۱۳۹۸-۰۱-۱۰
۱۳۹۸-۰۱-۰۷
دفاع یک مقام در ایران از ازدواج کودکان به دلیل «افزایش مظاهر جنسی»
یک مقام شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده در ایران میگوید با توجه به پایین آمدن سن «تنفروشی» و افزایش «سقط جنین غیرقانونی» و «مظاهر جنسی» در ایران، مخالفت با ازدواج کودکان در کشور درست نیست.
فرشته روحافزا، مدیر طرح و برنامه و تدوین سیاست در این شورا، همچنین چنین اظهار نظر کرد که آمار تعداد فرار دختران بین ۱۳ تا ۱۵ ساله در ایران «موجود است، اما بهتر است اعلام نشود». به اعتقاد وی، «گفتن آمار موجب میشود افرادی که در این سنین هستند نیز جرأت انجام این کار را پیدا کنند و معتقدم ارائه برخی آمارها باعث آسیب بیشتر در جامعه میشود.» خانم روحافزا ضمن دفاع از مواضع خود در مخالفت با ممنوعیت ازدواج کودکان در ایران گفت: «بیشترین رنج سنی دختران فراری در سنین ۱۳ الی ۱۵ سال است و قطعا آمار دختران فراری ما بیش از دخترانی است که در کودکی ازدواج میکنند.» به گفته این مقام رسمی، سقط جنین غیرقانونی نسبت به سقط جنین قانونی در ایران آمار بالایی دارد، اما «نباید برخی آمارها را در کشور اعلام کرد، چرا که اثر سوء در کشور دارد.» وی با انتقاد از «کاهش» سنی دوستی میان دختران و پسران به «سنین دبستان» عنوان کرد، افزود وقتی «دختران در سنین ۱۳ سال موضوعات جنسی را متوجه میشوند و به دنبال آن نیز میروند، قطعا در این سن نیاز به جنس مخالف و زوج دارند.» وی در بخش دیگری از اظهاراتش درباره «بدحجابی» و «مظاهر جنسی بالا» در جامعه اشاره کرده و گفت که «مظاهر جنسی در فضای جامعه به شدت بالاست تا آنجا که در تلویزیون درباره معایب و محاسن خودارضایی صحبت میکنند.» وی میزان «تحریکات جنسی» برای جوانان در ایران را بسیار «بالا» دانسته و در پاسخ به این که چرا در کشورهای دیگر با وجود مظاهر بالای جنسی در جامعه، قانون منع ازدواج کودکان وجود دارد، گفت: «افرادی به دنبال قانون منع ازدواج کودکان هستند، فقط کاری را انجام میدهند که از طرف جامعه بینالملل به آنها گفته میشود و خودشان چیزی نمیدانند.» روحافزا همچنین مدعی شد که «وقتی مظاهر جنسی در جامعه زیاد میشود و دختران جوان آن را میبینند و احساس نیاز میکنند، اگر بخواهد ازدواج کنند، برخی میگویند اشتباه است، اما اگر همان دختران بخواهند تنفروش شوند، همان عده میگویند، باید کارت سلامت برایشان صادر شود.» وی با انتقاد از وجود تبلیغات در زمینه بیحجابی در ایران افزود: «یک گروهی مشخص کردیم تا مجلات و کتابها را رصد کنند و در صورت لزوم جلوی انتشار برخی از آنها را بگیرند، چرا که محتویات برخی مجلات باعث میشود خانواده و جوان سالم نباشند.» روحافزا ضمن انتقاد از «جراحیهای مختلف و آرایشهای سنگین» که به گفته وی موجب «بیهویتی» زنان میشود، «آرایش و عشوهگری» در کنار جراحی زیبایی در خیابانها را نامناسب دانست. وی با بیان این که آرایش «غلیظ و غیرغلیظ» در اسلام «پسندیده» نیست، از این که زنان «زیبایی» خود را به خیابان میآورند، انتقاد کرد. این مقام شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده گفت: «من در ایران ضمانت نمیکنم در صورتی که چادر و حجاب را برداریم، زنان با با لباسهای نامناسب در خیابان حضور نداشته باشند.» با آن که در لایحه حمایت از حقوق کودک، سن ازدواج ۱۸ سال تعیین شده و برای والدینی که فرزندان خود را با سن کمتر از ۱۸ سال مجبور به ازدواج کنند، مجازات تعیین شده بود، اما کلیات این لایحه با حذف کامل این مواد در مجلس به تصویب رسید. با این حال فاطمه ذوالقدر، نماینده مجلس، گفته با آنکه چند نفر از مراجع با افزایش سن ازدواج دختران و پسران مخالفت کردهاند، اما «این طرح هنوز منتفی نشده» است. وی در ادامه اظهاراتش همچنین خبر داد که با وجود قانون ممنوعیت ازدواج برای دختران زیر ۱۳ سال در کشور، «اما این موضوع تبصرههایی دارد که این کار را مجاز میکند.» او مواردی چون «اذن ولی، رعایت مصلحت کودکان و تأیید دادگاه و نداشتن شاکی» را از جمله این تبصرهها برشمرده و گفت: «اینها باعث میشود همچنان شاهد ازدواج دختربچههایی باشیم که در شرایط ازدواج نیستند، اما به جای کودکی، همسر و مادر میشوند.» ذوالقدر از اولویتهای فراکسیون زنان را تغییر سن ازدواج دختران به حداقل ۱۵ یا ۱۶ سال اعلام کرده و افزود این فراکسیون تلاش دارد «ازدواج دختربچههای زیر ۱۳ سال بدون شرط و شروط ممنوع اعلام شود.» بر اساس آمارها سالانه حدود ۴۰ هزار دختر زیر ۱۵ سال در ایران ازدواج میکنند و بیش از هزار دختر زیر ۱۵ سال طلاق میگیرند.
فرشته روحافزا، مدیر طرح و برنامه و تدوین سیاست در این شورا، همچنین چنین اظهار نظر کرد که آمار تعداد فرار دختران بین ۱۳ تا ۱۵ ساله در ایران «موجود است، اما بهتر است اعلام نشود». به اعتقاد وی، «گفتن آمار موجب میشود افرادی که در این سنین هستند نیز جرأت انجام این کار را پیدا کنند و معتقدم ارائه برخی آمارها باعث آسیب بیشتر در جامعه میشود.» خانم روحافزا ضمن دفاع از مواضع خود در مخالفت با ممنوعیت ازدواج کودکان در ایران گفت: «بیشترین رنج سنی دختران فراری در سنین ۱۳ الی ۱۵ سال است و قطعا آمار دختران فراری ما بیش از دخترانی است که در کودکی ازدواج میکنند.» به گفته این مقام رسمی، سقط جنین غیرقانونی نسبت به سقط جنین قانونی در ایران آمار بالایی دارد، اما «نباید برخی آمارها را در کشور اعلام کرد، چرا که اثر سوء در کشور دارد.» وی با انتقاد از «کاهش» سنی دوستی میان دختران و پسران به «سنین دبستان» عنوان کرد، افزود وقتی «دختران در سنین ۱۳ سال موضوعات جنسی را متوجه میشوند و به دنبال آن نیز میروند، قطعا در این سن نیاز به جنس مخالف و زوج دارند.» وی در بخش دیگری از اظهاراتش درباره «بدحجابی» و «مظاهر جنسی بالا» در جامعه اشاره کرده و گفت که «مظاهر جنسی در فضای جامعه به شدت بالاست تا آنجا که در تلویزیون درباره معایب و محاسن خودارضایی صحبت میکنند.» وی میزان «تحریکات جنسی» برای جوانان در ایران را بسیار «بالا» دانسته و در پاسخ به این که چرا در کشورهای دیگر با وجود مظاهر بالای جنسی در جامعه، قانون منع ازدواج کودکان وجود دارد، گفت: «افرادی به دنبال قانون منع ازدواج کودکان هستند، فقط کاری را انجام میدهند که از طرف جامعه بینالملل به آنها گفته میشود و خودشان چیزی نمیدانند.» روحافزا همچنین مدعی شد که «وقتی مظاهر جنسی در جامعه زیاد میشود و دختران جوان آن را میبینند و احساس نیاز میکنند، اگر بخواهد ازدواج کنند، برخی میگویند اشتباه است، اما اگر همان دختران بخواهند تنفروش شوند، همان عده میگویند، باید کارت سلامت برایشان صادر شود.» وی با انتقاد از وجود تبلیغات در زمینه بیحجابی در ایران افزود: «یک گروهی مشخص کردیم تا مجلات و کتابها را رصد کنند و در صورت لزوم جلوی انتشار برخی از آنها را بگیرند، چرا که محتویات برخی مجلات باعث میشود خانواده و جوان سالم نباشند.» روحافزا ضمن انتقاد از «جراحیهای مختلف و آرایشهای سنگین» که به گفته وی موجب «بیهویتی» زنان میشود، «آرایش و عشوهگری» در کنار جراحی زیبایی در خیابانها را نامناسب دانست. وی با بیان این که آرایش «غلیظ و غیرغلیظ» در اسلام «پسندیده» نیست، از این که زنان «زیبایی» خود را به خیابان میآورند، انتقاد کرد. این مقام شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده گفت: «من در ایران ضمانت نمیکنم در صورتی که چادر و حجاب را برداریم، زنان با با لباسهای نامناسب در خیابان حضور نداشته باشند.» با آن که در لایحه حمایت از حقوق کودک، سن ازدواج ۱۸ سال تعیین شده و برای والدینی که فرزندان خود را با سن کمتر از ۱۸ سال مجبور به ازدواج کنند، مجازات تعیین شده بود، اما کلیات این لایحه با حذف کامل این مواد در مجلس به تصویب رسید. با این حال فاطمه ذوالقدر، نماینده مجلس، گفته با آنکه چند نفر از مراجع با افزایش سن ازدواج دختران و پسران مخالفت کردهاند، اما «این طرح هنوز منتفی نشده» است. وی در ادامه اظهاراتش همچنین خبر داد که با وجود قانون ممنوعیت ازدواج برای دختران زیر ۱۳ سال در کشور، «اما این موضوع تبصرههایی دارد که این کار را مجاز میکند.» او مواردی چون «اذن ولی، رعایت مصلحت کودکان و تأیید دادگاه و نداشتن شاکی» را از جمله این تبصرهها برشمرده و گفت: «اینها باعث میشود همچنان شاهد ازدواج دختربچههایی باشیم که در شرایط ازدواج نیستند، اما به جای کودکی، همسر و مادر میشوند.» ذوالقدر از اولویتهای فراکسیون زنان را تغییر سن ازدواج دختران به حداقل ۱۵ یا ۱۶ سال اعلام کرده و افزود این فراکسیون تلاش دارد «ازدواج دختربچههای زیر ۱۳ سال بدون شرط و شروط ممنوع اعلام شود.» بر اساس آمارها سالانه حدود ۴۰ هزار دختر زیر ۱۵ سال در ایران ازدواج میکنند و بیش از هزار دختر زیر ۱۵ سال طلاق میگیرند.
رژیم ملاها و مدیریت عصر غارنشینی
ا
منصور امان
سیلاب؛ مُدیریت عصر غارنشینی
سیلاب بدون مانع و لگام، شهر به شهر و اُستان به اُستان در گذر است. هر روز مناطق بیشتری از کشور زیر آب می رود و در مناطق دیگر، مردُم با بیم و وحشت در انتظار ورود این میهمان ویرانگر هستند. سیل اکنون دیگر یک بلیه ناگهانی نیست، بلکه فاجعه ای از پیش اعلام شده است و با این حال حاکمان کشور هیچ تدبیری برای مُتوقف ساختن یا دستکم کاهش خسارات جانی و مالی شهروندان ندارند.
نقش پایوران و مسوولان حُکومت در سیلاب سراسری به سُخنگویی آن محدود می شود. آنها خبر می دهند که سیل در این یا آن نُقطه چه به بار آورده، مقصد بعدی اش را اعلام می کنند و سپس با آن فیلم و عکس یادگاری می گیرند.
تصویری که ایران غرق در سیل از خود به دست می دهد، شمایل کشوری است که دست و پا بسته به چنگ طبیعت وحشی گرفتار آمده است. این همان مُناسباتی است که انسان در عصر غارنشینی نیز با طبیعت داشت و مسیر مرگ و زندگی اش و چگونگی هریک، از سوی این دست نامرئی تعیین می شد، بدون آنکه خود بتواند بر آن تاثیر بگذارد.
در جهان مُدرن این رابطه مُدتهاست که دگرگون شده و بشر راه های موثری را برای پیشگیری و به حداقل رساندن خسارات ناشی از پیشامدهای طبیعی یافته و آزموده است. بنابراین، ویرانگری مُحیط و انهدام زندگی به دست طبیعت دیگر یک سرنوشت ناگُزیر و امری اجتناب ناپذیر به حساب نمی آید. امروز مُصیبتهای جوی و زمینی فقط با همدستی فقر، بی کفایتی، سهل انگاری، غارت یا دستکاری مُحیط زیست، فساد و نظم و نگاه غیرانسانی می توانند بر حیات انسانی بتازند و قُربانی بگیرند.
رژیم ولایت فقیه تمامی پیش شرطهای یاد شده برای شراکت در بلایای طبیعی را برآورده می کند. در سایه نظام ج.ا، مردُم ایران یکسره به اسارت زلزله، سیلاب، خُشکسالی، گردوغُبار، کم آبی و جُز آن درآمده اند. آنها بی حفاظ و بدون جان پناه به حال خویش رها شده اند و ویرانی و مرگ به گونه موسمی و توقُف ناپذیر درب خانه های شان را می کوبد.
این در حالی است که تنها با بخشی از درآمدهای هنگُفت نفتی و گازی، امکان ایجاد زیرساختارهای لازم و دست زدن به تدابیر پیشگیرنده وجود داشته است. فقط یک قلم، منابع حُکومتی، درآمدهای کشور از محلهای مزبور در دوره صدارت آقای احمدی نژاد، گُماشته آیت الله خامنه ای بر منصب ریاست جمهوری، را ۷۰۰ میلیارد دُلار اعلام کرده اند. حتی بدون چاه نفت هم کارتل ۹۵ میلیارد دُلاری آقای علی خامنه ای (ستاد اجرایی فرمان حضرت امام) هم بی تردید می توانست به عُنوان مثال برای تمامی ساکنین مناطق زلزله خیز کشور مسکن امن فراهم کند یا ابزار و امکانات کافی برای کُمک رسانی و نجات به موقع قُربانیان پیشامدهای طبیعی گرد آورد.
حاکمان کشور نه تنها منابع عُمومی را در راه حفاظت و یاری شهروندان هزینه نمی کنند، بلکه با پُشتکاری مثال زدنی و با تخریب، غارت و استثمار مُحیط زیست، مسیر نُزول خسارت جانی و مالی بر آنها را نیز هموار می سازند.
فاجعه اصلی وجود نظام ج.ا است که کشوری ثروتمند را به بیغوله ای بدون دفاع در برابر حوادث طبیعی بدل کرده. همراه سیل و لای و لجن، آنچه که باید از مُحیط زندگی مردُم تخلیه شود، بساط این رژیم است. سیل مهیبی که روز پنجم فروردین ماه شیراز را درنوردید، جان بسیاری از هموطنانمان را گرفت و صدها خودرو را با خود برد. در این ویدئو تصاویر تازه منتشر شده از لحظه وحشتناک شروع سیل را میبینید که از درون اتوبوس مسافربری به ثبت رسیده است.
۱۳۹۸-۰۱-۰۱
خشونت، دین و خرافات
گوستاو لوبن” در اثر خود “روانشناسی توده ها” که درسال 1895 منتشر شد مینویسد: “تنها شکل دیندار بودن فقط اعتقاد به خداپرستی نیست. بلکه در ضمن به هنگامی که تمام منابع روانی فرد، تمام سرسپردگی اراده فرد، تمام خرافات آتشین مزاج فرد، در خدمت یک آمال که بهدف تبدل شده و احساسات و فعالیت ها را جهت میدهد، نیزشکلی از دینداری است. عدم بردباری و فناتیسم از مشخصات عادی احساسات دینی میباشند، اینها ویژه گیهای اجتناب ناپذیر کسانی است که اعتقاد دارند راز خوشبختی زمینی و جاودانه در دست آنهاست.” در این اثر او بیان میکند که توده ها تعقل نمیکنند و آنها چیزی را در کلیت خود رد میکنند و یا میپذیرند بدون آنکه مورد بحث خردمندانه قرارگرفته باشد، آنها تحت تاثیر فضای روانی با فناتیسم کورکورانه به حرکت درمیآیند وبا احساسات کورویا خشونت بار و افراطی وارد عمل میشوند. ستایش بت پرستانه تسلیم کور رابرانگیخته واین تسلیم نسبت به یک رئیس و یا خدا و یا شیئی بت شده، هوشیاری توده ها را پس زده، در آنها نوعی معجزه گرائی و خرافه گرائی رشد داده و توده ها را به تسلیم طلبی و تقدیرگرائی ویا حتا به جنایت سوق میدهد.
رابطه خرافات و دین خرافات را میتوان از نظر واژه شناسی رفتاری غیر تعقلی تلقی نمود وآنرا از نظر خرد بیهوده ارزیابی کرد. خرافات در ارزشگزاری خود، نشانه ها و حرفها و کردارها را مقدس ساخته واحترام انگیزمی نمایاند، بدون آنکه عقلانیتی پشتوانه آن باشد. باورخرافه برخی کردارها و گفتارها را زشت وغیر مقدس میداند ویا برعکس برخی دیگر رامقدس ودینی قلمداد میکند. خرافات را گاه بمثابه پاتولوژی روانی میتوان ارزیابی نمود که از هرگونه اوبژکتیویته وعینیت رویدادها دور بوده و خودرا با امررازدارانه و خدائی پیوند میزند. خرافات به نیروئی اسرار آمیز وخارق العاده تکیه کرده و در اشکال حاد خود به خودفراموشی و خود آزاری ودیگر آزاری منجر میگردد.دین برآنست که سحر و جادو چیزی است که واقعیت داشته، ولی عملی است مذموم و گناهیست بزرگ نزد پروردگار. چنانچه در سوره یونس آیه 77 میاید: وَلاَ یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ، ساحران (هرگز) رستگار نمی شوند. گرچه یک دین بینش گسترده نسبت به دنیا و آخرت، نسبت به ستارگان و انسان و نسبت به صواب و گناه ارائه میدهد، ولی در دستگاه کنشی خود، همراه با ادعای معجزه و سحر بوده و برای ادامه خود تولید خرافه نموده و ادعای آفرینش پدیده های فرا طبیعی و اعجاز دارد. بعلاوه تمامی کارگزاران دین همسوی با پیامبر مورد نظرخودجهت تاثیر گذاری، بافسونگری ویا ایجاد ترس می پردازند و در بسیاری زمینه ها با خرافه ها وافسونگری مذهبی عمل میکنند. تمامی مذاهب ادعای معجزه دارند، موسی دریا را شکافت، عیسا کورها را شفا بخشید و محمد ماه را دونیمه کرد. همه امامان شیعه شفا میدهند و ومهدی امام دوازده دنیارا نجات خواهد بخشید. هریک از این ادیان مراسم و رفتارهای جمعی و نمایش های احساسی وروانی راتشویق نموده تا وابستگی توتمیستی برقرار بماند و پیروان پراکنده نشوند.همه خرافات با ریشه مذهبی نیستند، برخی به تفسیرهای راز آمیزنسبت به طبیعت برمیگردند. ولی خرافات و مذهب را میتوان در درون گروهبندی اعتقادات رازدار وسحرگون وجادوگرانه دانست که در عملکرد روانشناسانه خود بسیارنزدیک ویا یکسان هستند. در شرایط اضطراب روح بشری، دین میگوید نذر کنید و در حرم دخیل ببندید ودعا کنید وشیطان را لعنت کنید، خرافه میگوید رمال را ببینید و فال قهوه بگیرید وجن را از خود دور کنید. تفاوت این دو در کجاست؟مراسم جادوگری و تسخیر روح در قبایل اولیه با بی تاب شدن در ماه محرم و غش کردن و داستان جن وپری از یک جنس هستند. مراسم ودعای جادوگر قبیله برای نزولات آسمانی و دوشقه کردن ماه توسط پیامبر اسلام و مراسم عاشورای شیعه برای تسخیر اذهان، از یک ماهیت اند. هردو امید کاذبی در نزد فرد میافرینند وباین اعتبار کمبودها و عقده ها و زخمهای درونی آرامش مییابند. مناسک عبادی ورجوع به “توتم” نگهدار وایجاد احساسات دینی و مشتاقانه، فردرا در اطمینان روحی قرار میدهد. خرد و تعقل و مشاورت خواستن و اندیشه را طلبیدن، دوراست از روند روانشناسانه ای که فرد در تصویرهای توتمی لاهوتی و ناسوتی بدست میاورد. اندیشه پرسش میکند و “اما و اگر” میگذارد و خطر میافریند و انسان آرامش ندارد، حال آنکه خود را به دست توتم ها وخرافه ها و اعتقاد آسمانی سپردن راحتتر است. انسان مصرف کننده توتم میشود تا برای خود آرامش بخرد و یا احساس آرامش فراهم کند. روحی که به این ترتیب سیراب میشود و در توهمات خود رضایت دارد، جز احترام و تقدس و ستایش نسبت به اعتقادات دینی و توتم ها و خرافات راه دیگری نمی پیماید.نگاهی به خرافات در ایران جامعه شناسی می طلبد تا پژوهش های میدانی وسیعی درباره خرافات در ایران صورت گیرد. متاسفانه کار تحقیق باحضور استبداد دینی آسان نیست. بعلاوه این پرسش مطرح است که تسخیر جامعه توسط فضای دینی و خرافات انبوه، انگیزه پژوهش در این زمینه را تقویت نموده است یا خیر. اینچنین بنظر میاید که اسلام در تخریب روند منطقی جامعه وپیوندهای اجتماعی آن ونیز جلوگیری ازرشد خردگرائی نقش قاطع داشته است. امروز مشاهدات، تجربه ها، نمایش ها، گفتارها، رفتارها وتصویرها براین تخریب تاکید میکنند. دردها زیادند و معضلات جامعه بیشمارند و بطور مسلم یکی از مسائل درایران، همین پدیده رشد خرافات دینی در برابر منطق و خردگرائی است. در جامعه ما نقد منظم و متدویک اسلام و خرافات دینی هیچوقت صورت نگرفته است و روان فرد ورفتار اجتماعی و گرایش روشنفکری پیوسته مورد تعرض فلج کننده این دین قرارگرفته است. بطور مسلم این پدیده دینی خرافی یک امر تاریخی و اجتماعی و سیاسی بوده است، ولی اندیشه آزاد نقاد بسیار ناتوان بوده و جامعه کنونی ما در هذیان وخرافه گرائی غوطه ور است.برای اینکه در این جهان باز دانش و خرد، در این جهان پیشرفت سکولاریسم و علم گرائی، دراین جهان دمکراسی خواهی و شکوفائی انسانی و در این جهان ابتکار و خلاقیت هنری و ادبی و علمی و زیست محیطی واجتماعی، نیروهای انسانی ما به هدرمیروند. در دل جامعه ای که استبداد سیاه مذهبی نفس هارا گرفته و پنجره های اندیشه و روحیه نقد را مسدود ساخته، نیروها سردر گم ودر پی خوشبختی کاذبی هستند که برایشان آسودگی داشته باشد. حکومت و نظام سیاسی دولتی مذهبی حاکم تاثیر خود رادر جامعه از دست میدهد، ولی زمینه را تقویت میکند تا خرافات ووابستگی روحی به اسلام باقی بماند.محاسبه ساده رژیم اینست در آنجا که نیروهای جامعه رهایش میکنند، اقشارحداقل باید به ریسمان خدا وقرآن و امامان و مهدی آخرزمان چنگ بزنند وبا سمبول ها و رفتارهای دینی باقی بمانند. اگر اعتقادات دینی و خرافه ها فروبریزند، همه چیز حکومت و حاکمان وروحانیت فرو میافتد. یاد آوری کنیم که فقط قدرت سیاسی نیست که ایدئولوژی اسلامی وخرافه پخش میکند. انواع واقسام نهادها و سازمانها و مداحان و آخوندهاو آموزگاران و شخصیت های معروف ورسانه های رنگارنگ هستند که باین کار مشغولند و شهروندانی که از خرد گرائی و منطق عقلانی دوربوده وبا مدرنیسم مصرفی خود، خرافات رامی بلعند و تقویت میکند نیزدر این کارزار شرکت دارند. فراموش نگردد که سیاستمداران و روشنفکران فرصت طلب غیر دینی ونیز روزنامه نگاران کم سواد ومبلغ اهداف ایدئولوژیک مذهبی ها نیز هستند که پیوسته در پی جلوگیری از مبارزه علیه خرافات دینی میباشند. اینان به شیوه های گوناگون از نیروهای مذهبی و خط آنان دفاع کرده و نقد مذهب را “توهین” قلمداد کرده و فضاسازی میکنند و نتیجه عمل آنان گسترش نادانی توده هاست. حال آنکه در فرهنگ عامیانه جنبه های ضدخرد و غیرعقلانی و ارتجاعی بیشمار اند. فرهنگ عامیانه خرافه ساز است، زیرا این فرهنگ در بستر گفتار علمی و آموزش لائیک نفس نمیکشد. این فرهنگ عامیانه با رساله های آیت الله ها و قرآن و دعا وروضه خوانی ونادانی عامیانه آبیاری شده وهمبستر است.صحنه گروهی دعاخواندن و قرآن برسر گذاشتن وتدارک روحی برای شوریدگی احساسی واز خود بیخود شدن. تلاش برای زیبائی اندام و چهره با دعا خواندن وبیان حاجات در کنار هم قراردارند. سفره انداختن و نذر کردن و صلوات فرستادن وبخود فوت کردن و کمی گریه کردن، ازجمله مراسم دینی خودباختگی جمعی است.معنای گرفته قرآن بر سر چیست؟ خودرا به آسمان سپردن؟ همسوئی در یک مراسم جمعی برای انجام آداب فرقه ای و قبیله ای؟ ایجاد بندگی، یگانه رابطه با قدرت رازدار آسمانی است؟ تحقق یک معجزه؟ مخالفت با فلسفه ودانائی؟آنچه که مسلم است اینان در انتظار معجزه برای گشودن گره از کار خوددارند. عقل و درایت و اتکابه خردگرائی و تجربه و هوشیاری بفراموشی سپرده شده و برای این افراد مسخ شده نیروی آسمانی تنها راه حل برای خروج از بن بست است.نیازهای جوان کدامند؟دختران جوان درس خوانده وجین پوشیده و توالت کرده وبا جراحی ترمیم بینی، با تسبیح و قرآن در دست، با هم گردآمده اند. در این فضا کدام کمبود و عقده و کدام نیاز روحی وکدام درد مشترک بدون پاسخ هستند؟آنان چه میخواهند، خواستی مشخص ویا نگرانی هستی شناسانه؟ از ادبیات و فلسفه چه میدانند؟از تحولات علمی بین المللی چه آموخته اند؟از عشق زمینی کدام لذت را برده اند؟اینان مذهب خودرا در مقایسه با مذاهب دیگر مورد برخورد و نقد قرارداده اند؟ساده لوحی و نادانی رفتار ها را شکل داده اند و متاسفانه نیروی خلاق جوانی و روحیه کشف به کنار نهاده شده است.جوانانی که تحت روندهای روانکاوانه با انگیزه های احساسی و روحی ازخود بی تاب شده و با خودفریبی و ناخودآگاهی، دستخوش شیفتگی وسرگشتگی روانی میگردند.آنها چه بسا پیام قرآن را نمیدانند و کلام عربی را نمی فهمند. قرآن گناهکاران را به آتش جهنم وعد میدهد، آیااینان فکر میکنند گناهکارند؟اینان جوانند و میتوانند با انگیزه های دیگری احساس راحتی و خوشبختی کنند.چگونه روح آنان خورد شده و به خمودگی گرائیده است؟میلیاردها تومان خرج ساختن و نگهداری و فعالیت اداری حرم ها میشود. طلا و نقره وگرانبها ترین سنگها برای اینگونه پرستشگاه ها در ایران ویا عراق مصرف شده است. هدف شیفته کردن پیروان است که درفضای پرشکوه و پرثروت، از واقعیت روزمره دردناک خود دور شوند. پرستیدن قبور جای خردگرائی گرفته است.چه کسی قادر است دست خود را به بارگاه توتمیستی و سحرانگیز برساند؟خوشبختی مرموز نهفته در این نقطه کدام است؟مسابفه شگفت انگیزی است، دست های ردیف های آخر همانند دستهای دیگر، بایداین قفس طلائی را لمس کنند وآنرا ببوسند. بوسه ای که بیان فتح است و روح آنان را آرامش میدهد. خرافه پرستی و بت پرستی غیر از اینست؟در اسلام زن دربرابر مرد فاقد حقوق مساوی میباشد.ارث نابرابر و حق مرد در چند همسری بیانگر این نگاه ناعادلانه است. علیرغم این تبعیض سیاستمداران اسلامی با فریب پیوسته تبلیغ میکنند که زن در دین اسلام برابر مرداست. زنانی نیز یافت میشوند که سراپا در خود بیگانگی روانی قرارداشته واحساس خوشبختی میکنند. آنان بندگی واسارت روحی خودرا در این تصویر مورد تاکید قرارمیدهند، آنها با زنجیرهای ذهنی و اجتماعی خود لذت میبرند، آنها خودباخته ایدئولوژی سحرانگیز و جادوئی مذهب خود گشته اند. در دوران کنونی این نمایش وابستگی به زنجیر جزبیان یک پاتولوژی روانی چه چیز دیگری میتواند باشد؟ وابستگی درونی در نمایشی زنجیری باوج میرسد. اسلام در جستجوی این الگوی زنانه میباشد، حال آنکه میدانیم اکثریت زنان در ایران کنونی در این وابستگی افراطی نیستند ودر این میان زنان دلیربرابری خواه وآزاده از این بند روحی بسیارند.برخی از نمودها وسمبل های مذهبی بطور آشکار خشونت و بی ارزشی انسان را به نمایش میگذارد.ابراهیم برای ارضای خدایش قصد نمود تا اسماعیل فرزند خود را بکشد.نمایش کشتن کودک ویا آزار او درشیعه بسیار فراوان است.از شرح افسانه امامان شیعه و در نمایش تعزیه تا در دوران حکومت اسلامی، صحنه های کودک آزاری یک رسم پررنگ است. کودک در برابرخرافات مذهبی بی ارزش است.صحنه سازی برای کشتن او، لگدمال نمودن او، گل مالیدن او، قمه کشیدن او از مراسم تکرارشونده و تنفر برانگیز در شیعه است. تبلیغات و تلقینات خرافی ذهن پدر ومادر را میخورند وعشق به فرزند را کم رنگ میکنند. مرد و زن، شخصیت خود و ارزش خود و فرزند خود را دربرابر بت، باید نفی کنند.انسانها هیچ اند، تا سرسپردگی به موهومات وجزمیات مذهبی کامل باشد. در زلزله 1391 در آذربایجان شرقی صدها نفر کشته شدند و هزاران نفر زخمی و بی خانمان شدند.ورزقان: تعداد امامزاده ۵۰، تعداد بیمارستان صفراهر: تعداد امامزاده ۴۱، تعداد بیمارستان ۱ ، تعداد امامزاده در آذربایجان شرقی به407 میرسد.(سایت دولتی “شهردانائی”). درواقع پوشش اماکن “مقدس”، یک شبکه سراسری پایش روانی جمعیت است. بسیاری از این امامزاده ها، افراد نامشخص و ساخته تاریخ اند ولی نقش آنها بازتولید اعتقادی است.در منابع اسلامی آمده است:علی پس از پیروزی بر قبیله “بنی قریظه” تعداد 900 نفر از مردان قبیله را در مقابل گودالهائی که از پیش کنده بودند سربریدند.پیامبر بگفت تادر زمین گودالها بکندند و علی و زبیر در حضور پیامبر گردن آنها را زدند. میدانیم که علی در شیعه نقش اساطیری دارد، این جابجائی چگونه در ذهنیت ایرانی رویداده است؟برخورد بت پرستانه توتمیستی از کجا سرچشمه میگیرد؟برای “توتم” مقدس باید خودرا فدا کرد و دراین راه کودکان خود آزاری رامیاموزند. آنها بویژه در ماه محرم که ماه شکنجه فردی و گروهی است، رسوم پدران خود را تکرار میکنند، بدون آنکه راز آنرا بدانند.کودکان قربانی نادانی ها وبیماری های روانی اندبزرگسالان که قهرمان و نمایش دهنده هستند، آخرین توان و تصور خودرا بکار میگیرند تا فضای وفاداری و لذت خودقربانی کردن آبیاری شود. ماه محرم ماه وحشت های مقدس است و روحیه وحشیگیری وجنایتگری با این فضا به تربیت تبدیل میشود. آنها عید خون میگیرند و به وحشی ترین شکلی امیال خود را نشان میدهند.اگر آنها نتوانستند فرزندان خود را قربانی کنند، گوسفندان را در میدان عمومی با لذت میکشند و سپس با شادی گوشتها را کباب میکنند.چه جشن دلخراش و هولناکی! روح قبیله با خون آبیاری میشود تا نوبت دیگر. تاریخ اسلام با خون و تجاوز و مرگ آغاز شد وسپس تمام سنت های شیعه وامروز با شکنجه هاو اعدام های خیابانی در جمهوری اسلامی، همه و همه در پی اشاعه خوی خشونت در اعماق ذهن ایرانی است.باید نشان داد که خوارند، هیچ اند و حاضرند به زیر خاک برگردند.نمایشی عجیب و خیابانی، همراه با سوگواری وخودنمائی.این نمایش کدام نیاز را پاسخ میدهد؟بیانگر کدام پاتولوژی روانی است؟چه رابطه ای میان مرگ وافسانه امام سوم و روان اعضای قبیله شیعه وجود دارد؟از چه نگرانند و چرا چهره خود را در گل گرفته اند؟زندگی شاد وزیبا ومهربانانه بیهوده است؟مراسم مذهب شیعه پیوسته در باز تولید روحیه تسلیم و خرد کردن شخصیت فردی و شهروندی عمل کرده است.هزینه و سازماندهی باوردینی و خرافاتروشن است که اعتقادات دینی در طول تاریخ نه تنها از کوشش های خودبخودی و تمایلات مستقیم افراد بهره گرفته، بلکه بویژه باعتبار عمل حاکمان و مهاجمان و سربازان و مدافعان و سازماندهندگان و ایدئولوگ ها رشد یافته وریشه دوانده اند. درروند تاریخی رشد و تحکیم دین اسلام در ایران با تجاوز و سرکوب و خشونت عجین شده است.بعلاوه دراین راه، ثروتها و هزینه های بسیار سنگینی بکار گرفته شده اند.مانند گذشته ولی با حدتی بیسابقه دستگاه عظیم اداری و مالی ایران پشتوانه رشد باورهای دینی بوده و بخش عمده مراسم مذهبی و خرافه پرستی توسط بودجه دولتی و یا نهادها و شبکه های گوناگون ساماندهی شده اند. اسلام در ایران با اختصاص دادن ثروتهای این سرزمین و حذف عدالت اجتماعی، خود را بیش از هرزمان دیگر تقویت نموده است.ساده لوحی است اگر بپنداریم که دین ورسوم خرافی آن، خودبخود تحکیم میگردند.آنجا که آگاهی رشد میکند دین عقب نشینی می نماید، بنابراین حاکمان پیوسته نیازداشته اند که با تحکیم باورهای خرافی تسلیم طلبی را گسترش داده و باین خاطر تمام وسائل را برای اشاعه دین بکار گرفته اند. در ایران، قدرت سیاسی، دستگاه پلیسی و جاسوسی و نظامی و بودجه کلان دولتی و پول بخشی از گروه های اجتماعی در خدمت دین است. بدون این امکانات عظیم بقای دین حاکم ودستگاه ستم روحانیت میسر نخواهدشد. محدودکردن وسرکوب آموزش وفرهنگ لائیک، سرکوب آزاد اندیشی، تبلیغات مذهبی مداوم رسانه ها، سازماندهی مراسم محرم و رمضان و سالروز تولد و مرگ امامان، برگزاری مراسم وجشنهای مذهبی و نظامی وسیاسی رژیم واستفاد بیکران پول نفت و مالیات، همه و همه، شرایط مناسب را برای مذهب فراهم نموده، دین را با تمام امکانات حفاظت نموده ورشد آنرا در اذهان و در جامعه تضمین کرده اند. در ایران استبداد و پول در خدمت رشد دین وخرافات میباشد وواقعیت ذهنیت خرافی و ضعف خردگرائی و ناتوانی روحیه نقد در جامعه، رشد دین و خرافه گرائی رامستحکم نموده است.
کلیپ صوتی شرح هدف پنجم سند 2030 یونسکو (دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی همه دختران و زنان)
کمیته آموزش و پژو هش و گروه صدا و تصویر
با اجرای : رزا جهانبین و علیرضا جهانبین
تدوین : ابوالفضل پرویزی
تدوین : ابوالفضل پرویزی
۱۳۹۷-۱۲-۲۹
کلیپ شرح هدف اول سند 2030 یونسکو (ریشه کنی فقر در تمام اشکال )
کمیته آموزش و پژوهش و گروه صدا و تصویر
با اجرای : مریم مرادی، نیلوفر ایمانیان
تدوین : محمد گلستانجو، رزا جهانبین، علیرضا جهانبین
۱۳۹۷-۱۲-۲۶
بانک جهانی: حقوق کار برای زنان ایرانی تنها یکسوم مردان است
بانک جهانی: حقوق کار برای زنان ایرانی تنها یکسوم مردان است بانک جهانی میگوید که حق و حقوق کار برای زنان ایرانی کمتر از یکسوم حقوق مردان است
رقمی که باعث میشود ایران تنها از عربستان و سودان وضع بهتری داشته باشد. این نهاد بینالمللی طی گزارشی درباره وضعیت قوانین و حقوق برابری زنان و مردان در محیط کسب و کار مینویسد، ایران بعد از عربستان، امارات و سودان بدترین جایگاه را در میان ۱۸۷ کشور دارد. این گزارش با عنوان «زنان، کسب و کار و قانون، ۲۰۱۹» روز چهارشنبه، هشتم اسفندماه، منتشر شد. امتیاز ایران در این زمینه ۳۱.۲۵ است، در حالی که متوسط امتیاز جهانی حدود ۷۴.۷۱ است. به عبارتی، زنان در جهان به طور متوسط سه چهارم از حقوق مردان در زمینه کسب و کار را دارا هستند. بهبود برابری جنسیتی در محیط کسب و کار حتی کشورهایی چون جمهوری دموکراتیک کنگو در آفریقا و ازبکستان در آسیا با امتیازی معادل بالای ۷۰ وضعی بهتر از ایران دارند. شاخص برابری حقوق کار زنان نسبت به مردان بر اساس چندین مولفه تعیین شده است: - آیا زنان به اندازه مردان حق نقل مکان و انتخاب محل زندگی، ترک خانه، دریافت پاسپورت و سفر به خارج بهخاطر شغل خود دارند؟ - آیا زنان به اندازه مردان شرایط آغاز شغل، تجارت، محافظت از آزار جنسی یا برخورداری از قوانین برای محافظت خود از آزار جنسی را دارند؟ - آیا زنان به اندازه مردان دستمزد برای کار یکسان دریافت میکنند و آیا برابری جنسیتی برای اشتغال در بخشهای مختلف صنعتی و شیفت کاری شب وجود دارد؟ - آیا زنان به اندازه مردان شرایط تصمیم مستقل، حق طلاق، ازدواج دوباره و سرپرستی خانواده دارند؟ - آیا زنان به خاطر بارداری و نگهداری کودکان تازه متولد شده، حداقل به مدت ۱۴ هفته از مزایای ترک کار با شرط ادامه دریافت دستمزد و کمک مالی دولت برخوردار هستند؟ - آیا زنان به اندازه مردان حق تملک داراییهای غیرمنقول (خانه، ملک و غیره) و مدیریت آن را دارند؟ آیا سهم دختران و پسران از ارث یکسان است؟ - آیا زنان به اندازه مردان مزایای بازنشستگی دارند؟ آرشیو آمارهای بانک جهانی نشان میدهد که در ایران طی یک دهه گذشته، تنها در مورد حق زنان برای ترک محل کار به شرط ادامه دریافت دستمزد و کمکهای مالی دولت بهبود یافته و امتیاز ایران از ۲۸.۷۵ طی سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ به ۳۱.۲۵ طی سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ رسیده است. غیر از این مورد، تمامی موارد ذکر شده در راستای برابری حقوق زنان و مردان در محیط کسب و کار در جمهوری اسلامی بدون تغییر باقی مانده و پیشرفتی نداشته است. این در حالی است که بانک جهانی میگوید وضعیت برابری حقوق کار مردان و زنان جهان در ۱۳۱ کشور طی یک دهه گذشته به شکل «چشمگیری» بهبود یافته است. آرشیو آمارهای بانک جهانی نشان میدهد که وضعیت کنونی برابری حقوق کار مردان و زنان ایرانی حتی خیلی بدتر از متوسط وضعیت جهانی در سال ۲۰۰۹ است. بانک جهانی در گزارش جدید خود نیز اشاره دارد که ده سال قبل، متوسط امتیاز جهانی برای برابری حقوق زنان و مردان در محیط کسب و کار ۷۰ بود. در کل خاورمیانه نیز بیشترین پیشرفتها در سه زمینه آغار کار، ازدواج و استفاده از مزایای ترک شغل به شرط ادامه دریافت دستمزد به خاطر بارداری و وضع حمل حاصل شده است. کشورهای بلژیک، دانمارک، فرانسه، لیتوانی، لوکزامبورگ و سوئد با صد امتیاز در صدر لیست ۱۸۷ کشور از لحاظ وضعیت برابری حقوق کاری زنان و مردان قرار گرفتهاند.
رقمی که باعث میشود ایران تنها از عربستان و سودان وضع بهتری داشته باشد. این نهاد بینالمللی طی گزارشی درباره وضعیت قوانین و حقوق برابری زنان و مردان در محیط کسب و کار مینویسد، ایران بعد از عربستان، امارات و سودان بدترین جایگاه را در میان ۱۸۷ کشور دارد. این گزارش با عنوان «زنان، کسب و کار و قانون، ۲۰۱۹» روز چهارشنبه، هشتم اسفندماه، منتشر شد. امتیاز ایران در این زمینه ۳۱.۲۵ است، در حالی که متوسط امتیاز جهانی حدود ۷۴.۷۱ است. به عبارتی، زنان در جهان به طور متوسط سه چهارم از حقوق مردان در زمینه کسب و کار را دارا هستند. بهبود برابری جنسیتی در محیط کسب و کار حتی کشورهایی چون جمهوری دموکراتیک کنگو در آفریقا و ازبکستان در آسیا با امتیازی معادل بالای ۷۰ وضعی بهتر از ایران دارند. شاخص برابری حقوق کار زنان نسبت به مردان بر اساس چندین مولفه تعیین شده است: - آیا زنان به اندازه مردان حق نقل مکان و انتخاب محل زندگی، ترک خانه، دریافت پاسپورت و سفر به خارج بهخاطر شغل خود دارند؟ - آیا زنان به اندازه مردان شرایط آغاز شغل، تجارت، محافظت از آزار جنسی یا برخورداری از قوانین برای محافظت خود از آزار جنسی را دارند؟ - آیا زنان به اندازه مردان دستمزد برای کار یکسان دریافت میکنند و آیا برابری جنسیتی برای اشتغال در بخشهای مختلف صنعتی و شیفت کاری شب وجود دارد؟ - آیا زنان به اندازه مردان شرایط تصمیم مستقل، حق طلاق، ازدواج دوباره و سرپرستی خانواده دارند؟ - آیا زنان به خاطر بارداری و نگهداری کودکان تازه متولد شده، حداقل به مدت ۱۴ هفته از مزایای ترک کار با شرط ادامه دریافت دستمزد و کمک مالی دولت برخوردار هستند؟ - آیا زنان به اندازه مردان حق تملک داراییهای غیرمنقول (خانه، ملک و غیره) و مدیریت آن را دارند؟ آیا سهم دختران و پسران از ارث یکسان است؟ - آیا زنان به اندازه مردان مزایای بازنشستگی دارند؟ آرشیو آمارهای بانک جهانی نشان میدهد که در ایران طی یک دهه گذشته، تنها در مورد حق زنان برای ترک محل کار به شرط ادامه دریافت دستمزد و کمکهای مالی دولت بهبود یافته و امتیاز ایران از ۲۸.۷۵ طی سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ به ۳۱.۲۵ طی سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ رسیده است. غیر از این مورد، تمامی موارد ذکر شده در راستای برابری حقوق زنان و مردان در محیط کسب و کار در جمهوری اسلامی بدون تغییر باقی مانده و پیشرفتی نداشته است. این در حالی است که بانک جهانی میگوید وضعیت برابری حقوق کار مردان و زنان جهان در ۱۳۱ کشور طی یک دهه گذشته به شکل «چشمگیری» بهبود یافته است. آرشیو آمارهای بانک جهانی نشان میدهد که وضعیت کنونی برابری حقوق کار مردان و زنان ایرانی حتی خیلی بدتر از متوسط وضعیت جهانی در سال ۲۰۰۹ است. بانک جهانی در گزارش جدید خود نیز اشاره دارد که ده سال قبل، متوسط امتیاز جهانی برای برابری حقوق زنان و مردان در محیط کسب و کار ۷۰ بود. در کل خاورمیانه نیز بیشترین پیشرفتها در سه زمینه آغار کار، ازدواج و استفاده از مزایای ترک شغل به شرط ادامه دریافت دستمزد به خاطر بارداری و وضع حمل حاصل شده است. کشورهای بلژیک، دانمارک، فرانسه، لیتوانی، لوکزامبورگ و سوئد با صد امتیاز در صدر لیست ۱۸۷ کشور از لحاظ وضعیت برابری حقوق کاری زنان و مردان قرار گرفتهاند.
۱۳۹۷-۱۲-۲۵
اشتغال دیجیتال زنان؛ راهی که《قرار است مسدود شود》
در اولین روزهای سال جدید خبر میرسد که قرار است فیلترینگ تلگرام از پایان فروردین ماه کلید بخورد، یکی از شبکههای اجتماعی که بر اساس آماری که تاکنون منتشر شده، از پرطرفدارترین شبکهها در ایران است و میلیونها ایرانی در آن عضویت دارند. این موضوع در حالی است که به گفته کارشناسان اقتصادی با تغییرات نوین جهانی، درهای جدید اشتغال گشوده شده است، درهایی که میتواند شرایط اشتغال زنان را در جوامع گوناگون تغییردهد.
احمد علوی، استاد اقتصاد در سوئد میگوید: «در جامعه سنتی مثل جوامع خاورمیانهای، فرهنگ سنتی -مذهبیها مسلط است. زن کمتر در فضای عمومی حضور دارد و این البته به توانمندیهایش نیز صدمه میزند به این معنی که اطلاعات به روز ره به دست نمیآورد، به اندازه کافی تجربه نمیکند و در شبکه روابط اجتماعی که منبع قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی و تأثیرگذاری است، قرار نمیگیرد. در نتیجه دستش کوتاه میماند. در این جوامع اکنون، این حلقه در اینترنت شکسته میشود، یعنی به جای این که زنان برای کسب اطلاعات، ارتباطات، دانش و موقعیت بهحوزه اجتماعی بیایند، اینترنت به خانه آنها آمده است. بنابراین آن ساختار [سنتی] شکسته می شود و این چه در مورد منزلت اجتماعی، قدرت، ثروت و نفوذ اجتماعی بیتاثیر نیست. در حوزه خاص بازارکار، باید گفت در حال حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال هستیم که بر کار ذهنی و روانی، کار نرم و همچنین بخش خدمات تاثیرمیگذارد.به یاد بیاوریم که مصرف کننده اصلی بخش خدمات، خانوار یعنی زنان و کودکان هستند. » امیر رشیدی، کارشناس امنیت اینترنت در آمریکاست که فعالیت مدنی خود را با حوزه زنان آغاز کرده است. او در پاسخ به این سؤال که آیا اساساً مشاغل دیجیتال برای زنان در ایران در حدی مطرح شده که بتوان به طور مستقل به آن پرداخت؟ میگوید: «...من کمی به عقب بر میگردم. یادم میآید ده دوازده سال پیش یا بیشتر، وقتی دانشجو بودم، استادان ما به دانشجویان دختری که سر کلاسهای فنی و مهندسی و نرم افزار مینشستند، متفاوت از مردان، نگاه میکردند. یک بار سر درس زبان برنامه نویسی اسمبلی، یکی از خانمها کلمه "استَک" را به اشتباه "استِک" خواند و استاد به او توهین کرد و گفت شما باید بروید در آشپزخانه کار کنید نباید سر این کلاس بنشینید. اما اگر به وضعیت امروز ایران نگاه کنیم، میبینیم زنان در حوزههای مختلف آی تی مشغول به فعالیت هستند و عموما هم سِمَتهای بالایی دارند. به شکل کلی در بازار کار ایران باید فعالیتهای زیادی صورت گیرد تا زنان موقعیتهای برابر به دست آورند. با این همه وضعیت بهتر شده و در حوزه استارت آپها، زنانی را میبینیم که بهعنوان رهبران سازمانها نقش پررنگی هم دارند.» زنان تحصیلکرده، زنان بیکار با تمام مشکلاتی که ممکن است در حوزه اشتغال دیجینال برای زنان وجود داشته باشد، معدود زنانی که به این حوزه راهیافتهاند نشان دادهاند که حرفهای زیادی دارند. اولین استارتآپ بزرگ ایرانی را نازنین دانشور در سال ۹۰ راهاندازی کرد و نیروهایش در چهار سال، از دو نفر به ۶۰ نفر رسید و حالا بیش از دو میلیون کاربر ایرانی از خدمات این سایت استفاده میکنند. نگاهی به لیست کارآفرینان زن برتر در ایران نشان میدهد که همه آنها دارای مدرک تحصیلی بالاتر از لیسانس هستند. این در حالی است که به گفته معصومه ابتکار، معاون امور زنان حسن روحانی ، تعداد زنان تحصیلکرده بیکار، دو برابر تعداد مردان تحصیلکرده بیکار است. از احمد علوی پرسیدم که آیا در صورت توجه ایران به گسترش مشاغل دیجیتال، ممکن است که معضل اشتغال زنان تحصیلکرده برطرف شود؟ احمد علوی پاسخ میدهد:«اگر این نظرخانم ابتکار پشتوانه داشته باشد، میبایست پذیرفت که اکنون تواناییهای زنان پشت سد یک جامعه مردانه مانده و دیر یا زود این سد میشکند. به این دلیل، یا باید عقب ماندگی اقتصادی را بپذیریم، یا اگر دیجیتال شدن اقتصاد را بپذیریم، قاعدتا باید زنان نقش بیشتری پیدا کنند. یعنی این بیکاری زیاد در میان زنان، محصول عدم دسترسی زنان به دانش نیست زیراآمار زنان در دانشگاهها بالاست و آنها به تحصیلات دسترسی دارند. تجربه این چند سال نشان داده که زنان به جهان دیجیتال و آنلاین نیز علاقه دارند و بخش عمده جامعه زنان، از تکنولوژی جدید استفاده میکنند. بدین ترتیب جامعه مردسالار و البته مذهب زده ایران، نمیتواند به اصرار بر موانعی که جلو پای زنان گذاشته ادامه دهد. بنابراین باید ساختار متصلب تغییر کند تا این عقب ماندگی تاریخیمان [جبران شود] که آن هم به علت این که ایجاد ناکارآمدی اقتصادی میکند و مشروعیت را از بالاییها میگیرد، در نتیجه دیر یا زود متوجه میشوند که باید این ساختار متصلب را رها کنند و تحولات را بپذیرند.» تبعیض جنسیتی در مشاغل دیجیتال با این که به نظر میرسد که به دلیل محدودیت مشاغل دیجیتال و به نوعی خوداشتغالی افرادی که در این زمینه فعال هستند، ممکن است که تبعیض جنسیتی، کمتر مانع فعالیت زنان باشد اما تبسم لطیفی، بنیانگذار استارت آپ «مامانپز» که بیش از یک میلیون کاربر دارد به وب سایت شنبه گفته است: «این دیدگاه وجود دارد که سرمایه گذاران از همکاری با بنیانگذاران زن طفره بروند و فکر میکنند زنان در جایی از کار، درگیر زندگی مشترک میشوند و کمتر به استار آپ خود توجه خواهند کرد». امیر رشیدی، از منظری دیگر به این موضوع نگاه میکند و میگوید: «حوزههایی که زنان در آن فعالیت میکنند، از سیستان و بلوچستان که خانمها سوزن دوزیهایشان را روی اینستاگرام یا تلگرام میفروشند یا حتی تهران که طبیعتاً امکانات خیلی بیشتر است، زنان براساس خلاقیتهای فردی خودشان کار میکنند. مثلاً حسابهای کوچک اینستاگرامی یا تلگرامی که صرفا توسط خانمها اداره میشوند در صورتی که آموزشهای مناسب به آنها داده شود و در صورتی که امکاناتی که نیاز دارند در اختیارشان قرار داده شود، ممکن است به استارت آپهایی تبدیل شوند که برای چندین نفر اشتغال ایجاد کند. این اشتغال از نظر برابری جنسی هم موثر است زیرا زنانیکه تا دیروز باید فرم پر میکردند و مصاحبه میشدند تا استخدام شوند و دهها مساله در مورد حقوق و موقعیت برابر با مردان در برابرشان قرار داشت، امروز خود در موقعیتی قرار گرفتهاند که با دراختیار داشتن این آموزشها یا امکانات مورد نیاز خودشان کارآفرینی میکنند.» زنان، تلگرام و فیلترینگ هنوز تعطیلات سال نو در ایران به پایان نرسیده بود که مسئولان از بررسی احتمال فیلترینگ تلگرام تا پایان فروردین خبر دادند، فیلترینگی که امیر رشیدی معتقد است ممکن است واکنشهایی را در پی داشته باشد: «در همین دی ماه که اعتراضات در جریان بود و تلگرام مسدود شد، به گفته خود آقای روحانی، چندین هزارنفر کارشان را از دست دادند یا کارشان با اختلال مواجه شد. اگر ما با محدودکردن و مسدودکردن [تلگرام] مواجه شویم، طبیعتا روی بازار اثر منفی دارد. الان تلگرام در ایران نزدیک به ۴۰ میلیون کاربر دارد. فدر صورت انسداد تلگرام، تمام این افراد بازارکارشان را ازدست میدهند و تا بخواهند پلتفرم دیگری پیداکنند، زمان میبرد و بازار کار از آنها گرفته میشود. شاید یکی از دلایلی که تاکنون مانع فیلترینگ تلگرام شده همین بوده که این کار به نارضایتی اقتصادی هم دامن خواهد زد». اسفند ماه سال گذشته دادستان تهران، سال ۱۳۹۶ را به دلیل اعتراضات مردمیبه مسایلی چون حجاب، سالی «بیسابقه »خواند. او گفت اقدامات «ساختار شکنانهای» مانند «کشف حجاب» در این سال روی داده که پس از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه نداشته است. از احمد علوی میپرسم اگر قرار باشد که درهای اشتغال دیجیتال بر روی زنان، بیش از این مسدود شود، چه وضعیتی برای اشتغال زنان رخ خواهد داد؟ او میگوید: «این روزها زنان در همه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی حضور دارند. حتی در وقایعی که در اصفهان اتفاق افتاد، یعنی مسئله حقآبه، زنان مشارکت دارند. نباید تصور کرد که فقط مسئله اقتصادی است. مسئله منزلتی و سیاسی هم هست. اینها چنان ادغام شدهاند که نمیشود تفکیکشان کرد. بنابراین حاکمیت باید بپذیرد یا باید نهادهای متصلب را دیگرگون کند، یا باید انتظار داشته باشد که این تنشها روز به روز افزایش پیدا کند و بنابراین گمان نمیرود حاکمیت بتواند در مقابل این تنشها در بلند مدت مقاومت کند. بهترین راهحل واگذار کردن حق انتخاب به زنان و جامعه است».
احمد علوی، استاد اقتصاد در سوئد میگوید: «در جامعه سنتی مثل جوامع خاورمیانهای، فرهنگ سنتی -مذهبیها مسلط است. زن کمتر در فضای عمومی حضور دارد و این البته به توانمندیهایش نیز صدمه میزند به این معنی که اطلاعات به روز ره به دست نمیآورد، به اندازه کافی تجربه نمیکند و در شبکه روابط اجتماعی که منبع قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی و تأثیرگذاری است، قرار نمیگیرد. در نتیجه دستش کوتاه میماند. در این جوامع اکنون، این حلقه در اینترنت شکسته میشود، یعنی به جای این که زنان برای کسب اطلاعات، ارتباطات، دانش و موقعیت بهحوزه اجتماعی بیایند، اینترنت به خانه آنها آمده است. بنابراین آن ساختار [سنتی] شکسته می شود و این چه در مورد منزلت اجتماعی، قدرت، ثروت و نفوذ اجتماعی بیتاثیر نیست. در حوزه خاص بازارکار، باید گفت در حال حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال هستیم که بر کار ذهنی و روانی، کار نرم و همچنین بخش خدمات تاثیرمیگذارد.به یاد بیاوریم که مصرف کننده اصلی بخش خدمات، خانوار یعنی زنان و کودکان هستند. » امیر رشیدی، کارشناس امنیت اینترنت در آمریکاست که فعالیت مدنی خود را با حوزه زنان آغاز کرده است. او در پاسخ به این سؤال که آیا اساساً مشاغل دیجیتال برای زنان در ایران در حدی مطرح شده که بتوان به طور مستقل به آن پرداخت؟ میگوید: «...من کمی به عقب بر میگردم. یادم میآید ده دوازده سال پیش یا بیشتر، وقتی دانشجو بودم، استادان ما به دانشجویان دختری که سر کلاسهای فنی و مهندسی و نرم افزار مینشستند، متفاوت از مردان، نگاه میکردند. یک بار سر درس زبان برنامه نویسی اسمبلی، یکی از خانمها کلمه "استَک" را به اشتباه "استِک" خواند و استاد به او توهین کرد و گفت شما باید بروید در آشپزخانه کار کنید نباید سر این کلاس بنشینید. اما اگر به وضعیت امروز ایران نگاه کنیم، میبینیم زنان در حوزههای مختلف آی تی مشغول به فعالیت هستند و عموما هم سِمَتهای بالایی دارند. به شکل کلی در بازار کار ایران باید فعالیتهای زیادی صورت گیرد تا زنان موقعیتهای برابر به دست آورند. با این همه وضعیت بهتر شده و در حوزه استارت آپها، زنانی را میبینیم که بهعنوان رهبران سازمانها نقش پررنگی هم دارند.» زنان تحصیلکرده، زنان بیکار با تمام مشکلاتی که ممکن است در حوزه اشتغال دیجینال برای زنان وجود داشته باشد، معدود زنانی که به این حوزه راهیافتهاند نشان دادهاند که حرفهای زیادی دارند. اولین استارتآپ بزرگ ایرانی را نازنین دانشور در سال ۹۰ راهاندازی کرد و نیروهایش در چهار سال، از دو نفر به ۶۰ نفر رسید و حالا بیش از دو میلیون کاربر ایرانی از خدمات این سایت استفاده میکنند. نگاهی به لیست کارآفرینان زن برتر در ایران نشان میدهد که همه آنها دارای مدرک تحصیلی بالاتر از لیسانس هستند. این در حالی است که به گفته معصومه ابتکار، معاون امور زنان حسن روحانی ، تعداد زنان تحصیلکرده بیکار، دو برابر تعداد مردان تحصیلکرده بیکار است. از احمد علوی پرسیدم که آیا در صورت توجه ایران به گسترش مشاغل دیجیتال، ممکن است که معضل اشتغال زنان تحصیلکرده برطرف شود؟ احمد علوی پاسخ میدهد:«اگر این نظرخانم ابتکار پشتوانه داشته باشد، میبایست پذیرفت که اکنون تواناییهای زنان پشت سد یک جامعه مردانه مانده و دیر یا زود این سد میشکند. به این دلیل، یا باید عقب ماندگی اقتصادی را بپذیریم، یا اگر دیجیتال شدن اقتصاد را بپذیریم، قاعدتا باید زنان نقش بیشتری پیدا کنند. یعنی این بیکاری زیاد در میان زنان، محصول عدم دسترسی زنان به دانش نیست زیراآمار زنان در دانشگاهها بالاست و آنها به تحصیلات دسترسی دارند. تجربه این چند سال نشان داده که زنان به جهان دیجیتال و آنلاین نیز علاقه دارند و بخش عمده جامعه زنان، از تکنولوژی جدید استفاده میکنند. بدین ترتیب جامعه مردسالار و البته مذهب زده ایران، نمیتواند به اصرار بر موانعی که جلو پای زنان گذاشته ادامه دهد. بنابراین باید ساختار متصلب تغییر کند تا این عقب ماندگی تاریخیمان [جبران شود] که آن هم به علت این که ایجاد ناکارآمدی اقتصادی میکند و مشروعیت را از بالاییها میگیرد، در نتیجه دیر یا زود متوجه میشوند که باید این ساختار متصلب را رها کنند و تحولات را بپذیرند.» تبعیض جنسیتی در مشاغل دیجیتال با این که به نظر میرسد که به دلیل محدودیت مشاغل دیجیتال و به نوعی خوداشتغالی افرادی که در این زمینه فعال هستند، ممکن است که تبعیض جنسیتی، کمتر مانع فعالیت زنان باشد اما تبسم لطیفی، بنیانگذار استارت آپ «مامانپز» که بیش از یک میلیون کاربر دارد به وب سایت شنبه گفته است: «این دیدگاه وجود دارد که سرمایه گذاران از همکاری با بنیانگذاران زن طفره بروند و فکر میکنند زنان در جایی از کار، درگیر زندگی مشترک میشوند و کمتر به استار آپ خود توجه خواهند کرد». امیر رشیدی، از منظری دیگر به این موضوع نگاه میکند و میگوید: «حوزههایی که زنان در آن فعالیت میکنند، از سیستان و بلوچستان که خانمها سوزن دوزیهایشان را روی اینستاگرام یا تلگرام میفروشند یا حتی تهران که طبیعتاً امکانات خیلی بیشتر است، زنان براساس خلاقیتهای فردی خودشان کار میکنند. مثلاً حسابهای کوچک اینستاگرامی یا تلگرامی که صرفا توسط خانمها اداره میشوند در صورتی که آموزشهای مناسب به آنها داده شود و در صورتی که امکاناتی که نیاز دارند در اختیارشان قرار داده شود، ممکن است به استارت آپهایی تبدیل شوند که برای چندین نفر اشتغال ایجاد کند. این اشتغال از نظر برابری جنسی هم موثر است زیرا زنانیکه تا دیروز باید فرم پر میکردند و مصاحبه میشدند تا استخدام شوند و دهها مساله در مورد حقوق و موقعیت برابر با مردان در برابرشان قرار داشت، امروز خود در موقعیتی قرار گرفتهاند که با دراختیار داشتن این آموزشها یا امکانات مورد نیاز خودشان کارآفرینی میکنند.» زنان، تلگرام و فیلترینگ هنوز تعطیلات سال نو در ایران به پایان نرسیده بود که مسئولان از بررسی احتمال فیلترینگ تلگرام تا پایان فروردین خبر دادند، فیلترینگی که امیر رشیدی معتقد است ممکن است واکنشهایی را در پی داشته باشد: «در همین دی ماه که اعتراضات در جریان بود و تلگرام مسدود شد، به گفته خود آقای روحانی، چندین هزارنفر کارشان را از دست دادند یا کارشان با اختلال مواجه شد. اگر ما با محدودکردن و مسدودکردن [تلگرام] مواجه شویم، طبیعتا روی بازار اثر منفی دارد. الان تلگرام در ایران نزدیک به ۴۰ میلیون کاربر دارد. فدر صورت انسداد تلگرام، تمام این افراد بازارکارشان را ازدست میدهند و تا بخواهند پلتفرم دیگری پیداکنند، زمان میبرد و بازار کار از آنها گرفته میشود. شاید یکی از دلایلی که تاکنون مانع فیلترینگ تلگرام شده همین بوده که این کار به نارضایتی اقتصادی هم دامن خواهد زد». اسفند ماه سال گذشته دادستان تهران، سال ۱۳۹۶ را به دلیل اعتراضات مردمیبه مسایلی چون حجاب، سالی «بیسابقه »خواند. او گفت اقدامات «ساختار شکنانهای» مانند «کشف حجاب» در این سال روی داده که پس از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه نداشته است. از احمد علوی میپرسم اگر قرار باشد که درهای اشتغال دیجیتال بر روی زنان، بیش از این مسدود شود، چه وضعیتی برای اشتغال زنان رخ خواهد داد؟ او میگوید: «این روزها زنان در همه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی حضور دارند. حتی در وقایعی که در اصفهان اتفاق افتاد، یعنی مسئله حقآبه، زنان مشارکت دارند. نباید تصور کرد که فقط مسئله اقتصادی است. مسئله منزلتی و سیاسی هم هست. اینها چنان ادغام شدهاند که نمیشود تفکیکشان کرد. بنابراین حاکمیت باید بپذیرد یا باید نهادهای متصلب را دیگرگون کند، یا باید انتظار داشته باشد که این تنشها روز به روز افزایش پیدا کند و بنابراین گمان نمیرود حاکمیت بتواند در مقابل این تنشها در بلند مدت مقاومت کند. بهترین راهحل واگذار کردن حق انتخاب به زنان و جامعه است».
فرهنگ پنهانی و فمینیسم در ایران
سالهاست که آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی هیچ ابایی از تاکید بر اولویت نقش خانهداری برای زنان ندارد.
حامیان و مروجان افکار او نیز از تلاش برای تثبیت این تفکر در جامعه سر باز نمیزنند. از حذف مطالعات فمینیستی در رشته مطالعات زنان گرفته تا رواج انواع مجلههایی که با عنوان پرداختن به موضوع خانواده، زنان را به سوی خانهداری و القای تفکر سنتی هدایت میکنند تنها نمونههایی کوچک از این تلاش پردامنه برای محدود نگهداشتن زنان در قالب همسر، مادر، خواهر و دختردر خانه است. فرهنگ پنهانی و فمینیسم در ایران ، رادیو فردا منصوره شجاعی، فعال حقوق زنان، ساکن هلند در پاسخ به این پرسش که چرا جمهوری اسلامی کمر به حذف و قلب مفهوم فمینیسم در ایران بسته، میگوید: [این موضوع] حکایت از یک چیز دارد: ستیز نظام حاکم، با حقوق زنان. این ستیز مبتنی بر دلایل بسیاری است. اما نکته کلیدی قابل تاکید، ستیزی است که با زبان ادبی فمینیستی دارند و به طور مشخص با واژه فمینیست. متاسفانه این امر فقط از سوی نظام حاکم و قوانین نیست. در جامعه هم حتی نوعی موضعگیری [نسبت به این واژه]دیده میشود. در حالی که سالهاست به شنیدن واژههایی مثل سوسیالیسم، کمونیسم، مارکسیسم و هزاران ایسم دیگرعادت داشتهایم که این میزان حساسیت نسبت به آن وجود نداشته. به نظر من یکی از دلایل، یقینا این است که فمینیسم در زندگی روزمره و واقعی جامعه وجود دارد و جاری است و این، نظام سلطه جو را به واهمه میاندازد که میبیند فرهنگی با زندگی روزانه زن و مرد عجین شده. روزمرگی و ضرورت فمینیسم در جامعه هرگز به اندازه سوسیالیسم و دیگر ایسم ها، تن رژیم سلطه جو را نلرزانده. خانم شجاعی، شما در حالی ادعای ورود فمینیسم به زندگی روزمره را مطرح میکنید که ما همچنان در شبکههای اجتماعی تصاویری میبینیم از مردی که در کنار خیابان زنش را با چاقو به قتل میرساند و رو به دوربین میگوید «زنم بود، حقم بود، کشتمش». آیا شما این را واکنش به تفکرات فمینیستی جامعه میدانید؟ در حالی که زنان ایرانی در حال حاضر تحت یکی از نابرابرترین قوانین علیه زنان زندگی میکنند. مصلحت اندیشی شمشیری است که نظام سلطه جو و زن ستیز در دست گرفته و بالای سر ماست منصوره شجاعی به نظر من خشونت در واقع بیشتر کنش است تا واکنش. و اتفاقی که کنار خیابانهای تهران یا شهرها و روستاهای دیگرمیافتد، کنشی است برخاسته از قوانین و قدرتی که در جامعه، قوانین اسلامی و مردسالار به مرد داده و سنت را تقویت کرده و بازدارنده نبوده است. این جاست که من باز بر میگردم به [اهمیت] نقش زبان و فرهنگ سازی در رواج یک رویکرد مدرن. زبان با خود، فرهنگ خود را میآورد. اگر بر فرض استراتژیهای دانشآفرینی را از طریق متون درسی و دروس پایه دبیرستانی و دانشگاهی در جامعه تقویت کنیم، این ادبیات و واژهها فرهنگ خود را دارد. کما این که ما از طریق انتشارات آلترناتیو در سالهای گذشته واژههایی مثل خشونت خانگی، آزار جنسی، یا آزار خیابانی را میبینیم که وارد جامعه شده. و این معنایش این نیست که به دلیل این که ما این ادبیات را داریم، دیگر آزار خیابانی یا آزار جنسی اتفاق نمیافتد. تولید ادبیات و دانش و زبانی کهفرهنگ مربوط به خودش را بیاورد، کمک میکند تا گفتمانی در جامعه رایج شود و بر روی آن کار شود. در واقع زبان، فرهنگ خودش را ایجاد میکند. شاید اگر ما معادل مناسبی برای فمینیسم بسازیم و داشته باشیم، بتواند در جامعه جاری بشود. من مسئول این را دانشگاه،آموزش و پرورش و معلم ها میدانم. ما باید زبان مبارزه را از طریق استراتژیهای دانشآفرینی و کاربرد آن از طریق اکتیویستها و زنانی که تلاش میکنند، عمومی کنیم. کدام زن غیر فمینیستی را در جامعه میبینید که در حال حاضر روسریاش را بر میدارد، برای دفاع از حق طلاقش مبارزه میکند، یا برای دفاع از حق ارث، یا حق حضانت یا ولایت. اینها همه مفاهیم فمینیسم هستند. مگر فمینیسم چیست؟ اگر این واژه رایج نشده، کم کاری و کوتاهی کسانی بوده که طراح استراتژیهای دانش آفرینی فمینیستی بودهاند.» خانم شجاعی، به نظر میرسد جمهوری اسلامی هم بسیار آگاهانه تمامی مواردی را که شما به آن اشاره کردید سد کرده و دقیقا مانع دانش آفرینی و جا افتادن کلمات و ایجاد این زبان ویژه در ایران شده. ما میدانیم رشته مطالعات زنان که در ایران با تلاشهای بسیار زیادی شکل گرفته بود، نه تنها متوقف شد، بلکه بعد از راه اندازی دوباره، به رشتهای با ماهیت مخالف تعریف اولیهاش تبدیل شده.کتابهایی که در مقاطع ابتدایی آموزش داده میشود و حتی در راهنمایی و دبیرستان، کاملا در آن دیدگاه جنسیتی وجود دارد و دانشآموزان از همان ابتدا با مبانی مخالف برابری جنسیتی، عدالت جنسیتی یا هر کلمه مشابهی که بخواهیم برای فمینیسم تعریف کنیم، بزرگ میشوند. و رسانههایی که تا پیش از این عنوان نشریات فمینیستی را داشتند، آن قدر تحت فشار قرار گرفتند که عملا دیگر نمیتوانند اطلاع رسانی درست و مناسب را داشته باشند. همه سایتهای ویژه زنان در ایران فیلتر شدهاند و فقط نشریاتی که به نقش زن در خانواده میپردازند، اجازه انتشار دارند. در این میانه بیاییم تلنگری هم به خودمان بزنیم. به نظر شما فعالان مسائل زنان، فمینیستهای ساکن ایران یا حتی خارج از ایران، چه کاستیای داشتند، چه کار باید انجام میدادند و ندادهاند که حالابا چنین شرایطی مواجهیم؟ بهتر است که ما این کاستی را در واقع درزمینهای ببینیم که چرا این کاستی اتفاق میافتد؟ این را به گردن اکتیویست ها نیندازیم. این را به گردن آن نظامی بیندازیم که اکتیویست ها را بابت استفاده از واژه فمینیسم زندانی میکند. بله، عملاً اطلاق کلمه فمینیسم در جمهوری اسلامی یک جرم تلقی میشود. دقیقاً. سالهای سال در ایران، نهادها، ان جی او ها، وبسایتهایی که الزاما مورد تایید حکومت نبودند، تولید محتوا و دانش کردند و از این واژه استفاده کردند آن هم زمانی که شبکههای اجتماعی به این صورت آزادانه در اختیار همه نبود. الان موقعیت خوبی است که بیشتر به دانشآفرینی و زبان سازی توجه بشود. متأسفم که تضاد خیلی زیادی بین آموزشهای خانگی، آموزشهای غیر رسمی و نهادهای رسمی آموزشی در ایران وجود دارد. این تضاد، نتیجه عکس میدهد. یعنی به جای این که کودک یا فردِ طرفِ آموزش را رو به جلو سوق بدهد، او را متوجه فرهنگ پنهانی، فرهنگ مخفی میکند و او ریا و تزویر را یاد میگیرد تا بداند در چنین جامعهای، چه طور تعادل خود را حفظ کند. کجا از این واژه استفاده بکند و کجا نکند. این ممکن است در ظاهر امر، نوعی هوشیاری، هوشمندی و ترفند محسوب شود، ولی نهایتاً به نوعی مصلحت اندیشی میرسد که هیچگاه تغییری را در جامعه ایجاد نمیکند. اتفاقی که الان میافتد این است که نه تنها واژه فمینیست که قرار است فرهنگی را با خود بیاورد، بلکه هیچ فرهنگ دیگری هم جامعه را متحول نخواهد کرد. این شمشیری دوسویه است که هم در نهایت به خودفرد آسیب میزند ، و هم مانع از ایجاد تحول در جامعه میشود. اما به خاطر داشته باشیم که این شمشیر، شمشیری است که نظام سلطه جو و زن ستیز در دست گرفته و بالای سر ماست.
حامیان و مروجان افکار او نیز از تلاش برای تثبیت این تفکر در جامعه سر باز نمیزنند. از حذف مطالعات فمینیستی در رشته مطالعات زنان گرفته تا رواج انواع مجلههایی که با عنوان پرداختن به موضوع خانواده، زنان را به سوی خانهداری و القای تفکر سنتی هدایت میکنند تنها نمونههایی کوچک از این تلاش پردامنه برای محدود نگهداشتن زنان در قالب همسر، مادر، خواهر و دختردر خانه است. فرهنگ پنهانی و فمینیسم در ایران ، رادیو فردا منصوره شجاعی، فعال حقوق زنان، ساکن هلند در پاسخ به این پرسش که چرا جمهوری اسلامی کمر به حذف و قلب مفهوم فمینیسم در ایران بسته، میگوید: [این موضوع] حکایت از یک چیز دارد: ستیز نظام حاکم، با حقوق زنان. این ستیز مبتنی بر دلایل بسیاری است. اما نکته کلیدی قابل تاکید، ستیزی است که با زبان ادبی فمینیستی دارند و به طور مشخص با واژه فمینیست. متاسفانه این امر فقط از سوی نظام حاکم و قوانین نیست. در جامعه هم حتی نوعی موضعگیری [نسبت به این واژه]دیده میشود. در حالی که سالهاست به شنیدن واژههایی مثل سوسیالیسم، کمونیسم، مارکسیسم و هزاران ایسم دیگرعادت داشتهایم که این میزان حساسیت نسبت به آن وجود نداشته. به نظر من یکی از دلایل، یقینا این است که فمینیسم در زندگی روزمره و واقعی جامعه وجود دارد و جاری است و این، نظام سلطه جو را به واهمه میاندازد که میبیند فرهنگی با زندگی روزانه زن و مرد عجین شده. روزمرگی و ضرورت فمینیسم در جامعه هرگز به اندازه سوسیالیسم و دیگر ایسم ها، تن رژیم سلطه جو را نلرزانده. خانم شجاعی، شما در حالی ادعای ورود فمینیسم به زندگی روزمره را مطرح میکنید که ما همچنان در شبکههای اجتماعی تصاویری میبینیم از مردی که در کنار خیابان زنش را با چاقو به قتل میرساند و رو به دوربین میگوید «زنم بود، حقم بود، کشتمش». آیا شما این را واکنش به تفکرات فمینیستی جامعه میدانید؟ در حالی که زنان ایرانی در حال حاضر تحت یکی از نابرابرترین قوانین علیه زنان زندگی میکنند. مصلحت اندیشی شمشیری است که نظام سلطه جو و زن ستیز در دست گرفته و بالای سر ماست منصوره شجاعی به نظر من خشونت در واقع بیشتر کنش است تا واکنش. و اتفاقی که کنار خیابانهای تهران یا شهرها و روستاهای دیگرمیافتد، کنشی است برخاسته از قوانین و قدرتی که در جامعه، قوانین اسلامی و مردسالار به مرد داده و سنت را تقویت کرده و بازدارنده نبوده است. این جاست که من باز بر میگردم به [اهمیت] نقش زبان و فرهنگ سازی در رواج یک رویکرد مدرن. زبان با خود، فرهنگ خود را میآورد. اگر بر فرض استراتژیهای دانشآفرینی را از طریق متون درسی و دروس پایه دبیرستانی و دانشگاهی در جامعه تقویت کنیم، این ادبیات و واژهها فرهنگ خود را دارد. کما این که ما از طریق انتشارات آلترناتیو در سالهای گذشته واژههایی مثل خشونت خانگی، آزار جنسی، یا آزار خیابانی را میبینیم که وارد جامعه شده. و این معنایش این نیست که به دلیل این که ما این ادبیات را داریم، دیگر آزار خیابانی یا آزار جنسی اتفاق نمیافتد. تولید ادبیات و دانش و زبانی کهفرهنگ مربوط به خودش را بیاورد، کمک میکند تا گفتمانی در جامعه رایج شود و بر روی آن کار شود. در واقع زبان، فرهنگ خودش را ایجاد میکند. شاید اگر ما معادل مناسبی برای فمینیسم بسازیم و داشته باشیم، بتواند در جامعه جاری بشود. من مسئول این را دانشگاه،آموزش و پرورش و معلم ها میدانم. ما باید زبان مبارزه را از طریق استراتژیهای دانشآفرینی و کاربرد آن از طریق اکتیویستها و زنانی که تلاش میکنند، عمومی کنیم. کدام زن غیر فمینیستی را در جامعه میبینید که در حال حاضر روسریاش را بر میدارد، برای دفاع از حق طلاقش مبارزه میکند، یا برای دفاع از حق ارث، یا حق حضانت یا ولایت. اینها همه مفاهیم فمینیسم هستند. مگر فمینیسم چیست؟ اگر این واژه رایج نشده، کم کاری و کوتاهی کسانی بوده که طراح استراتژیهای دانش آفرینی فمینیستی بودهاند.» خانم شجاعی، به نظر میرسد جمهوری اسلامی هم بسیار آگاهانه تمامی مواردی را که شما به آن اشاره کردید سد کرده و دقیقا مانع دانش آفرینی و جا افتادن کلمات و ایجاد این زبان ویژه در ایران شده. ما میدانیم رشته مطالعات زنان که در ایران با تلاشهای بسیار زیادی شکل گرفته بود، نه تنها متوقف شد، بلکه بعد از راه اندازی دوباره، به رشتهای با ماهیت مخالف تعریف اولیهاش تبدیل شده.کتابهایی که در مقاطع ابتدایی آموزش داده میشود و حتی در راهنمایی و دبیرستان، کاملا در آن دیدگاه جنسیتی وجود دارد و دانشآموزان از همان ابتدا با مبانی مخالف برابری جنسیتی، عدالت جنسیتی یا هر کلمه مشابهی که بخواهیم برای فمینیسم تعریف کنیم، بزرگ میشوند. و رسانههایی که تا پیش از این عنوان نشریات فمینیستی را داشتند، آن قدر تحت فشار قرار گرفتند که عملا دیگر نمیتوانند اطلاع رسانی درست و مناسب را داشته باشند. همه سایتهای ویژه زنان در ایران فیلتر شدهاند و فقط نشریاتی که به نقش زن در خانواده میپردازند، اجازه انتشار دارند. در این میانه بیاییم تلنگری هم به خودمان بزنیم. به نظر شما فعالان مسائل زنان، فمینیستهای ساکن ایران یا حتی خارج از ایران، چه کاستیای داشتند، چه کار باید انجام میدادند و ندادهاند که حالابا چنین شرایطی مواجهیم؟ بهتر است که ما این کاستی را در واقع درزمینهای ببینیم که چرا این کاستی اتفاق میافتد؟ این را به گردن اکتیویست ها نیندازیم. این را به گردن آن نظامی بیندازیم که اکتیویست ها را بابت استفاده از واژه فمینیسم زندانی میکند. بله، عملاً اطلاق کلمه فمینیسم در جمهوری اسلامی یک جرم تلقی میشود. دقیقاً. سالهای سال در ایران، نهادها، ان جی او ها، وبسایتهایی که الزاما مورد تایید حکومت نبودند، تولید محتوا و دانش کردند و از این واژه استفاده کردند آن هم زمانی که شبکههای اجتماعی به این صورت آزادانه در اختیار همه نبود. الان موقعیت خوبی است که بیشتر به دانشآفرینی و زبان سازی توجه بشود. متأسفم که تضاد خیلی زیادی بین آموزشهای خانگی، آموزشهای غیر رسمی و نهادهای رسمی آموزشی در ایران وجود دارد. این تضاد، نتیجه عکس میدهد. یعنی به جای این که کودک یا فردِ طرفِ آموزش را رو به جلو سوق بدهد، او را متوجه فرهنگ پنهانی، فرهنگ مخفی میکند و او ریا و تزویر را یاد میگیرد تا بداند در چنین جامعهای، چه طور تعادل خود را حفظ کند. کجا از این واژه استفاده بکند و کجا نکند. این ممکن است در ظاهر امر، نوعی هوشیاری، هوشمندی و ترفند محسوب شود، ولی نهایتاً به نوعی مصلحت اندیشی میرسد که هیچگاه تغییری را در جامعه ایجاد نمیکند. اتفاقی که الان میافتد این است که نه تنها واژه فمینیست که قرار است فرهنگی را با خود بیاورد، بلکه هیچ فرهنگ دیگری هم جامعه را متحول نخواهد کرد. این شمشیری دوسویه است که هم در نهایت به خودفرد آسیب میزند ، و هم مانع از ایجاد تحول در جامعه میشود. اما به خاطر داشته باشیم که این شمشیر، شمشیری است که نظام سلطه جو و زن ستیز در دست گرفته و بالای سر ماست.
رد طرح ازدواج دختران زیر ۱۳ سال در کمیسیون مجلس به دلیل «مسائل شرعی»
یک عضو فراکسیون زنان مجلس خبر داد که کمیسیون قضایی مجلس طرح ممنوعیت ازدواج دختران زیر ۱۳ سال را رد کرده است. این طرح باید در صحن علنی مجلس نیز بررسی شود و نمایندگان میتوانند به آن رأی مثبت دهند.
طیبه سیاوشی در توئیتر خود خبر داد که کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس این طرح را «به طور کلی» رد کرده است. براساس آئین نامه مجلس، گزارش کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس درباره رد این طرح در صحن علنی مجلس قرائت میشود و نمایندگان میتوانند برخلاف نظر این کمیسیون به این طرح رای مثبت دهند. به گفته خانم سیاوشی، دلایل مخالفان «بیشتر مسائل فقهی و شرعی» اعلام شده و آنان این طرح را «کپیبرداری از طرحهای غربی» خواندهاند. طیبه سیاوشی متاسفانه طرح ما برای ممنوعیت ازدواج زیر ۱۳ سال به طور کلی در کمیسیون قضایی مجلس رد شد. آن هم با وجود آنکه پیشتر یک فوریت طرح در صحن مجلس رای آورده بود. دلایل مخالفان بیشتر مسائل فقهی و شرعی عنوان شد و البته اینکه طرح ما کپیبرداری از طرحهای غربی است. طیبه سیاوشی امیدوارم تک تک نمایندگان و مخالفان طرح متوجه پیامدهای تصمیم امروز خود باشند و بدانند کودکهمسری چه آسیبی به جامعه و فرزندان ایران وارد کرده است. در مساله شرعیات به حکم آیتالله مکارم شیرازی ارجاع میدهم و فتوای ایشان در دیدار نمایندگان با این بزرگوار و منع ازدواج زیر ۱۳ سال در چهارم مهرماه ۹۷ یک فوریت این طرح تصویب شده بود. بر اساس این طرح، «حداقل سن ازدواج در دختر ۱۶ سال تمام شمسی و در پسر ۱۸ سال تمام شمسی است. عقد ازدواج بین سنین ۱۳ تا ۱۶ در دختران و ۱۶ تا ۱۸ در پسران منوط به اذن ولی و رعایت مصلحت و تشخیص دادگاه به شرط داشتن قابلیت صحت جسمی برای تزویج با نظر پزشک قانونی است». اعضای فراکسیون زنان مجلس با تعدادی از مراجع تقلید شیعه دیدار و برای جلب نظر موافق آنان درباره این طرح تلاش کرده بودند. برخی از مراجع تقلید، از جمله ناصر مکارم شیرازی با این طرح موافقت کرده بودند. با این حال یحیی کمالیپور عضو هیئت رئیسه کمیسیون حقوقی و قضایی، گفت که یکی از دلایل رد این طرح «مخالفت مراجع» بوده است. حسن نوروزی، سخنگوی کمیسیون حقوقی و فضایی مجلس نیز اعلام کرد که این کمیسیون «به زودی طرح جامعتری» را تدوین می کند. بر اساس آمارها سالانه حدود ۴۰ هزار دختر زیر ۱۵ سال در ایران ازدواج میکنند و بیش از هزار دختر زیر ۱۵ سال طلاق میگیرند. در همین حال فرحناز میناییپور، مدیر کل امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش، ۲۱ آذر خبر داده بود که ۴۲ دانشآموز در استان خراسان شمالی در دوره ابتدایی ازدواج کردند و به همین دلیل از ادامه تحصیل بازماندند.
طیبه سیاوشی در توئیتر خود خبر داد که کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس این طرح را «به طور کلی» رد کرده است. براساس آئین نامه مجلس، گزارش کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس درباره رد این طرح در صحن علنی مجلس قرائت میشود و نمایندگان میتوانند برخلاف نظر این کمیسیون به این طرح رای مثبت دهند. به گفته خانم سیاوشی، دلایل مخالفان «بیشتر مسائل فقهی و شرعی» اعلام شده و آنان این طرح را «کپیبرداری از طرحهای غربی» خواندهاند. طیبه سیاوشی متاسفانه طرح ما برای ممنوعیت ازدواج زیر ۱۳ سال به طور کلی در کمیسیون قضایی مجلس رد شد. آن هم با وجود آنکه پیشتر یک فوریت طرح در صحن مجلس رای آورده بود. دلایل مخالفان بیشتر مسائل فقهی و شرعی عنوان شد و البته اینکه طرح ما کپیبرداری از طرحهای غربی است. طیبه سیاوشی امیدوارم تک تک نمایندگان و مخالفان طرح متوجه پیامدهای تصمیم امروز خود باشند و بدانند کودکهمسری چه آسیبی به جامعه و فرزندان ایران وارد کرده است. در مساله شرعیات به حکم آیتالله مکارم شیرازی ارجاع میدهم و فتوای ایشان در دیدار نمایندگان با این بزرگوار و منع ازدواج زیر ۱۳ سال در چهارم مهرماه ۹۷ یک فوریت این طرح تصویب شده بود. بر اساس این طرح، «حداقل سن ازدواج در دختر ۱۶ سال تمام شمسی و در پسر ۱۸ سال تمام شمسی است. عقد ازدواج بین سنین ۱۳ تا ۱۶ در دختران و ۱۶ تا ۱۸ در پسران منوط به اذن ولی و رعایت مصلحت و تشخیص دادگاه به شرط داشتن قابلیت صحت جسمی برای تزویج با نظر پزشک قانونی است». اعضای فراکسیون زنان مجلس با تعدادی از مراجع تقلید شیعه دیدار و برای جلب نظر موافق آنان درباره این طرح تلاش کرده بودند. برخی از مراجع تقلید، از جمله ناصر مکارم شیرازی با این طرح موافقت کرده بودند. با این حال یحیی کمالیپور عضو هیئت رئیسه کمیسیون حقوقی و قضایی، گفت که یکی از دلایل رد این طرح «مخالفت مراجع» بوده است. حسن نوروزی، سخنگوی کمیسیون حقوقی و فضایی مجلس نیز اعلام کرد که این کمیسیون «به زودی طرح جامعتری» را تدوین می کند. بر اساس آمارها سالانه حدود ۴۰ هزار دختر زیر ۱۵ سال در ایران ازدواج میکنند و بیش از هزار دختر زیر ۱۵ سال طلاق میگیرند. در همین حال فرحناز میناییپور، مدیر کل امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش، ۲۱ آذر خبر داده بود که ۴۲ دانشآموز در استان خراسان شمالی در دوره ابتدایی ازدواج کردند و به همین دلیل از ادامه تحصیل بازماندند.
۱۳۹۷-۱۲-۱۹
قوه قضائیه ایران برای حضور زنان در ورزشگاهها شرط تعیین کرد
هادی صادقی معاون فرهنگی قوه قضائیه ایران میگوید زنان در صورت رعایت «اخلاق و مسائل شرعی» میتوانند مثل مردان در ایران به ورزشگاهها بروند و حضور آنها در اماکن ورزشی، «فینفسه» اشکالی ندارد.
اظهارات وی در حالی بیان شده که پس از حضور محدود شماری از زنان ایرانی در جریان مسابقه تدارکاتی بین دو تیم فوتبال ایران و بولیوی که به دلیل تهدید فیفا رخ داد، محمدجعفر منتظری، دادستان کل ایران از این اقدام انتقاد کرده بود. محمدجعفر منتظری چنین اقدامی را «ارتکاب گناه» خوانده و تهدید کرده بود که اگر این حرکتها ادامه یابد «برخورد قضایی خواهیم داشت». با این حال هادی صادقی، معاون فرهنگی قوه قضائیه، روز یکشنبه دوم دیماه در اظهاراتی که به نظر میرسد چرخشی خفیف در مواضع قوه قضائیه درباره حضور زنان در ورزشگاههاست، نفس حضور آنها در اماکن ورزشی را بلامانع اعلام کرده است. وی رعایت دو شرط «اخلاق و شرع» را به دلیل آنچه بروز احتمالی «عارضه» در صورت حضور زنان در ورزشگاهها نامید، مطرح کرده و گفته این «عوارض» ممکن است در حالی پیش بیاید که «حضور در ورزشگاه و تماشای ورزش، برای زنان و مردان فینفسه هیچ اشکالی ندارد». معاون فرهنگی قوه قضائیه از جمله این «عوارض»، به دو موضوع دیدن «بدن برهنه جنس مخالف برای نامحرم» و «فضای غیراخلاقی و نامناسب ورزشگاهها» برای زنان اشاره کرده است. بیشتر بخوانید: درخواست مشاوران حقوق بشر فیفا برای تعیین ضربالاجل علیه فدراسیون فوتبال ایران وی گفته است: «دیدن بدن برهنه جنس مخالف برای نامحرم جایز نیست، این حکم شرعی است، اما ممکن است با وجود فاصله زیاد جایگاه تماشاچیان در برخی موارد، صدق نظر به بدن نامحرم نباشد؛ این یک بحث فنی و مصداقی است و میتوان برای تشریح موضوع با فقها و مراجع محترم صحبت کرد». آقای صادقی درباره ضرورت حفظ «حرمت» زنان در ورزشگاهها هم افزود که جو حاکم بر ورزشگاه ممکن است «غیراخلاقی» باشد و «حضور یک بانوی مسلمان در چنین فضایی که امکان هتک حرمت وجود دارد، جایز نیست» و راهکار آن را نیز «مدیریت ورزشگاهها و ایجاد فضای سالم» عنوان کرد. مجادله بر سر «شرعی بودن یا نبودن» حضور زنان در ورزشگاهها پیش از این نیز میان علی مطهری، نماینده مجلس و محمدجعفر منتظری صورت گرفته بود. آقای مطهری در واکنش به اظهارات منتظری مبنی بر «غیرشرعی» بودن حضور زنان به طور کلی در همه ورزشگاهها گفته بود که حضور زنان در مسابقاتی مانند شنا، کشتی، بسکتبال و والیبال مردان «دارای اشکال شرعی» است، اما در استادیوم فوتبال «به نظر میرسد مطابق این ملاک نباید اشکال شرعی وجود داشته باشد». این در حالی است که بسیاری از امامان جمعه و روحانیون در ایران به صراحت با حضور زنان در ورزشگاهها مخالفت میکنند. از جمله ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید شیعه، حضور زنان در ورزشگاهها را باعث «رسوایی» خوانده و خطاب به مسئولان افزود که فیلمهای منتشر شده از حضور آنها «به خوبی نشان داد شما هرگز نخواهید توانست کیفیت حضور آنها را کنترل کنید». این در حالی است که حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران گفته است: «چه ایرادی دارد که بخشی از استادیوم ورزشی که هیچ منافاتی با قانون، شرع و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ندارد به بانوان اختصاص یابد». عبدالله حاجی صادقی، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران هم ۳۰ مهر گفته بود که «مقاومت در مقابل حضور زنان در ورزشگاه هزینه دارد ولی باید انجام شود». محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری پیشین ایران، در سال ۸۵ دستور ورود زنان به ورزشگاهها را صادر کرد اما پس از مخالفت مراجع تقلید این دستور اجرا نشد. در سالهای اخیر شماری از کنشگران حقوق زنان و فعالان اجتماعی و دیگر چهرهها برای رفع ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها تلاش کرده و از جمله با ارسال نامهای به فیفا، خواستند که جمهوری اسلامی را وادار کند به ممنوعیت حضور زنان در استادیومها پایان دهد. شورای مشورتی حقوق بشر فیفا نیز از این تشکیلات خواسته با تعیین ضربالاجلی برای ایران، از تهران بخواهد ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها را لغو کند.
اظهارات وی در حالی بیان شده که پس از حضور محدود شماری از زنان ایرانی در جریان مسابقه تدارکاتی بین دو تیم فوتبال ایران و بولیوی که به دلیل تهدید فیفا رخ داد، محمدجعفر منتظری، دادستان کل ایران از این اقدام انتقاد کرده بود. محمدجعفر منتظری چنین اقدامی را «ارتکاب گناه» خوانده و تهدید کرده بود که اگر این حرکتها ادامه یابد «برخورد قضایی خواهیم داشت». با این حال هادی صادقی، معاون فرهنگی قوه قضائیه، روز یکشنبه دوم دیماه در اظهاراتی که به نظر میرسد چرخشی خفیف در مواضع قوه قضائیه درباره حضور زنان در ورزشگاههاست، نفس حضور آنها در اماکن ورزشی را بلامانع اعلام کرده است. وی رعایت دو شرط «اخلاق و شرع» را به دلیل آنچه بروز احتمالی «عارضه» در صورت حضور زنان در ورزشگاهها نامید، مطرح کرده و گفته این «عوارض» ممکن است در حالی پیش بیاید که «حضور در ورزشگاه و تماشای ورزش، برای زنان و مردان فینفسه هیچ اشکالی ندارد». معاون فرهنگی قوه قضائیه از جمله این «عوارض»، به دو موضوع دیدن «بدن برهنه جنس مخالف برای نامحرم» و «فضای غیراخلاقی و نامناسب ورزشگاهها» برای زنان اشاره کرده است. بیشتر بخوانید: درخواست مشاوران حقوق بشر فیفا برای تعیین ضربالاجل علیه فدراسیون فوتبال ایران وی گفته است: «دیدن بدن برهنه جنس مخالف برای نامحرم جایز نیست، این حکم شرعی است، اما ممکن است با وجود فاصله زیاد جایگاه تماشاچیان در برخی موارد، صدق نظر به بدن نامحرم نباشد؛ این یک بحث فنی و مصداقی است و میتوان برای تشریح موضوع با فقها و مراجع محترم صحبت کرد». آقای صادقی درباره ضرورت حفظ «حرمت» زنان در ورزشگاهها هم افزود که جو حاکم بر ورزشگاه ممکن است «غیراخلاقی» باشد و «حضور یک بانوی مسلمان در چنین فضایی که امکان هتک حرمت وجود دارد، جایز نیست» و راهکار آن را نیز «مدیریت ورزشگاهها و ایجاد فضای سالم» عنوان کرد. مجادله بر سر «شرعی بودن یا نبودن» حضور زنان در ورزشگاهها پیش از این نیز میان علی مطهری، نماینده مجلس و محمدجعفر منتظری صورت گرفته بود. آقای مطهری در واکنش به اظهارات منتظری مبنی بر «غیرشرعی» بودن حضور زنان به طور کلی در همه ورزشگاهها گفته بود که حضور زنان در مسابقاتی مانند شنا، کشتی، بسکتبال و والیبال مردان «دارای اشکال شرعی» است، اما در استادیوم فوتبال «به نظر میرسد مطابق این ملاک نباید اشکال شرعی وجود داشته باشد». این در حالی است که بسیاری از امامان جمعه و روحانیون در ایران به صراحت با حضور زنان در ورزشگاهها مخالفت میکنند. از جمله ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید شیعه، حضور زنان در ورزشگاهها را باعث «رسوایی» خوانده و خطاب به مسئولان افزود که فیلمهای منتشر شده از حضور آنها «به خوبی نشان داد شما هرگز نخواهید توانست کیفیت حضور آنها را کنترل کنید». این در حالی است که حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران گفته است: «چه ایرادی دارد که بخشی از استادیوم ورزشی که هیچ منافاتی با قانون، شرع و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ندارد به بانوان اختصاص یابد». عبدالله حاجی صادقی، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران هم ۳۰ مهر گفته بود که «مقاومت در مقابل حضور زنان در ورزشگاه هزینه دارد ولی باید انجام شود». محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری پیشین ایران، در سال ۸۵ دستور ورود زنان به ورزشگاهها را صادر کرد اما پس از مخالفت مراجع تقلید این دستور اجرا نشد. در سالهای اخیر شماری از کنشگران حقوق زنان و فعالان اجتماعی و دیگر چهرهها برای رفع ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها تلاش کرده و از جمله با ارسال نامهای به فیفا، خواستند که جمهوری اسلامی را وادار کند به ممنوعیت حضور زنان در استادیومها پایان دهد. شورای مشورتی حقوق بشر فیفا نیز از این تشکیلات خواسته با تعیین ضربالاجلی برای ایران، از تهران بخواهد ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها را لغو کند.
۱۳۹۷-۱۲-۱۷
حقوق زنان همان حقوق بشر است
طرح اقدام پکن که در کنفرانس سازمان ملل در سال ۱۹۹۵ به تصویب رسید، یک برنامه کاری را برای توانمندسازی زنان تعیین و ۱۲ زمینه اساسی مورد نگرانی را شناسایی می کند. بیش از بیست سال پس از پکن،ShareAmerica پیشرفت هایی را که در هر یک از این زمینه ها در سطح جهانی صورت گرفته اند ارزیابی می کند. مقاله امروز بر حقوق بشر زنان تمرکز دارد.
فراتر از جنبش حق رای برای زنان در قرن های نوزدهم و بیستم، جنبش حقوق زنان به فعالیت سازمان یافته زنان از پیشینه های جغرافیایی مختلف و با فرهنگ های گوناگون برای برابری اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی گسترش یافته است.
زنان در سراسر جهان از نقض حقوق بشرشان رنج می برند. این نقاشی دیواری در خوارز، مکزیک به یادبود صدها زنی که در آنجا کشته شده اند کشیده شده است. (عکس از آسوشیتدپرس)
هیلاری رادهام کلینتون، بانوی اول وقت ایالات متحده در سخنرانی خود که در کنفرانس پکن ایراد کرد گفت: “حقوق بشر همان حقوق زنان است. اگر بخواهیم آزادی و دموکراسی شکوفا شوند و پایدار بمانند، زنان باید از حق مشارکت کامل در حیات اجتماعی و سیاسی کشور خود برخوردار باشند.”
سازمان ملل از این نظریه حمایت می کند:
· کنوانسیون حذف تمام شیوه های تبعیض علیه زنان در سال ۱۹۷۹ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید. این کنوانسیون که اغلب به عنوان منشور بین المللی حقوق زنان از آن یاد می شود، با هدف “حذف تبعیض جنسیتی و ترویج برابری جنسیتی در عرصه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و یا هر زمینه دیگر” تنظیم شده است.
· در سال ۲٠٠٠، مجمع عمومی سازمان ملل، قطعنامه ای را در مورد زنان، صلح و امنیت به تصویب رساند که برحقوق زنان در مناطق جنگی و هنگام جنگ تاکید می کند. این دو موافقتنامه با هم در ایجاد معیارهای بین المللی برای حقوق و آزادی های زنان از اهمیت برجسته ای برخوردار بودند.
زنان در سراسر جهان برای حصول اطمینان از عدم نقض حقوق بشرشان با یکدیگر متحد شده اند. (عکس از آسوشیتدپرس)
موافقتنامه های سازمان ملل و طرح اقدام پکن بار اخلاقی و سیاسی دارند و فعالان و مقامات دولتی برای آگاهی رسانی درباره تبعیض بر مبنای جنسیت، نابرابری و خشونت، و به منظور توجیح سیاست ها و قوانین جدید، و برای مبارزه برای حقوق زنان در جامعه و در حریم خصوصی به آنها اشاره می کنند.
برخی از دولت ها بین حوزه عمومی و حوزه خصوصی زندگی تفاوت قائل هستند، و اعتقاد دارند که زندگی خصوصی خارج از قلمروی دولت و دخالت آن است. نتیجه امر می تواند این باشد که تبعیض و خشونت علیه زنان و دختران پنهان می ماند و مرتکبان این اعمال به مجازات نمی رسند.
به عنوان بخشی از کمپین بین المللی برای فرارسی به زنان در شهرها، زنان در روزاریو، آرژانتین مناطق خطرناک شهر را شناسایی می کنند. (عکس اهدایی از زنان سازمان ملل)
تبسم ادنان و رُزا خولیتا مونتانیو سالواتیرا، برندگان جایزه زنان شجاع علیه خشونت مبتنی بر جنسیت فعالیت می کنند. سازمان بین المللی زنان در شهرها از طریق تحقیقات، آموزش و بهبود زیرساخت ها با دولت ها و سازمان های غیردولتی محلی در سراسر جهان همکاری می کند تا شهرها را برای زنان ایمن تر سازند.
۱۳۹۷-۱۲-۱۵
بازداشت معلمی که ۵ دانشآموز را سوزاند
ادادستان عمومی و انقلاب شهرستان نظرآباد از بازداشت معلم خاطی خبر داد که با قاشق داغ به پنج دانش آموز دبستانی صدمه بدنی وارد کرده بود.
محمد قیومی از بازداشت معلم خاطی خبر داد که با قاشق داغ به پنج دانش آموز دبستانی صدمه بدنی وارد کرده بود و گفت: در پی انتشار تصاویری در فضای مجازی در خصوص ایراد صدمه بدنی به دانش آموزان دبستانی توسط معلم، موضوع در دستور کار دادستانی قرار گرفت.
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان نظرآباد خاطرنشان کرد: در اقدامات صورت گرفته مشخص شد که معلم خاطی با قاشق داغ گردن و دست پنج دانش آموز را سوزانده است.
وی ادامه داد: این دانش آموزان که در حیاط مدرسه مشغول سنگ پراکنی به یکدیگر بودند با تذکر معلم مواجه میشوند که در ادامه و در پی بی توجهی دانش آموزان، معلم خاطی قاشق را توسط سماور داغ کرده و روی گردن و دست دانش آموزان میگذارد.
قیومی تصریح کرد: معلم خاطی در همان روز بازداشت شد و اقدامات لازم در زمینه بررسی سلامت روانی وی در حال انجام است.
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان نظرآباد افزود: تاکنون برخی از خانوادهها شکایت کردهاند و برخی دیگر نیز رضایت دادهاند، اما دادستانی به عنوان مدعی العموم پیگیر این موضوع خواهد بود.
۱۳۹۷-۱۲-۱۲
سند 2030 یونسکو ( ژانویه 2016 )
سند ۲۰۳۰ یونسکو (ژانویه 2016)
سند مقدمه ای دارد مبنی بر این که رهبران و مردم جهان بر آن هستند که تا سال ۲۰۳۰، به فقر،گرسنگی ،خشونت، فساد، قاچاق و … پایان دهند و به سوی کرامت انسانی، صلح، عدالت، رعایت برابری، رفاه، مدیریت پایدار منابع طبیعی، گسترش بهداشت، تامین آب آشامیدنی برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی، حمایت از اقشار آسیب پذیر، مردمسالاری، بهبود محیط زیست، توسعه مناطق روستایی، توسعه آموزش های عمومی و فنی و حرفه ای، ترویج تفاهم، اشتغالزایی، و نظایر این ها حرکت کنند.
سپس بر لزوم تلاش همه دولت ها برای رسیدن به اهداف توسعه ای ۲۰۳۰ تأکید شده است.
بعد از آن ۱۷ هدف اصلی سند ۲۰۳۰، بیان شده اند که عبارتند از:
۱- پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا
۲- پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار
۳- تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین
۴- تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه
۵- دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی تمام زنان و دختران
۶- تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه
۷- تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت، قابل اعتماد، پایدار و مدرن برای همه
۸- ترویج رشد فراگیر و پایدار اقتصادی، اشتغال کامل و مولد و شغل مناسب برای همه
۹- ایجاد زیرساخت انعطاف پذیر، ترویج صنعتی سازی فراگیر و پایدار و تقویت نوآوری
۱۰- کاهش نابرابری در درون و میان کشورها
۱۱- تبدیل شهرها و سکونت گاه های انسانی به مکان های همه شمول، مقاوم و پایدار
۱۲- تضمین الگوی تولید و مصرف پایدار
۱۳- اقدام فوری برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و اثرات آن
۱۴- حفظ و استفاده پایدار از اقیانوسها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایدار
۱۵- حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین و توقف از بین بردن تنوع زیستی
۱۶- ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح
۱۷- تقویت ابزارهای اجرایی و احیای مشارکت جهانی برای توسعه پایدار
بعد از تعیین اهداف، سند ۲۰۳۰، هر هدف را توضیح می دهد که به طور خلاصه چنین است:
هدف اول: پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا
– ریشه کنی فقر مطلق(فقر مطلق به درآمد روزانه کمتر از ۱٫۲۵ دلار اطلاق می شود)
– نصف کردن تعداد فقرا
– ایجاد نظام حمایتی از فقرا، سرمایه گذاری برای فقرزدایی و حق دسترسی فقرا به منابع
هدف دوم: پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار
– تضمین دسترسی همه به ویژه نوزادان به غذای سالم و کافی و رفع سوء تغذیه
– افزایش دوبرابری درآمد و بهره وری تولیدکنندگان کوچک کواد غذایی کوچک
– تضمین نظام های پایدار تولید مواد غذایی و افزایش سرمایه گذاری در این حوزه از جمله تربیت کشاورز
– حفظ تنوع ژنتیکی دانه ها و گیاهان و حیوانات
هدف سوم: تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین
– کاهش مرگ و میر مادران به میزان ۷۰درصد
– کاهش مرگ و میز نوزادان و کودکان
– پایان دادن به بیماری های واگیر مانند ایدز، سل، مالاریا
– کاهش مرگ و میرهای ناشی از بیماری های غیر واگیر و بیماری های ناشی از آلودگی آب و هوا و خاک
– کاهش مصرف مواد مخدر و کنترل تولید توتون و تنباکو
– به نصف رساندن مرگ و میرهای ناشی از تصادفات
– تضمین دسترسی جهانی به خدمات بهداشتی و درمانی در همه موارد مورد نیاز انسان ها از جمله مسائل جنسی و باروری بدون مواجه شدن با مشکلات مالی
– توسعه واکسیناسیون
هدف چهارم: تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه
– تضمین آموزش رایگان همگانی تا دیپلم به صورت رایگان و دسترسی به آموزش های پیش دبستانی
– توسعه آموزش های فنی و حرفه ای
– دسترسی عمومی به تحصیلات دانشگاهی
– ریشه کنی نابرابری های جنسیتی در آموزش و تضمین دسترسی برابر به همه مقاطع آموزش و تربیت فنی و حرفه ای برای اقشار آسیب پذیر از جمله معلولان ، افراد بومی وکودکانی که در شرایط آسیب پذیر زندگی می کنند و یا خود آسیب پذیر هستند
– آموزش سواد به بزرگسالان
– تضمین این که همه فراگیران به دانش و مهارتهای لازم برای ترویج توسعه پایدار دست یابند به وِیژه از طریق آموزش برای توسعه پایدار و آموزش و ترویج شیوه های زندگی پایدار، حقوق بشر، تساوی جنسیتی، ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت، شهروندی جهانی و احترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگ در تحقق توسعه پایدار
– بروز رسانی امکانات آموزشی و تامین فضاهای دور از خشونت برای آموزش
– افزایش تعداد بورس های اعطایی در رشته های فنی و حرفه ای و فناوری اطلاعات و مهندسی و علمی
– افزایش قابل ملاحظه تأمین معلمان
هدف پنجم: دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی تمام زنان و دختران
(این بخش خلاصه نویسی نشده و عینا نقل شده است)
– پایان دادن به همه اشکال تبعیض علیه زنان و دختران در همه جا
-ریشه کنی همه انواع خشونت علیه زنان و دختران در حوزه های عمومی و خصوصی، از جمله: در زمینه قاچاق انسان و سوء استفاده جنسی و غیره…
– ریشه کنی همه اقدامات زیان بار مانند ازدواج کودکان، ازدواج در سنین بسیار پایین و ختنه زنان
– به رسمیت شناختن و ارج نهادن به مراقبت های داخل منزل و خانه داری (کار در منزل) بدون دستمزد از طریق : تامین خدمات عمومی، ایجاد زیر بناها و تنظیم سیاست های حفاظت اجتماعی و ترویج مسؤولیت مشترک در منزل و در محیط خانواده، تا حدی که مقررات ملی اجازه دهند.
– تضمین مشارکت کامل و موثر زنان و در اختیار قرار دادن فرصت های برابر (با مردان) برای انتصاب به مسولیت های بسیار بالا در همه سطوح تصمیم گیری در حوزه های سیاسی، اقتصادی و همچنین در زندگی عمومی
– ضمانت دسترسی جهانی به بهداشت باروری و جنسی و دسترسی به حقوق باروری در راستای توافق های انجام شده در جریان کنفرانس بین المللی جمعیت و توسعه و اعلامیه و برنامه اقدام پکن، بر مبنای اسناد نهایی به دست آمده از کنفرانس های بازنگری برگزار شده در این ارتباط
– انجام اصلاحاتی برای برقراری تساوی حقوق زنان و مردان به منظور دسترسی زنان به منابع اقتصادی و امکان مالکیت و کنترل دارایی ها از قبیل: زمین و سایر اشکال دارایی توسط آنان و همچنین برقراری حق دسترسی زنان به خدمات مالی، ارثیه، و منابع طبیعی، درراستای قوانین ملی(کشورها)
– ارتقای کاربرد فناوری توانمند کننده، به ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور ترویج توانمد سازی زنان
– تقویت و اتخاذ سیاست های مطمئن و مناسب و همچنین وضع قوانین قابل اجرا برای ترویج تساوی جنسیتی و توانمندسازی همه زنان و دختران در کلیه سطوح
هدف ششم: تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه
– دسترسی همگانی به آب آشامیدنی
– دستیابی به بهداشت کافی و پایان دادن به انجام قضای حاجت در ملأ عام و بذل توجه خاص به نیازهای زنان و دختران و افراد آسیب پذیر
– ریشه کنی تخلیه زباله در منابع آبی
– احیای تالاب ها و رودخانه ها و منابع آبی
– همکاری های بین المللی در حوزه آب مانند تصفیه و شوری زدایی
هدف هفتم: تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت، قابل اعتماد، پایدار و مدرن برای همه
– تضمین دسترسی به خدمات مقرون به صرفه انرژی
-افزایش انرژی های تجدید پذیر و بهره وری در حوزه انرژی
– گسترش زیر ساخت های انرژی
هدف هشتم: ترویج رشد فراگیر و پایدار اقتصادی، اشتغال کامل و مولد و شغل مناسب برای همه
– افزایش رشد اقتصادی کشورها به حداقل ۷ درصد
– افزایش سطح بهره وری
– حمایت از اشتغال شرافتمندانه، کارآفرینی . خدمات کوچک و متوسط و کاهش بیکاری و ریشه کنی کار اجباری و برده داری نوین
– جداسازی رشد اقتصادی از تخریب محیط زیست
– دستیابی به اشتغال شرافتمندانه و سودآور برای همه و تحقق دستمزد مساوی برای همه فعالیت های دارای ارزش یکسان
– امن سازی فضاهای کار به ویژه برای زنان مهاجر
– ترویج گردشگری که بتواند به تولید کار و ترویج فرهنگ و تولیدات محلی کمک کند
– افزایش ظرفیت موسسات مالی داخلی
هدف نهم: ایجاد زیرساخت انعطاف پذیر، ترویج صنعتی سازی فراگیر و پایدار و تقویت نوآوری
– ایجاد زیرساخت های پایدار برای توسعه اقتصادی و رفاه ملی
– صنعتی شدن پایدار و افزایش سهم صنعت در اشتغال و تولید ناخالص داخلی
– افزایش دسترسی فعالیت های تجاری کوچک به خدمات مالی
– بروز رسانی صنایع و سازگاری آنها با محیط زیست
– گسترش پژوهش های علمی
– پشتیبانی از توسعه داخلی فناوری و نوآوری و دسترسی بیشتر به فناوری اطلاعات و ارتباطات
هدف دهم: کاهش نابرابری در درون و میان کشورها
– افزایش درآمد قشر فقیر به بالاتر از میانگین ملی
– توانمندی همه افراد برای حضور در عرصه های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و ایجاد فرصت های برابر برای همه
– سیاستگذاری به ویژه در حوزه های مالی، دستمزد و حمایت اجتماعی و دستیابی تدریجی به تساوی بیشتر
– تضمین حضور پر رنگ تر کشورهای در حال توسعه در تصمیم گیری های موسسات مالی و اقتصادی بین المللی
– تسهیل مهاجرت مسؤولانه
– کمک بیشتر مالی به کشورهای نیازمند
– کاهش هزینه های نقل و انتقال وجوه ارسالی کارگران مهاجر به کمتر از ۳ درصد
هدف یازدهم: تبدیل شهرها و سکونت گاه های انسانی به مکان های همه شمول، مقاوم و پایدار
– تضمین دسترسی عمومی بهمسکن ایمن و مقرون به صرفه و نوسازی محله های فقیر
– فراهم سازی دسترسی به حمل و نقل ایمن به ویژه برای زنان، دختران و معلولان
– حفظ میراث فرهنگی و طبیعی
– کاهش مرگ و میر ناشی از بلایای طبیعی
– توجه به کیفیت هوا و مدیریت زباله ها
– گسترش فضای سبز عمومی، ایمن و فراگیر به ویژه برای زنان و کودکان و سالمندان و معلولان
– برقراری پیوند بین مناطق شهری و حومه و روستایی
– حمایت از یاخت بناهای مقاوم با استفاده از مصالح محلی و ارائه کمک های مالی و فنی به آنها
هدف دوازدهم: تضمین الگوی تولید و مصرف پایدار
– اجرای برنامه ده ساله مرتبط با الگوی تولید و مصرف پایدار با توجه به توانمندی های کشورهای در حال توسعه
– مدیریت پایدار منابع طبیعی و حفظ محیط زیست در روند تولید و مصرف
– کاهش هدر رفت مواد غذایی
– کاهش تولید زباله و افزایش بازیافت
– دسترسی عمومی به اطلاعات مرتبط با توسعه پایدار
– حمایت از کشورهای در حال توسعه در جهت توسعه علمی و فنی
– پایش آثار توسعه پایدار بر گردشگری پایدار
– منطقی سازی یارانه های ناکارآمد سوخت های فسیلی
هدف سیزدهم: اقدام فوری برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و اثرات آن
– تقویت مقاومت در برابر بلایای طبیعی
– آموزش و هشدار به موقع در خصوص بلایای طبیعی
– تخصیص ۱۰۰ میلیارد دلار آمریکا برای تامین نیازهای کشورهای در حال توسعه در جهت کاهش تغییر اقیلم
هدف چهاردهم: حفظ و استفاده پایدار از اقیانوسها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایدار
– کاهش آلودگی دریاها و اقیانوس ها
– حفاظت از بوم سازگان دریایی و ساحلی
– کاهش آثار اسیدی شدن محیط دریایی
– قانونمند شدن صیادی جمعی و پایان دادن به صید بی رویه
– ارتقاء دانش فناوری دریایی
– حذف یارانه های تعیین شده برای برخی اشکال ماهیگیری مخرب
– افزایش حفاظت و استفاده پایدار از اقیانوس ها و منابع آن
هدف پانزدهم: حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین و توقف از بین بردن تنوع زیستی
– حفاظت، احیاء و استفاده پایدار از جنگل ها ، تالاب ها ، کوه ها و نواحی خشک
– توقف جنگل زدایی
– مبارزه با بیابان زایی
– کاهش تخریب زیستگاه های طبیعی و جلوگیری از انقراض گونه های در معرض خطر
– اشتراک گذاری منصفانه مزایای ناشی از استفاده از منابع ژنتیک در راستای توافقات بین المللی
– پیشگیری از پدیدار شدن گونه های مهاجم و بیگانه در زیست بوم های خشکی و آبی
– مبارزه با صید غیرقانونیو و قاچاق گونه های حفاظت شده
هدف شانزدهم: ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح
– کاهش همه اشکال خشونت و مرگ و میرهای ناشی از آن
– پایان دادن به سوء استفاده و استثمار کودکان
– گسترش عدالت برای همه
– مبارزه با جرایم سازمان یافته و کاهش جریان غیرقانونی پول و اسلحه
– کاهش قابل ملاحظه فساد و رسوه خواری
– پاسخگویی و شفافیت مؤسسات
– تضمین تصمیم گیری نتیجه بهش و مشارکتی و نمایان همه افراد جامعه
– تقویت حضور کشورهای در حال توسعه در نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل متحد
– تأمین هویت قانونی از جمله خدمات ثبت احوال برای همه
– تأمین دسترسی عمومی به اطلاعات و پاسداشت آزادی های بنیادین
– مبارزه با تروریسم
– ترویج و اجرای قوانین عاری از تبعیض برای توسعه پایدار
هدف هفدهم: تقویت ابزارهای اجرایی و احیای مشارکت جهانی برای توسعه پایدار
– تقویت فعالیت های مرتبط با منابع مالی داخلی مانند جمع آوری مالیات
– اختصاص ۰٫۷ درصد از درآمد ناخالص ملی کشورهای توسعه یافته به کشورهای دارای پایین ترین سطح توسعه یافتگی
– کمک به کشورهای در حال توسعه برای پرداخت دیون
– سرمایه گذاری در کشورهای دارای پایین ترین سطح توسعه یافتگی
– افزایش امکان دسترسی به علم، فناوری و نوآوری و ارتقای همکاری های شمال-جنوب و جنوب-جنوب
– راه اندازی بانک فناوری
– حمایت بین المللی از طرح های ملی کشورهای در حال توسعه
– بهبود تجارت و افزایش سهم صادرات کشورهای در حال توسعه
– ارتقای ثبات اقتصادی کلان، ترویج مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد
– به اشتراک گذاری دانش،تخصص، فناوری و منابع مالی با هدف رشد کشورهای در حال توسعه
بعد از برشماری اهداف، مجدداً بر کمک به کشورهای در حال توسعه، کشورهای فقیر محصور در خشکی، کشورهای کوچک جزیره ای، اجرای مقررات و توافقنامه های بین المللی، تأکید می شود.
از لزوم راه اندازی پایگاه اینترنتی با هدف نشر اطلاعات سخن گفته می شود و سپس تصریح می شود که کشورهای جهان در ۱۵ سال آینده، اهداف فوق را پیگیری خواهند کرد.
همچنین در ادامه آمده است که پیگیری و بازبینی به شکل داوطلبانه و کشوری انجام خواهد شد و گزارش سالانه اقدامات کشورها توسط دبیرکل سازمان ملل تهیه خواهد شد.کشورها نیز در سه سطح ملی، منطقه ای و کشوری در این خصوص برنامه ریزی، اقدام و همکاری خواهند کرد تا سطر آخر سند محقق شود: تبدیل جهان به مکانی بهتر در سال ۲۰۳۰
اشتراک در:
پستها (Atom)
تاخیر در اجرای قانون حجاب تکذیب شد؛ نماینده مجلس: حرفهایم قدیمی بود
۱۹ آذر ۱۴۰۳ ایران وایر در پی انتشار گزارشهایی مبنیبر تاخیر در اجرای قانون جنجالی «عفاف و حجاب»، «اسماعیل سیاوشی»، عضو کمیسیون فرهنگی مج...
-
جلسه ماهیانه نمایندگی نیدرزاکسن در تاریخ شنبه ۶ آپریل ۲۰۱۹ ساعت ۱۲:۱۵ به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضاء نمایندگی و همچنین جمعی از فعالان ح...
-
January 22, 2019 – Reza Khandan and Farhad Meysami have both been sentenced to six years imprisonment in Iran and banned from leaving t...
-
امام جمعه اهلسنت زاهدان در نامه ای به حسن روحانی رئیس جمهور ایران با معرفی چند گزینه خواستار انتصاب آنها برای پست استانداری شد. به گزارش کمپ...