آب و هوا از دیدگاه ایدئولوژی دینی در ایران همانطور که می بینیم در چهل سال اخیر و سرکار آمدن یک نظام مبتنی بر ایدئولوژی خاص دینی از بدو انقلاب اسلامی بصورت عملی برنامه ای در سطح کشور برای حفظ محیط زیست متزلزل اقلیم ایران وجود نداشت و در واقع سیستم حاکم در ابتدا هیچ درک علمی و منطقی از این مقوله نداشت و من فکر میکنم حفاظت از محیط زیست برای حکومت نو پای جمهوری اسلامی یک پروژه غیر ضروری و بی اهمیت بود، چون در ذهنیت حالم دینی، پدیده محیط زیست و آب و هوا وابسته به خداوند است نه بشر ! ، یعنی بارش باران و برف،سیل و خشک سالی،زلزله، سرسبزی مراتع و … مربوط به خشنودی یا خشم خداوند از رفتار دینی و شرعی شهروندان است.
مدیریت برامده از ایدئولوژی دینی و سطح اگاهی ازحفاظت محیط زیست همانطور که همه ما می دانیم مدیرانی که در سازمان حفظ محیط زیست بعد از انقلاب ایران شروع به کار کردند ابتدا انقلابی و محفلی و سپس مدیر بوده اند و در واقع هیچ کدام در امور مدیریتی کشور سواد آکادمیک و تجربه نداشتند فقط به واسطه آنکه پیرو نظام اسلامی بودند و در جنگ ایران و عراق شرکت داشتند مدیر شدند، نه بدلیل تخصص و توان مدیریتی، بلکه بواسطه میزان وفاداری به حکومت به پست های مدیریتی گماشته شدند.
حال یکی از تصمیمات این مدیران رسیدن به خودکفایی در بعضی از محصولات کشاورزی بود و با طرح و برنامه اجرایی از مرکز به همه استانها ابلاغ شد. نکته ای که میخواهم به آن اشاره کنم و مربوط به منابع آبی کشور می شود اینست که روشی که این مدیران بی تجربه ترویج کردن و برای اجرای آن وام بانکی به کشاورزان اختصاص دادند حفر چاه آب در زمینهای کشاورزی و باغها بود. بدون آنکه برآوردی از میزان منابع آبهای زیر زمینی داشته باشند که در اکثر موارد با روش غرق آبی پروژه ها را آبیاری میکردند و هم اکنون هم با توجه به کمبود منابع آبی برای حفظ میزان تولیدات کشاورزی از این شیوه استفاده می کنند، اینجانب فکر میکنم این یک فاجعه است، یعنی در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم که دانش ، تکنیک و مدیریت به اوج خود رسیده است مدیریت دولتی ایران ساده ترین روشی که احتیاج به تفکر و برنامه ریزی ندارد را ابلاغ و ترویج کرده است. اگر دقت کنیم روش غرق آبی یک روش باستانی و اساطیری است و اصولا ما همیشه دوست داریم به ریشه های گذشته برگردیم.
از طرفی دیگر می بینیم که در مقطعی زمانی آبیاری به روش های بارانی و قطره ای مطرح شده و در بعضی از پروژه های کشاورزی بکار گرفته شد ولی در سطح کلان کشوری کماکان از روش آبیاری سنتی استفاده می شد و تسهیلات بانکی مناسب به علت هزینه بر بودن روشهای مدرن بصورت کلی بکار گرفته نشد.
از بدو انقلاب تا پایان جنگ در سال ١٣۶8 دولت هیچ برنامه ای برای حفظ محیط زیست و منابع آبی نداشت. بعد از جنگ دولت برای بازسازی اقتصادی، توسعه کشاورزی را در دستور کار قرار داد و به این ترتیب شروع به بهره برداری بی رویه و بدون محاسبه از آبهای زیر زمینی شد که طی هزاران سال به وجود آمده بود و در یک بازه زمانی چهل ساله با روند کاهشی به سمت کاهش و اتمام می رود.
تا کنون به صورت مختصر از سیاست بکار گرفته شده در مورد آبهای زیر زمینی صحبت کردیم. در باره آبهای رو زمینی یا جاری نیز مدیریت دولتی ایران با نگرش بر کنترل آب جاری و بکارگیری آن در جهت ذخیره آب و بهره برداری آن بوده است که با احداث سدهای متعدد بدون انکه در نظر بگیرند که آیا اکو سیستم آن مناطق جوابگوی تکثر سدها و ذخیره آب خواهد بود یا خیر؟
همانطور که می بینیم نتیجه آن خشک شدن تالابها و دریاچه ها است، سیاست گذاری دولت بخاطر تولید چند تن محصول اضافه با عدم درک و آگاهی از واقعیت محیط زیست، منابع آب و خاک کشور را در معرض خطر و نابودی قرار دادند. تاثیری دیگری که سدسازی و ذخیره آب بر خاک کشور گذاشت خشک شدن خاک سطحی و پیدایش پدیده ریزگردها است که سلامت انسانی و حیات وحش و نباتات را تهدید میکند. حال به یک نکته توجه کنیم! سیاست سدسازی متعدد، خارج از توان اقلیمی و ذخیره آب از یک طرف باعث به وجود آمدن یک رابطه منفی میان سه عنصر آب – خاک – هوا، به صورت زیر شد:
( خشک شدن حوزه های آب – باعث عدم رطوبت و خشکی بیش از اندازه خاک شده – در نتیجه خشک شدن خاک هم باعث ورود ریزگردهای خاکی به هوا شده است ).یعنی با دقت میتوانیم ببینیم سدسازی افسار گسیخته چگونه چرخه آب، خاک و هوا را در جهت منفی و به ضرر زیست طبیعی انسان تغییر داده است و در اینجا تاثیر سیاست مدیران از دیدگاه مذهبی را به وضوح استنباط می کنیم که بر پایه شایستگی های مذهبی و میزان وفاداری به نظام دینی بدون آنکه در زمینه حیات و اکو سیستم زمین علم و اگاهی داشته باشند یک کشور را مدیریت کرده اند. این رابطه ناخواسته بین آب و خاک و هوا، عمق فاجعه زیست محیطی کشور ایران را نشان میدهد که در آینده بیشتر شاهد تاثیرات منفی آن خواهیم بود. وضعیت حوزه آبی دریاچه ارومیه کاملا بدیهی است که تغییرات جوی در وضعیت موجود تاثیرگذار بوده ولی اگر از لحاظ مدیریتی به دو دریاچه نزدیک به هم که یکی دریاچه ارومیه در ایران و دیگری دریاچه وان در ترکیه است نگاه کنیم، هم اکنون دریاچه وان مانند همیشه سرزنده و پر آب است ودارای چرخه اکو سیستم طبیعی عادی است ولی دریاچه ارومیه متاسفانه در معرض نابودی کامل قرار گرفته است.
