نرگس محمدی، فعال حقوق بشر در اتاقی در کلابهاوس درباره آزار و اذیت زندانیان زن با اشاره به تجربه خودش گفت: «رییس زندان به من حمله کرد، تعرضها و توهینها خشنتر شد، مقاومت میکردم
و آنها من را میکشیدند و هل میدادند. میخواستند من را به اجبار سوار ماشین کنند، بر زمین نشستم، رییس زندان من را بلند کرد و به سوی ماشین پرت کرد. سرم داخل ماشین بود و پایین تنمهام بیرون بود، وقیحانه پایین تنه من را گرفت و هل داد داخل ماشین. روی ساق پایم نشست. رئیس زندان بعد از ضرب و شتم و توهین، سرش را لای موهایم کرد اسم کوچک من را صدا کرد و گفت سیگارش را برایش روشن کنم. حکم اخیر برای من به دلیل «تمرد از دستور رییس زندان» صادر شده است. آقای رئیسی آیا من باید سیگار او را روشن میکردم؟»
نرگس محمدی در این اتاق چهارشنبه شب پنجم خرداد با عنوان «زندانیان سیاسی زن از تحقیر و تعرض جنسی تا تنبیه بدنی» برگزار شد، تاکید کرد بازجویان میخواهند مقاومت زنان را بشکنند. این یک برنامه هدفمند است و این بازجوها برای شکستن مقاومت زنان زندانی، آموزشهای سیستماتیک میبینند.
این فعال حقوق بشر با اشاره به روایت دیگری گفت: «با یک زن که با اتهامات اقتصادی بازداشت شده بود، هم سلولی بودم. او را به شدت آزار داده بودند، بازجو سینههای او را لمس کرده بودند، و این خانم به همین دلیل دچار مشکل اعصاب و روان شده بود.»
محمدی تاکید کرد تصور نکنید که بازجوها تنها به زنان غیر مذهبی توهین میکنند. بازجو به یک زن مذهبی که با مقنعه در زندان بود گفته بود «تو مگر زیرخواب نیستی؟» و بعد مبلغی پول در مقنعه او گذشته بود و گفته بود «این پول را بگیر و یک شب هم زیرخواب من باش».
نرگس محمدی همچنین در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به روایت برخی از زندانیان که در مکانی غیر از زندانهای مشخص مدتی در بازداشت بودهاند: «سپاه پاسداران خانههای امن ویژهای در غرب و شرق تهران برای نگهداری زندانیان دارد که هیچ نظارتی بر آنها وجود ندارد.»
زنان و فعالان حقوق بشر به بیان روایتها پرداختند.
بانو صابری، زندانی سیاسی سابق که همسرش تابستان ۶۷ اعدام شد، با بیان آنچه بر او گذشته گفت: «سال ۶۱ سه نفر کمیتهای من را بازداشت کردند و در بیابانهای اصفهان به من تجاوز کردند، به حق من رسیدگی نکردند که در تمام این سالها من را آزار دادند.»
کاوه کرمانشاهی، فعال حقوق بشر به روایت زینب جلالیان را خواند و گفت: «یکی از بازجویان زینب در ماههای نخست بازداشتش در سال۸۷ در بازداشتگاه اطلاعات کرمانشاه میگوید اجازه صیغه او را دارد و قصد نزدیک شدن به او را داشته و حلقه را در دست زینب گذاشته که دستبند بر دست داشته، زینب حلقه را پرت کرده و به بازجو لگد میزند، بازجویان آنقدر او را زدند که در بیمارستان بستری شد. زینب را در بازداشت مجبور به انجام تست بکارت شد.»
source https://zanan.bashariyat.org/?p=44039