
۲۰ مرداد ۱۴۰۴-ایران وایر
بهتازگی مقامات زندان موفق شدهاند از خانواده گلی قول رضایت بگیرند، در ازای پرداخت ده میلیارد تومان دیه. حالا همبندیهای سابقش کمپینی را برای نجات جانش راهانداختهاند، کمپینی که امید دارند تا آذرماه بتواند مبلغ دیه را جمع کند و جان جوان و پر از شور زندگی گلی را نجات دهد.
ایرانوایر حتی نتوانسته از او که از محرومترین اقشار جامعه ایران است، عکسی پیدا کند.
***
گلی کوهکن کیست و چرا به اعدام محکومشده است؟
گلی متولد فروردین ۱۳۷۹ است؛ بچه اول خانواده که حالا همه خانوادهاش طردش کردهاند و سالهاست هیچ ملاقاتی ندارد. او بدون شناسنامه است. فرزندش هم بدون شناسنامه است و احتمالا بقیه اعضای خانوادهاش هم.
گلی وقتی ۱۸ ساله بود به اتهام قتل شوهر و پسرخالهاش بازداشت شد و خیلی زود به قصاص نفس محکوم شد. او اخیرا در یک فایل صوتی که از زندان امیرآباد گرگان بیرون آمده خطاب به مردم ایران میگوید که «بهتنهایی نمیتوانم از این زندان بیرون بیایم» و از آنها کمک میخواهد. او میگوید که «اشتباهی در جوانی مرتکب شده» و هفت سال از عمرش را در زندان گذرانده و سختیهای بسیاری کشیده است.
یکی از همبندیهای سابق گلی به ایرانوایر میگوید که او از خانوادهای فقیر میآید. اصالتا بلوچ است ولی در روستاهای اطراف مشهد بزرگشده است. در ۱۲ سالگی، گلی بدون اینکه حتی از او نظر بخواهند، به پسرخالهاش شوهر داده میشود. یک سال بعد درحالیکه هنوز بهشدت ضعیف و کوچک بوده، باردار میشود و تنها پسرش را در شرایطی بسیار سخت و درحالیکه تا پای مرگ میرود، اما بازمیگردد، بهدنیا میآورد. پسرش حالا یازدهساله است و در هفت سال گذشته فقط یکی دو بار گلی را دیده است.
گلی در زندان از دیدار فرزند محروم بوده است، فرزندش توسط پدر و مادر همسرش نگهداری میشود و خانوادهاش هم که حتی پیش از ازدواج او را حمایت نمیکردند، از زمان به زندان افتادن او، هیچیک سراغی از او نگرفتهاند: «گلی بهعنوان کودکهمسر برای سالها تحت خشونت بوده و یکبار وقتی به خانه پدر و مادرش برمیگردد، پدرش حتی با او حرف نمیزند و مادرش هم به او میگوید که با رخت سفید به خانه شوهر رفتی و با کفن سفید به قبرستان میروی. همین میشود که گلی دوباره به خانه شوهرش بازمیگردد.»
یکی دیگر از منابع ایرانوایر که او هم مدتی در زندان امیرآباد گردگان، همبندی گلی بوده، میگوید: «عمده خشونتها سر این بوده که چرا دوباره بچهدار نمیشود. گلی میگفت خب من خیلی بچه بودم که پسرم را بهدنیا آوردم و نزدیک بود بمیرم. لگنم خیلی کوچک بود، برای همین میترسیدم و این شده بود دلیل خشونتها علیهش.»
این شخص مطلع با تاکید بر اینکه گوشی تلفنش از او گرفته میشده و در هجدهسالگی حتی به او اجازه نمیدادند، از خانه خارج شود، میگوید: «آن روز کشته شدن همسرش، از بیرون برمیگردد که میبیند همسرش پسرشان را زده است. پسرش آن زمان، ۴ یا ۵ ساله بوده. ناراحت میشود و درگیر میشود. وقتی حجم خشونت بالا میرود، زنگ میزند به پسرعمه شوهرش، اما اوضاع با آمدن او بدتر میشود. یکدفعه چشم باز میکند میبیند همهجا را خونگرفته. وحشت میکند، خودش به آمبولانس زنگ میزند، حتی فرار هم نمیکند و همهچیز را گردن میگیرد.»
این فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق ادامه میدهد: «تصور کنید یک دختربچه ۱۸ ساله که هیچکس تا آن روز پناهش نشده است، حتی خانواده خودش پشتوپناهش نبودند. واقعا هم بچه بوده. خودش میگفت آنقدر کوچک بودم که توی کلانتری به من میگفتند بچه بیا اینجا این را امضا کن یا فلان کار را بکن. خلاصه اینکه اعتراف کرده بود. هیچکس را نداشته که راهنماییاش کند. قاضی هم خیلی سریع با اتهام شراکت در قتل حکم قصاص را میدهد. قاضی با اینکه میدانسته امکان ندارد یک دختربچه یک مرد را با این شدت بکشد، به جفتشان (پسرعمه شوهر و گلی) اعدام میدهد. حکم اعدام میرود دیوان و دیوان هم تایید میکند.»
منابع ایرانوایر تایید کردهاند که گلی کوهکن چون خیلی فقیر است و از حمایت خانواده هم برخوردار نیست، فقط وکیل تسخیری داشته ولی او به سبک و سیاق وکلای تسخیری در ایران، عملا کاری در پرونده انجام نداده است.
یکی از افراد مطلعی که با ایرانوایر گفتوگو کرده تاکید دارد که گلی «خیلی پشیمان» است: «میدانید این مشکل دستگاه قضایی ایران است. گلی از اینکه همسرش کشتهشده خیلی پشیمان است، بارها هم این پشیمانی را از همان لحظههای اول کشته شدن همسرش اعلام کرده است. تصور کنید این دختر خودش به آمبولانس زنگزده، میخواسته نجاتش دهد. کسی که با قصد و نیت قبلی کسی را بکشد که به آمبولانس زنگ نمیزند. خودش از فرط ناراحتی همهچیز را گردن نمیگیرد. این بچه واقعا قاتل نیست و تبعیض ساختاری، فقر و دست سیاه سرنوشت او را به اینجا کشانده.»
او تاکید دارد که گلی حتی سواد نداشته و به خاطر فقر و بی شناسنامه بودن، مدرسه نیز نرفته بوده است.
ده میلیارد دیه؛ شرط رضایت برای نجات از چوبه دار
یکی از افراد مطلعی که با ایرانوایر گفتوگو کرده، میگوید: «خانواده مقتول تمام این سالها هیچ صحبتی با گلی نداشتند. کسی هم پیگیر کارش نبوده ولی مسوولان زندان رفتند برای صحبت کردن و آنها رضایت را برای ده میلیارد تومان پول، عدم سکونت در شهر گرگان و گرفتن شناسنامه برای پسرش گذاشتند. این رقم خیلی بالاست، اما ما امیدواریم که بتوانیم با یک مبلغ قابلتوجه، رضایت خانواده را بگیریم. قاضی اجرای احکام گرگان هم که با او صحبت کرده و صلحنامه را تایید کرده گفته که ما با رقم کمتر هم میرویم برای رضایت.»
او که بههرحال چند همبندی سابق گلی، کمپین نجات گلی را در شبکههای اجتماعی تداوم میبخشد، میگوید: «کمپین نجات گلی الان تازه شروعشده و تا الان حدود ۱۵۰ و چهار پنج میلیون جمع کردیم که امیدواریم اندازه یک دیه را داشته باشیم تا بتوانیم برویم برای صحبت برای رضایت.»
او به فرصت کوتاه گلی برای جمعآوری این کمکها اشارهکرده و میگوید: «از زمانی که صلحنامه تایید شده، یعنی آخرهای تیرماه ۱۴۰۴، فقط شش ماه فرصت دارد؛ یعنی میشود حدودا آذر ۱۴۰۴. اگر این پول تا آن زمان جمع نشود، ممکن است این بچه را اعدام کنند و ما نباید بگذاریم چنین اتفاقی بیفتد.»
«فریبا بلوچ»، فعال حقوق بشر و از برندگان جایزه زنان شجاع در سال ۲۰۲۴ نیز که به این کمپین پیوسته، به ایرانوایر میگوید: «گلی یکی از ماست، یکی از ما زنانی که هرروزه در سکوت و بیتفاوتی قوانین ضد زن سیستم حکومتی، قربانی مردسالاری، کودک همسری، فقر، ازدواج اجباری وقتلهای به نام ناموس میشوند.»
او تاکید میکند که گلی کوهکن هم یکی از «صدها و هزاران زنی است که نامشان را نمیدانیم» و میگوید: «گلی از یکی از ماست که در ۱۲ سالگی بیآنکه از او پرسیده شود قربانی کودک همسری شد، سالها تحت خشونت خانگی بوده، سالها با سن کم کتکخورده، در کودکی مادر شده، اما حتی خانوادهاش صدایش را نشنیدند، گلی نهتنها قربانی کودک همسری بلکه قربانی ناموس و آبرو شده. من از طریق فعالین گرگان از جریان گلی آگاه شدم بیشتر از این از گذشتهاش نمیدانم، ولی من زنم و به خاطر سالها زندگی در مملکتی که قوانینش ضد زن بود و در هیچ مرحلهای از زندگی هیچ حقی برای زنان قائل نمیشد، میتوانم تصور کنم که ممکن بود من یا هرکدام از ما میتوانست بهجای گلی باشد، برای همین به این کمپین پیوستم.»
خانم بلوچ با اشاره به پیام صوتی که از گلی کوهکن منتشرشده، میگوید: «گلی فرد خشنی نیست، باوجود اینکه قربانی سیستم است، اما میگوید که اشتباه کرده. گلی هنوز زندگی نکرده ۱۸سالش بوده که به زندان افتاده است.»
این فعال حقوق بشر با انتقاد از قوانین جمهوری اسلامی نیز میگوید: «میگویند گلی در زندان آرامترین زن زندانی است. همانجا، خواندن و نوشتن یاد گرفته، خیاطی یاد گرفته که خرجش را بدهد، کسی به ملاقاتش نمیرود و کسی خرجش را نمیدهد، اما باوجود همه اینها تلاش میکند که زندگی کند. کاش قوانین این مملکت جوری بود که به گذشته گلی وبلاهایی که سرش آمده توجه میشد.»
گلی مهربان، مسوولیتپذیر و تشنه یادگیری است
دستکم چهار تن از همبندیهای سابق گلی که هر یک مدتی را با او زندگی کردهاند، تایید کردهاند که او شخصیتی آرام دارد و با مهر و مهربانی با همه رفتار میکند: «توی زندان، خیلیها اهل مواد و خشونت هستند، اما گلی هیچکدام از اینها را ندارد. چه با بچههایی که اعتراضی بودند چه زندانیهای دیگر، بین همه دختری است که یکباره مجبور شده بزرگ شود و عاقل است و همه تلاشش را میکند که به همه کمک کند، شناخته میشود.»
این منبع آگاه تاکید دارد: «واقعا رفتار خیلی خوبی با همه دارد. هیچوقت آزارش به هیچکسی نرسیده. همیشه به بچههایی که تازهوارد زندان میشدند، کمک میکرد و حواسش بود که راه و چاه زندان را به آنها در همان بدو ورود بگوید. به ما بافتنی یاد میداد. خودش بافتنی را در زندان یاد گرفته.»
او با گفتن اینکه این زن جوان، سواد خواندن و نوشتن را در زندان کسب کرده، میگوید: «سواد نداشت، توی زندان سوادآموزی میرود و یاد گرفته. خیلی فعال است و خیلی دوست دارد که همهچیز را یاد بگیرد. اگر یک کسی میرفت ورزش میکرد، گلی بدو بدو میرفت که ورزش کند. اگر کسی کتابی میخواند میرفت میپرسید کتابت درباره چیست و بعضی وقتها میگفت بخشی از آن را برایش بخوانند. آنطرف هم او بافتنی، چرمدوزی، صنایعدستی و قالیبافی یاد بقیه میداد.»
او با گفتن اینکه «هر چه کلاس اینطوری توی زندان هست، رفته است»، میگوید: «حتی در کلاسهای مذهبی زندان هم شرکت میکرد که زندانی خوبی باشد و چون بیکسوکار است، خود زندان برود پیگیر کارهایش شود. قرائت قرآن هم همیشه شرکت میکرد. امیدوارم آزاد شود، واقعا حیف است.»
یکی دیگر از این زندانیان سابق به ایرانوایر میگوید: «گلی واقعا شبیه خواهر کوچکترم است. واقعیتی هست که من موقعی که رفتم به زندان، خودم امید به زندگی پایینی داشتم. گلی نوری در زندگی من شد. با خودم فکر میکردم این دختر چهار پنج سال است حکم اعدامش آمده و نمیداند کدامیک از این روزها اعدامش میکنند ولی مینشیند فوتبال میبیند، بازیگرها را پیگیری میکند. دارد تلاش میکند برای زندگی کردن؛ اما منی که این مشکلات را هم ندارم، میگویم ناامیدم؟! این دختر خیلی زیباست و امیدوارم بتواند به زندگی برگردد.» به گفته همبندیان سابق گلی، او از طرفداران سرسخت تیم استقلال است و بازیهای استقلال را دنبال میکند.
یکی دیگر از همبندیهای سابق گلی با گفتن اینکه زنانی مثل گلی در ایران فراواناند، میگوید: «نجات گلی باید مساله همه ما باشد، از مرد و زن! چون میدانیم چقدر این آدمهای به حاشیه راندهشده و محروم از همهچیز سالها تحت تبعیض بودند. او دست یاری به سمت مردم دراز کرده و به نظر من وقتش کنارش بایستیم چون وقت زیادی ندارد.»
کمپین نجات گلی، در داخل و خارج از ایران روشهایی را برای جمعآوری کمک اعلام کرده است. شما هم میتوانید برای نجات جان گلی اقدام کنید.