۱۳۹۹-۰۹-۱۰

تداوم بازداشت آنیسا جعفری مهر در اسلام آباد غرب

آنیسا جعفری مهر، فعال فرهنگی اهل اسلام آباد غرب با گذشت ۶ روز از زمان دستگیری کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشت بسر می‌برد. خانم جعفری مهر روز دوشنبه ۳ آذرماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز شنبه ۸ آذرماه ۱۳۹۹، آنیسا جعفری مهر، فعال فرهنگی اهل اسلام آباد غرب با گذشت ۶ روز از زمان دستگیری کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشت بسر می‌برد.

خانم جعفری مهر روز دوشنبه ۳ آذرماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. ماموران در زمان بازداشت، ضمن بازرسی منزل، شماری از لوازم شخصی از جمله لپ‌‌تاپ، تلفن همراه و برخی از کتاب‌های او را ضبط کرده و با خود برده بودند.
خانم جعفری مهر روز سه‌شنبه ۴ آذرماه طی تماس تلفنی با خانواده خود درخواست تعیین وکیل کرده بود.

به گفته یک منبع مطلع بازداشت او توسط ماموران اطلاعات سپاه و با دستور دادستان اسلام آباد غرب صورت گرفته است.

تا زمان تنظیم این گزارش از دلایل بازداشت، اتهامات مطروحه و محل نگهداری این شهروندان اطلاعی در دست نیست.

خانم جعفری مهر آذرماه سال گذشته نیز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و مدتی بعد آزاد شده بود.

آنیسا جعفری مهر، ۲۷ ساله و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته زبان‌شناسی دانشگاه کردستان است.

FacebookTwitterاشتراک گذاری



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41225

یک زن در میاندواو خودکشی کرد

دوشنبه ۱۰ آذر۱۳۹۹خورشیدی، یک زن به نام “سایه حسامی” ۲۳ ساله، فرزند مکائیل اهل روستای “قباغکندی” از توابع شهر میاندوآو خودکشی کرد.

براساس گزارش رسیدە بە جمعیت حقوق بشر کوردستان، خودکشی این شهروند بە دلایل فقر و مشکلات اقتصادی بوده است.
نامبرده دارای یک فرزند دو ساله بوده و دو سال پیش از همسرش جدا شده بود.

شایان ذکر است جنازه نامبرده جهت تحقیقات به پزشک قانونی منتقل و تاکنون به خانواده‌اش تحویل داده نشده است.
طبق داده های مرکز آمار جمعیت حقوق بشر کوردستان از ابتدای سال جاری میلادی تاکنون و با احتساب این مورد ۳۵ زن خودکشی کرده‌اند.
جمعیت حقوق بشر کوردستان



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41223

زن جوان سنندجی به بهانه ناموس توسط برادرانش سر بریده شد

زنی ۳۱ ساله در سنندج به دلیل آنچه که “دلایل ناموسی” خواندە شده، توسط خانواده‌اش به قتل رسیده است.زن جوان سنندجی به بهانه ناموس توسط برادرانش سر بریده شد

بنابر گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، روز یک‌شنبه ۹ آذر ۹۹ (۲۹ نوامبر ۲۰۲۰)، یک زن جوان با هویت سرگل حبیبی ۳۱ ساله در روستای سرخه‌دزج (سوورازه) واقع در چند کیلومتری شهر سنندج به دست برادران خود به بهانه ناموسی بیرحمانه سر بریده شده و مثله مثله شده است.

سرگل حبیبی اصالتاً اهل روستای تودارملا (توارملا) از توابع بخش کلاترزان و ساکن شهر محله (کمربندی ۲۵) سنندج و مادر دو کودک خردسال بوده است.

به گفته یک منبع مطلع، سرگل حبیبی چندی پیش به اتهام ارتباط با یک جوان توسط نیروهای کلانتری محل بازداشت لیکن هر دو پس از یک روز آزاد شده‌اند.

جسد سرگل حبیبی روز دوشنبه در قبرستان محمدی شهر سنندج درسکوت کامل خبری و بدون برگزاری هیچ گونه مراسمی دفن شده است.

بنابر اطلاع هه‌نگاو تا لحظه تنظیم خبر هیچ یک از برادرهای این زن جوان تحت تعقیب یا بازداشت قرار نگرفته‌اند.

با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، از ابتدای سال ۹۹ تاکنون دست‌کم ۴ زن در کُردستان به بهانه ناموس توسط افراد نزدیک خود به قتل رسیده‌اند.

Share on:



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41221

کودک همسری؛ ازدواج بیش از ۷ هزار دختر زیر ۱۴ سال در بهار سال جاری

بر اساس گزارش فصلی مرکز آمار ایران، طی سه ماه نخست سال جاری ازدواج بیش از هفت هزار دختر زیر ۱۴ سال در ایران ثبت شده است.

همچنین در فاصله سال های ۹۵ تا ۹۸، حدود ۱۳۰ هزار مورد ازدواج دختران کمتر از ۱۴ سال و بیش از صد مورد ازدواج پسران کمتر از ۱۵ سال به ثبت رسیده است. آسیب‌های جسمی و روانی ناشی از ازدواج در دوران کودکی، ضربات جبران‌ ناپذیری را بر روی زندگی دختران به ‌ویژه بارداری ‌های زیر ۱۸ سال، مرگ‌ و میر مادران، افسردگی، و بعضاً اقدام به خودکشی در کنار آسیب‌هایی مانند طلاق بازماندن از تحصیل و پایداری چرخه فقر فرهنگی و اقتصادی است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، بر اساس آنچه مرکز آمار ایران در گزارش آماری فصلی خود منتشر کرده است، طی سه ماه نخست سال جاری ازدواج بیش از هفت هزار دختر زیر ۱۴ سال در ایران ثبت شده است.

بر اساس این گزارش، تعداد دقیق ازدواج ثبتی دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله، ۷۳۲۳ مورد اعلام شده و همچنین در این مدت ازدواج یک دختر زیر ده سال و پنج پسر کمتر از ۱۵ سال نیز به ثبت رسیده است.

همچنین بر اساس آمار منتشر شده؛ در فاصله سال های ۹۵ تا ۹۸، حدود ۱۳۰ هزار مورد ازدواج دختران کمتر از ۱۴ سال و بیش از صد مورد ازدواج پسران کمتر از ۱۵ سال ثبت شده است.

لازم به ذکر است، پیشتر معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان از افزایش شمار درخواست‌ کنندگان زیر ۱۸ سال برای وام ازدواج در میان دختران خبر داده و گفته بود: “دو سوم دریافت‌کنندگان این وام در سال‌های اخیر دختران زیر ۱۸ سال بوده‌اند و این مساله گاه ازدواج اجباری را تداعی می‌کند”.

چندی پیش معصومه ابتکار، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور، با بیان اینکه “طبق آمار، ازدواج دختران زیر ۱۴ سال حدود ۳۰ هزار در سال بیان شده است”، عنوان کرد “سن ازدواج با تبصره‌ای مقید به نظر قاضی می‌شود و در حال حاضر حداقلی برای سن ازدواج وجود ندارد. یکی دیگر از مواردی که به عنوان احقاق حقوق کودکان باید مورد توجه قرار گیرد تبصره فرزند خواندگی است، که به موجب آن این اجازه به پدر داده می‌شود تا با فرزندخوانده خود در شرایطی که قاضی اجازه دهد ازدواج کند”.

در دی ماه سال ۹۸ دولت ایران با کلیات لایحه‌ تعیین حداقل سن ازدواج برای مقابله با کودک همسری، موافقت کرد. در این لایحه حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال تعیین شده است.

ازدواج کودکان یا کودک همسری در ایران در سال‌های اخیر روز به افزایش است. فعالان حقوق کودک می‌گویند این پدیده در آینده بر سلامت خانواده‌های ایرانی تاثیر منفی خواهد گذاشت.

آمار بالای ازدواج کودکانی که پیش از رسیدن به بلوغ فکری و ذهنی ازدواج می‌کنند از گستردگی این پدیده در ایران حکایت دارد. سن ازدواج در ایران بر مبنای “بلوغ جنسی” تعیین شده در حالی که به گفته کارشناسان، بلوغ جنسی تنها بخشی از ابعاد بلوغ کامل انسان است. رشد، آگاهی، آموزش و آزادی در انتخاب، اساسی‌ترین و انسانی ترین شروط برای تشکیل خانواده است.

آسیب‌های جسمی و روانی ناشی از کودک همسری ضربات جبران ناپذیری را بر روی زندگی دختران به‌ویژه بارداری‌های زیر ۱۸ سال، مرگ‌ومیر مادران، افسردگی، و بعضاً اقدام به خودکشی در کنار آسیب‌هایی مانند طلاق بازماندن از تحصیل و پایداری چرخه فقر فرهنگی و اقتصادی است.

بر اساس آمار منتشر شده بالغ بر ۹۵ هزار مورد طلاق زنان زیر ۱۹ سال در فاصله سال‌های ۹۰ تا ۹۴ ثبت شده که حدود ۵ هزار و ۷۶۰ مورد از این طلاق‌ها مربوط به ازدواج‌هایی است که سن زوجین کمتر از ۱۵ سال است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41219

شافعیان: تیم اشتادسازه هیچ استراحتی نداشت/ رضایی: شاهد رعایت کامل پروتکل‌ها در مشهد هستیم

سرمربی تیم هندبال بانوان اشتادسازه مشهد، گفت: برخلاف برخی تیم‌ها که در تعطیلی بین دور رفت و برگشت استراحت داشتند، تیم ما تمریناتش را ادامه داد.شافعیان: تیم اشتادسازه هیچ استراحتی نداشت/ رضایی: شاهد رعایت کامل پروتکل‌ها در مشهد هستیم
به گزارش خبرگزاری تسنیم، نشمین شافعیان، سرمربی تیم هندبال اشتادسازه درباره مسابقات لیگ برتر هندبال بانوان و برگزاری دور برگشت این رقابت‌ها اظهار داشت: خوشبختانه تیم ما توانست در دور رفت مسابقات و در تهران نمایش خوبی داشته باشد و در گروه خود به عنوان تیم صدرنشین شناخته شود و با صدرنشینی به دور برگشت راه پیدا کند.

وی با اشاره به دیدار نخست تیمش در تهران که مقابل سپاهان برگزار شده بود، گفت: متاسفانه ما پیش از بازی نخست دور رفت، به دلیل آسیب دیدگی بازیکن اصلی تیم را در زمان گرم کردن تیم از دست دادیم. با این حال تمام تلاش خود را کردیم که بتوانیم با قهرمانی دور رفت مسابقات را به پایان ببریم. همین اتفاق هم افتاد و تلاش ما این بود که تیم در آمادگی کامل راهی دور برگشت شود.

شافعیان در ادامه به آمادگی تیمش برای دور برگشت اشاره کرد و گفت: تیم اشتادسازه بر خلاف دیگر تیم‌ها که بعد از در دور رفت استراحت داشتند، استراحتی نداشت. من به دلیل برخی مشکلات چند روز کنار تیم نبود، با این حال تیم تمرینات خوبی را پشت سر گذاشت و با انگیزه و آمادگی کافی مسابقات دور برگشت را آغاز خواهد کرد. ما برای مسابقه فردا آماده هستیم.

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

ناهید رضایی، مربی تیم هندبال پرسپولیس بهبهان، پیش از آغاز دور برگشت رقابت‌های لیگ برتر هندبال بانوان در مشهد، اظهار داشت: مسابقات لیگ برتر زنان در حالی در مشهد آغاز خواهد شد که دور رفت آن در تهران با بهترین کیفیت برگزار شد و تیم‌ها از شرایط میزبانی رضایت داشتند.

وی خاطرنشان کرد: مسابقات در تهران با مدیریت عالی و با رعایت کامل پروتکل‌های بهداشتی برگزار شد.

رضایی در خصوص عملکرد تیم پرسپولیس بهبهان گفت: تیم ما با وجود اینکه بسیار کم تجربه بود و نسبت به تیم‌های دیگر از تجربه کافی برای نبرد لیگ برتری بهره مند نبود، نتیجه خوبی گرفت. در این دوره هم به دنبال این هستیم که بتوانیم در مشهد عملکرد خوبی داشته باشیم.

وی در پایان گفت: میزبانی مشهد از این مسابقات بسیار خوب است، پروتکل‌های بهداشتی به خوبی رعایت می‌شود و امیدوارم تیم ما بتواند به خوبی نتیجه بگیرد و هندبال زیبایی را به نمایش بگذارد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41215

برای زنی که شهرداری بندرعباس آلونکش را تخریب کرد خانه‌ای رهن شد

فریدون همتی، استاندار هرمزگان، از رهن یک خانه برای زنی خبر داد که آلونکش به دست ماموران شهرداری بندرعباس تخریب شده بود.ماجرای تخریب خانه زن سرپرست خانوار توسط شهرداری بندرعباس چه بود

به گزارش ایسنا، همتی گفت قرارداد رهن این خانه روز دوشنبه «با کمک هزینه بهزیستی و موسسه علوی وابسته به بنیاد مستضعفان» منعقد و خانه به این زن و فرزندانش تحویل داده شد.

پیشتر اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس جمهوری اسلامی ایران، در واکنش به تخریب آلونک این زن، از استانداران خواست پیش از تخریب خانه‌ها نسبت به «تامین سرپناه مناسب برای افراد ساکن» اقدام کنند.

اواخر آبان‌ماه تصاویری در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد که ماموران را در حال تخریب آلونک یک زن، بی‌اعتنا به گریه و فریادهای او و دختری کم سال، نشان می‌داد.

رسانه‌ها همچنین گزارش دادند که یک زن سرپرست خانوار در شهر بندرعباس پس از تخریب آلونک محل زندگی‌اش به دست ماموران شهرداری خودسوزی کرده است.

عباس امین‌زاده، شهردار بندرعباس، درباره علت تخریب خانه این زن گفت: «زمین تصرفی بود و باید طبق قانون تخریب می‌شد.»



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41213

پلیس از خودکشی دو دختر ۸ و ۱۲ ساله در بندرعباس و فوت یکی از آن‌ها خبر داد

پلیس هرمزگان می‌گوید پس از آن که دو دختر ۸ و ۱۲ ساله در بندرعباس به دلیل «مشکلات خانوادگی» دست به خودکشی زدند،‌ یکی از آن‌ها جانش را از دست داد.چه کسانی اقدام به خودکشی می کنند/توجه به سابقه روانپزشکی - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

غلامرضا جعفری،‌ فرمانده انتظامی هرمزگان،‌ روز دوشنبه ۱۰ آذرماه در این زمینه اشاره کرد پدر یک دختر هشت‌ ساله اعلام کرده وقتی فرزندش شب گذشته با دختر همسایه برای بازی به پشت‌بام منزل رفت بازنگشت و صبح پس از بیدار شدن و مراجعه به پشت‌بام، او را حلق‌آویز شده می‌بیند.منبع:ایران اینترنشنال

این مقام پلیس افزود ماموران پلیس طی تحقیقات به یکی از دوستان متوفی که دختری ۱۲ ساله است مظنون شدند و بنا به اظهارات او دریافتند که آن دو با توجه «اختلافات شدید خانوادگی» و از آنجا که تحت تاثیر «خودکشی یکی از دوستان» قرار گرفته بودند، دست به خودکشی زدند.

فرمانده انتظامی هرمزگان در ادامه اشاره کرد که دختر ۱۲ ساله گفته ابتدا خود را حلق‌آویز کرد، اما چون تحمل نداشت منصرف شد و خودش را نجات داد اما به دوستش کمک کرد که خودش را حلق‌آویز کند.

با این حال این دختر ۱۲ ساله گفته است با دیدن وضعیت دوستش ترسیده اما نتوانسته او را نجات بدهد.

به گفته فرمانده انتظامی هرمزگان،‌ دختر هشت ساله در این ماجرا فوت کرده و دختر ۱۲ ساله نیز به اداره بهزیستی شهرستان بندرعباس تحویل داده شده است.

پیش از این طی هفته‌های گذشته گزارش‌های متعددی از افزایش خودکشی کودکان و دانش‌آموزان در استان‌های دیگر از جمله بوشهر منتشر شده بود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41211

زینب جلالیان زیر فشارهای روحی – روانی برای ابراز ندامت و همکاری با وزارت اطلاعات

زندانی سیاسی زینب جلالیان زیر فشارهای روحی – روانی برای ابراز ندامت و همکاری با وزارت اطلاعات همچنان در بند قرنطینه زندان یزد محروم از حق تماس و ملاقات بسر میبرد.

زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد زینب جلالیان همچنان در بند قرنطینه زندان یزد، محروم از حق تماس و ملاقات با خانواده‌اش، در تبعید بسر میبرد.

♦در این گزارش به نقل از نزدیکان زینب جلالیان آمده است: «از زمان انتقال خانم جلالیان به زندان یزد وی تنها یک بار موفق به تماس تلفنی کوتاه با خانواده اش شده است. او در این تماس به خانواده اش گفته بود که از طرف حفاظت زندان یزد به وی گفته اند تا زمان اعلام ندامت و همکاری با بازجویان امنیتی از کلیه حقوق یک زندانی محروم خواهد شد».

♦این منبع در این گزارش ضمن اشاره به فشار و تهدید خانواده جلالیان افزوده است:‌« مدتی پیش پس از چندین مصاحبه علی جلالیان پدر زینب با رسانه ها و نهادهای حقوق بشری ماموران اداره اطلاعات ماکو اقدام به بازداشت او کردند. وی که سالخورده و بیمار است یک شب را در اداره اطلاعات تحت بازجویی گذرانده و آنجا مورد تهدید قرار گرفت. این پدر سالخورده در حال حاضر به قید وثیقه آزاد شده است».

♦این منبع همچنین گفت: «تیمی از بازجویان اداره اطلاعات که تحت عنوان «وکلای حقوق بشری» اواخر خرداد امسال در زندان قرچک ورامین به ملاقات زینب جلالیان رفته بودند وی را تهدید کردند تا زمانی که ابراز ندامت نکرده و با بازجویان اداره اطلاعات همکاری نکند این تبعید و فشارها ادامه خواهد داشت. یکی از مأموران امنیتی که خود را «سیروان رحیمی» از سنندج معرفی کرده است شماره ای در اختیار زینب قرار داده تا در صورت پشیمانی از روند فعلی که در پیش گرفته و تمایل به همکاری، با وی تماس بگیرد»



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41209

خودکشی دختر ۱۵ ساله در مشهد؛ دادستانی بهزیستی را متهم کرد

حمیدرضا پوریوسف، مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی، از خودکشی یک دختر ۱۵ ساله در مرکز نگهداری از دختران در معرض آسیب بهزیستی مشهد خبر داد.

هم‌زمان دادستانی مشهد این خودکشی را ناشی از «ضعف عملکرد» بهزیستی دانست.

پوریوسف روز شنبه هشتم آذرماه به خبرگزاری ایسنا گفت این دختر که «ساجده» نام داشت و از حدود شش ماه پیش در این مرکز نگهداری می‌شد، شامگاه پنجشنبه اقدام به خودکشی کرد.

او با اشاره به این‌که این دختر نوجوان «افسردگی» داشته و هفته گذشته روانپزشک او را دیده، ادامه داد: «در گزارش روانپزشک مواردی دال بر احتمال خودکشی فرد گزارش نشد و مراقبان نیز علائمی گزارش نکردند.»ایران اینترنشنال گزارش می دهد:

پوریوسف با رد خودکشی دست‌جمعی در این مرکز، از «تحقیق در مورد دلایل این» خودکشی سخن گفت و وعده داد که جزئیات این حادثه به زودی اعلام شود.

به گفته مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی، پدر این دختر در زندان است و مادرش اعتیاد دارد و خودش نیز در پارک توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر و با حکم قضایی به مرکز نگهداری دختران در معرض آسیب بهزیستی منتقل شده بود. خواهر و برادر دیگر این دختر نیز در سایر مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند.

این اظهارات مدیرکل بهزیستی خراسان در حالی است که نیره عابدین‌زاده، معاون دادستان عمومی و انقلاب مشهد، در این باره به روزنامه خراسان گفت که «خودکشی از طریق حلق‌آویز» بوده و «در این مرکز تنها یک مربی حضور» داشته است.

 

او ادامه داد: «کسی که خود را حلق‌آویز کند که به همین راحتی فوت نمی‌کند، زمان می‌برد، ممکن است سروصدایی داشته باشد و همه این‌ها ناشی از ضعف در سیستم عملکردی است که باید بررسی شود و پاسخگو باشند.»

با وجود اعزام بازپرس ویژه قتل به این مرکز بهزیستی، هنوز کسی در این زمینه بازداشت نشده یا تحت پیگرد قضایی قرار نگرفته است.

عابدین‌زاده تاکید کرد: «اطلاعاتی که وجود دارد براساس آن چیزی است که بهزیستی استان در اختیار ما گذاشته و چون خود بهزیستی در ماجرا مسئول و مقصر است اظهارات آن‌ها برای ما دلیل تلقی نمی‌شود، باید در دادستانی بررسی کافی را انجام دهیم و نتیجه تحقیقات را مشخص کنیم.»

این مقام قضایی مشهد ادامه داد: «طبق تحقیقاتی که انجام شده است، بچه‌ها با هم هماهنگ می‌کنند و یک نفر تمارض به حالت تهوع و بدحالی می‌کند تا به یک قسمت جلب‌نظر شود و ساجده بتواند کار خودش را انجام دهد.»

به گفته عابدین‌زاده، سپس ساجده «در سرویس بهداشتی مرکز خانه سلامت با روسری، خودش را حلق آویز» کرد.

معاون دادستان عمومی و انقلاب مشهد تاکید کرد: «به نظر من این تبانی آنقدر برنامه‌ریزی شده بوده که مسئول مرکز باید متوجه می‌شد که ممکن است ساجده خودکشی کند.»

او با تاکید بر ضرورت پاسخگویی بهزیستی گفت: «در شرایط کنونی کرونا چون این مراکز جزو مراکز ضروری است به هیچ عنوان نباید شرایط کاهش نیرو در آن انجام شود و اتفاقا در این موقعیت باید با تعداد بیشتری مراقبت را انجام دهند، نه این‌که به بهانه این که نیرو نیست، بودجه نداریم، نیرو را کاهش دهند.»

در ماه‌های اخیر اخباری درباره افزایش خودکشی کودکان در سراسر ایران منتشر شده است.

محمدمهدی تندگویان، معاون جوانان وزارت ورزش و جوانان، روز ۲۳ مهر از کاهش سن خودکشی و همچنین افزایش تعداد آن با «ضریب روبه‌رشد» خبر داد.

او به خبرگزاری برنا گفت عمده خودکشی‌ها بین سنین ۱۵ تا ۳۵ سال رخ می‌دهد اما در سال جاری شاهد خودکشی‌ کودکان زیر ۱۵ سال هم بودیم.

این مقام دولتی از ارائه آمار درباره خودکشی کودکان زیر ۱۵ سال خودداری کرد، اما سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41207

گزارشی درباره گلستان پالانی جاف زندانی عقیدتی کُرد

یک زن اهل شهرستان سرپل‌ذهاب از توابع استان کرمانشاه توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شده است.گزارشی درباره گلستان پالانی جاف زندانی عقیدتی کُرد

برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، طی روزهای گذشته یک زن اهل شهرستان سرپل‌ذهاب با هویت گلستان پالانی جاف از زندان مرکزی ارومیه به زندان دیزل‌آباد کرمانشاه منتقل شده است.

به گفته یک منبع مطلع، این زن بازداشت شده حدوداً سه هفته پیش از زندان دیزل‌آباد به زندان ارومیه منتقل و به مدت دو هفته در بند زنان زندان ارومیه نگهداری شده است.

این منبع در ادامه اعلام کرد که گلستان پالانی جاف طی مدتی که در زندان ارومیه نگهداری شده چندین نوبت به اداره اطلاعات منتقل و مورد باجویی قرار گرفته است.

منابع هه‌نگاو اعلام کرده‌اند که گلستان پالانی جاف مدتی همراه با همسرش عضو داعش بوده و پس از بازگشت به سرپل‌ذهاب توسط نیروهای اداره اطلاعات بازداشت شده است.

تا زمان تنظیم این خبر، زمان بازداشت این زن برای هه‌نگاو روشن نشده و اما تاکنون محاکمه نشده است.

Share on:



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41205

احضار ۲ فعال ملی مدنی ساکن تبریز به جلسه دادرسی

حقوق بشر در ایران – امروز یکشنبه ۹ آذر ماه ۱۳۹۹، شعبه ۱۱۲ دادگاه کیفری ۲ تبریز به ریاست محمدعلی پیری، با ارسال ۲ ابلاغیه جداگانه، حکیمه احمدی و یاسمن ظفری را برای حضور در جلسه دادرسی فراخواند.

به گزارش حقوق بشر در ایران، روز پنجشنبه ۲۰ آذر ماه ۱۳۹۹، یاسمن ظفری و حکیمه احمدی، دو فعال ملی مدنی ساکن تبریز توسط شعبه ۱۱۲ دادگاه کیفری ۲ این شهرستان به ریاست محمدعلی پیری، محاکمه و دفاعیات خود را از بابت اتهامات تفهیم شده به آنها در مرحله بازپرسی به دادگاه ارائه خواهند کرد. جلسه بازپرسی و تفهیم اتهام این ۲ فعال ملی مدنی پیش از این در شعبه ۱۶ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به ریاست علی موسوی برگزار شده بود. این دو فعال ملی مدنی در تیر ماه سالجاری و در جریان تجمع اعتراضی در تبریز بازداشت و پس از اتمام مراحل بازجوئی و تفهیم اتهام در مردادماه سالجاری با تودیع وثیقه آزاد شدند.

براساس این گزارش، در احضاریه های صادره برای هر یک از ۲ فعال ملی مدنی ضمن تغییر زمان جلسه دادرسی از ۱۹ به ۲۰ آذر ماه ۱۳۹۹ از آنها خواسته شده تا ساعت ۹ صبح در محل شعبه ۱۱۲ دادگاه کیفری ۲ تبریز حاضر شوند.

لازم به ذکر است، در تاریخ ۱۹ آبان ماه ۱۳۹۹، شعبه ۱۱۲ دادگاه کیفری ۲ تبریز، با ارسال ابلاغیه ای کتبی، یاسمن ظفری، فعال ملی مدنی ساکن این شهر را فراخوانده بود.

بیشتر بخوانید: احضار یاسمن ظفری، فعال ملی مدنی به جلسه دادرسی
یاسمن ظفری در تاریخ ۱ آبان ماه ۱۳۹۹، به همراه ۱۲ تن دیگر توسط شعبه ۱۶ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به ریاست علی موسوی مورد تفهیم اتهام قرار گرفتند و میزان مبلغ وثیقه تودیع شده قبلی این فعال ملی مدنی و سایر افراد با توجه به تغییر اتهام از ۱۰۰ میلیون به ۲۰۰ میلیون تومان افزایش پیدا کرد.

بیشتر بخوانید: جلسه بازپرسی ۱۳ فعال ملی مدنی در دادسرای تبریز برگزار شد
همچنین حکیمه احمدی در تاریخ ۲۹ مهر ماه ۱۳۹۹، توسط شعبه ۱۶ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تبریز جهت حضور در جلسه بازپرسی و تفهیم اتهام اخلال در نظم عمومی احضار و مورد بازپرسی و تفهیم اتهام قرار گرفت.

بیشتر بخوانید: احضار حکیمه احمدی، فعال ملی مدنی به جلسه بازپرسی
در تاریخ ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۹، حکیمه احمدی، توسط شعبه ۱۱۲ دادگاه کیفری ۲ تبریز به ریاست محمدعلی پیری، با اتهام اخلال در نظم عمومی با نظارت قضائی مبنی بر ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده بود.

بیشتر بخوانید: محکومیت حکیمه احمدی، فعال ملی مدنی به ممنوعیت خروج از کشور
جلسه دادرسی به پرونده حکیمه احمدی، در تاریخ ۱۵ مهر ماه ۱۳۹۹، در وقت رسیدگی فوق العاده « خارج از نوبت » در شعبه ۱۱۲ دادگاه کیفری ۲ تبریز به ریاست قاضی محمدعلی پیری برگزار شده بود.

حکیمه احمدی، در تاریخ ۳۰ شهریور ماه ۱۳۹۹، حکیمه احمدی، توسط شعبه ۱۶ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تبریز با اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق ایجاد هیاهو و جنجال در مقابل سفارت آذربایجان، مورد بازپرسی و تفهیم اتهام قرار گرفته بود.

یاسمن ظفری، در تاریخ ۲۶ تیر ماه ۱۳۹۹, به همراه سعدالله ساسانی و رحیم ساسانی, در جریان برگزاری تجمع اعتراضی مسالمت آمیزی که در مقابل سفارت جمهوری آذربایجان در تبریز برگزار شده بود توسط ماموران امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه امنیتی جهت بازجوئی منتقل و سپس به زندان مرکزی تبریز منتقل شدند. این ۳ فعال ملی مدنی در تاریخ ۸ مرداد ماه ۱۳۹۹, پس از اتمام مراحل بازجوئی با تودیع وثیقه ای به مبلغ ۱ میلیارد ریال بطور موقت آزاد شد.

بیشتر بخوانید: بازداشت دستکم ۶ تن از فعالان ملی مدنی در ارومیه و تبریز توسط نیروهای امنیتی
بیشتر بخوانید: سه فعال ملی مدنی بازداشت شده در اعتراضات تبریز بطور موقت آزاد شدند
احمدی، در تاریخ ۲۶ تیر ماه ۱۳۹۹, براساس فراخوانی که در فضای مجازی منتشر شده بود در حمایت از کشور جمهوری آذربایجان در مقابل حملات نظامی ارمنستان به آن کشور تجمعات اعتراضی را در تبریز, تهران و ارومیه در مقابل کنسولگری آذربایجان برگزار کردند که تعداد بسیاری از این فعالان از جمله حکیمه احمدی پس از ضرب و جرح توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. این فعال ملی مدنی در تاریخ ۱۵ مرداد ماه ۱۳۹۹, پس از اتمام بازجوئی با تودیع وثیقه ای به مبلغ ۱ میلیارد ریال بطور موقت از بازداشت آزاد شد.

بیشتر بخوانید: بازداشت دستکم ۶ تن از فعالان ملی مدنی در ارومیه و تبریز توسط نیروهای امنیتی
بیشتر بخوانید: حکیمه احمدی, فعال ملی مدنی با تودیع وثیقه آزاد شد
حکیمه احمدی, در تاریخ ۴ اسفند ماه ۱۳۹۸, توسط شعبه دادگاه انقلاب مراغه تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی, در مجموع به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم اما در تاریخ ۲۷ اسفند ماه ۱۳۹۸, در راستای اعطای عفو و تخفیف در مجازات زندانیان سیاسی و امنیتی از زندان مراغه آزاد شد.

بیشتر بخوانید: محکومیت حکیمه احمدی و یونس قلی زاده, به تحمل حبس تعزیری
بیشتر بخوانید: پنج زندانی سیاسی محبوس در زندان مراغه آزاد شدند/ سجاد شهیری, فعال ملی مدنی با تودیع قرار وثیقه آزاد شد
این فعال ملی مدنی, در اعتراض به آنچه که بلاتکلیفی وی در بازداشت و همچنین رفتار نامناسب مسئولان این زندان با وی در خصوص گزارشاتی که مسئول دارالقرآن این زندان بر علیه وی داده بود در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ دست به اعتصاب غذای اعتراضی زده بود و پس از گذشت ۱ هفته در تاریخ ۳۰ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۸، به دلیل خشکی بیش از حد کبد که باعث بروز بیماری در وی شده بود به اعتصاب غذای خود پایان داد.

بیشتر بخوانید: تداوم بازداشت و اعتصاب غذای حکیمه احمدی, فعال ملی مدنی در زندان مراغه
بیشتر بخوانید: حکیمه احمدی؛ پایان اعتصاب غذا و انتقال به بیمارستان
لازم به ذکر است که نیروهای امنیتی در زمان بازداشت حکیمه احمدی با توسل به زور و رفتار خشونت آمیز پس از ورود به منزل وی همسر حکیمه احمدی را با سلاح تهدید کرده بودند و بدون ارائه هیچ توضیحی پس از تفتیش کامل منزل و ضبط برخی لوازم شخصی اقدام به بازداشت حکیمه احمدی کرده بودند.

بیشتر بخوانید: بازداشت چهار فعال ملی مدنی در شهرهای تبریز و مرند
احمدی در پی مضروب شدن در بازداشتگاه و آسیب دیدن دنده‌ها و انگشتان در تاریخ ۸ آبان ماه ۱۳۹۷ به بیمارستان منتقل شده و در تاریخ ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۷ مجددا به بازداشتگاه اداره اطلاعات در مرند بازگردانده شده بود.

بیشتر بخوانید: ضرب و شتم نسیم صادقی و حکیمه احمدی دو فعال ترک(آذری)در بازداشتگاه و انتقال به بیمارستان
بین ۱۶ تا ۲۵ درصد جمعیت ایران ترک زبان هستند که اغلب آنان در استان‌های آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و زنجان سکونت دارند. برخی از این شهروندان برخورد حاکمیت با شهروندان ترک‌زبان را توام با تبعیض می‌دانند و منع تدریس زبان‌های غیر فارسی در مدارس را یکی از برجسته‌ترین موارد تبعیض می دانند که همواره با اعتراض بخشی از فعالان مدنی این مناطق روبرو بوده است.

محرومیت افراد از حق دادرسی عادلانه توسط دادگاهی بی طرف، ناقض، ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶، است.

همچنین سرکوب فعالان مدنی در ایران ناقض, ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶, است.

همچنین امکان دسترسی به وکیل برای متهم از جمله موارد ناقض اسناد بین المللی حقوق بشر, ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ نیز مورد تاکید قرار گرفته است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41203

۱۳۹۹-۰۹-۰۸

زنان سرپرست خانوار در اولویت دریافت وام ودیعه و منازل ارزان

معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده گفت: زنان سرپرست خانوار در اولویت وام ودیعه مسکن و خانه‌های ارزان قیمت قرار دارند.زنان سرپرست خانوار در اولویت دریافت وام ودیعه و منازل ارزان

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایلنا، «معصومه ابتکار» معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده ، در پاسخ به پرسشی درباره حمایت از زنان سرپرست خانوار، با توجه به حوادثی که اخیرا برای بانوی بندرعباسی رخ داد، گفت: جهانگیری دستورالعملی دادند مبنی بر اینکه در چنین شرایطی تا قبل از اینکه وضعیت مسکن افراد مشخص نشده باشد، سرپناه و مسکنی که در آن حضور دارند، تحت هیچ شرایطی از آن‌ها گرفته نشود.

ابتکار ضمن ابرازی امیدواری نسبت به اجرای این دستور گفت: امیدوارم این دستورالعمل اجرا شود و دیگر شاهد چنین مواردی برای زنان سرپرست خانوار نباشیم.

معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده با اشاره به دیگر دستورالعمل‌هایی که در راستای حمایت از زنان سرپرست خانوار وجود دارد، گفت: در دستورالعمل‌های قبلی مربوط به مسکن نیز زنان سرپرست خانوار در اولویت وام ودیعه مسکن قرار دارند. همچنین در اولویت دریافت مسکن ارزان قیمت نیز زنان سرپرست خانوار منظور شده‌اند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41201

روازه‌بان نفت مسجد سلیمان در کمپین منع خشونت علیه زنان

دروازه‌بان تیم نفت مسجد سلیمان از کمپین منع خشونت علیه بانوان حمایت کرد.

در چارچوب رقابت‌های هفته سوم لیگ برتر تیم نفت مسجد سلیمان به مصاف پرسپولیس رفت و با نتیجه تساوی بدون گل به یک امتیاز دست پیدا کرد.

در این مسابقه احمد گوهری، دروازه بان تیم نفت که ضربه پنالتی سیامک نعمتی را دفع کرده بود یک اقدام جالب انجام داد.​



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41199

حقوق و آزادی‌های زنان در پرتو آزادی بیان/مصطفی احمدیان

حقوق بشر آن دسته از حقوق ذاتی، بنیادین، سلب ناشدنی و جهان‌شمول است که به مثابه آرمان مشترک همه‌ی جوامع بشری در تمامی زمان و مکان‌ها پذیرفته شده و فارغ از هر گونه رنگ، نژاد، جنس، مذهب، عقیده و باور تمامی آحاد افراد انسانی تعلق می‌گیرد.

بدیهی است که در این بین، همواره بایستی خصلت‌های ذاتی، جهان‌شمولی، سلب ناشدنی و افتراق ناپذیر بودن این حقوق را مورد توجه قرار داد و بر این ویژگی‌های مهم تأکید کرد. به گونه‌ای که امروزه دیگر نمی‌توان حتی با تمسک به قوانین موضوعه و یا بر پایه‌ی فتاوی و مبانی دینی، حقوق بشر را از افراد انسانی سلب کرد و یا زمینه‌ی محرومیت و محدودیت آن را فراهم کرد چرا که نقض حقوق بشر و یا نادیده گرفتن خصلت‌های اساسی آن روی می‌دهد.

به موازات جنگ‌های جهانی اول و دوم، و کشته و زخمی بیش از صد میلیون انسان، و آواره شدن میلیون‌ها فرد از خانه و کاشانه‌ی خویش، جامعه‌ی جهانی به درک درست مبتنی بر پذیرش مجموعه‌ی حقوق و آزادی‌ها رسید و در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به شناسایی اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر در ۳۰ ماده، بنای محکمی برای پاس‌داشت حقوق انسان‌ها به تصویب رسانید.

یکی از این حقوق، آزادی بیان و مصونیت ناشی از داشتن اندیشه است که در ماده‌ی ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر منعکس شده است.

«هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق شامل آن است که از داشتن عقاید خود، بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.»

یکی از زمینه‌های نقض حقوق بشر، وجود نگرش‌های کارکرد گرایانه‌ی مبتنی بر جنسیت است که روابط انسانی و فرصت‌های برابر را بر پایه‌ی جنسیت و کارکرد دو جنس در جامعه بازتعریف و بازتوزیع می‌کند که در خور نقد اساسی و جدی است.

زن و مرد به عنوان دو موجود همبسته و ذی‌شعور، دارای برابری ذاتی و انسانی بوده و تفاوت جسمی و جنسی آنها هرگز نمی‌تواند مبنای قانونگذاری متفاوتی برای دو جنس به حساب آید.

در وضع طبیعی و تاریخی پیروزی از آن مردان بوده است و زنان هرگز نتوانسته‌اند آن طور که شایسته و بایسته است از حقوق و فرصت‌های برابر با مردان برخوردار باشند.

زمینه‌هایی از نقض حقوق بشر در خصوص زنان را می‌توان بر شمرد:در رابطه با ترویج و توسعه‌ی حقوق برابر با مردان برای زنان چیزی که و یا حقی که از اهمیت اساسی و بایسته برخوردار است؛ «آزادی بیان» است که از جهات بسیاری از زنان دور نگه داشته شده است.

به راستی چه کسی از زنان نظر خواهی کرده و برای داشتن هر نوع اندیشه و عقیده و اظهار بی واهمه، حقی برای زنان قائل شده است و فرصت بیان به آنها داده است.

چه زنان در پرتو آزادی بیان می‌توانند به حقوق خود بپردازند و خواسته‌ها و مطالبات خود را بی پروا بیان کنند. پذیرش آزادی بیان از زمان تصویب، بنیان علوم و تحولات گسترده‌ی جوامع در تمامی جهان بوده است ولی نه برای زنان چرا که زن‌ها در این زمینه با مشکلات دیگری نیز مواجه هستند. دیکتاتوری رسوم و عقاید و نگرش‌های جنسیتی و کارکردگرایانه در رابطه با نقش زن و توقع از جنس زن در جوامع، همواره مانع اجرا و اهتمام برابری زن و مرد و مانع آزادی بیانِ زنان بوده است. زنان به واسطه‌ی گفته‌های آزاد خویش، مجبور به پاسخگویی بوده و مورد تعرض و بازخواست قرار گرفته‌اند و این وضع مربوط به هستی زن است.

از این روی آزادی زن برای بیان، چیزی فراتر از آزادی صرف بیان است و حوزه‌ی آزادی‌ها به طور عموم و یا آزادی اعمال را در می‌نوردد. آزادی عمل و اراده نزد زن و حق تسلط او بر تن و جسم خویش، در نبود آزادی بیان بسیار شکننده است و در بستر جامعه‌ی جنسیت محور، آشکارا مورد نقض قرار می‌گیرد.

زنان هر چه را تا کنون بیان کرده‌اند به مدد شخصیت آنها بوده است و نه آزادی بیان. مطالبه محوری و یا درک درست از حقوق در میان جامعه‌ی زنان، تنها در پرتو آزادی بیان همه گیر و فراگیر شکل می‌گیرد.

کمپین چهارشنبه های سفید، فارغ از اشکالات مربوط به یواشکی بودن و سمبلیک و نمادین بودن آن، یک فرصت مناسب برای آزادی بیان زنان است که گستره‌ی اعمال و افعال را نیز در بر گرفته است به نحوی که مطالبات خود را بی واهمه و در پرتو حقوق ذاتی بشری، آزادانه بیان می‌کند.

تا زمانی که زنان در جامعه، آزادی نداشته باشند تا روی عقاید خاص خود کار کنند و در پرتو آزادی بیان، این عقاید خاص خود را بازتاب بخشند، نمی‌توان امیدی به برابری حقوق و آزادی‌ها در میان دو جنس داشت. نقض حقوق بشر درست از آن جایی شروع می‌شود که به حقوق و آزادی‌های نیمی از جامعه‌ی بشری توجهی نمی‌شود.

زنان نیمی از جامعه‌ی بشری هستند اما همواره در پرتو هر گذاره‌ای، بر مبنای جنسیت‌شان قضاوت می‌شوند و اعمال و آزادی آنها و حتی آزادی بیان آنها نیز به پایه‌ی زن بودن‌شان سنجیده می‌شود و این نقض آشکار حقوق بشر و برخلاف اهداف و مقاصد عالی مندرج در اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41195

خودسوزی یک دختر جوان در سروآباد مرگ او را درپی داشت

امروز چهارشنبه ۵ آذر، خودسوزی دختر جوان در شهرستان سروآباد استان کردستان، پس از ۱۰ روز بستری شدن در بیمارستان مرگ او را در پی داشت. دلیل خودسوزی این شهروند اختلافات خانوادگی عنوان شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل کردپا، یک دختر جوان در شهرستان سروآباد اقدام به خود سوزی کرد و جان خود را از دست داد.

بر اساس این گزارش، هویت این شهروند لیلا فرهادی فرزند کریم اهل روستای “دزلی” از توابع سروآباد عنوان شده است.

در این گزارش به نقل از یک منبع مطلع آمده است: “این دختر جوان ده روز پیش به دلیل اختلافات خانوادگی، اقدام به خودسوزی کرد و پس از ده روز بستری در یکی از بیمارستان های کرمانشاه، امروز چهارشنبه جان باخت”.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41193

لیلی به خاطر نپذیرفتن رابطه جنسی تا چند قدمی مرگ رفت

«دوباره بعد از پنج دقیقه برگشت و گفت که کارت پولش را جا گذاشته. اصلا تصور نمی‌کردم که دروغ گفته باشد.

تا در را باز کردم با لگد کوبید به سینه‌ام و با سر خوردم زمین. در را بست و کتک زدن شروع شد. سرم را می‌کوبید به زمین و من می‌گفتم غلط کردم نزن و اصرار می‌کردم اما او ادامه می‌داد. اینقدر به سرم ضربه زد که دیگر درد ضربه‌های آخر را حس نمی‌کردم. تمام زندگی‌ام جلوی چشم مرور می‌شد. گویا بیهوش شده بودم چون چیزی یادم نمی‌آید. وقتی هوشیار شدم متوجه شدم که او رفته و در خانه را هم بسته بود.»منبع:رادیو زمانه

این زن لیلی نیست. چهره لیلی ده‌ها برابر از این تصویر خون آلود و ورم کرده و آسیب‌دیده بود. عکس:شاتر استاک
«لیلی» نام مستعار دختری است مستقل که در شیراز زندگی می‌کند. بیش از یک ماه پیش، آشنایی یک روزه با پسری جوان لیلی را تا چند قدمی مرگ رساند زیرا او راضی نشده بود که با آن پسر رابطه جنسی برقرار کند. تشخیص پزشکی قانونی این بود: شکستگی سه ناحیه بینی، دو ناحیه گونه‌، زیر ابرو، دو دنده‌، پارگی مویرگی داخل چشم و پارگی پیشانی لیلی که ۱۳بخیه خورد. نام واقعی او برای زمانه محفوظ است. برای پسری که او را این چنین کتک زده نیز نام مستعار «کوروش» را انتخاب می‌کنم.

از لیلی می‌خواهم که تعریف کند چه دقیقا اتفاقی افتاد و او در آغاز گفت‌وگویمان می‌گوید: «حرف زدن درباره‌اش بسیار سخت است و هر چه بیشتر به این اتفاق فکر می‌کنم بیشتر احساس حماقت می‌کنم». از اینکه این دختر جوان همزمان با وجود چنین خشونتی که بر او رفته و ترامایی که از این واقعه دارد، با عذاب وجدان و احساس حماقت نیز درگیر است، غمگین می‌شوم. لیلی آشنایی‌اش با کوروش را چنین توصیف می‌کند:

روند آشنایی لیلی و کوروش
«برای سند زدن به محضر رفته بودم پل معالی‌آباد، حدود ساعت ۱۱ و ۱۲ ظهر بود و وقتی که داشتم بر می‌گشتم یک پسر خوش تیپ و دماغ عمل‌کرده و دندان لامینیت آمد به سمت من. گفت که در محضر مرا دیده و می‌خواست شماره‌ تلفنم را داشته باشد. من از از آنجایی که مدت‌ها بود تنها بودم و او هم به نظر جذاب آمد بعد از کمی تردید قبول کردم.»

کوروش خود را متولد ۶۷، مهندس برق و شاغل در املاکی که در همان پل معالی‌آباد بود معرفی کرد. او به لیلی اصرار کرد که او را به خانه‌اش می‌رساند. لیلی از آنجایی که خسته بود و انرژی اتوبوس سواری و معطلی را نداشت می‌پذیرد که سوار ماشین کوروش شود. کوروش او را جلوی مجتمع‌شان پیاده می‌کند و به این طریق تقریبا آدرس خانه لیلی را یاد می‌گیرد. لیلی ادامه می‌دهد:

« کوروش می‌خواست در کلاس روانشناسی برای بازاریابی شرکت کند و گفت که قبلا کلاس بادی لنگویج را هم گذرانده. خودش را طوری معرفی کرد که اهل مدیتیشن است و به کائنات و جهان ماورایی اعتقاد دارد. خب این برایم جذابترش کرد و من به او اعتماد بیشتری کردم و فکر کردم با پسرهای دیگر فرق می‌کند.»

مردانی که طاقت «نه شنیدن» از زنان را ندارند
لیلی در حواشی شیراز زندگی می‌کند و مسافت‌ معالی‌آباد تا خانه او طولانی است. کوروش او را حدود ساعت یک بعد از ظهر به خانه‌اش می‌رساند و نزدیک غروب حدود هفت و هشت شب پیام‌های واتس‌آپی اش را شروع می‌کند. پیام پشت پیام. هنوز چند ساعت از آشنایی‌شان نگذشته است. لیلی می‌گوید:

« در واتس آپ پیام داد و نوشت که مزه چه بگیرم. من‌هم جواب دادم که من زیاد مشروب نمی‌خورم. از پارسال دی ماه که تولدم بود مشروب نخوردم. یکی دو ساعت بعد که کارش در املاک تمام شده بود دوباره پیام داد که بگذار مشروب و مزه بگیرم و بیایم خانه‌ات بخوریم. و گفت دوست دارد بیشتر مرا بشناسد. چون در راه خیلی درباره علم و کتاب‌هایی که خوانده بودیم با هم حرف زده بودیم و مدعی بود که یک کتاب هم نوشته و می‌خواهد چاپ کند به او بی‌‌اعتماد نبودم. اما برایش پیام دادم که بهتر است صبر کنی که من دعوتت کنم. و برایش نوشتم که من بر عکس ظاهرم آنقدر معاشرتی نیستم که کسی به راحتی از خانه‌ام سر در بیاورد. کلا زیاد با کسی معاشرت نمی‌کنم. حتی دوست‌های دخترم هم تا مجتمع آمده‌اند ولی خیلی‌هایشان هنوز به خانه‌ام نیامده‌اند.»

کوروش که تحمل نه شنیدن را از لیلی نداشت بسیار تهاجمی پاسخ داد. به گفته لیلی کوروش نوشت:

«مگر من می‌خواهم بیایم خانه‌‌ات به تو تجاوز کنم. منهم پیام دادم چرا به جاده خاکی می‌زنی. این چیزهایی که می‌گویی اصلا به فکرم نرسیده بود. من آنقدر وجودش را دارم که نگذارم کسی از من سوء استفاده کند.»

لیلی به دلیل واکنش اغراق‌آمیز کوروش به او پیشنهاد داد که اگر احساس کرده به او توهین شده رابطه‌شان تازه شکل گرفته‌شان را حذف کند. پس از آن صدای تلفن همراهش ساکت کرد و خوابید.

کوروش اما دست بردار نبود. وقتی لیلی از خواب بیدار شد و ده‌ها پیام‌های واتس‌آپی و مطالب علمی فرستاده بود که دوباره اعتماد لیلی را به دست آورد. لیلی درباره پیام‌های کوروش در روز دوم آشنایی می‌گوید:

«هرچه به سوی شب نزدیک شدیم کوروش دوباره بحث شب قبل را درباره تجاوز و … در پیام‌ها شروع کرد. اینقدر عصبانی‌ام کرده بود که اشکم درآمد. برایش پیام دادم که با کمال احترام شماره‌اش را پاک می‌کنم و از و خواهش کردم که دیگر پیام ندهد. ولی اینقدر پیام داد و گفت که می‌آیم در مجتمع در ماشین من همدیگر را ببینیم و از دلت در بیاورم و از این‌جور حرف‌ها که نرم شدم و دوباره به او اعتماد کردم.»

به تجاوز تن ندهی، تا سرحد مرگ کتک می‌خوری
کوروش حدود ساعت ۱۲ شب در کنار مجتمع لیلی پارک می‌کند و لیلی سوار ماشینش می‌شود. کوروش مشروب آورده بود و هر دو نوشیدند. لیلی هم سه یا چهار پیک نوشید چون خیالش راحت بود که در خانه‌اش نمی‌نوشند. به طور اتفاقی یکی از دوست‌های مشترک دختر لیلی و کوروش از کنار ماشین رد می‌شود و با آنها خوش و بش می‌کند و در ماشین می‌نشنید. لیلی می‌گوید شیراز اینقدر کوچک است که همه یکدیگر را می‌شناسند. لیلی می‌گوید:

«دوست قدیمی من و کوروش با هم گل کشیدند و بعد جو خیلی مسموم شد. البته منظورم این نیست که کسی مشروب بخورد مسموم است اما برای قرار اول اصلا حس خوبی نداشتم. بعد از آن دوستم ازم خواست که به خانه من بیاید. او از این پسر دعوت کرد که بیاید و با همدیگر گل بکشند. با اینکه مخالفت می‌کردم اما دوست دخترم با وجود مخالفت من اصرار کرد و من هم اجازه دادم. بعد ناگهان دوست دخترم بهانه آورد که باید برود خانه‌شان و کوروش در خانه با من تنها شد ماند. شروع کرد لباس‌هایش را شروع کرد به درآوردن و خودش را به من چسباندن.»

این لیلی نیست. کوروش با خشونتی بسیار بیشتر او را کتک زد زیرا راضی نبود با او رابطه جنسی داشته باشد. عکس: شاتر استاک
سعی کردم با کمی بلند حرف زدن راضی‌اش کند که بیرون برود و دو تا هم به سینه‌اش کوبیدم. در را باز گذاشتم و او که دید در باز است لباس‌هایش را پوشید و از در خارج شد. خیلی زود اما زنگ در را زدند و دوباره بعد از پنج دقیقه برگشت و گفت که کارت پولش را جا گذاشته. اصلا تصور نمی‌کردم که دروغ گفته باشد. تا در را باز کردم با لگد کوبید به سینه‌ام و با سر خوردم زمین. در را بست و کتک زدن شروع شد. سرم را می‌کوبید به زمین و من می‌گفتم غلط کردم نزن و اصرار می‌کردم اما او ادامه می‌داد…»

لیلی بعد از مدتی به هوش آمدم خودش را غرق در خون می‌بیند. در اولین فرصت از خودش در آن حال فیلم می‌گیرد و برای همان دوست دختر مشترکشان می‌فرستد که شب او را با کوروش تنها گذاشته بود. لیلی می‌گوید:

«خیلی ترسیده بودم و امیدوارم هیچ زنی چنین چیزی را تجربه نکند. حق هیچ زنی نیست که چون راضی نشده با مردی رابطه جنسی برقرار کند در حد مرگ کتک بخورد.» او ادامه می‌دهد:

«اینقدر که در زندگی‌ام تجربه کتک خوردن از بچگی داشتم که سر تا پا خون با همان لباس در تخت افتادم. انگار باز هم چند ساعت بیهوش شده بودم. یکی از دوستان دخترم که سه سال است می‌شناسم و هنوز در خانه‌ام نیامده بود تلفن زده بود و گویا من در همان حالت برای این دوست تعریف کرده بودم که چه شده و بعد خوابم برد. بعد از مدتی با صدای شدید زنگ خانه‌ام از تخت بیرون آمدم. کشان کشان خودم را به در رساندم.»

دوست لیلی قبلا تا دم در مجتمع لیلی آمده بود اما آدرس دقیق خانه را نداشت. با پرس و جو از ساکنین این مجتمع پلاک خانه لیلی را پیدا می‌کند و با پلیس وارد می‌شود. لیلی توان توصیف واقعه را برای پلیس نداشت به این دلیل دوست‌اش ماجرا را برای پلیس تعریف می‌کند.

پلیس از لیلی و خانه‌اش فیلمبرداری می‌کند و از دوستش می‌خواهد که روسری سر لیلی کند. پلیس از لیلی هم چند سوال می‌کند و بعد از آنها می‌خواهد که به پزشک قانونی بروند. او توان و تعادل راه رفتن نداشت و نمی‌توانست در خیابان چند متر قدم بزند تا به پزشک قانونی برسد و باید چند بار روی زمین دراز می‌کشید. بعد از اینکه به پزشک قانونی رسیدند متوجه شدند که باید با نامه کلانتری می‌آمدند و بنابراین قضیه به روز بعد موکول شد. لیلی به خانه‌اش برمی‌گردد. او می‌گوید:

«فیلمی که از خودم گرفته بودم را برای کوروش فرستادم. او هنوز خبر نداشت که پلیس هم در جریان است. گفت که یادم نیست خدایا من این کار را با تو کردم. حلالم کن و از این جور حرف‌ها و اصرار کرد که بیاید مرا به دکتر ببرد. بعدش با دو خواهرم صحبت کردم و آنها هم آمدند به خانه‌ام. به آن پسر هم گفتم که بیا. گویی من داشتم او را گول می‌زدم و گفتم بیا مرا ببر دکتر و او مرا. بهش گفتم که نمی‌خواهم ازت شکایت کنم و او هم آمد که صحنه جرم را پاک کند.»

قاضی چه حکمی خواهد داد؟
«کلید را به خواهرم دادم و او در خرپشته پنهان شد. این پسر آمد و وقتی آمد از شب قبلش بیشتر ترسیدم و شروع کردم به بالا آوردن. بعد سریع دستکش دستش کرد. و من سعی کردم ازش فیلم بگیرم. شروع کرد به پاک کردن خون‌ها و حتی داشت خون‌ صورتم را هم پاک می‌کرد. حتی شلواری که شب قبلش پایش بود و با آن مرا در حد مرگ کتک زده بود را عوض نکرده بود و تا زانوهای شلوارش پر از خون بود. خواهرم در همین حین به پلیس تلفن زده بود و وقتی خواهرم زنگ زد تمام کلانتری در جریان این قضیه بودند و سریع مامور فرستادند.»

زمانی که پلیس می‌رسد خواهر لیلی با کلید در باز می‌کند و وارد می‌شود. کوروش دست و پایش را گم می‌کند و می‌گوید که اشتباه شده. پلیس به او می‌گوید اگر اشتباه شده چرا هنوز شلوارت پر از خون است. مامور پلیس پس از گفت‌وگویی کوتاه بالاخره دستبند به دست کوروش می‌زند و به کلانتری می‌روند. لیلی و خواهرش هم به کلانتری می‌روند و کوروش یک شب بازداشت می‌شود، روز بعد به دادگاه فرستاده می‌شود بدون اینکه لیلی در جریان باشد یا قاضی لیلی و مدارکی که دارد را ببیند. قاضی او را با با فیش حقوقی موقتا آزاد می‌کند. لیلی در این باره می‌گوید:

«مسئول پرونده به من اجازه نداده بود که من روز دادگاه کوروش به دادگاه بروم. پلیس‌های کلانتری گفتند چون قاضی مرا ندیده بوده فکر کرده یک دعوای ساده بوده و به این دلیل با فیش حقوق آزادش کردند. پلیس اولی در کلانتری که پرونده‌ام را شروع کرده بود گفت که نمی‌دانم چرا پرونده را از من گرفتند. یکی دیگر از پلیس‌ها گفت که این خانواده پرونده داشتند. یکی از برادرانش در پانزده سالگی قتل کرده بود و پس از رسیدن به سن قانونی متاسفانه اعدام‌اش کردند. دو دائی او هم به گفته مادرش قتل کرده و به انگلیس رفته بودند.»

بیش از یک ماه از این اتفاق می‌گذرد و کوروش پس از اعمال این خشونت فقط یک شب بازداشت بود. به زودی دادگاه فرا می‌رسد و قاضی باید حکم نهایی را صادر کند. لیلی وکیل گرفته است اما وکیل به او هشدار داده که بی‌شک کوروش هم وکیل گرفته و الان دارند برای لیلی پرونده‌سازی می‌کنند و دروغ می‌بافند. اما وکیل لیلی به او قول داده که نمی‌گذارد حقش ضایع شود چون به نظر وکیل تمام مدارک به نفع لیلی است.

لیلی به همراه وکیل‌اش همین چند روز پیش به کلانتری رفته بود تا جواب پزشک قانونی‌اش را بگیرد. رییس کلانتری گفته:

« این اتفاق یک جنایت بوده و ای کاش روز اول قاضی تو را دیده بود. چون نباید آزاد می‌شد. آن‌هم برای چنین پرونده‌ای با فیش حقوقی؟»

در چند روز آینده قرار است دادگاه برگزار شود. لیلی از این خشونتی که بر او رفته، هم درد جسمانی بسیاری دارد و هم تروما گرفته و بسیار هراسان است. او می‌گوید:

«در خانه‌ام احساس ناامنی می‌کنم. از سالن خانه که در آن این اتفاق افتاده بیشتر می‌ترسم. هرچه که به دادگاه نزدیک‌تر می‌شود حالم بدتر می‌شود. از اینکه در دادگاه مجبورم ببینم‌اش و از اینکه تا آخر عمرم باید با ترس زندگی کنم حالم بد می‌شود. من که اعتمادم را قبلا هم تقریبا از دست داده بودم. دیگر نمی‌دانم که بتوانم به جنس مخالف اعتماد کنم یا نه. همش خواب می‌بینم که دارم فرار می‌کنم یا پشت ماشینی نشستم که فرمان و ترمز ندارد.»

وکیل‌اش به او دلگرمی کافی داده که قاضی حق را به او خواهد داد اما به او گفته چون در ماشین چند پیک مشروب خورده بوده، شاید قاضی لیلی را هم به ۸۰ ضربه شلاق محکوم کند. با وجود این وکیل‌اش گفته سعی می‌کنم جلوی اجرای شلاق را بگیرم.

لیلی به خاطر نپذیرفتن تقاضای رابطه جنسی با یک مرد مورد خشونت شدید قرار گرفته و بخت با او یار بوده که زنده مانده‌ است. قانون به جای اینکه از این زن خشونت دیده حمایت کند و به او احساس امنیت دهد ممکن است برای او حکم شلاق صادر کند چون مشروبات الکلی مصرف کرده است. چرا نوشیدن مشروبات الکلی باید در کشوری جرم باشد؟ کجای این قانون با عقل سلیم جور است؟

فقدان حمایت از سوی خانواده – آبرویمان می‌رود
از اعضای خانواده لیلی فقط مادر و خواهرانش می‌دانند چه بر لیلی گذشته است. پدر لیلی چندین سال است که از دنیا رفته و او بیش از ۱۰ سال است تنها و مستقل زندگی می‌کند. حتی برادر و اعضای دیگر خانواده‌اش نمی‌دانند که چه اتفاقی برای لیلی افتاده. لیلی می‌گوید:

«به جز خواهرهایم و مادرم، کسی نمی‌داند که این اتفاق برایم افتاده چون خواهرهایم می‌گفتند که پیش شوهرهایشان آبرویشان می‌رود. برادرم و شوهر خواهرها و دیگر اعضای فامیل فکر می‌کنند تصادف کرده‌ام.»

لیلی خیلی احساس تنهایی و ناامنی می‌کند. مادرش تنها یک شب که او در بیمارستان بستری بوده به ملاقات دخترش آمده و هرگز نخواسته که در این یک ماه حتی یک روز از او مراقبت کند. مادرش هم در شیراز زندگی می‌کند. لیلی می‌گوید:

«دو سه روز اول یکی از خواهرهایم مرا به خانه‌اش برد اما اینقدر خانواده کوروش می‌آمدند که رضایت بگیرند که خواهرم خیلی ترسیده و نگران شده بود که شوهرش بفهمد. هرجا که می‌رفتیم تعقیبمان می‌کردند. خواهرم دیگر صبرش به سر آمد و از من خواست که بروم. بعد از آن خودم تنهایی خودم را در بیمارستان‌ها بستری می‌کردم. برای چشمم برای دماغم و برای سرم. خون دماغم بند نمی‌آمد. ولی دیگر حمایتی از خانواده‌ام هم نداشتم. درست است که خودم اشتباه کردم که دیروقت با او در خیابان قرار گذاشتم اما این نتیجه و برخوردهای اطرافیان هم حقم نبود. وقتی در بیمارستان به تنهایی می رفتم و می‌دیدند که همراه ندارم فکر می‌کردند که دختر فراری هستم و دیگر طور دیگری با من برخورد می‌کردند.»

ترس از آبرو که باعث شده خواهران لیلی او را از گفتن حقیقت، حتی به برادرش بازدارند بسیار دردناک و عرفی مسموم در فرهنگ پدرسالار ایرانی است. فرهنگ بیماری که در آن « حفظ آبرو» وظیفه زن است. اگر مردی بر شهوت خود مسلط نشود و اراده کند که به زنی تجاوز کند و آن زن راضی نباشد، زن مقصر است. فرهنگ پدرسالاری که مرد مرتکب به خشونت را توجیه می‌کند ولی زن قربانی خشونت فیزیکی و جنسی را نانجیب و نااهل قضاوت می‌کند.

فیلم‌هایی که لیلی پس از آن واقعه از خودش گرفته و به دادگاه خواهد برد را برای من نیز فرستاده و برای زمانه محفوظ است. حتی دیدن تصاویر این زن که از چهره‌اش خون می‌بارد و با صورتی و متورم و چندین شکستگی به دوربین نگاه می‌کند و نمی‌تواند حرف بزند، تحمل ناپذیر است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41191

آیناز زارع، نوجوان زندانی کُرد از زندان ارومیه آزاد شد

آیناز زارع، نوجوان زندانی کُرد که پیشتر به اتهام «عضویت در یکی از احزاب کُرد اپوزیسیون حکومت ایران» محاکمه شده بود، از زندان مرکزی ارومیه آزاد شده است.

این زندانی سیاسی کُرد که طی روزهای اخیر از سوی شعبه اول دادگاه کیفری ارومیه ویژه اطفال و نوجوانان به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و در پی اعتراض این حکم به ۱ سال حبس کاهش یافته بود، با سپری کردن بیش از ۱۵ ماه حبس، امروز پنج شنبه ۶ آذرماه ۱۳۹۹، از زندان مرکزی ارومیه آزاد شد.

آیناز زارع، طی هفته گذشته توسط شعبه اول دادگاه کیفری ارومیه ویژه اطفال و نوجوانان، به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت در حزب آزادی کُردستان (پاک)»، به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد که در پی اعتراض این حکم به ۱ سال حبس کاهش یافت.

وی همچنین پیشتر در روز سه شنبه ۳۱ تیرماه ۱۳۹۹، توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی شیخلو به اتهام «عضویت در یکی از احزاب کُرد اپوزیسیون حکومت ایران» محاکمه شده بود.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی به نقل از هه نگاو، آیناز زارع به این دلیل که هنوز به سن قانونی نرسیده، طی مراحل دادرسی از حق داشتن وکیل تعینی محروم بوده است.

شهناز (بریوان) صادقی فر مادر آیناز زارع نیز در شعبه دوم دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی شیخلو به اتهام «عضویت در یکی از احزاب کُرد اپوزیسیون حکومت ایران» محاکمه و به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

شهناز (بریوان) صادقی‌فر و دخترش در شهریور ماه ۱۳۹۸، پس از سه سال عضویت در یکی از احزاب کُرد اپوزیسیون حکومت ایران، با دریافت امان نامه، از مرز بانه به ایران بازگشته و سپس توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

گفته شده است، این دو شهروند کُرد، پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل و به مدت دو ماه تحت بازجویی بودند.

شهناز (بریوان) صادقی فر و دخترش آیناز زارع در آبان‌ماه ۱۳۹۸، پس از اتمام مراحل بازجویی به بند زنان زندان مرکزی ارومیه منتقل شدند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41189

بیانیه مادران پارک لاله ایران به مناسبت گرامی داشت ۲۵ نوامبر، روز جهانی رفع خشونت علیه زنان

تا رهایی از هر گونه ستم، تبعیض و نابرابری،‌ این مبارزه ادامه دارد!منبع:اخبار روز
زنان ایران، از اولین روزهای تصرف قدرت توسط دیکتاتوری ارتجاعی- مذهبی حاکم بر ایران، با شجاعت کم نظیری ایستادند و به تبعیض های جنسیتی و حجاب اجباری اعتراض کردند4 آذر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان. آن‌ها در اعتراض های چند روزه خود گفتند: ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم، نه شرقی، نه غربی، جهانی. زنان پیشرو رفع هر گونه خشونت و تبعیض،‌ به ویژه تبعیض جنسیتی را جهانی می‌دانند و زنان ایرانی با عزمی راسخ برای رفع تبعیض و ستم بر زنان و تمام جامعه تا به اکنون به اشکال مختلف شجاعانه و پیگیرانه ایستاده‌اند. این مبارزات نه تنها در شهرهای بزرگ، بلکه در دور افتاده ترین نقاط ایران و جهان هم ادامه دارد.

زنان همواره مورد تهدید و بازداشت و اذیت آزار حکومت و حتی تحقیر جامعه مردسالار و گاه تحقیر خانواده‌ نیز هستند. یکی از مهم‌ترین خشونت های جنسیتی بر زنان در حوزه دادخواهی، مساله تجاوز و شکنجه های جنسیتی فیزیکی و کلامی در زندان هاست که بازجویان و ماموران زن و مرد زندان مدام از این اهرم‌های فشار برای آزار زندانیان زن استفاده می‌کنند تا بتوانند اراده ی زنان مبارز را در هم بشکنند.

با تأسف فراوان باید گفت که خشونت علیه زنان در ایران، نه تنها از طرف حکومت به شکل ساختاری و قانونی بر تمامی عرصه های زندگی زنان اعمال می شود، بلکه ریشه در فرهنگ به شدت مردسالار و زن ستیز جامعه ما نیز دارد که زنان را جنس دوم می‌دانند و به همین دلیل به طور پیوسته شاهد فجایع بی شماری در نقاط مختلف کشورمان هستیم. خشونت بر زنان تنها خشونت فیزیکی یا کلامی نیست، خشونت بر زنان در لایه لایه‌های زندگی ما بر زنان آوار می‌شود و به هر کجا که بنگریم آثار شوم این خشونت ها را می بینیم: از قتل های ناموسی تا نداشتن حقوق اجتماعی- فرهنگی برابر چون دستمزد برابر، حق زندگی آزاد برای انتخاب شریک زندگی، حق طلاق، حق حضانت فرزندان، حق تحصیل، حق سفر و بسیاری از نابرابری‌های اجتماعی- حقوقی دیگر که نه تنها حکومت اسلامی ایران، بلکه خانواده‌ها نیز این حقوق را تا بتوانند از زنان سلب می‌کنند و اگر مبارزات و ایستادگی های زنان برای گرفتن حقوق خود نبود، زنان بایستی هم چنان در پستوی خانه‌ها می ماندند.

هنوز در قرن بیست و یکم، شاهدیم که فرهنگ غالب بر جامعه در ایران و در بسیاری از کشورهای دنیا، وظیفه زنان را محافظت از خانه و خانواده و فرزندان می‌داند و امر مبارزه و پرداختن به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی کاری مردانه تلقی می شود. به همین دلیل به وفور شاهدیم که در برخی از خانه‌ها، وقتی بحث‌های سیاسی- اجتماعی صورت می‌گیرد، زنان به آشپزخانه ها هدایت می‌شوند تا فضای خانه را برای مردان مهیا کنند. همین مردان هنگام ابراز وجود زنان، آن‌ها را تحقیر می‌کنند که شما از سیاست سر در نمی آورید و بهتر است که ساکت باشید و در نتیجه هم توانایی و هم اعتماد به نفس زنان تضعیف می شود. دردناک تر اینکه بسیاری از زنان هم به این تبعیض و خشونت تن می‌دهند زیرا تفکرشان با مردسالاری عجین شده است. فرزندان این خانواده‌ها نیز با همین فرهنگ بزرگ می‌شوند و پرورش می یابند. در جامعه پدرـ مردسالار ایران نیز که تمامی ارکان سیاسی،‌ اجتماعی، فرهنگی و آموزشی با همین تفکر شکل گرفته است، در نتیجه مدام تفکر مرد سالاری در خانه و جامعه بازتولید می‌شود. از این رو فعالیت زنان مبارز برای تغییر شرایط بسیار سخت و گاه طاقت فرساست.

در ایران امروز که دچار بحران های عمیق اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شده‌ایم و بخش عظیم فرودست جامعه از امکانات جامعه روز به روز محروم و فقیرتر می شود،‌ زنان جزو اولین گروه‌هایی هستند که از طریق این ساختار ناعادلانه، قوانین تبعیض آمیز و فرهنگ مردسالار به کنج خانه‌ها پس زده می‌شوند و خشونت های بی شماری بر آنان وارد می‌شود. در این شرایط اگر مبارزات مستقل،‌پیگیر و خستگی ناپذیر زنان برای رهایی از هر گونه ستم و تبعیض و نابرابری‌های اجتماعی ادامه نیابد، بی تردید این شرایط نه تنها برای زنان، بلکه برای کل جامعه فاجعه بارتر خواهد شد.

امسال بیانیه های محکم و خوبی از طرف طیف های مختلف فعالان جنبش زنان و فعالان سیاسی و اجتماعی در ایران و خارج از کشور منتشر و دست به دست شد و هم چنین حرکت‌ها و همایش هایی خوبی چه در عرصه خیابان با حضور زنان و همراهی تعدادی از مردان برابری طلب و چه در فضای مجازی با ائتلاف گروه‌های مختلف فعالان جنبش زنان ایرانی در خارج از کشور انجام شد. این نشان می‌دهد که زنان در عرصه های مختلف فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی، هم چنان فعالانه حضور پیگیر دارند و به این مهم دست یافته‌اند که علیرغم تفاوت در نگرش ها، برای رفع هر گونه خشونت و تبعیض جنسیتی علیه زنان، نیاز به همبستگی بیشتری با همدیگر دارند. از بیانیه های منتشر شده می‌توان موارد زیر را برشمرد: بیانیه زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)، بیانیه اتحاد بازنشستگان، بیانیه جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار، فراخوان بیدارزنی برای گفتگو پیرامون روایتگری خشونت های جنسی و مسئولیت اجتماعی ما، بیانیه شورای بازنشستگان ایران، بیانیه سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران،‌ بیانیه مشترک ۳۸ نهاد و تشکل چپ و دموکراتیک، بیانیه شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران و بسیاری موارد دیگر.

ما مادران پارک لاله ایران که خود از قربانیان خشونت و تبعیض بر زنان هستیم، از مبارزات و تلاش‌های برابری خواهانه زنان برای رفع هر گونه خشونت و تبعیض و ستم جنسی- جنسیتی، حمایت می‌کنیم. ما ۲۵ نوامبر، روز جهانی رفع خشونت و تبعیض علیه زنان را فرصتی می‌دانیم تا بتوانیم صدای اعتراض مان را به همراه تمامی زنان در سراسر جهان علیه هر گونه تبعیض و نابرابری بلند کنیم و مردان را نیز برای رسیدن به این برابری فرا بخوانیم تا با ما همراه شوند و دنیایی به دور از ستم و تبعیض و نابرابری با همدیگر بسازیم.

ما به خود می بالیم که زن هستیم، زیرا زنان شجاع ما علیرغم ستم کشیدگی مضاعف، به ویژه در ایران که این حکومت ارتجاعی و زن ستیز، سال هاست که به طرق مختلف در برابر تبعیض های جنسیتی، قومی، فرهنگی، مذهبی و طبقاتی ایستاده‌اند و اجازه نمی‌دهند که توسط این حکومت ارتجاعی و زن ستیز و جامعه و خانواده مرد-پدرسالار مورد تعرض بیشتری قرار بگیرند. ما معتقدیم برای ساختن دنیایی بدون خشونت، ستم و تبعیض بر زنان، ایجاد تشکل های مستقل زنان و بالا بردن آگاهی زنان و مردان جامعه از ضروریات است و این مبارزه تا رهایی از هر گونه ستم،‌ تبعیض و نابرابری ادامه دارد.

توانمند، پاینده و پیروز باشیم

مادران پارک لاله ایران

۶ آذر ۱۳۹۹/ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۰

www.mpliran.net



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41185

۱۳۹۹-۰۹-۰۷

درِ فوتبال بانوان خوزستان را تخته کنید!

ایسنا/خوزستان یک مربی با انتقاد نسبت به از دست رفتن سهمیه استان در لیگ برتر فوتبال بانوان کشور، خطاب به رییس هیات استان، گفت:‌ آقای طالقانی درِ فوتبال بانوان خوزستان را تخته کن و بیهوده خود را با این قصه که تلاش کردم تیمی داشته باشیم اما نشد، سرگرم نکن.درِ فوتبال بانوان خوزستان را تخته کنید!

خدیجه پوربهبهانی در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص از دست رفتن سهمیه فوتبال بانوان خوزستان در لیگ برتر کشور، اظهارکرد: به نظر من ورزش و فوتبال بانوان خوزستان در استان یتیم است و اکنون نیز با حذف نماینده خوزستان از لیگ برتر فوتبال بانوان کشور به دلیل حمایت نشدن مسئولان استان، کلا فوتبال بانوان خوزستان از بین رفت. جالب است فوتبال بانوان در استانی از بین رفت که مهد فوتبال کشور است و این‌گونه نگاه نابرابر به فوتبال بانوان و آقایان خوزستان جای تعجب دارد و ناراحت‌کننده است.

سهم ورزش بانوان در خوزستان چه می‌شود؟

وی بیان کرد: چطور می‌شود در مهد فوتبال کشور، فوتبال یک‌جانبه و فقط برای آقایان باشد، پس سهم ورزش بانوان چیست؟ فقط لازم است مشکلی برای یکی از تیم‌های فوتبالی آقایان در این استان پیش آید. آن موقع می‌بینیم که استاندار، مدیرکل ورزش و جوانان و نمایندگان، از هیچ تلاشی برای رفع این مشکل دریغ نمی‌کنند اما بعد راحت چشم خود را روی تنها تیم فوتبال بانوان استان می‌بندند.

این مربی فوتبال با بیان این‌که جای تاسف دارد که باشگاهی مثل فولاد خوزستان در فوتبال بانوان تیم‌داری نمی‌کند، افزود: البته این باشگاه نخواسته است که اقدامی در زمینه تیم‌داری در فوتبال بانوان داشته باشد، وگرنه کار شدنی است. جای تعجب است که چطور برای تیم‌های آقایان آن‌طور هزینه‌های میلیاردی می‌شود اما به فوتبال بانوان که می‌رسد، توانایی مالی ندارند؟ این نشان می‌دهد که استان خوزستان به فوتبال بانوان به صورت گذری و سطحی نگاه می‌کند.

ساختار فوتبال بانوان خوزستان مشکل دارد

وی افزود: از همه بدتر این است که رئیس هیات فوتبال استان نسبت به حذف فوتبال بانوان خوزستان از لیگ برتر هیچ واکنشی ندارد و اگر هم واکنشی داشته، هیچ موثر نبوده است. وقتی یک تیم فوتبال در بخش بانوان به درستی نگهداری نمی‌شود و هر سال باید ببینیم تیمی داده می‌شود یا نه و یک سال تیم داریم و سال بعد تیم نداریم و سرمربی تیم‌هایمان دائما تغییر می‌کنند، یعنی کلا ساختار فوتبال بانوان خوزستان مشکل دارد و معلوم است که مسئولان ما تنها می‌خواهند برای رفع تکلیف تیم بدهند، هرچند اکنون دیگر تیمی نداریم.

بی‌اهمیتی مسئولان به فوتبال بانوان خوزستان

پوربهبهانی عنوان کرد: در استان خوزستانی که این همه جمعیت دارد، مگر می‌شود مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان چشم خود را روی این همه ظرفیت و پتانسیل در ورزش و فوتبال بانوان ببندد و مگر می‌شود استاندار هم این همه پتانسیل را نبیند؟ چطور می‌شود این ظرفیت را محدود کنند و بعد هم بانوان جامعه آسیب نبینند؟ متاسفانه مسئولان ما هیچ نگاهی به اشک دختران فوتبالیست استان نداشتند و استاندار، مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان و رئیس هیات فوتبال استان، هیچ اهمیتی به فوتبال بانوان نداند. واقعا نمی‌دانم چه چیزی بگویم تا کمی درد دختران فوتبالیست استان التیام پیدا کند.

وی افزود: وقتی می‌بینیم این همه دختر با استعداد در خوزستان وجود دارد اما مسئولان حاضر نیستند از فوتبال بانوان حمایت کنند، دردناک است. متاسفانه چشم استاندار، مدیرکل ورزش و رئیس هیات فوتبال خوزستان به روی این همه استعداد فوتبالی در بخش بانوان بسته است و نمی‌خواهند این همه پتانسیل را ببینند.

فوتبال در خوزستان مردانه است

این مربی فوتبال گفت: این همه تیم در لیگ برتر و لیگ یک فوتبال آقایان داریم و می‌خواهم بدانم پس فوتبال بانوان کجای این قصه است؟ وقتی نماینده ما در مجلس برای فوتبال آقایان می‌جنگد، یعنی ارزش دارند، پس ارزش فوتبال بانوان استان چه می‌شود؟ به نظر من فوتبال در خوزستان بسیار مردانه شده است و متاسفانه برای بودن یک تیم از خوزستان در لیگ برتر فوتبال بانوان آن‌قدر باید بجنگیم که تمام انرژی‌مان گرفته می‌شود. به هر حال وقتی بانوان را حذف می‌کنیم، باید منتظر آسیب‌های بعدی این حذف نیز باشیم.

درِ اتاق‌ فکر ورزش خوزستان را تخته کنند!

وی بیان کرد: من نمی‌دانم این اتاق‌های فکر ورزش که تشکیل می‌شوند، به چه دردی می‌خورند؟ به نظرم درِ این اتاق‌ها را باید تخته کنند. یا بانوان را به صورت کامل از ورزش حذف کنید یا فکر ریشه‌ای به حال این ورزش داشته باشید. وقتی اتاق فکر نمی‌تواند راهکار نشان دهد، نبودش بهتر است. متاسفانه برای ورزش بانوان یک درصد انرژی هم خرج نمی‌کنند، چه برسد به این‌که برای حل مشکلات آن راهکار بدهند و فکری کنند.

انتقاد از رییس هیات فوتبال خوزستان

پوربهبهانی با انتقاد از رییس هیات فوتبال خوزستان در پی از دست رفتن سهمیه استان در لیگ برتر بانوان، عنوان کرد: آقای طالقانی هیچ اهمیتی به فوتبال بانوان نمی‌دهد. هرچند که بعد عنوان می‌کند که ما تلاش کردیم اما نتوانستیم در لیگ برتر فوتبال بانوان تیم‌داری کنیم و سوالم این است مگر می‌شود این‌قدر راحت بگویند نشد؟ اگر فولاد از لیگ برتر حذف شود، آیا آن موقع هم می‌توانید این گونه جواب استان خوزستان را بدهید؟ این‌ها نشان می‌دهد فوتبال در خوزستان مخصوص آقایان است. آقای طالقانی درِ فوتبال بانوان خوزستان را تخته کن و بیهوده خود را با این قصه که تلاش کردیم تیمی داشته باشیم اما نشد، سرگرم نکن.

وی در پایان گفت: در هر صورت هیچ تلاشی برای حفظ سهمیه فوتبال بانوان خوزستان در لیگ برتر نشد؛ اما اگر دلِ مسئولی به رحم آمد و خواستند برای فوتبال بانوان کاری کنند، بهتر است از همین الان، کار از بخش پایه آغاز شود. به هر حال هر وقت ماهی را از آب بگیرید، تازه است.

انتهای پیام



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41183

سارا قمی از تیم ملی فوتبال ایران خداحافظی کرد

کاپیتان تیم ملی فوتبال زنان از تیم ملی خداحافظی کرد.سارا قمی از تیم ملی فوتبال ایران خداحافظی کرد

به گزارش ایسنا، سارا قمی، کاپیتان تیم ملی فوتبال زنان ایران از فوتبال ملی خداحافظی کرد. او سال‌ها سابقه پوشیدن پیراهن تیم ملی را دارد و نقش کلیدی در پیروزهای تیم ملی در مسابقات مختلف داشته است.

قمی در گفت‌وگو با ایسنا این خبر را تایید کرد و گفت: این تصمیم را در بازی‌های مقدماتی انتخابی المپیک گرفتم که می‌خواستم خداحافظی کنم اما به دلایلی که مربی‌ام با من صحبت کرد، ماندم و اکنون خداحافظی کردم.

او در ادامه افزود: حدود دو سال است که می‌خواهم از فوتبال خداحافظی کنم، تصمیم من برای تیم ملی جدی بود اما خانم کتایون خسرویار، جهاننجاتی و خانم نصیری(سرپرست تیم ملی) مجابم کردند در تیم ملی بازی کنم اما بعد از مرحله دوم انتخابی المپیک و بازگشت از قطر می‌خواستم، خداحافظی کنم.

قمی در مورد فوتبال باشگاهی گفت: چند سالی است که مربیان اجازه خداحافظی از فوتبال باشگاهی را نمی‌دهند و می‌گویند هنوز روی دستت کسی نیامده است، چند سال دیگر می‌توانی بازی کنی و نباید با این کار به فوتبال ایران ظلم کنی، به همین دلیل فعلا بازی می‌کنم تا در آینده تصمیم خود را بگیرم.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41181

برنامه ۲ هفته ابتدایی لیگ برتر فوتبال زنان/ خوزستان و شیراز بدون تیم

برنامه هفته اول و دوم لیگ برتر فوتبال زنان در فصل ۱۴۰۰-۱۳۹۹ اعلام شد.برنامه ۲ هفته ابتدایی لیگ برتر فوتبال زنان/ خوزستان و شیراز بدون تیم

به گزارش ایسنا، در حالی که زمان نقل و انتقالات لیگ برتر فوتبال بانوان روز شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹ به پایان می رسد، برنامه هفته اول و دوم مسابقات هم اعلام شد. در این برنامه جدید دو تیم زاگرس شیراز و نماینده خوزستان حضور ندارند.

تیم سپاهان از گرول اول و تیم شهرداری سیرجان از گروه دوم در هفته نخست استراحت دارند، همچنین تیم‌های شهرداری بم از گروه اول و ملوان بندرانزلی از گروه دوم در هفته دوم مسابقه ندارند.

شهرداری بم کرمان، سپاهان اصفهان، هیات فوتبال البرز، ذوب آهن اصفهان، همیاری آذربایجان غربی در گروه اول و وچان کردستان، شهرداری سیرجان، ملوان بندرانزلی، پالایش گاز ایلام و نماینده بوشهر در گروه دوم به رقابت با یکدیگر می‌پردازند.

برنامه مسابقات به شرح زیر است (تمام مسابقات ساعت ۱۴ برگزار می‌شود):

هفته اول، جمعه ۷ آذر

ذوب آهن اصفهان _ نماینده البرز، ورزشگاه فولادشهر اصفهان

همیاری آذربایجان غربی _ شهرداری بم، ورزشگاه شهید باکری ارومیه

سارگل بوشهر _ ملوان بندرانزلی، ورزشگاه شهید بهشتی بوشهر

پالایش گاز ایلام _ وچان کردستان، ورزشگاه عدالت ایلام

هفته دوم، جمعه ۱۴ آذر

نماینده البرز _ همیاری آذربایجان غربی، ورزشگاه شریعتی کرج

سپاهان اصفهان_ ذوب آهن اصفهان، ورزشگاه صفائیه مبارکه

شهرداری سیرجان _ پالایش گاز ایلام، ورزشگاه تختی سیرجان

وچان کردستان _ سارگل بوشهر، ورزشگاه ملک نیا سنندج

انتهای پیام



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41179

کایلی مور گیلبرت: چیزی جز عشق و احترام برای مردم بزرگ ایران ندارم

کایلی مورگیلبرت،‌ پژوهشگر استرالیایی بریتانیایی که چهارشنبه پس از بیش از دو سال زندان به اتهام «جاسوسی» در تهران با سه ایرانی مبادله شد، در نخستین اظهاراتش گفت آزادی‌اش پایان یک «مصیبت سخت و طولانی» بود.منبع:ایران اینترنشنال

مور گیلبرت در بیانیه‌ای که روز پنجشنبه ششم آذرماه منتشر شده نوشت «من به عنوان یک دوست و با نیت دوستانه به ایران آمدم. چیزی جز احترام و عشق و ستایش برای مردم بزرگ و خونگرم ایران ندارم.»

او خطاب به مردم ایران گفت: «با وجود بی‌عدالتی‌هایی که بر من اعمال شد، ترک کردن ایران یک حس تلخ و شیرین است.» این پژوهشگر استرالیایی در بیانیه‌اش مردم ایران را «خونگرم، سخاوتمند و شجاع» خواند.

پایگاه خبری نشنال‌نیوز گزارش داده که خانواده مورگیلبرت ضمن ابراز شادی فراوان از آزادی او، اعلام کرده‌اند اکنون احساس راحتی می‌کنند.

در تصاویری که صداوسیمای جمهوری اسلامی روز چهارشنبه از لحظات مبادله کایلی مورگیلبرت با سه ایرانی منتشر کرد،‌ او با حجاب دیده می‌شد و با وجود خطر بیماری کرونا، برای کمک به تایید هویت‌اش در مقابل دوربین، ماسک را لحظاتی از صورتش برداشت.

مقام‌های دولت تایلند اکنون تایید کرده‌اند که این شهروند دوتابعیتی در قبال آزادی سه زندانی ایرانی که در طرح ترور دیپلمات اسرائیلی در سال ۲۰۱۲ نقش داشتند، مبادله و آزاد شده است.

تهران سه فرد مبادله شده را «تاجر و شهروندان ایرانی» خواند و توضیح بیشتری درباره هویت آن‌ها نداد.

اسکات موریسون، نخست‌وزیر استرالیا، در واکنش به آزادی مورگیلبرت او را فردی «فوق‌العاده،‌ قوی، شجاع و باهوش» خوانده که توانست از «مصیبتی وحشتناک» بیرون آید.

موریسون که از تایید آزادی کایلی مورگیلبرت در قالب مبادله زندانیان خودداری کرد، افزود قرار است حمایت‌های روانشناسی و درمانی برای او مهیا شود.

کایلی مور گیلبرت، استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه ملبورن استرالیا، در پاییز سال ۱۳۹۷ در ایران بازداشت شد. دستگاه قضایی ایران به اتهام جاسوسی حکم حبس ۱۰ ساله برای او صادر کرد.

استقبال خانواده نازنین زاغری
مورگیلبرت پس از انتقال به بند عمومی زنان زندان اوین در جایی نگه داشته می‌شد که نازنین زاغری رتکلیف، شهروند بریتانیایی-ایرانی، زندانی است.

اکنون ریچارد رتکلیف، همسر نازنین زاغری، در ارتباط با آزادی مور گیلبرت گفته: «من نمی‌دانم که این برای ما چه معنایی دارد، قطعا چیز خوبی برای کایلی است و قطعا برای همه ما خوب است که توافقاتی در حال انجام شدن است.»

آزادی کایلی مورگیلبرت همچنین با استقبال وزارت خارجه آمریکا مواجه شد، اما این وزارتخانه اشاره کرد که او هرگز نباید دستگیر می‌شده است.

یک نماینده وزارت خارجه آمریکا در همین زمینه به «دیپلماسی گروگانگیری» جمهوری اسلامی انتقاد کرد و به اتباع کشورش درباره سفر به ایران هشدار داد.

بر اساس نامه‌های این پژوهشگر استرالیایی که از زندان درز کرد، او به پیشنهاد جاسوسی برای تهران در طول حبس پاسخ منفی داده بود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41177

معصومه عسگری ، معلم بازنشسته جهت تحمل ادامه حبس به زندان اوین بازگشت

معصومه عسگری ، معلم بازنشسته که به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده بود و جهت درمان در بیرون زندان بسر می برد، روز یکشنبه ۲ آذر ۹۹ به زندان اوین بازگردانده شد.معصومه عسگری معلم بازنشسته جهت تحمل ادامه حبس به زندان اوین بازگشت

معصومه عسگری در آذر ۹۷ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند زنان زندان اوین جهت تحمل دوران محکومیت خود منتقل شده بود.
وی پیشتر در ۱۱ مرداد ۹۷ در جریان اعتراضات خیابانی در تهران بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل و پس از چند روز بازداشت آزاد شده بود. سپس وی در آذر ۹۷ بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و پس از سپری کردن یک ماه در سلولهای انفرادی و بازجویی به بند زنان زندان اوین انتقال یافته بود.
معصومه عسگری در ۲۹ بهمن ۹۷ توسط قاضی مقیسه به اتهام اجتماع و تبانی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
وی پس از تحمل یک سال حبس با تایید پزشکی قانونی به مرخصی جهت درمان اعزام شده بود و یک سال توقف حکم داشته است؛ اما روز یکشنبه ۲ آذر ۹۹ جهت تحمل ۴ سال دوران باقی مانده حکم خود به بند زنان زندان اوین منتقل شده است.

معصومه عسگری به تازگی در یکی از مراجعاتش جهت تمدید مرخصی زیر پل اوین تصادف کرده و در پای او در ۸ نقطه پلاتین گذاشته شده است و هم اکنون به سختی و با کمک واکر راه می رود.
او همچنین از بیماری های گوناگون رنج می برد و باید تحت درمان باشد و در چنین شرایطی و در زمان شیوع کرونا، سلامتی وی در معرض خطر قرار می گیرد.
وی همچنین تنها سرپرست پسر ۱۵ ساله می باشد.​



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41175

محمود احمدی‌نژاد می‌گوید، قانون حجاب باید با خواست اکثریت مردم منطبق باشد

محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور پیشین ایران در گفت‌وگو با مهدی نصیری، سردبیر سابق روزنامه کیهان گفت که قانون حجاب در ایران باید با خواست اکثریت مردم منطبق باشد.

آقای احمدی‌نژاد با اشاره به قوانین مربوط به حجاب اجباری در ایران اظهار داشت: «اگر مجلس یک قانونی گذاشته و اکثریت جامعه می‌گوید من قبول ندارم، شما می‌توانی بگویی من به هر قیمت اعمال می‌کنم؟»

مصاحبه این چهره سیاسی با مهدی نصیری روز پنج‌شنبه ششم آذر از طریق یوتیوب و شبکه‌های اجتماعی تلگرام منتشر شده است. آقای احمدی‌نژاد در طول دوران ریاست جمهوری خود از حمایت طیف‌های تندوری اصول‌گرایان و روحانیونی نظیر آیت الله مصباح یزدی برخوردار بود. مهدی نصیری نیز از شاگردان آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی و هفتنه‌نامه تندروی صبح بوده است.

آقای نصیری در ادامه این گفت‌و‌گو به انتقاد طیفی دیگری از مدافعان حجاب اجباری اشاره کرد که به گفته او با استناد به سخنرانی دو سال پیش رهبر جمهور اسلامی معتقدند که به مساله (نقد حجاب اجباری) نباید وارد شد.

احمدی‌نژاد هم در نقد این دیدگاه گفت: «اگر رهبری یک موقع توصیه‌ای می‌کنند معنایش این است که اگر کسی نظری داشت، نگوید؟ یا مثلا احتمال نمی‌هند که شاید نظر ایشان از دو سال پیش تا الان عوض شده باشد؟! این حرف‌ها خیلی سبک است.»

رهبر جمهوری اسلامی ایران در اسفند ۹۶ در واکنش به اعتراضات‌ نسبت به حجاب اجباری که همراه با حرکت نمادین ویدا موحد، معروف به «دختر خیابان انقلاب» جلوه بیشتری یافت، در سخنانی از حجاب اجباری در ایران دفاع کرد و حجاب را مانع «آزار جنسی» عنوان کرد.

علی خامنه‌ای با غلط دانستن این استدلال که هر کس در نوع پوشش، انتخاب خود را داشته باشد گفته بود که «این حرف را درباره همه گناهان اجتماعی می‌توان گفت.»

در سال‌های پایانی دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد نشانه‌هایی از اختلاف میان او و آیت‌الله خامنه‌ای پیدار شد. او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ نیز اعلام نامزدی کرد که گفته می‌شد «برخلاف توصیه رهبر جمهوری اسلامی» بود و به همین دلیل شورای نگهبان صلاحیت او را رد کرد.

16×9 Image
رادیو فردا



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41173

۱۳۹۹-۰۹-۰۶

الهام صمیمی دانشجوی دانشگاه تهران بازداشت شد

نفس در قفس، ۴ آذر ۱۳۹۹: روز سه شنبه ۴ آذر، الهام صمیمی، دانشجوی دانشگاه تهران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

به گزارش کانال شوراهای صنفی دانشجویان کشور، امروز سه شنبه ۴ آذرماه ۹۹، الهام صمیمی، دانشجوی انسان شناسی دانشگاه تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

بر اساس این گزارش، الهام صمیمی پیش از بازداشت بارها در یکی از بازداشتگاه های نهادهای امنیتی در زندان اوین و در خانه های امن نیروهای امنیتی در خیابان لبافی نژاد تهران مورد بازجویی قرار گرفته است. به دنبال مخالفت وی برای حضور مجدد در خانه امن جهت ادامه بازجویی، خود و خانواده‌اش با تهدید نیروهای امنیتی روبرو شدند.

او نهایتا روز جاری تحت فشار نیروهای امنیتی و پس از حضور در زندان اوین بازداشت شد.

روز جمعه ۲۵ مهر، منزل این دانشجو مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت. مامورین پس از تفتیش منزل تعدادی از لوازم شخصی خانم صمیمی را ضبط کرده و با خود بردند. خانم صمیمی از سوی ماموران به احضار و برخورد امنیتی و قضایی تهدید شده بود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41169

۱۳۹۹-۰۹-۰۴

الهام صمیمی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد

روز سه شنبه ۴ آذر، الهام صمیمی، دانشجوی دانشگاه تهران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. پیش از این در تاریخ ۲۵ مهرماه منزل این دانشجو توسط ماموران مورد تفتیش قرار گرفته و خود او نیز به احضار و برخورد امنیتی و قضایی تهدید شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کانال شوراهای صنفی دانشجویان کشور، امروز سه شنبه ۴ آذرماه ۹۹، الهام صمیمی، دانشجوی انسان شناسی دانشگاه تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

بر اساس این گزارش، الهام صمیمی پیش از بازداشت بارها در یکی از بازداشتگاه های نهادهای امنیتی در زندان اوین و در خانه های امن نیروهای امنیتی در خیابان لبافی نژاد تهران مورد بازجویی قرار گرفته است. به دنبال مخالفت وی برای حضور مجدد در خانه امن جهت ادامه بازجویی، خود و خانواده‌اش با تهدید نیروهای امنیتی روبرو شدند.

او نهایتا روز جاری تحت فشار نیروهای امنیتی و پس از حضور در زندان اوین بازداشت شد.

روز جمعه ۲۵ مهر، منزل این دانشجو مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت. مامورین پس از تفتیش منزل تعدادی از لوازم شخصی خانم صمیمی را ضبط کرده و با خود بردند. خانم صمیمی از سوی ماموران به احضار و برخورد امنیتی و قضایی تهدید شده بود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41144

زنان قربانیان «خشونت سفیدِ» دنیای مجازی

یک پژوهشگر ارشد حوزه مطالعات زنان با اشاره به خشونت‌ سفید در فضای مجازی به عنوان یکی از انواع خشونت علیه زنان، مطرح کرد: با بررسی‌هایی که در جهان بر روی فضای مجازی انجام شده است، زنان قربانیان «خشونت سفیدِ» دنیای مجازی کارشناسان متوجه شکل جدیدی از خشونت تحت عنوان قلدری و یا گردن کلفتی در فضای سایبر شدند که ما در ادبیات خود از آن به عنوان خشونت سفید یاد می‌کنیم، از سوی دیگر اغلب قربانیان این نوع خشونت زنان هستند.منبع:ایسنا

دکتر کتایون مصری در گفت‌وگو با ایسنا، در آستانه‌ روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان (5 آذرماه) اظهار کرد: فارغ از مزیت‌های بی‌شمار فضای مجازی برای تمامی افراد و برای آگاهی زنان در تمامی موضوعات، به دلیل پنهان بودن هویت اصلی افراد در این فضا، امکان استفاده ازهویت‌های جعلی و نبود ارتباط چهره به چهره زمینه مساعدی برای اعمال بزه و خشونت و تخطی از ارزش‌های جامعه فراهم می‌شود.

وی ادامه داد: یکی از مهم‌ترین خشونت‌هایی که در برخی کشورها تحت عنوان جرم نیز تلقی می‌شود خشونت‌ سفید است که شامل مواردی هم‌چون خشونت‌های جنسیتی در فضای سایبر، شبکه‌های اجتماعی، گپ های جنسی، جوک ها و لطیفه های غیر اخلاقی، تصاویر مستهجن و… است.

به گفته این پژوهشگر مطالعات زنان، فضای سایبر و رسانه‌های نو پدید خدمات بسیار زیادی در تبادل اطلاعات و ارتباطات میان افراد داشته‌اند و شاید زندگی ما را در بسیاری از ابعاد در جنبه مثبت دکرگون کرده اند اما خشونت سفید علیه زنان نکته قابل تاملی است که تقریبا تمام کشورها با آن روبرو هستند و نسبت به آن ابراز نگرانی کرده‌اند. به طوری که کمیسیون پهنای باند سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۵ گزارشی را تحت عنوان چالشهای فضای سایبر برای زنان منتشر و در آن به لذت بصری از زنان، ترغیب زنان به برهنه سازی، تهاجم جنسی و ترغیب به خود کشی زنان اشاره کرد.

نشانه شناسی صفحات کاربران زن ایرانی در اینستاگرام

مصری گفت: از آن جایی که میزان مشارکت عمومی زنان در کشور ما بسیار کمتر از مردان است و از سوی دیگر علیرغم مستعد بودن زنان برای ایجاد تعامل با دنیای اطراف اما فرصت‌های کمتری در فضای واقعی به زنان داده می‌شود شاهد این هستیم که متمایل شدن زنان در فضای سایبر نسبت به مردان بیشتر است و اغلب مخاطبان این شبکه‌های مجازی خانم‌ها هستند. بنابراین اگرچه فضای مجازی در زمینه رشد آگاهی زنان نقش داشته است اما در هر حال دریچه‌هایی را برای اعمال خشونت بر زنان نیز گشوده است.

وی با اشاره به پژوهشی انجام شده در خصوص نشانه شناسی صفحات کاربران زن ایرانی در اینستاگرام ادامه داد: در این بررسی‌ها متوجه شدیم که اغلب کاربران زن در جامعه ما بنا بر دلایلی همچون تمایل به معروف شدن، خودبازنمایی در فضای سایبر، آشنایی و ارتباط با سلبریتی‌ها، پر کردن اوقات فراغت، استفاده از تجربه دیگران و پیدا کردن دوستان جدید اعمم از زن و مرد و… در شبکه‌های اجتماعی فعالیت دارند. در این شبکه‌ها به دلیل پنهان بودن هویت افراد و طیف گسترده‌ای از کاربران، انتشار عکسهای شخصی با آرایش غلیظ و نشان‌دادن بخشهایی از زندگی و شریک کردن اطرافیان در لحظات زندگی به نوعی ریسک ارتباط با افراد نیز افزایش پیدا می‌کند. از سوی دیگر اغلب کاربران با ظرفیت مثبت شبکه های اجتماعی آشنایی ندارند و می‌توان گفت آنطور که باید اطلاعات کاربران همزمان با رشد این فناوری‌ها رشد نکرده است.

این پژهشگر حوزه مطالعات زنان معتقد است که به دلیل آشنا نبودن زنان با فضای مجازی و کم بودن فرصت‌هایی که در دنیای واقعی برای رشد آن‌ها وجود دارد و تلاش در جهت دنبال کردن اهداف خود در فضای سایبر، زنان بیشتر در معرض خشونت سفید در این فضا قرار دادند، بنابراین نیازمند آموختن سواد رسانه‌ای هستند. گاها خود کاربر بدون درنظر گرفتن امکان مخفی کردن اطلاعات شخصی در فضای مجازی تمایل به برقراری ارتباط با افراد بیگانه دارد که در نهایت نیز مورد خشونت و آزار قرار می‌گیرد بنابرین کاربران و به ویژه خانم‌ها نیازمند افزایش سطح سواد رسانه‌ای خود هستند.

زنان نیازمند دانش، بینش و کسب مهارت‌های لازم رسانه‌ای هستند

مصری افزود: منظور از افزایش سطح سواد رسانه‌ای تنها آموزش آن در مقطع تحصیلی خاصی نیست بلکه ما برای داشتن سواد رسانه‌ای نیازمند داشتن بینش و نگرشی خاص و کسب مهارت‌های لازم هستیم. چرا که بسیاری از خانم‌ در این فضا مورد خشونت قرار می‌گیرند اما آگاه نیستند و این عدم آگاهی به تداوم این خشونت‌ها دامن می‌زند. اکنون تحقیر زن، بدن نمایی زن، امتیاز دادن به زن صرفا با توجه به ویژگی‌های ظاهری تبدیل به عادت شده است و شخص نمی‌داند توسط این خشونت‌ها جایگاهش به عنوان انسان تا چه اندازه نزول پیدا کرده است.

به گفته وی، از سوی دیگر تداوم این روند و لایک گرفتن و بیشتر دیده شدن صرفا بر اساس ویژگی‌های جنسی زنان برای دختران جوان این آموزش غلط را به همراه دارد که می‌توان با زیر پا گذاشتن اخلاقیات، هنجار و ارزش‌ها در فضای مجازی به راحتی دیده و مقبول واقع شد. ازسوی دیگر برخی زنان تمایلی برای مورد خشونت واقع شدن ندارند و تنها به دلیل عدم آگاهی گرفتار خشونت در این فضا می‌شوند که باید مورد آموزش سواد رسانه‌ای قرار گیرند.

اغلب زنان خشونت سفید را پنهان می‌کنند

تبدیل شدن فضای سایبر به مامنی برای خشونت‌گران

این پژوهشگر حوزه مطالعات زنان درباره پیامدهای خشونت سفید برای زنان گفت: اضطراب، افسردگی و فشارهای روانی مزمن از جمله پیامدهای روانی این خشونت‌ها برای زنان است، همچنین بسیاری از زنان به دلیل ترس از برچسب خوردن و انگ خوردن این خشونت‌ها را پنهان می‌کنند، از سوی دیگر باعث بروز اختلافات خانوادگی و بدبینی زنان به اطرافیان نیز می‌شود. هنجار شکنی‌ در فضای مجازی یک هیجان زودگذر است که منجر به دوقطبی شدن افراد به ویژه در سنین پایین می‌شود. زمانی این هنجار شکنی‌ها بی‌آزار است که به جامعهآسیبی نزند اما هنگامی که زنان تبدیل به قربانی می‌شوند و تعداد خشونت‌های جنسی نیز افزایش پیدا می‌کند می‌توان گفت این فضا تبدیل به مامنی برای استفاده از ادبیات تحقیرآمیز با زنان و اجازه دادن به سایر کاربران برای اعمال هر خشونت و هر پیشنهاد و نظری بر زن می‌شود. این پیامدها نه تنها برا خود زنان بلکه برای جامعه و فرهنگ کشور آزار دهنده است.

نیازمند بازنگری در قوانین سایبری هستیم

وی افزود: کشورما نیازمند تحقیق و پژوهش زیادی در این حوزه است. بسیاری از خشونت‌ها پیگیری نمی‌شوند و به علت پنهان بودن هویت اصلی آزارگر این خشونت‌ها مسکوت می‌مانند. علیرغم وجود قانون جرائم رایانه‌ای اما به دلیل سرعت بالای تحول رسانه های مجازی اکنون پس از ۱۱ سال نیازمند بازنگری در این قوانین هستیم چراکه قطعا خشونت سفید، آزارهای جنسی و هرزه نگاری ها و… نسبت به گذشته در این فضا بیشتر شده است. همچنین علاوه بر بازبینی در قوانین و بروز کردن آن‌ها، نسبت به سیاست گذاری فرهنگی نیز باید پیشروتر عمل کنیم.

انتهای پیام​



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41141

استان مرکزی؛ ازدواج ۱۰۹ دختر زیر ۱۵ سال در شش ماه و ۱۰۹ بارداری زیر ۱۸ سال در سال جاری

مدیرکل امور بانوان و خانواده استاندار استان مرکزی از ازدواج ۱۰۹ دختر زیر ۱۵ سال در نیمه اول سال جاری و بارداری ۱۰۹ دختر زیر ۱۸ سال طی سال جاری در این استان خبر داد. همچنین وی میزان ازدواج دختران زیر ۱۵ سال در استان از سال ۹۶ تا سال گذشته را ۱۱۵۷ مورد عنوان کرد. آسیب‌های جسمی و روانی ناشی از ازدواج در دوران کودکی، ضربات جبران‌ ناپذیری را بر روی زندگی دختران به ‌ویژه بارداری ‌های زیر ۱۸ سال، مرگ‌ و میر مادران، افسردگی، و بعضاً اقدام به خودکشی در کنار آسیب‌هایی مانند طلاق بازماندن از تحصیل و پایداری چرخه فقر فرهنگی و اقتصادی است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از رکنا، مدیرکل امور بانوان و خانواده استاندار استان مرکزی از ازدواج ۱۰۹ دختر زیر ۱۵ سال در نیمه اول سال جاری در این استان خبر داد.

زهرا کسائی‌پور گفت: “از سال ۹۶ تا سال گذشته ۱۱۵۷ ازدواج دختر زیر ۱۵ سال، از سال ۹۵ تا ۹۸ بالغ بر ۱۰۵۵ بارداری زیر ۱۸ سال و در سال جاری ۱۰۹ بارداری زیر ۱۸ سال به ثبت رسیده است”.

وی همچنین از شناسایی ۱۷۹ کودک کار در استان خبر داد و افزود: “۱۲۵ نفر آنها پسر و مابقی دختر هستند و از مجموع کودکان کار ۱۴۱نفر در اراک و مابقی در ساوه شناسایی شده‌اند”.

کسائی‌پور با اشاره به کودکان مراجعه کننده به بهزیستی گفت: “از سال ۹۵ تا ۹۸ تعداد ۷۳ کودک به بهزیستی ارجاع داده شده اند که بیشترین علت آن، خشونت های عاطفی بوده است”.

وی خاطرنشان کرد: “در سال جاری ۸۸۶ کودک بازمانده از تحصیل و ۱۰ هزار و ۵۳۷ کودک اتباع و مهاجر در استان شناسایی شده است که از مجموع اتباع و مهاجرین ۸۰۳۰ نفر دارای کارت و مابقی فاقد کارت هستند”.

مدیرکل امور بانوان و خانواده استاندار مرکزی، نسبت بالای بارداری دختران زیر ۱۸ سال در خنداب و کمیجان نسبت به سایر شهرستان‌ها، روند نامناسب شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل در خمین و اراک، وجود کودکان کار و خیابانی در اراک و ساوه و روند افزایشی آن، نیاز به افزایش سهمیه نهادهای حمایتی برای حمایت از زنان باردار و کودکان نیازمند دارای سوءتغذیه را از مهترین چالش های کودکان و نوجوانان در استان دانست.

گفتنی است ازدواج کودکان یا کودک همسری در ایران در سال‌های اخیر روز به افزایش است. فعالان حقوق کودک می‌گویند این پدیده در آینده بر سلامت خانواده‌های ایرانی تاثیر منفی خواهد گذاشت.
آمار بالای ازدواج کودکانی که پیش از رسیدن به بلوغ فکری و ذهنی ازدواج می‌کنند از گستردگی این پدیده در ایران حکایت دارد. سن ازدواج در ایران بر مبنای “بلوغ جنسی” تعیین شده در حالی که به گفته کارشناسان، بلوغ جنسی تنها بخشی از ابعاد بلوغ کامل انسان است. رشد، آگاهی، آموزش و آزادی در انتخاب، اساسی‌ترین و انسانی ترین شروط برای تشکیل خانواده است.

آسیب‌های جسمی و روانی ناشی از کودک همسری ضربات جبران ناپذیری را بر روی زندگی دختران به‌ویژه بارداری‌های زیر ۱۸ سال، مرگ‌ومیر مادران، افسردگی، و بعضاً اقدام به خودکشی در کنار آسیب‌هایی مانند طلاق بازماندن از تحصیل و پایداری چرخه فقر فرهنگی و اقتصادی است.
بر اساس آمار منتشر شده بالغ بر ۹۵ هزار مورد طلاق زنان زیر ۱۹ سال در فاصله سال‌های ۹۰ تا ۹۴ ثبت شده که حدود ۵ هزار و ۷۶۰ مورد از این طلاق‌ها مربوط به ازدواج‌هایی است که سن زوجین کمتر از ۱۵ سال است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41139

عفو بین الملل در خصوص احتمال شکنجه و بدرفتاری با ناهید تقوی هشدار داد

عفو بین الملل ضمن هشدار در خصوص احتمال شکنجه و بدرفتاری با ناهید تقوی، خواهان آزادی این زندانی دو تابعیتی ایرانی-آلمانی شد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، سازمان عفو بین الملل خواستار دسترسی بی درنگ ناهید تقوی به خانواده، وکیل و خدمات درمانی شد و از مقامات ایران خواست که امکان مشاوره کنسولی مقامات آلمانی با این شهروند دو تابعیتی زندانی را فراهم کنند.

این سازمان همچنین ضمن هشدار در خصوص احتمال شکنجه و بدرفتاری با ناهید تقوی و ابراز نگرانی از شیوع ویروس کرونا در کشور، خواهان آزادی این شهروند دو تابعیتی شد.

ناهید تقوی، شهروند دو تابعیتی که در اواخر مهرماه ۱۳۹۹، بازداشت شده بود، با گذشت بیش از چهل روز همچنان در بازداشت به سر می‌برد.

سرنوشت این شهروند دو تابعیتی که روز جمعه ۲۵ مهرماه ۱۳۹۹، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.

این شهروند ایرانی-آلمانی در حال حاضر در زندان اوین نگهداری می‌شود.

کلارن تقوی دختر ناهید در توییتی بازداشت مادرش را غیرقانونی خواند و نوشت: «او هم اکنون در زندان اوین است و دسترسی به درمان به دلیل فشارخون بالا را ندارد. دولت آلمان و جامعه جهانی باید با هم برای آزادی او تلاش کنند.»

پیشتر دختر خانم تقوی با درخواست شفاف‌سازی و آزادی مادرش خواستار مداخله دولت آلمان در این زمینه شده بود.

خانم کلارن دختر ناهید تقوی گفته بود وکیلی هم که برای پیگیری بازداشت مادرش گرفته شده تاکنون امکان دسترسی به وی را نداشته است.

به گفته خانم کلارن، مادرش بازنشسته است و سابقه سیاسی نداشته، اما به عنوان یک انسان در مسائل حقوق زنان و حقوق بشر کمک‌هایی کرده است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41136

۲۰۹ اوین: ادامه بازداشت و بی خبری از وضعیت سمیه کارگر

سمیه کارگر که در مهرماه امسال توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، همچنان در بند ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی است. او در این روزها از حق دسترسی به درمان نیز محروم مانده است.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، با گذشت بیش از یک‌ماه از بازداشت سمیه کارگر، دانش‌آموخته‌ رشته فلسفه دانشگاه تبریز این شهروند همچنان در بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ اوین نگهداری می‌شود.

خانم کارگر از یک بیماری نادر چشمی رنج می‌برد و این روزها با ادامه بازداشت او در بند ۲۰۹ این شهروند از حق درمان و دسترسی به داروهای خود محروم مانده است. نزدیکان خانم کارگر با ادامه بازداشت او، نگرانند تا عدم رسیدگی پزشکی و دریافت داروها منجر به ضعف بینایی سمیه کارگر شود.

سمیه کارگر فارغ‌التحصیل رشته فلسفه دانشگاه تبریز و شهروند کرد اهل ایلام است.

سمیه کارگر در تاریخ ۲۵ مهرماه ۹۹ توسط نیروهای امنیتی در منزل خود در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. ماموران در حین بازداشت اقدام به تفتیش منزل این شهروند کرده و برخی از وسایل شخصی او ازجمله لپ‌تاپ و تلفن همراه وی را ضبط کرده و با خود بردند.

هنوز از اتهام های انتسابی علیه این شهروند اطلاعی در دست نیست اما پس از پیگیری‌های خانواده خانم کارگر از دادسرای اوین به آنها گفته‌اند که اتهام او مربوط به جرائم اینترنتی است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41133

آنیسا جعفری‌مهر از فعالین فرهنگی و مدرسین زبان کُردی در کرمانشاه بازداشت شد

یکی از فعالین مدنی کُرد و مدرسین زبان کُردی در شهرستان اسلام آبادغرب (شاباد) توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل گردید.آنیسا جعفری‌مهر از فعالین فرهنگی و مدرسین زبان کُردی در کرمانشاه بازداشت شد
برپایە گزارش رسیدە بە سازمان حقوق بشری هەنگاو، روز دوشنبه ۳ آذر ۹۹ (۲۳ نوامبر ۲۰۲۰)، آنیسا جعفری‌مهر، از فعالین فرهنگی و مدرسین زبان کُردی اهل اسلام آبادغرب توسط نیروهای اداره اطلاعات کرمانشاه بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل گردید.

به گفته یک منبع مطلع، نیروهای مذکور در حین بازداشت این فعال فرهنگی اقدام به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی ایشان کرده‌اند.

آنیسا جعفری‌مهر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشتە زبان شناسی دانشگاه کُردستان و از مدرسین زبان کُردی و فعالین فرهنگی شهرستان اسلام آبادغرب و همچمنین از اعضای شورای نویسندگان فصل‌نامە ادبی و هنری ”ژ“ می‌باشد.

این فعال فرهنگی روز سەشنبە ٢٦ آذر ٩٨ (١٧ دسامبر ٢٠١٩) نیز هم‌زمان با موج بازداشت فعالین مدنی و فرهنگی در کرمانشاه توسط نیروهای اطلاعات سپاه نبی اکرم کرمانشاه بازداشت و با اخذ تعهد کتبی آزاد شده بود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41130

۱۳۹۹-۰۹-۰۳

تجاوز به یک دختر جوان در تهران

یک دختر ۲۵ ساله در تهران توسط فردی که مدعی داروسازی بوده به بهانه فروش داروی لاغری به باغی کشانده شده و مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار گرفت. به دنبال شکایت خانواده این دختر، پرونده ای تشکیل شده و جست و جو برای بازداشت این فرد ادامه دارد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از همشهری، یک دختر ۲۵ ساله در تهران توسط فردی مورد ضرب و شتم و آزار جنسی قرار گرفت.

بر اساس این گزارش، چند روز قبل مردی راهی اداره پلیس پایتخت شد و خبر از گم شدن دخترش داد. او گفت: “دختر ۲۵ساله‌ام دانشجوی رشته نقاشی است. از وقتی کرونا شایع شده، اکثر اوقات در خانه است و به‌صورت مجازی در کلاس‌های دانشگاهش شرکت می‌کند اما از روز گذشته که برای خرید دارو از خانه بیرون رفت دیگر برنگشت”.

وی ادامه داد: “موبایلش خاموش بود و همین باعث شد که نگرانی ما بیشتر شود. در این مدت همه جا را به‌دنبال او گشتیم ولی هیچ‌کس از دخترم خبر نداشت”.

با اظهارات این مرد پرونده‌ای تشکیل و با دستور بازپرس دادسرای جنایی تهران، تحقیقات برای یافتن ردی از دختر گمشده آغاز شد. چند روز بعد اما دختر جوان درحالیکه نیمه بیهوش بود در حاشیه تهران پیدا و به بیمارستان منتقل شد. آنطور که مشخص بود خانواده‌ای سوار بر خودرو در حال عبور از منطقه خلوت و بیابانی بودند که چشمشان به دختر جوان افتاده و او را به بیمارستان منتقل کرده بودند. در این شرایط تیمی از مأموران راهی بیمارستان شدند و به تحقیق از دختر نقاش پرداختند.

این دختر اظهار داشت: “نزد یک پزشک تغذیه رفتم و متوجه شدم ۱۵کیلو اضافه وزن دارم. پزشک تغذیه برایم دارو نوشت و یک رژیم غذایی داد اما به اندازه کافی لاغر نشدم. برای رسیدن به وزن ایده‌آل باید خیلی صبر می‌کردم تا اینکه با پسر داروفروشی به نام ایرج آشنا شدم”.

او توضیح داد: “ایرج در یک داروخانه کار می‌کرد و از یکی از دوستانم شنیده بودم که داروهای لاغری می‌فروشد. روزی که به داروخانه رفتم، وی گفت که داروساز است و در رشته داروسازی درس می‌خواند. او با چرب زبانی اعتمادم را جلب کرد و گفت دارویی می‌شناسد که در مدت کوتاه لاغر خواهم شد. او حتی تصاویر افرادی را نشانم داد که می‌گفت با مصرف این دارو و قرص‌های لاغری در مدت زمان کوتاهی لاغر شده‌اند”.

او ادامه داد: “با دیدن عکس‌ها تصمیم گرفتم داروهای لاغری وی را امتحان کنم. در مدتی کوتاه متوجه تغییرات شدم و تصمیم گرفتم بار دیگر از او قرص و دارو بخرم. روز حادثه به ایرج زنگ زدم و او نشانی باغی در اطراف تهران را به من داد و گفت برای تحویل دارو به آنجا بروم. من هم بی‌خبر از همه‌جا راهی آنجا شدم. پس از ورود به باغ او به من حمله کرد و با چوبدستی کتکم زد. بعد از آن آمپولی به من تزریق کرد که از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم داخل اتاقی زندانی بودم. دست و پایم با طناب بسته شده بود و ایرج با تهدید به من تجاوز کرد و پول‌ها و طلاهایم را دزدید”.

این دختر عنوان کرد: “او چند روز مرا در این اتاقک زندانی و از من سوءاستفاده کرد تا اینکه یک روز که از باغ خارج شده بود، به سختی طناب دست و پایم را باز کرده و از آنجا فرار کردم. اما به‌دلیل تزریق آمپول بیهوشی بی‌رمق بودم و وقتی خودم را به کنار جاده رساندم از هوش رفتم. پس از آن متوجه شدم که خانواده‌ای مرا نجات داده و به بیمارستان منتقل کرده‌اند”.

به گفته وی؛ داروهایی که ایرج به‌ عنوان قرص لاغری به او می‌داده مخدر شیشه بوده و همین باعث شد که او به شیشه معتاد شود.

در پی اظهارات دختر جوان، مأموران راهی باغ موردنظر شدند و دریافتند که ایرج در آنجا کار می‌کرده و بعد از فرار دختر جوان از آنجا گریخته و کسی از مخفیگاهش خبر ندارد.

هم‌اکنون جست و جو برای شناسایی مخفیگاه و بازداشت این فرد ادامه دارد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=41121

پانزده زن بهائی در اصفهان به دادگاه انقلاب احضار شدند

۲۲.آوریل .۲۰۲۴ کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی پانزده زن بهائی به‌نام‌های مژگان پورشفیع، نسرین خادمی، آزیتا رضوانی خواه، شعله آشوری، م...