۱۳۹۹-۰۵-۱۰

دنیز جلالیان:‌ زینب جلالیان برای اعتراف اجباری تحت فشار است

زینب جلالیان، زندانی سیاسی کُرد که بیش از ۱۳ سال است بدون یک روز مرخصی در زندان به سر می‌برد، تنها زندانی سیاسی زن در ایران است که به «حبس ابد» محکوم شده. او تا تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ در زندان خوی نگهداری می‌شد، اما از آن تاریخ به بعد و پس از چند روز سرگردانی در جاده‌ها با چشم‌بند و دست‌بند، نهایتا به زندان زنان قرچک ورامین و اخیرا از آنجا به صورت مخفیانه به زندان کرمان منتقل شده است.

دنیز جلالیان (راست)، زینب جلالیان (چپ)
زینب جلالیان از تاریخ ۳۱ خرداد به دلیل عدم رسیدگی به خواسته‌هایش به همراه سهیلا حجاب، دیگر زندانی سیاسی کُرد محبوس در زندان قرچک، دست به اعتصاب غذا زد. او در حالی که در زندان قرچک ورامین به بیماری کووید-۱۹ مبتلا شده، خواستار انتقال مجدد به زندان خوی یا زندان اوین و حق برخوردای از خدمات درمانی پس از ابتلا به ویروس کرونا است.

مسئولان زندان اما به جای رسیدگی به خواسته‌های قانونی زینب جلالیان، روز پنجم تیر ۹۹ و در حالی که او در ششمین روز اعتصاب غذایش بود، این زندانی سیاسی را از بند قرنطینه زندان قرچک به زندان کرمان منتقل کردند.

اکنون بیش از ۴۰ روز است که خانواده و نزدیکان زینب جلالیان از وضعیت او با توجه به ابتلایش به ویروس کرونا هیچ اطلاعی ندارد و نگرانی‌ها نسبت به سلامت جسمانی او بالا گرفته است.

هنوز دلیل انتقال زینب جلالیان به صورت رسمی به خانواده‌اش اعلام نشده و او از حق داشتن تماس و ملاقات با آنها محروم مانده است.

دنیز جلالیان، خواهر زینب جلالیان در گفت‌وگو با زمانه از نگرانی‌ها درباره سرنوشت خواهرش می‌گوید و معتقد است انتقال زینب به زندان قرچک ورامین به این دلیل بوده که او به ویروس کرونا مبتلا شود. دنیز جلالیان با اشاره به وضعیت جسمانی وخیم خواهرش، درباره ادامه بی‌خبری از وضعیت او می‌گوید:

«زینب در زندان قرچک بود و به ویروس کر‌ونا هم مبتلا شد. در آنجا دست به اعتصاب غذا زد. او درخواست کرده بود که مجددا به زندان خوی برده شود، ولی قبول نکردند. بعد از مدتی ما از زینب هیچ خبری نداشتیم و متوجه شدیم که او را به زندان کرمان برده‌اند. الان ما از وضعیت او هیچ اطلاعی نداریم، از سلامتی‌اش بی‌اطلاعیم. خیلی سعی کردیم خبری از او بگیریم ولی تا الان موفق نشده‌ایم.»

دنیز جلالیان تأکید می‌کند که ارتباط خانواده از چند روز پیش از آغاز اعتصاب با زینب قطع شده:

«ما از چند روز قبل از شروع اعتصاب غذایش از او بی‌خبریم. خودش هم هیچ تماسی با ما نداشته. وقتی در زندان قرچک بود تماس گرفت و اطلاع داد که کرونا گرفته. حالش خوب نبود و نمی‌توانست به خوبی نفس بکشد. علاوه بر این‌ها مشکلات و سختی‌های داخل زندان و سختی‌هایی که خودش هم تحمل می‌کند، شرایطش را دشوار کرده.»

دنیز جلالیان به زمانه می‌گوید نهادهای امنیتی قصد دارند با تحت فشار قرار دادن زینب جلالیان و سخت کردن شرایط زندان، او را وادار به ابراز ندامت و پشیمانی از طریق اعترافات تلویزیونی کنند، اما او حاضر نیست به این خواسته آنها تن بدهد:

«همه این‌ها به این دلیل است که دولت ایران می‌خواهد زینب در اعتراف تلویزیونی شرکت کند و ابراز پشیمانی کند. زینب را در همه زندان‌های ایران چرخاندند، هم از لحاظ روحی و هم فیزیکی شکنجه‌اش دادند، ولی زینب هیچ‌وقت زیر بار این ابراز پشیمانی نرفته و آن را نپذیرفته.»

دنیز جلالیان در ادامه می‌گوید:

«حکم زینب مشخص بود که باید در زندان خوی نگهداری شود. آنجا نزدیک بود [برای خانواده]، ولی حکومت می‌خواهد او را در هم بشکند. در اثر همین انتقال به زندان‌های مختلف بود که به کرونا هم مبتلا شد.»

زینب جلالیان قبل از انتقال به زندان کرمان، به دلیل علائمی مانند تب و تنگی نفس به بیمارستانی در خارج از زندان قرچک منتقل شده بود.

به گفته دنیز جلالیان تست کرونای زینب مثبت شده بود، اما مسئولان زندان از رسیدگی پزشکی به او سر باز زدند و مجددا به زندان بازگردانده شد.

در تاریخ دهم اردیبهشت، زینب جلالیان بدون اطلاع قبلی از زندان خوی به مکانی نامعلومی منتقل شد. علی جلالیان، پدر زینب در گفت‌وگویی با شبکه حقوق بشر کردستان گفته بود دخترش طی تماسی از یک خودروی در حال حرکت به آنها اطلاع داده دو روز تمام با چشم‌بند و دست‌بند در جاده‌ها سرگردان است و او را به زندان‌های ارومیه و کرمانشاه برده‌اند، اما مسئولان این زندان‌ها از پذیرش او سر باز زده‌اند.

ابتدا به خانواده جلالیان گفته شد زینب برای رسیدگی به پرونده جدیدی به تهران منتقل شده است، اما در نهایت بعد از گذشت چند روز مشخص شد به زندان قرچک ورامین منتقل شده است.

زینب جلالیان، نماد مقاومت
زینب جلالیان ۳۸ سال دارد. او زمانی که ۲۵ سال داشت، در روز ۲۰ اسفند ۱۳۸۶ در جاده کرمانشاه به سمت سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و پس از ماه‌ها نگهداری در سلول انفرادی اداره اطلاعات این شهر و تحمل شکنجه‌های شدید جسمی و روحی، توسط دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «محاربه» از طریق عضویت در حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) به اعدام محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر توسط قاضی علی‌‌محمد روشنی، رئیس شعبه چهار دادگاه تجدیدنظر کرمانشاه عینا تأیید شد، اما در نهایت حکم اعدام او به حبس ابد تغییر پیدا کرد.

اکنون بعد از گذشت بیش از ۱۳ سال، به نظر می‌رسد مسئولان قضایی و نهادهای امنیتی همچنان قصد ندارند به آزار و اذیت این زندانی سیاسی پایان دهند.

در میان زندانیان سیاسی زن در ایران، زینب جلالیان به چهره‌ مقاومت، صدای رسای آزادی‌خواهی زنان و مبارزه در مقابل سرکوب تبدیل شده است. شرایط و قوانین در ایران بر پایه تبعیض علیه زنان استوار است و در این میان زنان آزادی‌خواهی چون زینب جلالیان که حاضر نیستند زیر بار این ستم سیستماتیک بروند، مورد ظلم و ستم مضاعف حاکمیت قرار می‌گیرند.

زینب جلالیان در نامه مشترکی که با سهیلا حجاب، دیگر زندانی سیاسی کُرد هنگام آغاز اعتصاب غذایشان منتشر کردند، نوشت رنج‌ها و دردهای تحمیل‌ شده از سوی حکومت تنها مبارزه‌اش را استوارتر خواهد کرد:‌

«ای دیکتاتور آیا نمی‌دانی که دردها و رنج‌ها انسان‌ها را بزرگ‌تر، متعالی‌تر، خودساخته‌تر و قوی‌تر می‌کند؟»

زینب جلالیان – سهیلا حجاب
دنیز جلالیان می‌گوید که خانواده آنها برای دیدن و ملاقات زینب بی‌تاب است.

به گفته او مادرشان بیمار است و امکان سفر طولانی را با خودرو ندارد، به همین دلیل از بی‌خبری نسبت به وضعیت دخترشان بسیار مضطرب و نگران هستند.

خانواده زینب جلالیان خواستار آزادی بی‌قید و شرط او هستند. دنیز جلالیان می‌گوید خواهرش هیچ کاری نکرده که مستحق این مجازات و تحمل این همه رنج باشد:

«درخواست ما همیشه آزادی زینب بوده. این انسان هیچ جنایت یا جرمی مرتکب نشده. شاید اولین بار است که یک زن در زندان‌های ایران به حبس ابد محکوم می‌شود. زینب جرمی مرتکب نشده که مستحق زندان ابد باشد. به عنوان خانواده زینب درخواست ما این بود. زینب فقط حقش را طلب کرده. او یک کُرد است. الان ما می‌بینیم کسی که درس زبان کُردی می‌دهد هم حکم اعدام را محکوم می‌کند. این یک حکم ضد بشری است. به عنوان خانواده زینب هیچ وقت این حکم را قبول نکردیم و به آن اعتراض کردیم. به عنوان یک انسان به این مسأله نگاه کنیم. چه‌طور می‌شود کسی که مبتلا به یک ویروس مثل کرونا شده از این زندان به آن زندان برده شود و شکنجه‌اش کنند؟ نه فقط زینب بلکه هر انسان دیگری، چطور می‌توان با یک انسان این‌طور رفتار بشود؟»

زینب جلالیان در طول مدت زندان و در اثر شکنجه‌ها در زمان بازجویی، به بیماری ناخنک چشم مبتلا شده و ممکن است در صورت عدم رسیدگی پزشکی مناسب هر لحظه بینایی‌اش را از دست بدهد. شلاق زدن بر بدن و کابل زدن به کف پا، بازجویی با چشم‌بند، دست‌بند و پابند، کوبیدن سرش به جسم سخت و تهدید به تجاوز، از جمله شکنجه‌هایی‌ است که زینب جلالیان در سال‌های گذشته در معرض آنها بوده.

دنیز جلالیان تأکید می‌کند تحمل زندان برای کسی که به بیماری‌‌های مختلفی مبتلا شده، دشوار است. او از همه مردم و فعالان حقوق بشر می‌خواهد صدای زینب جلالیان باشند، چرا که به گفته او زینب فقط یک فرد نیست، بلکه نمادی از ظلم و ستم در حق زنان و مردم کُرد است:

«کسانی که فعال حقوق بشر و انسان‌دوست هستند نباید سکوت کنند. این خواست ما است. می‌خواهند زینب جلالیان به نماد شکستن اراده مردم کُرد و زنان تبدیل شود. نمی‌خواهند عدالت در حق او اجرا شود. رژیم ایران می‌خواهد او را بشکند، اما زینب سر خم نمی‌کند. مقاومت او را سرسخت‌تر می‌کند. زینب فقط یک شخص نیست. زینب نماد انسانیت و انسان آزاد است. نه فقط برای خودش، برای همه. زینب واقعا نمادی از مقاومت است.»

در روزهای گذشته شماری از فعالان مدنی داخل و خارج کشور با طرح دادخواستی خواستار «پایان دادن به وضعیت بی‌خبری از زینب جلالیان» و پایان دادن به بیش از یک دهه شکنجه و آزار این زندانی سیاسی کُرد توسط مسئولان زندان و نیروهای امنیتی شدند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=39432

برگزاری مراسم اولین سالگرد جان‌باختن دالیا اندام در سنندج

۱۹ آذر ۱۴۰۳ ایران وایر روز دوشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۳، مراسم اولین سالگرد جانباختن «دالیا اندام» با حضور خانوادها، مادران دادخواه و‌ جمع زیادی از ...