۱۳۹۴-۱۱-۱۱

عفیف نعیمی بدون تکمیل درمان به زندان گوهردشت کرج برگشت داده شد.

عفیف نعیمی بدون تکمیل درمان به زندان گوهردشت کرج برگشت داده شد.

به گزارش اخبار اقلیت های مذهبی در ایران: عفیف نعمیمی از مدیران زندانی جامعه بهایی بدون تکمیل درمان به زندان گوهردشت کرج برگشت داده شد.

عفیف نعیمی که به علت بیماری حاد قلبی در بیمارستان قلب بستری بود، روز یکشنبه ۴بهمن بدون تکمیل درمان به زندان گوهردشت کرج برگشت داده شد.

این در حالی است که برای این زندانی توسط پزشک قانونی به‌خاطر وخامت بیماری‌اش عدم تحمل حبس صادر گردیده و بعد از آن نیز سه بار در کمیسیونهای مختلفی که زیر نظر پزشکی قانونی و دادستانی جمهوری اسلامی مورد معاینه قرار گرفته و هر بار توسط هرسه کمیسیون واجد شرایط عدم تحمل کیفر تشخیص داده شده است.

اما با این حال مقامات قضایی دست از وی بر نمی‌دارند. و همچنان ایشان که هشت سال از ده سال حکمش را گذرانده در بند نگه‌داشته‌اند. در راستای اذیت و آزار زندانیان بهایی، دو روز قبل از این نیز یکی دیگر از زندانیان بهایی بیمار به نام دکتر مقدم که در بیمارستان بیرون بستری بود، بدون مداوای کامل به زندان برگشت داده شد.

۱۳۹۴-۱۱-۰۶

مواجهه اخلاقی با پرونده محمدعلی طاهری

حسین حق جو (پژوهشگر حوزه معرفت شناسی ادیان)

مقدمه: در این مقام سعی شده که سویه مواجه اخلاقی قوانین و احکام، مورد داوری قرار گیرد. قبل از پرداختن به موضوع اصلی باید اشاره شود که این نوشتار، حقوقی نیست. در امور حقوقی وکلای پرونده و دستگاه قضایی صاحب نظر هستند.

در باب رابطۀ «اخلاق» و «حقوق» دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد و قول به تناظر و تلازم این دو یکسان نیست. اما دست کم در باب رابطۀ «اخلاق» و «فقه»/ «شریعت» در میان فقیهان اصولی شیعی مقبولیت زیادی دارد. به باور بسیاری از این فقیهان، فقه و اخلاق دو نظامِ هنجاریِ متناظرند، بدین معنا که متناظر با هر حکم اخلاقی یک حکم شرعی همسو با آن وجود دارد و بر عکس. از این رو در این مجال سویه اخلاقی احکام صادر شده، که توسط دیوان عالی کشور نیز نقض شده است، مورد برسی قرار می گیرد.
در این نوشتار پاسخی بر پایه اخلاق به این پرسش داده می شود که آیا محمدعلی طاهری مستحق چنین برخوردی بوده است که حتی احکامی چون فساد فی الارض ومحاربه به او نسبت داده شود؟

برای پاسخ دادن به این پرسش‌، چنان‌که درمی‌یابیم، می‌توان از تفکیک میان «خطای معرفتی» و «خطای اخلاقی» مدد گرفت. خطا، اعم از خطای معرفتی و اخلاقی است. اگر کسی ادّعا کند «مجموعۀ زوایای داخلی مثلث در هندسۀ اقلیدسی برابر با دویست درجه است»، خطا کرده و سخنش معرفت‌بخش نیست. می‌توان با او وارد گفت‌وگو شد و خطای او را تصحیح کرد؛ اما این سخن الزاماً به آن معنا نیست که چنین کسی مرتکب خطای اخلاقی شده است. عموم اخلاقیون گفته‌اند که عملی مشمول داوری اخلاقی قرار می‌گیرد که «ربط اخلاقی»[۱] داشته باشد. اگر انسان بالغی، پسربچه‌ای را کتک بزند؛ این کنش، مورد داوری اخلاقی قرار می‌گیرد، چرا که ذیل عنوان اخلاقیِ «آسیب رساندن به دیگران» قرار می‌گیرد، متّصف به وصف بدی شده و از منظر اخلاقی خطا و ناموجه[۲] انگاشته می‌شود.[۳] اما، هنگامی که کسی واقعا باور دارد امروز چهارشنبه است[۴] و می گوید «امروز چهارشنبه است»، در حالی‌که امروز پنجشنبه است، از آن‌جائی که این سخن در حالت عادی ربط اخلاقی ندارد، قبح اخلاقی نیز ندارد و گوینده مورد مذمّت عقلا قرار نمی‌گیرد، هر چند خطا و اشتباه معرفتی کرده است. در واقع، اگر نظریۀ صدقِ مختار ما، «مطابقت با واقع»[۵] باشد؛ گزارۀ «امروز چهارشنبه است»، متّصف به وصفِ صدق نمی‌شود و صادق نیست؛ چرا که این گزاره، مطابَق و مدلولی در عالم خارج ندارد و امر واقعی با آن متناظر نیست و «رابطه تطابقی»[۶] میان گزاره و امر واقع برقرار نیست. درحالی‌که اگر امروز چهارشنبه باشد، گزارۀ «امروز چهارشنبه است» صادق است، چرا که رابطۀ تطابقی میان این گزاره و مطابَق آن در جهان پیرامون برقرار است.[۷]

این تفکیک موجه و رهگشا را می‌توان در وادی معرفت و عرفان و دیانت نیز به کار بست. کسی چون استاد محمد علی طاهری که بر اثر تأمل و کندوکاوهای معرفتیِ و شهودی درازآهنگ خویش، به دستاورد ها و متاع های تازه رسیده است، حتی اگر به زعم پاره ای از افراد، باورهای دینیِ کنونیِ اسلامی را ناموجه انگاشته و آن‌ها را فرو نهاده باشد و یا به زعم ایشان یافته های معرفتی او با بعضی از امور دینی در تضاد باشد[که ابداً اینگونه نیست]، از منظر آن متدینان و مطابق با باورهای ایشان، خطای معرفتی کرده است و از نظر آنها، کسی که معتقدات دینیِ خود را فرو نهاده، خطا کرده و مدّعیات کنونی او ناموجه است و معرفت‌بخش نیست. اما باید در نظر داشت که این خطا، به فرض اگر خطا باشد، «خطای معرفتی» است و نه «خطای اخلاقی». مگر غیر این است که خطای معرفتی جز به مدد بحث و گفت‌وگو در عرصۀ عمومی و به نحو بین‌الاذهانی از میان رخت ببندد ؟ اساسا آیا مگر راهی به غیر از بحث و گفتگو برای محک یک اندیشه یا معرفت هست ؟ البته و صد البته وقتی که سخن از گفتگو است گفت‌وگویی مد نظر است که در آن، طرفینِ گفت‌وگو در موقعیت برابر قرار دارند و کسی بر دیگری استیلا ندارد و قدرت سیاسی و یا دینی‌ای پشتوانۀ سخنش نیست و صرفاً استحکام ادّله و شواهدِ اقامه شده از سوی طرفینِ گفت‌وگو، بحث را پیش می‌برد. اگر این شرایط متقارن از بین رود، آن گفت‌وگو، در واقع «مسمّا به گفت‌وگو» است و ارزش معرفتی ندارد و رهگشا نخواهد بود و در مقابل فرمایش قرآن است که می فرماید :

« بندگان مرابشارت ده،همان کسانی که سخنان رامی شنوند و ازنیکوترین آنها تبعیت می‌کنند. آنان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده، و آنان خردمندان هستند. » [۸]

این آیه صراحتاً مردم را به شنیدن سخنان و متابعت بهترین آنها دعوت می کند، چرا که انسان برای کشف حقیقت نیازمند استماع اقوال و سپس اتباع احسن آنهاست و تمییز حق از باطل در ظل تقابل آراء گوناگون حاصل می‌شود. در واقع، این آیه از فرصت گفتگو و تبادل افکار و امکان طرح نظریات موافق و مخالف خبر می‌دهد، زیرا در صورتی متابعت احسن میسر خواهد بود که چندین راه و کلام وجود داشته باشد و استماع همه آنها ممکن باشد و این ممکن نیست، مگر در صورتی که آزادی بیان افکار مخالف وجود داشته باشد، تا دیگران با شنیدن، امکان مقایسه بین آنها و اتباع احسن را داشته باشند.

این در حالی است که استاد طاهری و مجموعه عرفان حلقه همواره خود، داوطلبانه، پای در باز کردن باب گفتگو قرار داده اند، برگزاری کلاس های قانونی و گرفتن مجوز از دولت وقت، انتشار کتب و مجلات با مجوزهای قانونی از وزارت ارشاد اسلامی، دعوت از علما و اندیشمندان پیرو مباحث علمی و معرفتی، که در این راستا تشکیل کمیته های مختلف اعم از علم پژوهی تا دین پژوهی و غیره، همه و همه موید احساس ضرروت گفتگو از سوی ایشان در مجموعه عرفان حقله است. جهد و تلاش مجموعه عرفان حلقه و در راس آن محمدعلی طاهری برای باز کردن باب گفتگو تا بدینجا هم به پایان نرسیده بود و نه تنها از صاحبان اندیشه، علما و فضلا دعوت به عمل می آمده بلکه در بسیاری از مواقع خود مجموعه و آقای طاهری بودند که به نزد علما رفته و از آنان در خصوص آراء خود نظر خواهی می کردند.

اما دریغا که پاسخ این همه جهد معرفتی در بند کردن و متهم ساختن ایشان به احکام سنگینی بود که برفرض ارتکاب خطای معرفتی، آن را نیز عین خطای اخلاقی در نظر گرفتند گویی آنکه همه این کوشش های معرفتی در چهاچوب حوزه علم و اندیشه ایشان، هم ردیف کسانی است که در تضییع حقوق ملت و دولت گام بر می دارند. در این راستا در بند شدن ایشان، نه تنها جامعه علمی و معرفتی ما را از حضور ایشان بی بهره کرد، بلکه حتی جان ایشان نیز مورد تهدید قرار گرفت.

این در حالی است که عموم اخلاقیون و حقوقدانان متفق‌القولند که باید تناسبی میان خطا (جرم) و مجازات برقرار باشد. حتی فرض خاطی بودن، جواز هر نوع مواجهه و برخوردی را به دست نمی دهد. اگر کسی از مغازه‌ای نانی بدزد، درست است که خطا کرده و مرتکب عمل دزدی شده؛ اما نباید او را به خاطر ارتکاب این جرم، به حبس ابد محکوم کرد؛ مطابق با شهودهای اخلاقیِ عرفی، در این سیاق، تناسبی میان جرم و مجازات بر قرار نیست.[۹] علاوه بر این، مطابق با شهودهای اخلاقیِ عرفی، تنها خطاهای اخلاقی در خور مذمت عقلا است؛ نه مطلقِ خطا کردن. کسی که مجدّانه در پی رسیدن به حقیقت است و در عین حال در نظر جماعتی، در داوری‌ها و یافته‌های معرفتی خویش به خطا رفته، کار غیراخلاقی نکرده و مستحق مذمّت و عقوبت نیست.[۱۰] حال آنکه بخشیدن بسیاری از زندگی ها، درمان روانی و جسمی و رشد معنوی و عرفانی تنها و تنها بخشی از دستاوردهای ایشان است که دست کم می توان مستندات آن را در شهادت های افرادی که با این دانشمند عصر ما همرهی کوتاه و یا بلند داشته اند دید.

در روزگار کنونی که بیش از شصت سال از صدور «اعلامیه جهانی حقوق بشر» میگذرد و گفتمان حقوق بشری بر صدر نشسته و «خود آیینی»[۱۱] و «آزادی ابراز عقیده» کم و بیش بدیهی انگاشته میشود، «اصل غایتمندی انسان»[۱۲] ، «برتر نشستنِ جان بر عقیده»[۱۳] ، تفکیک میان «حق بودن» و «حق داشتن»[۱۴] ، «جرات دانستن داشتن»، ارج نهادن به بازخوانیِ انتقادیِ معتقدات و عادات مألوف ذهنی و پاس داشتن حقوقِ بنیادینِ تخطی ناپذیرِ تمام انسانها، فارغ از جنسیت، مذهب، نژاد و… در زمرة مفروضات موجه عموم انسانها تلقی میشود.

حقیقتا روا نیست انسانی به جرم اندیشیدن، دوباره چون تبار پیشینیان خود ازعلما و فضلا در مظان اتهام باشد و اینجنین مورد جفا قرار گیرد. آزادی بی قید و شرط ایشان شاید فرصت و عرصه ای را فراهم می کند تا این جفا جبران شود و متاع و دستاوردهای ایشان نه در ترازوی دادگاه بلکه بر ترازوی اندیشه قرارا گیرد و وزن آن نزد عقول و قلوب ره جویان و حقیقت طلبان معلوم شود و اگر نقصانی هست روشن و رفع شود. چه که عمکرد و مشی مجموعه عرفان حقله و شمس وچراغ این مجموعه استاد محمد علی طاهری در سال های متمادی نیز غیر از این نبوده است.

۱۳۹۴-۱۱-۰۱

مائده خلیلی به دلیل بهائی بودن از دانشگاه اخراج شد

به گزارش کمپین نه به آزار وزندان هموطنان بهایی:مائده خلیلی امیری شهروند بهایی به دلیل اعتقاد به آئین بهایی پس از چهارماه از ثبت نام، از دانشگاه سوره تهران اخراج و محروم از تحصیل  شد.

این شهروند بهایی در گفتگویی با کمپین در رابطه با اخراج خود می گوید::یک روز بنده رو به عنوان کلاس دینی به ستاد مرکزی دعوت کردند,اما از ان جهت که بنده کمی شک کرده بودم نرفتم.که دوباره زنگ زدند و گفتند شما توسط مسئول امور فرهنگی دانشجویی احضار شده اید.
ودر ملاقاتی که با امور فرهنگی دانشجویی داشتم به من گفتن شما متهم به تبلیغ هستید و برای ادامه ی تحصیلتان یک اجازه نامه از سنجش بیاورید
بعد از رجوع به سنجش به بنده گفتن شما از همان اول اخراج بوده اید…گفتم پس چرا من رو احضار کرده اید؟فرمودند شما خودتون با پای خودتون امدید ما احضارتون نکرده ایم.
پس از پیگیری های مداوم  در همون روز در سنجش که عرض کردم تا مدرک کتبی ای به من ندهید هیچ جا نمی روم
سپس من را پیش مسئول امور مربطه در رابطه با اخراج دانشجویان فرستادند.

ایشان با گفتن جمله ی شما زبان نفهم هستید و حق تحصیل شما فقط تا دبیرستان است ، در را کوبیدند و رفتند…

بنده به معاون ایشان گفتم ما در قانون اساسی داریم که همه حق تحصیل دارند…فرمودند ما یک مصوبه ی نقض این را نیزداریم… من گفتم مگر امکان دارد که قانونی دیگر مصوبه قانون اساسی را نقض کند؟فرمودند:تو در یک کشور اسلامی زندگی می کنی پس ممکن هست.

حکومت جمهوری اسلامی  ایران آیین بهایی و حقوق پیروان آن را به‌‌عنوان یک دین به رسمیت نمی‌شناسد.

بهاییان در ایران با محدودیت‌های گسترده‌ای از جمله ممنوعیت تحصیل در دانشگاه و ممنوعیت داشتن تعدادی از مشاغل روبه‌رو هستند.

این در حالی است که در بخش‌هایی از بند اول ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت ذکر شده است که «دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر پایه شایستگی‌های فردی صورت پذیرد.» همچنین در بند نخست کنوانسیون یونسکو علیه تبعیض تحصیلی و نیز هرگونه محرومیت و محدودیتی بر اساس مواردی مانند زبان، مذهبی، عقاید سیاسی یا سایر عقاید نفی شده است.

۱۳۹۴-۱۰-۲۸

احضار چهارزنداني خبرنگار،سیاسی-عقیدتی و امنیتی به دادگاه انقلاب

احضار چهارزنداني خبرنگار،سیاسی-عقیدتی و امنیتی به دادگاه انقلاب

به گزارش اخبار اقلیت های مذهبی در ایران: چهارزنداني خبرنگار ، سیاسی-عقیدتی و امنیتی به دادگاه انقلاب احضار شدند.

بنا به گزارشات رسیده از منابع مطلع چهارتن از زندانیان خبر نگار، سیاسی-عقیدتی و امنیتی زندان اوین و رجایی شهر(گوهردشت) به دادگاه انقلاب فراخوانده شده و ازادي انها قريب الوقوع بنظر مى رسد. جیسون رضاییان، امیر حکمتی ، علیرضا گلی پور و عابدینی اسامی زندانیانی هستند که به صورت ناگهانی به دادگاه انقلاب احضار شده اند. 

خبرگزاري فارس هم به نقل از دادستان از آزادی ٤ زندانی ایرانی دو تابعيتی در چهارچوب تبادل زندانیان خبر داده است .

۱۳۹۴-۱۰-۲۵

مهنوش شفیعی شهروند بهایی از دانشگاه اخراج شد

به گزارش کمپین نه به آزار و زندان هموطنان بهایی:مهنوش شفیعی شهروند بهایی پس از دریافت حکم اخراج از دانشگاه سمنگان کلیه مدارک کارشناسی این شهروند بهایی به دلیل اعتقاد به آیین بهایی توسط مسولان دانشگاه سمنگان باطل شد.

این شهروند بهایی در این رابطه با اخراج و باطل شدن مدارک دانشگاهی خود می گوید: من ورودي ١٣٨٨ رشته كارداني مديريت بازرگاني در دانشگاه سمنگان آمل هستم و ٢ سال  در این دانشگاه درس خواندم و دوره كارداني راتمام كردم بعد از گرفتن مدرك براي كارشناسي در همان دانشگاه ثبت نام كرده و به عنوان مهمان در دانشگاه علمي كاربردي امام خميني در محمد شهر كرج بودم كه دوشنبه ١٣٩٤/٩/٣٠ در دانشگاه حدود ساعت٢ با من تماس گرفته شد.

كه شما خانم مهنوش شفيعي مهر اجازه ورود به كلاس ندارين، من اصرار كردم دليلش چيست گفتند بايد بروم حضوري صحبت كنم با اصرار زياد من گفتند شما در فرم هاي دانشگاه دين چي نوشتين؟ من گفتم بهایی

آنها گفتند به خاطر همين نمي توني سر كلاس بروید بعد كه حضوري رفتيم صحبت كرديم مسول حراست  به ما گفت دستور دادن مدرك فوق ديپلم شما رو هم باطل كنيم ما اون موقع به فرم ها دقت نكرده بوديم كه شما بهايي هستين وگرنه همون موقع اخراج بودید.

حالا ما مدرك فوق ديپلم تان را نو مي دهیم به بالايي ها ميگيم ما نمي دونستيم مدرك و تحويل داديم كه اونام نتوانند اين و باطل كنن ولي براي كارشناسي ديگه نمي توانید ادامه بدهید و مدارک کارشناسی شما باطل است .

پس از اینکه من در خواست کردم مدرکی در رابطه با اخراج بدهید مسولان از این کار سر باز زدند و هيچ مدركي به من براي اخراج من ندادند.

حکومت جمهوری اسلامی  ایران آیین بهایی و حقوق پیروان آن را به‌‌عنوان یک دین به رسمیت نمی‌شناسد.

بهاییان در ایران با محدودیت‌های گسترده‌ای از جمله ممنوعیت تحصیل در دانشگاه و ممنوعیت داشتن تعدادی از مشاغل روبه‌رو هستند.

این در حالی است که در بخش‌هایی از بند اول ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت ذکر شده است که «دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر پایه شایستگی‌های فردی صورت پذیرد.» همچنین در بند نخست کنوانسیون یونسکو علیه تبعیض تحصیلی و نیز هرگونه محرومیت و محدودیتی بر اساس مواردی مانند زبان، مذهبی، عقاید سیاسی یا سایر عقاید نفی شده است.

۱۳۹۴-۱۰-۲۱

بررسی اتهامات محمدعلی طاهری (قسمت دوم)

محمدعلی‌ طاهری‬ ادعای اتصال به روح القدس را ندارد

یکی از اتهاماتی که معاندین عرفان حلقه، به محمدعلی طاهری نسبت می دهند، ادعای اتصال به روح القدس است. با اینکه کوچکترین ردی از این ادعا در سخنان محمدعلی طاهری یافت نمی شود، دشمنان وی با در دست داشتن رسانه ها و بودجه های هنگفت به صورت مداوم این اتهام کذب را به او نسبت می دهند و با تحریف آموزه های او قصد تخریب شخصیتش را دارند.

محمدعلی طاهری اما در لایحه دفاع ۲۶ صفحه ای که در دادگاه بدوی به صورت دستنویس ارائه کرده است توضیحاتی در این باب دارد:

جهت فلش ها در اشکال الف و ب نشان می دهد که کارگزاران الهی (یدالله، روح القدس، جبرئیل و …طبق اصل ۲۳ ) به فرمان خداوند متعال هستند و به فرمان او بر هر کس بخواهد نازل می شوند و امری را اجرا می کنند و هرگز به فرمان انسان نیست تا کسی بتواند ادعا کند که با روح القدس ارتباط یا اتصال دارد و اشکال و اصول مربوطه فوق الذکر ثابت می کند که در عرفان‌ حلقه هرگز اتصال به روح القدس یا لوح محفوظ و یا هیچ کارگزار الهی ادعا نشده و این جانب هرگز چنین ادعایی نکرده ام و این افترایی بسیار آشکار است و اسناد و مدارک بسیار زیادی خلاف این تهمت کذب را ثابت می کند.

در عرفان حلقه، عامل مهمی در راه رسیدن به کمال معرفی شده و آن اشتیاق است که طبق اصل ۳۲ عرفان حلقه : «اشتیاق تنها عامل محرک در راه رسیدن به کمال است و کلیه دریافت های انسان، مزد اشتیاق اوست». از شکل الف مشخص می شود که این اشتیاق معطوف به خداست. مغرضین عنوان کرده اند که این اشتیاق معطوف به شبکه شعور کیهانی است . در حالی که همانطور که در مورد شکل الف و ب توضیح داده شد، شبکه شعور کیهانی که مجموعه ای از بی نهایت کارگزاران الهی(ملائک، یدالله، روح القدس و … ) می باشند، نه به امر انسان هستند و نه مخاطب او. بنابراین اشتیاق انسان نسبت به شبکه شعور کیهانی کاملا بیهوده و عبث خواهد بود.

نفی تهمت و افترای واسطه گری انحصاری روح‌ القدس‬: همانگونه که از توضیحات بالا به وضوح آشکار میشود، کارگزارالهی و یا ید الله ، هر یک اشاره به مجموعه ای متشکل از بینهایت ملائکه هستند و طبق (اصول ۵ و ۵۳ عرفان حلقه)، روح القدس بعنوان تنها واسطه بین خدا و انسان معرفی نشده و فقط یکی از ملائک میباشد و اینجانب نیز هرگز چنین مطلب غلطی را نه گفته و نه نوشته ام و غیر از کتابهایم، فیلم های کلاس هایم نیز درتأیید وجود دارند.

بررسی اتهامات محمدعلی طاهری (قسمت اول)

به نام بی نام او» از منظر فقها و عرفای اسلام

تلاش گسترده رسانه های وابسته به اطلاعات سپاه پاسداران برای تحریف و نشر اطلاعات نادرست از آموزه های عرفان حلقه و تخریب شخصیت محمدعلی طاهری، سایت «نجات با حلقه» را بر آن داشت که با نگاهی تحقیقی و منصفانه به بررسی این اتهام ها بپردازد.

اگرچه این اتهام ها تکراری بوده و در سال های اخیر پاسخ آن ها به کرات در فضای مجازی منتشر شده است و با این که اینگونه نقدهای غیرکارشناسانه اساسا در پرونده محمدعلی طاهری محلی از اعراب ندارند اما گویا اصحاب مبارزه با اندیشه های نوین برای افزودن این قبیل برچسب ها به پرونده محمدعلی طاهری از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند و حتی موفق شدند با حضور در دادگاه وی به صورت غیرقانونی، اتهام هایی را به پرونده این اندیشمند وارد کنند که به علت بی اساس بودن آنها، در دیوان عالی کشور نقض شد.

بررسی اتهام بی خدایی در عرفان حلقه

کسانی که خود را منتقد عرفان حلقه معرفی می کنند و مطالب طول و درازی در نقد عرفان حلقه می بافند و اتهام «بدعت در دین» را به محمدعلی طاهری نسبت می دهند، گویا توجه کافی به آیات و روایات مذهب شیعه ندارند.

یکی از اتهام های نسبت داده شده به محمدعلی طاهری، اتهام «بی خدایی در عرفان حلقه» است که به رغم وجود نداشتن دلایل عقلانی در این زمینه، رسانه های وابسته به سپاه پاسداران به دفعات، تبلیغ و سم پاشی خود را در این خصوص ادامه داده اند و حتی با استفاده از این اتهام، به همراه کاریکاتورهای توهین آمیز سعی در تخریب محمدعلی طاهری و آموزه هایش کرده اند.

این در حالی است که مبحث “بی نامی ذات خداوند” یکی از مباحث عمیق و گسترده در عرفان حلقه است که در انطباق کامل با آیات و روایات مشهور در شریعت است. نمونه ای از این اسناد قرآنی، نقلی و روایی به قرار زیر است:

قرآن کریم«یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِهِ عِلْماً»(طه ۱۱۰) و خدا  بر همه آینده و گذشته خلایق آگاه است و خلق را ابدا به او احاطه و آگاهی نیست.

« لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ » (الأنبیاء ۲۲)

اگر در آنها [=زمین و آسمان] جز خدا، خدایانی وجود داشت قطعا تباه مى‏شد پس منزه است ‏خدا پروردگار عرش از آنچه وصف مى‏کنند. 

« مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ َ » (المؤمنون ۹۱)

خدا فرزندى اختیار نکرده و با او معبودى نیست و اگر جز این بودقطعا هر خدایى آنچه را آفریده باخود مى‏برد و حتما بعضى از آنان بر بعضى دیگر تفوق مى‏جستند منزه است‏خدا از آنچه وصف مى‏کنند. 

« سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ َ » (الزخرف ۸۲)

پروردگار آسمانها و زمین [و] پروردگار عرش از آنچه وصف مى‏کنند منزه است

« سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ََ َ » (الصافات  ۱۵۹)  خدا منزه است از آنچه در وصف مى‏آورند      وآیات متععد دیگر ….

نهج البلاغه

عجز انسان از شناخت ذات خدا

سپاس خداوندی که سخنوران از ستودن او عاجزند و حساب گران از شمارش نعمت های او ناتوان و تلاش گران از ادای حقّ او درمانده اند. خدایی که افکار ژرف اندیش، ذات او را درک نمی کنند و دست غوّاصان دریای علوم به او نخواهد رسید. پروردگاری که برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد و تعریف کاملی نمی توان یافت و برای خدا وقتی معیّن و سرآمدی مشخّص نمی توان تعیین کرد. مخلوقات را با قدرت خود آفرید، و با رحمت خود بادها را به حرکت درآورد و به وسیله ی کوه ها، اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد. دین و شناخت خدا سرآغاز دین، خداشناسی است؛ و کمال شناخت خدا، باور داشتن او؛ و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست؛ و کمال توحید «شهادت بر یگانگی خدا» اخلاص؛ و کمال اخلاص، خدا را از صفات جدا کردن است؛ زیرا هر صفتی نشان می دهد که غیر از موصوف، و هر موصوفی گواهی می دهد که غیر از صفت است پس کسی که خدا را با صفت تعریف کند، او را به چیزی نزدیک کرده، و با نزدیک کردن خدا به چیزی، دو خدا مطرح شده؛ و با طرح شدن دو خدا، اجزایی برای او تصوّر نموده؛ و با تصوّر اجزا برای خدا، او را نشناخته است. و کسی که خدا را نشناسد، به سوی او اشاره می کند و هر کس به سوی خدا اشاره کند، او را محدود کرده و به شمارش آوَرَد. و آن کس که بگوید: «خدا در چیست؟» او را در چیز دیگری پنداشته است، و کسی که بپرسد «خدا بر روی چه چیزی قرار دارد؟» به تحقیق جایی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی که خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است. با همه چیز هست، نه این که همنشین آنان باشد و با همه چیز فرق دارد، نه این که از آنان جدا و بیگانه باشد. انجام دهنده ی همه ی کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله. بیناست؛ حتّی در آن هنگام که پدیده ای وجود نداشت، یگانه و تنهاست، زیرا کسی نبود تا با او انس گیرد و یا از فقدانش وحشت کند. ( خطبه اول نهج البلاغه امام علی علیه السّلام )

علامه طباطبایی

پس ما به هیچ وجه صفتى از صفات خداوند راه نداریم نه مى‏توانیم بگوئیم‏او علیم است‏یا قدیر است‏یا حى است‏یا مرید است‏یا سمیع است و یا بصیر و نه مى‏توانیم چیز دیگر در باره او بگوئیم او واقعا ممکن است‏برخى صفات داشته باشد ولى ما به هیچ وجه به معرفت آن صفات راه نداریم همین قدرمی دانیم که آن صفات به فرض که صفاتى در کار باشد صد در صد با صفاتى‏که ما مى‏شناسیم و همه یا غالب آن ها را از خودمان قیاس گرفته‏ایم مغایرندپس ذات پروردگار براى بشر ذاتى است مجهول الصفات از هر جهت . افرادى که چنین نظرى دارند مى‏گویند اگر چه در قرآن کریم اسماء وصفاتى براى خداوند ذکر شده است از قبیل علیم و قدیر و غیره ولى ما باید این نامها را از معانى‏اى که به ذهن ما مى‏آید مجرد سازیم معانى این الفاظ در ذهن ما همانها است که از مخلوقات اقتباس شده و ذات احدیت از آن هامنزه است . معانى واقعى این ها را خدا مى‏داند و بس .( اصول فلسفه و روش رئالیسم – جلد ۲،سید محمد حسین طباطبائی؛ مقدمه، تعلیقه و شرح: شهیدمرتضی مطهری ) 

امام خمینی (قدس سره)

بدان … که هویت غیبیه احدیه و عنقاء مُغربی که در غیب هویت مستکنّ است و حقیقتی که تحت پرده‌های نوری و حجا‌ب‌های ظلمانی در «عماء» و بطون و غیب و کمونْ پنهان است، نه اسمی از او در عوالم ذکر حکیم هست و نه رسمی… (امام خمینی(ره)، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، ص۱۳) باید دانست که مرتبه احدیت دو اصطلاح دارد اول ذات غیبی که اسم و رسم ندارد، چرا که وجود به شرط لا به علم و سایر صفات وصف نمی شود، دوم مرتبه ذات با تعیین به اسماء ذاتیه (امام خمینی(ره)، تعلیقات بر شرح فصوص، ص ۱۷۶)

امام صادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام فرمود: اسم خدا غیر خود اوست و هر آنچه نام  بر آن صادق آید مخلوقست جز خدا و اما آنچه به زبان تعبیر شود یا به دست انجام گیرد آن مخلوق است و خدا مقصودى از مقاصد او است (یعنى آنکه لفظ (الله) را گوید یا نویسد مقصودش ذات خداست که بوسیله لفظ و خط باو متوسل مى‏شود) . (لفظ (الله) یکى از علامات بسوى خداست) و صاحب غیر توصیف مى‏شود و هر چیز که توصیف شود مصنوع است ولى صانع همه چیز به هیچ حدى که قابل ذکر باشد توصیف نشود، پدید آورده نشده تا چگونگى پدید آمدنش از روى مصنوعى جز او شناخته شود و مردم در شناسائى او به هر نهایتى که رسند او غیر از آنست، کسی که این حقیقت را بفهمد هرگز نلغزد، این است توحید خالص، با اجازه خدا آن را بجوئید و باور کنید و درست بفهمید. هر که گمان کند خدا را با حجاب یا صورت یا مثال شناخته است مشرک است زیرا که حجاب و مثال و صورت غیر خود اوست زیرا او یگانه است و یکتا دانسته پس چگونه او را شناخته باشد کسى عقیده دارد او را به غیر او شناخته، کسی که خدا را به خدا شناسد او را شناخته است و کسى که او را به خود او نشناسد او را نشناخته است بلکه غیر او را شناخته، میان خالق و مخلوق چیز دیگرى نیست خدا خالق همه چیز است بدون ماده و مایه، و خدا بااسماأش نامیده و خوانده شود، او غیر اسماأش  باشد و أسماء غیر او. (اصول کافى جلد ۱ صفحه: ۱۵۳ روایة ۴)

علامه حسن زاده آملی

این که اسماء و صفات را به لحاظ شئون و تجلیات حق در مراتب الهیه دانست براى آن است که ذات بدون تجلى همان مقام هویت مطلقه و غیب الغیوبى است که مورد شناخت احدى نیست و آن مقام لا رسم و لا اسم است … (علامه حسن زاده آملی – شرح دفتر دل)

ملا صدرا

«و هو الذّى لا إسمَ له و لارسم و لانعتَ و لا یتعلّق به معرفةٌ و إدراک» زیرا که هر موجود که داراى اسمى و رسمى و نعتى باشد، و معرفت و ادراک آن را تواند دریافت، و خبرى از آن تواند داد، مفهومى است عقلانى یا وهمانى و حقّ متعال چنین نیست. فهو الغیب المجهول المطلق و از صدرالدین قونوى نقل مى کند که اطلاق صِرف امرى است سلبى که مستلزمِ سلبِ همه اوصاف و احکام و تعیّنات از کنه ذات خداى سبحان است، و عدم تقیّد و محصور بودن آن در  وصفى یا اسمى یا تعیّنى یا خصوصیتى دیگر (اسفار، ج ۲، ص ۳۲۷)

ابن عربی

اصطلاح اسم، همان ذات الهی به اعتبار صفت، تجلی و تعین است، بنابراین در تعریف اسم، خروج از مقام ذات و تنزل از آن مطرح است  و ذات به حسب ذات هیچ اسمی نخواهد داشت؛ از این رو  ذات الهی، مقام لا اسم و لا رسم تلقی گشته و متعلقِ هیچ گونه شناختی نیست …

حجة الاسلام و المسلمین علی امینی نژاد

در آثار عرفا، وقتی به مقام ذات غیب‌الغیوبی می‌رسند، می‌گویند هیچ اسم و رسمی ندارد؛‌ ‌چنان‌که گاه از آن مقام به «مقام لااسم و لارسم» تعبیر می‌کنند.  امام خمینی رحمة‌ الله علیه که در چند مصباح آغازین از کتاب شریف مصباح الهدایة دربارة مقام ذات غیب‌الغیوبی سخن می‌گوید، برخی در مواجهه با این گونه عبارات گمان کرده‌اند مراد عرفا از این سخن‌ها آن است که دربارة مقام ذات هیچ اسمی نمی‌توان به کار برد و با هیچ لفظی نمی‌توان بدان اشاره کرد؛ چنان‌که حتی نمی‌توان از آن با لفظ ذات یا ذات غیب‌الغیوبی و امثال آن یاد کرد.  این پندار برخاسته از مغالطة اشتراک لفظی میان اسم عرفی و لغوی با اسم عرفانی است. مقصود عرفا از تعبیرهای مطرح شده، اسم عرفی و لغوی نیست، اساساً بحثی تحت عنوان «اسامی مقام ذات غیب‌الغیوبی» خواهیم داشت. بلکه مراد و مقصود عارفان مسلمان از لااسم و لارسم بودن مقام ذات غیب‌الغیوبی، ‌نفی اسم عرفانی از آن مقام است.  اسم عرفانی عبارت است از ذات با صفت و تعینی خاص. حقیقت اسم عرفانی آن است که افزون بر ذات، یک صفت، اعتبار، اضافة اشراقیه و نسبت ایجاد شود؛ مثلاً ذات با صفت و اضافة رحمتی،‌ اسم رحمان را پدید می‌آورد و همان ذات همراه با تجلی علمی و اضافة علمیه، اسم علیم را تحقق می‌بخشد. به بیان دیگر، هرگاه ذات در مرحله‌ای تجلی و ظهور یافت،‌ اسم عرفانی شکل می‌گیرد. بنابراین اسم عرفانی یک نحوه تنزل از مقام ذات و یک نوع ابراز صفات اطلاقی به صورت تعین است. از این رو، اسم عرفانی با مرحلة تعینات و تجلیات گره خورده است و تا تعینی در کار نباشد، اسمی نیز مطرح نخواهد بود، و از آن جا که در مقام ذات،‌ هیچ گونه اضافه و نسبت و صفتی مطرح نیست، و همچنان‌که پیش‌تر اشاره شد، همه حقایق در آن جا به نحو اطلاقی و اندماجی تحقق دارد و هیچ افراز و امتیازی در آنجا وجود ندارد،‌ مقام ذات غیب‌الغیوبی، مقام «بی‌اسمی» خواهد بود و باید از آن به «مقام لااسم و لارسم» تعبیر کرد. اساساً مقام ذات، مقام قبل از اضافات اشراقیه و تجلیات و تعینات و ظهور است. بنابراین اسم عرفانی، که خود نوعی تفسیر و تحلیل امر تجلی و ظهور است،‌ بدان مقام راهی نخواهد داشت. ( منبع: حکمت عرفانی ۳۲۹ تا ۳۵۲ )

۱۳۹۴-۱۰-۱۷

پس از هفت سال بلاتکلیفی: برگزاری دادگاه دو زندانی اهل سنت

روز دوشنبه ۳۰ آذرماه سال جاری کامران شیخه و داوود عبدالله‌ی، زندانیان اهل سنت در شعبه۲۸ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شدند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، کامران شیخه و داوود عبداللهٔ دو زندانی اهل سنت مهابادی پس از هفت سال بلاتکلیفی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به اتهام «محاربه و فساد فی‌الارض از طریق فعالیت‌های مذهبی» و «تبلیغ علیه نظام» محاکمه شدند.

لازم به یادآوری است که این دو زندانی عقیدتی در مهرماه سال جاری نیز جهت محاکمه به دادگاه اعزام شدند که به دلیل نبود وکیل تسخیری این دادگاه برگزار نشد.

۱۳۹۴-۱۰-۱۲

صدور حکم یکسال حبس به اتهام شرکت در تجمع در حمایت از محمدعلی طاهری

به گزارش اخبار اقلیت های مذهبی در ایران به نقل از واحد خبر عرفان حلقه: خانم “پروین سلیمانی” از شاگردان محمد


علی طاهری (بنیانگذارعرفان حلقه و دو طب مکمل ایرانی فرادرمانی و
سایمنتولوژی) در تاریخ ۳۰ آذر ۱۳۹۴ به اتهام شرکت در تجمع اعتراضی به حکم
اعدام محمد علی طاهری به یکسال حبس تعلیقی محکوم شد.

خانم سلیمانی طی سالهای اخیر سه بار به اتهام شرکت در تجمعات اعتراضی در
حمایت از محمد علی طاهری بازداشت شده بودند.

نخستین بازداشت ایشان در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۹۳ روبروی دادگاه انقلاب واقع در
خیابان معلم و دومین بازداشت در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ در پارک شهر مقابل
قوه قضاییه صورت گرفت که منجر به انتقال ایشان به سلول انفرادی بند ۲-الف
زندان اوین و سپس زندان قرچک ورامین گردید. خانم سلیمانی برای سومین بار
در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۹۴ مقابل زندان اوین بازداشت و مجددا پس از گذراندن
چند شب در ۲-الف اوین و بازجویی های پیاپی به زندان قرچک ورامین منتقل
شدند.

دادگاه نخست ایشان که مربوط به دومین بازداشت شان بود در تاریخ ۳۰ آذر
۱۳۹۴ برگزار و حکم یکسال حبس تعلیقی صادر شد. تاریخ دادگاه دوم (مروبط به
سومین بازداشت) هنوز به ایشان اعلام نشده است.

به گزارش فاکس نیوز تعدای از شاگردان محمدعلی طاهری در تجمعات اعتراضی به
حکم اعدام محمد علی طاهری بازداشت شده اند.

لازم به ذکر است که داماد خانم سلیمانی، آقای سعید اردشیر (همسر مهری
سلیمانی از دیگر بازداشت شدگان عرفان حلقه) که به اتهام چاپ کتب محمدعلی
طاهری و توهین به مقدسات به پنج سال حبس تعزیری به همراه ۳۶۰ میلیون
جریمه نقدی محکوم شده بود، اینک در زندان رجایی شهر در حال سپری کردن حکم

۵ سال حبس میباشد.

به تازگی وکلای محمد علی طاهری از نقض حکم اعدام موکلشان در شعبه ۳۳
دیوان عالی کشور و ارجاع پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه ۲۶ دادگاه
انقلاب خبر داده اند.

مطهره گونه‌ای، فعال دانشجویی: گفتند ساکت باش تا مدرکت را بگیری

۲۹.فروردین .۱۴۰۳ ایران وایر مطهره گونه‌ای»، دانشجو تعلیقی و تبعیدی دانشگاه علوم پزشکی تهران که امروز چهارشنبه ۲۹فروردین۱۴۰۳ به یکی از نهاد...