( هرانا ۱۴۰۴/۰۴/۱۷ )
روز دوشنبه ۱۶ تیرماه، چهار مرد جوان به اتهام مشارکت در قتل عمد، حبس غیرقانونی، خودداری از کمک به مصدوم در معرض خطر و فراهم کردن موجبات فساد، در دادسرای ویژه قتل عمد مشهد مورد بازپرسی قرار گرفتند. آنها متهماند دو دختر را در خانهای محبوس کردهاند که در جریان تلاش برای فرار، یکی از دختران از بالکن سقوط کرده و جان خود را از دست داده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، روز دوشنبه ۱۶ تیرماه، جلسه بازپرسی چهار مرد که متهماند دو دختر را بهطور غیرقانونی محبوس کردهاند، در دادسرای ویژه قتل عمد مشهد برگزار شد.
بر اساس این گزارش، آنها به اتهام مشارکت در قتل عمد، حبس غیرقانونی، خودداری از کمک به مصدوم در معرض خطر و فراهم کردن موجبات فساد، در دادسرای ویژه قتل عمد مشهد مورد بازپرسی قرار گرفتند. آنان متهماند دو دختر را در خانهای در خیابان توس محبوس کردهاند که در جریان تلاش برای فرار، یکی از دختران به نام «سیتا» از بالکن سقوط کرده و جان خود را از دست داده است.
قاضی صادق صفری پس از پایان جلسه بازپرسی، با صدور قرار قانونی، دستور بازداشت چهار متهم را صادر کرد تا تحقیقات درباره ابعاد دیگر پرونده ادامه یابد. به گفته او، به همه متهمان اتهامات «مشارکت در تسبیب در قتل عمد زن مسلمان و ایراد صدمات غیرموثر در مرگ در ماه حرام»، «مشارکت در توقیف و حبس غیرقانونی» و «خودداری از کمک به مصدوم در معرض خطر جانی با وجود امکان کمکرسانی» تفهیم شده است.
همچنین، یکی از متهمان به نام «نیما» علاوه بر این موارد، به «فراهم کردن موجبات فساد از طریق دعوت به روابط غیراخلاقی» نیز متهم شده است.
در گزارش مذکور، دفاعیات متهمان پرونده در ادامه آمده است:
«نیما» متهم۲۲ ساله پرونده «عقربهای هوسران» که مدعی بود به شغل کاشی کاری اشتغال دارد، به قاضی دکتر صادق صفری گفت: شب قبل از حادثه قرار بود «صدرا» دو دختر به نام های «سیتا» و «ف-ف» را برای دورهمی به خانه ما بیاورد که نشد.
به همین دلیل، شب به خانه صدرا رفتم و صبح روز بعد همراه او به توس ۴۳ رفتیم. در آنجا، صدرا دختری به نام «سیتا» را به خانه ما آورد و من نیز با موتورسیکلت بهدنبال فردی به نام «ف-ف» رفتم، اما او ابتدا از آمدن خودداری کرد. مدتی بعد، «ف-ف» با تماس «سیتا» به خانه ما آمد.
زمانی که «ف-ف» وارد شد، من او را لمس کردم که باعث ناراحتیاش شد و با ناخن روی سینهام کشید. در آن لحظه، دو نفر از دوستان ما به نامهای محمد و امیر نیز به خانه آمده بودند. من در خانه را قفل کردم. چون آنها در برابر ما مقاومت میکردند، «سیتا» تلاش کرد «ف-ف» را به داخل اتاق ببرد تا با او صحبت کند. من برای جلوگیری از فرار احتمالی، به بالکن رفتم تا مراقب باشم کسی خودش را به بیرون پرت نکند. اما محمد دستم را گرفت و به داخل پذیرایی بازگرداند.
در همان لحظه، با شنیدن صدای جیغ متوجه شدم «سیتا» هنگام فرار از بالکن سقوط کرده است. در این میان، «ف-ف» هنوز از لبه بالکن آویزان بود که او را بالا کشیدم و سپس از محل متواری شدیم.
امیر، یکی از متهمان پرونده موسوم به «عقربهای هوسران»، در اظهارات خود به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گفت: «سیتا» و «ف-ف» در پارک معراج بودند و همراه صدرا و نیما به منزل پدر نیما رفتند، چراکه خانواده نیما در آن زمان در شهرستان بودند و خانه خالی بود. به گفته او، میان آنها درگیری رخ داد و نیما با من تماس گرفت تا برایشان مواد مخدر (سیگاری) ببرم. من به خانه رفتم و حدود ۱۵ دقیقه بعد، محمد نیز رسید. زمانی که به طبقه چهارم رسیدم، نیما در را باز کرد و بلافاصله پس از ورودم، دوباره قفل کرد تا دو دختر جوان نتوانند خارج شوند. او گوشی تلفن همراه آنها را نیز گرفته بود تا امکان تماس با پلیس ۱۱۰ نداشته باشند.
امیر افزود: «سیتا» و «ف-ف» دیگر قادر به مقاومت در برابر اصرارها و خواستههای غیراخلاقی نیما نبودند و برای مشورت، به اتاق رفتند. از رفتار آنها متوجه شدم که قصد فرار دارند. «سیتا» از من خواست تا دیگران را از ادامه این کار منصرف کنم، اما به او گفتم: «شما با این افراد آمدید، حالا که گرفتار شدید، من چه کاری میتوانم انجام دهم؟» با این حال، به نیما هشدار دادم مراقب باشد، شاید آنها بخواهند خود را از بالکن پرت کنند.
به گفته امیر، دقایقی بعد با شنیدن فریاد و جیغ وارد اتاق شدند و دیدند که «سیتا» سقوط کرده، اما «ف-ف» هنوز آویزان بود که او را بالا کشیدند. سپس، به دلیل ترس از پیامدهای ماجرا، امیر و صدرا با موتورسیکلت، و نیما و محمد با خودروی پراید متعلق به مادر محمد، محل را ترک کردند.
قاضی پرسید چرا وقتی با پیکر خون آلود «سیتا» روبهرو شدید او را به مرکز درمانی نبردید یا با مراکز امدادی (اورژانس) تماس نگرفتید؟ متهم پاسخ داد:ترسیده بودیم اول خواستم کمک کنم ولی چون مردم گفتند دست نزنید،من هم سوار موتورسیکلت صدرا شدم و فرار کردم.
«صدرا» متهم ۱۸ساله این پرونده که از قبل با دختر ۲۰ ساله (سیتا)آشنایی داشت، به قاضی شعبه ۲۵۵ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: وقتی به خانه پدری نیما رفتیم، درگیری بین او و «ف» رخ داد و بعد از آن در حال مصرف مواد مخدر بودیم که دختران از برقراری ارتباط خودداری کردند و بقیه ماجرا هم به گونه ای است که دیگر دوستانم شرح دادند.
«محمد» آخرین متهم پرونده «عقربهای هوسران» که به شغل تعویض روغنی مشغول است، به قاضی دکتر صفری گفت: من در حال مسافرکشی با خودروی پراید بودم که مادرم را به خانه رساندم. در همین هنگام «نیما» با من تماس گرفت و گفت: به خانه ما بیا که با دختری دعوا کرده ام و مرا زده است! وقتی به آن جا رسیدم، دخترها گریه می کردند و «نیما» هم در منزل را قفل کرده بود چرا که نمی خواستند به خواسته نیما تن بدهند. در همین حال «سیتا»، «ف»را به داخل اتاق کشاند تا او را راضی کند ولی آن ها قصد فرار از بالکن را داشتند که این حادثه رخ داد.