۱۴۰۴-۰۷-۱۶

یک شب برای زنان زندان قرچک؛ شما فراموش نشده‌اید

۱۵ مهر ۱۴۰۴-ایران وایر

دوشنبه ۱۴مهر۱۴۰۴ جمعی از زنان زندانی سیاسی سابق و کنش‌گران مدنی و حقوق بشری در فضای مجازی «اسپیس» شبکه ایکس [توییتر سابق] دور هم جمع شدند تا از زنان زندانی قرچک بگویند.

گفت‌وگویی که محدود به زندان قرچک نماند و نام و شرایط اسفناک چندین زندان دیگر از جمله «لاکان» رشت، «سپیدار» اهواز و «آب حیات» کرمان هم به میان آمد. همگی معتقد بودند که وضعیت زندانیان در زندان‌های شهرستان‌ها به مراتب وخیم‌تر از هر زندانی است که صدایش این روزها بلند شده است. اگرچه پایداری و مقاومت در زندان توسط زنان زندانی سیاسی از دهه شصت تاکنون همچنان جریان دارد.

مرگ «سمیه رشیدی» و در پی آن دو زن زندانی دیگر به نام‌های «جمیله عزیزی» و «سودابه اسدی»‌ در زندان قرچک بر اثر عدم دسترسی به امکانات پزشکی، بار دیگر حقیقت زندان قرچک را با مدیریت «صغری خدادادی» به میان آورد. اگرچه در پی جنگ ۱۲ روزه، زندانیان سیاسی مردی که به زندان تهران بزرگ [فشافویه] منتقل شده بودند، به اوین بازگردانده شدند، اما زنان زندانی سیاسی همچنان در بند قرنطینه زندان قرچک با کم‌ترین امکانات طاقت می‌آورند و صدایی شده‌اند از بی‌عدالتی‌های زندان علیه تمامی زنان زندانی. این گزارش بر اساس روایت‌ها و شهادت‌های ده‌ها زن زندانی سیاسی سابق در جلسه اسپیس  «زندان قرچک» تهیه شده است.

***

شاید یکی از تکان‌دهنده‌ترین شهادت‌ها در جلسه عمومی «زندان قرچک» در شبکه اجتماعی ایکس، جمله‌ای باشد که «الحان طایفی» فرزند «فریبا کمال‌آبادی» زندانی بهایی به نقل از مادرش بیان کرد: «آرزو می‌کردم بر اثر اصابت موشک مرده بودیم و در این شرایط زندگی نمی‌کردیم.» این جمله از زبان فریبا کمال‌آبادی، زندانی‌ای بیان شده که بیش از سیزده سال از عمر خود را در زندان‌های مختلف جمهوری اسلامی گذارنده است، نه کسی که نخستین بار است زندان را تجربه می‌کند.

اسفناکی شرایط زندان قرچک بارها بیان شده است. یکی از نگرانی‌ها هم عادی‌ شدن روایت‌های زندان است اما هر بار که پای روایت‌های زندانیان بنشینیم، به یاد می‌آوریم که این شرایط غیرعادلانه که محرومیت از بدیهی‌ترین حقوق زندانی از جمله دسترسی به امکانات درمانی است، زندگی روزمره زندانیان است. این‌بار اما محور بحث، زنان زندانی هستند که به‌دلیل زن بودن، بی‌رحمی‌های مضاعفی را تحمل می‌کنند. مثل همین نمونه عدم بازگرداندن آن‌ها به زندان اوین و برخورداری از اندک امکانات بیشتر.

حالا هم که طبق آخرین اخبار رسیده از بند قرنطینه زندان قرچک، شپش و کک هم به جان زنان زندانی سیاسی افتاده است. بند قرنطینه زندان قرچک که زنان زندانی سیاسی اوین را در خود جای داده، حالا سه زن زندانی محکوم به اعدام دارد. «وریشه مرادی»، «پخشان عزیزی» و «نسیم اسلام‌زهی» که با همسرش زندانی شد و فرزند ۲۰‌ماهه‌اش هم همراه او در حبس است. «شریفه محمدی» دیگر زن زندانی سیاسی محکوم به اعدام است که در زندان لاکان رشت نگهداری می‌شود.

یک پرسش همچنان جاری‌ست: زندان عادی شده یا زندانیان فراموش شده‌اند که افکار عمومی جامعه، واکنشی در قبال هسته مرکزی سرکوب یعنی زندان، ندارد؟

تشدید فشار بر زنان زندانی قرچک در پی مرگ سمیه رشیدی

اگر دنبال‌کننده اخبار زندان باشید، احتمالا شما هم صدای زنان زندانی را شنیده‌اید که از تلفن زندان پخش و ضبط شده است. وقتی که همگی با هم فریاد می‌زدند: «سمیه غرق خون شد…»

به یاد داشته باشیم که اعتراض در زندان هم مجازات مضاعف برای زنان زندانی در پی دارد. در آخرین اخبار از زندان قرچک، زنان زندانی که به مرگ سمیه رشیدی اعتراض کرده بودند، با مجازات کم شدن ملاقات‌ها یا حتی ممنوعیت آن مواجه شده‌اند.

تنها در یک نمونه، «مریم اکبری‌منفرد» به‌عنوان تنها زن زندانی سیاسی که در بند جرایم عمومی نگهداری می‌شود، وقتی به صغری خدادادی بابت مرگ سمیه رشیدی اعتراض کرده بود، هم با برخوردی تند مواجه شد و هم مدیر قرچک او را برای سه هفته ممنوع‌الملاقات کرد.

در نمونه‌ای دیگر از مجازات زندانیان، اجرای حکمی جدید برای «پریوش مسلمی» است که مادرش به‌تازگی درگذشته است. پریوش مسلمی که دوران محکومیت‌اش پایان یافته است، به خاطر اعتراض به اعدام «رضا رسایی» از معترضان جنبش «زن، زندگی، آزادی» در اوین، به سه ماه حبس دیگر محکوم شد. حالا با اجرایی شدن این حکم، مسوولان زندان قرچک حتی به این زندانی مرخصی هم برای حضور در مراسم سوگواری مادرش نمی‌دهند.

زنان جرایم عادی؛ قربانیان بی‌صدای زندان

معمولا زندانیان سیاسی صدای حقیقت جاری در زندان هستند. آن‌ها می‌توانند با ارتباطات خود صدای بی‌صدایانی باشند که گرفتار بی‌عدالتی شده‌اند. عاملان بی‌عدالتی نه فقط قوه قضاییه است بلکه بی‌عدالتی ساختاری در جمهوری اسلامی، شهروندان را به فقر و بزه کشانده است و بسیاری از زنان جرایم عادی، جرم مردان خانواده را گردن می‌گیرند و زندان، می‌شود مکان زندگی‌شان.

بسیاری از این زنان، مادر هستند و کودکان‌شان هم به جرم والدین مجازات می‌کشند. مثل کودکی که به تازگی در بند مادران زندان قرچک، مغزش آب آورده و برای طی مراحل درمان، مدیر زندان او را با پاسدار به بیمارستان می‌فرستد. مجازات مضاعفی که بدون هیچ مبنای حقوقی، رنجی مضاعف هم برای مادر است و هم برای کودک.

زنان جرایم عادی، چه مادر باشند و چه نباشند، عموما از طبقات محروم و فرودست جامعه هستند که مرور زندگی‌شان، بازخوانی بی‌عدالتی و رنج است. به گواه زنان زندانی سیاسی، این گروه از زندانیان اندک آگاهی از حقوق‌شان ندارند و همین ناآگاهی دست مسوولان زندان را برای بی‌عدالتی بازتر می‌کند.

در عین‌حال، مقامات زندان مقابل افزایش آگاهی زندانیان هم می‌ایستند. در آیین‌نامه سازمان زندان‌ها که وظایف دولت و زندان‌بان‌ها در قبال زندان و زندانیان برشمرده شده، حقوق متهمان و زندانیان هم مشخص شده است. اما وارد کردن متن این آیین‌نامه به زندان بنا بر قانونی نانوشته، ممنوع است. طبیعتا اگر زندانیان از حقوق خود آگاه باشند، می‌توانند در زندگی جاری در زندان، مقامات و مسوولان را با مسوولیت‌های خود مواجه کرده و پاسخ‌گو کنند.

اما نظام حاکم بر زندان در ایران، به هیچ‌کجا پاسخ‌گو نیست؛ نه به زندانیان و خانواده‌های آن‌ها و نه به نهادهای بین‌المللی. چه رسد به زندان قرچک که گفته می‌شود از هیچ نظمی برخوردار نیست و برخوردها کاملا سلیقگی توسط مدیر و زندان‌بان‌ها صورت می‌گیرد. زندانی که طی ده سال اخیر، هیچ تغییری نکرده و تنها دیوارهایش را صورتی کرده‌اند. آب آشامیدنی ندارد، کیفیت غذا پایین است، دسترسی به درمان محدود شده و تامین امکاناتی مثل تعمیر شیرآلات را برعهده زندانیان و خانواده‌ها گذاشته‌اند. هرکس هم که با عزیز زندانی‌اش پای تلفن زندان همکلام می‌شود، صدای گوش‌خراش هواکش‌های نیمه‌خراب، او را متوجه آزاری مداوم در زندگی زندان می‌کند.

نظم در بی‌‌عدالتی اما همچنان جاری است. به‌عنوان نمونه زنان جرایم عادی در زندان قرچک تنها یک بار در ماه اجازه مراجعه به بهداری زندان را دارند. برای‌شان تاریخ می‌زنند. یعنی اگر زندانی پیش از موعد یک ماهه نیاز به درمان داشته باشد، به بهداری منتقل نمی‌شود.

مطالبه آزادی، عدالت و دموکراسی برای همه، تا وقتی دیگر زندانی نباشد

وقتی صحبت دفاع از زندانیان مطرح می‌شود، بیشتر توجه‌ها به زندانیان سیاسی است. در جلسه عمومی «زندان قرچک» از محورهای اصلی بیانات تمامی راویان و شاهدان، لزوم توجه به دیگر زندانیان در سراسر ایران بود، فارغ از گرایش سیاسی و عقیده آن‌ها. همچنین تمرکز بر «روایت‌گری»،‌ «ثبت حقیقت» و «مطالبه‌گری» بر مبنای ارزش‌های آزادی، عدالت و دموکراسی برای همه‌گان. تمامی سخنران‌های این جلسه عمومی، آینده ایران را بدون زندانی سیاسی و عقیدتی تصویر کردند. برخی از برچیده شدن تمامی زندان‌ها صحبت کردند و برخی دیگر زندان‌ها را مبتنی بر اصول حقوق بشری مطالبه کردند البته بدون زندانی سیاسی و عقیدتی.

در نهایت، تمامی سخنران‌ها که خودشان از زندانیان سیاسی سابق بودند، یادآور شدند که برای یک زندانی، فراموش نشدن، نقشی حیاتی در ادامه مبارزه و مقاومت دارد. همان‌طور که یکی از سخنران‌ها گفت هر بار در گفت‌وگو با زنان زندانی قرچک، مورد پرسش قرار می‌گیرد که «کسی از ما حرف می‌زند؟» یا «[مردم] ما را فراموش کردند؟»‌

جلسه عمومی «زندان قرچک» به دعوت «نرگس محمدی» برنده جایزه نوبل صلح برگزار شد و «آتنا دائمی» فعال حقوق بشر گرداننده آن بود. «عالیه مطلب‌زاده» و «یلدا معیری» عکاس‌خبرنگاران، «سپیده قلیان»  و «مریم یحیوی» فعالان مدنی، «مهدیه گلرو»، «نسرین روشن»، «بهاره سلیمانی» و «پوران ناظمی» فعالان سیاسی، «مطهره‌ گونه‌ای» فعال دانشجویی، «آتفه چهارمحالیان» شاعر و نویسنده، «منیره برادران»، «شیوا محبوبی» و «رضوان مقدم» از زنان زندانی دهه شصت و «الحان طایفی» و «ژینو بیگ‌زاده بابامیری» فرزندان زندانیان سیاسی سخنران‌های این جلسه بودند. پیام‌هایی نیز از «سایه صیدال» و «ارس امیری» پخش شد. عالیه مطلب‌زاده یادداشت «احمدرضا حائری» زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار را خواند و «هستی امیری» فعال مدنی، «کیوان مهتدی» همسر «آنیشا اسداللهی» زندانی زندان قرچک، «نازنین زاغری» و «صبا شعردوست» از جامعه روزنامه‌نگاران نیز از جمله افرادی بودند که قرار بود صحبت کنند اما به دلیل مشکلات فنی و قطع‌ووصل شدن اینترنت در ایران نتوانستند اظهارات خود را بیان کنند.