان دستور داده تا زمانی که زخم‌های او به طور نسبی التیام نیابند اجازه ملاقات و تلفن ندارد”.

همچنین بر اساس اطلاعات این کمیته “سارا جهانی و زهرا و زهره دادرس به خاطر این که حاضر نشده‌اند رمز عبور تلفن‌های خود را تحویل مامورین امنیتی بدهند به شدت مورد ضرب‌و شتم‌قرار گرفته‌اند”

شهدخت خانجانی، شهروند بهایی، به‌طور غیابی به ۱۶ سال حبس محکوم شد

صدای امریکا

شهدخت خانجانی، شهروند بهایی

دادگاه انقلاب سمنان شهدخت خانجانی، شهروند بهایی، را بطور غیابی به شانزده سال حبس، هفده سال محرومیت از حقوق اجتماعی، و پرداخت پانصد میلیون ریال جریمه نقدی همراه با مجازات‌های تکمیلی محکوم کرد.

بر پایه اسناد رسیده به دست صدای آمریکا، اتهامات این شهروند بهایی «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل یا اداره گروه یا جمعیت به قصد برهم‌ زدن امنیت کشور» ذکر شده است.

شعبه یک دادگاه انقلاب سمنان با استناد به گزارش اداره اطلاعات و فعالیت‌های شهدخت خانجانی در فضای مجازی، او را به تبلیغ «علیه کلیت نظام» جمهوری اسلامی متهم کرده است.

بر این اساس، این شهروند بهایی به ۱۰ سال حبس بابت اتهام «تشکیل گروه به قصد برهم زدن امنیت کشور»، ۵ سال حبس و پرداخت ۵۰۰ میلیون ریال جریمه نقدی و ۱۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی به اتهام «تبلیغ بهائیت»، همچنین یک سال حبس به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» محکوم شده است.

مجازات تکمیلی شهدخت خانجانی هم شامل دو سال ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی و عضویت در احزاب و گروه‌های سیاسی و اجتماعی است.

مرکز اسناد حقوق بشر ایران، مستقر در آمریکا، به نقل از یکی از نزدیکان شهدخت خانجانی، تاریخ واخواهی و اعتراض به حکم صادره را روز ۱۹ شهریور اعلام کرده است.

شهدخت خانجانی، مادر دو فرزند، روز ۸ خرداد سال جاری در منزلش در سمنان بازداشت و پس از ۱۰ روز با قرار وثیقه آزاد شده بود.

شهروندان بهائی در ایران پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ بطور نظام‌مند در معرض اعدام، تبعیض‌های گسترده اجتماعی و سیاسی، و برخوردهای غیرقانونی از جمله بازداشت‌های خودسرانه و هتک حرمت به آرامستان‌هایشان قرار گرفته‌اند.

بر پایه گزارش سالانه «آزادی مذهبی بین‌المللی» سال گذشته میلادی، سرکوب، خشونت، تبعیض، و انگ‌زنی اجتماعی حکومت جمهوری اسلامی علیه شهروندان بهائی تشدید شده است.

حکم شلاق برای مهندس مخالف حجاب اجباری؛ زینب کاظمی: از فریاد عدالت‌خواهی پشیمان نیستم

صدای آمریکا

زینب کاظمی. تصویر از صفحه اینستاگرام Zeinab_Kazemi@

 

زینب کاظمی، معترضی که زمستان گذشته در مجمع عمومی سازمان نظام مهندسی استان تهران روسری از سر برداشته‌ بود، می‌گوید دادگاه او را به اتهام «جریحه‌دار کردن عفت عمومی» به ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرده است.

این مهندس معترض با انتشار ویدیویی بدون حجاب اجباری در اینستاگرام، اتهام علیه خود را رد کرد و حکم صادره را «تحقیرآمیز» خواند.

او تاکید کرد: «هرگز از بلندکردن فریاد عدالت‌خواهی در برابر ظلم پشیمان نیست و سکوت نخواهد کرد.»

زینب کاظمی، ۳۸ ساله، گفته در شرایطی‌ که پرونده‌‌اش به دلیل رسانه‌ای‌شدن با «خشونت زیادی» مواجه نشده، «دردناک» بودن برخوردهای حکومتی با پرونده‌های مشابه موجب شده است که او سکوتش دراین‌باره را بشکند.

این مهندس معترض، نشست مجمع سازمان نظام مهندسی استان تهران در بهمن‌ماه گذشته را «بسیار پرحاشیه» توصیف کرد و دلیل برداشتن روسری‌اش را اعتراض به «تبعیض همیشگی نسبت به خانم‌ها»، «ضرب و شتم مهندسان معترض به روند رای‌‌گیری به وسیله نیروهای امنیتی» و «تقلب در رای‌گیری» مجمع ذکر کرد.

زینب کاظمی در حالی از تعلیق پنج ساله حکم ۷۴ ضربه شلاق از سوی دادگاه خبر داده که با اشاره به شیوه قانون‌گذاری مجلس پیش‌بینی کرده است که او هم همانند بسیاری از افراد دیگر به‌ زودی مجرم شناخته شده و حکمش اجرا خواهد شد.

ویدیوی مربوط به برداشتن روسری زینب کاظمی و سخنرانی اعتراضی او در نشست سازمان نظام مهندسی استان تهران در بهمن‌ماه گذشته بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی داشت.

در کیفرخواست دادگستری استان تهران که در صفحه اینستاگرام این مهندس معترض منتشر شده، بازتاب ویدیوی برداشتن اعتراضی روسری او در فضای مجازی و بویژه اینستاگرام مسیح علی‌نژاد، از مخالفان حکومت ایران، از دلایل اتهام وارده محسوب شده است.

در بخشی از کیفرخواست، زینب کاظمی به «بازی کردن با موهایش» بر روی سکوی محل مجمع سازمان نظام مهندسی متهم شده و از آن به عنوان دلیلی بر عامدانه‌بودن رفتارش یاد شده است

۱۴۰۲-۰۶-۱۶

سارا ملکان از تدریس منع شد

هرانا

خبرگزاری هرانا – سارا ملکان، استادیار دانشکده مدیریت دانشگاه امیرکبیر، از تدریس منع شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از دیده بان ایران، یک استادیار دانشکده مدیریت دانشگاه امیرکبیر از محل کار خود اخراج شد.

هویت وی، سارا ملکان استادیار دانشکده مدیریت دانشگاه امیرکبیر، عنوان شده است.

بر اساس این گزارش، “دکتر سارا ملکان پس از اتمام دوران مرخصی زایمان خود با مراجعه به دانشگاه برای دریافت برنامه‌ درسی، نامه‌ قطع همکاری دریافت کرد.”

هرانا پیشتر هویت ۲۶ تن دیگر از اساتیدی که از دانشگاه اخراج، تعلیق و یا با منع تدریس رو به رو شده اند را به نام های محمدرضا نظری نژاد، رهام افغانی، علی شریفی زارچی، داریوش رحمانیان، حمیده خادمی، آمنه عالی، مهدی خویی، عزیز شفیعی زرقانی، بهارک اختردانش، محمدمهدی علومی، راحله علی‌ مراد زاده، وحید عیدگاه، جواد بشری، میلاد عظیمی، لیلی ورهرام، قاسم عزیزی، حسین مصباحیان، آرش بیدالله خانی، شیرزاد آزاد، آذین موحد، مهدی مطیع، محمد سلطانی، مسعود علیا و امیر مازیار، سمیه سیما و بهروز چمن آرا گردآوری کرده است. همگی این اساتید سابقه همراهی با اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ را دارند.

لازم به یادآوری است موج تصفیه اساتید دانشگاهی به خصوص در رشته های علوم انسانی و هنر، تاریخچه طولانی در حکومت فعلی ایران دارد که در طی سرفصل های سیاسی مختلف در کشور بیشتر یا کمتر می شود.

روزنامه اعتماد روز پنجشنبه ۹ شهریورماه، با انتشار گزارشی اعلام کرد: “۵۲ استادانی که از شهریور ۱۴۰۰ (آغاز فعالیت دولت سیزدهم) تا ۸ شهریور امسال، برخلاف خواست خود از بدنه آموزش عالی حذف شده‌اند، شناسایی شده اند.” این روزنامه پیشتر در گزارشی به جمع‌آوری نام‌های ۱۵۷ استاد دانشگاه که در دولت‌های احمدی‌نژاد، روحانی و رئیسی از دانشگاه‌ها اخراج شده‌اند، پرداخته بود.

این گزارش حاکی است که دولت‌های پیاپی در جمهوری اسلامی دست‌کم از نیمه دوم سال ۱۳۸۴، یعنی از حدود ۱۸ سال پیش، به اتهام «نگرش سکولار»، دست به اخراج‌های گروهی استادان عمدتاً پرسابقه زده‌اند.

سلامت جسمی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد «دچار افت ملموس شده است»

BBCمیرحسین موسوی پس از شروع اعتراضات سال گذشته از تغییر حکومت دفاع کرد و زهرا رهنورد هم از حجاب اجباری انتقاد و سیاست‌های حکومت را پیوسته مورد نکوهش قرار داد

وب‌سایت کلمه نزدیک به میرحسین موسوی سیاستمدار معترض که بیش از یک دهه است همراه همسرش زهرا رهنورد در حبس خانگی است درباره «افت ملموس سلامت» آنها و «بروز مکرر علائم فیزیکی بیماری‌ها» هشدار داده و می‌گوید آزمایش‌های پزشکی با وضعیت جسمی آنها همخوانی ندارد.

بر اساس گزارش کلمه «پس از حمايت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از جنبش زن‌زندگی‌آزادی در يکسال گذشته، مطابق مشاهدات و گزارش‌های متعدد واصله ازسوی پزشکان و افراد مطلع، به شكل ملموسی وضعيت سلامتی ايشان دچار افت‌ شده است».

کلمه می‌گوید نتیجه آزمایش‌های پزشکی آقای موسوی و خانم رهنورد پس از گذشتن از فیلترهای متعدد امنیتی منتشر می‌شود.

در گزارش کلمه به «تحركات غيرقانونی و خطرناک» اشاره و گفته شده که امواج و پازایت‌های شدید دستگاه‌های مختل‌کننده تلفن‌های موبایل و سلامت داروها و مواد غذایی و محیط زیست، دلایل احتمالی افت وضعیت سلامت آنهاست.

میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی رهبران جنبش سبز ایران در سال ۱۳۸۸ هستند که حدود ۱۳ سال است بدون محاکمه در حصر خانگی به‌سر می‌برند.

معصومه یاوری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد

هرانا

خبرگزاری هرانا – معصومه یاوری، زندانی سیاسی سابق روز دوشنبه سیزدهم شهریور، توسط نیروهای امنیتی در شهرستان گلپایگان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه سیزدهم شهریور ۱۴۰۲، معصومه یاوری شهروند ساکن گلپایگان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

یک منبع نزدیک به خانواده این شهروند به هرانا گفت: “نیروهای وزارت اطلاعات با مراجعه به منزل خانم یاوری اقدام به بازداشت وی کردند. ماموران ضمن تفتیش منزل، شماری از لوازم شخصی و الکترونیکی این شهروند و خانواده وی را ضبط کرده و با خود بردند.”
تاکنون از محل نگهداری و دلایل بازداشت خانم یاوری اطلاعی حاصل نشده است.

معصومه یاوری پیش از این نیز بواسطه فعالیت های خود سابقه بازداشت و محکومیت دارد.

نسرین حسنی در دادسرای بجنورد تفهیم اتهام شد

هرانا

خبرگزاری هرانا – نسرین حسنی، روزنامه نگار و مدیر مسئول هفته نامه سیاحت شرق روز یکشنبه دوازدهم شهریورماه، در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای بجنورد تفهیم اتهام شده و با تودیع وثیقه آزاد شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌ نگاران، روز یکشنبه دوازدهم شهریور ۱۴۰۲، نسرین حسنی، روزنامه نگار در دادسرای بجنورد تفهیم اتهام شد.

بر اساس این گزارش، خانم حسنی در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای بجنورد از بابت تشویش اذهان عمومی از طریق نشراکاذیب، تبلیغ علیه نظام و انتشار تصاویر مبتذل در فضای مجازی تفهیم اتهام شد. وی نهایتا با تودیع وثیقه آزاد شده است.

مصادیق اتهام انتشار تصاویر مبتذل در فضای مجازی علیه این روزنامه نگار انتشار تصاویر بدون حجاب در صفحه شخصی اینستاگرام وی عنوان شده است.

نسرین حسنی، روزنامه نگار و مدیر مسئول هفته نامه سیاحت شرق پیشتر در مهرماه سال گذشته، جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود. وی نهایتا چندی بعد آزاد شد.

شبنم تبیانیان و انیسا فنائیان شهروندان بهائی با تودیع وثیقه آزاد شدند

هرانا

خبرگزاری هرانا – شبنم تبیانیان و انیسا فنائیان شهروندان بهائی ساکن سمنان با تودیع وثیقه از زندان این شهر آزاد شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شبنم تبیانیان و انیسا فنائیان آزاد شدند.

خانم تبیانیان در تاریخ پنجم شهریور و خانم فنائیان در تاریخ ششم شهریور هر کدام با تودیع وثیقه یک میلیارد تومانی از زندان سمنان آزاد شدند.
تاکنون از دلایل بازداشت و اتهامات مطروحه علیه این شهروندان اطلاعی حاصل نشده است.

شبنم تبیانیان و انیسا فنائیان شهروندان بهائی ساکن سمنان روز دوشنبه سی ام مرداد امسال توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند. در زمان دستگیری، منازل شخصی این شهروندان نیز مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت.

خانم فنائیان پیش از این نیز به دلیل اعتقادات دینی خود، سابقه تحمل حبس دارد.

شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار شهروند بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

۱۴۰۲-۰۶-۱۴

آثار کبودی بر تن نازیلا معروفیان؛ منبع آگاه به صدای آمریکا: نگذارید او را از بین ببرند

VOAبه گفته منبع نزدیک به نازیلا معروفیان، آثار کبودی بر تن این روزنامه‌نگار بازداشت‌شده مشهود است

یک منبع نزدیک به خانواده نازیلا معروفیان در گفت‌وگو با بخش فارسی صدای آمریکا با اعلام «اعتصاب غذای خشک» این روزنامه‌نگار بازداشت‌شده، تأکید کرد که خانواده او «تحت فشار» است و خواستار آن شد که رسانه‌ها صدای آنها باشند.

منبع مطلع روز یک‌شنبه ۱۲ شهریور به صدای آمریکا گفت که مقامات قضایی جمهوری اسلامی برای پرونده قبلی نازیلا معروفیان را به «یک سال حبس و ۱۵ میلیون تومان جریمه نقدی» محکوم کرده‌اند.

به گفته او، چهارشنبه هشتم شهریور، «هفت مأمور» با شکستن در، این روزنامه‌نگار را «در حال خواب» با «همان لباس خواب» و با «ضرب و شتم» از خانه برده‌اند.

این فرد نزدیک به نازیلا معروفیان به صدای آمریکا گفت: «می‌خواهند هر طور بشود این بچه را از بین ببرند، ولی تو را به خدا شما رسانه‌ای کنید و نگذارید. امیدوارم صدای ما باشید چرا که واقعا تحت فشاریم.»

به گفته او، مادر و پدر نازیلا معروفیان که برای پیگیری وضعیت او در بازداشت از سقز به تهران رفته و روز یک‌شنبه به دادگاه مراجعه کرده بودند، به طور اتفاقی این روزنامه‌نگار زندانی را در دادگاه دیده‌اند که هرچند «از نظر روحی خوب» بوده، اما «از نظر بدنی» وضعیت او وخیم بوده است.

به گفته منبع نزدیک به خانواده، مقامات اطلاعاتی با این روزنامه‌نگار پس از آن که «از داخل اتوبوس» با خانواده‌اش در سقز تماس گرفته و گفته عازم رفتن به خانه والدینش است، «تماس گرفته و گفته‌اند حق ندارد از تهران خارج شود» چرا که «پروسه دستگیری» در جریان بوده است.

پس از آن، نازیلا معروفیان روز چهارشنبه هشتم شهریور برای چندمین بار در خانه‌اش در تهران بازداشت شده است.

منبع آگاه به صدای آمریکا گفت: «چهارشنبه ریخته‌اند خانه‌اش با هفت مأمور، در ورودی پارکینگ را شکسته‌اند و او را در حال خواب بیرون آورده‌اند و با همان لباس خواب برده‌اند.»

به گفته فرد نزدیک به نازیلا معروفیان، «به هر که می‌گوییم و هر اداره‌ای می‌رویم، می‌گویند کار ما نبوده، ما نمی‌دانیم که بوده» و وقتی از مقامات پرسیده می‌شود «پس چطوری سر اوین درآورده؟ می‌گویند کار ما نبوده» است.

منبع نزدیک به نازیلا معروفیان تأکید کرد که والدین این روزنامه‌نگار بازداشت‌شده، «اعتراض کرده» و حتی «مادرش روسری‌اش را برداشته» و گفته است «مگر بچه ما چه کار کرده؟ برای یک روسری؟»

او با تأکید بر این که «هر کجای دنیا بود این روزنامه‌نگار تشویق می‌شد» می‌گوید: «ولی شوربختانه ما جایی افتاده‌ایم که بچه‌های نخبه را در زندان می‌اندازند.»

منبع مطلع با بیان این که نازیلا معروفیان «پنج روز است اعتصاب غذای خشک» کرده و خانواده معروفیان «تحت فشار زیادی» قرار دارند، گفت که پدر و مادر این روزنامه‌نگار بازداشت‌شده «سردرگم در تهران» می‌گردند و می‌گویند «خیلی به ما سخت می‌گذرد و بر ما فشار آورده‌اند و نمی‌دانیم چه از جان ما می‌خواهند.»

این منبع نزدیک به نازیلا معروفیان با تأکید بر این که «در عصر حجر هم این کارها را با مردم نمی‌کردند»، درباره وضعیت او به صدای آمریکا می‌گوید که «ضرب و شتم شدید» شده، او را «کشیده‌اند روی زمین، بدون کفش و لباس» و در حالت «چهار دست و پا از ساختمان بیرون آورده‌اند.»

او همچنین تأکید کرد که پدر و مادر نازیلا در دادگاه مشاهده کرده‌اند که «بدنش کبود شده» است.

به گفته او، مقامات قضایی «خیلی به او فشار آورده‌اند» تا «اعتصاب را بشکند، اما گفته نمی‌شکنم تا ببینم دلایل بازداشت من چیست؟»

او اضافه می‌کند: «هیچ اتهامی نمی‌توانند به او وارد کنند چرا که جرمی نکرده» و پدر و مادر نازیلا معروفیان در دادگاه پرسیده‌اند «اتهامش چیست، جز این که بازگوی جامعه بوده است؟ چه کار کرده که با توهین و افترا» او را دوباره بازداشت کرده‌اید؟

این فرد نزدیک به نازیلا معروفیان به صدای آمریکا گفت که «هفته گذشته هم وقتی با مادرش به کلانتری مراجعه کرده، بدترین برخورد را با او کرده‌اند و تا یازده و نیم شب نگه داشته‌اند و بعد به زندان قرچک برده بودند و قرچک تحویل نگرفته بود و گفته بود یک خبرنگار سیاسی را چطوری تحویل بگیریم داخل بند معتادها؟» اما «با نامه دادستانی اوین گفته‌اند تحویل بگیرید.»

روز چهارشنبه هشتم شهریور، خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گزارش داد که این خبرنگار با حکم دادسرای ارشاد به اتهام «ترویج اباحه‌گری» بازداشت شده است.

نازیلا معروفیان، روزنامه‌نگار، نخستین بار پس از مصاحبه با امجد امینی، در پی کشته شدن دخترش مهسا امینی، بازداشت شد.

۱۴۰۲-۰۶-۱۲

(زن، زندگی، آزادی) اعتصاب غذای بهاره هدایت در زندان اوین در اعتراض به قتل حکومتی جواد روحی

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنیبهاره هدایت

بهاره هدایت، زندانی سیاسی در اعتراض به قتل حکومتی جواد روحی و حمایت از خیزش اعتراضی (زن، زندگی، آزادی) دست به اعتصاب غذا زد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، بهاره هدایت، زندانی سیاسی با انتشار نامه‌ای از زندان اوین ضمن محکوم کردن قتل حکومتی جواد روحی و در حمایت از خیزش اعتراضی (زن، زندگی، آزادی) دست به اعتصاب غذا زد.

متن کامل این نامه که نسخه‌ای از آن در اختیار گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، قرار گرفته در ادامه می آید:

در آستانه سالگرد قتل «دختر ایران» مهسا (ژینا) امینی، قاتلانش دست به سرکوب مضاعف زده‌اند تا نام اویی را که «اسم رمز ما» شد از خاطرمان و از وجدانمان بزدایند. چه آنکه خیال می‌کنند نام آزادی زدودنی‌ست و سودای به بند کشیدن وجدان‌ها محقق شدنی.

وجدان اندوخته اخلاقی ماست که خودمان و نسبت‌مان با جهان را داوری می‌کند. و حکومت توتالیتر همواره تلاش می‌کند تا این داوری و آن نسبت را چنان دستکاری و مخدوش کند که جهان وارونه‌ای را که آفریده است، عادی جلوه دهد. عادی جلوه دهد که صدها و هزاران جوان این مرز و بوم را به خاک و خون کشیده به جرم رقصیدن همچون جواد روحی و خدانور، به جرم وجدان بیدار همچون نیکا و سارینا. عادی جلوه دهد که دانشگاه را از دانشجو گرفته تا استاد قلع و قمع کرده و عادی جلوه دهد که در آستانه سالگرد مهسا خانواده‌های داغدار را زیر ضرب بی‌امان سرکوب گرفته است.

در اینجا پشت دیوارهای زندان اوین نیز، ناحقیقتی که حاکمیت تمامیت‌خواه رقم زده و می‌خواهد عادی جلوه‌اش دهد، پیش چشم ما جاری‌ست؛ ناحقیقت همکاری با دولت‌های متخاصم برای فعالان محیط‌زیست، سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی، این دو تنی که صرف حضورشان در بند، ترجمه دردمندانه‌ای‌ست از وجدان‌های لگدمال‌شده‌ ما. ناحقیقت فعالیت تشکیلاتی برای فریبا کمال‌آبادی و مهوش شهریاری، اینانی که روز به روزِ گذران عمرشان در زندان معادل فرسایش وجدان‌های ماست. ناحقیقت توهین به خامنه‌ای برای سپیده قلیان، این جانِ عزیز به بند نیامدنی. ناحقیقت اشاعه فحشا برای ده‌ها زنی که با بدن‌های لگدکوب طی چند ماه اخیر به اوین آمدند، و ناحقیقت‌های بیشمار برای ده‌ها هم‌بند و هم‌زندانی دیگر.

در این میان ناحقیقتی که بر گرده وجدان جمعی ما- شاید به سبب نزدیکی وقایع- سنگینی می‌کند، اتهام همکاری با دولت‌های خارجی برای نیلوفر حامدی و الهه محمدی است. از این دو بسیار گفته و نوشته‌اند، به حق. اما آنچه که من می‌بینم، فارغ از اشخاص و عناوین، تلاش‌های حرامیان است برای به بند کشیدن و به قفس درآوردن همان وجدانی‌ که این دو تن به تاسی از آن، ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ وظیفه روزنامه‌نگاری خود را تماما به انجام رساندند. و این وجدان بیدار جمعی‌ست که تا به امروز به محاکمه کشیده شده و در آن سوی میز محکمه، محاکمه‌کنندگان که همان قاتلانند، نشسته‌اند.‌ با این وارونگی‌های مهیب چه باید کرد جز محافظت از وجدان؟

من به تبعیت از آن وجدان و برای محافظت از آن، برای آزادی الهه و نیلوفر به عنوان نمادهایی از جنبش سربلند زن، زندگی، آزادی، در اعتراض به کشتن جواد روحی در زندان، و در حمایت از یکسال مقاومت بی‌امان زنان آزادیخواه کشورم، از عصر روز پنجشنبه ۹ شهریور دست به اعتصاب غذا می‌زنم. باشد که این ادای سهم کوچکی باشد بر آستان آزادی ایران؛ این سرزمین خسته از استبداد.

تداوم بازداشت و بلاتکلیفی نهاله شهیدی یزدی در زندان کرمان

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنینهاله شهیدی یزدی

نهاله شهیدی یزدی، شهروند بهایی ساکن کرج، علیرغم گذشت ۱۵۸ روز از زمان دستگیری، کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان کرمان به سر می‌ برد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، نهاله شهیدی شهروند بهایی و فعال حقوق کودکان علیرغم گذشت ۱۵۸ روز از زمان دستگیری همچنان به صورت بلاتکلیف در زندان کرمان به سر می برد.

یک منبع نزدیک به خانواده این شهروند بهای می گوید: “خانم شهیدی یزدی اخیرا از بابت اتهام «تشکیل دسته یا جمعیت با هدف برهم زدن امنیت کشور» تفهیم اتهام شده است. همچنین وکیل مدافع این شهروند بهائی کماکان اجازه دسترسی به پرونده را ندارد.”

پیش‌تر وکیل اول خانم شهیدی یزدی، به دلیل عدم همکاری مسئولین قضایی در خصوص دسترسی او به پرونده استعفا داد.

خانم شهیدی یزدی در تاریخ هشتم فروردین ماه، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

نهاله شهیدی یزدی، شهروند بهایی و فعال حقوق کودکان پیش‌تر نیز به واسطه فعالیت های خود سابقه بازداشت و محکومیت را داشته است.

محکومیت الناز محمدی و نگین باقری، خبرنگاران زن به سه سال حبس

IRANWIREالناز محمدی و نگین باقری

دادگاه انقلاب تهران، الناز محمدی و نگین باقری، خبرنگاران روزنامه‌های هم‌میهن و هفت صبح را به سه سال زندان محکوم کرد.

امیر رئیسیان، وکیل دادگستری، روز شنبه ۱۱ تیر با اعلام این خبر به روزنامه هم میهن گفت یک چهلم حکم حبس صادر شده برای این دو روزنامه‌نگار قابل اجرا است و مابقی آن به مدت ۵ سال تعلیق شده است.

به گفته آقای رئیسیان، حکم صادر شده برای این دو روزنامه‌نگار با اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم» صادر شده است.

آقای رئیسیان همچنین گفته که دادگاه الناز محمدی را از اتهام دیگرش یعنی «همکاری با دولت متخاصم» تبرئه کرده است.

در حکم صادر شده برای الناز محمدی و نگین باقری مقرر شده است که متهمان در مدت ۵ سال تعلیق اجرای مجازات حبس، اولا باید با هماهنگی و نظارت ضابطین وزارت اطلاعات، هر فصل در یک دوره آموزشی اخلاق حرفه‌ای خبرنگاری شرکت کنند، ثانیا در این ۵ سال ممنوع الخروج بوده و از فعالیت حرفه‌ای مرتبط با جرم ارتکابی و وسایل موثر در آن و همچنین از ارتباط و معاشرت با افرادی که در رسانه های خارجی اشتغال یا ارتباط دارند، منع شده‌اند.

الناز محمدی، خواهر الهه محمدی، روزنامه‌نگاری است که به دلیل پوشش مراسم خاکسپاری مهسا امینی در مهرماه سال گذشته بازداشت شده و به همراه نیلوفر حامدی با اتهامات سنگینی روبرو شده است.

مقاومت در برابر حجاب اجباری؛ رویا نونهالی بدون روسری سخنرانی کرد

IRANWIREمقاومت در برابر حجاب اجباری؛ رویا نونهالی بدون روسری سخنرانی کرد

رویا نونهالی، بازیگر سینما و تلویزیون به جمع بازیگران زن ایرانی پیوست که بدون حجاب اجباری در یک مراسم عمومی حاضر شدند.

ویدیویی از خانم نونهالی در مراسم بزرگداشت ایران درودی، نقاش و منتقد ادبی منتشر شده است که او را در حال سخنرانی بدون روسری نشان می دهد.

این مراسم روز جمعه ۱۰ شهریور در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شده و به گفته شاهدان، شماری زیادی از زنان شرکت کننده در مراسم نیز پوشش اختیاری داشتند.

حضور خانم نونهالی بدون حجاب اجباری در یک مراسم عمومی در حالی صورت گرفته که فشارها بر بازیگران زن سینمای ایران برای رعایت پوشش حکومتی حجاب شدت گرفته و در لایحه موسوم به «عفاف و حجاب» مجازات‌های سنگینی برای بازیگران زن معترض به حجاب اجباری پیش‌بینی شده است.

پس از آغاز اعتراضات «زن زندگی آزادی» از اواخر شهریور ۱۴۰۱ شمار زیادی از بازیگران و سینماگران زن در حمایت از این اعتراضات بدون حجاب اجباری در مراکز و گردهمایی‌های عمومی حضور یافتند یا عکس‌هایی بدون پوشش اجباری و همچنین پست‌هایی در حمایت از معترضان در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند.

فاطمه معتمدآریا، کتایون ریاحی، ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی، رخشان بنی‌اعتماد، گلاب آدینه، افسانه بایگان، پانته‌آ بهرام و باران کوثری از جمله سینماگران هستند.

روح‌الله سهرابی، مدیرکل نظارت بر نمایش و عرضه فیلم سازمان سینمایی، روز سه‌شنبه ۳۱ مرداد گفته بود، بازیگرانی که در عرصه عمومی بدون حجاب اجباری ظاهر شده‌اند، یا از کشور «فرار» کرده‌اند، اجازه حضور در هیچ فیلمی را ندارند.

این مقام وزارت ارشاد تهدید کرده بود چنانچه تهیه‌کنندگان، کارگردانان و سرمایه‌گذاران از این بازیگران استفاده کنند «باید منتظر تبعات» اقدام خود باشند.

یک زن در تهران توسط خواستگار خود مورد اسیدپاشی قرار گرفت

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنیاسیدپاشی

یک زن در تهران توسط خواستگارش مورد اسیدپاشی قرار گرفت. متهم پس از بازداشت، انگیزه خود از اقدام مذکور را مخالفت این زن با پیشنهاد ازدواج وی عنوان کرد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، روز دوشنبه ششم شهریورماه، یک زن در بلوار فردوس واقع در غرب تهران مورد اسیدپاشی قرار گرفت.

بر اساس این گزارش، “ساعت ۹ شب دوشنبه ۶ شهریور، پسر جوانی وارد رستوران فست فودی در بلوار فردوس شد. چند مشتری داخل مغازه بودند و مرد جوان در حالی که چاقویی به‌ دست داشت، نه تنها مشتری‌ ها، بلکه پرسنل فست فود را نیز با تهدید بیرون کرد. او بعد از بیرون کردن ۱۰ مشتری و پرسنل، درهای مغازه را از داخل قفل و صاحب رستوران را که زن میانسالی به نام ستاره بود در مغازه حبس کرد. شاهدان این ماجرا بلافاصله با پلیس تماس گرفتند.”

بدین ترتیب مأموران در ورودی را شکسته و با ورود به محل مرد جوان را بازداشت کردند. با ورود به مغازه، مشخص شد ستاره توسط مرد جوان مورد اسید پاشی قرار گرفته است. وی برای سیر مراحل درمان به بیمارستان منتقل شد.

متهم در تحقیقات گفت: “مدتی است که عاشق این زن شده‌ ام اما وقتی به خواستگاری‌ اش رفتم جواب رد داد. گفت تو ۲۰ سال از من کوچک‌ تری یا اینکه میگفت من بچه دارم و بچه هایم دوست ندارند ازدواج کنم و تو جای بچه من هستی.”

به‌ دنبال اعترافات پسر جوان به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران او در اختیار کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی قرار داده شد.
اسید، یکی از معدود محصولاتی است که بازار خرید و فروش آن در کشور هرگز از رونق نیفتاده است. علاوه بر سهولت دسترسی و تهیه اسید در بازارهای ایران، نبود قوانین پیشگیرانه کافی نیز بر تداوم جرمی تحت عنوان “اسیدپاشی” موید شده است.

نازیلا معروفیان، یک روز پس از حمایت از مهدی یراحی، با «ضرب و جرح» ماموران بازداشت شد

VOAنازیلا معروفیان

نازیلا معروفیان، روزنامه‌نگار منتقد که با پدر مهسا امینی مصاحبه کرده بود، روز چهارشنبه ۸ شهریور بار دیگر بازداشت شد.

خبرگزاری تسنیم، نزدیک به نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی، گزارش داد که این خبرنگار با حکم دادسرای ارشاد به اتهام «ترویج اباحه‌گری» صبح امروز بازداشت شده است.

بنا بر این گزارش، نازیلا معروفیان به دلیل خودداری از تن‌دادن به حجاب اجباری به «حضور با پوشش نامناسب در فضای عمومی و انتشار این تصاویر در فضای مجازی» متهم شده است.

خبرگزاری تسنیم به محل نگهداری این روزنامه‌نگار بازداشت‌شده اشاره‌ای نکرده است.

نازیلا معروفیان یک روز پیشتر از مهدی یراحی، خواننده معترض که جمعه گذشته بازداشت شد، حمایت کرده بود.

تکرار موضع دستیار رئیسی در مخالفت با هشتادوپنجی شدن لایحه حجاب

VOAسکینه ‌سادات‌پاد، دستیار حقوقی ابراهیم رئیسی

همزمان با تلاش برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای اجرایی شدن لایحه موسوم به «حجاب و عفاف» در مهر ماه سال جاری، دستیار حقوقی رئیس دولت جمهوری اسلامی مخالفت خود با «اصل هشتادوپنجی شدن» و بررسی خارج از صحن علنی این لایحه بحث‌برانگیز را تکرار کرده است.

به نوشته روزنامه «هم‌میهن» چاپ‌ تهران، سکینه ‌سادات‌پاد، دستیار حقوقی ابراهیم رئیسی در «پیگیری حقوق و آزادی‌های اجتماعی»، از اصل هشتاد و پنجی شدن «لایحه حجاب» انتقاد کرد و بار دیگر گفت که این اقدام، خلاف اصل ۸۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی است.

او افزود: اصل ۸۵ قانون اساسی می‌گوید «موارد ضروری» و الان حجاب، «یک مسئله اجتماعی» شده که همه نسبت به آن حساسیت دارند و این «خلاف [روح حاکم بر] اصل ۸۵ است.»

این دومین‌بار طی هفته‌های اخیر است که این چهره نزدیک به ابراهیم رئیسی، مخالفت خود با شیوه بررسی لایحه موسوم به «قانون حجاب و عفاف» را به صورت عمومی اعلام می‌کند؛ مخالفتی که تاکنون فقط از جایگاه شخصی او بوده و در قالب اعتراض از سوی رئیس دولت جمهوری اسلامی و یا بصورت مکتوب و رسمی خطاب به مجلس شورای اسلامی انجام نشده است.

در این ارتباط، حتی ابراهیم رئیسی روز ۱۸ مرداد در یک سخنرانی در دفاع از حجاب اجباری، گفت: «بساط کشف حجاب حتماً جمع می‌شود، نگران نباشید.»

در پی اعتراضات گسترده ضد حکومتی سال گذشته ایرانیان که به‌دنبال کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد اوج گرفت و طی آن مخالفت با برخی قوانین همچون حجاب اجباری جلوه آشکارتری یافت، نهادهای جمهوری اسلامی اقدام به تشدید برخوردها و اعمال محدودیت‌های سیاسی – اجتماعی به بهانه‌های مختلف کردند.

از جمله اقدامات جمهوری اسلامی به منظور کنترل اعتراضات مدنی در مخالفت با پوشش اجباری زنان، تدوین لایحه «عفاف و حجاب» و ارایه آن به مجلس شورای اسلامی بود. لایحه‌ای که با رای نمایندگان، مطابق اصل ۸۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی به تصویب خواهد رسید.

۱۴۰۲-۰۶-۱۰

گزارش هه‌نگاو از قتل یک دختر شانزده ساله در مراغه

هه‌نگاو

گزارش هه‌نگاو از قتل یک دختر شانزده ساله در مراغه

یک دختر شانزده ساله اهل مراغه به نام سونیا معنوی، توسط نامزد ۲۱ ساله‌اش مقابل دیدگان خانواده خود به طرز بسیار فجیعی به قتل رسیده است.

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، طی هفته جاری سونیا معنوی، دختر ١۶ ساله در منزل خانوادگی خود واقع در شهر مراغه به دست نامزدش به نام علی میری به قتل رسید.

به گفته منابع مطلع، نامزد سونیا معنوی، پس از ورود به منزل خانوادگی و ضرب‌وجرح برادر ۸ ساله سونیا، به سمت این دختر ١۶ ساله حمله‌ور شده و وی را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده است.

سونیا معنوی در حالی که پس از ضربات چاقو در تلاش برای خروج از منزل بوده، در نزدیکی درب ورودی خانه بار دیگر مورد یورش نامزدش قرار گرفته و در نهایت سرش بریده شده است.

گفته می‌شود نامزد سونیا معنوی معتاد به مواد مخدر صنعتی شیشه بوده و پس از ساعاتی بازداشت شده است. به نوشته رسانه‌های حکومتی او دلیل اقدام خود را “اختلاف خانوادگی” ذکر کرده است.

تاخیر در اجرای قانون حجاب تکذیب شد؛ نماینده مجلس: حرف‌هایم قدیمی بود

۱۹ آذر ۱۴۰۳  ایران وایر در پی انتشار گزارش‌هایی مبنی‌بر تاخیر در اجرای قانون جنجالی «عفاف و حجاب»، «اسماعیل سیاوشی»، عضو کمیسیون فرهنگی مج...