۱۳۹۹-۰۳-۱۱

پروانه حسینی، شهروند بهایی آزاد شد

پروانه حسینی، شهروند بهایی صبح امروز یکشنبه ۱۱ خرداد از بازداشتگاه اطلاعات سپاه اصفهان آزاد شد. روز شنبه ۱۰ خرداد، پس از آزادی شه زاد حسینی و پسرش شایان حسینی، دو شهروند بهایی ساکن اصفهان، ماموران امنیتی به منزل شه پروانه حسینی، شهروند بهایی آزاد شد - تلویزیون آزادیزاد حسینی رفته و منزل وی و همسرش را تفتیش کرده و برخی وسایل شخصی آنها را ضبط کردند. ماموران همزمان پروانه حسینی را بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه اصفهان منتقل کردند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، پروانه حسینی، شهروند بهایی ساکن اصفهان از بازداشتگاه اطلاعات سپاه اصفهان آزاد شد.

از جزئیات و شرایط آزادی این شهروند بهایی تا زمان تنظیم این گزارش اطلاعی در دست نیست.
پروانه حسینی روز گذشته ۱۰ خردادماه ۱۳۹۹ توسط نیروهای امنیتی در اصفهان بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه اصفهان منتقل شده بود.
پیشتر یک منبع نزدیک به خانواده این شهروندان بهایی در خصوص بازداشت خانم حسینی به هرانا گفت: «ماموران اطلاعات سپاه ساعت ۴ عصر روز شنبه شه زاد حسینی و پسرش شایان حسینی را روی پل چمران از ماشین پیاده کردند. آنها دقایقی بعد با تاکسی به خانه رفتند. ساعت شش و نیم عصر ماموران اطلاعات سپاه مجددا با در دست داشتن حکم بازداشت پروانه حسینی به خانه آنها رفتند. در آنجا ماموران دلیل بازداشت وی را تشکیل کلاس غیرقانونی گلشن اعلام کردند و اقدام به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی آنها ازجمله تلفن همراه کردند. خانم حسینی در زمان بازداشت حالشان بد شد و طی تماسی با خانواده‌اش که به خانه پسرشان رفته بودند از آنها خواست به خانه بیایند. پس از رسیدن شایان حسینی به منزل در آنجا یک خانم و یک آقا، خانم حسینی را به اورژانس بیمارستان الزهرا منتقل کرده و ساعت ۸ شب وی را به بازداشتگاه اطلاعات سپاه اصفهان منتقل کردند.»

شه زاد حسینی، به همراه پسرش شایان حسینی که روز دوشنبه ۱۶ اردیبهشت بازداشت شده بود، روز سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت به بازداشتگاه اطلاعات سپاه اصفهان منتقل شدند. آنها نهایتا روز شنبه ۱۰ خردادماه با تودیع قرارهای وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شدند.

روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، طی یک اقدام هماهنگ، منازل سه تن از شهروندان بهایی در اصفهان مورد تفتیش نیروهای اطلاعات سپاه قرار گرفت. شه زاد حسینی، پسرشان شایان حسینی و مادربزرگ وی خانم حسینی، این سه شهروند هستند که منازلشان توسط نیروهای امنیتی مورد تفتیش قرار گرفت. نیروهای امنیتی همزمان اقدام به تفتیش و پلمب محل کسب “شه زاد حسینی” یکی از این شهروندان کرده و برای مورخ ۱۷ اردیبهشت ۹۹ او را به اطلاعات سپاه احضار کردند.

پیشتر یک منبع نزدیک به خانواده این شهروندان بهایی درخصوص دلایل بازداشت و تفتیق منزل و محل کسب این شهروندان به هرانا گفت: «ماموران اطلاعات سپاه دلیلی برای این اقدام خود ارائه نکردند؛ اما در کارگاه نجاری و منزل آقای شه زاد حسینی به دنبال جعبه‌های کوچک چوبی و خالی بوده‌اند که آقای حسینی صرفا چند عدد از آن را برای استفاده در خانه‌شان ساخته بودند تا کتاب‌های مناجات و دعا را در آن قرار دهند.»

شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38307

بیانیه انجمن حمایت از حقوق کودکان؛ کشته شدن رومینا در سایه ناکارآمدی قوانین و نادیده گرفتن منافع کودک در نظام قضایی است

انجمن حمایت از حقوق کودکان با انتشار بیانیه ای نسبت به قتل رومینا اشرفی که به دست پدرش و با انگیزه ناموسی به وقوع پیوسته است، واکنش نشان داد.

این انجمن در بیانیه خود عواملی چون رویکرد مردسالارانه و ادبیات مبتنی بر «سلطه»، ناکارآمدی قوانین در حمایت از کودکان، کمبود امکانات برای حمایت از قربانیان خشونت خانگی، بی‌توجهی به آسیب‌های اجتماعی، نادیده گرفتن منافع کودک در نظام قضایی، نبود آموزش‌های لازم برای کودک و خانواده به عنوان علت بروز چنین وقایعی عنوان کرد و خواستار اقداماتی همچون، تصویب نهایی لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان، تقویت سازمان‌های مربوط به حمایت از کودکان بدسرپرست و قربانیان خشونت خانگی و تسریع در تصویب قانون افزایش سن ازدواج و حذف کودک همسری شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، در بیانیه انجمن حمایت از حقوق کودکان ضمن بیان اینکه «خشونت» هر روز چهره‌ای متفاوت از خود نشان می‌دهد، آمده است: “بخش جدانشدنی خشونت، قربانیان هستند و «کودکان» به عنوان بی دفاع‌ترین حلقه اجتماعی، بیشترین آسیب را می‌بینند، آسیبی که این بار خود را در زندگی و مرگ «رومینا اشرفی» نشان داده است”.

در این بیانیه همچنین در ادامه با اشاره به اینکه انجمن حمایت از حقوق کودکان، ضمن محکوم کردن این جنایت، اظهار تاسف عمیق از این فاجعه و تسلیت به بازماندگان، توجه همگان را به ریشه‌های این حادثه جلب می‌کند، نوشته شده است: “فروکاستن علت این فاجعه به ناآگاهی یک فرد به معنای پنهان کردن خشونت‌آفرینی است که باز هم قربانی خواهد گرفت. این به معنای نفی نقش افراد نیست، بلکه تاکید ویژه‌ای‌ست بر وجود چرخه خشونت‌زایی، این چرخه‌ نشان می‌دهد عوامل این حادثه خود نیز به نوعی قربانی هستند”.

بیانیه مذکور می‌افزاید: “هر بار که در مواجهه با چنین وقایع فاجعه‌باری به جای تمرکز بر ریشه‌های آن، فقط با برخوردهای هیجانی بر تشدید مجازات عوامل آن تاکید می‌کنیم، در واقع چشم بر علت اصلی و فرآیند ایجاد این فجایع می‌بندیم و راه را بر بازتولید خشونت هموار می‌کنیم”.

در ادامه این بیانیه همچنین بر رویکرد مردسالارانه و ادبیات مبتنی بر «سلطه»، ناکارآمدی قوانین در حمایت از کودکان، کمبود امکانات برای حمایت از قربانیان خشونت خانگی، بی‌توجهی به آسیب‌های اجتماعی، نادیده گرفتن منافع کودک در نظام قضایی، نبود آموزش‌های لازم برای کودک و خانواده و عواملی از این دست، به عنوان عواملی که همه در بروز این جنایت نقش داشته‌اند، تاکید شده است.

انجمن حمایت از حقوق کودکان در این بیانیه در راستای پیشگیری از تکرار این‌گونه فجایع، بر ضرورت اقدامات زیر تاکید کرده است:

– اصلاح ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی به گونه‌ای که بتواند وجه پیشگیرنده مناسبی داشته باشد

– تصویب نهایی لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که طی ۱۲ سال اخیر در دولت، مجلس و شورای نگهبان در گردش است

– آموزش «مهارت‌های زندگی» و «خودمراقبتی» برای والدین و کودکان به عنوان دروس و دوره‌های اجباری در تمامی مدارس

– تقویت سازمان‌های مربوط به حمایت از کودکان بدسرپرست و قربانیان خشونت خانگی

– تسریع در تصویب قانون افزایش سن ازدواج و حذف کودک همسری

انجمن حمایت از حقوق کودکان، ضمن تاکید بر ضرورت تدوین طرحی ملی برای کنترل و کاهش خشونت علیه کودکان، در این بیانیه آمادگی خود را برای تدوین و پیشبرد چنین طرحی با مشارکت نهادهای مدنی و حاکمیتی مرتبط اعلام کرده و انتظار دارد با همراهی جمعی بتوان گامی مهم در راستای تحقق حقوق کودکان برداشت تا در آینده، دیگر شاهد چنین فجایعی نباشیم.

گفتنی است، روز پنجشنبه ۱ خرداد ماه، رومینا اشرفی دختر ۱۳ ساله ساکن شهرستان تالش با انگیزه ناموسی به دست پدرش کشته شد. این واقعه طی روزهای اخیر واکنش بسیاری را به همراه داشته است. پیش از وقوع قتل، مردی ۳۵ ساله به ادعای اینکه قصد ازدواج با این کودک ۱۳ ساله را داشته است گفته است به دلیل مخالفت خانواده دختر با این کودک فرار کرده است. فرار این کودک از خانه به همراه مرد بالغ که مصداق کودک-همسری و از جلوه های روشن نقض حقوق بشر است از سوی خانواده دختر به “لکه دار شدن آبرو”ی خانواده تعبیر شده و پس از بازگرداندن کودک به منزل، با بریدن سر با استفاده از داس کشاورزی توسط پدر پاسخ داده می شود.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38304

محکومیت یکی دیگر از فعالین حقوق بشر به نام محیا محرری

بنا به گزارش رسیده به حصارنیوز، خانم محیا محرری فارغ التحصیل رشته گرافیک، فعال حقوق زنان و فعال کمپین نه به حجاب اجباری و نه به اعدام که در قالب گروهی در تهران فعالیت های حقوق بشری انجام می داد،در اواخر مرداد ۹۸ توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده است .

وی پس از گذراندن سه ماه انفرادی و شش ماه حبس در زندان اوین در دادگاه شعبه پانزده به ریاست قاضی صلواتی به جرم اجتماع و تبانی علیه نظام ، اقدام علیه امنیت ملی، تشکیل گروه های غیر قانونی و تشویق زنان به فساد و فحشا از طریق کشف حجاب، به نه سال حبس تعزیری محکوم شد و در دادگاه تجدید نظر حکم وی به هفت سال کاهش یافت .

در حال حاضر ایشان در حال گذران دوران محکومیت در زندان اوین می باشد.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38300

شهروندان بهایی؛ بازداشت میترا بندی امیرآبادی و هیوا یزدان مهدی آبادی در یزد

میترا بندی امیرآبادی و هیوا یزدان مهدی آبادی شهروندان بهایی ساکن یزد روز شنبه ۱۰ خردادماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.

نیروهای امنیتی در زمان بازداشت منزل خانم یزدان مهدی آبادی و منزل پدرشوهر وی در شهرستان تفت را مورد بازرسی قرار داده و تعدادی از وسایل شخصی او را با خود برده‌اند. پیشتر روز پنج‌شنبه ۱ خرداد نیز ماموران منزل میترا بندی امیرآبادی را مورد بازرسی قرار داده و تعدادی از وسایل شخصی او را با خود بردند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز شنبه ۱۰ خردادماه ۱۳۹۹، میترا بندی امیرآبادی و هیوا یزدان مهدی آبادی شهروندان بهایی ساکن یزد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.

یک منبع نزدیک به خانواده این شهروندان درخصوص نحوه بازداشت آنان به هرانا گفت: “در زمان بازداشت منزل خانم یزدان مهدی آبادی مورد بازرسی قرار گرفت و سپس ایشان را به منزل پدرشوهر مرحومش در تفت منتقل کرده و آنجا را نیز مورد بازرسی قرار داده و تعدادی از وسایل آنها را ضبط کرده و با خود بردند. ماموران در زمان بازرسی رفتار توهین آمیزی با آنان داشتند”.
پیشتر در روز پنج‌شنبه ۱ خرداد ۹۹ نیز ماموران منزل میترا بندی امیرآبادی (باغی) را مورد بازرسی قرار داده و تعدادی از وسایل شخصی او را با خود بردند.
این شهروندان بهایی پیشتر نیز سابقه بازداشت و محکومیت داشته‌اند.

هیوا یزدانی مهدی آبادی (بهی فر) در آذرماه ۹۶ توسط نیروهای امنیتی به دلیل “تدریس موسیقی به کودکان” بازداشت و به زندان یزد منتقل شد. وی در تاریخ ۴ دیماه همان سال با تودیع قرار وثیقه از زندان آزاد شد.

این منبع مطلع از وضعیت خانم یزدانی درخصوص حکم پیشین وی به هرانا توضیح داد: “خانم بندی امیرآبادی و خانم یزدان مهدی آبادی پیشتر با هم بازداشت شده و نهایتا توسط دادگاه به حبس تعلیقی محکوم شده بودند. مدت این محکومیت نیز چندی قبل به پایان رسید”.

شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38298

در حوزه زنان و کودکان خلأهای قانونی داریم

دستیار حقوق شهروندی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری گفت: در حوزه زنان و کودکان خلأهای قانونی داریم که در زمینه قتل رومینا اشرفی هم مشهود است.در حوزه زنان و کودکان خلأهای قانونی داریم

شهناز سجادی دستیار حقوق شهروندی معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره آخرین وضعیت لایحه منع خشونت علیه زنان گفت: با توجه به وقوع اتفاق اخیر برای رومینا اشرفی این لایحه در نوبت لوایح دولت قرار دارد و همچنان منتظر بررسی آن توسط کمیسیون لوایح هستیم. البته به دلیل وقوع اتفاق اخیر برای رومینا اشرفی بررسی آن در اولویت قرار گرفته است.

سجادی با بیان اینکه بنا بر دستور رئیس جمهور فرایند بررسی لایحه منع خشونت علیه زنان خارج از نوبت و با اولویت آغاز خواهد شد. افزود: معاونت زنان در تلاش است تا در جلسات اخیر، رئیس کمیسیون لایحه را در دستورکار قرار دهد.

وی در پاسخ به این سوال که علت عدم بررسی این لایحه در دولت از شهریور ماه سال ۹۸ تاکنون چیست، بیان کرد: این اتفاق امری عادی است و علت طولانی شدن بررسی این لایحه نیز کثرت لوایح پیشنهادی و در نوبت بودن موارد مختلف است. تاکنون نیز چندین جلسه با نمایندگان دستگاه‌های مختلف برای بررسی این لایحه برگزار شده متأسفانه موضوع زنان و خانواده در اولویت نیست طبق روال عادل در نوبت بررسی قرار می‌گیرد.

دستیار حقوق شهروندی معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده ادامه داد: این در حالی است که معاونت زنان بارها وجود خلأ قانونی در حوزه زنان و کودکان را گوشزد و اعلام کرده است که این موارد باید با اولویت مورد بررسی قرار گیرد اما همچنان شاهد نگاه سطحی به این مسائل هستیم.

علت عدم پیگیری ویژه لایحه تأمین امنیت در پی قتل میترا استاد

وی در پاسخ به این سوال که چرا در خصوص قتل میترا استاد لایحه منع خشونت علیه زنان و مباحث مربوط به حقوق زنان تا این حد پیگیری نشد، تصریح کرد: در ماجرای قتل میترا استاد خلأ قانونی نداشتیم و مجازات قصاص برای قتل همسر در قانون ذکر شده بود اما در خصوص قتل رومینا اشرفی دارای خلأ قانون هستیم و متأسفانه برای قتل فرزند توسط پدر یا جد پدری مجازات بازدارنده و کافی وجود ندارد.

دستیار حقوق شهروندی معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده با تاکید بر اینکه در حوزه زنان و کودکان دارای خلأ و ضعف قانونی هستیم، ادامه داد: در حال حاضر در پی این اتفاق احساسات عمومی جریحه‌دار شده و همه معتقدند که چرا مجازات قتل فرزند تنها ۳ تا ۱۰ سال حبس بوده و امکان قصاص وجود ندارد به همین منظور این لایحه برای رفع خلأ قانونی باید تصویب شود.

احتمال اصلاح لایحه صیانت و تأمین امنیت بانوان از سوی دولت

سجادی در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است لایحه بررسی شده از سوی قوه قضائیه، مجدداً مورد اصلاح قرار گیرد یا خیر، بیان کرد: اصل این لایحه از سوی دولت بوده اما مباحث مربوط به مجازات‌ها از سوی کارشناسان قوه قضائیه مورد بررسی و اصلاح قرار گرفته است. در زمان بررسی لایحه منع خشونت علیه زنان در کمیسیون لوایح دولت و پس از جمع بندی‌های نهایی، اصلاحات قوه قضائیه بر مباحث مربوط به مجازات‌ها اعمال خواهد شد اما احتمال اصلاح دوباره لایحه از سوی دولت یا معاونت زنان و قید شدن برخی موارد موجود در لایحه قبلی وجود دارد چراکه اصل لایحه برای دولت است.

لایحه برابری دیه زن و مرد در دولت دوازدهم تصویب نمی‌شود

سجادی با بیان اینکه پس از ماجرای قتل میترا استاد نیز لایحه برابری دیه مرد و زن را پیگیری کردیم، عنوان کرد: طبق قانون در صورتی که زنی توسط یک مرد کشته شود و خانواده مقتول نیز تقاضای قصاص داشته باشند، باید ابتدا نصف یک دیه کامل را به قاتل بپردازند تا قصاص انجام شود. معاونت زنان در این زمینه و برای برابر شدن دیه مرد و زن بهمن ماه سال ۹۷ لایحه‌ای را در این زمینه تقدیم دولت کرده است.

وی درباره آخرین وضعیت لایحه برابری دیه مرد و زن توضیح داد: متأسفانه این لایحه نیز همچنان در کمیسیون لوایح دولت در نوبت بررسی است و با توجه به عدم در اولویت بودن مسائل زنان، پیش بینی می‌کنیم که این لایحه تا پایان دولت دوازدهم نیز به نتیجه نخواهد رسید.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38296

عضو تیم ملی: اهمیت زیادی به فوتبال زنان داده نمی‌شود

تهران- ایرنا- عضو تیم ملی فوتبال زنان گفت: مسوولان باید نگاه بهتر و حرفه‌ای‌تری به فوتبال زنان داشته باشند، اما متاسفانه هر سال شرایط بدتر می‌شود و اهمیت زیادی به آن داده نمی‌شود.عضو تیم ملی: اهمیت زیادی به فوتبال زنان داده نمی‌شود

«زهرا قنبری» عضو تیم ملی فوتبال زنان کارش را ابتدا از فوتسال شروع کرد. نخستین تجربه فوتبالی او با دعوت به تیم نوجوانان و دیدار برابر آلمان رقم خورد و به جز ۲ دیدار ملی در تمامی دیدارهای تیم‌های نوجوانان و پس از آن تیم ملی بزرگسالان حضور داشت.

او در این فصل برای شهرداری بم بازی می‌کند. وی در فصل گذشته به عنوان بهترین گلزن لیگ برتر فوتبال زنان انتخاب شد.

در متن زیر مشروح گفت و گو با این فوتبالیست را می‌خوانیم:

در ۱۰ سالگی فوتبال را از باشگاه جواد نکونام شروع کردی؟

از دوران کودکی خیلی به فوتبال علاقه داشتم و از ۱۰ سالگی با برادرانم فوتبال بازی می‌کردم. در همان سن در محله ما برای فوتبال تست می‌گرفتند که با وجود آنکه سنم کم بود، شرایطش را داشتم و در آن تست شرکت کردم. به باشگاهی رفتم که «جواد نکونام» هم آنجا تمرین می‌کرد و باشگاه به نام او بود. حتی به هنگام تست نکونام هم حضور داشت و بیاد دارم در ۱۰ سالگی با یک پسر سوم دبیرستان آن هم انفرادی بازی کردم و ۲ بر یک او را بردم. موقع ثبت نام و بردن شناسنامه آن فرد باورش نمی‌شد که دخترم. در آن زمان برای ادامه فوتبال مصرتر شدم.

در دوران کودکی گل رو دیواری خیلی مُد بود و روی دیوار دروازه می‌کشیدیم. همواره توپ را به دیوار می‌زدم اما توپ به دروازه خورد و خواستم برگردان بزنم که ۲ دستم شکست.

به صورت رسمی از مسابقات فوتسال مدارس فعالیتم شروع شد و بتدریج به رقابت‌های استانی، کشوری و بعد لیگ برتر راه یافتم. اولین تیم باشگاهی در لیگ برتر اسلام‌شهر با سرمربیگری «مریم حسن‌زاده» بود. او در مسابقات مدارس بازی من را دیده بود و برای این تیم انتخابم کرد. پس از آن به تیم پیکان با «مهناز امیرشقاقی» پیوستم. بعد از آن به تیم دانشگاه آزاد رفتم و تا سال ۸۸ در این تیم‌ها در فوتسال بازی کردم. در دوره‌ای که فوتبال در مازندران برگزار شد با دانشگاه آزاد در مسابقات کشوری قهرمانی را تجربه کردم.

سال ۸۸ مصدومیت شدیدی داشتم و مینیسک و رباطم را عمل کردم و در آن زمان هم فوتبال و فوتسال را بازی می‌کردم. بیاد دارم در دیدار حساسی با تیم «شهرزاد مظفر» در زمین زانوی پایم مصدوم شد. در این سال دیگر نتوانستم بازی کنم و پیش دانشگاهی بودم بنابراین تصمیم گرفتم تا یک‌سال درمان و درسم را ادامه دهم. در همان سال بود که تصمیم جدی گرفتم تا فوتبال را انتخاب کنم و فوتسال را رها کردم.

سال ۸۹ به تیم اسپات شیراز در لیگ برتر پیوستم و پس از آن به ترتیب برای تیم‌های اوج نفت، شهرداری بم به مدت ۲ سال و بوشهر بازی کردم اما دوباره به بم برگشتم و در این فصل هم برای این تیم بازی می‌کنم.

چرا شهرداری بم؟

زمانی که به شهرداری بم رفتم، تیم عقاب بازیکنان پرمهره‌ای داشت. شهرداری بم در آن دوران هنوز حرفه‌ای نبود اما شرایط مالی خوب و تیم مناسبی برایم بود و منبع درآمد همه ما از فوتبال است و احساس می‌کردم می‌توانم بهتر در این تیم بازی کنم.

نخستین مرتبه‌ای که به تیم ملی جوانان دعوت شدی با آلمان بازی کردی؟

در سال ۸۶ به اولین اردوی ملی جوانان دعوت شدم و تیم جوانان و بزرگسالان می‌خواستند برای نخستین بار با آلمان بازی کنند. در آن زمان «لیلا وقاری» سرمربی تیم جوانان بود. تجربه اول نخستین بازی ملی خیلی برایم با ارزش و خاطره انگیز بود و حتی لباس اولین بازی ملی را هنوز دارم. در این دیدار فوق‌العاده خوب بازی کردیم و جزو بهترین بازی‌های عمرم بود. اولین تجربه ملی برای هر بازیکنی افتخار است.

بعد از آن در سال ۸۷ با تیم ملی بزرگسال بازی‌های دوستانه غرب آسیا در اردن، نایب قهرمان شدیم و از آن پس تمامی دیدارها را شرکت کردم به غیر از ۲ دیدار ملی که نخستین آن مسابقات غرب آسیا بود که تیم ملی ایران قهرمان شد و دومین آن در سال ۸۸ مقدماتی المپیک در تایلند به دلیل مصدومیت بود که از دست دادم.

نخستین دستمزدت چقدر و در کدام تیم بود؟

۳۰۰ هزار تومان و در پیکان بود. تمام آن پول را به مادرم دادم. زیرا مادرم خیلی برایم زحمت کشید. مادرم با من به محل تمرین در اسلامشهر می‌آمد و ۲ ساعت می‌نشست و پدرم هم خیلی حمایتم کرد. الان تفاوت پرداختی دستمزدها نسبت به گذشته خیلی زیاد است و این دستمزد برای پول تمرین و رفت و آمد هم کفایت نمی‌کند.

چرا فوتبال زنان به اندازه فوتسال پیشرفت نکرده؟ همچنین تیم ملی یکسال است که تمرین ندارد.

تیم ملی فوتسال زنان از زمانی که قهرمان آسیا شد، نسبت به فوتبال زنان وضعیت بهتری دارند اما آنان هم بعد قهرمانی پاداش خود را نگرفتند. شرایط آنان نسبت به فوتبال بهتر است زیرا خیلی دیده و شناخته شدند. قهرمانی مثل بمبی برای فوتسال زنان صدا کرد تا به آنان بیشتر رسیدگی کنند. وقتی مقامی نیاوری شناخته نمی‌شوی. لیگ سال گذشته خیلی جذاب‌تر بود زیرا رسانه‌ها از فوتبال زنان حمایت می‌کردند وخیلی از تصاویر و فیلم‌ها منتشر شد و بسیاری از مردم از این طریق فوتبال زنان را شناختند. وقتی عکس و فیلم فوتبال زنان پخش شود حامیان مالی برای تیم‌داری می‌آیند اما می‌دانند که تماشاگری نیست و پوششی هم وجود ندارد، حمایت هم نمی‌کنند.

اردوهای ملی هم می‌تواند به پیشرفت لیگ فوتبال زنان کمک کند و نبود آن به لیگ ضربه می‌زند. همه اینها برنامه‌ریزی می‌خواهد و باید مسوولان این کار را انجام دهند. اگر برنامه‌ریزی باشد شناخته‌تر و حرفه‌ای‌تر می‌شویم. هر سال این مشکلات را گفتیم اما گوش نمی‌کنند. مشکلات چندسالی هست که گریبانگیر ما شده و متاسفانه بهتر نشده بدتر هم شده است.

خیلی‌ها هم نمی‌دانند فوتبال زنان وجود دارد یا خیر. این خیلی بد است و ما اسم آن را برای خود حرفه‌ای بودن می‌گذاریم اما وقتی تمام عمرت را به این ورزش اختصاص دهی از نظر ما حرفه‌ای محسوب می‌شود اما اینکه مسوولان به فوتبال زنان حرفه‌ای نگاه کنند اینگونه نیست و باید بیشتر برای زنان این عرصه تلاش کنند.

از داوران لیگ برتر راضی بودی؟

وضعیت داوری‌ها خوب است اما راضی کننده نیست. چون کلاس‌های خوبی برای آنان برگزار نمی‌شود. داوران نیاز به این دارند تا دانش آنان بروز و اشکلاتشان برطرف شود. برای همه داوران احترام قایلم اما اشتباهات زیادی داشتند و یک جاهایی هم پیشرفت کردند. باید به آنان بیشتر توجه شود و این امر هم شامل داوران و نیز بازیکنان خواهد بود. امیدوارم در فصل جدید اشتباهات آنان کم شود.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38293

۱۳۹۹-۰۳-۱۰

فوت نخستین مادر باردار مبتلا به کرونا در شهرستان ایرانشهر

به گزارش رکنا، رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر سیستان و بلوچستان: این مادر باردار ساکن یکی از روستاهای شهرستان دلگان به اسم روستای آذراباد بخش جلگه چاه هاشم شهرستان دلگان بوده است که درتاریخ ۲۷ اردبیهشت ماه جهت عمل زایمان به بیمارستان ایران مراجعه و نوزاد خود را سالم بدنیا آورد.فوت نخستین مادر باردار مبتلا به کرونا در شهرستان ایرانشهر

سه روز بعد از زایمان با علایم تب و تنگی نفس به بیمارستان ایران مراجعه نموده و پس از انجام تست کرونا مشخص شده است که این مادر به ویروس کرونا مبتلا شده است.

این بیمار جهت ادامه درمان در بخش کرونایی بیمارستان خاتم الانبیاء(ص) بستری بوده است که متاسفانه در مبارزه با این ویروس کرونا بدن این مادر مقاوم نبوده و این بیمارمتاسفانه ۹ خردادماه جان خود را از دست داد.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38287

بلای شیطانی بر سر لیلا دختر 12 ساله در خانه پدری

دختر کند ذهن که در بهزیستی نگهداری می‌شد در آخرین ملاقات با خانواده اش، سرنوشت شومی داشت. وی مدعی است از سوی پدر و برادرش مورد آزار قرار گرفته است .پرونده تکان دهنده در تهران / بلای شیطانی بر سر لیلا دختر 12 ساله در خانه پدری

به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، لیلا که از معلولیت ذهنی رنج می برد چند سال قبل از سوی پدر و مادرش به بهزیستی سپرده شد. چون آنها توان نگهداری این دختر را نداشتند گاهی اوقات به ملاقات لیلا می‌آمدند و برای چند روز وی را به خانه شان میبردند. اما دخترکندذهن در آخرین ملاقات شوم با خانواده اش سرنوشت تلخی داشت .وی پس از بازگشت از خانه به بهزیستی رفتارش تغییر کرده بود و مدام گریه می کرد .او با هیچ کسی حرف نمی زد. تا اینکه یکی از مربی های لیلا به ماجرا پی برد و با او صحبت کرد .لیلا قفل سکوت چند روزه اش را شکست و حرف های تکان دهنده ای را مطرح کرد .

وی گفت: وقتی آخرین بار پدرش او را به خانه برده بود از سوی پدر ، برادر و پسر عموهایش مورد آزار قرار گرفته و خواهرش نیز شاهد این ماجرا بوده است.

لیلا می گفت وقتی پدر و برادرش با گریه و فریاد های خواهرش روبه رو شدند وی را به باد کتک بسته و او را ساکت کرده اند.

با اظهارات دختر کند ذهن وی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان پزشکی قانونی آزار و اذیت دختر معلول را تایید کردند .به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد .قضات دادگاه پدر و مادر لیلا را احضار کردند تا درباره این پرونده از آنها تحقیق کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38285

تجاوز گروهی به یک دختر کم توان ذهنی در تهران

یک دختر نوجوان در تهران که از ناتوانی ذهنی نیز رنج ‌می‌برد، توسط اقوام خود مورد آزار جنسی قرار گرفت. به دنبال این حادثه که آسیب روانی شدیدی را برای وی به همراه داشته است،

پرونده ای در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران تشکیل و دستور قضائی برای بازداشت و تحقیق از مردانی که دختر نوجوان مدعی است او را مورد آزار و اذیت قرار داده‌اند نیز آغاز شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از روزنامه شرق، یک دختر نوجوان در تهران که از ناتوانی ذهنی نیز رنج ‌می‌برد، توسط اقوام خود مورد آزار جنسی قرار گرفت.

بر اساس این گزارش، مدتی قبل یکی از مددکاران بهزیستی گزارشی را به مقامات بالاتر ارائه داد که از یک تعرض هولناک خبر می‌داد. این مددکار در گزارشش به مسئولان بهزیستی نوشت که دختری نوجوان که دارای معلولیت ذهنی است و در این مرکز نگهداری می‌شود، بعد از بازگشت از خانه پدری‌اش دچار حملات عصبی شدید شده و رفتار‌های عجیب زیادی داشته که بعد از بررسی معلوم شده این دختر مورد تعرض اقوام قرار گرفته است.

با اقدام مسئولان بهزیستی، پرونده‌ای علیه اعضای خانواده این دختر تشکیل و برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. مددکار این دختر نواجوان در شرح یافته‌هایش به قضات شعبه ۱۲ گفت: “روناک دختر نوجوانی است که از چندسال قبل برای نگهداری به مرکز بهزیستی‌ای که من در آن کار می‌کنم سپرده شد. روناک دچار کندذهنی است و معلولیت ذهنی‌اش باعث شده مانند انسان‌های دیگر نتواند زندگی کند و مراقبت بسیاری نیاز دارد. از آنجایی که خانواده‌اش ادعا کرده بودند توانایی نگهداری از او را ندارند، این دختر را به بهزیستی سپردند. طبق روال و قانون، بچه‌هایی که دارای معلولیت ذهنی هستند و خانواده دارند می‌توانند در صورت تمایل خانواده‌شان چند روزی پیش آن‌ها بمانند. روناک هم گاهی به درخواست خانواده‌اش به خانه می‌رفت تا اینکه بار آخر وقتی که روناک از خانه به مرکز بهزیستی برگشت، من متوجه شدم این بچه دچار حملات عصبی شدیدی شده است. او خوب غذا نمی‌خورد، دیگر مثل قبل شاد نبود و بسیار عصبی و پرخاشگر رفتار می‌کرد و کسی نمی‌توانست به او نزدیک شود. ارتباط برقرارکردن با این بچه‌ها بسیار سخت است. بعد از چند روز تلاش موفق شدم با روناک ارتباط برقرار کنم و او به من اعتماد کرد و برایم گفت که در خانه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

وی گفت: “روناک به‌شدت آسیب دیده و صدمات روانی به او بسیار سنگین است. روناک مدعی است خواهرش این مسئله را دیده است. بعد از گزارش مددکار و شکایت از سوی بهزیستی، تحقیق در شعبه ۱۲ از این دختر نوجوان آغاز شد. روناک که خوب هم نمی‌توانست صحبت کند و با لحن و زبان خودش برای قضات توضیح می‌داد، گفت: “وقتی به خانه رفتم و با خانواده بودم، چند نفر از مردان فامیل به‌زور من را اذیت کردند. من می‌خواستم زودتر به بهزیستی بیایم، ولی چند روز من را نگه داشتند. خواهرم هم در خانه بود. مادرم هم بود، ولی خواهرم دید که با من چه کار‌های بدی کردند”.

پس از این اظهارات، قضات روناک را برای بررسی دقیق پزشکی به پزشکی قانونی معرفی کردند. متخصصان بعد از معاینه این دختر نوجوان تعرض به او را مورد تأیید قرار دادند. در نظر کمیسیون پزشکی آمده است که روناک مورد آزار و اذیت قرار گرفته و آثار این آزار روی بدن او مشهود است. با توجه به وضعیت ذهنی این دختر و ناتوانی در محافظت از خودش، او مورد آزار و اذیت قرار گرفته و صدمات روانی‌ای که به این دختر وارد شده بسیار شدید بوده است.

این در حالی است که قضات دستور تحقیقات گسترده‌ای را درخصوص خانواده این دختر صادر کردند و بر اساس گزارش‌ها مشخص شد این دختر در یک خانواده شش‌نفره زندگی می‌کند و معلولیت ذهنی او باعث شده تا خانواده که از فقر اقتصادی نیز رنج می‌برند نتوانند از عهده هزینه‌های این دختر بربیایند و او را با توجه به شدت مشکلی که داشته، به بهزیستی بسپرند.

این در حالی است که روز حادثه به‌جز اعضای خانواده، چند نفر از مردان فامیل نیز میهمان خانواده بودند. همچنین مشخص شد هرچند این دختر در یکی از مراکز بهزیستی نگهداری می‌شده و دور از خانواده بوده، اما نزد مربیانش احساس امنیت بالایی داشته و دختر شادی بوده است.

تغییر روحی ناگهانی این دختر باعث شده تا روان‌شناسان مرکز بهزیستی و مربی مستقیم او، این دختر را تحت نظر بگیرند و مشخص شود که او دچار ضربه روحی شدیدی شده است. حملات عصبی پی‌درپی و تغییر رفتار این دختر مربی را به شک انداخته و در نهایت بعد از چندین جلسه مشاوره موفق شده به راز هولناکی که این دختر را آزار می‌داده است پی ببرد.

با توجه به اینکه دختر معلول ذهنی به قضات گفته است که خواهرش نیز شاهد این آزار بوده و می‌داند چه اتفاقی برای او افتاده است، دستور احضار خواهر دختر صادر شد و همچنین دستور قضائی برای بازداشت و تحقیق از مردانی که دختر نوجوان مدعی است او را مورد آزار و اذیت قرار داده‌اند نیز آغاز شده است.

FacebookTwitterاشتراک گذاری



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38282

بازداشت زن و مرد مشهدی به دلیل برگزاری ورزش صبحگاهی گروهی

زن ۲۷ ساله و مرد ۴۰ ساله به دلیل انجام ورزش صبحگاهی گروهی در بوستان ملت مشهد و انتشار فیلم آن بازداشت شدند. معاون دادستان مشهد، برگزاری ورزش صبحگاهی توسط این دو شهروند را “رقص مختلط” خوانده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از رکنا، معاون دادستان مشهد، از بازداشت دو شهروند به دلیل برگزاری ورزش صبحگاهی گروهی و انتشار فیلم آن خبر داد.

وی این زن ۲۷ ساله و مرد ۴۰ ساله را عاملین برگزاری و انتشار فیلم “رقص مختلط” به بهانه ورزش صبحگاهی گروهی در بوستان ملت مشهد عنوان کرده است.

اسماعیل رحمانی، همچنین گرداندن سگ در پارک را هنجارشکنی نامیده و گفته است با این افراد نیز برخورد قضایی خواهد شد.

لازم به ذکر است که ورود به حریم خصوصی شهروندان و مداخله در امور فردی آنان از جمله انتقاداتی است که به نظام قضایی و انتظامی ایران وارد است.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38280

تجمع شماری از فعالان حقوق زنان سنندج در اعتراض به قتل رومینا اشرفی

شماری از مردم سنندج در استان کردستان با تجمع در پارک جنگلی در این شهر به قتل رومینا اشرفی اعتراض کردند.تجمع شماری از مردم سنندج در روز جمعه نهم خرداد

آنان تصویر رومینا اشرفی را به دست گرفته و روی کاغذهایی نوشته بودند زن برابر با مرد است.

بر اساس گزارش‌ها علاوه بر تجمع امروز در سنندج، دیروز هشتم خرداد هم شماری از فعالان زن در این شهر در اعتراض به قتل “ناموسی” رومینا اشرفی جمع شدند و بیانیه‌ای خوانند.

در فیلمی که منتشر شده، یکی از معترضان به نمایندگی از سایرین خواستار محاکمه قاتل رومینا شده است. اعتراض اصلی این زنان به مفهوم “ناموس” است و می‌گویند “زن ناموس هیچ کس نیست.”

رومینا اشرفی، نوجوان ۱۳ ساله، به دست پدرش در خواب با داس به قتل رسید. پدر او روز قتل بازداشت شد. امروز هم اعلام شد پسری که رومینا با او فرار کرده بود، بازداشت شده است.

فعالان حقوق زنان در سنندج ضمن ابراز همدردی با مادر رومینا گفته‌اند او حق دارد که بخواهد قاتل به سزای اعمالش برسد و باید به گفته این زنان، به او کمک کرد.

مرد همراه رومینا اشرافی ‘بازداشت شد’
روایت دو خانواده از وقایع منتهی به قتل رومینا اشرفی
صفحه ویژه: چگونه به قربانیان آزار جنسی کمک کنیم
صدایی از مادر رومینا منتشر شده که در آن خواستار اعدام پدر رومینا اشرفی است.

تجمع شماری از فعالان حقوق زنان در پارک آیتی سنندج
بر اساس قوانین جمهوری اسلامی، پدر ولی دم محسوب می‌شود و به همین دلیل در بیشتر موارد “قتل ناموسی” که توسط پدر، برادر یا عموی زنان انجام می‌شود، برای قاتل تقاضای قصاص نمی‌شود.

قتل رومینا اشرفی واکنش گسترده‌ای را در پی داشته و باعث تاثر شمار زیادی از کاربران شبکه‌های اجتماعی شده است.

یونیسف، صندوق کودکان سازمان ملل متحد، از مرگ رومینا ابراز “تاسف شدید” کرده و خواستار پایان دادن به همه انواع خشونت علیه کودکان ایران از جمله دختران و پسران شده است.

ماجرا چه بود؟

طبق گزارش‌ها، رومینا با آقای خاوری که فردی بالغ و چند سال از او بزرگ‌تر بود از خانه فرار کرد اما پلیس پس از دریافت شکایت خانواده این دختر، پس از پنج روز او را به خانه باز‌گرداند.

دلیل فرار او از خانه، مخالفت خانواده او با چنین رابطه‌ای اعلام شد.

رومینا اشرفی در خواب کشته شد
بنا بر این گزارش‌ها، پدر رومینا در خواب به سراغ او رفت و ابتدا سعی کرد او را خفه کند، اما در نهایت با داس گردن او را ‌برید و “سرش را از تنش جدا کرد.”

مادر رومینا با دیدن این صحنه همسایه‌ها را خبر کرد و پلیس با مطلع شدن از این حادثه، قاتل را دستگیر کرد.

مادر او در مصاحبه‌ای که سایت فراز در ایران منتشر کرده، خواهان قصاص شوهرش شده است.

هر سال در ایران، قتل‌هایی تحت عنوان “ناموسی” روی می‌دهد و خویشاوندان مرد، دست به قتل می‌زنند. آمار دقیقی در این باره وجود ندارد اما چنین قتل‌هایی در استان‌های مختلف در ایران روی می‌دهند.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38276

ممنوعیت صدای زن در ایران؛ قصه پرغصه حسرتی ابدی؟

یک نیمکت می‌گذاشتند دم در مدرسه دو نفر از بچه‌های معتمد با افتخار کیف‌های همکلاسی‌هایشان را می‌گذاشتند روی این نیمکت و دل و روده‌اش را می‌ریختند بیرون.جاستینا

اگر کسی عکسی، پوستری، نواری نوشته‌ یا کتابی ممنوعه همراه داشت تکلیفش معلوم بود اما خیلی چیزها هم مشهود و قابل کشف نبود؛ مثلا نه می‌دانستند توی سربچه‌ها چه می‌گذرد نه می‌دانستند در خانه آنها چه خبر است و نه می‌دانستند فلانی ممکن است در زنگ تفریح چندم فلان گوشه حیاط برای هم‌کلاسی‌هایش ترانه‌ای از هایده، ستار یا مثلا ابی زمزمه کند.

آنها که ممنوعه‌ها را توی سرشان حمل می‌کردند، قسر در می‌رفتند از خان اول. بیش از سی سال پیش یک روز گرم در یک سال تحصیلی در یک مدرسه در تهران در یک کلاس بی معلم، عرقریزان و ترسان، موهای لخت و سیاهم را زیر مقنعه مشکی بور شده از آفتابم پوشانده بودم و برای دوتا از رفقا “بوی موهات زیر بارون” ستار را زمزمه می‌کردم. بند اول تمام نشده، ناظم مدرسه خبر شد، جمع ما را پراکنده کرد، مرا به دفتر برد و فردایش به والدینم گفت از مدرسه اخراجم!

این شد که من و خیلی‌های دیگر مثل من هرگز مجال پیدا نکردند لذت آواز خواندن را بی‌دغدغه مزه‌مزه کنند. اما حال دوران همواره یکسان نبود، نسل‌های بعد از من هم ویژگی‌های متفاوتی داشتند؛ خیلی ها هم آنقدر عاشق بودند که به آسانی از خیر خواندن نگذشتند. راه برای برخی هموارتر بود برای برخی پرسنگلاخ‌تر. برخی در میانه راه منصرف شدند برخی دیگر تصمیم گرفتند جاده ممنوعه آواز خواندن زنان را در ایران بعد از انقلاب با تمام نانشناخته‌ها و خطرات احتمالی گز کنند.

فاطمه، سپیده، جاستینا و خیلی‌های دیگر از همین‌ افراد هستند.

قصه “فرآواز”؛ زنی که در ایران می‌خواند مثل زنیست که هیچوقت نمی‌تواند بچه‌اش را بغل کند.

فرآواز، خواننده
فرآواز یا فاطمه ساربان‌ها، متولد سال ۱۳۶۹ در تهران. در آلمان می‌خواند، در ایران به یک سال زندان محکوم شده و موزیک ویدیوی “فتوا” را به تازگی به همراه “جاستینا” و با حمایت تعدادی از اهالی سرشناس موسیقی منتشر کرده. او قصه زندگیش را اینطور روایت می‌کند:

۱۲، ۱۳ ساله بودم، آنقدر عاشق آواز خواندن بودم که شبها در دل سیاهی با خواهر بزرگترم سوار موتور می‌شدیم خیابانهای تهران را می‌چرخیدیم و بلند بلند آواز می‌خواندیم.

مادرم خانم جلسه‌ای بود، از همان‌ها که به مجالس مذهبی زنانه می‌روند و دعا و روضه و اینها می‌خوانند، پدرم اوراقچی، به هر دری زدم تا ساز یاد بگیرم، مادرم برای اینکه من به آرزوهایم برسم پول جمع می‌کرد تا بتوانم موسیقی را به شکل حرفه‌ای دنبال کنم، مادرم برای اینکه راهم را هموار کند در برابر پدرم حمایتم می‌کرد، مادرم اگر نبود، نمی‌شد.

حدودا ۲۰ ساله بودم که اولین قطعه‌ای که خوانده بودم را در ساوندکلاود منتشر کردم، کمی بعد دوتا موزیک ویدیو درست کردم و باز از طریق شبکه‌های اجتماعی منتشر کردم. من که منزوی و خجالتی بودم دنیایم ناگهان عوض شد، برخورد آدم‌ها با من فرق کرد. آدم‌ها می‌خواستند با من حرف بزنند، کاری که تا قبل از آن رغبتی به آن نداشتند. موسیقی انگار زبانم شده بود و من دیگر خودم را با موسیقی بروز می‌دادم.

فقدان صدای زن در موسیقی ایران
حقوق زنان تا کجا و با چه روش‌هایی نقض می‌شود؟
فرآواز، دختری جوان و خواننده‌ای پرشور و لبریز از انگیزه است. او در شبکه‌های اجتماعی حضور پررنگی دارد، تقاضای پناهندگی‌اش در آلمان خیلی وقت نیست پذیرفته شده و آنقدر از ممنوعیت صدای زنان در ایران عاصی و زخم‌خورده است که کمپینی هم در همین رابطه راه انداخته.

فرآواز دقیقا وقتی اصلا فکر نمی‌کرده آنقدر شناخته شده باشد که پایش به دادگاه برسد در ۲۵ سالگی به دادسرای رسانه احضار شد. اتهامش “پخش تصاویر مبتذل از شبکه‌های معاند نظام بود”. پرونده‌ای با ۱۵ متهم؛ ۷ خواننده زن و ۸ ویدیوساز مرد. بعد از کلی رفت و آمد و بازجویی و وثیقه‌ای که به دستگاه قضا در ایران سپرد، چند ماه بعد برای شرکت در یک کنسرت در فستیوال صدای زنان ایران به برلین رفت. فستیوالی که افرادی چون علی قمصری، هاله سیفی زاده و گلنار ماهان و …هم در آن خوانده‌اند. خودش در توصیف این اولین تجربه موفق روی صحنه رفتن و خواندن می‌گوید “انفجار نور بود، انقلاب بود انگار!”

در پرونده فرآواز همه به غیر از یکی از ویدیوسازان حکم زندان گرفته‌اند؛ پرونده همچنان باز است، وکیل فرآواز تقاضای تجدید نظر دارد و و کلای سایرین در تلاشند که موکلانشان بتوانند به جای زندان رفتن مثلا پابند الکتریکی بگیرند. از فرآواز می‌پرسم که بقیه دختران خواننده چه می‌کنند؟ می‌گوید “دیگر نمی‌خوانند. حالشان بد است؛ یکی مشکل روحی پیدا کرده، یکی مشکلات جسمی دارد اما همه تمام شده‌اند، بلاتکلیفند و دل‌شکسته.”

فرآواز که برای سفر ده روزه به آلمان آمده بود، ماندگار شد و حالا در تلاش است حرفش را به گوش همه برساند.

حرفت چیست؟
“حق خواندن را برای زنان باید همه به رسمیت بشناسند. این ممنوعیت زندگی خیلی‌ها را ویران کرده، خیلی‌ها را آواره کرده.”

فرآواز هرکجا مجالی بیاید از این حق می‌گوید و کمپینی با هشتگ “حق آوازم را پس می‌گیرم” راه‌انداخته و وقتی از او می‌پرسم فکر می‌کند این تلاشهایش چقدر موثر است می‌گوید: “به تاثیرش فکر نمی کنم فکر می کنم این تنها کاریست که از دستم بر می‌آید. من اصلا نمی‌گویم خیلی تاثیرگذارم یا این حرکت من ممکن است بتواند صدای زنان را در ایران آزاد کند اما می توانم صدای آنهایی باشم که صدایشان ممکن است به گوش بقیه نرسد. وقتی کسی دارد در آتش می سوزد من که آمده‌ام بیرون باید به بقیه بگویم که آنها دارند می‌سوزند.”

فرآواز می‌گوید دوستانی که در ایران برایش بدون هیچ توقعی موسیقی ساختند یا استودیوی خود را رایگان در اختیار او گذاشتند ‎و اتفاقا همگی هم مرد بودند را از خاطر نمی‌برد اما در کنارش به مردانی که در کلاس‌های آموزشی موسیقی او را مورد تعرض و خشونت جنسی و کلامی قرار دادند هم اشاره می‌کند.

از او می‌پرسم به نظرش ایران ایده‌آل چه ایرانی است؟ می‌گوید “ایرانی که آدم‌‌ها در آن به آرزوهایشان برسند.”

در پاسخ به این سوال که چقدر با این ایده‌آلی که در ذهن دارد فاصله داریم، می‌گوید “خیلی! اما در مسیریم و این بار زن‌ها نقش مهمی در رسیدن به هدف دارند چون مثل فنری که ۴۰ سال فشاری را تحمل کرده باشد به یکباره با انرژی زیاد رها شده‌اند.”

موزیک ویدیوی جدی فرآواز؛ “فتوا” در اعتراض به ممنوعیت صدای زنان در ایران ساخته شده است. او می‌گوید، زنی که در ایران آواز می‌خواند مثل مادریست که هیچوقت نمی‌تواند بچه اش را بغل کند.

قصه جاستینا: قرار است هیچوقت نوبت من نرسد
فریما یا همان جاستینا ۳۱ ساله، خواننده رپ و هیپ‌هاپ است. موضوع اصلی آثارش بیشتر، حقوق زنان و مسائل روز است. قصه خودش را اینطور روایت می‌کند:

بعد از ۵ سال فعالیت، یک روز چند مامور در پوشش مامور پست، توی خانه ریختند و کامپیوتر و سی دی و لپ تاپ برادرم را بردند، مرا سه روز در یک ساختمان بی نام و نشان بازجویی کردند و به من اتهام “اشاعه فساد و فحشا و توهین به ارکان نظام و توهین به مقدسات” زدند. به فعالیت‌های فمینیستی من و حمایتم از مهدی رجبیان، هنرمندی که زندانی بود اشاره کردند. چند ماه بعد مجبور به ترک ایران شدم الان در تفلیس گرجستان زندگی می‌کنم ولی اقامت ندارم چون پرونده‌ام در ایران باز است و نتوانستم برای تمدید اقامتم گواهی عدم سوء پیشینه ارائه بدهم.

جاستینا؛ خواننده رپ و هیپ‌هاپ
جاستینا به تازگی در اعتراض به ممنوعیت صدای زنان در ایران به همراه فرآواز موزیک ویدیوی فتوا را منتشر کرده است، می‌گوید وقتی از ایران خارج شده تازه فهمیده که چه چیزهای ساده‌ای از او و کسانی مثل او دریغ شده. می‌گوید این فکر که ممکن است هرگز نتواند آزادانه در کشور خودش کنسرت بگذارد و برای مخاطبانش بخواند خیلی آزارش می‌دهد. جاستینا می‌گوید “اصلا نمی‌توانم فکر کنم که هرگز به ایران بر نمی‌گردم و قرار است هیچوقت نوبت من نرسد!”

قصه سپیده: حس خفقان دارم!
سپیده جندقی، ۳۸ ساله خواننده موسیقی سنتی، شاگرد پریسا، نوازنده سه‌تار و خواننده آثاری است چون لیلی و مجنون و یار خراباتی. او که در حال حاضر در ایران زندگی می‌کند قصه‌اش را اینطور روایت می‌کند:

یادگیری موسیقی را خیلی دیر شروع کردم، از کودکی علاقمند بودم اما تا زمانی که ازدواج کردم امکان اینکه به شکل حرفه‌ای به موسیقی بپردازم نداشتم. چون دیر شروع کرده بودم مجبور بودم فشرده کار کنم. سال‌های طلایی عمرم به تمرین موسیقی گذشت. در این سال‌ها به تعداد انگشت‌های یک دست به مسافرت نرفتم، انگار عمری که رفته بود را می‌خواستم جبران کنم. کلاس آواز رفتم، ساز یاد گرفتم، دانشگاه موسیقی رفتم همچنان هم مشغول یادگیری هستم.

حالا چند سالیست که فعالیت حرفه‌ای را شروع کرده‌ام اما فعالیت حرفه‌ای در این زمینه برای خانم‌ها خیلی با آقایان فرق دارد. برای ما زن‌ها فعالیت حرفه‌ای یعنی بتوانیم مثلا یک اثر در فضای مجازی منتشر کنیم و خودمان را به عنوان خواننده معرفی کنیم؛ آنهم جایی مثل اینستاگرام چون جاهای دیگر فیلتر است. امکاناتی که برای مردها هست برای ما نیست چون صدای زن ممنوع است.

حس خفقان دارم چون کاری را بلدم و دوست دارم انجام بدهم اما امکانش نیست، یعنی من می‌توانم کنسرت برگزار ‌کنم و روی صحنه بروم اما اجازه‌اش را ندارم. غمگینم از اینکه نمی دانم چند سال دیگر از عمر مفید خواندنم باقی است. آزاردهنده است که نتوانی در کشور خودت اجرا کنی. مخاطب و همدل و همزبان من اینجاست اگر قرار است کاری انجام بشود باید اینجا باشد، داخل ایران.

قصه مصی احدی: دلم که می‌گیرد به پرنده‌هایی که در قفس می‌خوانند زل می‌زنم
مصی احدی خواننده۴۰ ساله آواز سنتی، ساکن ایران، شاگرد مرحوم خاطره پروانه می‌گوید:

اینکه جبر جسنیتی جغرافیایی و جبر زمانه سال‌هاست نفس آواز زنان را بریده چیز تازه‌ای نیست، اگرچه پری‌رو تاب مستوری ندارد/ چو دربندی سر از روزن برآرد.

اگر در سرزمین‌های دیگر یک سقف شیشه‌ای سر راه پیشرفت زن‌ها هست در ایران سهم زن‌ها فقط یک چهاردیواری سیمانی است. قصه آواز خواندن من هم از این قاعده مستثنی نبوده، تا الان که ۴۰ ساله هستم جز محدودیت و تبعیض نصیبم نشده و هر سال به حجم بغض‌های گلویم اضافه می‌شود و امیدی هم به آینده نیست. چاره‌ای نیست جز صبر…

مصی احدی، خواننده
مصی احدی می‌گوید، دلش که می‌گیرد، به مغازه‌های پرنده‌فروشی می‌رود، زل می‌زند به پرنده‌هایی که در قفس می‌خوانند. او می‌گوید: “اینکه خواندن در قفس چه حسی دارد را فقط من و پرنده‌ها می‌دانیم؛ بدجوری هم‌‌ناله‌ایم و هم‌‌درد، انگار قفس یک مجازات است برای پرنده خوش صدا. شاید برای همین است که در قفس هیچکسی کرکس نیست.”

جبر حبس و قهر مجازات…
کم نیستند زنانی که خواندن تمام زندگی آن‌هاست. با تعدادی بیش از که خواندید گفتگو کردم، آنچه در گفته‌های همه آنها مشترک است دل‌زدگی است، خستگی است و حسرت آواز. برخی توی ایران مانده‌اند و بنای خروج ندارند، بعضی دیگر به جبر و عده‌ای هم به اختیار خارج شده‌اند. با بعضی برخورد‌های قضایی قهرآمیز صورت گرفته با بعضی نه اما همه دل‌نگرانند. آنها که داخل ایرانند از خط قرمزها می‌ترسند، بیرونی‌ها هم دلواپس دوستانشانند هم دلهره دارند که نکند هیچ‌وقت نوبت خواندن در سرزمین مادری به آنها نرسد.

از روایت‌های هر کدام‌شان می‌شود یک کتاب نوشت. خشونت‌هایی که علیه آن‌ها انجام شده یکی، دوتا نیست و همه این‌ها برای آن است که این زنان عاشق خواندن هستند و می‌خواهند مانند هم‌ نوعانشان در کشورهای دیگر فارغ از جنسیتشان به آنها مجال آواز خواندن و هنرنمایی داده شود.

موضوع آواز زنان در ایران تبدیل شده به معضلی لاینحل با ابعادی دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی. دیگر مسئله فقط نظرات فقها نیست که یکی بگوید “بلامانع” است یکی بگوید “غنا” باشد گناه است و یکی دیگر بگوید کدام غناست، کدام نیست.

ممنوعیت آواز زنان، از ابعادی به مسئله حجاب اجباری می‌ماند. بعد از ۴۰ سال پافشاری بر این ممنوعیت، حالا جابجا کردن خطوط قرمز در این‌دست موارد برای تصمیم‌سازان و قانون‌گذاران هم به نظر پیچیده می‌آید.

فعلا چند سالی است که این حق زنان ایرانی هم مانند بسیاری دیگر از حقوق آنها در سکوت از آن‌ها سلب شده، تلاش‌های فعالان هم به نتیجه قطعی نرسیده اما هر چند وقت یک‌بار صدایی بلند می‌شود، عده‌ای با آن هم‌نوا می‌شوند اما کمی بعد به جبر حبس و قهر مجازات و حکم آنان که دور، دور آنهاست دوباره سکوت…



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38274

احضار ملیکا قراگوزلو، فعال دانشجویی به کمیته انضباطی

ملیکا قراگوزلو، دانشجو و دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی به اتهام «شرکت در تجمع غیرقانونی دانشگاه» و «بدحجابی» به کمیته انضباطی احضار شد.ملیکا قراگوزلو روزنامه نگار و دانشجوی روزنامه‌نگاری دانشگاه علامه ...

کانال تلگرامی «انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی» روز شنبه ۱۰ خرداد، با اعلام این خبر نوشت او «در این تجمع حضور نداشته» و «هیچ مدرکی دال بر حضور این دانشجو در تجمع خودجوش دانشگاه علامه طباطبایی موجود نیست».

همچنین انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد که احضار قراگوزلو به کمیته انضباطی، «برخلاف شیوه‌نامه‌ انضباطی دانشجویان، به صورت تلفنی بوده و هیچ ابلاغ کتبی‌ صورت نگرفته است.»

ملیکا قراگوزلو، نیز در صفحه توییترش نوشت: «وقتی گفتم من روز تجمع نبودم گفتن حالا برای تجمع‌های قبل بیا!»



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38270

پروانه سلحشوری: ترکیب مردانه مجلس مانع طرح مشکلات زنان است

پروانه سلحشوری، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، درباره مشکلات تصویب قوانین درباره زنان در مجلس گفت: «خیلی از طرح‌هایمان عقیم ماندند، یکی به این دلیل که طرح‌هایی را که زنان ارائه می‌دادند در دستور کار قرار نمی‌دادند.آخرین نطق پروانه سلحشوری در مجلس ایران جنجال آفرید - BBC News فارسی

سلحشوری، روز شنبه ۱۰ خرداد، در گفت‌وگو با خبرآنلاین، با تاکید بر این که «مقوله زنان و مشکلات آنها یک خط قرمز است و خیلی از مسائل و مشکلات مربوط به زنان طرح نمی‌شود»، ادامه داد: «ترکیب مردانه مجلس اجازه اینکه طرح‌های زنانه هم بتوانند به تصویب برسند، نمی‌دهد.»

او ادامه داد: «مراجع قانونی نگذاشتند ما لایحه افزایش حداقل سن ازدواج را به تصویب برسانیم.»

این نماینده پیشین مجلس درباره لایحه تامین امنیت زنان نیز که در مجلس دهم مطرح نشد، گفت: «بهتر است لایحه تامین امنیت زنان را به مجلس آینده هم ندهند، چون معلوم نیست چه چیزی از آب در بیاید. با این وضعیت مجلس یازدهم، اگر این لایحه علیه زنان نباشد قطعا به نفعشان هم نخواهد بود.»

سلحشوری گفت: «بحث گذرنامه یا قیمومیت که بحث ولایت بچه را مطرح می‌کرد دو طرح مهمی بود که متاسفانه اصلا در دستور کار قرار نگرفت حتی چند روز پیش هم مجددا تلاش کردیم تا در دستور کار قرار بگیرد اما این اتفاق نیفتاد.»

او همچنین گفت: «یک چیزی که خیلی دوست داشتم قانونی شود شروط ضمن عقد برای زنان و قانونی شدن حق تحصیل و اشتغال برای آنها بود.»



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38268

شاپرک شجری‌زاده: حجاب شکل آشکار آزار و خشونت علیه زنان است

چهره‌ها و گفتگوها این هفته میزبان بانوئی است که خود را «زنی معمولی» می‌داند، اما نُماد مقاومت و مبارزه برای کسب حقوق و آزادی زنان در کشور خویش، ایران است.شاپرک شجری‌زاده، کنشگر و مدافع حقوق زنان

او که بگفتۀ خود هرگز، یا در ابتدا، با سیاست سر و کاری نداشته با پیوستن به «جنبش چهارشنبه سفید علیه حجاب اجباری» و سپس «جنبش دختران خیابان انقلاب» قایق زندگی خویش را به دریای پُر خروشی انداخته است که بی‌شک و شاید بی‌آنکه بخواهد هر پاروی او ضربه بر موج سیاست می‌زند.میهمان این هفتۀ چهره‌ها و گفتگوها بارها در خیابان‌ها و میدان‌های تهران روسری سفید خود را بر سر چوبی بلند کرده تا اینگونه فریاد و خواست خود و همسانان خویش را به گوش همگان برساند و خواستار آزادی انتخاب پوشش برای خود و برای آنان باشد.

او برای نخستین بار در دوم اسفند ١٣٩۶ هنگام اعتراض به حجاب اجباری در قیطریۀ تهران بازداشت شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت، در بازداشتگاه دست به اعتصاب غذا زد و پس از یک هفته با سپردن یکصد میلیون تومان وثیقه آزاد گردید. او هفده روز بعد به بازداشتگاه فرا‌خوانده شد و این بار نیز تحت آزار و شکنجۀ روحی قرار گرفت. او برای سومین بار هنگامی که به امید «تغییر روحیه» همراه فرزند ٩ ساله و یکی از دوستان خود برای چند روزی به کاشان رفته بود، در باغ فین دستگیر گردید. شاپرک شجری‌زاده، هنگامی که وکیل مدافع وی، نسرین ستوده، از سوی دستگاه قضائی جمهوری اسلامی بازداشت شده بود، به ٢ سال حبس تعزیری و ١٨ سال حبس تعلیقی محکوم شد. او چند هفته پس از آزاد شدن از بازداشت، ایران را ترک کرد و مبارزۀ خود برای کسب حقوق انسانی و آزادی‌های شخصی و مدنیِ زنان در ایران را با سکونت در کانادا پی گرفت.

شاپرک شجری‌زاده با انتشار کتابی به زبان فرانسه، یادآور مبارزۀ خود و همگنان خویش در این زمینه شده است. این کتاب با عنوان «آزادی جرم نیست» این روزها از سوی انتشارات «پلون» در پاریس به چاپ رسیده و او را برای ارائۀ آن به پایتخت فرانسه کشانده است.

شاپرک شجری‌زاده می‌گوید «آزادی برای من اینست که بتوانم آزادانه حق خود را طلب کنم و برای بیان این خواست مجازات نشوم». او تاکید می‌کند که در ایران رژیم جمهوری اسلامی «راه باریکی» برای زندگی پیش پای افراد گذاشته و هر گاه فردی خواستار فرارفتن از آن و مطالبۀ «حقوق» خویش باشد، با مجازات روبرو می‌شود.

دریافت رایگان خبرنامه
با خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

آبونه شوید
شاپرک شجری‌زاده در این گفتگو به چگونگی گام گذاشتن در راه مبارزه برای کسب حقوق زنان بویژه بدست آوردن حق گزینش آزادانۀ پوشش برای آنان می‌پردازد و به برخوردها و بازداشت‌ها و مجازات‌هائی که در این راه در کمین نشسته‌اند اشاره دارد.

او می‌گوید «سبب ناکامی در کسب حقوق زنان، خودداری زنان عادی از همراهی با کنشگران است» و تاکید می‌کند که وی با آگاهی به این واقعیت «به عنوان یک زن عادی» در این مسیر گام نهاده است. او تاکید می‌کند که تنها راه کسب این حقوق همبستگی و خواست همگانی است. بگفتۀ او «هر کس باید صدای خود باشد و نه اینکه در گوشه‌ای بنشیند تا دیگران صدای او شوند».

شاپرک شجری‌زاده تاکید می‌کند که «کسب آزادی پوشش برای زنان، برخلاف تصور بسیاری، مهمترین حق و نخستین گام در راه کسب دیگر حقوق و آزادی‌هاست».

او می گوید با اینکه خود اینک در کشوری آزاد زندگی می‌کند، «یاد زنان زندانی در ایران» و آگاهی به «محرومیت زنان ایران از حقوق خود»، او را از لذت برخورداری از مواهب آزادی در کشوری آزاد باز داشته است، زیرا که در اینسوی جهان با یاد آنان روزگار می‌گذراند.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38265

ابلاغ مجدد ۱۵ سال حبس صبا کرد افشاری بعد از برائت در دادگاه تجدید نظر

حکم ۱۵ سال حبس تعزیری «صبا کرد افشاری»، بعد از برائت در دادگاه تجدید نظر مجدداً به وی ابلاغ شد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، روز سه شنبه ۶ خرداد ماه ۱۳۹۹، «صبا کرد افشاری» فعال مدنی محبوس در زندان اوین، طی تماس تلفنی با وکیلش «حسین تاج»، به وی اطلاع داده بود که ۱۵ سال حبس تعزیری که در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر، تبرئه شده بود، مجدداً توسط نامه اجرای احکام به وی ابلا شده است.

«صباکردافشاری» فعال مدنی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، با ریاست قاضی «ایمان افشاری» به اتهام «تشویق به فساد و فحشا» به ۱۵ سال حبس، با اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» به ۷ سال و نیم حبس و به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۱ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده بود.

«صبا کردافشاری» روز شنبه ۱۱ خرداد ماه سال گذشته، در منزل پدری خود بازداشت و به بازداشتگاه وزرا منتقل شد. وی پس از ۱۱ روز بازجویی و فشار برای اعتراف تلویزیونی روز سه شنبه ۲۱ خردادماه به زندان قرچک ورامین منتقل شده بود.

گفتنی است، در تفهیم اتهام اولیه به «صبا کردافشاری»، اتهام «تبلیغ علیه نظام از طریق گروهک معاند و طرح براندازی نرم، اشاعه فساد و فحشا و پیاده روی بدون حجاب، اجتماع و تبانی و فعالیت تبلیغی از طریق ارتباط با مسیح پولی نژاد [مسیح علی‌نژاد] و خبرگزاری هرانا» را ابلاغ کرده‌اند.

«صبا کردافشاری» پیش از بازداشت در خصوص مسایل حقوق بشری همچون زندانیان سیاسی گمنام، اقلیت‌های مذهبی و زنان فعالیت می‌کرد.

وی پیشتر در تاریخ ۱۱ مرداد ماه سال ۱۳۹۷ در جریان اعتراضات مردمی به موج گرانی‌ها نیز بازداشت شده بود. وی که در این بازداشت به یک سال زندان محکوم شد، در تاریخ ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۹۷ و در جریان موج آزادی زودهنگام زندانیان سیاسی، بدون اینکه درخواست عفو داده باشد از زندان آزاد شد.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38262

کارشکنی دادستانی در خصوص آزادی نگین قدمیان، شهروند بهایی

علیرغم گذشت بیش از ۲ ماه از قرار گرفتن نام نگین قدمیان، شهروند بهایی زندانی در لیست زندانیان مشمول بخشنامه اخیر قوه قضاییه، وی کماکان از آزادی محروم است. آزادی این شهروند بهایی به موافقت دادستانی موکول شده است که با وجود گذشت ۵۰ روز از ارسال این فهرست، همچنان در روند آزادی او کارشکنی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، علیرغم گذشت بیش از ۲ ماه از قرار گرفتن نام نگین قدمیان، شهروند بهایی زندانی در لیست زندانیان مشمول بخشنامه اخیر قوه قضاییه، وی کماکان از آزادی محروم است.

یک منبع نزدیک به خانواده خانم قدمیان در این خصوص به هرانا گفت: “از دو ماه و ده روز قبل نام نگین قدمیان در فهرست مشمولین عفو قرار گرفته است و حتی قاضی اجرای احکام اوین سه بار به همسر و یک بار به وکیلش اطمینان داده که نام نگین در این فهرست است. اما آزادی او موکول به موافقت دادستانی شده است. با گذشت نزدیک به پنجاه روز کماکان دادستانی از اعمال نظر در این باره خودداری می‌کند. همسر و وکیل خانم قدمیان طی هفته‌های اخیر بارها به دادستانی مراجعه کرده اما راه به جایی نبرده‌اند. قانونا نگین قدمیان مشمول این عفو بوده و باید آزاد شود و نیازی به اعمال نظر دادستانی نیست. اما مسئولان اوین مدعی شده‌اند که برای مجرمان امنیتی کسب اجازه از دادستانی الزامی است”.
نگین قدمیان، شهروند بهایی در تاریخ ۳ خرداد سال ۹۰ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. وی در اسفندماه ۹۱ همراه ۸ تن از شهروندان بهایی به اتهاماتی از جمله همکاری در دانشگاه مجازی بهاییان به صورت غیابی و بدون احضار به دادگاه توسط قاضی مقیسه به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. خانم قدمیان در تاریخ ۲۵ آذرماه ۹۶ و هنگام سفر در فرودگاه بازداشت و دو روز بعد جهت گذراندن دوران محکومیت ۵ ساله خود به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

در آبان‌ماه سال ۹۷ با وجود عفونت در لثه و درد شدید در ناحیه فک و دندان و همچنین علیرغم صدور مجوز اعزام این زندانی از سوی دادیار زندان به مراکز درمانی تخصصی، رئیس بهداری با اعزام وی مخالفت کرد.

وی در تاریخ ۲۵ آذرماه ۹۷ طی نامه‌ای سرگشاده از محرومیت‌ها و خاطرات تلخی که از ۱۸ سالگی به ‌عنوان یک شهروند بهایی با آن مواجه شده نوشت که متن کامل آن در هرانا منتشر شد.

نگین قدمیان متولد ۱۱ مرداد ماه سال ۱۳۶۲ است و هم اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت ۵ ساله خود در بند زنان زندان اوین است.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38258

زنان قربانی اسیدپاشی مدل لباس شدند

مدیر یک مجموعه فرهنگی ـ هنری از انتخاب زنان قربانی اسید پاشی به عنوان مدل لباس برای اولین بار خبر داد.زنان قربانی اسیدپاشی مدل لباس شدند

به گزارش ایسنا، آمن خادمی ـ طراح لباس و مدیر مجموعه فرهنگی هنری ماهورا ـ درباره پوشاندن لباس‌های این برند بر تن قربانیان اسیدپاشی برای نخستین بار در ایران توضیح داد: در جامعه ما و در تمامی جهان افرادی هستند که به دلیل حوادث مختلف زیبایی ظاهری خود را از دست می‌دهند، قربانیان اسیدپاشی از جمله این گروه‌ها هستند که با تحمل دردهای زیاد جسمی بعد از حادثه و نقص عضو، از نظر روحی نیز با مخاطرات و مصائب زیادی مواجه می‌شوند؛ چراکه زیبایی برای همه افراد انسانی موضوعی مهم است. ولی زنان قربانی اسیدپاشی به دلیل تفاوت‌های روانی بیش از مردان به این موضوع اهمیت می‌دهند. شاید به همین دلیل هم بتوان گفت زنان قربانی اسیدپاشی کمی بیش از مردان قربانی این اتفاق در رنج هستند. بیراه نیست اگر بگوییم گوشه‌نشینی و منزوی شدن زنان قربانی اسیدپاشی را بیش از مردان تهدید می‌کند.

او اظهار کرد: ما در گروه ماهورا با اعتقاد راسخ نسبت به اینکه انسان در ذات خود زیباست و با تاکید بر اینکه به صورت خاص موهبت زیبایی در زنان و در تمام اجزای روحی و جسمی آنها به ودیعه نهاده شده است بر آن هستیم تا نشان دهیم که زنان حتی با داشتن صورت‌هایی که تحت تاثیر اسیدپاشی ترکیب قبلی خود را از دست داده‌، نیز زیبا بوده و می‌توانند به لباس‌هایی که ما برای طراحی و دوخت آنها ساعت‌ها وقت گذاشته‌ایم طراوت و زیبایی را هدیه کنند.

خادمی که روی عروسک‌های بومی ایران نیز فعالیت دارد و تاکنون چندین عروسک تاریخی را احیا کرده، خاطرنشان کرد: بر آن هستیم که ثابت کنیم زیبایی زنان تنها در قالب صورت‌هایی با ترکیب منظم و لبریز از آرایش‌های امروزی خلاصه نشده است؛ به همین دلیل و با ایمان به زیبایی همه جانبه قربانیان اسیدپاشی طی صحبت با انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی که مدیریت و گردانندگان اصلی آن بر عهده خود این عزیزان است، موفق شدیم نظر مثبت این زنان را جلب کرده و از آنها به عنوان مدل برای تبلیغ لباس‌های دوخته شده توسط این گروه و نشان دادن زیبایی‌های آنها بهره‌برداری و ثابت کنیم زنان در هر شرایطی می‌توانند جهان و اطراف خود را زیبا کنند.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38256

پدر «رومینا» تنها مقصر این فاجعه نیست

یک هنرمند تئاتر که خرداد سال گذشته نمایشی را با موضوع خشونت علیه زنان و قتل‌های ناموسی به صحنه برده بود، تاکید دارد که در ماجرای تلخ قتل «رومینا»، فقط پدر این دختر نوجوان مقصر نیست بلکه عوامل بسیاری در این فاجعه، دخیل هستند.پدر «رومینا» تنها مقصر این فاجعه نیست

حسن جودکی که سال گذشته در چنین روزهایی نمایش «بیوه سفید، بیوه سیاه» را درباره خشونت علیه زنان به صحنه برده بود، شاید پیش‌بینی نمی‌کرد دقیقا یک سال بعد درباره آسیب شناسی قتل دختری نوجوان به دست پدرش، گفتگویی داشته باشد.

او خرداد سال 98 نمایش خود را با متنی از مژگان خالقی در تماشاخانه نوفل لوشاتو روی صحنه برد و امسال در گفتگو با ایسنا، از ابعاد گوناگون فاجعه قتل رومینا سخن گفت.

جودکی در این گفتگو خاطرنشان کرد که این گونه فجایع ریشه تاریخی دارند و مهم‌ترین دلیل وقوع‌شان، نبود فرهنگ گفت و شنود میان اعضای خانواده و افراد جامعه است.

او همچنین بر اینکه نکته تاکید کرد که گرچه افراد بسیاری با ساخت اثر هنری درباره این فجایع مخالفند ولی نشان دادن این تلخی‌ها با هدف آسیب‌شناسی این معضلات و آگاه‌سازی جامعه، سبب می‌شود زندگی‌مان با آگاهی بیشتری ادامه یابد.

این هنرمند درباره ضرورت پرداختن به مسایلی مانند خشونت علیه زنان در تئاتر گفت: نگاه شخصی من این است که تئاتر در هر جامعه، یک ضرورت و رسانه است و بویژه در شرایط حاضر که کرونا برای همه جهان، بستری آموزشی ایجاد کرده، این ضرورت بیشتر خودنمایی می‌کند.

او با اشاره به اینکه خشونت علیه زنان، مساله‌ای تاریخی است، افزود: این موضوع، ریشه‌های فرهنگی و تاریخی دارد و منحصر به ما و منطقه خاورمیانه هم نیست بلکه در کل جهان خشونت علیه زنان به عنوان موجوداتی ضعیف‌تر از نگاه مردان، به شکل‌های متفاوتی وجود داشته و همچنان هم وجود دارد.

جودکی با تاکید بر اینکه قصاص قاتل، نقطه پایانی بر این فجایع نیست، از ضرورت امر آموزش به عنوان یک راهکار موثر برای پیشگیری از چنین فجایعی سخن گفت و توضیح داد: گیرم که قاتل را قصاص کنیم، آیا مشکل فرهنگی حل می‌شود؟! درحالیکه باید با آموزش درست، جلوی وقوع چنین فجایعی را بگیریم.

این کارگردان تئاتر اضافه کرد: باید هنری مانند تئاتر را به بطن جامعه ببریم و از طریق آن اموزش و فرهنگ‌سازی را انجام دهیم تا افراد از نزدیک لمس کنند که خشونت، فارغ از جنسیت، محکوم است. هرچند خشونت علیه زنان، ابعاد گسترده‌تری دارد.

به باور او، تنها راه پیشگیری از بروز چنین فجایعی، آموزش درست است که سبب تغییر نگرش و جهان‌بینی افراد جامعه و کاهش خشونت می‌شود.

او در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود هنری مانند تئاتر که پایه آن گفت و شنود است، در جوامع گوناگون همچنان مشکل گفتگو داریم و به ناچار دست به خشونت می‌زنیم؟ تصریح کرد: بخش عمده‌ای از این ضعف، به نظام آموزشی ما برمی‌گردد. آموزش گفتگو و گفت‌وشنود باید از پایه یعنی از گروه سنی نونهال اتفاق بیفتد تا در پی آن اعضای خانواده بتوانند با یکدیگر گفتگو کنند و در سایه گفت و شنود به درک متقابل برسند و قطعا به این شیوه است که خشونت کمتر خواهد شد.

او با بیان اینکه گفتگو با نوجوانان در خانواده‌ها معضلی همیشگی است، گفت: اگر بزرگترهای خانه آگاه باشند که نوجوانی، دوره سرکشی است و اگر زبان گفتگو با فرزند نوجوان خود را پیدا کنند، چنین فجایعی کمتر رخ می‌دهد.

جودکی با تاکید بر لزوم شکل‌گیری فرهنگ گفت و شنود در کل جامعه متذکر شد: وقتی پدر خانواده‌ای دست به قتل فجیع فرزند خود می‌زند، نباید از یاد ببریم او هم روزگاری کودکی بوده و محصول یک شیوه تربیتی است که اگر آموزش درستی می‌دید، در دوره بزرگسالی، بیشتر فرزند کودک یا نوجوان خود را درک می‌کرد. او می‌توانست با برافراشتن چراغ روشنی در برابر دخترش، او را به راه درست‌تری هدایت کند.

کارگردان نمایش «صد سال‌ پیش از تنهایی ما» در پاسخ به این پرسش که چرا برای ایجاد بسترهای درست آموزشی با وزارت آموزش و پرورش رایزنی نمی‌شود؟ توضیح داد: نبود یک سازمان و ساختار درست و نظام‌مند ضربه بزرگی به ما می‌زند. به عنوان مثال نهادهای گوناگونی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سازمان فرهنگی هنری شهرداری و … در زمینه تئاتر و تئاتر کودک و نوجوان فعالیت و جشنواره‌های گوناگونی هم برگزار می‌کنند ولی این موازی‌کاری‌ها که در برنامه‌ریزی و بودجه هم وجود دارد، سبب می‌شود هرگز به سرانجام خوبی نرسیم.

او ادامه داد: یک سیستم نظام‌مند آموزشی، حتما به ما کمک بسیاری خواهد کرد چراکه تاثیر تئاتر بر رشد روانی افراد و حل معضلات‌شان بر کسی پوشیده نیست همچنانکه تئاتر درمانی، شیوه موثری است در روان درمانی که می‌تواند باعث سلامت روح و جسم افراد شود ولی ما به دلیل پراکنده‌کاری‌هایمان بخوبی نمی‌توانیم از این راه‌های درمانی استفاده کنیم.

جودکی در پاسخ به پرسشی دیگر که چرا هنرمندان تئاتر کمتر در ساخت آثارشان به مسایلی مانند خشونت علیه زنان و قتل‌های می‌پردازند؟ گفت: جامعه فرهنگی ما تلخی این گونه موضوعات را دوست ندارد ولی تا زمانی که این تلخی‌ها در قالب آثار هنری دیده نشود، اثرگذار نخواهد بود. فجایعی نظیر ماجرای رومینا کم نیستند. حال بعضی از آنها در قالب خبر بولد (برجسته) می‌شوند و تعدادی دیگر نه.

او اضافه کرد: یکی از دلایل کم‌اقبالی هنرمندان در پرداختن به این موضوعات، کم‌رغبتی تماشاگر به این نمایش‌هاست چراکه سلیقه تماشاگر بیشتر به سمت آثار مفرح و سرگرم‌کننده رفته که قطعا لازم است ولی تمام رسالت تئاتر، خنداندن تماشاگر هم نیست بلکه ایجاد تفکر و اندیشه هم در کنار سرگرم کردن او، مهم است.

این کارگردان افزود: باید تئاتر را به بطن جامعه ببریم و از طریق آن آموزش را را انجام دهیم. البته دوستان بسیاری با این گونه آثار مخالفند درحالیکه نشان دادن این تلخی‌ها، سبب می‌شود زندگی‌مان با آگاهی بیشتری ادامه یابد.

حسن جودکی در پایان ابراز تاسف کرد: به هر حال این مشکلات هست و افرادی اشتباه‌های تاریخی مرتکب می‌شوند ولی آیا پاسخ هر اشتباهی، خون است؟! در فجایعی مانند قتل دلخراش رومینا، پدران خشن و آموزش ندیده، بخشی از تقصیر را بر عهده دارند و بخشی دیگر از این کوتاهی، به دولت، ممیزی‌های غیر کارشناسی شده ، سیستم آموزشی، هنرمندان و … برمی‌گردد که هیچ یک وظیفه خود را بدرستی انجام نداده‌اند.

انتهای پیام



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38253

۱۳۹۹-۰۳-۰۹

یک پرستار در بندرعباس در اثر ابتلا به بیماری کووید ۱۹ در گذشت

یک پرستار در بندرعباس به نام آرزو باهو پس از روزها مبارزه بابیماری کووید ۱۹، شامگاه چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹ بر اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست داد.یک پرستار در بندرعباس در اثر ابتلا به بیماری کووید ۱۹ در گذشت

آرزو باهو از پرستاران پرتلاش بیمارستان کودکان بندرعباس بود.

او اهل فین هرمزگان و از پرستاران مطرح و نمونه هرمزگان که در چندین دوره مختلف به عنوان پرستار نمونه در عرصه ملی انتخاب شده بود. (سایت حکومتی دنیای اقتصاد- ۸ خرداد ۱۳۹۹)روز پنجشنبه اول خرداد ۹۹، قاسم جان بابایی، معاون درمان وزارت بهداشت، در مراسم تجلیل از پزشکان و پرستاران ایران از آمار شوکه کننده ابتلای بیش از ۱۰هزار نفر از کارکنان بخش درمانی در ایران به ویروس کرونا پرده برداشت.

روز پنجشنبه اول خرداد ۹۹، معاون درمان وزارت بهداشت آمار شوکه کننده ابتلای بیش از ۱۰هزار نفر از کارکنان بخش درمان در ایران به ویروس کرونا را فاش کرد

قاسم جان بابایی در مراسم تجلیل از پزشکان و پرستاران ایران این موضوع را اعلام نمود.

در جدیدترین نمونه محسن گچ پزان رئیس هیأت مدیره نظام پرستاری مشهد به خبرگزاری حکومتی ایسنا گفت، «در حوزه دانشگاه علوم پزشکی مشهد و شهرستانهای تابعه این دانشگاه تا کنون حدود ۲۰۰ پرستار به کرونا مبتلا شده اند.» (خبرگزاری حکومتی ایسنا – ۷خرداد ۱۳۹۹)

در حوزه دانشگاه علوم پزشکی مشهد و شهرستانهای تابعه این دانشگاه تا کنون حدود ۲۰۰ پرستار به کرونا مبتلا شده اند

وی در مورد فاصله ایران با استاندارد جهانی گفت، در استاندارد جهانی به ازای هر تخت بیمارستانی ۴پرستار لازم است و این رقم در دانشگاه علوم پزشکی مشهد به طور میانگین یک پرستار به ازای هر تخت بیمارستانی است.

گچ پزان درتاریخ ۲۵اردیبهشت نیز گفته بود، زنان بیش از ۶۵ درصد پرستاران شاغل در بیمارستان های مشهد را تشکیل می دهند. (خبرگزاری رسمی ایرنا – ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹)

با توجه به اینکه شهر مشهد مجدداً در وضعیت قرمز قرار گرفته است مشخص است که بیشترین تهدید متوجه زنان پرستار است که روزانه و با شیفت های طولانی در معرض این بیماران قرار دارند و جانشان در خطر است.

بر اساس آمار این مقام حوزه پرستاری ۴۵۰ پرستار شرکتی در مشهد مشغول به کار هستند. پرستاران شرکتی اساسا پرستارانی هستند که با قراردادهای ۸۹ روزه مورد استثمار قرار گرفته و تا کنون عدم پرداخت حق و حقوق آنها در استان های مختلف از جمله گیلان و اصفهان موجب اعتراض پرستاران شده است.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38246

سقز؛ خودکشی دختر ۱۷ ساله به دلیل مشکلات اقتصادی

روز شنبە ٣ خردادماه، یک دختر ۱۷ ساله در سقز به دلیل مشکلات اقتصادی از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از سحام نیوز، روز شنبە ٣ خرداد ۱۳۹۹، یک دختر ۱۷ ساله در سقز از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد.

هویت این نوجوان، «مفیده حسن نژاد، اهل روستای قباغو، از توابع شهرستان سقز» عنوان شده است.

گفته می شود وی به علت فقر مالی و مشکلات اقتصادی خانواده دست به خودکشی زده است. مفیده قرار بودە کە بزودی ازدواج کند، اما خانوادە وی از تمکن مالی برای خرید جهیزیە و حداقل وسایل معیشتی برخوردار نبودە است.

بر اساس این گزارش، طی چهار ماه گذشتە دست کم ٧ دختر زیر ١٨ سال در شهرهای کردنشین جوانرود، پاوە، اشنویە، هلیلان، سقز و بوکان بە زندگی خود پایان داده اند.

سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.

FacebookTwitterاشتراک گذاری



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38238

از دل ماجرای رومینا یک مادر آسیب‌دیده بیرون می‌آید/از مهارت‌افزایی مردان غفلت کرده ایم

ایسنا/مرکزی دو روزی است که فضای اجتماعی کشور در یک شوک بزرگ بسر می‌برد؛ “سر دختری ۱۴ ساله توسط پدرش بریده شد”.از دل ماجرای رومینا یک مادر آسیب‌دیده بیرون می‌آید/از مهارت‌افزایی مردان غفلت کرده ایم

همین یک جمله کافی بود که این سوال مطرح شود که چگونه یک پدر به این درجه از قساوت قلب می رسد که فرزندی که از گوشت و خون خود را به فجیع ترین شکل ممکن سر ببرد.

موضوع قدری پیچیده است، اما باید فارغ از هرگونه نگاه جانب‌دارانه، متعصبانه و قضاوت‌گونه به آن نگاه شود.

رومینای ۱۴ ساله امروز در مین ما نیست که تمامی آنچه بر او گذشته است را شرح دهد و جامعه مانده است با پدری قاتل که هم ولی دم است و هم صاحب عزا، برخی به او حق می‌دهند که اگر موضوع ناموسی بوده است، دست به چنین جنایتی بزند و برخی معتقدند باید جلوی چنین رفتارهای جنون‌آمیزی به هر شکل ممکن گرفته شود.

فرصت حفظ جان یک انسان از دست رفته است و باید نگاهی به جلو داشت و فکری به حال رومیناهایی کرد که چنین مرگ‌های فاجعه‌آمیزی در انتظار آنهاست و سوال اینجاست که آیا رومیناهای زمانه ما نسبت به حقوق خود آگاهند، آیا والدین آنها نسبت به تغییرات اجتماعی ایجاد شده در جامعه، نسبت به کاهش سن رفتارهای جنسی و اجتماعی، کاهش سن بلوغ و … آگاهی دارند؟

یک کارشناس آسیب‌های اجتماعی در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه خلاء آموزش و خلاء آگاهی کودکان و نوجوانان به حقوق خود در سیستم آموزشی و پرورشی کشور پشت دیوارهای قطور عدم اجازه حضور کارشناسان مجرب و خلاء مباحث به روز کاملا محسوس است، گفت: فجایع بسیاری در حوزه کودکان و نوجوانان وجود دارد که به صورت ویژه نگاه اورژانسی و اضطراری مسئولان را می‌طلبد وگرنه همچنان رخدادهایی مانند رومینا که قربانی یک جامعه خشن شد را شاهد خواهیم بود.

سمیه بهزادی‌پور با تاکید بر اینکه رومینا قربانی جامعه ای فاقد مهارت و عدم آگاه از جنس مذکر شد، افزود: کودکان و نوجوانان ما توانمند نیستند و در سیستم آموزشی و پرورشی کشور توانمند رشد نمی‌یابند و آسیب پذیر بزرگ می‌شوند، چراکه با سانسورهای بسیار زیادی مواجهند و برای هوشیارسازی آنها هم با گاردها و موانع فرهنگی، عقیدتی و … روبرو می‌شویم.

وی تصریح کرد: سال‌هاست که در حوزه زنان، آسیب‌های بند نسوان و پرونده‌های خشونت خانگی فعالیت دارم. اولین خانه امن زنان خشونت دیده کشور در سال ۱۳۹۶ به دلیل آمار بالای خشونت‌های پنج‌گانه(فیزیکی، روانی، اقتصادی، اجتماعی و جنسی) افتتاح شد و باید در حوزه خشونت در امر آگاهی بخشی و مهارت آموزی پسران و مردان کار شود.

این روانشناس با بیان اینکه در حال حاضر در موضوع این دختر تالشی همگان درگیر هیجان هستند در حالی ممکن است همین لحظه، یک روز دیگر یا یک ماه دیگر این فاجعه مجددا درخصوص دختر دیگری تکرار شود، افزود: در بررسی آمار دختران فراری و دختران مورد تجاوز قرار گرفته و فجایع این چنینی به این نتیجه رسیده‌ام که در این شرایط باید مدیریت هیجانات را اعمال کرد و دست از زوم کردن یک جانبه بر موضوع توانمندسازی زنان برداشت.

وی تاکید کرد: در حال حاضر آموزش ها و توانمندسازی خانواده ها به صورت یک جانبه انجام می شود و گاردهای فرهنگی و اجتماعی مردان نسبت به مباحث روانشناسی و تابوی موجود در مراجعه به مشاوران باعث شده است که زنان مهارت و آموزش یک جانبه دریافت کنند و این امر توازن را بر هم زده است و آسیب بزرگی محسوب می شود.

بهزادی پور با اشاره به اینکه تمامی اقشار جامعه، مسئولان و مدیران باید به موضوع آگاهی بخشی و مهارت افزایی نگاهی دوجانبه داشته باشند، افزود: هر فردی باید بر موضوع آگاهی بخشی و مهارت آموزی پسران و مردان زندگی خود کار کند، یک مادر خانه دار باید روند تربیت پسر بچه خود را بررسی کند، آیا این نوع تربیت باعث می شود که این پسر حامی خواهرش خواهد باشد یا اینکه خواهر باید همیشه کوتاه بیاید؟ آیا این پسر بچه به لحاظ باورهای حقوقی، قانونی، عقیدتی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی خود را از همان کودکی جنس برتر می داند و به خود حق می دهد که رفتاری دیگر نسبت به خواهر خود داشته باشند؟

وی با بیان اینکه باید درخصوص این موضوعات در تمام طول سال برنامه ریزی کرد، گفت: مهارت‌افزایی مردان و پسران به تنهایی توسط خانواده، آموزش و پرورش، دانشگاه و مسئولان محقق نمی‌شود، بلکه باید مسئله را در تمامی ابعاد دید و برای آن استراتژی و سیاست کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت داشت، صرف سیاست‌های بلندمدت در این شرایط کارساز نخواهد بود چراکه وضعیت جامعه ما بحرانی است و باید برنامه‌های کوتاه مدت هم در این حوزه داشت. در استان‌های جنوبی کشور مانند سیستان و بلوچستان، خوزستان و هرمزگان از این بحران ها زیاد مشاهده می شود.

این مشاور خانواده در پاسخ به این سوال که عموما باور اجتماعی بر این است که چنین رفتارهای متعصبانه ای در برخی از نقاط جنوبی کشور رخ می‌دهد، اما این بار شمال کشور چنین فاجعه‌ای را تجربه کرده است و دلیل آن چیست؟ اظهار کرد: اگر باور اجتماعی بر این است بدان معنی است که در مناطقی مانند شمال کشور این موضوعات کمتر آسیب شناسی شده است و نیازمند بازبینی عمیق و ریشه‌ای است. زمانی که در مسائل اجتماعی افراط و تفریط می‌کنیم برخی استان‌ها از نظر دور می مانند به همین دلیل باید تک تک استان‌ها، شهر به شهر و حتی منطقه به منطقه توسط تیم‌های کارشناسی مجرب حوزه آسیب‌های اجتماعی، آسیب شناسی شوند.

وی بیان کرد: استان‌ها به شدت با یکدیگر متفاوت هستند و حتی آسیب‌های مناطق مختلف یک استان نیز گوناگون است، به عنوان مثال در مناطق مرفه نشین شهر اراک انواع خشونت‌ها را شاهد هستیم، در واقع در مناطق مرفه نشین خشونت روانی و اقتصادی کم نیست در حالی که تصور می‌شود فقط در سکونتگاه‌های غیررسمی و حاشیه ای شهر آسیب اجتماعی و خشونت دیده می‌شود در حالی که چنین نیست و انواع آسیب‌های اجتماعی در سراسر کشور از مناطق حاشیه‌ای به مناطق مرفه نشین شهر آنهم با شکل و رنگ و لعاب مختلف منتقل شده است.

بهزادی‌پور تصریح کرد: زن و مردی که تصمیم به فرزندآوری می‌گیرند و خواهان پذیرش نقش و مسئولیت بسیار وزین و سنگین پدر و مادری هستند باید آموزش دریافت کنند و خوشبختانه سال‌هاست که در بیمارستان آیت الله طالقانی اراک این آموزش‌ها ارائه می‌شود اما کفایت نمی کند، باید به موضوع آسیب‌های اجتماعی نگاهی ملی داشت.

وی با بیان اینکه پدر و مادر باید یاد بگیرند که مهارت فرزندپروری چیست، گفت: والدین باید یاد بگیرند که پسران نیز باید در ابعاد مختلف آموزش ببینند و به ویژگی‌های روانشناختی نقش پسری نیز دقت شود، نقش دختری و پسری باید توامان مورد توجه واقع شود و برای پسران نیز باید چنین روندی دنبال شود تا مردی توانمند تربیت شود که یاد بگیرد محبت و مهر چه معنایی دارد.

این مشاور خانواده با اشاره به پرونده‌های زوجین خود، اظهار کرد: در این بررسی‌ها یکی از علت های اصلی تنش‌ زوجین این است که پسران پس از برعهده گرفتن نقش شوهری نمی‌دانند که اهمیت محبت، توجه و حامی عاطفی یک زن بودن چقدر کلیدی است و اگر یک پسر این موضوع را در بطن خانواده و والدین خود آموخته باشد آنرا به زندگی شخصی خود منتقل می‌کند، قطعا چنین فردی نمی‌تواند در آینده یک پدر قاتل باشد بلکه یک پدر حامی خواهد بود.

وی بیان کرد: در شرایط کنونی صحبت حول محور کودکان و نوجوانان می‌چرخد، در حالی که باید بر رابطه زن و شوهر متمرکز شد، قطعا از دل ماجرای این دختر تالشی یک مادر بسیار آسیب‌دیده بیرون می‌آید، در حال حاضر کسی این مادر را نمی‌بیند در حالی که رومینا نماد زن در این خانواده است.

به گزارش ایسنا، متاسفانه سال‌هاست لایحه منع خشونت علیه زنان در مجلس مطرح است ولی به نتیجه نرسیده است.

مسلما تا زمانی که قانونی برای منع خشونت علیه زنان در کشور وجود نداشته باشد، هر لحظه باید منتظر یک رومینا باشیم، رومینایی که قطعا حقش تمام و کمال به جا نمی‌آید چون دیگر در میان ما نیست که از حق خود دفاع کند و قانونی هم برای جلوگیری از چنین رفتارهای جنون آمیزی مدافع او نیست، پس فقط می‌توان دل به روزهای آینده بست تا حداقل لایحه حمایت از کودکان و منع خشونت علیه زنان به جایی برسد تا اهرمی بازدارنده در اختیار آنان باشد.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38234

روایت صریح خانم «ح» از اعتیادش

از ۱۸ سالگی با تریاک شروع می‌کند و تا ۳۵ سالگی با این مواد سیاه‌بخت می‌شود؛ هروئین، کراک، ماری‌جوآنا، مشروبات الکلی و شیشه.اعتیاد در زنان و عوامل موثر در گرایش زنان به مواد مخدر

به گزارش ایسنا، روزنامه خراسان نوشت: «۱۸ سال بیشتر نداشتم، پدر و برادرم معتاد بودند و مادرم الکلی بود. همسرم هم در ابتدا الکلی بود و سپس معتاد شد. انگار من هم باید معتاد می شدم و شدم. از تریاک شروع شد…

از خانم «ح» می‌پرسم، چه موادی مصرف می‌کرده است؟ وقتی پاسخ می دهد و مواد مصرفی اش را برایم ردیف می کند، برای لحظه ای هنگ می کنم؛ بماند که ماجراهای خودفروشی‌هایش خود قصه غم‌انگیز دیگری است.

او از ۱۸ سالگی با تریاک شروع می‌کند و تا ۳۵ سالگی با این مواد سیاه‌بخت می‌شود؛ هروئین، کراک، ماری‌جوآنا، مشروبات الکلی و شیشه… می‌گوید: «کارم به جایی رسیده بود که دیگر هیچکدام جواب نمی داد و برای این که لحظاتی بتوانم آرام شوم کراک، هروئین و شیشه را با هم مخلوط می کردم و می خوردم، حتی تزریق هم فایده ای نداشت. به تمام معنا بیچاره شده بودم، خانواده ام هر کاری برایم انجام می دادند، فایده ای نداشت. بارها در بیمارستان، مراکز روان درمانی و کمپ ترک اعتیاد بستری ام کردند اما نمی توانستم. هزینه های تهیه مواد من را به جایی کشاند که راهی جز خودفروشی نداشتم، گاهی هم باید برای دزدی های دیگران تور و طعمه می شدم و بارها هم دستگیر شدم. چون معتاد خراب بودم می دانستند که اعتیاد این بلا را به سرم آورده، گاهی با تعهد آزاد می‌شدم … سال های سیاهی بود، بچه هایم در بهزیستی بودند و خودم در گوشه خرابه ها روزگار می گذراندم… .»

خانم «ح» اکنون ۴۲ سال دارد و از هفت سال قبل توانسته است اعتیاد را کنار بگذارد. پنج فرزند دارد که همه آنها هم معتاد بوده اند و او توانسته همه آنها را ترک دهد.

می گوید: الان دو سال است که یکی از پسرهایم پاکی دارد و بقیه هم قبل از او پاک شده بودند. در این مدت هم توانسته ام خیلی ها را ترک دهم. زندگی من در همه آن سال های سیاه نابود شد اما دیگر نمی خواهم سیاهی اعتیاد زندگی خودم و دیگران را تباه کند.

به نظر شما می توانم برگردم؟

گفت وگوی دوم من با زنی است که اکنون در مواد مخدر غوطه ور است. اگر گیرش بیاید، هروئین مصرف می کند و گرنه هرچه گیر آمد خوش آمد. می پرسم، فکر می کنی می توانی از این وضعیت خودت را نجات دهی؟

(پرسشم را با پرسشی دیگر بی پاسخ می گذارد وقتی از من می پرسد: به نظر تو می توانم برگردم؟!) راست می گوید، واقعا می تواند برگردد به زندگی؟! نمی دانم اما خیلی از معتادان توانسته اند به زندگی بازگردند. نمونه اش همان خانم «ح» که در اعتیاد به انتهایش رسیده بود اما حالا خودش دیگران را ترک می دهد. می گوید: هزینه مواد را با دوستانم با جمع آوری بازیافت جور می کنیم. (من دیگر ادامه نمی دهم چون دوستانش هم جنس خودش نیستند…! نمی دانم خدا می داند که این درد خانمان سوز چه بلاهایی که سر آدم ها نمی آورد…)

این ها روایت یکی از زنانی بود که توانسته است از چنگ اعتیاد رهایی یابد اما مسئولان از افزایش گرایش زنان به «اعتیاد» سخن می گویند.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38231

گزارشی از آخرین وضعیت برخی از زنان فعال مدنی

طی روزهای آخر ماه اردیبهشت و هفته اول خرداد ماه گزارشاتی مبنی بر صدور احکام جدید و احضار و بازداشت زنان زندانی در ایران به دستمان رسیده است.گزارشی از آخرین وضعیت برخی از زنان فعال مدنی

وضیت برخی از زنان فعال مدنی از جمله: سمیه راموز، سکینه پروانه، اکرم رحیم پور و زهره اسدپور ذیلا آورده شده است:صدور احکام برای زنان زندانی سیاسی
سکینه پروانه زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین در شعبه ۲۶دادگاه انقلاب تهران به ۵سال حبس تعزیری و ۲سال ممنوعیت از عضویت در دستجات سیاسی محکوم شد. حکم زندان سکینه پروانه در تاریخ ۵ خرداد ۹۹ ابلاغ شد.

سکینه پروانه از زمان بازداشت تاکنون بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفته و چندین بار به بیمارستان روان درمانی منتقل شده است. وی از زمان بازداشت از حق تماس تلفنی و ملاقات با خانواده خود محروم بوده است.

سکینه پروانه هم اکنون در بند ۳ زندان قرچک ورامین (در کنار متهمان جرائم مرتبط با مواد مخدر) نگهداری می شود.

بازداشت و تشکیل پرونده جدید برای زنان فعال مدنی
گزارشی از آخرین وضعیت برخی از زنان فعال مدنی
سمیه راموز
سمیه راموز یک زن از اهالی بوشهر روز ۳خرداد ۹۹ پس از دو هفته که در بازداشت ماموران اداره اطلاعات بود طی تماس تلفنی با خانواده اش از انتقال خود به بازداشتگاه اداره اطلاعات بوشهر خبر داد.

وی در تاریخ ۲۰اردیبهشت ۹۹ توسط اداره اطلاعات بوشهر دستگیر شد. سمیه به دلیل فعالیت در فضای مجازی بازداشت شده است.

سمیه راموز ۳۷ساله به شغل آرایشگری مشغول بوده است. مأموران حفاظت اطلاعات شهرستان بوشهر به همسر سمیه گفته اند بازداشت سمیه را رسانه ای نکنند.

روز ۲۷اردیبهشت ابلاغیه ای الکترونیکی برای اکرم رحیم پور همسر جعفر عظیم زاده کارگر زندانی و دبیر هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران ارسال شد.بر اساس این ابلاغیه اکرم رحیم پور باید جهت دفاع از اتهام انتسابی در شعبه تعیین شده حاضر شود.

گزارشی از آخرین وضعیت برخی از زنان فعال مدنی
اکرم رحیم پور
طی روزهای اخیر مأمورین وزارت اطلاعات طی تماس های تلفنی با اکرم رحیم پور دست به تهدید وی زدند و به دنبال آن جعفر عظیم زاده را با یک پرونده جدید به دادگاه کشاندند.

گزارشی از آخرین وضعیت برخی از زنان فعال مدنی
زهره اسدپور
زهره اسدپور فعال حقوق زنان به دادسرای رشت احضار شد. این فعال حقوق زنان پیشتر در تاریخ ۱۴دی ۹۸، توسط نیروهای ا منیتی در رشت بازداشت شده بود.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38228

۱۳۹۹-۰۳-۰۸

بازتاب شکست کرونا توسط یک زن ۱۰۷ ساله ایرانی‌ در خبرگزاری رویترز

خانم سلطنت اکبری که در بیمارستان «خوانساری» در شهر اراک بستری بودخانم سلطنت اکبری که در بیمارستان «خوانساری» در شهر اراک بستری بود

یک زن ۱۰۷ ساله ایرانی که به کرونا مبتلا شده بود، این ویروس مرگبار را شکست داد.

خبرگزاری رویترز به نقل از منابع خبری داخل ایران گزارش داد، خانم سلطنت اکبری که در بیمارستان «خوانساری» در شهر اراک بستری بود، پس از مدتی قرنطینه، ترخیص شد.

به نوشته منابع خبری ایران، این زن کهنسال با کمک پزشکان و‌ پرستاران، سلامت خود را به دست آورد و ‌بر ویروس کرونا غلبه کرد.

ایران یکی از کشورهای منطقه است که بیشترین تعداد مبتلایان به کرونا و تلفات ناشی از این ویروس را داشته است. این در حالی است که آمار واقعی بسیار بیشتر از ارقام اعلام شده است و مقامات در مورد شمار واقعی مبتلایان و جان‌باختگان اطلاع‌رسانی نمی‌کنند. پیشتر یک مقام سازمان بهداشت جهانی گفته بود آمار اعلام شده مقامات ایران درباره مبتلایان به ویروس کرونا تنها یک پنجم مبتلایان واقعی است. آمار رسمی کشورهای ایران، چین، روسیه قابل راستی‌آزمایی توسط کارشناسان مستقل نیست و نمی‌تواند معتبر و نهایی تلقی شود.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38225

مأموران امنیتی در تدارک مرگ خاموش نرگس محمدی

قوه قضاییه جمهوری اسلامی در پی شیوع گسترده ویروس کرونا در چند نوبت اعلام کرد به بسیاری از زندانیان، از جمله زندانیان سیاسی مرخصی اعطا کرده یا مشمول عفو رهبری شده‌اند.nargesM_052520.jpg

اگر چه قوه قضاییه تلاش برای بردن بیشترین سود تبلیغاتی را از بحث آزادی زندانیان سیاسی در دستور کار قرار داده، اما همچنان تعداد زیادی از زندانیان سیاسی نه تنها آزاد نشده‌اند، که برخی از آنان با سخت‌گیری بیشتری مواجهه شده یا با پرونده‌سازی‌های جدید از آزادیشان ممانعت به عمل می‌آید.

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و روزنامه‌نگار محبوس در زندان زنجان از جمله همین زندانیان سیاسی است که با وجود بیماری و سپری کردن بیشتر دوران مجکومیتش، به او مرخصی اعطا نشده و با درخواست‌های مکرر او و خانواده‌اش مبنی بر آزادی مشروط مخالفت شده است.

مهدی محمدی، برادر نرگس محمدی روز دوشنبه پنجم خرداد ۹۹ در نامه‌ای سرگشاده خطاب به مقامات قضایی، خواست تا از وارد کردن اتهامات واهی به نرگس محمدی دست بردارند و پرونده‎سازی جدید علیه خواهرش را محکوم کرد.

در بخشی از نامه مهدی محمدی چنین آمده است:

«نرگس به سبب دفاع از حقوق حقه مردم ایران [فعالیت در کانون مدافعان حقوق بشر] و دفاع از حقوق بشر، متحمل غیرقابل تصورترین رفتارهای غیرقانونی مأموران اطلاعاتی و قضایی کشور قرار گرفته است. در تاریخ ۱۳۹۸.۱۲.۴ شش اتهام جدید به نرگس تفهیم شده است و متعاقب آن در ۱۳۹۹.۲.۱۶ بازپرس شعبه دو دادسرای زنجان برای اخذ آخرین دفاع از نرگس، به زندان زنان زنجان مراجعه کرده و مدعی می‌شود که دو پرونده جدید متعلق به تهران است و تنها اخذ آخرین دفاع به دادگاه زنجان محول گردیده است. این سخن بدان معناست که نرگس برای تفهیم اتهامات واهی خود نیز حق خروج از زندان را ندارد.»

شیرین عبادی، حقوق‌دان و برنده جایزه صلح نوبل اما در گفت‌وگو با زمانه از وضعیت و شرایط نگهداری نرگس محمدی در زندان زنجان ابراز نگرانی کرده و خواستار آزادی هرچه سریع‌تر این زندانی شده است.

■ گفت‌وگوی زمانه با شیرین عبادی را بشنوید:

نرگس محمدی روز شنبه ۳۰ آذر ۹۸ همراه هفت تن دیگر از زنان زندانی در بیانیه‌ای اعلام کرد در همبستگی با قربانیان آبا‌ن ‌ماه ۱۳۹۸ تا چهلم آنان در زندان دست به اعتصاب خواهد زد. در نتیجه این تحصن، پنجم دی ‌ماه ۹۸ نرگس محمدی با ضرب و شتم توسط رئیس زندان اوین، به زندان زنجان تبعید شد.

پیش‌تر محمود بهزادی‌راد، وکیل نرگس محمدی از مخالفت قوه قضاییه با آزادی مشروط یا مرخصی موکلش خبر داده بود.

به گفته او این مخالفت‌ها در حالی است که خانم محمدی بر خلاف اصل تفکیک جرایم در کنار زندانیان جرایم خطرناک نگهداری می‌شود.

در زندان زنجان نرگس محمدی از گرفتن داروهایش، حق مراجعه به پزشک و گرفتن کتاب و روزنامه محروم شده است.

شیرین عبادی، پیش‌تر با اشاره به وظایف و مسئولیت‌هایی که قوه قضاییه در شرایط اضطراری برای حفظ جان زندانیان بر عهده دارد، به زمانه گفته بود:

«در شرایط اضطراری، حفاظت از جان زندانیان یک وظیفه است و مسأله آزادی زندانیان یک حق نیست که از کسی مضایقه شود یا اینکه به او بدهند، بلکه قوه قضاییه وظیفه دارد برای محافظت از زیان‌های بیشتر و حفظ جان زندانی به او مرخصی دهد.»

به گفته شیرین عبادی، در زندان زنجان نرگس محمدی از ابتدایی‌ترین حقوقی که یک زندانی عادی برخوردار است، محروم شده و در شرایط بسیار ناگواری به سر می‌برد:

«او حتی نمی‌تواند روزنامه یا کتاب داشته باشد، تا حدی که خانواده‌اش یک بار که به ملاقاتش رفته بودند، برایش کتاب آموزش زبان برده بودند اما گفته بودند حق ندارد. گرفتن پول و آذوقه برایش از بیرون زندان ممنوع است، حتی لباس از بیرون هم قبول نمی‌کنند. یعنی حتی خانواده نمی‌توانند لباس و مایحتاج ضروری را به او بدهند. در حالی که پرونده نرگس چون در سال پنجم حمکش است، به موجب قانون می‌تواند از آزادی مشروط استفاده کند. چندین بار هم گفته و خواسته که چون بیمار است، باید آزادی مشروط بگیرد اما موافقت نکرده‌اند.»

آن‌چه مشخص است پرونده نرگس محمدی در دست نیروهای امنیتی است نه مقامات قضایی و طبق گفته‌های مسئولان زندان زنجان، آنها تمام دستورها را در مورد وضعیت نرگس محمدی از تهران می‌گیرند.

شیرین عبادی در این باره می‌گوید:

«کلیه امور تحت نظر وزارت اطلاعات است، یعنی وقتی که درخواست ملاقات می‌شود یا درخواست اعزام به زندان یا هر درخواست دیگری که دادیار زندان معمولا جزو اختیاراتش است که آیا اجازه بدهد یا ند‌هد؛ دادیار زندان تصمیم نمی‌گیرد و صراحتا پرونده را پیش مأمور امنیتی وزرات اطلاعات می‌فرستند و او تصمیم می‌گیرد. و جالب است در روزی که رئیس زندان اوین نرگس را کتک ‌زد و با دست‌بند به زندان زنجان فرستاد، آن مأمور امنیتی هم حضور داشت و همان‌جا به نرگس گفته بود من نمی‌گذارم تو زنده از زندان بیرون بیایی. مأموران امنیتی در تدارک مرگ خاموش نرگس هستند.»

نرگس محمدی سال ۹۱ به جرم «تبلیغ علیه نظام» به شش سال حبس محکوم شد و در زندان زنجان نگهداری می‌شد. او در دوران زندان به فلج عضلانی دچار و پس از مدتی آزاد شد. نرگس محمدی از اردیبهشت ۱۳۹۴ با شکایت وزارت اطلاعات مجددا بازداشت شد و از آن زمان با وجود بیماری در زندان‌های اوین و زنجان نگهداری می‌شود.

مسئولان این دو زندان بارها مانع تماس تلفنی او با فرزندانش شده‌اند.​



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38221

تداوم سرکوب آزادی‌های مذهبی در ایران؛ ممانعت از آزادی نگین قدمیان، شهروند بهایی زندانی

نگین قدمیان شهروند بهایی زندانی در ایران
نگین قدمیان شهروند بهایی زندانی در ایران

نگین قدمیان، شهروند بهایی زندانی در ایران، که اواخر آذر ماه سال ۹۶ بازداشت شد و دوران ۵ سال محکومیت خود را در زندان اوین سپری می‌کند با وجود بخشنامه اخیر قوه قضائیه مبنی بر آزادی موقت و یا اهدای مرخصی کماکان در زندان به‌سر می‌برد.

یک منبع مطلع روز چهارشنبه ۷ خرداد در گفتگو با صدای آمریکا گفت،‌ این شهروند بهایی با قضاوت قاضی مقیسه ریاست شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ۵ سال زندان محکوم شد و از اواخر آذر ماه ۹۶ در زندان اوین به‌سر می‌برد؛ اما با وجود بخشنامه اخیر قوه قضائیه کماکان با آزادی وی مخالفت می‌شود و مقامات مانع از آزادی این شهروند بهایی می‌شوند. آذرماه گذشته ایالات متحده قاضی مقیسه را به خاطر نقض گسترده حقوق بشر تحریم کرده بود.

به گفته این منبع مطلع،‌ خانواده نگین قدمیان پس از صدور بخشنامه قوه قضائیه که اواخر اسفند ماه سال گذشته توسط ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه، به واسطه شیوع ویروس کرونا و گسترش آن در زندان‌های ایران صادر شده است برای آزادی این شهروند بهایی تلاش‌های زیادی انجام دادند؛ اما بدون آن که دلیل قانع کننده‌ای به آنها داده شود مقامات مانع از آزادی وی شده‌اند و تنها چیزی که به خانواده گفته می‌شود این است که «هنوز دادستان موافقت نکرده است.»

این برخوردها در حالی از سوی مقامات صورت می‌گیرد که به گفته این فرد مطلع قاضی اجرای احکام به دفعات تایید و تاکید کرده است که بخشنامه فوق شامل حال خانم قدمیان می‌شود و او باید تا امروز آزاد می‌شده است؛ اما مسئولان دستور رئیس قوه قضائیه را بلااثر گذاشتند و نگین قدمیان در شرایط بازداشت غیر قانونی است.

به گفته این فرد مطلع خانواده این زندانی عقیدتی برای رسیدگی به وضعیت آزادی وی به مراتب با مراجعه به دادستانی خواستار دیدار با قاضی القاصی‌مهر،‌ دادستان عمومی و انقلاب تهران شده‌اند اما تا امروز اجازه ملاقات به خانواده داده نشده و معاونین دادستان در این مراجعات در نهایت به خانواده می‌گویند «فرستادیم زیر دست دادستان و ایشون تصمیم نهایی خودشان را اعلام نکردند.»

اواخر اسفند ماه سال گذشته بود که غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد که ممکن است حدود ۱۰هزار نفر از زندانیان که محکومیت آنها کمتر از پنج سال زندان است مشمول عفو رهبر جمهوری اسلامی شوند؛ اما با این وجود تاکنون از آزادی بسیاری از زندانیان عقیدتی همچون نگین قدمیان شهروند بهایی ممانعت به عمل آمده است.

این اولین بار نیست که مقامات قضای در روند رسیدگی به پرونده این شهروند بهایی کوتاهی می‌کنند، به گفته این فرد مطلع پیشتر نیز با گسترش این ویروس وقتی خانواده پیگیر مرخصی خانم قدمیان می‌شدند با وجود اظهار نظر دادیار ناظر بر جرائم امنیتی مستقر در زندان اوین مبنی بر اینکه وی به مرخصی اعزام خواهد شد پیگیری‌های آنها بی نتیجه می‌ماند و حتی آنها هر بار، وقتی برای دریافت مرخصی به دادستانی نیز مراجعه می‌کردند نامه‌های درخواست مرخصی ثبت نمی‌شد و معاون اول دادستان حتی حاضر به تحویل گرفتن نامه‌های درخواست نیز نبوده است.

این فرد مطلع به صدای آمریکا گفت،‌ در حال حاضر خانواده نگین قدمیان چون در طول این مدت با سیستم ناکار آمدی روبرو بوده‌اند نه تنها برای نگین بلکه نگران تمام زندانیان در زندان‌های ایران هستند؛ به گفته این فرد مطلع با وجود امکانات فوق العاده محدود در زندان‌های ایران خانواده این زندانی عقدیتی نگران گسترش ویروس کرونا در زندان‌ نیز هستند.

نگین قدمیان،‌ شهروند بهایی محبوس در زندان اوین ۲۶ آذر ۹۶ بازداشت و پس از مدتی به صورت غیابی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به بهانه اتهاماتی نظیر فعالیت‌های غیرقانونی، عضویت در تشکیلات بهائیت، اقدام علیه امنیت کشور، و فعالیت در یک موسسه آموزشی، به ۵ سال زندان محکوم شد،؛ محکومیتی که با وجود واخواهی این زندانی عقیدتی توسط شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی زرگر عینا تائید شد.

مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، چندی پیش در یک کنفرانس خبری گفت: «ما نه تنها از سوریه، که از جمهوری اسلامی ایران هم خواسته‌ایم در این شرایط نه تنها شهروندان آمریکایی، بلکه تمامی کسانی که ناعادلانه به زندان افتاده‌اند را آزاد کند. این اقدامی بشردوستانه است و گذشته از این‌که این افراد غیرقانونی به زندان افتاده‌اند، در این شرایط اصل بشردوستی حکم می‌کند که از زندان آزاد شوند.»

همچنین ببینید:
مایک پمپئو: اصل بشردوستی حکم می‌‌کند که ایران تمامی افرادی که ناعادلانه زندانی شده‌اند را آزاد کند
ممانعت از آزادی این زندانی عقیدتی در حالی از سوی مقامات دولتی صورت می‌گیرد که در حال حاضر شیوع ویروس کرونا در ایران به طور کامل کنترل نشده است و به مراتب اخباری در رابطه با گسترش این ویروس از سوی خبرگزاری‌های حقوق بشری در زندان‌های ایران منتشر می‌شود . مقامات جمهوری اسلامی نیز تا روز چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹، مرگ ۷۵۶۴ نفر را به طور رسمی اعلام کردند و تعداد کل مبتلایان هم به ۱۴۱ هزار و ۵۹۱ نفر رسیده است.

این در حالی است که پیشتر یک مقام سازمان بهداشت جهانی گفته بود آمار اعلام شده مقامات ایران درباره مبتلایان به ویروس کرونا تنها یک پنجم شمار واقعی مبتلایان است. آمارهای رسمی مبتلایان و جان‌باختگان ناشی از ابتلا به کووید-۱۹ در کشورهای ایران، چین، روسیه قابل راستی‌آزمایی توسط کارشناسان مستقل نیست و نمی‌تواند معتبر و نهایی تلقی شود.

همچنین ببینید:
کمیسیون ایالات متحده در امور آزادی مذهبی بین‌المللی: ایران کشور مورد نگرانی ویژه قلمداد شود
پیشتر نیز کمیسیون ایالات متحده در امور آزادی مذهبی بین‌المللی چندی پیش در گزارش سالانه خود بار دیگر نسبت به وضعیت آزادی‌های دینی و مذهبی در ایران ابراز نگرانی کرد و در بخش مربوط به ایران این گزارش سالانه، که روز سه‌شنبه نهم اردیبهشت منتشر شده، اعلام کرده است که جمهوری اسلامی بیش از پیش اقلیت‌های مسلمان، به ویژه اهل سنت و دراویش، و همچنین پیروان ادیان و مذاهب دیگر، از جمله بهاییان و مسیحیان، را هدف قرار داده است



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38218

رومینا اشرفی؛ روایت محرک‌های ‘قانونی’ قتل ناموسی

قتل رومینا اشرفی، ریشه‌های فرهنگی قتل‌های ناموسی در ایران را در کانون توجه عمومی قرار داده است. این توجه از اهمیت فراوان برخوردار است، اما آسیب‌هایی احتمالی هم دارد. مثلا اینکه قتل ناموسی، نوعی پدیده عمدتا “اجتماعی” تلقی شود، که گویی حکومت در گسترش و بازتولید آن نقش جانبی داشته.قوانین

لازم است یادآوری شود که در ماجرای رومینا اشرفی و بسیاری از پرونده های مشابه، قاتل عضو مونث خانواده خود را می کشد و نه مرد غریبه ای را فکر می کند با او ارتباط داشته. انتخابی که به نظر می رسد حداقل در طیفی از این پرونده ها، و طبیعتا نه همه آنها، بی ارتباط با مجازات های “قانونی” پیش بینی شده برای قتل های ناموسی نیست.

واقعیت آن است که اگر پدر رومینا اشرفی، مردی که با دخترش فرار کرده بود را کشته بود، ممکن بود “قصاص” شود (مجازاتی غیرقابل قبول اما جاری در سیستم قضایی ایران)، اما همین پدر با کشتن دختر ۱۳ ساله خود، در معرض خطر مشابهی قرار ندارد. حداکثر آن است که اگر دادگاه تشخیص دهد اقدام پدر موجب “اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران ” شده، او را به ۳ تا ۱۰ سال حبس محکوم می‌کند. مجازاتی که البته میزان حداکثری آن، در پرونده‌های مشابه به ندرت اِعمال شده.

بیشتر بخوانید:

قتل ناموسی در ایران؛ ‘پدر رومینا با داس دخترش را کشت’
‘لایحه تأمین امنیت زنان’ و انتظاری هفت ساله
آیا تجاوز جنسی در سوئد از خاورمیانه رایج تر است؟
‘ادبیات تجاوز جنسی’ در تریبون های حکومتی ایران
قابل توجه است که عموی رومینا اشرفی مدعی شده بهمن، مردی که به همراه رومینا فرار کرده، او را “با زور و تهدید” برده و قصد ازدواج هم نداشته. ادعاهای فوق را، بهمن و خواهرش، که رومینا در زمان غیبت از خانه در منزل او بوده، ساختگی می‌دانند. خواهر بهمن حتی با طرح این ادعا که رومینا می‌گفته ترجیح می‌دهد بمیرد ولی به نزد پدرش بازنگردد، نقل کرده “قتی پدر به دنبالش آمده” گفتگویی درگرفته که باعث شده این خواهر “سیلی محکمی به گوش پدر رومینا بزند”. روایت نیروی انتظامی هم حکایت از آن دارد که پدر، پس از فرار دختر خود از پلیس کمک خواسته (ونه اینکه به دنبال کشتن بهمن باشد).

مجموع این روایت‌ها، فارغ از میزان صحت هریک، اجمالا حکایت از آن دارند که پدر رومینا، در خصوص مردی که معتقد بوده دخترش را ربوده، نهایتا به اقدام “قانونی” متوسل شده، ولی در مواجهه با دختر ۱۳ ساله خود، در حد بریدن گردنش با داس بیرحمی نشان داده.

این واقعیت قابل انکار نیست که یک محرک اصلی قتل های ناموسی در ایران و کشورهای دیگر، حس مالکیت مردان بر زنان خانواده، فارغ از ملاحظات مرتبط با مجازات قانونی است. ولی در مجموعه ای از پرونده های قتل ناموسی سال های اخیر در ایران، نوعی الگوی رفتاری مشابه با پدر رومینا قابل تشخیص است. در این الگو چنین نیست که اعضای مذکر خانواده یک زن، لزوما “از فرط غیرت به سیم آخر بزنند”، بلکه در واکنش خود نسبت به “واقعه ناموسی”، اقدام به نوعی ریسک حساب شده می کنند.

مشخصا با توجه به اینکه اگر قاتل، پدر باشد، حداکثر به تعداد سال‌هایی بسیار کمتر از مجازات قتل در کشورهای غربی به زندان می‌رود و اگر برادر باشد، در صورت رضایت پدر، به مجازاتی مشابه محکوم می‌شود. اگر قاتل، همسر باشد نیز، باز تاکید قانون مجازات اسلامی بر اینکه “هرگاه مرد‌‌‌‌‌‌‌ی همسر خود‌‌‌‌‌‌‌ را د‌‌‌‌‌‌‌ر حال زنا با مرد‌‌‌‌‌‌‌ اجنبی مشاهد‌‌‌‌‌‌‌ه کند‌‌‌‌‌‌‌ و علم به تمکین زن د‌‌‌‌‌‌‌اشته باشد‌‌‌‌‌‌‌ می‌تواند‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌ر همان حال آنان را به قتل برساند”، مفرّ جدیدی را برای قاتل فراهم می‌کند. ‌‌‌‌‌‌‌

حتی اگر عامل قتل ناموسی عضوی دورتر از فامیل باشد، در بسیاری از موارد پرونده با توافق خانواده‌ها و رضایت پدر مقتول فیصله می‌یابد. پدیده‌ای که بر خلاف تصورات رایج، منحصر به مناطق دارای بافت عشیره‌ای نیز نیست.

در موارد اخیر، باز برخلاف برخی تصورات رایج در مورد نقش “بازدارنده” قصاص، این مجازات در عمل باعث افزایش نسبی حاشیه امن قاتلان می‌شود. چون نفس اینکه مجازات قتل در قوانین ایران، یا قصاص و یا بخشش (با دریافت دیه) است، باعث می‌شود تا خانواده قاتل، مردم و چهره‌های بانفوذ، اولیای دم را برای رضایت دادن تحت فشار بگذارند که نتیجه آن، در اغلب موارد “بخشش قاتل” یا حداکثر مدتی کوتاه زندان به خاطر جنبه عمومی جرم خواهد بود.

در حالی که انجام جرم مشابه در کشورهایی که مجازات اعدام ندارند، معمولا به حبس ابد می‌انجامد یا قاتل را تا دوران پیری پشت میله‌های زندان نگه می‌دارد.

وجود چنین گریزگاه‌هایی در قوانین ایران و مهم‌تر از آن، مقاومت شدید حکومت در مقابل تغییر این قوانین، منطقا یک معنی بیشتر نخواهد داشت: اینکه نظام با پافشاری “عامدانه” بر سیستم حقوقی موجود، مسئولیت مستقیم تبعات آن را نیز بر عهده دارد.

تا وقتی این قوانین پابرجا باشند، افرادی در آستانه جنایت ناموسی هستند می‌دانند اگر “قیصروار” به سراغ مردانی که مدعیند “ناموس”شان را لکه دار کرده‌اند بروند، درگیر تبعات به شدت سنگینی می‌شوند. اما اگر زنان خانواده خود را بکشند، هزینه‌ای نسبتا ناچیز را خواهند پرداخت.



source http://zanan.bashariyat.org/?p=38215

حجاب اجباری؛ اجماع ارکان نظام برای استفاده از “جریمه مالی”

    ۵.فروردین.۱۴۰۲دویچه وله به گفته یک عضو مجلس شورای اسلامی، تمام ارکان حکومت ایران بر سر استفاده از جریمه مالی علیه کسانی که به حجاب ا...