
۹ تیر ۱۴۰۴-صدای بازداشت شدگان
مهلا هژبری، دانشجوی سابق دانشگاه فنی شریعتی تهران، روز دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ توسط نیروهای امنیتی در شرایطی مبهم و بدون ارائه هیچگونه حکم قضایی رسمی بازداشت شد. تاکنون، خانواده او هیچ اطلاعی از محل نگهداری یا نهاد مسئول بازداشت دریافت نکردهاند و نهادهای امنیتی نیز از ارائه اطلاعات در اینباره خودداری کردهاند.
بازداشتی بدون حکم و اطلاعرسانی
بازداشت مهلا هژبری در حالی صورت گرفته که خانوادهاش هیچ ابلاغ رسمی یا دستور قضایی برای احضار یا بازداشت او دریافت نکردهاند. آخرین تماس او با خانواده به پیش از روز بازداشت بازمیگردد و پس از آن، هیچ خبری از وضعیت یا محل نگهداری او در دست نیست.
سابقه بازداشت و محرومیت از تحصیل
مهلا هژبری پیشتر در جریان اعتراضات سراسری پاییز ۱۴۰۱ بازداشت شده بود. او در بهمن همان سال به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و پس از یک هفته بازداشت و بازجوییهای سنگین، با قرار وثیقه آزاد شد. خانواده او پس از آزادی، پیگیر وضعیت قضایی پرونده بودند و روند آن تا مرحله اعاده دادرسی پیش رفت.
هژبری، متولد سال ۱۳۸۲ و اهل تهران، در زمان بازداشت نخست دانشجوی ترم اول رشتهای فنی در دانشگاه فنی شریعتی تهران بود. اما به دلیل فشارهای نهادهای امنیتی، از ادامه تحصیل محروم شد و نام او بدون طی روند قانونی از فهرست دانشجویان حذف شد.
فعالیتهای هنری و فشارهای امنیتی
مهلا هژبری علاوه بر فعالیتهای دانشجویی، در حوزه نقاشی نیز استعداد درخشانی از خود نشان داده بود و پیش از بازداشتهای پیاپی، در چندین کارگاه و نمایشگاه هنری شرکت کرده بود. با این حال، محرومیت از تحصیل و فشارهای امنیتی، مسیر رشد شخصی و حرفهای او را با وقفه جدی مواجه کرد.
نگرانی از وضعیت جسمی و روانی
یکی از نگرانیهای اصلی در خصوص بازداشت اخیر، وضعیت جسمی مهلا هژبری است. او در سالهای گذشته تحت درمان بیماری مرتبط با مغز و اعصاب قرار داشت و روند درمان را با موفقیت طی کرده بود. اما بیخبری از وضعیت کنونی او و احتمال نگهداری در بازداشتگاههای امنیتی، مانند بندهای مخفی وابسته به وزارت اطلاعات یا اطلاعات سپاه، سلامت جسمی و روانی او را در معرض خطر قرار داده است.
پیگیریهای بینتیجه خانواده
خانواده هژبری طی روزهای گذشته بارها به نهادهای قضایی، کلانتریها و دفاتر اطلاعاتی مراجعه کردهاند، اما با پاسخ منفی یا عدم اجازه طرح سؤال مواجه شدهاند. این وضعیت، فشار روانی مضاعفی بر خانواده وارد کرده و آنها را در شرایطی اضطرابآور و فرساینده قرار داده است.
احضارها، بازداشتها، خشونت ساختاری و شکنجه روانی
پیش از جنگ ؛ سرکوب دستور کار و یکی از اهرمهای اصلی کنترل جامعه بود. اما اکنون که آتشبس برقرار شده است آنها با القاء فضای جنگی و بازداشتهای خودسرانه سعی دارند سیاست سرکوب خود را تئوریزه کنند.در واقع فضای جنگی ایجاد شده پس از درگیری ۱۲ روزه ، بهیک ابزار اصلی برای سرکوب داخلی تبدیل شده است.
حاکمیت با استفاده از القاء فضای جنگی سعی دارد ضمن توجیه فشارها و محدودیتها، بر اعتراضات مردم غلبه کند. هدف این سیاست، القای حس تهدید خارجی و سپس سوءاستفاده از آن برای سرکوب داخلی است. این رویکرد بهحکومت ایران اجازه میدهد تا با توسل به مسائل امنیتی، آزادیهای مدنی و تجمعات اعتراضی اقشار مختلف برای حقوق خودشان را محدود و سرکوب کند و دست به بازداشت های خودسرانه آنها بزند.
در واقع هدف نهایی القاء فضای جنگی، کنترل کامل جامعه و جلوگیری از هرگونه حرکت اعتراضی یا مطالباتی است. حکومت ایران با این اقدامات، تلاش میکند توجهات را از مشکلات داخلی و بحرانهای لاعلاج اقتصادی و معیشتی مردم منحرف کند.