۱۴۰۰-۰۳-۰۸

بازداشت کوتاه مدت و تفهیم اتهام محبوبه فرحزادی در دادسرای اوین

امروز شنبه ۸ خردادماه، محبوبه فرحزادی، معلم بازنشسته، فعال صنفی معلمان و از اعضای انجمن ندای زنان ایران، بازداشت و ساعاتی بعد پس از تقهیم اتهام در شعبه ۷ بازپرسی دادسرای اوین با تودیع قرار وثیقه آزاد شد.

خانم فرحزادی اواخر اردیبهشت‌ماه، طی ابلاغیه ای به این شعبه بازپرسی احضار شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از اتحادیه آزاد کارگران ایران، امروز شنبه ۸ خردادماه ۱۴۰۰، محبوبه فرحزادی معلم بازنشسته، فعال صنفی معلمان و از اعضای انجمن ندای زنان ایران، در منزل خود بازداشت و پس از تفهیم اتهام با تودیع قرار وثیقه آزاد شد.

بر اساس این گزارش، خانم فرحزادی در شعبه هفت دادسرای اوین مورد تفهیم اتهام قرار گرفته است.

این فعال صنفی معلمان در تاریخ ۲۹ اردیبهشت‌ماه سال جاری طی ابلاغیه ای از بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه حکومت یا نهادهای عمومی به بازپرسی شعبه ۷ دادسرای اوین احضار شده بود.

محبوبه فرحزاد در تاریخ ۱۲ شهریورماه ۹۸ نیز به شعبه ۲ بازپرسی دادسرای اوین احضار و در تاریخ ۱۶ شهریورماه پس از حضور در این شعبه به مدت چند ساعت تحت بازجویی قرار گرفته بود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44082

ممنوع التصویری گوهر خیراندیش در زیرخاکی 2 / عکس های جنجالی در آمریکا

رکنا:عکس‌ها و ویدئوهایی از گوهر خیراندیش، بازیگر نقش «توران خانم»، پیش از آغاز فصل اول سریال، در مهمانی عروسی دخترش در آمریکا منتشر شد که به شایعه جلوگیری از پخش سریال دامن زد.ممنوع التصویری گوهر خیراندیش در زیرخاکی 2 / عکس های جنجالی در آمریکا

ممنوع التصویری گوهر خیراندیش در زیرخاکی 2 / عکس های جنجالی در آمریکا

به گزارش گروه چهره ها رکنا، عکس‌ها و ویدئوهایی از گوهر خیراندیش، بازیگر نقش «توران خانم»، پیش از آغاز فصل اول سریال، در مهمانی عروسی دخترش در آمریکا منتشر شد که به شایعه جلوگیری از پخش سریال دامن زد. در آن مقطع، جلیل سامان به این موضوع واکنش نشان داد و گفت: «اخلاق حرفه‌ای ایجاب می‌کند وقتی آدم به کاری متعهد است و با یک‌سری افراد چند ماهی زندگی کرده و نان و نمک همدیگر را خوردند، باید مراقب رفتارش باشد و کاری نکند که برای آن اثر و همکارانش اتفاق بدی بیفتد.

واقعیت این است که من خیلی دلخور هستم. اگر به واسطه حاشیه خانم خیراندیش قرار باشد کار به حاشیه برود و ممیزی بیشتری اعمال گردد، من ایشان را مقصر می‌دانم.»

در نهایت، این موضوع نتوانست جلوی پخش سریال را بگیرد و زیر خاکی به روی آنتن رفت.

گوهر خیراندیش در فصل دوم این سریال حضور ندارد و کار او با این سریال و حتی شاید تمام سریال‌های تلویزیون تمام‌شده است



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44080

حزب تودهٔ ایران حکم جابرانهٔ سیستم قضائی رژیم بر ضد خانم نرگس محمدی را محکوم می‌کند!

نرگس محمدی نمونه‌ای از نقض گستردهٔ حقوق بشر، آزار جنسی، و شکنجهٔ فعالان راه آزادی در زندان‌های جمهوری اسلامی است.نامه نرگس محمدی از زندان زنجان: از فریاد بر سر ظلم دست برنخواهم داشت | ایران | DW | 26.12.2019

زندان‌های ایران امروز اسارتگاه‌هایی‌اند مملو از زنان پیکارجو و رزمنده‌ای که با اتهام‌هایی واهی و فقط به‌دلیل مبارزه با استبداد حکم‌های طولانی‌مدت حبس‌‌شان را در زندان‌های رژیم جمهوری اسلامی با رنج و بیماری و تحقیر و اهانت سپری می‌کنند.

بر اساس گزارش رسانه‌های جهان، بیدادگاه‌های سیستم قضائی رژیم جمهوری اسلامی ایران با صادر کردن حکمی تازه خانم نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران، را به جرم “فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی” به ۳۰ ماه زندان و ۸۰ ضربه شلاق محکوم کرده‌اند. بنا بر گزارش خبرگزاری‌‌ها، فعالیت‌های حقوق بشری خانم محمدی که چندی پیش از زندانی طولانی رها شده بود، و همچنین دفاع پیگیر او از رعایت موازین حقوق بشر در ایران، صدور بیانیه در کارزار مبارزه برای لغو اعدام در ایران، افشای سرکوبگری‌های رژیم در رابطه با مردم معترض در تظاهرات مدنی آبان‌ماه ۱۳۹۸ پیش‌زمینه‌های اصلی صدور این حکم تازه بوده است.
خانم محمدی در خلال سال‌های دو دههٔ اخیر سه بار به‌خاطر فعالیت‌های مدنی و حقوق‌بشری‌اش از سوی دستگاه قضائی رژیم به زندان با مدت‌زمان‌هایی مختلف محکوم شده است. نرگس محمدی در ۱۷ مهرماه ۱۳۹۹ پس از گذراندن حکم زندانی هشت ونیم ساله به‌جرم فعالیت‌های آزادی‌خواهانه که رژیم آن‌ها را “تهدید کننده امنیت ملی” قلمداد می‌کند، از زندان‌های رژیم آزاد شده بود. “جرم” جدید خانم نرگس محمدی تلاش‌های عدالت‌خواهانهٔ ایشان در رابطه با سرنوشت صدها اعتراض‌کنندهٔ بی‌گناهی است که ۱۸ ماه پیش در آبان‌ماه ۱۳۹۸ در جریان تظاهرات مخالفت با افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت بنزین و سیاست‌های رژیم در خیابان‌های تهران و صد شهر دیگر کشور از سوی نیروهای امنیتی رژیم با خشونت سرکوب شدند. خانم محمدی در اوائل هفته اخیر ضمن تأیید صادر شدن چنین حکمی درمورد خود، اظهار داشت او “هیچ‌یک از این احکام صادر شده را نمی‌پذیرد.”
علاوه بر این، خانم نرگس محمدی ۵ خردادماه ۱۴۰۰ در برنامه‌ای با عنوان “زندانیان سیاسی زن از تحقیر و تعرض جنسی تا تنبیه بدنی” که در اتاقی در “کلاب‌هاوس” برگزار شد، تأکید کرد بازجویان می‌خواهند مقاومت زنان را بشکنند. او گفت این برنامه‌ای هدفمند است و بازجوها برای شکستن مقاومت زنان زندانی، آموزش‌هایی سیستماتیک می‌بینند. خانم نرگس محمدی در این برنامه گفت: “رییس زندان به من حمله‌ کرد، تعرض‌ها و توهین‌ها خشن‌تر شد، مقاومت می‌کردم و آنها من را می‌کشیدند و هل می‌دادند. میخواستند من را به‌اجبار سوار ماشین کنند، بر زمین نشستم، رییس زندان من را بلند کرد و به سوی ماشین پرت کرد. سرم داخل ماشین بود و پایین تنه‌ام بیرون بود، وقیحانه پایین تنه من را گرفت و هل داد داخل ماشین. روی ساق پایم نشست. رئیس زندان بعد از ضرب و شتم و توهین، سرش را لای موهایم کرد اسم کوچک من را صدا کرد و گفت سیگارش را برایش روشن کنم. حکم اخیر برای من به‌دلیل ٬تمرد از دستور رییس زندان٬ صادر شده است. آقای رئیسی آیا من باید سیگار او را روشن می‌کردم؟”
حزب تودهٔ ایران حکم انتقام‌جویانهٔ رژیم بر ضد خانم نرگس محمدی را که از سوی مبارزان راه آزادی و فعالان اجتماعی در ایران به‌طور گسترده و همه‌جانبه محکوم شده است، مردود می‌شمارد و تقبیح می‌کند. هدف این حکم تازه و سرکوبگرانهٔ دستگاه قضائی جمهوری اسلامی دربارهٔ نرگس محمدی، گستراندن و استیلای فضای رعب و وحشت بین مخالفان سیاست‌های مستبدانهٔ رژیم و درواقع انتقام گرفتن ضد انسانی‌ای از پیکارجویی افشاگر و مبارزی پیگیر در راه استیفای حقوق بشر در ایران است که جرمش مخالفت و مقاومت در برابر تعدی‌های حکومتی است که در آن ابتدایی‌ترین حقوق مردم به‌طرزی فاحش نادیده گرفته می‌شود.
حزب تودۀ ایران ضمن محکوم کردن حکم جابرانه و ضد انسانی دادگاه‌های رژیم ولایت فقیه بر ضد خانم نرگس محمدی و همه زندانیان سیاسی و پیکارگران در راه آزادی در میهن‌مان، از همهٔ مبارزان راه آزادی در ایران و جهان می‌خواهد صدای اعتراض‌شان را به صدور این حکم و این‌گونه حکم‌های انتقام‌جویانه از سوی رژیم بلند کنند.
نرگس محمدی نمونه‌ای از نقض گستردهٔ حقوق بشر، آزار جنسی، و شکنجهٔ فعالان راه آزادی در زندان‌های جمهوری اسلامی است. زندان‌های ایران امروز اسارتگاه‌هایی‌اند مملو از زنان پیکارجو و رزمنده‌ای که با اتهام‌هایی واهی و فقط به‌دلیل مبارزه با استبداد حکم‌های طولانی‌مدت حبس‌‌شان را در زندان‌های رژیم جمهوری اسلامی با رنج و بیماری و تحقیر و اهانت سپری می‌کنند. فریاد اعتراض زنان رزمنده را باید به گوش جهانیان رسانید، زنانی که با تحمل شکنجه، تجاوز، تحقیر، و توهین بیشتر و جابه‌جا شدن‌های مستمر از جاهایی بد به جاهایی بدتر در افشای رفتارهای ضد بشری کارگزاران حاکمان مستبد در زندان‌های ایران از کوچک‌ترین روزنه‌ها و فرصت‌ها استفاده می‌کنند. نباید در برابر رنج و دلیری و مبارزه‌شان، در برابر سپری شدن زندگی‌شان در زندان‌های رژیم جهل و جنایت سکوت کرد. با فریادهای دلیرانهٔ اعتراض‌های آنان هم‌صدا شویم.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44076

تشکیل پرونده درباره انتشار ویدیوهای دختران ایرانی توسط یک شهروند چینی

پس از انتشار ویدیوهایی توسط یک «شهروند چینی مقیم ایران» از معاشرت و ارتباطش با چندین دختر ایرانی و ادعای رابطه با برخی از آنها، احمد خسروی، رییس مرکز اطلاع‌رسانی نیروی انتظامی، از تشکیل پرونده در این باره خبر داد.دستگیری سارقان محلات پایتخت - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

خسروی گفت که این پرونده به صورت مشترک «در دو پلیس تخصصی نیروی انتظامی» تشکیل شده است.

او توضیح بیشتری درباره محل سکونت و مشخصات این فرد نداد. انتشار گزارش‌ها درباره این فرد در شبکه‌های اجتماعی بازتاب داشته است.

بر اساس این گزارش‌ها، این مرد چینی فیلم‌هایی از معاشرت با چند دختر ایرانی منتشر کرده و مدعی شده که با آنان رابطه جنسی داشته است.

او همچنین نوشته: «با ۵۰ دلار در ایران می‌شود هر کاری کرد.»

فیلمی نیز منتسب به این فرد منتشر شده که او ضمن عذرخواهی می‌‌گوید این فیلم‌ها را پاک کرده است.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44074

خبرنگار زن فائزه مومنی از سوی حراست مرکز واکسیناسیون، مورد ضرب و شتم قرار می گیرد

فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران خواهان پایان سرکوب فعالین رسانه در ایران می شود
روز دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰، خبرنگار زن فائزه مومنی از سوی مأمور حراست در مرکز واکسیناسیون مجموعه ساعی – تحت نظر دانشگاه علوم پزشکی بهشتی – مورد ضرب و شتم قرار گرفت.مقاومت این خبرنگار در برابر خواست غیرقانونی مأمور حراست، به ضرب و شتم، شکستگی انگشت و جراحی دست او منجر شد.

مقاومت این خبرنگار در برابر خواست غیرقانونی مأمور حراست، به ضرب و شتم، شکستگی انگشت و جراحی دست او منجر شد. مامور حراست، خواهان پاک کردن مصاحبه های انجام شده او بود.

در جریان یک گفتگوی تلویزیونی، فائزه مومنی به شرح واقعه پرداخته و تصریح می کند که جهت تهیه گزارشی از روند کار به مرکز واکسیناسیون رفته بوده است.

این خبرنگار زن می گوید، «کارت خبرنگاری ام را درآوردم و به افراد محل نشان دادم و گفتم من خبرنگار هستم، می خواهم در مورد مشکلات شما گزارش تهیه بکنم. آنها هم خیلی استقبال کردند. من را به بازرس وزارت بهداشت ارجاع دادند و گفتند که سئوالاتت را می توانی از ایشان بپرسی. من با ایشان مصاحبه کردم. بازرس وزارت بهداشت، البته با یک محدودیتی صحبت کرد».

فائزه مومنی سپس صحنه برخورد و ضرب و شتم مأمور حراست در مرکز واکسیناسیون را اینگونه تصویر می کند، «من یک ساعت و نیم در آنجا بودم. وقتی داشتم خارج می شدم‌،‌ حراست به من گفت موبایلت را به من بده، ویس ها را پاک کن. او گفت که غیرقانونی آمدی. من پاسخ دادم که غیرقانونی نیامده ام. مجوز دارم، کارت خبرنگاری دارم، اینجا جای عمومی است و با کسانی که مصاحبه کرده ام، رضایت داده اند. او موقع خروج من را گرفت. همزمان کیفم را که روی شانه راستم بود و دست من را می کشید که من را ببرد. با زور که دستم را از دست او آوردم بیرون، دیدم انگشتم خم شده و تا شده… من دستم شکسته بود همه اش به او می گفتم من دستم شکسته است، می گفت نه باید ویس ها را پاک کنی نمی گذارم بروی بیرون». (وبسایت حکومتی شهرآرا نیوز – ۲۹اردیبهشت ۱۴۰۰)

مقاومت این خبرنگار در برابر خواست غیرقانونی مأمور حراست، به ضرب و شتم، شکستگی انگشت و جراحی دست او منجر شد.
واکنش ها به ضرب و شتم خبرنگار زن در مرکز واکسیناسیون
وبسایت حکومتی رویداد ۲۴ نوشت، «یک دست شکسته و پین شده، دستمزد خبرنگاری است که رفت تا بنویسد و به ما بگوید که در مراکز واکسیناسیون چه می‌گذرد». (وبسایت حکومتی رویداد ۲۴ – ۲۹اردیبهشت ۱۴۰۰)

این واقعه، واکنش و اعتراض فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران را نیز در پی داشت. آنتونی بلانگر، دبیر کل فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران (IFJ)، در بیانیه‌ای خواستار محاکمه ضارب خبرنگار زن فائزه مومنی شد. او تأکید کرد: «دولت ایران باید به سرعت سرکوب رسانه‌ها را متوقف کند و به رویه محاکمه علنی روزنامه‌نگارانی که فقط وظیفه خود را انجام ‌می‌دهند، پایان بخشد».

پیش از این کریستف دولوار دبیر اول گزارش گران بدون مرز در رابطه با آزادی مطبوعات در ایران اعلام کرده بود: «از سال ۱۳۵۷ در ایران هزاران زن و مرد و بیش از بیست روزنامه نگار به دست دادگاه های ناعادلانه اعدام شده اند. اعدام زندانیان عقیدتی که در برگیرنده روزنامه نگاران نیز هست، تندروانه ترین گونه سرکوب آزادی بیان است. زمان آن فرا رسیده است که جمهوری اسلامی ایران به این مجازات سنگ دلانه و قرون وسطایی پایان دهد.» (گزارشگران بدون مرز – ۱۸ مهر ۱۳۹۹)



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44072

۱۴۰۰-۰۳-۰۷

نامه‌‌ای علیه فراموشی، گفت‌وگو با عفت ماهباز درباره نامه‌اش به همسر ابراهیم رییسی

«عفت ماهباز» که برادر و همسرش را در اعدام‌های دهه ۱۳۶۰ از دست داده و خودش هم ۷ سال را در زندان اوین همراه با شکنجه گذارنده است؛ در نامه‌ای خطاب به «جمیله علم‌الهدی»، همسر «ابراهیم رییسی»، از اعضای هیات مرگ اعدام‌های سال ۱۳۶۷، رییس فعلی قوه قضاییه و کاندیدای ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ پرسیده است: «چطور می‌تواند با آگاهی به اینکه همسرش قاتل بسیاری از ایرانیان است، نامزدی او را برای بالاترین مقام کشوری بپذیرد؟»

او در بخشی از نامه‌اش با این عبارت که «شوهر شما قاتل همسر من است»، خطاب به جمیله علم‌الهدی نوشته است: «خانم جمیله علم‌الهدی، از شما به عنوان همسر یک قاتل، پرسشی ساده دارم؛ من همسر یک اعدامی هستم. همسر ۳۵ ساله من شاپور، به دست شوهر ۲۸ ساله شما، اعدام شد. چه احساسی دارید از اینکه شوهر شما که قاتل همسر من است، می‌خواهد رییس‌جمهور همه مردم ایران شود؟»

عفت ماهباز در اول فروردین ۱۳۶۳، وقتی دانشجوی علوم آزمایشگاهی دانشگاه تهران و عضو سازمان پیشگام (سازمان دانشجویی وابسته به سازمان فداییان خلق ایران، اکثریت) بود، به همراه همسرش «علیرضا (شاپور) اسکندری»، عضو دیگر سازمان بازداشت شد. پنج سال بعد همسرش در مرداد ۱۳۶۷ اعدام شد و خودش در سال ۱۳۶۹ به عنوان مرخصی از زندان بیرون آمد.

ماهباز در اوایل دهه ۱۳۶۰ برادرش را نیز به نام «علی ماهباز» که عضو سازمان چریک‌های فداییان خلق، اکثریت بود، از دست داد. علی در مهر ۱۳۶۰ بازداشت و در ۲۸ آذرماه همان سال اعدام شد.

نامه او از سوی جمیله علم‌الهدی، مانند خیلی از نامه‌های دیگر به مسئولان و وابستگان‌ آن‌ها، بی‌پاسخ مانده است. وی در گفت‌وگو با ایران وایر می‌گوید: «وقتی بازداشت شدم، بیست و پنج سالم بود و الان که با شما حرف می‌زنم، زنی ۶۲ ساله هستم. من این نامه را در واقع برای اطلاع عموم مردم ایران نوشته‌ام. برای اینکه از آنچه بر سر زندانیان در دهه شصت آمد و فاجعه کشتار ۶۷ آگاه شوند. برای آنکه وقایع دهه ۶۰ فراموش نشود؛ برای اینکه فراموش نشود و دوباره این فجایع در تاریخ تکرار نگردد.»

ادامه این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

***

-چگونه شما و همسرتان بازداشت شدید؟

من و همسرم شاپور (علیرضا) جزء فداییان اکثریت بودیم و مثل همه نیروهای جوان انقلابی آن روزها پر از شور و اشتیاق به میهن‌مان، برای برقراری برابری و عدالت اجتماعی تلاش می‌کردیم. همسرم علیرضا آن‌موقع فارغ‌التحصیل رشته مهندسی شیمی، از دانشگاه پلی تکنیک بود. من هم دانشجوی رشته علوم آزمایشگاهی، دانشگاه علوم پزشکی تهران بودم و طبیعتا همچون بسیاری از دانشجویان دیگر، در لیست اخراجی‌های دانشگاه قرار گرفتم. اولین‌بار شاپور در سال ۱۳۶۰ همچون بسیاری دیگر از جوانان، بی هیچ دلیلی در خیابان بازداشت شد. ۴ ماه در زندان بود و در این مدت من و خانواده‌اش نمی‌دانستیم، آیا او زنده است و اگر زنده است، کجاست. آن‌موقع اسامی کسانی که روزانه اعدام می‌شدند، در رادیو و تلویزیون اعلام می‌شد. در یکی از غروب‌های تهران، نام علیرضا اسکندری در تلویزیون جزء لیست اعدامی‌ها خوانده شد. فردا صبح به اوین رفتم. دم باجه اوین، از ماموری درباره همسرم علیرضا اسکندری پرسیدم و اینکه کجاست؟ مامور طوری که من هم بشنوم، با صدای بلند از همکارش پرسید: «خانمی که شوهرش را دیروز اعدام کردیم، از ما جایش را می پرسد» و بلند خندید.

این‌گونه با من و نسل من در دهه ۶۰ برخورد می‌شد. البته من دست از جست‌وجو نکشیدم و به پزشک قانونی و بیمارستان‌ها برای یافتن نشانی از او رفتم. نهایتا شاپور بالاخره در همان سال ۶۰ به خانه برگشت. اما در روز اول فروردین ۱۳۶۳ من و همسرم هر دو در میان امام حسین دستگیر و به زندان اوین منتقل شدیم.

-دلیلی که برای دستگیری‌تان عنوان کردند، چه بود؟

در اوایل انقلاب هرکس دگراندیش بود و اعتقادی به‌جز جمهوری اسلامی داشت، دستگیر می‌شد. من و همسرم جزء گروه مسلح نبودیم و اعتقادی هم به مبارزه مسلحانه نداشتیم. فعالیت ما در گروه فداییان خلق، فعالیت فرهنگی تعریف می‌شد. البته این حرف من به معنای تایید اعدام‌های دیگر نیست. به هیچ وجه، اعدام‌های آن زمان قابل تایید نیست. بسیاری از کسانی که سازمان آن‌ها به مبارزه مسلحانه اعتقاد داشتند، اما خودشان دست به سلاح نبرده بودند. اکثر کسانی که با آن‌ها هم‌بند بودم، دانشجویانی بودند که با کیف و کتاب در تظاهرات دستگیر شد‌ه بودند. من، برادرم علی را در ابتدای شروع اعدام‌ها از دست دادم، او جزء گروه فداییان اکثریت خلق و پزشک بود؛ می‌خواست به جبهه برای کمک به زخمی‌ها برود. اما برای آن‌هایی که حکم زندان و اعدام می‌دادند، این چیزها مهم نبود. همین که برادرم جور دیگری فکر می‌کرد، برایشان ناخوشایند بود. او را در محل کارش در مهر ۱۳۶۰ دستگیر و در ۲۸ آذر اعدام کردند.

-در مدتی که در زندان اوین بودید، اجازه ملاقات یا تماس تلفنی با همسرتان را داشتید؟

۱۱ ماه اول در سلول انفرادی یا سلول‌های چند نفره بودم. در آن مدت همسرم خیلی شکنجه شد. این‌ها را من بعد از اینکه از زندان بیرون آمدم، از طریق هم‌بندی‌هایش شنیدم. اما اولین ملاقات ما بعد از ۱۱ ماه در اتاقی با حضور چند پاسدار به مدت ۱۵ دقیقه صورت گرفت. من آن روز جلوی پاسدارها جسارت کردم و شاپور عزیزم را در آغوش گرفتم و گفتم که چقدر دوستش دارم. بعد از آن تا زمانی که در مرداد ۱۳۶۷ اعدام شود، حدود ۶ تا ۸ بار از پشت شیشه در سالن ملاقات، یکدیگر را ملاقات کردیم. نامه‌هایی هم می‌توانستیم برای هم بنویسیم. البته طبق چارچوب زندان و در حد ۴-۵ خط. من نامه‌های خودم و شاپور را در کتاب خاطراتم (فراموشم مکن) که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، چاپ کردم.

– آیا قبل از اعدام همسرتان توانستید او را ملاقات کنید؟

آخرین دیدار ما روز ۷ تیر ۱۳۶۷ پشت شیشه و با حضور پاسدارانی در سالن ملاقات بود. هر دو می‌دانستیم که این آخرین دیدار است؛ چون در ۶ خرداد ۱۳۶۷ چند نفر از دوستان نزدیک‌مان که حکم حبس ابد داشتند، اعدام شدند. آن روز، حرف‌های ما رو به شیشه‌ای که وسط‌مان قرار گرفته بود، شبیه وداع آخر بود. حتی شانس بغل گرفتن و بوسیدن را برای آخرین بار از ما گرفتند. شاپور جزء اولین سری از زندانیان در فاجعه کشتار ۱۳۶۷ در پنج مرداد به همراه تعداد دیگری از زندانیان سیاسی اعدام و در گورهای دسته‌جمعی خاوران به خاک سپرده شد.

-چه زمانی و چطور متوجه اعدام همسرتان شدید؟

زندانبان و مسئولان زندان به‌گونه‌ای عامدانه، اخبار اعدام عزیزان‌مان را با هدف شکستن‌ روحیه‌مان به گوش ما می‌رساندند. اما اینکه من مشخصا چطور خبر اعدام همسرم را شنیدم، باید بگویم از مرداد تا آذر ۱۳۶۷ ملاقات‌ها با خانواده‌ها قطع بود. بعضی از خانواده‌ها حتی امید داشتند که بچه‌هایشان با قول‌های برخی از مسئولان آزاد شوند، برخی از زندانیان، حکم‌شان تمام شده یا در حال تمام شدن بود. من خبر اعدام شاپور را در آذر ماه ۱۳۶۷ در ملاقات با خانواده‌ام متوجه شدم. در واقع در آذرماه هر خانواده‌ای به عزیز زندانی خود می‌گفت؛ چه کسی و یا کسانی را اعدام کرده‌اند. ما در درون زندان و خانواده‌ها بیرون زندان، این‌گونه از غم و درد در هم فرو ریختیم؛ اما نشکستیم و دوباره به زندگی خود در زندان ادامه دادیم و به آن‌ها نه گفتیم و از سازمان‌ اعلام انزجار نکردیم.

دو سال و نیم پس از اعدام شاپور، در سال ۱۳۷۰ به خانواده همسرم گواهی فوت فرزندشان داده شد، تاریخ فوت او پنجم مردادماه ۱۳۶۷ اعلام شده بود و ما این‌گونه تاریخ دقیق فوت او را فهمیدیم.

-به خانواده آقای اسکندری خبر اعدام را چگونه داده بودند؟

زندانیان دو ساک لباس داشتند، ساک‌هایی که از فروشگاه زندان خریداری شده بود. یکی ساک لباس‌های دم دستی‌ بود و دیگری ساک لباس‌های فصل بعدی بود. آن روزها کمیته‌های محل با خانواده‌ها تک‌تک تماس گرفته بودند و خواسته بودند که به زندان اوین بروند. حتی نگفته‌ بودند که دلیل این دعوت چیست. در نظر بگیرید؛ پدر و مادر پیری یا همسری با امید خبری از عزیزش تا پشت در زندان می‌رفت و آنجا ساکی را دستش می‌دادند و می‌گفتند فرزندت مفسد بوده، اعدامش کردیم؛ این هم لباس‌هایش. بعد هم با توپ و تشر می‌خواستند تا مراسم عزاداری برگزار نشود. حتی قبر فرزند یا زن و شوهرشان هم مشخص نبود. تنها سهم خانواده ساک لباسی بود که بوی تن آن‌ها را می‌داد. من هنوز پیراهنی که تن همسرم بوده را دارم. این‌ها را نمی‌گویم که ناراحت شوید. این‌ها را می‌گویم که جنایت‌ها فراموش نشود، که تکرار نشود؛ اما متاسفانه بسیاری از مردم میهن ما، از این فجایع بی‌خبرند. باز هم متاسفانه هر دهه هم از این فجایع تکرار می‌شود، سال ۱۳۸۸ به طریقی، سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ هم به شکل دیگر تکرار شده است.

-پس شما نمی‌دانید که همسرتان کجا به خاک سپرده شد؟

چرا تقریبا می‌دانم کجای خاوران به خاک سپرده شده. خانواده‌ها و مادران شبانه با دستان خودشان خاک‌ها را کنار زدند و گورهای دسته‌جمعی را دیدند. دیده بودند بچه‌هایشان ۵-۶ تایی در چاله‌هایی به خاک سپرده شدند. بدن و چهره‌هایشان را دیده بودند. البته در سال ۱۳۶۰ اوضاع فرق داشت؛ بعد از اینکه برادرم را اعدام کردند، شماره قبر به ما دادند و گفتند ردیف چهارم شماره ۶۸. ما دقیقا می‌دانستیم او را در کجای خاوران به خاک سپرده‌اند. اما بعدها همه آن‌هایی را که در خاوران به خاک سپرده بودند، با بولدوزر زیر رو کردند.

-در نامه‌تان به همسر ابراهیم رییسی به شکنجه‌های سال ۱۳۶۷ اشاره کردید، کمی درباره آن می‌گویید.

قبل از جواب به این سوال بگویم که چند سال اول، در شکنجه و اعدام بین مرد و زن هیچ فرقی نمی‌گذاشتند. اما در اواخر سال ۱۳۶۳، آیت‌الله «منتظری» در نامه‌ای به «خمینی» با آوردن دلایل مذهبی خواست تا اعدام زنان لغو شود. البته در سال ۱۳۶۷ با حکم ویژه، زنان مجاهد هم اعدام شدند. دوست نزدیک من، «فاطمه مدرسی تهرانی» که با نام «فردین» معروف بود نیز در ۶فروردین۱۳۶۸ با حکم ویژه اعدام شد. در طی سال‌های قبل، مرتب او را به بازجویی می‌بردند تا از حزبش اعلام انزجار کند که او نپذیرفت و اعدامش کردند.

اما موضوع شکنجه من و بقیه، برمی‌گردد به شهریور سال ۱۳۶۷؛ یعنی همان‌موقع که دسته‌دسته مردان زندانی را اعدام می‌کردند، زنان را هم به شکل دیگری شکنجه و آزار می‌دادند. من و چند زن چپ زندانی دیگر در شهریور ماه از زندان، تک به تک به دادگاه برده شدیم. سوال‌هایی مانند نام و نام‌خانوادگی و اینکه مسلمان هستیم، پرسیده شد که من در جواب گفتم: «پدر و مادرم مسلمان هستند.» سوال دیگر این بود که «آیا نماز می‌خوانید؟» جواب من «نه» بود. سوال دیگر «به چه گروهی تعلق داری؟»؛ جواب دادم: «فداییان خلق اکثریت»؛ پرسیدند: «سازمانت را قبول داری؟» گفتم: «بله»؛ بعد از چند سوال، قاضی حکم داد که ما روزی پنج بار در وعده‌های نماز شلاق بخوریم. بعضی از زن‌ها در اعتراض به این حکم اعتصاب غذای خشک کردند، خیلی‌ها رگ گردن یا دست‌شان را زدند. آن شلاق‌ها اثرات خیلی بدی روی روح و روان ما گذاشت. من بعد از زندان برای یک دوره طولانی نزد روان‌شناس می‌رفتم. اصلا برای من و امثال من که زندان دهه ۶۰ را تجربه کرده بودیم، فراموشی آن شرایط آسان نبود و هنوز هم پس از سال‌ها، وقتی صدای‌ «آهنگران» و یا صدای قرآن و اذان را می‌شنوم، یاد شلاق خوردن خودم می‌افتم و حالم بد می‌شود.

-در آن سال‌ها امکان دیدار خانواده‌های زندانیان با افراد هیات مرگ یا مسئولان بود؟ یا وقتی خودتان آزاد شدید به سراغ آن‌ها یا کسی مثل ابراهیم رییسی رفتید؟

آقای رییسی آن روزها در مقامی بود که کسی نمی‌توانست با او ملاقات داشته باشد. او در ۲۰ سالگی جزء کسانی شده بود که با فرمان خمینی دستور قتل و شکنجه می‌دادند. ما حتی نمی‌توانستیم به او نزدیک شویم. من در سال ۱۳۶۰ وقتی همسر و برادرم در زندان بودند، برای پیگیری وضعیت آن‌ها با برخی از خانواده‌ها به جلوی مجلس می‌رفتیم تا با نمایندگانی برای پیدا کردن عزیزانمان صحبت کنیم. «مهدی کروبی» آن موقع رییس وقت مجلس بود و یکی از کسانی بود که با او دو بار دیدار کردیم. یادم است او به حرف‌هایمان گوش کرد و قول پیگیری داد و اظهار امیدواری کرد و گفت: «فرزندان‌مان به خانه و نزد خانواده‌هایشان باز خواهند گشت.»

دلم می‌خواهد اینجا از زنده یاد «توران شریفی» هم بگویم که آن زمان «فرزین»، فرزندش اعدام شده بود؛ اما در کنار ما برای دادخواهی می‌آمد، هم از مسئولان پاسخی برای اعدام فرزندش می‌خواست و هم پاسخی برای زندانی شدن فرزندان دیگر. من آن زمان ۲۲ ساله بودم و الان که با شما حرف می‌زنم، زنی ۶۲ ساله هستم.

-در حرف‌های خود گفتید سال ۱۳۶۹ از زندان به مرخصی آمدید، یعنی بعد از مرخصی دیگر به زندان بازنگشتید؟

بعد از اعدام‌های دسته‌جمعی فشارهای بین‌اللملی و سازمان ملل برای آزادی زندانیان زیاد شد. دو سال طول کشید تا ما آزاد شویم. البته مسئولان زندان بارها به ما گفتند شما یک مشت زن هیچ‌کاره هستید. اساسا پشیمان بودند که ما را اعدام نکرده‌اند. خودشان می‌گفتند ما راحت می‌توانستیم از دست شما نیز خلاص شویم.

۱۸۰ زن زندانی بودیم که حاضر نشدیم از سازمان و اهداف‌ خود اعلام انزجار کنیم. با فشارهای بین‌المللی حاضر شدند دسته‌دسته به ما چند روزی مرخصی بدهند. گفتند که تقاضای مرخصی ۱۰ روزه بنویسیم. من هم نوشتم. من را در سال ۱۳۶۹ به مرخصی فرستادند با دو ضامن و سندهایی که هر کدام از اعضای خانواده گذاشته بودند، بیرون آمدم. بعد از ۱۰ روز برادرم به زندان رفت و ۱۰ روز دیگر هم مرخصی تمدید شد. چند باری این تمدیدها صورت گرفت تا اینکه من و چند هم‌بندی سابق با هم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که چرا باید هر بار رنج تمدید مرخصی را به دوش عزیزان‌مان بیندازیم؛ آن‌ها که آدرس‌ خانه‌های ما را دارند و هر وقت بخواهند می‌توانند به سراغ ما بیایند. این‌گونه بود که دیگر مرخصی را تمدید نکردیم و آن‌ها هم سراغ‌ ما نیامدند. آزادی‌ ما در واقع با قطره قطره آزار و اذیت و اضطراب صورت گرفت.

-وقتی از زندان بیرون آمدید، چه کار کردید و چه شد که تصمیم به ترک ایران گرفتید؟

در زندان که بودیم، امید به آزادی داشتیم؛ امید به اینکه یک روز از زندان بیرون می‌آیم و دوباره زندگی خود را از سر می‌گیریم. اما جالب است که وقتی بیرون آمدم، تازه دانستم که چه بر سرم چون آوار فروریخته است. جای خالی همسرم را تازه احساس می‌کردم. هر جا می‌رفتم، جای خالی او به شدت آزارم می‌داد. خیلی سخت بود. من از اهالی شهر زیبای «لنگرود» هستم و چون بسیاری از اهالی آنجا عاشق ساحل «چمخاله» بودم. در زندان اسم دیگرم چمخاله بود. اما وقتی بعد از آزادی از زندان به آنجا رفتم، یک ساعت هم نتوانستم در کنار آن ساحل زیبا تاب بیاورم. با تمام وجودم می‌جنگیدم که دوباره بتوانم زندگی کنم. دوره درمانم را با روانشناس شروع کردم. کتاب خاطراتم را درباره روزهای زندان نوشتم که کمی سبک‌تر شدم. اما با وجود اینکه کتاب را نوشتم و بارها ویرایش کردم؛ اما الان هر وقت که دوباره می‌خوانم اشکم برای آن عفت جوان داخل کتاب «فراموشم مکن» سرازیر می‌شود.

دو ماه بعد از بیرون آمدن از زندان به کمک دکتر «جلیل مستشاری» به سرکار رفتم. ایشان به زندانیانی چون من کمک کردند تا بعد از زندان بتوانیم کار کنیم. داشتن شغل و هویت اجتماعی بعد از زندان به امثال من کمک زیادی کرد تا بتوانیم دوباره هویت خود را به عنوان انسانی آزاد زودتر به دست آوریم. دو سال و نیم بعد از آزادی تصمیم گرفتم از ایران خارج شوم و به آلمان آمدم.

-هدف‌تان از نوشتن نامه‌ به جمیله علم‌الهدی چه بود؟ حتما احتمالش را می‌دادید که جوابی از او مانند صدها نامه نوشته شده دیگر نخواهید گرفت.

نامه‌ای که من نوشتم نه برای خانم جمیله، بلکه برای جمیله‌های کشورم است؛ برای زنان و مردان جوانی که اطلاع ندارند، چه بر سر زندانیان در دهه ۶۰ در زندان‌های ایران آمد. برای این نوشتم که فراموش نشوند، برای این فراموش نشوند که تکرار نگردند؛ من و امثال من که دنبال دادخواهی جنایت‌های آن سال‌ها هستیم، هنوز منتظر جوابیم. من این نامه را برای آگاهی مردم میهن‌مان نوشتم، امیدم و مخاطب اصلی من نسل جوان است تا شاید جلوی کشتارهای هر چند سال یک بار در ایران گرفته شود. ما دادخواهان به امید روزی در میهن‌مان ایران هستیم که دیگر زندان و شکنجه و اعدام وجود نداشته نباشد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44057

اعدام یک زن ۴۱ ساله در یزد به اصرار یک عضو سپاه پاسداران

حکم اعدام یک زن ۴۱ ساله در زندان مرکزی یزد به اجرا درآمد. این حکم با اصرار عموی مقتول که یک عضو سپاه پاسداران است صورت گرفت.تصویر لینک

به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام به نقل از سازمان حقوق بشر ایران، سحرگاه یکشنبه ۲ خرداد حکم اعدام یک زن بنام کبری فاطمی ۴۱ ساله پس از تحمل ۶ سال حبس در زندان یزد به اجرا درآمد.

بر اساس این گزارش کبری فاطمی ۴۱ ساله با اتهام قتل همسرش به اعدام محکوم شده بود.

وی از سال ۹۴ با همین اتهام در زندان بود و خانواده مقتول قرار بود که رضایت بدهند اما عموی مقتول که یکی از اعضای سپاه پاسداران است تاکید داشت که حکم باید اجرا شود و ما از جانب خانواده مقتول دیه نمی خواهیم!

در این گزارش آمده است کبری فاطمی سه سال بود که ازدواج کرده بود و فرزندی هم نداشت اما اختلافات خانوادگی منجر به قتل همسرش شد.

اجرای حکم اعدام این زن زندانی در هیچکدام از رسانه های رسمی حکومتی اعلام نشده است.

با احتساب اجرای حکم اعدام این زندانی، از ابتدای سال جاری ۱۴۰۰ تا کنون دستکم ۳۲زندانی اعدام شده اند. این درحالیست که بسیاری اعدامها بصورت مخفیانه صورت میگیرد و هیچکس از وقوع آنها با خبر نمی شود.

در سال ۱۳۹۹ دستکم ۱۱ زن در زندانهای ایران اعدام شدند.

کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام اعلام میکند: ما با مجازات اعدام، در همه شرایط و بدون استثنا مخالف هستیم. مجازات اعدام ظالمانه ترین، غیرانسانی ترین و تحقیرآمیزترین نوع مجازات است و حق حیات که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است را نقض میکند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44055

نمایش تصویر غیر واقعی از زنان در آثار سینمایی، نوعی خشونت فرهنگی علیه آن ها است

رویا افشار بازیگر سینما که سال گذشته با بازی در فیلم سینمایی «مامان» برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره فیلم فجر شد معتقد است بی‌ربط بودن کاراکترهای زن در آثار سینمایی با واقعیت، خود خشونت فرهنگی علیه زنان است.نمایش تصویر غیر واقعی از زنان در آثار سینمایی، نوعی خشونت فرهنگی علیه آن ها است

رویا افشار بازیگر سینما و تئاتر در گفت‌وگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: برخوردی که سینمای ما با زن دارد همان برخوردی است که در جامعه با آن صورت می‌گیرد و همانطور که در جامعه با وجود هویتی که دارد قرار نیست هویتی برایش تعریف شود در سینما هم قرار نیست پرداخت درستی به شخصیت‌های زن داشته باشیم.

افشار تصریح کرد: اگر پرداختی به معضلات زنان در سینما صورت گیرد بسیار اندک و انگشت‌شمار است و تنها سینماگرانی به این موضوع پرداخته‌اند که خیلی مستبد نگاه می‌کنند و باقی پرداخت‌ها کاملاً ساده‌انگارانه و پیش پا افتاده است. منظور من از فیلمسازان با نگاه مستبد به جامعه روشنفکر سینماگر ما برمی‌گردد که چون جامعه ما در شرایطی خاص قرار دارد افراد در حوزه‌های مختلف تفکر سعی دارند استبدادی عمل کنند تا در هر جریان فکری حل نشوند و یا جریان‌های مختلف آن‌ها را به نفع خود مصادره نکنند.

این بازیگر در ادامه گفت: در دوران جنگ تحمیلی وقتی قرار بود از بزرگی یک شهید در اثری سینمایی بگوییم به سراغ مادر یا همسرش می‌رفتیم و اجر و قربی که این مادر و همسر داشتند به شهید وجهه‌ای نورانی‌تر می‌داد اما تمام پرداخت‌های ما به شخصیت زنان در همین محدوده باقی ماند و این در حالی است که ما علاوه بر مادران و همسران شهدا در حوزه‌های مختلف زنان کارگر، متخصص، پزشک و… بسیاری داریم که متأسفانه سینمای ما توجهی به آن‌ها ندارد چرا که سینما امروز به یک هنر سفارشی تبدیل شده است.

0 تا 100 طراحی لباس را بصورت آنلاین یاد بگیرید
0 تا 100 طراحی لباس را بصورت آنلاین یاد بگیرید

پیشنهاد امروز
yektanet-logo-sign
او افزود: نه تنها سینما که هر هنر دیگری می‌تواند به معضلات جامعه بپردازند و نقشی سازنده داشته باشد و سینما هم با نگاهی درست به مردم و جامعه می‌تواند در حل مشکلات و معضلات سازنده عمل کند. خشونت علیه زنان تنها برخورد فیزیکی محسوب نمی‌شود، قرار نیست حتماً زنی را در آتش بسوزانند یا با چاقو تهدیدش کنند که بگوییم خشونتی علیه زنان رخ داده، خشونت می‌تواند برخوردهای غیرانسانی باشد. زن را اگر به عنوان انسان نگاه نکنیم محدودیت‌هایی برای او قائل می‌شویم و اگر همین نگاه را به مرد هم داشته باشیم برای او محدودیت‌هایی قائل خواهیم شد که در رفتار، گفتار، شغل و هویت اجتماعی‌اش تأثیرگذار است و این محدودیت‌ها منجر به برخوردهای این دو با هم می‌شود که تا امروز در جامعه ما منجر به کنار گذاشتن زن یا نپرداختن به مسائل آن شده است.

بیشتر بخوانید:
اخبار مهم امروز گروه فرهنگ و هنر برنا
فتحعلی اویسی و امیر جعفری در تلویزیون
بازیگر فیلم سینمایی «سرکوب» در ادامه تأکید کرد: در سینمای ما شاید چند اثر معدود را بتوان نام برد که آثاری به یاد ماندنی و تأثیرگذار در حوزه خشونت علیه زنان هستند. فیلم «عروس آتش» یکی از این آثار است. فیلمی که خسرو سینایی نگاهی فوق‌العاده به مسئله‌ مطرح شده در فیلم دارد و مشخص است که او جامعه را با نگاهی تحلیلی بررسی کرده و به کشف معضلاتش رسیده و حال با نگاهی هنری اثری درخشان و در خور ساخته است. متأسفانه ما امروز در آثار سینمایی‌مان موضوعات را سخیف می‌کنیم و هنگامی که به سراغشان می‌رویم هم نگاهی سازنده نداریم. وقتی زن را در اکثر آثار سینمایی با اجبار هویت بخشیدن به خانواده یا ارتباط سکانس‌ها وارد قصه می‌کنیم و هیچ باری از درام را به دوشش نمی‌اندازیم خود یک خشونت فرهنگی علیه زنان می‌تواند به حساب بیاید و به نظر من در هنر سفارشی این خشونت را می‌توان به وضوح دید. پرداختن به شخصیت زنان در آثار سینمایی به طوری که هیچ ربطی به جامعه ندارند را هم می‌تواند مصداق خشونت علیه زنان دانست.​



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44053

بخش اعظمی از ماجرای خشونت علیه زنان به ساختار فرهنگی معیوب برمی‌گردد / نقد قانون را در آثار سینمایی‌مان کمتر شاهد هستیم

بهنام بهزادی کارگردان فیلم‌های سینمایی «تنها دو بار زبخش اعظمی از ماجرای خشونت علیه زنان به ساختار فرهنگی معیوب برمی‌گردد / نقد قانون را در آثار سینمایی‌مان کمتر شاهد هستیمندگی می‌کنیم»، «قاعده تصادف» و «وارونگی» با اشاره به اینکه سینمای ایران با محدودیت‌های بسیاری مواجه است،

تأکید کرد که این محدودیت‌ها باعث شده تا فیلم‌ها نتوانند با صراحت به موضوع مورد نظر بپردازند و به همین دلیل به استعاره و کنایه روی آورده‌اند.

بهنام بهزادی کارگردان سینما در گفت‌وگو با خبرنگار برنا، در پاسخ به این پرسش که آیا در آثار سینمایی ما کاراکترهای زن به آنچه که در جامعه می‌بینیم شباهتی دارند یا خیر، گفت: من به یک نگاه کلی و عمومیت بخشیدن یک مفهوم به کلیت سینما اعتقادی ندارم. به طور کل یک مفهوم را نمی‌توان در یک تعریف کلی برای سینما مورد ارزیابی قرار داد که آیا پرداخت درستی در سینمای ما نسبت به آن صورت گرفته یا خیر. به نظر من در سینمای ایران برخی فیلم‌ها پرداخت درستی نسبت به کاراکتر زن داشته و برخی فیلم‌ها اینگونه نبوده‌اند.

yektanet.com

بهزادی درباره پرداختن به مبحث خشونت علیه زنان در سینمای ایران گفت: بخش مهمی از موضوع خشونت علیه زنان به جنبه‌های فرهنگی و بخش دیگر به مباحث قانونی مربوط می‌شود. تا امروز بخش عمده‌ای از این موضوع در سینمای ایران حول و حوش روابط فرهنگی آدم‌ها که نتیجه‌اش خشونت علیه زنان بوده، روایت شده که البته هنوز هم این بحث در سینمای ما جای کار دارد و می‌توان آثار سینمایی متعددی در این زمینه تولید کرد.

او افزود: جنبه کاملاً مغفول مانده این موضوع به بحث قانون برمی‌گردد و ما کمتر شاهد فیلم‌هایی هستیم که قانون را مورد انتقاد قرار داده باشند. پیش از پرداختن به این موضوع باید به نکته‌ای اشاره کرد؛ به صورت عمومی مسئله‌ای که وجود دارد این است که ما شاید در حقیقت باری را روی دوش سینما قرار داده‌ایم و مسئله‌ای را به آن تحمیل کرده‌ایم که فراتر از ظرفیتش است. طی این سال‌ها شاهد هستیم که سینما را مجبور کرده‌اند به مسائلی بپردازد که دیگر رسانه‌ها و هنرها کمتر توان و امکان پرداختن به آن موضوعات را داشته‌اند و همین اتفاق باعث شده ما سینما را رفته رفته به یک رسانه تبدیل کرده‌ایم و انتظاری که از آن داریم بسیار فراتر از حدی است که می‌توان از سینما انتظار داشت.

کارگردان فیلم سینمایی «وارونگی» در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: قطعاً سینما این قابلیت و پتانسیل را دارد که به موضوعاتی چون خشونت علیه زنان بپردازد اما باید بدانیم که سینما در وهله نخست یک هنر است و باید در همین حیطه حرکت کند ولی طی سال‌های گذشته به مرور انتظار و توقعی از آن به وجود آمده که گویا موظف است مسائلی را مطرح کند که بسیاری از آن‌ها جایگاه‌ طرحشان در سینما نیست و زمینه‌های دیگری را برای مطرح شدن می‌طلبند اما به دلیل نبود شرایط و عدم امکان نقد قانون این بار روی دوش سینما افتاده و باعث شده در نهایت با سینمایی مواجه باشیم که چون نمی‌تواند با صراحت مسئله‌اش را مطرح کند به صورت استعاری و با کنایه به موضوعات می‌پردازد و فیلم‌ها کاملاً به آثاری تبدیل شده‌اند که فقط مشغول کنایه و غُر زدن هستند و نهایتاً گلایه می‌کنند و اصلاً مشخص نیست مخاطبان این آثار چه کسانی هستند.

بیشتر بخوانید:
بررسی «ایده‌های جدید ،فیلم‌های جدید» در 37-20
آغاز نشست‌های سینماگران ایرانی در جشنواره فیلم کوتاه تهران از امشب
بهزادی تصریح کرد: سینمای ما با محدودیت‌های بسیاری مواجه است و علاوه بر وزارت ارشاد و دیگر نهادهای فرهنگی متأسفانه امروز به جایی رسیدیم که قوه قضاییه هم به مسئله نظارت بر فیلم‌ها ورود کرده و مستقیماً درباره اکران یا عدم اکران آن‌ها تصمیم‌گیری می‌کند. این شرایط و ممیزی‌های متعدد از اصلی‌ترین عوامل تبدیل کردن سینما به رسانه‌ای برای کنایه و غُر زدن است و می‌بینیم هنر هفتم در کشور ما به سمتی رفته که کارکرد اصلی خود را از دست داده و از هدف اصلی‌اش دور شده است و حتی توان پرداختن به مسائلی چون خشونت علیه زنان را ندارد.

این کارگردان در پایان تأکید کرد: بحث خشونت علیه زنان را در جامعه‌مان موضوعی کاملاً جدی می‌دانم که همانطور پیش‌تر تأکید کردم به اعتقاد من بخش اعظمی از این ماجرا از یک ساختار فرهنگی معیوب می‌آید که در آن انسان‌ها دانسته یا نادانسته علیه زنان دست به خشونت می‌زنند. خشونت علیه زنان دامنه گسترده‌ای دارد و به شکل کلامی، فیزیکی و… می‌توان این خشونت را در جامعه شاهد بود که متأسفانه ما تقریباً درباره همه این مباحث به لحاظ فرهنگی آگاهی‌بخشی اندکی داریم و به لحاظ حقوقی نیز قوانین بازدارنده‌ای را شاهد نیستیم.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44051

تحویل هزار و 450 شناسنامه برای فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مرد خارجی/90 هزار نفر پیش ثبت نام کردند/ از زمان تشکیل پرونده تا استعلام و صدور شناسنامه 3 ماه زمان لازم است ت ت

اجتماعی
مدیرکل اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور :
تحویل هزار و 450 شناسنامه برای فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مرد خارجی/90 هزار نفر پیش ثبت نام کردند/ از زمان تشکیل پرونده تا استعلام و صدور شناسنامه 3 ماه زمان لازم استتحویل هزار و 450 شناسنامه برای فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مرد خارجی/90 هزار نفر پیش ثبت نام کردند/ از زمان تشکیل پرونده تا استعلام و صدور شناسنامه 3 ماه زمان لازم است
ت ت
مهدی محمودی گفت: تاکنون حدود 1450 شناسنامه در کل کشور برای فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با اتباع صادر و تحویل داده شده است.

تحویل هزار و 450 شناسنامه برای فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مرد خارجی/90 هزار نفر پیش ثبت نام کردند/ از زمان تشکیل پرونده تا استعلام و صدور شناسنامه 3 ماه زمان لازم است
به گزارش منیبان؛ آیین‌نامه اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زن ایرانی با مرد خارجی در آخرین روز از اردیبهشت‌ماه سال ۹۹، تصویب شد. خبری که قرار بود خیال راحتی باشد برای آن‌ها که سال‌ها در فقدان هویت، از اصلی‌ترین حقوق انسانی خود محروم شده بودند اما از گوشه و کنارها و متقاضیان خبر می‌رسید که مدت زمان استعلام طولانی و به طورکلی برای تشکیل پرونده با مشکلاتی روبه رو هستند.

مهدی محمودی، مدیرکل اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور ضمن اشاره به فرایند صدور شناسنامه برای فرزندان حاصل از ازدواج مادران ایرانی با اتباع خارجی گفت: براساس قانون مصوب شده تمام فرزندانی که حاصل ازدواج مادران ایرانی با اتباع خارجی هستند، می‌توانند صاحب شناسنامه شوند و فقط کافیست والدین به دفاتر اتباع در استان‌ها مراجعه و ثبت نام کنند تا پس از طی تشکیل پرونده و استعلام‌ها بالافاصله شناسنامه برای فرزندشان صادر شود.

منظور از ضامن معتبر برای تسهیلات ازدواج چیست؟
تا کنون چند شناسنامه برای فرزندان با مادر ایرانی و پدر خارجی صادر شده است؟
۷ اشتباهی که زنان طلاق‌گرفته مرتکب می‌شوند
او درباره مدت زمان طی این فرایند تصریح کرد: از زمان مراجعه به دفاتر اتباع تا تشکیل پرونده و استعلام گیری سه ماه طول می‌کشد و بیشتر از این، زمان برای صدور شناسنامه به طول نمی انجامد.

محمودی در پاسخ به این سوال که تاکنون چند شناسنامه برای این فرزندان صادر شده است؟ گفت: تاکنون حدود 1450 شناسنامه در کل کشور برای فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با اتباع صادر و تحویل داده شده است.

او افزود: حدود 90 هزار پیش ثبت نام داشتیم اما پیش بینی ما این است به دلیل وجود ثبت نام‌های تکراری، عدد واقعی آن حدود 70 یا 75 هزار باشد و ما این تعداد مشمول دریافت شناسنامه داشته باشیم.

مدیرکل اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور در پایان تاکید کرد: از متقاضیان محترم درخواست دارم برای ثبت نام و تشکیل پرونده هرچه سریع‌تر به دفاتر ما مراجعه کنند همچنین از همکاران خود می‌خواهم به موضوع تشکیل پرونده‌ها سرعت دهند و مراجعی هم که باید پاسخ استعلام‌ها را اعلام کنند، در اعلام پاسخ‌ها تسریع داشته باشند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44049

واکنش پروانه معصومی به اظهارات داریوش ارجمند درباره زنان

پروانه معصومی بازیگر زن پیشکسوت سینما با تایید سخنان داریوش ارجمند درخصوص زنان گفت:«من هم ترغیب می کنم جوانان را که ازدواج کنند و خانواده تشکیل بدهند؛

همواره گفته ام و شعارم بوده است خانواده در اولویت قرار دارد. حرف های آقای ارجمند را تأیید می کنم؛ در درجه اول مادر بودن خیلی مهم است و فکر می کنم یک زن مادر نشود کامل نمی شود.
وی با اشاره به مقوله وزنه برداری که در جریان این اظهارنظر پیش آمده، خاطرنشان کرد: خیلی تصمیم شخصی است که خانمی برایش وزنه برداری بیشتر اهمیت داشته باشد. من نمی توانم درباره این مسئله اظهارنظری داشته باشم اما به اعتقاد من مادر بودن، اهمیت بیشتری دارد. من خیلی سروکار داشتم با کسانی که نتوانستند مادر بشوند و تلاش می کنند که باردار بشوند. »ه



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44047

آمار جدید مردان و زنان مجرد ایرانی / ۲.۵ میلیون مجرد از سن ازدواج عبور کردند

رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: از ۱۳ میلیون مرد و زن مجرد ایرانی ۲.۵ میلیون نفر آنان از سن ازدواج عبور کردند.آمار جدید مردان و زنان مجرد ایرانی / ۲.۵ میلیون مجرد از سن ازدواج عبور کردند

آمار جدید مردان و زنان مجرد ایرانی / ۲.۵ میلیون مجرد از سن ازدواج عبور کردند
به گزارش سلام نو به نقل از ایرنا، ئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با اشاره به آمار مردان و زنان مجرد ایرانی، گفت: از ۱۳ میلیون مرد و زن مجرد ایرانی ۲.۵ میلیون نفر آنان از سن ازدواج عبور کردند.

مراسم جشن مجازی ازدواج ‌دانشجویی شاخه نبات با حضور علیرضا زالی رئیس دانشگاه، حجت الاسلام والمسلمین مصطفی رستمی رییس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، امام هادی معاون دانشجویی و فرهنگی، حجت الاسلام والمسلمین فرهاد زاده مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه، دکتر پیری مدیر حوزه ریاست و جمعی از مسئولان عصر دوشنبه سوم خردادماه در تالار امام خمینی (ره) دانشکده پزشکی برگزار شد.

به گفته زالی کشور در آستانه سیاه چاله پیری قرار دارد و سرعت رشد سالمندی در کشور بسیار نگران کننده است که باید با یک نگاه عمیق ‌واستراتژیک در این راستا عمل کنیم.

رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ازدواج های دانشجویی را یکی از با ثبات و موفق ترین ازدواج ها برشمرد و گفت: امروز تشویق‌ و ترتیب جوانان به ازدواج از یک امر اجتماعی به یک ‌ضرورت اجتماعی بدل شده است.

زالی در این مراسم ضمن تبریک پیوند ۸۵ زوج دانشجوی دانشگاه ، تقارن این مراسم خجسته را با سوم خردادماه و سالروز آزادسازی خرمشهر به فال نیک گرفت و رشادت ها و حماسه آفرینی جوانان این مرز و بوم در دوران دفاع مقدس را بی بدیل و بی نظیر برشمرد.

وی خاطرنشان کرد: با تلاش نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، ازدواج های دانشجویی به یک سبک و سیاق در فرهنگ ایرانی مبدل شد.

yektanet-logo-sign
تبلیغ
درمان دائمی زود انزالی با تکنیک های نایاب!
درمان دائمی زود انزالی با تکنیک های نایاب!

مشاهده
رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ازدواج های دانشجویی را یکی از محکم ترین وپیوسته ترین و با ثبات ترین ازدواج ها برشمرد و با اشاره به مطالعات صورت گرفته در این خصوص گفت: پایین ترین میزان‌جدایی را در این مدل ازدواج شاهد هستیم. ازدواج های دانشجویی از ثبات بسیاری برخوردارند و از موفق ترین ازدواج ها محسوب می شوند .

وی با تاکید بر ضرورت تسهیل فرهنگ ازدواج در جامعه گفت: امروز تشویق‌ و ترتیب جوانان به ازدواج از یک امر اجتماعی به یک ‌ضرورت اجتماعی بدل شده است.

او ازدواج را قطعه ای وزین و ارزشمند از زندگی بشر ذکر کرد و تلاش موثر و کارآمد نهادهای مختلف در راستای ترغیب جوانان به ازدواج در سطح ملی را لازم برشمرد.

زالی پایداری و ثبات ازدواج های دانشجویی را نتیجه انتخاب درست و گزینش صحیح همسر در این دوران دانست و گفت: ذات و سلوک ‌زندگی دانشجویی خشوع و قناعت است زیرا دانشجو محدودیت‌ها و حداقل ها را پذیرفته است.

وی افزود: شخصیت دانشجوهمراه با ساده زیستی است و ازدواج دانشجویی باعث‌ افزایش عملکرد تحصیلی وحرفه ای دانشجویان می شود.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی خاطرنشان کرد: ازدواج دانشجویی در مطلوبترین سن صورت می‌گیرد و باعث بالندگی می‌شود.

زالی ضمن تقدیر از تمامی دست اندرکاران این برنامه، زوجهای دانشجو را به فرزنداوری تشویق کرد و به آنان نوید داد هر کدام از زوجها که گوی سبقت را در این راستا برباید از سوی هیئت رییسه دانشگاه هدیه ای نفیس اهدا می‌شود.

در ابتدای این مراسم امام هادی معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه ضمن قرائت غزلیاتی از حافظ به فضیلت ازدواج های دانشجویی اشاره کرد.

وی ضمن تبریک به دانشجویان نخبه و فرهیخته دانشگاه که امروز برای یک زندگی مشترک پیمان می بندند برای آنان آرزوی سعادت و خوشبختی و شادکامی کرد .

برگزاری اولین جشن ازدواج دانشجویی پس از پاندمی کرونا در دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی

حجت الاسلام والمسلمین مصطفی رستمی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها در این مراسم ضمن تبریک به دانشجویان گفت:ً این مراسم اولین جشن ازدواج دانشجویی پس از شیوع کروناست و این خط شکنی اتفاقی مبارک است که امیدواریم در کشور ترویج شود.

وی با اشاره به مطالعات صورت گرفته گفت : از بررسی ۳۰۰ هزار نفری که ازدواج دانشجویی داشتند میزان طلاق ۵/۸ درصد بوده است که از آمار کشوری بسیار پایین تر است.

رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به بیانات امام راحل سازگاری را نکته کلیدی در زندگی زوجین برشمرد و زوجها را به این امر دعوت کرد.
حجت الاسلام و المسلمین رستمی در ادامه از تشکیل ستاد ملی ازدواج دانشگاهیان خبر داد.

وی در خاتمه برای همه زوج های دانشجو توفیق و زندگی پر از معنویت و عشق و صفا و فرزندان صالح و عاقبت بخیری آرزو کرد.

خانواده بستر بندگی و پرستش خداوند است

در ادامه این مراسم حجت الاسلام والمسلمین سرلک نیز ضمن تبریک به زوج‌ها به بیان توصیه هایی به آنها پرداخت.

به گفته وی تشکیل خانواده راه و مسیری برای تکامل انسان است و انسان برای عشق و عاشقی به دنیا آمده است و این عاشقی در بستر خانواده شکل می گیرد.

وی خانواده را بستر بندگی و پرستش خدا برشمرد و به زوجهای دانشجو یاد آور شد که از این پس نگاههای محبت آمیز آنان به یکدیگر عین بندگی و عبادت است.

حجت الاسلام والمسلمین سرلک ضمن تبریک مجدد به زوجهای دانشجو تاکید کرد: جلوه عشق الهی در عشق به همسر است و اگر همسر خوبی باشید می توانید در سایر نقشها اعم از والدی، فردی، اجتماعی، حرفه ای نیز موفق باشید.

حجت الاسلام والمسلمین فرهاد زاده نیز در خاتمه این جشن معنوی ضمن بزرگداشت سالروز آزادسازی خرمشهر یاد و خاطره جوانان و شهدای هشت سال دفاع مقدس را گرامی داشت.

وی ضمن تبریک به زوجهای دانشجو توصیه هایی به آنان کرد و به معرفی بخش مشاوره امور زنان و خانواده نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه پرداخت.

حجت الاسلام والمسلمین فرهاد زاده در خاتمه این مراسم به صورت نمادین عقد ازدواج یکی از زوج های حاضر در مراسم را جاری کرد.

این مراسم به همت انجمن اسلامی و با مشارکت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه، معاونت دانشجویی و فرهنگی و حوزه ریاست و روابط عمومی دانشگاه برگزار شد.

در این مراسم از سوی ریاست دانشگاه به هر یک از زوجین ۲۰ میلیون ریال و از سوی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه مبلغ ۱۰ میلیون ریال و یک قلم کالا از سوی بنیاد احسان اهدا شد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44045

موج جدید شیوع کرونا در بند زنان زندان سپیدار اهواز

گزارشهای موثق از داخل ایران حاکی از شیوع موج جدیدی از ویروس کرونا در بند زنان زندان سپیدار اهواز است.موج جدید شیوع کرونا در بند زنان زندان سپیدار اهواز

مسئولین بند زنان زندان سپیدار اهواز به جای رسیدگی به مبتلایان و انتقال آنها به بیمارستان بیرون از زندان، تماس تلفنی زندانیان با خانواده هایشان را قطع کرده اند.

به رغم شیوع موج جدید، از زندانیان تست کرونا گرفته نمی شود و همه آنها را در یک محیط کوچک بدون دسترسی به امکانات کافی بهداشتی در کنار هم حبس کرده اند. محلی که برای زندانیان مبتلا به کرونا در نظر گرفته اند به وسیله چند میله آهنی از بند اصلی جدا می شود و محل هواخوری بیماران با زندانیان سالم یکی است.

در این شرایط مسئولین زندان سپیدار همچنان از اعطای مرخصی به زندانیان خودداری می کنند.

سال پیش در همین ایام، حدود ۵۰ زندانی در بند زنان زندان سپیدار اهواز به کرونا مبتلا شدند. از جمله خانم نجات انور حمیدی، ۶۲ساله، که از اسفند ۹۸ برای گذراندن ۱۵سال دوره حبس خود در زندان سپیدار به سر می برد. خانم نجات انور حمیدی به بیماری های تیروئید، فشار خون و چربی خون بالا مبتلا می باشد. همچنین بینایی او در خطر جدی است.

نگهداری او در میان زندانیان عادی نقض اصل تفکیک جرائم در زندان ها می باشد.

وزارت اطلاعات، برای سومین بار از اعطای مرخصی به خانم انور حمیدی جلوگیری کرده است.

زندانی سیاسی نجات انور حمیدی کارون قبلاً در دهه ۶۰ دستگیر و به مدت ۲سال و ۴ماه به خاطر هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران زندانی شده بود. مجدداً در سال ۹۶، به همراه همسر و دخترش به خاطر هواداری از مجاهدین دستگیر شد.

زنان زندانی سیاسی تحت بیشترین فشارها، توهین و شکنجه از طرف مسئولین زندان قرار دارند.

وضعیت زنان زندانی سیاسی در بند زنان زندان سپیدار اهواز که به دلیل عدم رعایت اصل تفکیک جرائم به مراتب سخت تر است. مقامات زندان از عدم رعایت اصل تفکیک جرائم به عنوان ابزاری برای شکنجه و فشار بر زندانیان سیاسی استفاده می کنند.

زندانیان سیاسی پس از بازداشت مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفته اند از جمله برخی که حین بازداشت باردار بودند



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44043

اعتصاب غذای سکینه پروانه در شرایط وخیم جسمی در زندان وکیل آباد مشهد

مژگان کاوسی یکی دیگر از زندانیان سیاسی کرد در زندان اوین به مدت ۱۰ روز دست به اعتصاب غذا زد
اعتصاب غذای سکینه پروانه، زندانی سیاسی کرداعتصاب غذای سکینه پروانه در شرایط وخیم جسمی در زندان وکیل آباد مشهد
اعتصاب غذای سکینه پروانه زندانی سیاسی کرد در اعتراض به محرومیت از درمان از تاریخ اول خرداد ۱۴۰۰ در زندان مرکزی مشهد (وکیل آباد) آغاز شد. یکی دیگر از دلایل این اعتصاب را اعتراض به ادامه تبعید خود در زندان مرکزی مشهد اعلام کرد.

بر اساس گزارش منابع مطلع از داخل زندان طی چند روز گذشته خانم سکینه پروانه به دلیل افت فشار و ناراحتی گوارشی به بهداری زندان انتقال یافت اما علی رغم توصیه پزشکان بهداری برای اعزام فوری به بیمارستان، اداره اطلاعات با انتقال او به بیمارستان مخالفت کرد. او هم اکنون در بند ۵ این زندان در حال اعتصاب غذا است.

این زندانی سیاسی کرد تا کنون بارها در زندان دست به اعتصاب غذا زده است. اولین اعتصاب غذای سکینه پروانه در تاریخ ۵ خرداد ۹۹ پس از محکوم شدن به ۵سال حبس تعزیری در زندان قرچک آغاز شد. بار دیگر در تاریخ ۲۹ خرداد ۹۹ اعتصاب غذا کرد. او تا کنون بارها در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. روز ۱۴ تیر ۹۹ در حالی که روی بدنش آثار کبودی ناشی از ضرب و شتم وجود داشت از زندان قرچک ورامین به بند قرنطینه زندان اوین منتقل شد و پس از این انتقال به اعتصاب غذای خود پایان داد. او همچنین پس از انتقال به زندان قوچان در تاریخ ۹ آبان ۹۹ در اعتراض به احتمال انتقال مجدد به زندان اصفهان دست به اعتصاب غذا زد و در هشتمین روز لب های خود را دوخت. روز ۱۹ آبان ۹۹ او را به دستور مسئولان زندان قوچان به سلول انفرادی منتقل کردند. این زندانی مقاوم پس از ۲۰ روز در تاریخ ۳۰ آبان ۹۹ به اعتصاب خود پایان داد. سکینه پروانه در شب ۲۳ آذر ۹۹، از زندان قوچان به دادسرای عمومی و انقلاب مشهد و صبح روز ۲۴ آذر به قرنطینه زندان مرکزی مشهد (زندان وکیل آباد) منتقل گردید.

اعتصاب غذای مژگان کاووسی، نویسنده و محقق کرد

مژگان کاوسی، نویسنده و محقق کرد نیز از روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد. او در اعتراض به نقض قانون و ضوابط ناظر بر زندان و اجرای احکام حبس و در خصوص برخورد تبعیض آمیز مسئولان زندان با بخشنامه اعزام به مرخصی زندانیان در جریان شیوع ویروس کرونا اعتصاب کرده است. او در نهمین روز اعتصاب خود دچار کاهش وزن و کاهش فشار خون شده است. او در نهایت سه شنبه شب ۴ خرداد ۱۴۰۰ به اعتصاب غذای خود پایان داد.

طی یک سال گذشته مژگان کاوسی حتی یک روز هم به مرخصی اعزام نشده و خانواده اش از شهرستانی دیگر جهت ملاقات مراجعه می کنند. خانواده کاوسی از ملاقات حضوری محروم مانده و صرفاً به صورت کابینی امکان ملاقات دارند.

خانم مژگان کاوسی از تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۹۹ در حال گذراندن دوران محکومیت خود در بند زنان زندان اوین محبوس است. او به بیماری های متعددی از جمله بیماری گوارشی، دیابت و آریتمی قلبی مبتلا است. او تا کنون از امکان مرخصی محروم بوده است. پیشتر نیز در ۱۱ شهریور ۹۹ دست به اعتصاب غذا زد. در حال حاضر با توجه به بیماری قلبی پس از بیش از یک هفته اعتصاب غذا وضعیت وی نگران کننده است.

نویسنده و فعال فرهنگی مژگان کاوسی در ایام قیام سراسری آبان ماه ۹۸ به دلیل انتشار پست های اعتراضی در صفحه اینستاگرام خود بازداشت شد. حکم او در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال و ۴ماه حبس تعزیری افزایش یافت



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44041

نرگس محمدی: تعرض جنسی بخشی از برنامه بازجویان برای شکستن زندانیان زن است

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر در اتاقی در کلاب‌هاوس درباره آزار و اذیت زندانیان زن با اشاره به تجربه خودش گفت: «رییس زندان به من حمله‌ کرد، تعرض‌ها و توهین‌ها خشن‌تر شد، مقاومت می‌کردم

و آنها من را می‌کشیدند و هل می‌دادند. میخواستند من را به اجبار سوار ماشین کنند، بر زمین نشستم، رییس زندان من را بلند کرد و به سوی ماشین پرت کرد. سرم داخل ماشین بود و پایین تنمه‌ام بیرون بود، وقیحانه پایین تنه من را گرفت و هل داد داخل ماشین. روی ساق پایم نشست. رئیس زندان بعد از ضرب و شتم و توهین، سرش را لای موهایم کرد اسم کوچک من را صدا کرد و گفت سیگارش را برایش روشن کنم. حکم اخیر برای من به دلیل «تمرد از دستور رییس زندان» صادر شده است. آقای رئیسی آیا من باید سیگار او را روشن می‌کردم؟»

نرگس محمدی در این اتاق چهارشنبه شب پنجم خرداد با عنوان «زندانیان سیاسی زن از تحقیر و تعرض جنسی تا تنبیه بدنی» برگزار شد، تاکید کرد بازجویان می‌خواهند مقاومت زنان را بشکنند. این یک برنامه هدفمند است و این بازجوها برای شکستن مقاومت زنان زندانی، آموزش‌های سیستماتیک می‌بینند.

این فعال حقوق بشر با اشاره به روایت دیگری گفت: «با یک زن که با اتهامات اقتصادی بازداشت شده بود، هم سلولی بودم. او را به شدت آزار داده بودند، بازجو سینه‌های او را لمس کرده بودند، و این خانم به همین دلیل دچار مشکل اعصاب و روان شده بود.»

محمدی تاکید کرد تصور نکنید که بازجوها تنها به زنان غیر مذهبی توهین می‌کنند. بازجو به یک زن مذهبی که با مقنعه در زندان بود گفته بود «تو مگر زیرخواب نیستی؟» و بعد مبلغی پول در مقنعه او گذشته بود و گفته بود «این پول را بگیر و یک شب هم زیرخواب من باش».

نرگس محمدی همچنین در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به روایت برخی از زندانیان که در مکانی غیر از زندان‌های مشخص مدتی در بازداشت بوده‌اند: «سپاه پاسداران خانه‌های ‌امن ویژه‌ای در غرب و شرق تهران برای نگهداری زندانیان دارد که هیچ نظارتی بر آن‌ها وجود ندارد.»

زنان و فعالان حقوق بشر به بیان روایت‌ها پرداختند.

بانو صابری، زندانی سیاسی سابق که همسرش تابستان ۶۷ اعدام شد، با بیان آنچه بر او گذشته گفت: «سال ۶۱ سه نفر کمیته‌ای من را بازداشت کردند و در بیابان‌های اصفهان به من تجاوز کردند، به حق من رسیدگی نکردند که در تمام این سالها من را آزار دادند.»

کاوه کرمانشاهی، فعال حقوق بشر به روایت زینب جلالیان را خواند و گفت: «یکی از بازجویان زینب در ماههای نخست بازداشتش در سال۸۷ در بازداشتگاه اطلاعات کرمانشاه می‌گوید اجازه صیغه او را دارد و قصد نزدیک شدن به او را داشته و حلقه را در دست زینب گذاشته که دستبند بر دست داشته، زینب حلقه را پرت کرده و به بازجو لگد می‌زند، بازجویان آنقدر او را زدند که در بیمارستان بستری شد. زینب را در بازداشت مجبور به انجام تست بکارت شد.»



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44039

سلول انفرادی برای هر موجود زنده‌ای شکنجه است/ گفتگوی رضا اکوانیان با نرگس محمدی

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی پیشین و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر است. وی بارها تجربه بازداشت توسط نهادهای امنیتی و نگهداری طولانی‌مدت در سلول انفرادی را داشته است.

او چندی پیش به همراه شمار دیگری از فعالین مدنی و زندانیان سیاسی سابق با حضور در دفتر قضایی نسبت به نگهداری متهمان در سلول‌های انفرادی شکایت خود را ثبت کرد. ماهنامه خط صلح طی گفت‌وگویی با خانم محمدی به بررسی آثار سلول انفرادی بر سلامت روان بازداشت‌شدگان و تجربه‌های شخصی وی از زندان پرداخته است، متن این گفت‌وگو در ادامه می‌آید:

توصیف شما از فضای سلول انفرادی چیست؟ سلول انفرادی چه تاثیرات روحی و روانی بر روی یک زندانی می‌گذارد؟

طبق تعاریفی که از شکنجه در متون حقوق بین‌الملل وجود دارد، اذیت و آزار و فشاری که چه به لحاظ جسمی و چه به لحاظ روحی و روانی، خارج از توان انسان به فرد وارد شود، شکنجه تلقی می‌شود. از آن‌جایی که سلول انفرادی به گونه‌ای طراحی شده تا فشار روحی و روانی را به فرد محبوس در سلول وارد کند و فضا را برای او غیرقابل تحمل کند، فرد محبوس در سلول وادار به اعتراف علیه خود و دیگران به شکل دروغ می‌شود؛ یا اینکه اتهاماتی را می‌پذیرد که آنها حتی منجر به صدور حکم مرگ برای او می‌شوند یا احکام سنگین زندان را برایش رقم می‌زند؛ یا اینکه تحت فشار روحی و روانی که برایش غیرقابل تحمل می‌شود وادار به مصاحبه‌هایی می‌شود که در آن مصاحبه‌ها به آنچه که بازجویان از او می‌خواهند تن می‌دهد؛ همه این‌ها نشان از این دارد که شکنجه سفید متاسفانه در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران به شکل حبس زندانی در سلول انفرادی اعمال می‌شود و نتایج ناگوار آن را طی چهل و سه سال گذشته شاهد بوده‌ایم.

برای روشن شدن آن‌که چه فشار روحی و روانی در سلول انفرادی به زندانی وارد می‌شود سعی می‌کنم از فیزیک سلول انفرادی شروع کنم. سلول انفرادی یعنی مکانی با مساحت بسیار محدود که در بازداشتگاه‌های مختلف این مساحت‌ها فرق دارد. مثلا سال ۱۳۸۰ که من در زندان عشرت‌آباد سپاه پاسداران متحمل حبس در سلول انفرادی شدم، سلول‌های انفرادی به اندازه‌ای بود که فقط یک نفر در آن می‌توانست جا بشود. یعنی موقع خوابیدن به اندازه قد انسان بود و دستی که از دو طرف باز بشود. البته سلول‌هایی بود که از دو طرف هم دست باز نمی‌شد. بعضی از زندانی‌ها در آن سلول‌ها نگهداری می‌شدند.

بنابراین چهار دیوار است که معمولا با رنگ کرم یا رنگی روشن، رنگ می‌شود. چشم بعد از مدتی با این رنگ‌ها اذیت می‌شود. چون رنگی ثابت است و تنوع رنگی وجود ندارد. دیوارها بسیار به زندانی نزدیک است. سقف بلندی وجود دارد که عموما از پنجره‌ای برخوردار نیستند. مثلا در زندان عشرت‌آباد، فضایی خیلی کوچک سی تا چهل سانتی‌متر در عددی در همین حدود نزدیک سقف بود که از آن هم نوری به داخل سلول نمی‌آمد. تنها می‌شد از آن طریق تشخیص داد که روز است یا شب. یا مثلا در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹، درست است که پنجره‌ها با ارتفاع خیلی بلند نزدیک سقف بود، ولی پشت آن ورق‌های آهنین سوراخ سوراخی گذاشته بودند که از آنها بیرون قابل دید و تشخیص نبود. ولی از آن روزنه‌ها فقط می‌شد تشخیص داد که روز است یا شب. بعضی از سلول‌های انفرادی در شهرستان‌ها از فضایی حداقلی هم محدودتر و محروم‌تر هستند. مثلا یادم است که وقتی زینب جلالیان برایم تعریف می‌کرد و از سلول های انفرادی در کردستان می‌گفت که به مدت چند ماه از آنجایی که هیچ منفذی رو به بیرون وجود نداشت، شب و روز را از دست داده بود. می‌گفت یک موقع دندان‌هایم را مسواک زدم و فکر کردم که نصف شب است می‌خواستم بخوابم و مامورین آمدند و از من خواستند که بیرون بیایم، وقتی که از آن راهروها و دالان من را گذراندند و به سمت دری بردند که رو به بیرون باز می‌شد، در هواخوری که باز شد، دیدم آفتاب درست بالای سرم است و ظهر است. یعنی حتی روز و شب را هم از دست داده بودم.

فیزیک سلول انفرادی به گونه‌ای طراحی شده که با توجه به فضا و سکوت مطلق، حس بینایی و شنوایی و تمام حواسی که وجه ممیزه انسان است و از طریق آنها زیست روزمره خودش را تنظیم و زندگی می‌کند، هم دچار اختلال شوند. مثلا سکوت مطلقی که ممکن است برای بعضی از آدم‌ها تا چند ماه طول بکشد، خیلی آزاردهنده است. این سکوت می‌تواند به نوعی توهم‌زا باشد. محرومیت از هوا، محرومیت از آفتاب، محرومیت از قدم زدن در محیط خارج از سلول، گاهی آنچنان فشاری را به انسان وارد می‌کند که واقعا فرد نمی‌تواند آن شرایط را تحمل کند. شما به این شرایط اضافه کنید که نه کتاب و نه روزنامه‌ای به شما می‌دهند و موسیقی و رادیو و تلویزیونی هم وجود ندارد. کاغذ و قلمی هم نیست. به معنای واقعی هیچ چیز وجود ندارد. به همان طریق که جسم را تحت فشار قرار می‌دهند، با محدود کردن بینایی، شنوایی و بقیه حواس پنج‌گانه انسان، مغز را هم تحت کنترل و فشار قرار می‌دهند. به این معنی که هیچ داده‌ای به ذهن شما وارد نمی‌شود. هیچ اخبار و اطلاعاتی، از دیدن و بویایی تا صدا. بنابراین به مرور زمان، گویا ذهن کارکرد خودش را از دست می‌دهد. یعنی به همان میزان که به جسم در این خلاء سلول انفرادی فشار می‌آید، ذهن هم دچار اختلالات و آسیب‌های جدی می‌شود. کسانی که شکنجه سفید را توضیح می‌دهند، می‌گویند همانطور که جسم برای زنده ماندن به هوا و مواد غذایی نیاز دارد، ذهن هم برای زنده ماندن و کار کردن نیاز به گرفتن داده‌ها و اطلاعات دارد و وقتی این‌ها نمی‌رسند، در واقع آن را دچار اختلال می‌کنند. به نوعی در این خلاء افکار و اطلاعات، ذهن آرام آرام به سمت خاموشی و تحلیل رفتن پیش می‌رود. اینجا دقیقا زمانی است که بازجو می‌تواند با ورود کردن و دادن اطلاعات و داده‌های غلط، یا اخبار و تحلیل‌های هدفمند و کانالیزه شده ذهن را برای پروژه‌ای که خودش مد نظر قرار داده آماده کند؛ یا محدودیت‌هایی که برای فرد ایجاد می‌کنند، در واقع فرد محبوس در سلول انفرادی را به گونه‌ای تحت فشار قرار می‌دهند که حتی اگر آگاه باشد از آن چیزی که به صورت خبر اشتباه یا خبر کذب یا تحلیل غلط به او می‌دهند، فرد محبوس در سلول انفرادی برای فرار از تنهایی و انزوا و بی‌کسی، سعی می‌کند که به بازجو و محیط بازجویی خود را نزدیک و دلخوش کند و آرام آرام در آن فضا قرار می‌یگیرد و با آن منطق و طریق و گفتمانی که بازجوی مسلط بر او ایجاد می‌کند، ادامه می‌دهد و در پروژه بازجوها قرار می‌گیرد.

بنابراین می‌خواهم بگویم که با توجه به محدودیت‌هایی که چه به لحاظ جسمی و چه به لحاظ روحی به زندانی در سلول انفرادی وارد می‌شود، فرد محبوس در انفرادی برای رها شدن از این وضعیت، تن به خواسته بازجو می‌دهد و اگر توام شود با فشارهای روحی و روانی و یا تهدید‌های بازجوها، یعنی اگر قرار بر این باشد که شما در سلول مدام تهدید شوید که اگر که به آنچه که آنها می‌خواهند تن ندهید، مثلا اعضای خانواده شما بازداشت و این مکان منتقل می‌شوند. همسر، خواهر، برادر، فرزند یا پدر و مادر شما. یا فرض کنید که بازجوها در گوشی‌های موبایل، لپ‌تاپ یا دیگر وسایل شخصی که به دستشان می‌افتد به اطلاعات خصوصی شما دسترسی پیدا می‌کنند و از طریق تهدید به افشای اطلاعات خصوصی آن‌ها در صورت عدم تن دادن به خواسته‌های بازجوها، فرد زندانی را تحت فشار روحی و روانی قرار می‌دهند.

برای کسی که در سلول انفرادی محبوس است، نمی‌تواند با کسی صحبت کند و در آن فضا، تنهایی و انزوا و خلاء و بی‌کسی و بی‌پناهی را تجریه می‌کند، این فشارها او را از پای در می‌آورند. بنابراین از بعد روان‌شناسانه در رابطه با حذف ورودی اطلاعات و داده‌ها، چه به لحاظ جسمی و چه به لحاظ ذهنی که برای انسان رخ می‌دهد، فرد می‌تواند تعادل روحی و روانی خودش را از دست دهد و یا ممکن است دچار اختلالات روحی و روانی شود. اختلال خواب جدی پیدا کند. اختلال اضطراب پیدا کند یا حتی برخی از محبوسین سلول‌های انفرادی که با آنها صحبت کردم می‌گویند که ما در سلول انفرادی دچار توهم شده بودیم. همچون شنیدن صدایی یا دیدن چیزی. همه این‌ها مجموعه شرایطی را برای فرد محبوس در سلول انفرادی به وجود می‌آورد که ناگزیر شود برای رها شدن از این وضعیت، خواسته یا ناخواسته، دست به انجام اقداماتی بزند. اقداماتی که تحت فشار و تحت شکنجه است و متاسفانه در دادگاه‌های جمهوری اسلامی ایران مورد استناد قرار می‌گیرد و قضات بر اساس آنها حکم می‌دهند. در واقع فعالان حقوق بشر به دنبال این هستند که بر اساس آنچه در اصل ۳۹ قانون اساسی آمده و شکنجه را منع کرده و البته اقرار و اعترافاتی که تحت شکنجه گرفته شده باشد نمی‌تواند مورد قبول باشد و اعتبار قانونی ندارد. فعالان حقوق بشر به دنبال این هستند که سلول‌های انفرادی را به‌عنوان ابزار شکنجه و اقرار ناشی از سلول انفرادی را به عنوان اقرار زیر شکنجه محسوب کنند و این روند را محدود و متوقف کنند تا فضای حداقل نسبتا مناسبی برای فرد بازداشت شده در زندان را به وجود بیاورند.

فرد بازداشت شده در دوره بازداشت، با بازجویی و بلاتکلیفی طولانی‌مدتی مواجه می‌شود؛ حتی نمی‌داند که تا چه زمانی باید در این سلول نگهداری شود. بازجو هم می‌خواهد او را به همان شیوه‌ای که گفتید بشکند و بر روح و روان او در جهتی که قصد شکستن او را دارد، تاثیر بگذارد. در بسیاری موارد پیش آمده که زندانیان گفته‌اند روزها و هفته‌ها از حضورشان در انفرادی گذشت و بازجو سراغی از آنها نگرفت. برخی گفتند در برخی موقعیت‌ها در سلول انفرادی هرچند این فکر را عملی نکرده باشند، به خودکشی فکر کرده‌اند. ولی مواردی هم بوده که تا مرحله اقدام به خودکشی پیش رفته‌اند. سوال این‌جاست که به چه شکل در سلول انفرادی فکر خودکشی قوت می‌گیرد و زندانی حاضر است که به زندگی خود پایان دهد تا از این شرایط خلاصی پیدا کند؟

در سلول انفرادی اکثر کسانی که مدت طولانی در سلول می‌مانند به مرگ یا به خودکشی فکر می‌کنند که به نظر من مولفه بسیار مهمی است، برای اثبات شکنجه بودن سلول انفرادی به لحاظ فشار روحی و روانی که به فرد محبوس در سلول انفرادی وارد می‌کند. من سلول انفرادی را دو قسمت می‌کنم. یک قسمت همین شرایط فیزیکی و حذف صدا، نور آفتاب و هر امکانی که برای زیست روزمره انسان است. یک بخش دیگر به صورت هدفمند و برنامه‌ریزی‌شده است. از نوع برخورد زندانبان تا نوع بازجویی‌هایی که فرد محبوس در سلول انفرادی با آنها مواجه می‌شود، انسان را با بحران بسیار بزرگی مواجه می‌کند. بعضی وقت‌ها آدمی در خصوص انسان بودن خودش هم به شک و تردید می‌افتد. بعضی وقت‌ها انسان به لحاظ فکری و عقیدتی مواضع سیاسی و تمام باورهایش به تردید، تزلزل و شک می‌افتد. یعنی انسان آرام آرام چیزهایی که باعث می‌شود شخصیت و هویت خودش را، اینکه من که هستم و چه کرده‌ام و الان اینجا چه می‌کنم را گم می‌کند؛ در مورد همه این‌ها به ابهام، گیجی و سردرگمی می‌افتد. بعضی وقت‌ها آدمی خودش را در زندان گم می‌کند. در سلول گم می‌کند. وقتی که هر آن چیزی که یادآور هویت و شخصیت شماست از شما گرفته می‌شود، این می‌تواند به لحاظ فیزیکی گرفتن لباس شما، گرفتن عینک شما، یا حتی گل سری که موهایتان را با آن جمع می‌کردید، باشد. هرچیزی را از شما می‌گیرند که برای شما یادآورنده آن چیزی که هویت شما و خود اصلی شما بوده است. می‌خواهند شما را از خودتان جدا کنند. با خودتان فاصله بیاندازند. شما با آن مواضع سیاسی که داشتید نباید بمانید. شما با آن افکار و عقایدی که داشتید نباید بمانید. شما با آن هویتی که در جامعه، نزد خانواده و پیش خودتان داشتید، نباید باقی بمانید. در واقع بازجو از طریق سلول انفرادی و شکنجه سفید می‌خواهد که شما را از خود واقعی‌تان جدا کند. بنابراین در این حالت، این حالت تردید، این حالت شک و تزلزل یا خود گم کردن یا گیج شدن در سلول همه این‌ها انسان را در آستانه فروپاشی واقعی قرار می‌دهد؛ تحمل این فروپاشی بسیار سخت است. به نظر بسیاری از کسانی که هم شکنجه سفید یعنی شکنجه روحی و روانی و هم شکنجه جسمی را تحمل کرده‌اند، تحمل این لحظه‌های فروپاشی، این لحظه‌های تنهایی و انزوا و خلاء و بلاتکلیفی و این گم شدن در سلول بسیار کشنده‌تر و سخت‌تر از شکنجه‌های فیزیکی است. ضمن اینکه در شکنجه‌های فیزیکی، هر ضربه‌ای که به زندانی وارد می‌شود و یا کتکی که می‌خورد، جدا کردن خط بازجو با خط زندانی پررنگ‌تر، صریح‌تر و شفاف‌تر می‌شود. ولی در سلول انفرادی، خطر دیگری وجود دارد و آن این است که بازجو در مقام شکنجه‌گر به شکل ظاهری با تو مواجه نمی‌شود. تو نمی‌توانی آن خط و ربطی را که با بازجو و شکنجه‌گر در شکنجه فیزیکی خودش را عیان می‌کند، با همان نماد و صراحت، بازجوی خودت را در سلول انفرادی ببینی و خط و مرز تعیین کنی و این‌ها جاهایی هست که انسان را به تحلیل، برداشت و به موضعی غلط می‌اندازد و خیلی وقت‌ها آدم‌ها فکر می‌کنند که آن انگیزه مقاومت را توان و نیروی مقاومت را از دست داده‌اند، خود واقعی‌شان را گم کرده‌اند یا با فاصله با مواضع در خصوص آنها به تردید افتاده‌اند و با به تردید افتادن در خصوص آن مواضع، برایشان دوام آوردن در سلول غیرممکن می‌شود و خیلی وقت‌ها به خودکشی و مرگ فکر می‌کنند.

شما خود تجربه سلول انفرادی و بعد انتقال به بند عمومی را داشته‌اید. وقتی زندانی را از انفرادی به عمومی می‌آورند، مواجه با فردی که ممکن است روزها و ماه‌ها با کسی ارتباطی نداشته و حرفی نزده، چگونه است؟ بر اساس تجربه شخصی‌تان این مواجهه به چه صورت بوده و چه تصویری از آن روزها در ذهن دارید؟

افرادی هستند که سلول انفرادی را تحمل کرده و مقاومت می‌کنند و وارد بندهای عمومی می‌شوند و این حس مقاومت در وجود آنها دیده می‌شود. ولی در اکثر مواقع وقتی کسی از سلول انفرادی می‌آید، دچار یک سردرگمی و ناباوری است. بعضی از آنها دچار افسردگی‌های شدید می‌شوند. من همیشه به دوستانم می‌گفتم به چشمان کسی که از سلول انفرادی می‌آید، دقت کنید. چشمانش نشان می‌دهد هول و هراس و اضطراب را؛ ناآرامی و تشویش که ناشی از فشار روحی و روانی در سلول انفرادی است، در چشمانشان کاملا قابل مشاهده است. به نظر من اولین چیزی که در ظاهر این افراد می‌توانستی ببینی و حدس بزنی که از سلول انفرادی می‌آیند، همین حالت نگاه‌هایشان بود؛ هراس و اضطرابی بود که در چشمانشان نشان داده می‌شد. مثلا وقتی یکی از دوستان من از سلول انفرادی آمد، دچار اختلال خواب شدید شده بود. یکی دیگر از دوستانم وقتی آمد، دچار اضطراب و بی‌قراری شدید شده بود. یعنی نمی‌توانست یک‌جا بنشیند. چند دقیقه بیشتر نمی‌توانست بر روی صندلی یا جایی که نشسته دوام بیاورد. مرتب به طبقه پایین، حیاط، باشگاه و بخش‌های دیگر می‌رفت و به بالا بازمی‌گشت. بر روی تخت خودش آرام و قرار نداشت و این بی‌قراری ناشی از همان فشارهای روحی و روانی سلول انفرادی بود. یا کسی که می‌خوابید و وقتی از خواب بیدار می‌شد فکر می‌کرد در سلول انفرادی است و بنابراین از خوابیدن خیلی اذیت می‌شد. فقط از ترس اینکه آن لحظه ای که بیدار می‌شود تشخیص نمی‌دهد که در سلول انفرادی است یا نیست. دوست دیگری داشتم که وقتی از سلول انفرادی آمد به طرز عجیبی غذا می‌خورد. یعنی اگر الان غذا می‌خورد، نیم ساعت دیگرش احساس ضعف شدیدی می‌کرد و فکر می‌کرد که دوباره باید غذا بخورد. نیم ساعت بعد دوباره می‌خورد؛ به این صورت شده بود که همه و خودش متوجه شده بودند که این شکل طبیعی ندارد و گاهی که شدت اضطرابش خیلی بالا می‌رفت، فکر می‌کرد گرسنه است و با غذا خوردن خودش را آرام می‌کرد. به هر حال من تعداد آدم‌های زیادی را دیدم که وقتی از سلول انفرادی وارد بند عمومی می‌شدند، واقعا حالت عادی نداشتند. به‌خصوص که اگر از سلول‌های انفرادی طولانی مدت، از تنهایی طولانی مدت وارد جمع می‌شدند، این رفتارها و اختلالاتی چون خواب و اضطراب و تمرکز و همه این‌ها را می‌شد در این افراد دید. بعضی از آنها با مشکلات جسمی شدید وارد می‌شدند. عموما دچار زانو درد، کمر درد، کتف درد و گردن درد بودند. گذشته از اینکه در سلول انفرادی جا برای فعالیت و تحرک وجود ندارد، نشست و برخاست بر روی زمین است و تخت و صندلی وجود ندارد، یا اینکه امکان پیاده روی درست برای آنها وجود ندارد. این‌ها دچار عارضه‌هایی در ناحیه مهره‌های گردن و کمر و زانو می‌شدند و درد زیادی می‌کشیدند. یادم است یکی از خانم‌ها وقتی از انفرادی آمد، از سینه‌اش ترشحات سیاه رنگی خارج می‌شد. برای خود من هم خیلی عجیب بود. منتظر ماند تا پزشک متخصص زنان آمد. وقتی که پیش پزشک رفت، او هم نتوانست تشخیص بدهد و نهایتا قرص‌های آرام‌بخش به او دادند. یعنی این را ناشی از فشار عصبی او می‌دانستند. در واقع یک واکنش عصبی بود که بدن نشان می‌داد. مسئله دیگر این بود که بسیاری از کسانی که از سلول انفرادی می‌آمدند، مجموعه قرص‌های زیادی با خود داشتند و در جعبه‌های قرص‌هایشان به آنها می‌دادند. شب‌ها هم آنها را صدا می‌کردند که قرص‌هایشان را بخورند. معمولا قرص‌های زیادی هم می‌خوردند. این‌ها قرص‌های اعصاب و روان بود که به‌خصوص کسانی که طولانی مدت در سلول‌های انفرادی مانده بودند، مثلا خوابشان به هم خورده بود و نمی‌توانستند بخوابند. یا اضطراب و بی‌قراری‌های شدید گرفته بودند به مرور زمان قرص‌های این‌ها افزایش پیدا کرده بود و با قرص‌های زیاد اعصاب و روان وارد بند می‌شدند. یک‌بار یادم است وقتی دادیار و رئیس زندان به بند زنان آمده بود، من وکیل‌بند بودم. در اعتراض به نگهداری زندانیان در سلول‌های انفرادی که با آنها صحبت کردم، به رئیس اندرزگاه گفتم که جعبه مخصوص قرص‌ها را لحظه‌ای به من بدهید. من می‌خواهم آن را به رئیس زندان نشان بدهم. او به من این جعبه را داد و من به رئیس زندان نشان دادم و گفتم که این فاجعه‌ای است که در سلول‌های انفرادی رقم می‌خورد و آدم‌ها با ده، پانزده قرص اعصاب و روان وارد عمومی می‌شوند. این به نظر من خودش بخشی از آن شکنجه سفید است. چرا در سلول‌های انفرادی وضعیتی به وجود می‌آید که زندانی مجبور می‌شود برای خوابیدن از قرص‌هایی که روکش ندارد و نمی‌داند که این قرص‌ها برای چیست. از چه تشکیل شده و چه آثار روحی و روانی می‌تواند بر روی فرد داشته باشد، استفاده کند؛ ناچار و ناگزیر می‌شود برای اینکه بتواند غذا بخورد و بخوابد و حتی بنشیند، از دست اضطراب و بی قراری رها شود، به این قرص ها پناه ببرد؛ به نظر من استفاده خود این قرص‌ها بخشی از شکنجه روانی را رقم می‌زند و آثار بسیار مخربی بر روی روح و روان زندانی می‌گذارد.

اغلب افرادی که سلول انفرادی را تجربه کرده‌اند، احساس می کنند پس از آزادی این تاثیرات مخرب روانی همچنان بر روی آنها وجود دارد. حتی افرادی هستند که بعد از یکی دو سال، همچنان اختلال خواب دارند و یا زمانی از محیط خانه‌شان خارج شده و به سفر می‌روند، نمی‌توانند در محیط جدید خواب درستی داشته باشند. تجربه شخصی شما چیست؟ آیا خود شما پس از طی دوره انفرادی و پس از آزادی توانستید مسیر درستی را برای درمان طی کنید؟ آیا دولت امکانات درمانی به شهروندانی که در سلول انفرادی بوده‌اند می‌دهد تا خود را درمان کنند؟ آیا فضایی برای درمان این اختلالات در ایران هست؟ آیا اصولا اینگونه موارد درمان‌شدنی یا بهبودیافتنی است؟

من اینجا مشخصا در خصوص افرادی می‌خواهم صحبت کنم که مدت‌های طولانی در سلول انفرادی مانده‌اند. کسانی که چندین ماه و یا چندین سال در سلول انفرادی بوده‌اند. قطعا حتی اگر فرد محبوس در سلول انفرادی مقاومت بکند که در سلول انفرادی نشکند و حاضر به مصاحبه، اقرار و پذیرفتن اتهام ناروا و کذب نسبت داده شده نباشد، اما واقعیت این است که شکنجه سفید و نگهداری متهم در سلول انفرادی در درازمدت آثار زیان‌باری بر روی جسم، روح و روان زندانی می‌گذارد؛ خب چنین افرادی با توجه به اینکه یا احکام سنگین می‌گیرند و وارد بندهای عمومی می‌شوند و امکان درمان درستی ندارند و به درستی به آنها رسیدگی نمی‌شود و به پزشک اعزام نمی‌شوند و امکان بازیافتن خودشان را پیدا نمی‌کنند، چون دوباره به زندان منتقل می‌شوند و به هر حال شرایط امنیتی زندان شرایط پر فشار و پر استرسی است، بنابراین امکان درمان در بندهای عمومی به وجود نمی‌آید. اما اگر بخشی از آنها با وثیقه بخواهند آزاد شوند، زیر حکم دادگاه‌ها هستند یا حتی بازجویی‌ها ادامه پیدا می‌کند. احضارشان به نهادهای امنیتی ادامه پیدا می‌کند. یعنی اینکه از آن فشار ناشی از سلول انفرادی به طول کامل بیرون نمی‌آیند. هرکدام از این‌ها فکر می‌کنند که دوباره به سلول انفرادی بازخواهند گشت و دوباره همین بازگشت به سلول انفرادی یک فشار مضاعف روحی و روانی و اضطراب را به وجود می‌آورد. این نه‌تنها امکان مداوای آنچه که در سلول انفرادی بر او رفته را از او می‌گیرد، بلکه اضطراب و نوعی نگرانی را به آن اضافه می‌کند که خودش فشار روانی را افزایش می‌دهد. من عموما این ناراحتی‌ها و این آسیب ها را در افرادی که با آنها صحبت داشتم می‌بینم که تداوم پیدا کرده است. بعضی از آنها معتقد هستند که آنچنان آسیبی در سلول انفرادی به لحاظ روانی دیده‌اند که گمان می‌کنند تا آخر عمرشان این آسیب‌ها با آنها همراه خواهد شد. مثلا از خواب بیدار شدن‌ یا خوابیدنشان. مثلا قرار گرفتن آنها در یک محیط و فضای دربسته. می‌تواند این فضا یک آسانسور و یا یک توالت یا یک حمام باشد. این شرایط برای آنها همان شرایط سلول انفرادی را تداعی می‌کند و آنها را دچار پریشانی و اضطراب می‌کند. این هر بار که تکرار می‌شود، آسیب را به فرد بیشتر می‌کند. اینکه امکاناتی برای مشاوره و درمان آسیب‌های ناشی از شکنجه سفید برای کسانی که این شکنجه را تحمل کرده‌اند به وجود می‌آید مسئله بسیار سختی است؛ برای اینکه اولا فرهنگ سازی این قضیه که باید به این فشارهای روحی و روانی توجه شود. باید فرد با عنوان درمان مورد بازیابی قرار گیرد. اما اولا فرهنگ این مسئله خیلی وجود ندارد. ثانیا امکانش نیست. طبیعتا دولت اگر متوجه شود که جایی برای دادن امکانات و خدمات برای این نوع آسیب دیدگان سلول انفرادی وجود دارد، آنجا را تحت فشار قرار می‌دهد و سراغ آن مجموعه‌ها می‌رود. ما هنوز نمی‌توانیم چنین امکانی را فراهم کنیم. گویی که من خیلی وقت‌ها به فکرش بودم که یک مجموعه‌ای باشد از پزشکانی که داوطلبان به آسیب‌دیدگان شکنجه‌ها کمک کنند. ولی نتوانستیم امکانش را فراهم کنیم.

آیا می‌توان با ثبت شکایت به سلول‌های انفرادی اعتراض کرد؟ می‌دانم که شما و جمعی از فعالین مدنی و زندانیان سیاسی سابق چندی پیش با حضور در دفتر قضایی نسبت به نگهداری متهمان در سلول‌های انفرادی شکایت خود را ثبت کردید. آیا شکایت چه در زمانی که فرد بازداشتی از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل می‌شود و چه زمانی از زندان آزاد شده است، به هدف این‌که پروسه درمان پیش برود هم میسر است؟ جدای از این‌که عاملان و آمران این امر باید مورد محاکمه قرار بگیرند.

اتفاقی که می‌افتد این است که وقتی آسیب دیدگان سلول انفرادی به بندهای عمومی می‌آیند و با ناراحتی‌هایی مواجه می‌شوند، با آسیب‌های جدی به روح و روان و جسمشان مواجه می‌شوند و به فکر مداوا و درمان و یا حداقل پیگیری می‌افتند، در واقعیت و عمل، مجموعه‌ی زندان، با توجه به اینکه اگر امکان ثبت این رسیدگی و پیگیری‌ها و درمان‌ها را برای فرد به وجود بیاورد و ثبت بکند، این فرآیند سند و مدرک‌سازی علیه نهادهای امنیتی و سلول انفرادی و شکنجه ها هم خواهد بود، مانع این کار می‌شود. یعنی مجموعه‌ای از پزشکان مستقل این امکان را ندارند. پزشکان خود زندان هم تحت کنترل و نظارت دستگاه‌های امنیتی هستند. بخشی از این پزشکان وارد بندهای ۲۰۹، دو الف، ۲۴۰ و ۲۴۱ می‌شوند. من شاهد بودم که وقتی پزشکان وارد بندهای امنیتی می‌شوند، عموما ماموران امنیتی در بسیاری از این موقعیت‌ها آنها را همراهی می‌کنند. مثلا من یادم هست که یک‌بار که من به پزشک نیاز پیدا کردم، بازجو در کنار پزشک بالای سر من بود. گو اینکه پزشکی که بالای سر من بود خیلی بدتر از بازجوی من بود. یعنی موضعش خیلی سرسخت‌تر بود و برخورد به مراتب سنگین‌تری داشت.

در بند ۲۰۹ این مسئله پیش آمد؟

بله در بند ۲۰۹ بود. من یادم هست که پزشکی که لباس سفید پزشکی به تن داشت آنچنان با من با خشونت برخورد کرد که بازجوی من از اتاق خارج شد. آن‌ها من را روی زمین و روی موزائیک خواباندند. به جای اینکه بر روی تخت بخوابانند. و حتی دست‌های من را از دو طرف پزشک گرفت و روی من داد و تهدید می‌کرد که اگر اجازه ندهی که من این آمپول را بهت بزنم، دستت را با زنجیر به پایه‌های تخت می‌بندم و پاهایت را هم می‌بندم، دیگر نمی‌توانی تکان بخوری و این کار را انجام می‌دهم. بنابراین می‌خواهم بگویم که آن‌چیزی که در سلول‌های انفرادی اتفاق می‌افتد، بخشی از همان شکنجه سفید است که چه فیزیک سلول انفرادی، چه نحوه بازجویی‌ها، چه نحوه رسیدگی پزشکی، آن را تکمیل می‌کند. بنابراین وقتی فرد را به بند عمومی می‌آورند، بهداری و پزشکان زندان و سیری که پرونده پزشکی زندانی در آنجا دارد می‌گذراند می‌تواند مثل پرونده قضایی باشد که تاثیر قضایی ندارد. یعنی ما از دادرسی‌های عادلانه برخوردار نیستیم. برای اینکه نهاد امنیتی تاثیرگذار است و قوه قضائیه را تخت اختیار و چنبره خودش قرار می‌دهد و اعمال نفوذ می‌کند. این اتفاق در خصوص بهداری‌ها هم روی می‌دهد. شما هر اعزامی به هر بیمارستانی داشته باشید، دادیار باید مجوز دهد. دادیار به چه صورت مجوز را می‌دهد؟ قطعا باید نظر نهاد امنیتی وجود داشته باشد. بنابراین نظر نهاد امنیتی به همان میزان که در روند قضایی پرونده ها و حین رسیدگی تاثیرگذار است، در امر درمان و پزشکی هم تاثیر دارد و همان فیلتر و همان کنترل را انجام می‌دهد. بنابراین این مسئله در زندان‌ها امکان ندارد به درستی اتفاق بیفتد، شاید به صورت شکلی اتفاق بیافتد. به نظر من البته همان شکلی هم مفید است و باید ثبت شود. اما اینکه بعد از آزادی بشود این کار را کرد، واقعیت این است که پزشکی قانونی در نظام جمهوری اسلامی ایران زیر نظر قوه قضائیه است و از استقلال برخوردار نیست. نهادی که برای امر پزشکی زیر نظر نهادی باشد که آن نهاد خود عامل و آمر این وضعیت است، من خیلی امیدی به آن ندارم. گو اینکه مثلا در رابطه با پرونده‌هایی که زندانی را از داخل زندان به بیمارستان فرستاده‌اند و از آنجا به این نتیجه رسیده‌اند که به پزشکی قانونی بفرستند، پزشکی قانونی نظر صریح و شفاف پزشکی نمی‌نویسد. مثلا می‌گوید که این فرد را شما می‌توانید در زندان نگه دارید ولی به شرط اینکه استرس نداشته باشد. آیا پزشکی که در پزشکی قانونی این رای را اجرا می‌کند با مفهوم زندان آشناست؟ اگر آشنا نیست و می‌داند یکی از ویژگی‌های زندان اضطراب، استرس و شرایط ناشی از زندان چون دوری از خانواده، بیماری و مشکلات دیگر و تحت نظر نهاد امنیتی و قضایی زندگی کردن است، آیا نمی‌داند که یکی از الزامات زندان، یکی از چیزهایی که همیشه با زندان ملازم است، اضطراب و استرس است؟ این رای مستقل و پزشکی نیست. در واقع رایی است که فقط یک رفع تکلیف از آنها می‌کند. یا مثلا در رابطه با فردی که اگر در زندان نگهداری شود، این نگهداری منجر به معلولیت می‌شود، مثلا در رابطه با خانم راحله احمدی این اتفاق افتاده است. برای ایشان بیمارستانی که خود تحت نظارت قوه قضائیه است نوشته است که اگر ایشان در زندان نگهداری شود، بنا بر این دلائل پزشکی می‌تواند منجر به فلج شدن این خانم شود. پزشکی قانونی بر روی این چه نظری می‌دهد؟ متاسفم بگویم که پزشکی قانونی در مورد مسئله زندانیان، به‌خصوص زندانیان سیاسی و عقیدتی نظر مستقل پزشکی و درمانی نمی‌دهد و تحت فشارهای نیروها و نهادهای امنیتی و قوه قضائیه، ما نظر پزشکی مستقل از کمیسیون پزشکی‌ها نمی‌گیریم. شما در مورد بهنام محجوبی هم دیدید که حتی نظری هم که از سوی کمیسیون پزشکی آمد، باز توسط نهادهای امنیتی و قضایی به آن اعتنایی نشد و منجر به فوت بهنام محجوبی شد. یا در وضعیت فعلی در رابطه با آقای محمد نوری زاد، قطعا نظر پزشکان در بیمارستان‌هایی که آقای نوری زاد را برده‌اند بر این است که ایشان نباید در زندان نگهداری شوند. آیا پزشکی قانونی چنین نظر صریح و قاطعی را به قوه قضائیه داده است؟ بنابراین می‌خواهم بگویم که علیرغم اینکه من با شما موافق هستم که قطعا این موارد باید به ثبت برسد، حتی اگر مورد رسیدگی قرار نگیرد و قوه قضائیه توجهی به آنها نکند، از این حیث که مستندسازی می‌شود از طریق شکنجه شده علیه شکنجه‌گر که سیستم قضایی و امنیتی نظام جمهوری اسلامی ایران است، و باید روزی مورد دادخواهی قرار بگیرد، و این مسئله مسئله مهم تاریخی است. سند تاریخی است. این امر مهمی است که باید به آن پرداخته بشود. اینکه چقدر نتیجه بدهد، خیلی امیدوار کننده نیست. ولی به نظر من می‌تواند به عنوان اهرم فشار بر روی نهادهای امنیتی و قضایی آن را به دست بگیریم یا اینکه افکار عمومی را روشن کنیم. اگر نمی‌توانیم این روند را متوقف کنیم، حداقل تا حدی بتوانیم آن را کنترل کنیم.

آیا تاثیرات روانی سلول انفرادی با توجه به شرایط حاکم بر بندهای امنیتی در جمهوری اسلامی، بر زنان و مردان متفاوت است یا خیر؟ با توجه به رفتاری در انفرادی با زنان می‌شود. مثلا بحث پوشش یا موضوع عادت ماهیانه برای زنان و تاثیر آن بر روند بازجویی. تخریب‌های جنسی حین بازجویی از فرد بازداشتی و یا تهدید به افشای اطلاعات خصوصی فرد بازداشتی توسط بازجو.

سلول انفرادی برای هر موجود زنده‌ای شکنجه است. هر موجود زنده‌ای به هوا نیاز دارد. به صدا نیاز دارد. به آفتاب نیاز دارد. وقتی که این‌ها را از موجود زنده بگیرید، زیست روزمره و بودنش را دچار اختلال می‌کنید. وقتی روابط اجتماعی انسان را محدود می‌کنند. وقتی سخن گفتن و شنیدن و مجالست را از انسان می‌گیرند و در انزوا و خلاء او را می‌برند، واقعیت این است که انسان را گویی از انسان بودنش جدا می‌کنند. بنابراین سلول انفرادی برای هر انسانی شکنجه است. شک و تردیدی نیست. روانشناسی هم شکنجه سفید را یکی از هولناک‌ترین انواع شکنجه می‌داند. این شکنجه روح و روان انسان را مورد هدف قرار می‌دهد و دچار اختلال می‌کند. اما اینکه در سلول‌های انفرادی برای زنان فشار مضاعفی می‌تواند وجود داشته باشد، به نظر من هم سیستم بازجویی و هم سیستم نگهداری زنان در سلول‌های انفرادی امکان این فشار مضاعف را برای بازجو فراهم می‌کند. اینکه زنان در جامعه ما همواره با تبعیض و سرکوب مواجه بودند، این تجربه زیسته زنان در جامعه ایران است. به‌خصوص در حکومت دینی و در یک نظام مردسالار. خیلی از ما این تجربه‌های سرکوب، تحقیر و اذیت و آزار را داشته‌ایم. ولی در سلول انفرادی هرکدام از این‌ها به توان چند برابر اعمال می‌شود. شاید تحقیر جسم از همان نوع تحقیری است که همواره شاهدش هستیم. ولی در سلول انفرادی این تحقیر فشار مضاعف ایجاد می‌کند. مثلا وقتی که وارد فایل‌های شخصی شما می‌شوند و در رابطه با آن روابط شما را زیر سوال می‌برند، یا آن را به عنوان یک اهرم تهدید قرار می‌دهند. اینکه ما به خانواده‌ات این عکس‌ها و فیلم‌ها را نشان می‌دهیم یا اینکه ما این‌ها را در فضای مجازی پخش می‌کنیم و اعتبارت را از تو می‌گیریم و آبرویت را می‌بریم. یا مداخلات دیگری در امور خصوصی مربوط به زنان می‌کنند، این‌ها بار مضاعف روانی بر روی زنان می‌گذارد و خیلی از زن‌ها به دلیل ترس از آبرویشان و ترس از آن‌چیزی که نمی‌خواهند به هر دلیلی در افکار عمومی مطرح شود، این فشارها را تحمل نمی‌کنند و تن به خواسته بازجو می‌دهند. مثلا در رابطه با تست بکارتی که من از دو نفر از همبندی‌هایم تا الان شنیدم که اتفاقا هر دو هم متعلق به بازداشتگاه سپاه پاسداران بود. واقعا این فشار روانی خیلی زیادی به آنها وارد کرده بود. برای اینکه در برابر این کار مقاومت کرده بودند ولی وقتی در سلول انفرادی هستی، نه وکیلی داری و نه با کسی می‌توانی حرفی بزنی و بی‌دفاع در سلول قرار گرفتی، هرکدام از این فشارها می‌تواند زن را از پای در بیاورد. یا من یادم هست که خانمی که مذهبی هم بود. او را تحت فشار قرار داده بودند در خصوص روابطی که با آقایی که با او دوست شده بود، توضیح شفاهی بدهد و وقتی این خانم نپذیرفته بود، به او گفته بودند که کاغذ و خودکار می‌دهیم که به سلول بروی و این‌ها را برای ما بنویس. او از این فشار به‌عنوان یکی از فشارهایی که خواب و تمرکز و اعصابش را برهم زده بود و او را خیلی تحت فشار قرار داده بود نام می‌برد. خودش می‌گفت که از من می‌خواستند بنویسم و این برای من خیلی هولناک بود. اگر هم نمی‌نوشتم بدرفتاری بازجوها با من افزایش پیدا می‌کرد و من تحمل شرایط سلول به اضافه تحمل این همه بدرفتاری بازجو را نداشتم. بنابراین دچار درگیری ذهنی هولناکی شده بودم که نمی‌توانستم تصمیم بگیرم چه باید بکنم. واقعیت این است که در سلول انفرادی، اگر هم بازجو به سراغت نیاید، باید بتوانی مدتی طولانی تنهایی، بی‌کسی و حتی حرف نزدن با بازجو را دوام بیاوری و تحمل کنی. قبول کردن این‌ها توسط آدمی که در سلول انفرادی است آسان نیست. بنابراین ناگزیر می‌شوی که تن به خواسته بازجو بدهی که اگر هم انجام بدهی برای یک زن خیلی هولناک و شکننده است و می‌تواند موضع آن خانم را در ادامه بازجویی‌ها که هیچ ربطی به این موضوع ندارد را پایین بیاورد و بازجو را بر آن زن مسلط کند. این‌ها اتفاقاتی است که برای زنان در سلول می‌افتد.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44037

نرگس محمدی به ۳۰ ماه حبس و ۸۰ ضربه شلاق محکوم شد

مجتمع قضایی قدس تهران حکم تازه‌ای علیه نایب‌رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران صادر کرده است. اتهاماتی که به نرگس محمدی وارد شده در رابطه با پرونده‌ای است که در دوران حبس برای او گشوده شده بود.نرگس محمدی

نرگس محمدی
به گزارش هرانا نرگس محمدی، نایب رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر توسط شعبه ۱۱۷۷ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی قدس تهران به ۳۰ ماه حبس تعزیری، ۸۰ ضربه شلاق و پرداخت دو فقره جزای نقدی محکوم شده است.

این حکم در ارتباط با پرونده‌ جدیدی است که در دوران حبس برای نرگس محمدی گشوده شده بود. صدور چنین احکامی تازگی ندارد و در ۴۲ سال گذشته در باره فعالان حقوق بشر تکرار شده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

به گفته تقی رحمانی، همسر محمدی، اتهامات او به این شرح است: «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق انتشار بیانیه (بیانیه مبارزه با اعدام)، تحصن در دفتر زندان (تحصن دی ماه سال۹۸ در اعتراض به کشتار مردم در خیابان‌های سراسر کشور)، تمرد از ریاست و مقامات زندان ( برای پایان‌دادن به تحصن اعتراضی)، تخریب شیشه‌ها و افترا نسبت به اتهام شکنجه‌گری و ایراد ضرب و جرح عنوان شده است.»

اتهامات تکراری

نرگس محمدی که پیشتر به اتهامات مشابهی به حبس طولانی‌مدت محکوم شده بود، مهر ماه ۱۳۹۹ از زندان آزاد شد.

او در آبان ۹۸ همراه با چند زندانی زن دیگر، در همبستگی با اعتراضات آبان و آسیب‌دیدگان سیل و زلزله در دفتر زندان اوین تحصن کرده بود.

رئیس زندان اوین، دی ماه ۹۸ او را با زور و ضرب و شتم به زندان زنجان فرستاد. سپس دادستانی زنجان «انتشار بیانیه‌های سیاسی، تشکیل کلاس‌های آموزشی و تحصن اعتراضی در بند زنان» را به عنوان مستندات یک پرونده تازه معرفی کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

نایب‌رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر ۱۷ مهر ۹۹ بعد از پنج سال و نیم حبس آزاد شد اما کمتر از دو ماه بعد از آزادی احضاریه‌ای به دست او رسید تا برای محاکمه در روز ۱۵ آذر به دادگاه برود.

در اسفند ماه گذشته کاری اندرسن و کاری الیزابت کاسکی، دو نماینده پارلمان نروژ، نرگس محمدی و لُجین الهذلول، فعال حقوق مدنی عربستانی را برای دریافت جایزه نوبل صلح نامزد کردند.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44035

انجمن قلم آمریکا خواستار لغو فوری محکومیت نرگس محمدی شد

روز دوشنبه ۳ خردادماه، انجمن قلم آمریکا (پن) با انتشار بیانیه ای نسبت به صدور حکم حبس، شلاق و جزای نقدی برای نرگس محمدی سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، واکنش نشان داده و خواستار لغو فوری این حکم شد.

خانم محمدی، به تازگی از بابت پرونده‌ای که در دوران حبس برای او گشوده شده بود، توسط دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی قدس تهران به ۳۰ ماه حبس تعزیری، ۸۰ ضربه شلاق و پرداخت دو فقره جزای نقدی محکوم شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، انجمن قلم آمریکا (پن) امروز دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰، با انتشار بیانیه ای نسبت به صدور حکم قضایی برای نرگس محمدی سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، واکنش نشان داد.

این انجمن در بیانیه خود ضمن اعتراض به صدور حکم حبس، شلاق و جزای نقدی برای خانم محمدی، خواهان لغو فوری این حکم شد.

به تازگی نرگس محمدی، از بابت پرونده‌ای که در دوران حبس برای او گشوده شده بود، به حبس، شلاق و پرداخت جزای نقدی محکوم شد. بر اساس این حکم که توسط شعبه ۱۱۷۷ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی قدس تهران در تاریخ ۲۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰ صادر و به وی ابلاغ شده است، نرگس محمد از بابت اتهامات فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق انتشار بیانیه (بیانیه مبارزه با اعدام)، تحصن در دفتر زندان، تمرد از ریاست و مقامات زندان (برای پایان دادن به تحصن اعتراضی)، تخریب شیشه‌ها، افترا و ایراد ضرب و جرح” به ۳۰ ماه حبس تعزیری، ۸۰ ضربه شلاق و پرداخت دو فقره جزای نقدی محکوم شده است.

هرانا اسفندماه ۹۹ در گزارشی از احضار نرگس محمدی به دادسرای اوین خبر داده بود، این فعال حقوق بشر با انتشار نامه‌ای سرگشاده در این خصوص گفته بود که “به هیچ عنوان در هیچ مرحله‌ای از این رسیدگی شرکت نکرده و از رای صادره از سوی محاکم قوه قضائیه در این پرونده تبعیت نکرده و قطعاً سرپیچی خواهم نمود”.

خانم محمدی که از تاریخ ۱۵ اردیبهشت ١٣٩۴ در زندان بسر می‌برد، برای سه اتهام به ۱۶ سال زندان محکوم شده بود. بنا بر ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی و با در نظر داشت «مجازات اشد»، نرگس محمدی باید ١٠ سال زندان را تحمل می‌کرد. وی در تاریخ۳۰ آذرماه ۹۸ همراه با ۷ زندانی سیاسی دیگر در بند زنان زندان اوین طی نامه‌ای از تحصن چند روزه خود در زندان به مناسبت چهلمین روز و در همراهی با خانواده‌های داغدار اعتراضات سراسری آبان خبر داده بودند. در پی این تحصن مسئولان زندان اوین خانم محمدی و دیگر زندانیان تحصن کننده را به تبعید به زندان دیگر تهدید کرده بودند که در نهایت روز سه شنبه ۳ دی ماه ۹۸ وی را از زندان اوین به زندان زنجان منتقل کردند. خانم محمدی دیماه سال گذشته نیز طی نامه ای به شرح وقایع و برخورد رییس زندان اوین و نیروهای امنیتی در جریان انتقال وی پرداخته بود.

نرگس محمدی نهایتا در تاریخ ۱۶ مهرماه ۹۹ با استفاده از قانون کاهش مجازات حبس از زندان زنجان آزاد شد. وی با گذشت حدود ۵ ماه از زمان آزادی کماکان از حق داشتن گذرنامه و خروج از کشور محروم است. ممنوعیت خانم محمدی از خروج از کشور جهت ملاقات با همسر و فرزندان خود در شرایطی است که در محکومیت پیشین وی مجازات تکمیلی ممنوعیت خروج از کشور عنوان نشده بود.



source https://zanan.bashariyat.org/?p=44033

۱۴۰۰-۰۳-۰۴

گزارش نقض حقوق زنان در اردیبهشت ماه 1400

  • برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات آماری از میان162 خبر که در طول ماه اردیبهشت تهیه شده است. این گزارشات ازسایت کمیته دفاع از حقوق زنان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند: مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است..اطلاعات بیشتردرلینک زیرقابل مشاهده است: http://zanan.bashariyat.org/

 

 

 

اعتیاد

مدیر کل درمان و حمایت‌های اجتماعی ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: سرعت رشد اعتیاد در زنان رو به افزایش است ضمن اینکه رشد مصرف مواد صنعتی به عنوان درمان لاغری در میان زنان نیز نگران کننده است. (ایرنا، 13 اردیبهشت1400)

روز گذشته چند زن کارتن خواب و معتاد مشکوک به ابتلا به کرونا، با وجود این که توسط اورژانس به یکی از بیمارستان های جنوب شهر تهران منتقل شدند، اما چند ساعت بعد از انتقال به بیمارستان، بدون این که کسی از آنها تست کرونا بگیرد، در شهر رها شدند و به یکی از بوستان های اطراف میدان شوش پناه بردند.( رکنا، 17 اردیبهشت 1400)

بهداشت

حزب ‘جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان ‘ در نامه‌ای از شورای نگهبان خواسته که طرح مجلس برای “اختیاری کردن غربالگری” را تصویب نکند چرا که به گفته این نهاد، در صورت قانونی شدن، تبعات آن و “مسئولیت فاجعه به عهده حکومت است”.(5 اردیبهشت1400)

بر اساس آمار منتشر شده زنان ایرانی با دارا بودن ۱.۷۸ فرزند در مکان ۱۴۶ جدول جهانی قرار دارند. این در حالی است که کشور‌هایی مانند آمریکا در رتبه‌هایی بالاتر از ایران قرار دارند.(میزان، 5 اردیبهشت 0014)

وضعیت ابتلا به کرونا و مرگ ناشی از آن بین پرستاران در ایران خبر از فاجعه دارد. محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار، اعلام کرد که تاکنون دست‌کم ۱۳۰ پرستار در ایران بر اثر ابتلا به کرونا جان‌باخته‌اند.( مانیتورینگ حقوق بشر ایران،24 اردیبهشت 1400)

زینب جلالیان، زندانی سیاسی کرد محکوم به حبس ابد که چهاردهمین سال حبس خود را در زندان یزد می‌گذراند به دلیل محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی در وضعیت سلامتی وخیمی قرار دارد.( سازمان حقوق بشر کردستان، 26 اردیبهشت 1400)

زندانی سیاسی سمیه قریشی محبوس در زندان ارومیه برغم ابتلا به ناراحتی قلبی و نیاز به مرخصی استعلاجی از حق درمان محروم مانده و عوامل زندان از مراجعه او حتی به بهداری زندان نیز ممانعت بعمل می آورند.( کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، 26 اردیبهشت 1400)

همزمان با افزایش نگرانی‌ها در مورد شرایط جسمی صبا کردافشاری که در هشتمین روز اعتصاب غذا و دارو به سر می‌برد، کاربران فارسی‌زبان توییتر با راه‌اندازی کارزاری اعتراضی به وضعیت این فعال مدنی زندانی واکنش نشان دادند.( هرانا، 27 اردیبهشت 1400)

زنان سرپرست خانواده

در شرایطی که تعداد زنان سرپرست خانوار و خودسرپرست رشد کرده، تخریب بازار کار زنان بر اثر کرونا و تحریم، زنگ‌ خطر را به صدا درآورده است.( همشهری آنلاین، 13 اردیبهشت)

طی ۱۰سال گذشته شاهد افزایش چشمگیر جمعیت زنان سرپرست خانوار بودیم. با رسیدن جمعیت این زنان به دست کم ۴ میلیون نفر، بیش از ۱۵ میلیون نفر تحت سرپرستی این زنان هستند.( کمیسیون زنان، 23 اردیبهشت 1400)

نیروهای پذیرفته نشده آزمون استخدامی نهضت سوادآموزی که اکثرا زنان سرپرست خانوار هستند، از ادامه بلاتکلیفی خود، خبر داده اند.( هرانا، 27 اردیبهشت 1400)

دستفروشی و افزایش جمعیت زنان دستفروش یکی از معضلات جدی و یکی از دلایل آشکار توخالی بودن طرح توانمندسازی زنان سرپرست خانوار است.( کمیسیون زنان، 29 اردیبهشت 1400)

خشونت خانوادگی

مورخ ۲۷ اسفندماه سال گذشته، یک دختر ۱۵ ساله در تهران با پریدن از طبقه چهارم یک آپارتمان دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد. (هرانا ،1 اردیبهشت1400)

یک نوزاد ۱۷ ماهه در شهرری توسط پدرش مورد آزار جنسی قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. پزشکی قانونی علت مرگ این نوزاد را خونریزی داخلی ناشی از آزار جنسی اعلام کرده است. (هرانا ،1 اردیبهشت1400)

یکی از عوامل موثر در خودکشی زنان در ایران، ازدواج های اجباری است که در طی سال‌های گذشته رو به افزایش بوده است. ازدواج اجباری و یا ازدواج‌های زودهنگام از مصادیق بارز خشونت علیه زنان هستند.(ایسنا،1 اردیبهشت1400)

آیا زمان آن نرسیده که به جای نادیده گرفتن خشونت خانگی به بهانه ریاست مرد و ولایت پدر، به جای تاکید بر حجاب و عفاف زنان و آنها را مسئول اصلی سلامت اخلاقی جامعه قلمداد کردن، آموزش مدیریت احساسات و کنترل هیجان به پسران و مردان را جدی بگیریم؟(خبر روزنامه شرق، 5 اردیبهشت1400)

خانم میانسالی به ضرب گلوله از ناحیه دست زخمی شده و ضارب که یه گفته شاهدین همسر وی بوده پس از تیراندازی از محل متواری شده است.( ایلنا، 5 اردیبهشت1400)

روز دوشنبه ۶ اردیبهشت‌ماه،یک دختر نوجوان اهل شهرستان پیرانشهر از طریق حلق آویز کردن خود اقدام به خودکشی کرد و جان خود را از دست داد. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.( هرانا، 8 اردیبهشت 1400)

یک زن در شهرستان سیرجان توسط همسرش به آتش کشیده شد و جان باخت. متهم یک روز پس از واقعه توسط پلیس بازداشت شد. ( هرانا ، 11 اردیبهشت1400)

روز سه‌شنبه ۷ اردیبهشت‌ماه، یک دختر نوجوان در شهرستان دیواندره واقع در استان کردستان که به تازگی ازدواج کرده بود، دست به خودکشی زد و جان باخت. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.(هرانا، 11 اردیبهشت 1400)

یک شهروند زن به نام “فاطمه علی‌پور” فرزند عثمان اهل روستای “کانی‌رش” از توابع منطقه صومای برادوست ارومیه با اقدام به خودسوزی به زندگی خود پایان داد.(15 اردیبهشت1400)

خبر دلخراش فوت دختر یک و نیم ساله تهرانی به علت آزار جنسی از سوی پدر بار دیگر ضعف قوانین حمایت از زنان و دختران این سرزمین را با صدای بلند گوشزد می کند.(ایسنا، 15 اردیبهشت 1400)

دو سال قبل از بیمارستانی در تهران به مأموران پلیس خبر دادند زن جوانی براثر مصرف قرص برنج جانش را از دست داده است. (شرق، 15 اردیبهشت 1400)

یک شهروند زن در شهرستان بوکان بر اثر شدت جراحات وارده ناشی از خودسوزی در یکی از بیمارستان‌های شهرستان تبریز جان خود را از دست داد. همچنین طی روزهای گذشته یک زن دیگر در شهرستان ارومیه، در پی اقدام به خودسوزی جان خود را از دست داد.( هرانا، 18 اردیبهشت 1400)

مطابق با آمار مربوط به سال ۹۸ مرکز آمار ایران، ۸۱ هزار و ۶۲۴ معاینه جسمانی نزاع بر روی زنان مدعی همسرآزاری انجام شده است که نسبت این معاینات به تعداد کل معاینات نزاع پزشکی قانونی با افزایش ۵ واحدی نسبت به سال ۹۷ به ۱۴ درصد در سال ۹۸ رسیده است.( خبر آنلاین، 18 اردیبهشت 1400)

یک دختر ۱۴ ساله در شهر بوکان واقع در استان آذربایجان غربی از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زده و جان خود را از دست داد.( هرانا، 23 اردیبهشت 1400)

نتایج یک پژوهش نشان‌دهنده رابطه مثبت و معنادار میان بیکاری زنان، نابرابری درآمدی، صنعتی شدن و نرخ طلاق و اقدام به خودکشی در زنان است.( صدای مردم، 25 اردیبهشت 1400)

دختر ۱۸ ساله نیشابوری به دست برادرانش به قتل رسید.( حادثه 24، 29 اردیبهشت 1400)

 

جلوگیری از شرکت در مراسم

در سومین روز اعتراض به قرارداد ضدایرانی، زنان مورد ضرب و شتم قرار می گیرند.(5 اردیبهشت 1400)

زنان در خط مقدم اعتراضات علیه قرارداد ضدایرانی ملایان. (5 اردیبهشت1400)

عسل محمدی، هیراد پیربداقی و سعید ملایری شب شنبه ۱۱ اردیبهشت‌ماه از بازداشتگاه پلیس امنیت تهران آزاد شدند. این شهروندان روز گذشته در جریان تجمع روز جهانی کارگر در مقابل وزارت کار در تهران بازداشت شدند.(12 اردیبهشت 1400)

 

اطلاعیه نهادهای بین المللی

در گزارش سالانه مجمع جهانی اقتصاد دربارهٔ برابری زن و مرد در کشورهای مختلف جهان، ایران در جایگاه ۱۵۰ ام قرار گرفت.(بهارنیوز، 1 اردیبهشت1400)

عضویت ایران در شورای مربوط به برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان سازمان ملل، با خشم و اعتراض فعالان حقوق بشر روبرو شده است. دیده‌بان سازمان ملل از این انتخاب انتقاد کرد و از آمریکا و اروپا خواست این اقدام را تقبیح کنند.(5 اردیبهشت1400)

سازمان دیده بان سازمان ملل ضمن انتقاد شدید نوشت؛ تصویب عضویت ایران در نهاد زنان سازمان ملل مانند انتخاب یک فرد آتش افروز بعنوان مسئول آتش نشانی شهر است!(اخبار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، 5 اردیبهشت1400)

همزمان با انتشار اخبار مربوط به عضویت جمهوری اسلامی در «کمیسیون مقام زن» که زیرمجموعه شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد است،‌ یک فعال حقوق زنان به صدای آمریکا گفت: «این تصمیم،‌ تصمیم بسیار شرم آوری است.( اخبار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، 5 اردیبهشت1400)

تجمع روز جهانی زن امسال در پاریس: صدها تن از زنان ایرانی به دلیل مخالفت با حجاب اجباری و نقض حقوقشان در ایران زندانی هستند.( 5 اردیبهشت 1400)

انتخاب ایران به عنوان عضو کمیسیون مقام زن انتقاد سازمان دیده‌بان ملل متحد را به دنبال داشته است. ایران متهم به نقض گسترده حقوق زنان است.(8 اردیبهشت 1400)

اخبارعمومی

مردی در مشهد که متهم است در قالب مسافرکشی زنان متعددی را مورد تجاوز قرار داده، بازداشت شد. تحقیقات پلیس با دستورات قضایی برای کشف جرایم دیگر این متهم همچنان ادامه دارد.(هرانا، 1 اردیبهشت1400)

۱۱ میلیون دختر به دلیل کرونا شاید هرگز به مدرسه بازنگردند، سید جواد حسینی ، در جلسه کمیته اجرایی طرح “هر دانش آموز یک تبلت دارد و هر تبلت یک کلاس و یک مدرسه”، کرونا را بزرگترین چالش قرن و سیستم های آموزشی در جهان خواند.(هرانا، 1 اردیبهشت1400)

خودسوزی زن جوان در بالکن آپارتمانش زن جوان ساکن تبریز شب گذشته به دلایل نامعلومی در بالکن منزل، خودش را آتش زد و به زندگی‌اش پایان داد.(حادثه 24، 1اریبهشت1400)

به دلیل استفاده از حجاب؛ داور به یاسمین فرمانی اجازه بازی نداد، داور اجازه نداد یاسمن فرمانی بازیکن تیم زنان شارلواى در دیدار پلی آف مقابل مقابل وایت استاراز سوی داور مسابقه اجازه بازی پیدا نکرد.( 1 اردیبهشت1400)

نهاد خانواده برابر یعنی نصف شدن دارایی هر دوطرف به وقت طلاق، یعنی حق طلاق برابر، حق کارکردن و تحصیل برابر، یعنی حضانت فرزند بعد از طلاق حق مادرباشد مگر او نخواهد یا نتواند یا صلاحیت نداشته باشد.(1 اردیبهشت1400)

نماینده مردم تهران، جمعیت کشور را در حال پیری ارزیابی کرد و گفت: برای رفع موانع پیش رو در بحث فرزندآوری، معیشت، مسکن، درمان ناباروری، رایگان شدن زایمان و تسهیلات ازدواج مصوباتی داشته‌ایم.(ایرنا، 1 اردیبهشت1400)

ازدواج‌های صوری و طلاق‌های تامین اجتماعی, صورت غیرواقعی این جریان هرچه هست، بطن آن از گسترش فقر و نابسامانی در جامعه ایران خبر می‌دهد. به گفته مدیرکل امور فنی مستمری‌های سازمان تامین اجتماعی، بر اساس آمارها تا سال ۱۳۹۴ حدود شش هزار طلاق صوری در ایران گزارش شده است. (تابناک، 1 اردیبهشت1400)

خبرهای دریافتی حاکی از ایجاد محدودیت های مضاعف و فشار از جانب ماموران اطلاعات بر روی زندانی سیاسی مریم اکبری در تبعید است.( به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، 1 اردیبهشت 1400)

ملک فاضلی گفت: این صحبت‌ها که می‌گویند کودکان آزمایشگاهی و نوزادانی که از روش IVF به دنیا می‌آیند از ارث محروم هستند صحت ندارد چون فرزند به لحاظ ژنتیکی متعلق به پدر و مادر خود است و قاعدتا از آنها نیز ارث می‌برد.(برنا، 1 اردیبهشت 1400)

علی بابایی کارنامی گفت: لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» هنوز اعلام وصول نشده و در اولویت کمیسیون اجتماعی نیست.( برنا، 1 اردیبهشت1400)

معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری گفت: از قوه قضائیه انتظار می‌رود با سرعت و قاطعیت به جنایت کسی که نام پدر را یدک می‌کشد، رسیدگی کند. (ایسنا،1 اردیبهشت1400)

سازمان دید‌بان سازمان ملل متحد از انتخاب ایران به عنوان عضو شورای مربوط به برابری جنسیتی و توانمندسازی حقوق زنان در این سازمان بین‌المللی انتقاد کرد.(5 اردیبهشت 1400)

علی مطهری، نماینده سابق مجلس ایران، گفت که وضعیت حجاب در ایران اختیاری است و ۸۰ درصد مردم آن را قبول دارند. (5 اردیبهشت 1400)

مردی در مشهد که متهم است در قالب مسافرکشی زنان متعددی را مورد تجاوز قرار داده، بازداشت شد. تحقیقات پلیس با دستورات قضایی برای کشف جرایم دیگر این متهم همچنان ادامه دارد. (هرانا، 5 اردیبهشت1400)

۱۰۱ وکیل دادگستری طی نامه‌ای سرگشاده خطاب به ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه، خواستار آزادی وکلا زندانی و تعدادی از زندانیان سیاسی و مدنی شدند. (5 اردیبهشت1400)

بازنشستگان در تجمعات هفتگی و سراسری خود در چندین شهر ایران ، خواهان انطباق دستمزدها با هزینه‌ها شدند. پرستاران نیز با تجمع در مقابل ساختمان قوه قضاییه خواستار اجرای قانون تعرفه‌گذاری شدند.(5 اردیبهشت1400)

سازمان حقوق بشری عفو بین‌الملل با ثبت ۴۸۳ مورد اعدام در ۱۸ کشور جهان طی سال ۲۰۲۰ میلادی، اعلام کرد ایران در میان چهار کشوری بوده که ۸۸ درصد اعدام‌ها در آن‌ها صورت گرفته است.(5 اردیبهشت1400 )

رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ از بازداشت راننده پرایدی خبر داد که در پوشش مسافرکشی قصد تعرض به دختر جوان را داشت. (ایلنا، 5 اردیبهشت 1400)

نفس در قفس،۴ اردیبهشت ۱۴۰۰: بیش از ۴۰ روز از تبعید زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد به زندان سمنان می گذرد و همچنان فشارها و محدودیتها بر این زندانی سیاسی ادامه دارد. تماس‌های وی با خانواده با محدودیت همراه شده است.( گروه خبری زنان-زندانیان، 8 اردیبهشت1400)

به گفته رییس هیئت مدیره نظام پرستاری تهران خشونت علیه پرستاران اگر ۴ سال پیش۱۰ درصد بوده است در حال حاضر با ۴۰ درصد خشونت کلامی و تهدید نسبت به پرستاران و خانواده آن‌ها مواجه هستیم.(مشرق، 8 اردیبهشت1400)

علیرغم تعیین وثیقه؛ تداوم بازداشت سمیه کارگر در زندان قرچک ورامین.( هرانا، 8 اردیبهشت)

در ادامه اعمال فشار نهادهای امنیتی بر خانواده حسین‌پناهی، پدر و مادر سالخورده رامین حسین‌پناهی زندانی سیاسی اعدام شده کُرد ممنوع‌الخورج شدند.(هه نگاو، 8 اردیبهشت1400)

سخنگوی شورای وحدت گفت: فکر می‌کنم که باید برای ورود زنان به انتخابات ریاست جمهوری قانون اساسی را ملاک قرار دهیم و قانون اساسی باید صراحتا یا تلویحا به موضوع ورود زنان در انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرده باشد.(اعتماد انلاین، 8 اردیبهشت 1400)

روزنامه گاردین به نقل از برخی کنشگران، از بدتر شدن رفتار با فعالان حقوق بشر در ایران، افزایش جابه‌جایی‌ زندانیان سیاسی و همچنین اعمال «شکنجه روانی» علیه زندانیان سیاسی زن در این کشور خبر داده است.( روزنامه گاردین، 11 اردیبهشت1400)

روز سه شنبه ۷ اردیبهشت ماه، دو متهم به آدم ربایی و آزار جنسی یک دختر جوان در تهران در دادگاه کیفری این استان محاکمه شدند. دو متهم مذکور پیشتر به ادعای یک دختر جوان مبنی بر آزار جنسی بازداشت شدند. این متهمان در دفاعیات خود ادعای اتهام تجاوز را رد کردند.(هرانا، 11 اردیبهشت1400)

عالیه مطلب زاده، عکاس و فعال حقوق زنان محبوس در زندان اوین که دوران محکومیت دو ساله خود را سپری میکند، روز دوشنبه ۶ اردیبهشت ماه، در پی ثبت دادخواست و اعلام شکایت نسبت به نگهداری متهمان در سلول‌های انفرادی در دفتر دادستانی این زندان، از حق تماس تلفنی محروم شد.(هرانا، 11 اردیبهشت1400)

سیمین دانشور؛ زنی که ایستاد تحمل کرد اما قربانب سانسور شد. (پایگاه خبری / تحلیلی نگام، 11 اردیبهشت 1400)

وضعیت بند ۱۲ زنان (نسوان) زندان تبریز غیرقابل تحمل و به گفته زندانیان افتضاح است و زنان در این زندان شرایط بسیار دشواری را تحمل میکنند.( کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، 11 اردیبهشت 1400)

ده‌ها زن در بیانیه‌ای با اشاره به این که بارها به امید تغییر به میدان آمده اما تنها شاهد ریختن خون فرزندانشان و “بدتر شدن اوضاع” بوده‌اند اعلام کرده‌‌اند که در هیچ انتخاباتی در جمهوری اسلامی شرکت نخواهند کرد.(11 اردیبهشت 1400)

خبرهای رسیده حاکی از شکنجه زنان زندانی با گرسنگی دادن به آنها و اعمال فشارهای مضاعف بر زنان زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین است.( گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، 12 اردیبهشت 1400)

رئیس فراکسیون زنان مجلس گفت: دولت با تأخیر خود در ارسال لایحه “کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت” به مجلس، این شائبه را ایجاد کرد که بیش از حل مسئله زنان، گرفتار بازی سیاسی است .(تسنیم، 13 اردیبهشت1400)

توضیح کدخدایی درباره مکانیزم عمل شورای نگهبان/ زنان می‌توانند برای انتخابات ریاست جمهوری نامزد شوند.( اقتصاد نیوز، 13 اردیبهشت1400)

معصومه پاشایی بهرام گفت: مثبت‌ترین اتفاق با حضور ایران در کمیسیون مقام زن شنیده شدن صدای زنان ایرانی در یک جایگاه رسمی است درواقع دیگر قرار نیست اپوزیسیون‌ها مرجع حقوق زنان باشند بلکه ما می‌خواهیم در یک جایگاه بالاتر از خودمان دفاع کنیم و پیگیر حقوق زنان باشیم.( برنا، 13 اردیبهشت1400)

به مناسبت روز جهانی کارگر وحیده نگین مشاور امور زنان و خانواده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گفتگویی به تشریح برنامه‌های عملیاتی این وزارتخانه طی یک سال اخیر که با هدف بهبود شاخص های عدالت جنسیتی، صورت پذیرفته، پرداخت.(برنا، 13 اردیبهشت 1400)

میان جنبش جهانی «MeToo#» تا جنبش ایرانیزه‌شده «#من_هم» چیزی حدود ۴ سال فاصله بود. از روزی که زنان در گوشه‌وکنار دنیا از تجربه آزار و تجاوز جنسی خود نوشتند تا روزی که زنان ایرانی در کنار توئیت‌هایشان از MeToo# استفاده کردند، ۴ سال زمان برد.(شهرآرا نیوز، 13 اردیبهشت1400)

زنان کارگر، علاوه بر اینکه سهم کمتری از بازار کارکشور دارند، از قضا در معرض آسیب‌پذیری بیشتری هم از تکانه‌های اقتصادی هستند.( همشهری آنلاین، 13 اردیبهشت1400)

دامنیک راب، وزیر امور خارجه بریتانیا، می‌گوید رفتار ایران با نازنین زاغری، شهروند ایرانی-بریتانیایی “مصداق شکنجه است.”(بی بی سی، 13 اردیبهشت 1400)

منیره عربشاهی، فعال مدنی زندانی امروز دوشنبه ۱۳ اردیبهشت‌ماه از زندان کچویی کرج به مرخصی درمانی اعزام شد.(هرانا،14 اردیبهشت1400)

بیش از سه ماه از تبعید و آزار و شکنجه زندانی سیاسی گلرخ ایرایی در زندان آمل میگذرد و این زن زندانی سیاسی همچنان تحت آزار و شکنجه در این زندان قرار دارد.(هرانا، 15 اردیبهشت1400)

نیره توکلی گفت: می‌توان گفت بیشترین آزار جنسی خانم‌ها در محیط کار اتفاق میفتد مخصوص در جوامع سنتی چون در این جوامع، این تصور وجود دارد که زن‌ها مخصوصا کسانی که مجرد هستند، شوهر ندارند، زن سرپرست خانوار هستند.( برنا، 15 اردیبهشت1400)

مشاور امور زنان و خانواده وزارت کار گفت: در جذب بیمه شدگان جدید زنان خانه‌دار، قالیبافان، زنان و دختران دانشجو، زنان شاغل در گروه صنایع دستی و بانوان هنرمند، جامعه هدف ما را تشکیل داده اند.( تسنیم، 15 اردیبهشت1400)

یک پژوهشگر حوزه زنان با بیان اینکه شاهد آفت “جنسیت زدگی” بازار کار در سطوح بالا و پایین هستیم، مطرح کرد: زنان معمولا پیاده نظامان بازار کار هستند و این انتظار از زنان وجود دارد که در سطوح پایینی نظیر تولیدی‌ها کار کنند.(ایسنا، 15 اردیبهشت1400)

فارغ از مشکلاتی که بیش از یک سال است کووید ۱۹ در سرتاسر جهان ایجاد کرده است و تمامی مردم در آن مشترک‌اند؛ زنان فشار دو چندانی را متحمل شده‌اند.( ایسنا، 15 اردیبهشت 1400)

شاور امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه لازمه تحقق عدالت جنسیتی، توانمندسازی زنان است.( ایرنا، 15 اردیبهشت1400)

کارگران زن ایرانی بدون بیمه هستند، کارگران ایرانی به طور غیر رسمی با دستمزدهای بسیار پایین به کار گرفته می شوند. حقوق كارى آنها حتی یک دهم زندگی آنها را پوشش نمی دهد.(15 اردیبهشت1400)

یک روز پس از آن که شبکه خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی از آزادی قریب‌الوقوع‌ نازنین زاغری، شهروند ایرانی‌بریتانیایی، در ازای دریافت ۴۰۰ میلیون‌ پوند از بریتانیا خبر داد، وکیل او چنین موضوعی را رد کرد.( بی بی سی، 16 اردیبهشت 1400)

بیش از سه ماه از تبعید و آزار و شکنجه زندانی سیاسی گلرخ ایرایی در زندان آمل میگذرد و این زن زندانی سیاسی همچنان تحت آزار و شکنجه در این زندان قرار دارد.( کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، 16 اردیبهشت 1400)

دادستان عمومی و انقلاب شهرستان گلبهار از بازداشت ۱۶ زن و مرد در شهر گلمکان واقع در استان خراسان رضوی در یک مهمانی خصوصی خبر داد و گفت که محل برگزاری این مراسم نیز پلمب شد.( هرانا، 16 اردیبهشت 1400)

بر اساس گزارش سالانه سازمان حقوق بشر ایران، در سال ۲۰۲۰ حکم دست‌کم ۹ زن که ۸ تن از ایشان با اتهام «قتل عمد» به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بودند، در زندان‌های مختلف ایران به اجرا درآمد.( سازمان حقوق بشر ایران، 16 اردیبهشت 1400)

یک پژوهشگر حوزه زنان با بیان اینکه شاهد آفت “جنسیت زدگی” بازار کار در سطوح بالا و پایین هستیم، مطرح کرد: زنان معمولا پیاده نظامان بازار کار هستند و این انتظار از زنان وجود دارد که در سطوح پایینی نظیر تولیدی‌ها کار کنند.( ایسنا، 16 اردیبهشت 1400)

مشاور امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه لازمه تحقق عدالت جنسیتی، توانمندسازی زنان است، گفت: تحقق عدالت جنسیتی مستلزم جبران نابرابری های موجود میان زنان و مردان است.( ایرنا، 16 اردیبهشت 1400)

فارغ از مشکلاتی که بیش از یک سال است کووید ۱۹ در سرتاسر جهان ایجاد کرده است و تمامی مردم در آن مشترک‌اند؛ زنان فشار دو چندانی را متحمل شده‌اند.( ایسنا، 16 اردیبهشت 1400)

دکتر نیره توکلی جامعه شناس و فعال حقوق زنان: بیشترین آزار جنسی به خانم‌ها در محیط کار وارد می‌شود.( اعتماد آنلاین، 18 اردیبهشت 1400)

با گذشت نزدیک به یک سال از تصویب قانون تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی، تنها برای ۵۷۰ نفر از میان بیش از ۸۶ هزار کودک، شناسنامه صادر شده است.( هرانا، 18 اردیبهشت 1400)

گزارشات اخیر از زندان های مختلف در ایران رفتار غیرانسانی و شکنجه زندانیان در بند زنان را افشا می کند.( کمیسیون زنان، 17 اردیبهشت 1400)

زندانی سیاسی، شکیلا منفرد که دوران محکومیت ۴ سال و دو ماهه خود را در بند زنان زندان اوین سپری میکرد به زندان قرچک ورامین تبعید شد.( هرانا، 19 اردیبهشت 1400)

«شرح فشارهای وارد شده بر من در مدت بازداشت» تیتر نامه ای است که شیرین علم هولی در دیماه ۸۸ درمود بخش کوچکی از شکنجه ها و فشارهای وارده بر خودش در زندان نوشته است.( کمپین نه به زندان نه به اعدام، 21 اردیبهشت 1400)

صبا کردافشاری، فعال مدنی محبوس در زندان قرچک ورامین  اقدام به اعتصاب غذا کرد.( هرانا، 21 اردیبهشت 1400)

شماری از دانش آموزان مقطع نهم و دوازدهم تحصیلی دستکم در ۶ شهر تجمع اعتراضی برگزار کردند.( هرانا، 21 اردیبهشت 1400)

پس از گذشت یازده سال از اعدام  فرزاد کمانگر معلم و فعال حقوق بشر بهمراه چهار زندانی دیگر بنامهای ، علی حیدریان، شیرین علم هولی، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان همچنان از سرنوشت پیکرهای آنان و محل دفن اعدام شدگان اطلاعی به دست نیامده است.( هرانا، 21 اردیبهشت 1400)

رییس کمیسیون مشترک طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده، از رفع ایرادات شورای نگهبان به ماده۱۰ این طرح و نحوه اختصاص زمین به خانواده‌ها برای تولد فرزند سوم به بعد در کمیسیون متبوع خود خبر داد.( ایرنا، 21 اردیبهشت 1400)

یک گزارش اخیر از بند زنان زندان تبریز شرایط بسیار وحشتناکی که زنان زندانی در آنجا نگهداری می شوند را فاش ساخت.( کمیسیون زنان، 23 اردیبهشت 1400)

زنان ایرانی باز هم در اعتراضات مردم ناراضی از جمله در اعتراضات بازنشستگان و مستمری بگیران تأمین اجتماعی، دانش آموزان و معلمین کارنامه سبز فعالانه شرکت داشتند.( کمیسیون زنان، 23 اردیبهشت 1400)

طی روزهای گذشته نزدیک به ۶ هزار نفر با امضای کارزاری از رئیس و نمایندگان مجلس خواستند که موانع صدور گواهینامه موتورسیلکت برای زنان را برطرف کنند.( هرانا، 23 اردیبهشت 1400)

عضو مرکز تحقیقات سرطان سینه جهاد دانشگاهی گفت: متوسط سن ابتلا به سرطان سینه در ایران ۱۰ سال جوان‌تر از جامعه جهانی است.(ستاره صبح، 23 اردیبهشت 1400)

“اسماعیل حسین‌زهی” نماینده استان در مجلس شورای اسلامی، از کمبود پزشک در استان به خصوص مناطق روستایی خبر داد. وی علت مرگ و میر مادران باردار در روستاها را نبود پزشک عمومی در درمانگاه‌های روستایی عنوان کرد.( کمپین فعالین بلوچ، 23 اردیبهشت 1400)

فشاری که امروز زنان ایران به دلیل تصویب طرح «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده»، بر شانه‌های خود حس می‌کنند، پیشینه‌ای چند دهه‌ای دارد.( ایندیپندنت، 24 اردیبهشت 1400)

گزارشی از آزارهای جنسی که  منشی‌ها در محیط‌های کاری متحمل می‌شوند.( صدای مردم، 24 اردیبهشت 1400)

معصومه ابتکار معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری از عدم اعلام وصول لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت پس از گذشت نزدیک به ۵ ماه در مجلس شورای اسلامی خبر داد.( هرانا، 24 اردیبهشت 1400)

مطابق با آمار منتشره مرکز آمار ایران، در سال ۹۹ سهم «جمعیت بیکار» فارغ التحصیل آموزش عالی از کل بیکاران، ۳۸.۹ درصد بوده است که سهم زنان در این بین با افزایش ۲.۹ درصدی به ۷۰.۴ درصد رسیده است.( ایسنا، 25 اردیبهشت 1400)

راحله احمدی، فعال مدنی در بند زنان زندان اوین با نوشتن نامه‌ای نسبت به اعتصاب غذای دخترش صبا کردافشاری، فعال مدنی محبوس در زندان قرچک ورامین واکنش نشان داده است.( هرانا، 24 اردیبهشت 1400)

امروز جمعی از فرهنگیان کارنامه سبز، برای سومین روز پیاپی مقابل مجلس تجمع اعتراضی برگزار کردند. درخواست این فرهنگیان جذب و به‌کارگیری همه کارنامه سبزهای سال ۹۹ طبق تبصره یک ماده ۲۴ قانون استخدامی کشور است.( ایلنا، 24 اردیبهشت 1400)

انجمن قلم آمریکا به همراه هشت نهاد حقوق بشری دیگر در نامه‌ای به جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا از او خواسته‌اند تا در مذاکرات با جمهوری اسلامی “وضعیت نگران کننده حقوق بشر” در ایران را در مرکز سیاست خود قرار دهد.( دویچه وله، 25 اردیبهشت 1400)

نماینده مردم چابهار در مجلس با اشاره به آسیب های خشکسالی بر وضعیت معیشتی زنان کشاورز سیستان و بلوچستان گفت: زنان اهل سیستان و بلوچستان در حوزه های مختلفی از جمله صنایع دستی قابلیت های بسیاری دارند.( رکنا، 26 اردیبهشت 1400)

جمعی از وکلای دادگستری با نوشتن بیانیه‌ای نسبت به احضار فرزانه زیلابی، وکیل مدافع پرونده هفت تپه واکنش نشان دادند.( هرانا، 26 اردیبهشت 1400)

با گذشته بیش از یک هفته از بازداشت پنج نفر از فعالین مدنی شهر سنندج و از اعضای یک کمپین خیریه، هیچ خبری از سرنوشت آنها در دست نیست.( هه نگاو، 27 اردیبهشت 1400)

ثبت نام کاندیداهای انتخابات 1400 به پایان رسید. ده ها مرد سیاستمدار با ورود به ساختمان وزارت کشور ایران برای حضور در این رقابت سیاسی تا رسیدن به صندلی ریاست جمهوری ثبت نام کردند و در این میان زنانی هم بودند از گوشه به گوشه این خاک که خود را به وزارت کشور رساندند تا بگویند ” سهم من کو”؟( رکنا، 27 اردیبهشت 1400)

شورانگیز بهامین، رویا آزاد خوش، مریم خورسندی، سارا شکیب، فیروزه راستی نژاد، ساناز راسته، آزیتا رضوانی، مژگان پورشفیع، نسرین خادمی، نوشین همت و شعله آشوری، ۱۱ شهروند بهائی اهل بهارستان اصفهان در بازداشت و بلاتکلیفی بسر می‌برند.( هرانا، 27 اردیبهشت 1400)

معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری، گفت: با توجه به ثبت‌نام حدود ۴۰ نفر از زنان کشور برای انتخابات ریاست جمهوری، انتظار می‌رود شورای نگهبان این‌بار رجل سیاسی مونث را تایید کند.( ایسنا، 29 اردیبهشت 1400)

دیده بان حقوق بشر: مریم اکبری منفرد را بلافاصله از زندان آزاد کنید.( اخبارروز، 29 اردیبهشت 1400)

فائزه مومنی خبرنگار ساکن تهران که در حال تهیه گزارشی از روند واکسیناسیون یکی از مراکز بیمارستانی بود، توسط مامور حراست دانشگاه علوم پزشکی “شهید بهشتی” مورد ضرب و شتم قرار گرفت.( هرانا، 30 اردیبهشت 1400)

 

احضار و بازجویی

 

زینب علی پور شهروند ساکن بهبهان که در جریان اعتراضات تابستان گذشته در این شهرستان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، به دادسرای عمومی و انقلاب احضار شد.( کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، 11 اردیبهشت1400)

فرزانه انصاری فر، شهروند ساکن بهبهان و خواهر فرزاد انصاری فر، یکی از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸، روز یکشنبه ۵ اردبیهشت ماه، طی ابلاغیه ای به دادسرای عمومی و انقلاب بهبهان احضار شد. (هرانا، 11 اردیبهشت1400)

آنیسا جعفری مهر و داریوش مرادی، فعالین فرهنگی اهل اسلام آباد غرب، به دادگاه انقلاب این شهرستان احضار شدند.( هرانا، 27 اردیبهشت 1400)

محبوبه فرحزادی، معلم بازنشسته، فعال صنفی معلمان و از اعضای انجمن ندای زنان ایران، طی ابلاغیه ای به بازپرسی شعبه ۷ دادسرای اوین احضار شد.( هرانا، 30 اردیبهشت 1400)

بازداشت

در ادامه موج بازداشت شهروندان كُرد پس از کشته شدن یکی از اعضای ارشد سپاه پاسداران در پیرانشهر، همسر وی نیز بازداشت شد.(هه نگاو، 5 اردیبهشت1400)

صفیه مامش‌پور، شهروند کُرد اهل شهرستان پیرانشهر واقع در استان آذربایجان غربی، توسط سازمان اطلاعات سپاه بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد.( گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، 5 اردیبهشت1400)

سمیه کارگر، دانش‌آموخته‌ رشته فلسفه دانشگاه تبریز، علیرغم تعیین قرار وثیقه به دلیل عدم توانایی در تامین آن همچنان در زندان قرچک ورامین به سر می برد.(هرانا، 5 اردیبهشت1400)

دوماه بعد از انتقال زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد به زندان سمنان، این زندان از بسیاری حقوق زندانی محروم بوده و تحت فشار قرار دارد.( گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، 5اردیبهشت1400)

نیروهای امنیتی در سنندج یک مادر و فرزند را که از فعالین مدنی این شهر بودند بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. (هه نگاو، 5 اردیبهشت1400)

یک مادر به همراه دو فرزند پسرش در شهرستان پیرانشهر واقع در استان آذربایجان غربی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شدند. (5 اردیبهشت1400)

عکسی که پلیس فتا از زن بازداشت‌شده به دلیل توهین به قومیت‌ها منتشر کرده است. ( رکنا، 5 اردیبهشت1400)

روز شنبه ۴ اردیبهشت‌ماه، دو شهروند در سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.(هرانا، 5 اردیبهشت1400)

بتول امینی ده‌یادگاری، شهروند و معلم ساکن مشهد روز پنج‌شنبه ۹ اردیبهشت‌ماه با تودیع قرار وثیقه به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد. خانم امینی ده‌یادگاری روز دوشنبه ۱۶ فروردین‌ماه امسال، توسط نیروهای امنیتی در منزل خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بود.(هرانا، 11 اردیبهشت1400)

یک فعال زن کُرد که مهرماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شده بود، پس از شش ماه بازداشت با وثیقه آزاد شد.(هه نگاو، 11 اردیبهشت1400)

پرویز برزو و شمیلا عرب زاده، دوران محکومیت خود را در زندان عادل آباد شیراز سپری می‌کنند. این شهروندان به همراه ۴ تن دیگر شهریورماه ۹۹ توسط نیروهای امنیتی در ارتباط با گرویدن به مسیحیت بازداشت شدند.(هرانا، 14 اردیبهشت1400)

دادستان عمومی و انقلاب شهرستان گلبهار از بازداشت ۱۶ زن و مرد در شهر گلمکان واقع در استان خراسان رضوی در یک مهمانی خصوصی خبر داد و گفت که محل برگزاری این مراسم نیز پلمب شد.(هرانا، 15 اردیبهشت1400)

شعله آشوری، شهروند بهائی ساکن هندیجان واقع در استان خوزستان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.( هرانا، 17 اردیبهشت 1400)

هفته گذشته یک دانشجوی کُرد در شهر تهران توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت و به یکی از بازداشتگاه‌های امنیتی ارومیه منتقل شده است.( هه نگاو، 18 اردیبهشت 1400)

ویان محمدی، شهروند اهل شهرستان مریوان، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود در تهران بازداشت و جهت بازجویی به بازداشتگاه اطلاعات سپاه در ارومیه منتقل شد.(هرانا، 19 اردیبهشت 1400)

بازداشتهای خودسرانه در اهواز از جمله بازداشت بیش از ۱۰ شهروند اهوازی که مادر جانباخته آبان ۹۸ علی تمیمی نیز در میان آنهاست، از روزهای عید فطر آغاز شده و همچنان ادامه دارد.( کانون حقوق بشری نه به زندان، نه به اعدام، 29 اردیبهشت 1400)

احضار به دادگاه

 

فرزانه انصاری فر، شهروند ساکن بهبهان و خواهر فرزاد انصاری فر، یکی از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸، روز یکشنبه ۵ اردبیهشت ماه، طی ابلاغیه ای به دادسرای عمومی و انقلاب بهبهان احضار شد.( هرانا، 11 اردیبهشت1400)

دو زن ساکن بهبهان  به دادسرای عمومی و انقلاب این شهر احضار شدند. به آنها ابلاغ شده است که ظرف ۵ روز خود را در شعبه دادسرای عمومی و انقلاب حاضر شوند. ( هرانا، 18 اردیبهشت 1400)

محاکمه

 

ایران می‌گوید جلسه دادگاه مهران رئوف، شهروند ایرانی -بریتانیایی و ناهید تقوی شهروند ایرانی-آلمانی ۶ روز دیگر برگزار می‌شود.(اخبار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، 5 اردیبهشت1400)

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات بهاره سلیمانی، شهروند ساکن تهران در تاریخ ۸ اردیبهشت‌ماه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار خواهد شد. (هرانا، 5 اردیبهشت1400)

ناهید تقوی یکی از چند شهروند دوتابعیتی زندانی در ایران است.(5 اردیبهشت1400)

کمیسیون ایالات متحده در امور آزادی مذهبی بین‌المللی با صدور بیانیه‌ای، صدور حکم مضاعف برای گلرخ ابراهیمی ایرایی، فعال مدنی و نویسنده زندانی را محکوم کرد.( 8 اردیبهشت1400)

دادگاه انقلاب تهران محاکمه ناهید تقوی، شهروند دوتابعیتی ایرانی‌آلمانی را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی آغاز کرد. مریم کلارن نسبت به وضعیت جسمانی مادر خود ابراز نگرانی کرده است. تاریخ برگزاری جلسه بعدی دادگاه ناروشن است.(خبرگزاری فرانسه، 11 اردیبهشت1400)

امروز چهارشنبه ۸ اردیبهشت‌ماه، جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ناهید تقوی، سمیه کارگر، بهاره سلیمانی، نازنین محمدنژاد، مهران رئوف و الهام صمیمی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.( هرانا، 11 اردیبهشت)

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهام های کیانا شعاعی، شهروند بهایی ساکن شیراز در دادگاه انقلاب این شهر برگزار شد.( کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، 27 اردیبهشت 1400)

احکام دادگاهها

غزل معصوم‌شاهی، فعال دانشجویی توسط دادگاه انقلاب تهران به تحمل یک سال و ۶ ماه حبس و پرداخت ۳ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد. (هرانا ،1 اردیبهشت1400)

یکی از فعالین داشنجویی کُرد و عضو پیشین شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان ترقی‌خواه دانشگاه صنعتی امیرکبیر به دلیل اعتراض به ساقط کردن هواپیمای اوکراینی به حبس و جریمه محکوم گردید. (هه نگاو، 5 اردیبهشت1400)

نازنین زاغری رتکلیف، شهروند دوتابعیتی ایرانی-بریتانیایی از بابت پرونده جدیدش توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به احکام حبس و ممنوع الخروجی از کشور محکوم شد.( 8 اردیبهشت1400)

زنی بعد از تحمل ۱۵ سال حبس ابتدا صد ضربه شلاق خورد و سپس با بدنی زخمی در میان صدای صلوات و دست زدن سایرین از زندان آزاد شد.(11 اردیبهشت1400)

به گفته تلویزیون ایران در وین توافق شده تا نازنین زاغری شهروند ایرانی بریتانیایی محبوس در ایران در قبال پرداخت ۴۰۰ میلیون پوند به ایران آزاد شود. همچنین گفته شده آمریکا هفت میلیارد دلار از پول‌های ایران را آزاد می‌کند.( صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، 13 اردیبهشت1400)

شهناز ثابت، شهروند بهائی ساکن شیراز، روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه، از زندان عادل آباد شیراز آزاد شد.(هرانا، 15 اردیبهشت1400)

امروز دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه، بهروز فرزندی اردکانی و صدیقه اقدسی، دو تن از شهروندان بهائی بازداشت شده در شیراز با تودیع قرار وثیقه آزاد شدند.(هرانا، 15 اردیبهشت1400)

آتسا احمدآئی رفسنجانی، شهروند بهائی ساکن تهران توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب این شهر به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شد.( هرانا، 25 اردیبهشت 1400)

اعدام

 

یک زن اهل ارومیه به دلیل ارتکاب قتل عمد که در مقام دفاع از خود انجام داده به اعدام محکوم شده و مدت ۲۰سال است که در زندان مرکزی ارومیه محبوس است.(هه نگاو، 5 اردیبهشت1400)

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰: بر اساس گزارش سالانه سازمان حقوق بشر ایران، در سال ۲۰۲۰ حکم دست‌کم ۹ زن که ۸ تن از ایشان با اتهام «قتل عمد» به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بودند، در زندان‌های مختلف ایران به اجرا درآمد. (گزارش‌‌های سازمان حقوق بشر ایران، 15 اردیبهشت1400)



source https://zanan.bashariyat.org/?p=43997

تاخیر در اجرای قانون حجاب تکذیب شد؛ نماینده مجلس: حرف‌هایم قدیمی بود

۱۹ آذر ۱۴۰۳  ایران وایر در پی انتشار گزارش‌هایی مبنی‌بر تاخیر در اجرای قانون جنجالی «عفاف و حجاب»، «اسماعیل سیاوشی»، عضو کمیسیون فرهنگی مج...