۱۴۰۱-۰۸-۰۹

اعتراض‌های سراسری؛ بازداشت سه شهروند در شهرهای رشت، خرم آباد و اصفهان/ آزادی دو وکیل دادگستری با تودیع قرار وثیقه در تبریز

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

اعتراض‌های سراسری

نیروهای امنیتی در شهر رشت، خرم آباد و اصفهان، دستکم سه شهروند را بازداشت و به مکان نامعلومی کردند. همچنین، دو وکیل دادگستری بازداشت شده در تبریز با تودیع قرار وثیقه آزاد شدند.به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ سهیل محمدی، ضحی عبدی و امیرحسین خوشرو، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. همچنین، سینا یوسفی و امیرمهدی پور، دو وکیل دادگستری اهل تبریز، پس از اتمام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام با تودیع وثیقه آزاد شدند.

یک منبع مطلع در گفتگو با حقوق بشر در ایران گفت:”روز چهارشنبه‌ ۴ آبان ماه ۱۴۰۱، ضحی عبدی، ساکن استان اصفهان به دلیل کمک‌ به یکی از زخمی شدگان اعتراضات سراسری در داروخانه بیمارستان تخصصی خانواده اصفهان بازداشت شد.”

همچنین یک منبع مطلع دیگر در گفتگو با حقوق بشر در ایران افزود:”روز پنجشنبه ۵ آبان ماه ۱۴۰۱، امیرحسین خوشرو، ساکن شهر خرم آباد مرکز استان لرستان، در جریان برگزاری مراسم چهلم نیکا شاکرمی، توسط نیروهای امنیتی در این شهر توام با ضرب و شتم و رفتار خشونت آمیز بازداشت شد.”

تا لحظه تنظیم این گزارش، از مکان نگهداری، نام ارگان بازداشت کننده و مصادیق حقوقی اتهامات امیرحسین خوشرو اطلاعی در دست نیست.

همچنین، شورای صنفی دانشگاههای کشور نیز اعلام کرد؛ روز چهارشنبه ۴ آبان ماه ۱۴۰۱، سهیل محمدی، متولد: ۱۳۷۹، دانشجوی مقطع کارشناسی در رشته کامپیوتر در دانشگاه آزاد واحد شهر رشت مرکز استان گیلان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

براساس این گزارش، سهیل محمدی، در تاریخ ۵ آبان ماه ۱۴۰۱، به بند ۵ در زندان لاکان شهر رشت منتقل شد و در وضعیت بلاتکلیفی بسر می برد.

تا لحظه تنظیم این گزارش، از مصادیق حقوقی اتهامات تفهیم شده به سهیل محمدی و نام ارگان بازداشت کننده وی اطلاعی در دست نیست.

اما در خبری دیگر، روز پنجشنبه ۵ آبان ماه ۱۴۰۱، سینا یوسفی و امیر مهدی پور، دو تن از وکلای دادگستری، اهل شهر تبریز مرکز استان آذربایجان غربی، پس از اتمام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام با تودیع وثیقه هایی تا اتمام مراحل دادرسی از زندان مرکزی تبریز آزاد شدند.

مهدی ظهیری، وکیل دادگستری، ضمن اعلام خبر آزادی سینا یوسفی و امیر مهدی پور در صفحه شخصی خود به مصادیق حقوقی اتهامات تفهیم شده به همکاران خود اشاره ای نکرد.

لازم به ذکر است، سینا یوسفی، در تاریخ ۲۲مهر ماه ۱۴۰۱ و امیر مهدی پور هم در تاریخ ۲۳ مهر ماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی در شهر تبریز مرکز استان آذربایجان غربی بازداشت شده بودند.

سینا یوسفی و امیر مهدی پور، دو تن از اعضای کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای دادگستری در استان آذربایجان غربی هستند.

اعتراض‌های سراسری؛ بازداشت دستکم ۹ شهروند در شهرهای مهاباد، قصرشیرین، سنندج و گیلانغرب/ آزادی دو شهروند بازداشتی با تودیع قرار وثیقه

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

اعتراض‌های سراسری

نیروهای امنیتی در مهاباد، قصرشیرین، سنندج، گیلانغرب، دستکم ۹ شهروند را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. همچنین، دو تن از باز اشت شدگان در کرمانشاه و سنندج پس از طی مراحل بازجوئی با تودیع وثیقه و یا منع تعقیب آزاد شدند.‌

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز یکشنبه ۸ آبان ماه ۱۴۰۱، ناصر فقه عیسی، فرزند؛ علی، ساکن شهرستان مهاباد از توابع استان آذربایجان غربی، در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل وی بازداشت شد.

براساس این گزارش، بازداشت ناصر فقه عیسی در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل وی صورت گرفته و از مکان نگهداری، نام ارگان بازداشت کننده و مصادیق حقوقی اتهامات مطروحه بر علیه وی اطلاعی در دست نیست.

همچنین، طی روزهای اخیر، اردلان نجفی، اشکان مرادی، مسعود مرادی، سه تن از شهروندان ساکن شهرستان قصرشیرین از توابع استان کرمانشاه، پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به مکان نامعلومی منتقل شدند.

تا لحظه تنظیم این خبر از مکان نگهداری و مصادیق حقوقی اتهامات منتسب شده به افراد و وضعیت آنها اطلاعی در دست نیست.‌

در خبری دیگر، روز دوشنبه ۱۱ مهر ماه ۱۴۰۱، هیوا‌ مسعودی، ساکن شهر سنندج مرکز استان کردستان پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به مکان نامعلومی منتقل شد.‌

براساس این گزارش، هیوا مسعودی از زمان بازداشت فقط ۱ مرحله در تماسی کوتاه با خانواده خود خبر بازداشتش را اعلام کرد و تا این لحظه از حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق یک متهم مندرج در ماده ۵ آئین دادرسی کیفری و اسناد بین المللی حقوق بشر محروم است.

در ادامه همچنین، سحرگاه شنبه ۷ آبان ماه ۱۴۰۱، اسماعیل ابراهیمی، ساکن شهرستان مهاباد از توابع استان آذربایجان غربی، پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به مکان نامعلومی منتقل شد.‌

لازم به ذکر است، بازداشت اسماعیل ابراهیمی در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل وی صورت گرفته است.

تا لحظه تنظیم این خبر از مکان نگهداری، مصادیق حقوقی اتهامات و نام ارگان بازداشت کننده اسماعیل ابراهیمی اطلاعی در دست نیست.‌

در ادامه نیز، روز یکشنبه ۸ آبان ماه ۱۴۰۱، رضاالفتی، متولد: ۱۳۷۳، اهل شهرستان گیلانغرب از توابع استان کرمانشاه، در محله نوبهار توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

تا این لحظه از مصادیق حقوقی اتهامات مطروحه و مکان نگهداری رضا الفتی اطلاعی در دست نیست.‌

در ادامه بازداشتهای گسترده، روز چهارشنبه ۴ آبان ماه ۱۴۰۱، سروه ملایی، متولد: ۱۳۶۳، فعال محیط زیست، ساکن شهر سنندج مرکز استان کردستان، پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به مکان نامعلومی منتقل شد.‌

تا لحظه تنظیم این خبر از اتهامات مطروحه بر علیه سروه ملایی اطلاعی در دست نیست.‌

همچنین، سحرگاه یکشنبه هشتم آبان ماه ۱۴۰۱، زانیار نبردی، ساکن شهرستان مهاباد از توابع استان آذربایجان عربی پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به مکان نامعلومی منتقل شد.‌

از دلایل بازداشت، مکان نگهداری و اتهامات مطروحه بر علیه زانیار نبردی اطلاعی در دست نیست.‌

اما روز یکشنبه ۸ آبان ماه ۱۴۰۱، ژینا مدرس گرجی، فعال حقوق زنان، ساکن شهر سنندج مرکز استان کردستان، پس از طی مراحل بازجوئی و تفهیم اتهام با تودیع وثیقه ای به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان از بند کانون اصلاح و تربیت شهر سنندج آزاد شد.‌

براساس این گزارش، آزاد ژینا مدرس گرجی با تودیع وثیقه و پس از تفهیم اتهام (اجتماع و تبانی) صورت گرفته و این فعال مدنی باید در انتظار دریافت ابلاغیه تاریخ دادرسی خود باشد.

لازم به ذکر است، ژینا مدرس گرجی، در تاریخ ۳۰ شهریور ماه ۱۴۰۱، پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به بازداشتگاه یکی از ارگانهای امنیتی در شهر سنندج منتقل و پس از طی مراحل بازجوئی و بازپرسی سپس به کانون اصلاح و تربیت این شهر منتقل و به علت بلاتکلیفی چندی روزی را در اعتصاب غذا بسر برده بود.

در خبری دیگر، روز یکشنبه ۸ آبان ماه ۱۴۰۱، سید عرفان حسینی، ساکن استان کرمانشاه، پس از بازجوئی و تجمل ۲۴ ساعت حبس آزاد شد.‌

براساس این گزارش از چگونگی آزادی عرفان حسینی و تفهیم احتمالی اتهام به وی اطلاعی در دیت نیست.‌

لازم به اشاره است، عرفان حسینی، در تاریخ ۷ آبان ماه ۱۴۰۱، در جریان برگزاری مجلس چهلم مینو مجیدی در قبرستان میناآباد از توابع استان کرمانشاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.‌

۱۴۰۱-۰۸-۰۸

گزارشی درباره کشته شدن فرشته احمدی در جریان اعتراضات مهاباد

هه‌نگاو

فرشته احمدی که در جریان اعتراضات پنج‌شنبه با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی کشته شده بود، پیکر وی در یکی از روستاهای اطراف مهاباد به خاک سپرده شد.بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، شامگاه پنج‌شنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ ( ۲۷ اکتبر ۲۰۲۲)، و در جریان اعتراضات و مقاومت مردمی در مهاباد یک زن جوان به نام فرشته احمدی ۳۲ ساله در حالی که پشت بام منزل خودشان بوده از ناحیه سینه هدف گلوله جنگی نیروهای حکومتی قرار گرفته و جانش را از دست داده است.

به گفته یک منبع مطلع، نهادهای امنیتی حکومت همان شب خواسته‌اند که مراسم خاکسپاری وی شبانه برگزار شود که با مخالفت شدید خانواده ربورو شده‌اند. با این حال اجازه انتقال پیکر فرشته را به شهر سردشت که زادگاهش بوده نداده‌اند.

مراسم خاکسپاری فرشته احمدی روز جمعه در روستای حمزه‌آباد مهاباد برگزار شد.

گفتنیست که فرشته احمدی اهل سردشت و ساکن مهاباد و مادر دو فرزند خردسال نیز بوده است.

در جریان اعتراضات همان روز در مهاباد که در پیر مراسم خاکسپاری اسماعیل مولودی (سمکو) از کشته شدگان چهارم آبان مهاباد انجام گرفت، سه شهروند دیگر اهل مهاباد به نام‌های شاهو خضری، کبرای شیخ سقا و زانیار ابوبکری با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی کشته شدند.

اعتراض‌های سراسری؛ بازداشت دستکم دو شهروند در شهرهای میرجاوه و تهران توسط نیروهای امنیتی

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

 

اعتراض‌های سراسری

نیروهای امنیتی در شهرستان میرجاوه از توابع استان سیستان و بلوچستان یک شهروند را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. همچنینی یک شهروند دیگر در تهران بازداشت شده است.به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز شنبه ۳۰ مهر ماه ۱۴۰۱، یاسر ریگی، ساکن شهرستان میرجاوه از توابع استان سیستان و‌ بلوچستان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

در این گزارش آمده است که یاسر بلوچ از معلولیت ذهنی در رنج بوده اما ماموران امنیتی به وضعیت وی هیچگونه توجهی نکرده و بازداشتش کردند.

نا لحظه تنظیم این گزارش، از وضعیت و مکان نگهداری یاسر ریگی اطلاعی در دست نیست.

اما در خبری دیگر، ساعت ۷ عصر سه شنبه ۲۶ مهر ماه ۱۴۰۱، نیلوفر فتحی، ساکن استان تهران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و جهت تشکیل پرونده به زندان اوین منتقل شده است.

براساس این گزارش، بازداشت نیلوفر فتحی، در حالی که ای در یک دفترخانه اسناد رسمی در خیابان شریعتی تهران بسر می برد توسط ماموران وزارت اطلاعات، صورت گرفته و سپس جهت بازجویی به بند ۲۰۹ این ارگان امنیتی واقع در زندان اوین منتقل شده است.

علیرغم گذشت ۷ روز از تاریخ بازداشت اما از مصادیق حقوقی اتهام و یا علت بازداشت نیلوفر فتحی اطلاعی در دسترس نیست.

از سوی دیگر، روز دوشنبه ۲ آبان ماه ۱۴۰۱، معصومه دینی و حسین آخوندی، شهروندان اهل کرج مرکز استان البرز، پس از اتمام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام با تودیع وثیقه آزاد شدند.

براساس این گزارش، آزادی معصومه دینی و حسین آخوندی با تودیع وثیقه صورت گرفته و آنها باید در انتظار دریافت ابلاغیه تاریخ دادگاه خود باشند.

لازم به ذکر است، معصومه دینی و حسین آخوندی، در تاریخ ۲۰ مهر ماه ۱۴۰۱، در محدوده گوهردشت کرج مرکز استان البرز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و طی این دوران حسین آخوندی بین زندانهای رجایی شهر و قزلحصار کرج در حال جابجایی بود. معصومه دینی هم به زندان کچویی کرج منتقل شده بود./ به نقل از کمپین فعالین بلوچ،

۱۴۰۱-۰۸-۰۶

کشته شدن دست‌کم سه شهروند بر اثر شلیک نیروهای حکومتی در اعتراضات امروز مهاباد

هه‌نگاو

در جریان اعتراضات مردمی روز پنج‌شنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ (۲۷ اکتبر ۲۰۲۲) در شهر مهاباد دست‌کم سه شهروند به نام‌های کبری شیخ سقا، زانیار ابوبکری و شاهو خضری با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی کشته شدند.

هه‌نگاو مطلع شده کبری شیخ سقا ۵۵ ساله اهل روستای “دی‌ملا” از توابع چوم مجیدخان و ساکن مهاباد در نزدیکی میدان ملاجامی کشته شده است.

همچنین، هر یک از شاهو خضری و زانیار ابوبکری در جریان اعتراضات امروز با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی کشته شده‌اند.

شایان ذکر است یک شهروند دیگر نیز در این اعتراضات کشته شده که هه‌نگاو تا کنون قادر به احراز هویت وی نشده است.

اعتراضات امروز مهاباد متعاقب برگزاری مراسم خاکسپاری اسماعیل مولودی معروف به سمکو آغاز شد که طی مدت کوتاهی بیش از ۲۰ هزار نفر به خیابان‌ها آمده و شماری از ادارات دولتی نظیر اداره، دارایی، کمیته امداد، شهربانی و همچنین چند بانک برای چندین ساعت در تصرف مردم بود. همچنین کلانتری ۱۱ این شهر و نیز مرکز صدا و سیما توسط مردم به محاصره در آمده بود.

بر اساس تصاویر و اظهارات شاهدان عینی، نیروهای سپاه پاسداران و یگان ویژه در جریان اعتراضات امروز بر بام عمده مراکز دولتی مستقر شده و به سوی مردم تیراندازی کرده‌اند. هه‌نگاو می‌تواند تایید کند که نیروهای حکومتی طی امروز به صورت گسترده از گاز اشک‌آور و سلاح‌ها جنگی استفاده کرده‌اند.

گزارش سی‌ان‌ان از آخرین ساعات زندگی نیکا شاکرمی؛ یک شاهد: ماموران دستگیرش کردند

خبرگزاریVOA

 

شبکه خبری «سی ان ان» در روز چهارشنبه ۲۶ اکتبر گزارشی تحقیقاتی را در مورد مرگ نیکا شاکرمی پخش کرد. در این گزارش سعی شده که تا حد ممکن مشخص شود که او در شب ۲۰ سپتامبر کجا بوده و چه می کرده است.

پس از مرگ مهسا امینی، زن ۲۲ ساله اهل سقز به هنگام بازداشت توسط پلیس اخلاق، اعتراضاتی شکل گرفت که به تدریج در سراسر ایران گسترده شد و با سرکوب شدید نیروهای امنیتی مواجه شد. ادامه این اعتراضات به مرگ تعداد زیادتری از جمله فهرست بلندبالایی از زنان و دختران جوان، منجر شد.

یکی از این دختران قربانی، نیکا شاکرمی دختر ۱۶ ساله‌ای بود که مقامات ایرانی درباره‌ مرگش علل مختلفی را ذکر کردند. ابتدا گفتند که مرگ او ربطی به اعتراضات ندارد و او از پشت بام یک خانه سقوط کرده است. ولی بعد ادعا شد که او خودکشی کرده است.

شبکه خبری «سی‌ان‌ان» در روز چهارشنبه ۲۶ اکتبر گزارشی تحقیقاتی را در مورد مرگ نیکا شاکرمی پخش کرد. در این گزارش که با بررسی بیش از ۵۰ ویدیو از شب ۲۰ سپتامبر و صحبت با کسانی که آن شب با نیکا بوده اند تهیه شده، سعی شده که تا حد ممکن مشخص شود که او در شب ۲۰ سپتامبر کجا بوده و چه می کرده است.

آن چه مسلم است این که نیکا در شب ۲۰ سپتامبر در تظاهرات اعتراضی حضور فعالی داشته. در یکی از ویدئوها او در حالی که در میانه‌ تظاهرات روی یک کانتینر زباله ایستاده و با شور و حرارت روسری شعله‌ورش را بالای سر می‌چرخاند، دیده می‌شود.

ویدیویی دیگر او را ساعت ۷ شب بیستم سپتامبر کنار پارک لاله در میان گروهی از جوانان معترض نشان می‌دهد که از راه دور به ماموران ضد شورش سنگ پرتاب می‌کند.

بنا به تحقیقات سی‌ان‌ان به نظر می‌رسد که او با آمدن ماموران بیشتر از طریق بلوار کشاورز و خیابان وصال شیرازی به سوی خیابان انقلاب می رود و پیش از ساعت ۸ شب تماسی تلفنی برقرار می‌کند.

با تاریک شدن هوا حضور ماموران بیشتر می‌شود و نیروهای امنیتی به محلی که نیکا آن‌جاست می رسند. در یکی از ویدیوها می بینیم که معترضان توسط ماموران لباس شخصی دستگیر می‌شوند.

یکی از تظاهر کنندگان به سی‌ان‌ان گفته است: «خودم دیدم که پلیس زنان رو با باتون می‌زد. خیلی از آنها رو گرفتن و بردنشون تو وَن‌های پلیس»

ویدیویی دیگر، که از داخل یک خودرو گرفته شده، نیکا را در ساعت ۸:۳۷ دقیقه همان شب نشان می‌دهد که سعی می کند خود را در بین ماشین‌هایی که در ترافیک مانده‌اند از چشم ماموران پنهان کند. صدای زنی شنیده می‌شود که می‌گوید: «تکون نخور! تکون نخور!»

این آخرین ویدیویی است که نیکا در آن دیده می‌شود. سرنشین خودرویی که فیلم از درون آن گرفته شده به سی‌ان‌ان گفت: «چند تا مامور هیکلی اومدن و گرفتنش… خودم دیدم که گرفتنش و انداختنش تو ماشین.»

بنا به تحقیقات سی‌ان‌ان در این ساعت نیروهای امنیتی همه جا بوده‌اند و نیکا کاملا در محاصره نیروهای پلیس بوده است.

بنا بر گواهی فوتی که در بی‌بی‌سی فارسی منتشر شده و سی‌ان‌ان هم اصالت آن را تایید می‌کند، نیکا صبح روز بعد یعنی ۲۱ سپتامبر فوت کرده بوده. در این گواهی دلیل فوت «صدمات متعدد ناشی از اصابت جسم سخت» عنوان شده است.

ولی خانواده نیکا تا ۱۰ روز بعد از مرگ او با خبر نشدند. مادر و خاله نیکا در مصاحبه‌هایشان گفته‌اند که منابع موجه به آن‌ها گفته‌اند که نیکا در آن ده روز در بازداشت بوده است.

اما بعد مقامات دولتی یک ویدیوی دریافت‌شده از دوربین مداربسته‌ای را منتشر کردند و مدعی شدند که نیکا دیروقت همان شب با سقوط از این ساختمان کشته شده و موضوع ربطی به اعتراضات نداشته است. در این ویدیو دختری آرام را می بینیم که از سر یک کوچه به سمت ساختمان می‌آید، زنگ می زند. در باز می شود و او به داخل ساختمان می‌رود. مقامات نگفته‌اند که چه کسی و به چه دلیل او را به پایین ساختمان پرت کرده است و سی‌ان‌ان می‌گوید که نمی‌تواند روز فیلم‌برداری و هویت دختری را که در فیلم دیده می شود، تایید کند.

مادر نیکا می گوید که این دختر، نیکا نیست و سی‌ان‌ان هم معتقد است که به نظر نمی‌رسد این دختر آرام همان دختری باشد که چند ساعت قبل در ویدیوهای بررسی شده چنان حضور پر شور و هیجانی داشته است.

مقامات ایران به سوالات سی‌ان‌ان در مورد این که آیا نیکا هرگز در ساعات پیش از مرگش در بازداشت پلیس بوده است یا نه، پاسخی نداده‌اند.

سی‌ان‌ان گزارش تحقیقاتی اش را چنین به پایان می‌برد: «آن چه مشخص است این که نیکا در مرکز تظاهراتی که توسط پلیس سرکوب شد، حضوری فعال داشته است.»

حمله مأموران به مراسم چهلم نیکا شاکرمی؛ مادر نیکا: پرپر شدنت بذر آزادگی را شکوفا کرد

خیرگزاری VOA

سخنرانی نسرین شاکرمی، مادر نیکا شاکرمی، در مراسم چهلم او، پنج‌شنبه ۵ آبان ۱۴۰۱

 

مادر نیکا شاکرمی در مراسم چهلم این نوجوان ۱۶ ساله جان‌باخته در جریان سرکوب اعتراضات سراسری گفت که وقتی می‌بیند کشته شدن دخترش «بذر پاک تفکر و آزادگی» را در دل دیگران شکوفا می‌کند، «شکرگزار» می‌شود.نسرین شاکرمی، روز پنج‌شنبه در مراسم چهلم دخترش در آرامستان روستای حیات‌الغیب در لرستان، در سخنانی گفت: «نیکای من، غمگین‌ترین و شکسته‌ترینم برای رویاهای در خاک خفته‌ات. تا ابد در عذابم برای رنج‌هایت.»

او اضافه کرد: «اما دلبندم، وقتی می‌بینم با پرپر شدنت بذر پاک تفکر، آزادگی، شهامت و شرافت در دل عزیزانی دیگر شکوفا می‌شود، خوشحالم و شکرگزار.»

سخنرانی مادر نیکا شاکرمی در چهلمین روز کشته شدن او با وجود جو شدید امنیتی

 دانلود 

این مراسم با حمله نیروهای حکومتی به حاضران مواجه شد و مأموران به مردم شلیک کردند.

یک منبع آگاه در این باره به صدای آمریکا گفت، پس از سخنان مادر نیکا شاکرمی در مراسم و شعار دادن حاضران، مأموران حکومتی پل مواصلاتی جاده و آرامستان حیات‌الغیب را به قصد بازداشت حاضران بسته‌اند، اما با مقاومت مردم مواجه شده‌اند.

به گفته این منبع نزدیک به خانواده شاکرمی، مأموران حکومتی با شلیک تیر ساچمه‌ای عده‌ای از حاضران را زخمی کرده‌اند و جو به‌شدت امنیتی بوده است.

در این مراسم مردم از شهرهای کوهدشت، خرم‌آباد، ویسیان و معمولان حضور داشته‌اند و مردم علاوه بر هم‌خوانی ترانه «دایه دایه وقت جنگه»، شعارهایی از جمله «امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه» «نیکای ما رو بردن، جنازه‌ش رو آوردن»، «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنه‌ای» داده شده است.

به گفته این منبع آگاه، مأموران امنیتی گوشی شماری از حاضران را پس از مراسم توقیف کرده‌اند.

شماری از شرکت‌کنندگان در مراسم چهلم نیکا شاکرمی، پس از حمله مأموران، با پرتاب سنگ با آنها مقابله کردند.

 

حاضران در مراسم چهلم نیکا شاکرمی همچنین شعار «این همه لشکر آمده، به عشق نیکا آمده» و «آزادی آزادی آزادی» داده‌اند.

شماری از زنان شرکت‌کننده در این مراسم حجاب اجباری نیز خود را از سر درآورده‌اند.

 

 

معترضان در مراسم نیکا شاکرمی شعار دادند: «لرستان تا کردستان، جانم فدای ایران»

 

 

گزارش‌های تصویری حاکی از آن است که روز پنج‌شنبه پنجم آبان، معترضان در خرم‌آباد شعار می‌دهند: «نیکای ما رو بردن، جنازه‌ش رو آوردن» و «ما همه نیکا هستیم، بجنگ تا بجنگیم.»

پیشتر خانواده نیکا شاکرمی، مراسم چهلم او بعدازظهر پنج‌شنبه بر مزار او در آرامستان روستای حیات‌الغیب در لرستان برگزار شد.

 

هم‌زمان با برگزاری مراسم چهلم نیکا شاکرمی در لرستان، دانشجویان معترض در دانشگاه آزاد تهران نیز راهپیمایی کردند و شعار دادند: «نیکای ما رو بردن، جنازه‌ش رو آوردن.»

 

  • گزارش پژوهشی سی‌ان‌ان از کشته شدن نیکا شاکرمی

شبکه خبری سی‌ان‌ان در یک گزارش پژوهشی با تحلیل ۵۰ ویدئو و گفت‌وگو با شش شاهد، نوشت که نیکا شاکرمی چند ساعت پیش از آن که ناپدید شود، به دست پلیس تعقیب و سپس بازداشت شده است.

مقامات جمهوری اسلامی ادعا کرده‌اند که نیکا شاکرمی با پریدن از روی یک پشت‌بام خودکشی کرده است.

سی‌ان‌ان با انتشار تصاویری از اعتراضات ایران، نیکا شاکرمی را یکی از چهره‌های شاخص در اعتراضات معرفی می‌کند و با استناد به ویدئویی، می‌گوید او حین فرار از مأموران پشت یک ماشین قایم شده و می‌گوید «حرکت نکن! حرکت نکن!»

 

 

  • اعتراضات سراسری

دور جدید اعتراضات از ۲۵ شهریور آغاز شده و در همه استان‌های کشور جریان داشته است.

در جریان این دور اعتراضات که پس از مرگ تحت بازداشت مهسا (ژینا) امینی از سر گرفته شده است، تا کنون شعارهایی از جمله «مرگ بر خامنه‌ای»، «مرگ بر دیکتاتور»، «زن، زندگی، آزادی»، «خامنه‌ای قاتله، حکومتش باطله»، «فتنه ۵۷، عامل هر فلاکت»، «این آخرین پیامه، هدف خود نظامه»، «آذربایجان بیدار است، حامی کردستان است»، «کردستان، چشم و چراغ ایران»، «کشتن برای روسری، تا کی چنین خاک بر سری»، «نه روسری، نه توسری، آزادی و برابری»، «فکر نکنید امروزه، قرار ما هرروزه»، «وای به روزی که مسلح شویم»، «رضا شاه،‌ روحت شاد» داده شده است.

مهسا امینی ۲۲ ساله که به همراه خانواده‌اش از سقز به تهران سفر کرده‌ بود، ۲۲ شهریور توسط گشت ارشاد بازداشت و به مرکز پلیس امنیت اخلاقی، مشهور به بازداشتگاه وزرا منتقل شد. او ساعاتی بعد با آمبولانس به بیمارستان کسری برده شد و در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد و ۲۵ شهریور جان باخت.

۱۴۰۱-۰۸-۰۵

خشونت خانگی؛ قتل یک زن توسط همسرش در ساوجبلاغ

خبرگزاری هرانا

 

روز چهارشنبه ۴ آبان ماه، یک زن ۲۲ ساله، در ساوجبلاغ، استان البرز به بهانه اختلافات خانوادگی توسط همسرش به قتل رسید. متهم به قتل توسط پلیس بازداشت و به مراجع قضایی معرفی شد.به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از عصر ایران، روز چهارشنبه ۴ آبان ماه ۱۴۰۱، یک زن ۲۲ ساله توسط همسرش در ساوجبلاغ به قتل رسید.

علی سلیمانی، فرمانده انتظامی شهرستان ساوجبلاغ البرز در این خصوص گفت: “روز گذشته ساعت ۱۵ خبری مبنی بر کشف جسد یک خانم جوان در اطراف کردان به مرکز پیام پلیس آگاهی شهرستان ساوجبلاغ اعلام و کارآگاهان برای بررسی موضوع به محل حادثه اعزام شدند.”

وی افزود: “بررسی های ابتدایی پلیس حاکی از این بود که مقتول بر اثر اصابت ضربه به سر فوت شده است.”

علی سلیمانی، با بیان اینکه «قاتل در کمتر از ۶ ساعت توسط پلیس آگاهی شناسایی و دستگیر شد»، اظهار کرد: “در تحقیقات تکمیلی متهم ضمن اعتراف به انجام قتل، انگیزه خود را اختلافات شدید خانوادگی اعلام کرد و وی پس از تکمیل پرونده به مراجع قضایی معرفی شد.”

 

۱۴۰۱-۰۸-۰۴

مهشید ناظمی: در زندان به خواهرم آب و غذا و دارو نمی‌دهند

پوران ناظمی، فعال مدنی در ایران

خبرگزاری VOA

خواهر پوران ناظمی می‌گوید این زندانی سیاسی که شش روز است در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می‌شود او روز سه‌شنبه در تماسی گفته مسئولان زندان به او آب و غذا و دارو نمی‌دهند.مهشید ناظمی، خواهر پوران ناظمی فعال حقوق بشر محبوس در اوین، روز سه‌شنبه سوم آبان در پیامی ویدئویی که به بخش فارسی صدای آمریکا رسیده، می‌گوید خواهرش روز سه‌شنبه در تماس تلفنی کوتاهی در حالی که «به سختی قادر به صحبت کردن بوده» اعلام کرده که مقامات زندان «از دادن دارو، غذا و حتی آب» به او خودداری می‌کنند و «اصلا شرایط خوبی ندارد و به او رسیدگی نمی‌شود.»

 

 

خانم ناظمی تأکید کرده است که خواهرش در این تماس کوتاه حال خوبی نداشته و به سختی صحبت می‌کرده است.

مهشید ناظمی خطاب به علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی تأکید می‌کند: «اگر از کشتار معترضان، دانش‌آموزان، دانشجویان و نخبگان فارغ شدید، لازم است به شما بگویم پوران خواهر من دیگر آن دختر بچه ۱۴ ساله‌ای نیست که به خاطر سرودن چند بیت شعر اعتراضی ببرید شکنجه کنید به او آسیب برسانید و صدایش هیچ جایی نپیچد و آب از آب تکان نخورد!»

او همچنین می‌افزاید: «تا زمانی که خواهر مرا در انفرادی نگه می‌دارید من محکم این جا نشسته‌ام و اطلاع‌رسانی می‌کنم و سلامت جانی خواهر من به عهده شخص شما و گماشته‌های شما در زندان اوین است.»

این نویسنده و فعال حقوق بشر زندانی به بیماری سرطان مبتلا است.

پوران ناظمی، یکی از ۱۴ زن امضاکننده نامه درخواست استعفای علی خامنه‌ای و گذار از جمهوری اسلامی، روز دوشنبه در گفت‌وگویی با صدای آمریکا، مأموران زن در یگان ویژه را خطاب قرار داد و گفت: «آیا شمایی که می‌بینید یکی از همکارانتان از افراد همین گارد دختر جوانی را در خیابان مورد تعرض و دستمالی قرار می‌دهد، فکر می‌کنید در راهرو و آسانسور تنها باشید، به شما رحم می‌کند؟»

این فعال حقوق بشر، در ویدیویی که شنبه ۱۶ مهر، پیش از بازداشت ضبط کرده و نسخه‌ای از آن پس از بازداشت او در اختیار صدای آمریکا قرار گرفته، گفته بود که به خاطر آینده و این که نمی‌خواهد بچه‌های ایران آنچه را خود او تجربه کرده، تجربه کنند، گفته بود: «ما باید به خاطر آن روزها بجنگیم. خوشبختی چیزی نیست که دو دستی تقدیم‌مان کنند.» این فعال حقوق بشر که اکنون زندانی است، می‌گوید: «من آگاهانه رفتم و هر خطری را هم به جان می‌خرم، دانسته و از هیچ چیز هم نمی‌ترسم. درست است که بیمارم و نگرانید که بیماری‌ام عود نکند. اما من مطمئنم یک نیروی خارق‌العاده، خدا، مواظب ما است.»

خانم ناظمی همچنین درباره آتش‌سوزی در اوین و حمله به زندانیان به صدای آمریکا گفته بود که بر اساس اخباری که به او رسیده، مقامات زندان به زندانی‌های در حال فرار پرتابه آتش و دود شلیک کردند و «در این روزها هر چه را که ما از طرف حکومت می‌بینیم فقط فاجعه است.»

۱۴۰۱-۰۸-۰۳

اعتراض‌های سراسری؛ بازداشت دو دانشجو در تهران/ آزادی دو شهروند بازداشتی با تودیع قرار وثیقه در سنندج و خرم‌آباد

اعتراض‌های سراسری

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

نیروهای امنیتی در تهران، دستکم یک دانشجو و استاد دانشگاه را بازداشت کردند. همچنین، در خرم آباد، سنندج، دو تن از شهروندان بازداشتی پس از اتمام مراحل بازجویی با تودیع قرار وثیقه آزاد شدند.به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ صبح امروز یکشنبه یک آبان ماه ۱۴۰۱، محمد ملانوری، دانشجوی مقطع دکترای اقتصاد در دانشگاه صنعتی شریف واقع در تهران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

 

براساس این گزارش، به دستور رئیس دانشگاه صنعتی شریف از ورود این دانشجو به مخل تحصیل خود ممانعت بعمل آمده بود و وقتی که محمد مانوری به این رویه اعتراض کرد و درگیری لفظی بین او و واحد حراست دانشگاه بوجود آمد و در نهایت پس از تماس آنها با فوریتهای پلیسی ۱۱۰ و حضور ماموران امنیتی این دانشجو پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شد.

تا لحظه تنظیم این گزارش، از وضعیت محمد ملانوری، اطلاعی در دسترس نیست.

در خبری دیگر همچنین، شورای صنفی دانشگاه‌های کشور اعلام کرد؛ روز دوشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، فاطمه‌ مشهدی عباس، استاد بخش پاتولوژی دانشکده دندانپزشکی در دانشگاه شهید بهشتی تهران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

تا لحظه تنظیم این گزارش، از علت بازداشت، مکان نگهداری و نام ارگان بازداشت کننده فاطمه مشهدی عباس، اطلاع دقیقی در دست نیست.

در ادامه نیز، روز شنبه ۲۰ مهر ماه ۱۴۰۱، قاسم فاضلی کیا، ساکن شهر خرم آباد مرکز استان لرستان، پس از اتمام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام با تودیع وثیقه آزاد شد.‌

براساس این گزارش، اتهام تفهیم شده به قاسم فاضلی کیا در مراحل بازپرسی (اجتماع و تبانی)، (فعالیت تبلیغی علیه نظام) و (نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی) عنوان شده است.

لازم به ذکر است، قاسم فاضلی کیا، رئیس انجمن دیدبان آزادی و توسعه لرستان، اوایل مهر ماه ۱۴۰۱، توسط ماموران اطلاعات سپاه پاسداران در شهر خرم آباد، بازداشت و جهت بازجوئی به بازداشتگاه این ارگان امنیتی منتقل شده بود.

وبسایت کُردپا نیز اعلام کرد؛ روز شنبه ۳۰ مهر ماه ۱۴۰۱، ماهرو هدایتی، ساکن شهر سنندج مرکز استان کردستان و فعال حقوق زنان، پس از اتمام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام با تودیع وثیقه از کانون اصلاح و تربیت زندان مرکزی سنندج آزاد شد.‌

این فعال حقوق زنان، در تاریخ ۲۸ شهریورماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی در شهر سنندج بازداشت و به بازداشتگاه یکی از ارگانهای امنیتی این شهر منتقل شده بود.

از مصادیق حقوقی اتهامات تفهیم شده به ماهرو هدایتی اطلاعی در دست نیست.‌

بازداشت یک زوج بهائی در کرمان

خبرگزاری هرانا

– شقایق بهرامی و شایان غلامی، زوج بهائی ساکن کرمان، روز دوشنبه ۲ آبان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به اداره اطلاعات این شهر منتقل شدند. نیروهای امنیتی در زمان بازداشت، اقدام به تفتیش منزل این شهروندان کردند.به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱، شقایق بهرامی و شایان غلامی، شهروندان بهائی توسط نیروهای امنیتی در کرمان بازداشت شدند.

 

یک منبع مطلع در خصوص وضعیت این شهروندان به هرانا گفت: “این زوج بهائی پس از بازداشت به بازداشتگاه اداره اطلاعات کرمان منتقل شدند. پیگیری خانواده ها در خصوص وضعیت این شهروندان تا کنون بی نتیجه مانده است.”

در زمان بازداشت، ماموران ضمن تفتیش منزل شماری از لوازم شخصی این شهروندان را ضبط کرده و با خود بردند.

شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

اعتراض‌های سراسری؛ بازداشت دستکم ۱۰ شهروند از جمله پنج دانشجو در شهرهای شیراز، مازندران، آبدانان، زاهدان و ساوه

اعتراض‌های سراسری

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی 

نیروهای امنیتی در شیراز، مازندران، آبدانان، زاهدان و ساوه، دستکم ۱۰ شهروند از جمله پنج دانشجو را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. همچنین، رضا اعتباری نژاد، پس از اتمام بازجویی ها با تودیع قرار وثیقه آزاد شد.‌به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روز سه شنبه ۱۰ مهر ماه ۱۴۰۱، بهنیا جانباز و آیناز فولادوند، دو دانشجوی ساکن شیراز مرکز استان فارس پس از بازداشت در جریان اعتراضات سراسری در این‌ شهر به زندان عادل آباد منتقل شدند.‌

 

یک منبع مطلع و نزدیک به این افراد گفت:”علیرغم پیگیریهای مستمر و تعیین وکیل برای انجام کارها اما بازپرسی دادسرا پاسخ مشخصی نمی دهد و این بلاتکلیفی در حالی ادامه پبدا کرده و قرار پرونده در حال حاضر وثیقه است اما این افراد بطور بلاتکلیف در زندان بسر می برند.”

همچنین، روز شنبه ۳۳ مهر ماه ۱۴۰۱‌، مریم دریسی، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه شهرستان ساوه از توابع استان مرکزی، در جریان اعتراضات سراسری در شهر شیراز مرکز استان فارس بازداشت و به زندان عادل آباد منتقل شده است.‌

یک منبع مطلع در تشریح این خبر به حقوق بشر در ایران گفت:”مریم دریسی ابتدا به بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ اداره اطلاعات شیراز منتقل شده بود و پس از حدود ۷ روز به زندان عادل آباد این شهر منتقل شد.”

تا این لحظه از مصادیق حقوقی اتهامات و ارگان بازداشت کننده مریم دریسی اطلاعی در دست نیست.

وبسایت حال وش هم‌ با انتشار خبری اعلام کرد؛ روز سه شنبه ۱۰ مهر ماه ۱۴۰۱، ایوب شهنوازی، همایون ریگی، به همراه ۳ تن دیگر از برادران خود با نام نامشخص و فامیلی ریگی، توسط نیروهای لباس شخصی در شهر زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان، بازداشت شدند.

در این گزارش به نقل از یک‌منبع مطلع آمده است که همایون ریگی و ایوب شهنوازی، در تاریخ ۱۰ مهر ماه ۱۴۰۱، در مسیر جاده زاهدان به سمت شهرستان زابل در ایست بازرسی منطقه کوله سنگی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و سپس ماموران امنیتی با یورش به منزل پدری همایون ریگی، ۳ برادر دی را بازداشت کردند.‌”

علیرغم‌ پیگیری های صورت گرفته از سوی خانواده این افراد برای اطلاع یافتن از وضعیت آنها، مصادیق و نوع اتهامات، اما تا این لحظه هیچ ارگانی پاسخگوی آنها نبوده است.

شورای صنفی دانشگاههای کشور هم‌ با انتشار اخباری اعلام کرد؛ در ساعات پایانی شنبه ۳۰ مهر ماه ۱۴۰۱، شیوا پاشا، دانشجوی رشته زبان روسی در دانشگاه مازندران، هنگام خروج از محل سکونت خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

علیرغم گذشت ۲۴ ساعت از تاریخ بازداشت شیوا پاشا، اما از مکان نگهداری، نام ارگان بازداشت کننده و مصادیق حقوقی اتهامات وی اطلاعی در دسترس نیست.‌

وبسایت کُردپا نیز در خبری اعلام کرد؛ امروز یکشنبه ۱ آبان ماه ۱۴۰۱، علی محمدی، ساکن روستای جابرانصار از توابع شهرستان آبدانان، در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل پدری وی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

تا لحظه تنظیم این خبر از مکان نگهداری، علت بازداشت و مصادیق حقوقی اتهامات علی محمدی، اطلاعی در دسترس نیست.

همچنین، طی روزهای اخیر، رضا اعتباری راد، ساکن ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی، پس از اتمام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام با تودیع وثیقه ای به مبلغ ۷۰۰ میلیون تومان تا اتمام مراحل دادرسی از زندان مرکزی ارومیه آزاد شد.‌

علیرغم‌ آزادی رضا اعتباری راد با تودیع وثیقه اما از مصادیق حقوقی اتهامات وی اطلاعی در دسترس نیست.

کبودی پائین چشم و بانداژ شدن دست راست رضا اعتباری راد حکایت از ضرب و شتم شدید وی در دوره بازداشت او بوده است.

لازم به ذکر است، طی روزهای گذشته، رضا اعتباری راد، در جریان برگزاری اعتراضات سراسری در شهر ارومیه بازداشت شده بود.

این فعال مدنی، پیشتر هم در تاریخ ۳۵ تیر ماه ۱۴۰۱، در جریان برگزاری اعتراضات به خشک شدن دریاچه ارومیه به همراه چند تن دیگر از شهروندان ساکن ارومیه توسط ماموران امنیتی بازداشت و سپس چندی بعد آزاد شده بود.

خشونت خانگی؛ بازداشت متهم به قتل همسر و فرزندش در کرج

خبرگزاری هرانا

– رئیس پلیس آگاهی البرز از بازداشت مردی خبر داد که متهم است همسر و فرزند خردسالش را در کرج به دلیل اختلاف خانوادگی به قتل رسانده است.به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از ایلنا، رئیس پلیس آگاهی البرز گفت: شخصی که اقدام به قتل همسر و کودک خردسالش کرده بود، بازداشت شد.

 

محمد نادربیگی افزود: “پانزدهم مهرماه سال جاری مردی با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ تماس و از قتل خواهر و خواهرزاده اش خبر داد. بررسی های اولیه کارآگاهان حاکی از آن بود که مقتول یک خانم ۲۸ ساله است و به همراه فرزند خردسالش با شیوه خفگی به قتل رسیده بودند.”

نادربیگی تصریح کرد: “ارتکاب جرم توسط همسر مقتول برای پلیس محرز گردید و وی پس از بازداشت، ضمن اعتراف به قتل رساندن همسر و فرزندش، علت انجام آنرا اختلاف خانوادگی بیان کرد.”

روایت آتش سوزی در زندان اوین از زبان نرگس محمدی، زندانی سیاسی و فعال حقوق بشر

نرگس محمدی
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی 

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین در نامه ای سرگشاده روایتی را از فاجعه آتش سوزی در زندان اوین به رشته تحریر در آورده است.به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ عصر شنبه ۲۳ مهر ماه ۱۴۰۱، در پی آتش سوزی گسترده در بخشی از زندان اوین منجر به خسارات جانی و مالی گسترده ای شد. اما زنان این آتش سوزی و مصادف بودن آن با اعتراضات سراسری و شواهدی که افراد مطلع از قبل از این فاجعه می گویند نشان از یک برنامه ریزی از سوی مسئولان و یا افراد صاحب قدرت در این زندان دارد.

 

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی محبوس در بند زنان اوین در یک نوشته کل آنچه که قبل و هنگام وقایع آتش سوزی در زندان اوین رخ داده را به رشته تحریر در آورده است.

متن تنظیم شده این زندانی سیاسی به نقل از کانون مدافعان حقوق بشر در ادامه می آید:

“روز شنبه ٢٣ مهرماه اعزام‌های صبح به بیمارستان کنسل شد و دلیل آن اعلام نشد. ظهر ٣ بار صدای آژیر زندان به صدا در آمد که بی‌سابقه بود. ساعت ٩ شب ناگهان صدای شلیک پی‌در‌پی گلوله از داخل زندان همه را بهت‌زده کرد. صدای شلیک گلوله از تمام اطراف زندان بلند شده بود. صدای انفجارها، ساختمان و شیشه را می‌لرزاند. صدای شلیک غیرقابل شمارش بیش از ٢ ساعت طول کشید.

فریاد زندانیان با شعار «مرگ بر ستمگر» از بندهای مجاور بند زنان به گوش می‌رسید. ما هم در بند زنان شعار می‌دادیم. شعار در زندان طنین‌انداز شده بود. از سمت راست اطاقمان، درست زیر تپه، موتورهای گارد ضدشورش با سر و صدای مهیب عبور می‌کردند. از سمت چپ اتاق و آشپزخانه اندرزگاه ۴ صدای نیروهای امنیتی به وضوح شنیده می‌شد که بالای پشت‌بام بند مجاور مردان حرکت کرده و فریاد می‌زدند اگر سرتان را بیرون بیاورید شلیک خواهیم کرد. آنها بند مجاور را هم تهدید می‌کردند که در حال شعار دادن بودند. گارد فریاد می‌زد (اگر داخل نروی با گلوله مخت را داغون می‌کنم) و ناگهان صدای گلوله.

از تصور شلیک گلوله به زندانیان دست بسته، قلبم فشرده می‌شد و نفسم بند می‌‌آمد.

صدای انفجار، گلوله، فریاد تهدید به مرگ و شلیک به مغز، فریادهای هولناک گارد در تمام بند می‌پیچید. به حیاط نگهبانان که تعدادی از همبندی‌هایم بودند رفتم. زمانی که ریاست سازمان زندان‌ها و ٨ نفر همراهانش وارد بند شدند و ریاست حفاظت زندان و نیروهایش روی دیوار حیاط ایستاده بودند، ناگهان گارد ضدشورش وارد حیاط شد و در را بستند. ریاست حفاظت زندان داد می‌زد شما حق ورود به این بند را ندارید و دستور می‌داد که درهای بند به هیچ وجه باز نشود. وضعیت هولناک بود. نیروهای سرکوب از هم پیشی می‌گرفتند و قابل کنترل نبودند. گارد گویا حتی مسئولان زندان و سازمان را نمی‌شناختند و به دستورات آنها وقعی نمی‌نهادند. شعله‌های آتش دیده می‌شد.

گاز اشک‌آور درست پشت در بند شلیک می‌شد. ناچار از اسپری، سیگار و سوزاندن روزنامه‌ها استفاده کردیم تا بتوانیم دوام بیاوریم. صدای مردم را از طرف اوین می‌شنیدیم. صدای شعارها به ما می‌رسید و ما هم فریاد «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر استبداد»، «آدم‌کش دیگر نکش»، «بی‌شرف، زندانی رو نزن» سر می‌دادیم.

اما وقایعی قبل از این اتفاق روی داده بود که ممکن است دلالت بر آگاهی زندان از این ماجرا داشته باشد.

از یک هفته پیش از این اتفاق، تحرکاتی در بند وجود داشت. درب مابین راهرو بند و راهرو کارکنان بسته و قفل شد و دریچه‌ای روی آن تعبیه شد تا کارها از آن طریق انجام شود و زندانیان نتوانند به راهرو خروجی دسترسی داشته باشند.

۳روز پیش از واقعه، کپسول‌های آتش‌‌خاموش‌کن به دستور ریاست زندان و به بهانه پر کردن، از بند خارج شد.

به هر حال با توجه به مجموعه شرایط حاکم بر زندان و آنچه آن شب همه ما شاهد بودیم که زندان بی‌شباهت به میدان جنگ نبود و نیروهای امنیتی و نظامی از زمین و بالای پشت‌بام‌ها، بندها را به محاصره گرفته بودند و زندانیان به شلیک گلوله تهدید می‌شدند و صدها گلوله شلیک شد و انفجارهای مهیبی رخ داد و همینطور مبهم و محل تردید بودن دلیل این وقایع هولناک و شنیدن خبر کشته‌ شدن ده‌ها زندانی از منابع خبری زندان و ضرب و شتم شدید زندانیان (سیاسی و عادی)، حمله به بندهای سیاسی و ضرب و شتم و انتقال آنها به مکان‌های معلوم و نامعلوم، انتقال بیش از ٩٠٠ زندانی و تداوم شرایط به شدت امنیتی، اینجانب نگرانی خود از تکرار چنین وقایعی را اعلام نموده و از مراجع حقوق بشری، عفو بین‌الملل، گزارشگران ویژه حقوق بشر و کمیساریای عالی حقوق بشر و کمیسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا درخواست دارم وضعیت زندانیان را مورد توجه جدی قرار دهند و دولت ایران را موظف به حفظ جان و سلامت آنها نمایند.

با توجه به شرایط کشور ایران و گسترش اعتراضات عمومی، بیم آن می‌رود که برخی منابع امنیتی  نظامی با بهره گرفتن از وقایع ساختگی و شرایط موجود، جان برخی از زندانیان سیاسی در زندان‌ها را به خطر انداخته و ناشی از ناآرامی‌ها اعلام نمایند.

۱۴۰۱-۰۸-۰۲

زینب همرنگ سیدبگلو، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین آزاد شد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

زینب همرنگ سیدبگلو

زینب همرنگ سیدبگلو، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین آزاد شد.‌ او پیش‌تر توسط دادگاه انقلاب تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشو، به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ طی روزهای اخیر، زینب همرنگ سیدبگلو، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، پس از تحمل بخشی از حبس تعزیری خود و تایید درخواست آزادی پیش از اتمام حبس خود آزاد شد.‌ این زندانی سیاسی به تحمل پنج سال حبس تعزیری لازم به اجرا محکوم شده بود.‌

براساس این گزارش، آزادی زینب همرنگ سیدبگلو در حالی که او بیش از یک سوم مجموع حبس تعزیری خود را سپری کرده بود صورت گرفته است.

لازم به ذکر است، زینب همرنگ، در تاریخ ۱۵ شهریور ماه ۱۳۹۹، در حالی که برای سفر به شهرستان خوی از توابع استان آذربایجان غربی رفته بود توسط نیروهای امنیتی بازداشت و برای تحمل حبس تعزیری ۵ ساله خود به زندان اوین در تهران منتقل شد.‌

این فرهنگی بازنشسته، در مراحل دادرسی توسط شعبه دادگاه انقلاب تهران با اتهام (تبلیغ علیه نظام) به تحمل ۱ سال حبس تعزیری و از بابت اتهام(اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور) هم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم پس از ارجاع پرونده زینب همرنگ به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تائید و با اعمال ماده ۱۳۴ از قانون مجازات اسلامی اجرای ۵ سال حبس برای وی لازم به اجرا شد.

زینب همرنگ سیدبگلو، در تاریخ ۲۲ دی ماه ۱۳۹۸، در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل شخصی وی پس از تفتیش منزل و ضبط برخی لوازم شخصی اش بازداشت و پس از انتقال به شعبه بازپرسی دادسرای زندان اوین و تفهیم اتهام چندی بعد با تودیع وثیقه ای به مبلغ ۶۰۰ میلیون تومان آزاد شده بود.

۱۴۰۱-۰۸-۰۱

قتل همسر جوان با ۱۸ ضربه چاقو

همشهری آنلاین

قتل همسر جوان با ۱۸ ضربه چاقو | مرد قاتل مرگ موش خورد | صحنه قتل را ببینید

به گزارش همشهری آنلاین، این جنایت وحشتناک صبح روز پنج‌شنبه گذشته زمانی در بولوار مجیدیه مشهد رقم خورد که زن ۳۶ ساله بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک، به این نتیجه رسید که دیگر ادامه این زندگی برایش امکان پذیر نیست، به همین دلیل مسیر قانونی را برای طلاق در پیش گرفت تا از «محمد» جدا شود. اگرچه او پسر شیرین زبان ۶ ساله ای نیز داشت اما تصمیم خود را گرفته بود و قادر به همراهی با همسرش نبود.

او در کشاکش طلاق، حکم استرداد جهیزیه اش را هم از دادگاه گرفت و برای اجرای دستور قضایی به کلانتری الهیه مشهد رفت. به همین دلیل صبح دیروز پس از هماهنگی با همسر زن جوان، وی در طبقه سوم مجتمع مسکونی در بولوار مجیدیه حضور یافت تا ضابطان قضایی حکم استرداد جهیزیه را اجرا کنند. طولی نکشید که مادر و خاله «ستاره» نیز به همراه عمویش به طبقه سوم ساختمان (محل زندگی مشترک) رفتند.

مامور انتظامی کلانتری براساس «سیاهه» موجود، لوازم منزل را بررسی و در فهرست جداگانه ای ثبت کرد. کامیون برای انتقال جهیزیه در بیرون مجتمع مسکونی متوقف شده بود که جهیزیه زن جوان به وی تحویل شد. مامور انتظامی صورت جلسه تحویل اموال و لوازم جهیزیه را نوشت و به امضای دوطرف رساند.

«محمد» و یکی از نزدیکانش نیز در بیرون ساختمان منتظر پایان تحویل لوازم بودند. افسر انتظامی در حالی محل را ترک کرد که «ستاره» به همراه اطرافیانش در حال انتقال آخرین تکه های باقی مانده از جهیزیه بودند. در همین حال ناگهان مرد ۴۰ ساله سراسیمه خود را به طبقه سوم رساند و از عموی «ستاره» خواست برای گفت وگو با وی به بیرون از ساختمان بیاید تا شاید راهی برای جلوگیری از طلاق بیابند!

زمانی که آن ها به همراه برادر «محمد» گرم گفت وگو بودند، در یک لحظه «محمد» به دور از چشم دیگران خود را به طبقه سوم ساختمان رساند و در واحد آپارتمانی را از داخل قفل کرد. او ناگهان با چهره ای غضبناک دست به ساق پایش برد و کاردی را بیرون کشید که در زیر شلوارش مخفی کرده بود.

این مرد ۴۰ ساله که دیگر خشم و عصبانیت سراسر وجودش را فرا گرفته بود، بی رحمانه به سوی «ستاره» حمله ور شد و ضربات متعدد کارد را بر پیکر وی فرود آورد. او تیغه خون آلود کارد را بالا و پایین می برد و مقابل چشمان حیرت زده مادر و خاله «ستاره»، او را غرق در خون روی زمین انداخت. صدای جیغ و فریادهای دلخراش حاضران به هوا برخاست، اما مرد جوان در واحد آپارتمانی را باز نکرد. او سپس تیغ موکت بری را از جیبش بیرون آورد و خراشی روی گردن خودش ایجاد کرد تا خودکشی کند اما این خراش زندگی او را به خطر نینداخت.

در این هنگام بود که با فریادهای دلخراش مادر و خاله «ستاره» ساکنان مجتمع مسکونی هراسان و وحشت زده تلاش کردند تا در واحد آپارتمانی را باز کنند اما در از داخل قفل بود و اقدامات آنان به نتیجه نمی رسید تا این که یکی از همسایگان آن ها کپسول آتش نشانی را برداشت و با چند ضربه محکم، بالاخره در واحد آپارتمانی را شکست که با صحنه تکان دهنده ای روبه رو شدند. در حالی که اهالی محل و دیگران سرگرم کمک به زن ۳۶ ساله بودند و با مراکز امدادی تماس می گرفتند، «محمد» نیز از این فرصت استفاده کرد و پا به فرار گذاشت.

دقایقی بعد ماموران انتظامی کلانتری الهیه در حالی به صحنه حادثه رسیدند که دیگر «ستاره» با ۱۸ ضربه کارد در کنار جهیزیه به قتل رسیده بود. با گزارش این ماجرای هولناک به قاضی ویژه قتل عمد مشهد، بی درنگ قاضی «محمود عارفی راد» برای بررسی های میدانی عازم بولوار مجیدیه شد و بدین ترتیب تحقیقات قضایی درباره این جنایت ادامه یافت.

قتل همسر جوان با ۱۸ ضربه چاقو | مرد قاتل مرگ موش خورد | صحنه قتل را ببینید

قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد (شعبه ویژه جنایی) که براساس تجربیات قضایی در پرونده های جنایی، احتمال می داد قاتل به دلیل خودزنی به یکی از مراکز درمانی مراجعه کند، بلافاصله دستور داد کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی که در محل وقوع قتل حضور داشتند، مشخصات متهم به قتل فراری را به همه مراکز درمانی اعلام کنند و به ردزنی مرد ۴۰ ساله بپردازند.

این گونه بود که گروه ویژه ای از کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) وارد عمل شدند و تحقیقات گسترده ای را با راهنمایی های مقام قضایی برای شناسایی مخفیگاه متهم آغاز کردند.

هنوز چند ساعت بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که کارآگاهان از بستری شدن مردی با مشخصات متهم فراری در بخش مسمومان بیمارستان امام رضا(ع) مشهد مطلع شدند و با دستور قاضی «عارفی راد» به بررسی موضوع پرداختند.

کنکاش های کارآگاهان اداره جنایی آگاهی بیانگر آن بود که هویت فرد مسموم با متهم فراری پرونده قتل «ستاره» در کنار جهیزیه، مطابقت دارد اما ریشه یابی حادثه مسمومیت وی نشان داد که او بعد از فرار از صحنه جنایت، مقداری مرگ موش را به همراه تعدادی قرص خورده است تا خودکشی کند!

پس از انجام اقدامات اولیه درمانی، تحقیقات درباره این قتل هولناک در حالی ادامه دارد که دستور بازداشت متهم به قتل از سوی مقام قضایی صادر شده است.

عالیه مطلب‌ ‎زاده به زندان اوین بازگردانده شده است

ایران‌وایر

سازمان زندان‌ها: عالیه مطلب‌ ‎زاده به زندان اوین بازگردانده شده است

غزال عبداللهی، دختر عالیه مطلب‎زاده، خبر از آن داد که بنابر گفته سازمان زندان‎ها این زندانی سیاسی شب گذشته به زندان اوین بازگردانده شده.

شب گذشته «صدرا عبداللهی»، همسر «عالیه مطلب‌زاده»، عکاس و زندانی سیاسی که در زندان «اوین» تهران محبوس بوده، در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» از انتقال همسرش از «بیمارستان لقمان» به محلی نامعلوم خبر داده بود.

همسر عالیه مطلب‌زاده به «ایران‌وایر» می‌گوید: «آخرین بار حوالی ساعت ۱۲ شب عالیه را در بیمارستان دیدم. هم‌چنان حالش مساعد نبود و قرار بود که شب را در بیمارستان بماند و فردا دوباره به زندان بازگردانده شود. اما بر اساس پی‌گیری‌های ما، نیمه شب گروهی برای ترخیص او به بیمارستان رفته و گفته‌اند او را به بند زنان زندان اوین باز می‌گردانند.»

ساعتی پیش غزال عبداللهی در حساب کاربری‎اش در توییتر خبر از آن داد که «…مامان هنوز تماس نگرفته هم بندی ها به خانواده ها اعلام کردند عالیه چند ساعت پیش سرم به دست از بهداری به بند منتقل شد سطح هوشیاری پایینی دارد و حرکات بدنش کند است.»

اعتراض‌های سراسری؛ بازداشت دستکم ۲۵ شهروند در شهرهای مختلف ایران

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

اعتراض‌های سراسری

نیروهای امنیتی در ایلام، تهران، شیراز، گیلان، آبدانان، سنندج، مریوان، خرم آباد، گیلانغرب و اهواز، دستکم ۲۵ شهروند را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.‌ این افراد در جریان اعتراض‌های اخیر بازداشت شده اند.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ طی روزهای اخیر و در جریان اعتراض‌های سراسری، فرزانه سیدی، فرخنده آشوری، کیوان حسینی، محمد نوری، امیرمحمد نوربخش، بابک دانیالی، بهروز شیخی، بهزاد خیری، علی کولیوندی، میلاد اصلانی، وریا دل انگیز، آرمین خیری، موسی پیرانی، مجید حاجیان، علیرضا حسنوند، میترا خیری، زینب خیری، سفسفو خیری، سبیه خیری، وحید خیری، لیلی فاضلی، زهره فاضلی، شعیب فتحی، ایوب فقیرنواز و سعید هیلچی، توسط نیروهای امنیتی در استان‌های خوزستان، ایلام، لرستان، کردستان، تهران، استان فارس، بازداشت شدند.‌

یک منبع مطلع در این‌باره گفت:”طی روزهای اخیر، فرزانه سیدی، ساکن استان ایلام، در پی یورش ماموران امنیتی به منزل پدری وی پس از تفتیش و توقیف برخی وسائل شخصی از قبیل گوشی تلفن همراه و به زندان ایلام منتقل شد. بازداشت فرزانه سیدی در خصوص اعتراضات سیمای و به ظن همراه داشتن مواد محترقه صورت گرفته است. از مصادیق حقوقی اتهامات وی اطلاعی در دسترس نیست.”

از سوی دیگر یک‌ فرد مطلع به حقوق بشر در ایران اعلام کرد:”روز دوشنبه ۲۵ مهر ماه ۱۴۰۱، فرخنده آشوری، خبرنگار و فعال رسانه ای ساکن شهر شیراز مرکز استان فارس، در پی یورش ماموران امنیتی به محل سکونت وی پس از تفتیش منزل و توقیف لوازم شخصی از قبیل گوشی تلفن همراه، پاسپورت، لپ تاپ، سپس بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. علیرغم گذشت چند روز از بازداشت فرخنده آشوری، وب از حق تماس و اطلاع رسانی از وضعیت خود به خانوداه محروم است. از دلایل بازداشت، ارگان بازداشت کننده و مصادیق حقوقی اتهامات وی اطلاعی در دست نیست.”

اما روز سه شنبه ۲۶ مهر ماه ۱۴۰۱، علیرضا حسنوند، ساکن شهر خرم آباد مرکز استان لرستان، پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به مکان نامعلومی منتقل شد.‌از علت بازداشت، مکان نگهداری و مصادیق حقوقی اتهامات وی اطلاعی در دسترس نیست.‌

در خبری دیگر، یک منبع آگاه از استان ایلام به حقوق بشر در ایران گفت:”طی روزهای اخیر، میترا خیری – متولد: ۱۳۸۱، زینب خیری – متولد: ۱۳۷۲، سفسفو خیری – متولد: ۱۳۶۳، سبیه خیری- متولد: ۱۳۶۱، وحید خیری، لیلی فاضلی – متولد: ۱۳۶۳ – متاهل و مادر یک فرزند، زهره فاضلی – متولد: ۱۳۷۳، هفت شهروند ساکن استان ایلام از یک خانواده، پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به زندان این‌ شهر منتقل شدند.‌ از دلایل بازداشت، اتهامات مطروحه و مصادیق حقوقی اتهامات آنها اطلاعی در دست نیست.”

کریم دحیمی، فعال حقوق بشر هم در گفتگو با حقوق بشر در ایران اعلام کرد:”روز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، سعید هیلچی، شاعر، مترجم و فعال محیط زیست، ساکن شهر اهواز مرکز استان خوزستان، در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل پدری وی پس از تفتیش و توقیف برخی وسائلی شخصی اش بازداشت و به مکان نامعلومی شد.

این‌ فعال حقوق بشر در تشریح علت بازداشت سعید هیلچی افزود:”این فعال محیط زیست به دفعات فعالیت‌هایی را در مخالفت با اجرای طرح انتقال آب رود کارون و خشکیده شده هورها انجام داده بود و پیشتر هم در تاریخ ۸ مرداد ماه ۱۴۰۰، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.”

علیرغم گذشت چندین روز از تاریخ بازداشت سعید هیلچی وی از حق تماس و اطلاع رسانی از وضعیت صحت و سلامتش به خانواده محروم است.

اما وبسایت کُردپا هم‌ اعلام کرد؛ طی روزهای اخیر، مجید حاجیان، موسی پیرانی، آرمین خیری، علی کولیوندی، بهزاد خیری، بهروز شیخی و بابک دانیالی، هفت تن از شهروندان ساکن شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام در جریان اعتراضات سراسری در این‌ شهرستان بازداشت شدند.‌ علیرغم گذشت چند روز از تاریخ بازداشت این افراد هیچ یک از آنها با خانواده خود تماس نگرفتند. از مصادیق حقوقی اتهامات مطروحه و ارگان رسیدگی کننده امنیتی به پرونده آنها اطلاعی در دست نیست.‌

از سوی دیگر، روز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، میلاد اصلانی، اهل شهر سنندج مرکز استان کردستان، پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی به مکان نامعلومی منتقل شد. بازداشت میلاد اصلانی در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل وی و پس از تفتیش و توقیف برخی وسائل شخصی اش صورت گرفته است. از مصادیق حقوقی اتهامات مطروحه و ارگان امنیتی بررسی کننده پرونده وی اطلاعی در دست نیست.‌

در ادامه همچنین، روز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، وریا دل انگیز، فعال مدنی، ساکن شهرستان مریوان از توابع استان کردستان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. از مکان نگهداری، علت بازداشت و وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.

لازم به ذکر است، وریا دل انگیز، پیش از این هم‌به سبب فعالیتهای مسالمت آمیز خود با بازداشت و پرونده سازی توسط ارگانهای امنیتی شهرستان مریوان مواجه شده بود و پس از مراحل دادرسی و تحمل حبس از زندان مریوان آزاد شده بود.

در خبری دیگر، روز سه شنبه ۲۶ مهر ماه ۱۴۰۱، شعیب فتحی و ایوب فقیرنواز، شهروندان ساکن شهرستان گیلانغرب از توابع استان ایلام، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.‌از وضعیت این افراد اطلاعی در دست نیست چرا آنها از لحظه بازداشت امکان دسترسی به تماس با خانواده خود را از دست دادند.‌

شورای صنفی دانشگاههای کشور هم‌ اعلام کرد؛ روز یکشنبه ۳ مهر ماه ۱۴۰۱، امیرمحمد نوربخش، دانشجوی رشته روانشناسی در دانشگاه استان گیلان، در شهر تهران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

امیر محمد نوربخش، اخیرا، در تماسی کوتاه با نزدیکان خود اعلام کرد:”علیرغم گذشت ۲۵ روز از تاریخ بازداشت بطور بلاتکلیف در زندان تهران بزرگ محبوس و تا این لحظه امکان آزادی وی میسر نشده است.‌”

از سوی دیگر، محمد نوری، دانش آموخته رشته برق در دانشگاه امیرکبیر تهران و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در رشته اقتصاد دانشگاه تهران، که از تاریخ ۳۱ شهریور ماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری بازداشت شده علیرغم گذشت ۲۸ روز از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.

مجید نوری، پدر این دانشجوی در بازداشت در صفحه شخصی خود اعلام کرد:”جای دانشجو زندان نیست امروز ۲۷ روز از بازداشت فرزندم محمد نوری گذشته اما در این مدت علیرغم پیگیری های صورت گرفته از دادسرای زندان اوین، از نهاد بازداشت کننده، محل نگهداری و وضعیت او اطلاعی نداریم و به شدت نگران فرزندم هستم.”

در خبری دیگر؛ روز چهارشنبه ۳۰ شهریور ماه ۱۴۰۱، کیوان حسینی، دانشجوی رشته ادبیات نمایشی، دانشگاه آزاد تهران واحد سوهانک، در محدوده بلوار کشاورز تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. کیوان حسینی پس از بازداشت ابتدا به زندان اوین و سپس به زندان تهران بزرگ منتقل شده و در وضعیت بلاتکلیف بسر می برد.

اعتراض‌های سراسری؛ بازداشت دستکم هفت شهروند در شهرهای تهران، ساری، کرج و رباط کریم

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

بازداشت

نیروهای امنیتی در تهران، ساری، کرج، رباط کریم، در جریان اعتراض‌های سراسری دستکم هفت شهروند را بازداشت و به مکتن نامعلومی منتقل کردند.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ طی روزهای اخیر، ماندانا نعمتی، مادر ماندانا نعمتی، بنیامین نوری، پویا مظلومی، علی طالبی زیدی، هومن حمیدی و بهنام چگینی، توسط نیروهای امنیتی در استان‌های تهران، استان‌البرز، مازندران بازداشت شدند.‌

یک منبع مطلع در این‌باره گفت:”روز سه شنبه ۱۹ مهر ماه ۱۴۰۱، ماندانا نعمتی و مادر وی (هویت نامشخص)، در خصوص اعتراضات سراسری بازداشت شدند. علت بازداشت ماندانا نعمتی، دانش آموز پایه یازدهم در مدرسه فرقانی کرج، شعارنویسی بر روی تخته سیاه کلاس درس بوده است. همزمان با مراجعه ماندانا‌ نعمتی به مدرسه ماموران نیروی انتظامی ماندانا و مادرش را بازداشت کردند. علیرغم گذشت ۹ روز از تاریخ بازداشت از مکان نگهداری، اتهامات و وضعیت این مادر و فرزند اطلاعی در دست نیست.”

همچنین، روز دوشنبه ۲۵ مهر ماه ۱۴۰۱، بنیامین نوری، اهل رباط کریم، فعال فضای مجازی، به اتهام انتشار مطالبی در صفحه اینستاگرام شخصی خود در فضای مجازی، ساعت ۶ عصر در می یورش ۶ تن از ماموران امنیتی به پاساژ میلاد قائم بازداشت شد.‌ ماموران هنگام‌بازداشت بنیامین، مغازه وی را تفتیش کردند و برخی وسائل شخصی از قبیل کامیپوتر و گوشی تلفن همراه وی را توقیف کردند. از مکان نگهداری، مصادیق حقوقی اتهامات و وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.‌”

در خبری دیگر، طی روزهای اخیر، پویا مظلومی، دانشجوی دانشگاه علمی کاربردی تهران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و جهت بازجوئی و تفهیم اتهام به یکی از بندهای امنیتی زندان اوین منتقل شده است.

یک منبع مطلع ضمن اعلام این خبر گفت:”تقریبا ۳هفته گذشته پویا بازداشت شده و کماکان در بند ۲۴۱ زندان اوین تحت بازجویی است.”

همچنین، روز پنجشنبه ۲۱ مهر ماه ۱۴۰۱، هومن حمیدی، متولد: ۱۳۷۴، ساکن‌تهران، در جریان برگزاری اعتراضات سراسری در این‌ شهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد و از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.

اطلاعیه ۱۵۱۰ با موضوع #مهسا_امینی کشته شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱

۱۴۰۱-۰۷-۳۰

نشست وزیران خارجه زن پانزده کشور جهان به میزبانی کانادا و سخنان شیرین عبادی

ایران‌اینترنشنال

ملانی جولی، وزیر خارجه کانادا، اعلام کرد این کشور به تحریم مقام‌ها و نهادهای جمهوری اسلامی که در نقض حقوق بشر در ایران نقش دارند ادامه خواهد داد.

جولی روز پنجشنبه در نشست مجازی وزرای خارجه زن درباره خیزش سراسری ایران افزود که کشورهای حامی مردم‌سالاری وظیفه اخلاقی دارند از «زنان بسیار با شهامتی» که در خیابان‌های ایران تظاهرات می‌کنند حمایت کنند.

همچنین شیرین عبادی تنها زن ایرانی برنده جایزه نوبل صلح در این نشست گفت: «برای ۴۳ سال مردم خشم خود را فرو خوردند. برای ۴۳ سال، رژیم گوش خود را به خواسته‌های مردم بست و هر کس علیه رژیم حرف زد، یا زندانی و یا کشته شد یا به ناچار از کشور فرار کرد.»

در این نشست وزیران خارجه زن پانزده کشور جهان به میزبانی کانادا حضور داشتند و درباره «سرکوب بی‌رحمانه اعتراضات در ایران» با یکدیگر گفت‌و‌گو کردند.

پیشتر وزیر خارجه کانادا گفته بود هدف از این نشست، تاکید بر توقف هرگونه خشونت و آزار‌و‌اذیت علیه مردم ایران، به ویژه زنان است.

او تاکید کرد: «برگزاری اعتراضات مسالمت‌آمیز جزو حقوق بشر است. روزنامه‌نگاران باید بتوانند در امنیت اعتراضات را پوشش دهند. از ایران می‌خواهم تمام روزنامه‌نگاران زندانی را آزاد کرده و آزار و تهدید روزنامه‌نگاران را متوقف کند.»

کانادا در تازه‌ترین اقدام تحریمی خود علیه جمهوری اسلامی، ۶ فرد و چهار نهاد جمهوری اسلامی را در ارتباط با نقض حقوق بشر در ایران تحریم کرد.

از زمان آغاز خیزش سراسری در ایران، ایرانیان ساکن کانادا نیز همچون ایرانیان دیگر نقاط جهان دست به تظاهرات گسترده و متعدد زدند.

در آخرین مورد، هزاران نفر از ایرانیان و فعالان کانادا در تظاهراتی با حضور نمایندگان پارلمان این کشور در مرکز شهر ونکوور در همبستگی با زندانیان اوین شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» سر داده و با خیزش مردم ایران اعلام همراهی کردند.

هفت‌پرده از «شکنجه سفید»؛ روایات چند زندانی زن از حبس انفرادی

ایران اینترنشنال

مجموعه‌ روایت‌های چند زندانی زن را بخوانید که از کتاب شکنجه سفید، به‌ قلم نرگس محمدی انتخاب و در تایمز لندن منتشر شده است.

نرگس محمدی، فعال حقوق‌ بشر، شکنجه سفید را با محوریت رنج‌های حبس انفرادی، با شهادت درباره تجربه خود و گفت‌وگو با ۱۲ زن زندانی دیگر، تنظیم کرده است.

طی پنج هفته گذشته، یک موضوع معترضانی را که به خیابان‌های ایران روان شدند به هم پیوند داده و آن چیزی جز نفرت از جمهوری اسلامی نیست.

جرقه خشم مردم، مرگ مهسا امینی ۲۲ ساله بود و معترضان می‌دانستند که کشتار، بازداشت و حبس در کمینشان است.

بسیاری از معترضان در خیزش سراسری مردم ایران بازداشت و صدها تن به زندان مخوف اوین در تهران فرستاده شدند. همان زندانی که آتش‌سوزی اخیر، جان شماری از زندانیان آن را گرفت و از تعداد دقیق کشته‌شدگان، گزارشی ارائه نشده است.

اما برای زندانیان زن، به‌ویژه آنانی که در حبس انفرادی‌اند، شرایط از بقیه بخش‌های زندان بدتر است.

نرگس محمدی، فعال حقوق‌ بشر محبوس در زندان اوین، بیش از هشت سال را در این زندان گذرانده است.

*روایت نرگس محمدی، زندانی سیاسی

وضعیت فعلی: در زندان اوین محبوس است

این یادداشت را در آخرین ساعات پیش از خروج از خانه می‌نویسم. خیلی زود، دوباره مجبور به بازگشت به زندان خواهم شد.

شانزدهم نوامبر ۲۰۲۱، برای دوازدهمین بار بازداشت و برای چهارمین بار در عمرم به حبس در سلول انفرادی رفتم.

من ۶۴ روز را در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین گذراندم که دست وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است.

این بار، اتهامم نوشتن کتابم «شکنجه سفید» بود. آن‌ها من را به سیاه‌نمایی ایران در سراسر جهان متهم کردند و قسم خورده بودند تا ثابت کنند که کارزار من برای پایان دادن به حبس انفرادی شکست خورده است.

یک بار دیگر، آن‌ها این شکنجه را بر من تحمیل کردند تا سلطه حکومت را به رخ همه فعالان در سراسر جهان بکشند.

من به‌ شکلی غیرقانونی به هشت سال و دو ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدم که بعدتر به شش سال، البته با همان تعداد ضربات شلاق، تقلیل یافت. پس من دو محکومیت جداگانه دارم: یک محکومیت قبلی که ۳۰ ماه حبس و ۸۰ ضربه شلاق است و این یکی، که جدید است.

اما هیچ‌چیز جلودار من برای مبارزه با حبس انفرادی نخواهد بود. حالا که به‌دلیل مشکلات سلامتی، یک حمله قلبی در زندان قرچک و یک جراحی قلب، در مرخصی موقت به سر می‌برم، یک بار دیگر اعلام می‌دارم که حبس انفرادی، غیرانسانی و بی‌رحمانه است و تا نابودی آن از پا نمی‌نشینم.

آن‌ها بار دیگر مرا روانه زندان خواهند کرد اما من تا زمانی که حقوق بشر و عدالت در کشورم حکمفرما شود، از کارزارم دست نخواهم کشید.

*روایت نیگارا افشارزاده

اتهام وارده: جاسوسی

وضعیت فعلی: آزاد و در ترکمنستان زندگی می‌کند

به من چشم‌بند زدند تا ندانم کجا می‌روم. وقتی چشم باز کردم، در داخل سلول بودم. بالای سرم دو چراغ بود. سه پتو و یک فرش نازک کف زمین. سلول عریض پهن بود؛ در راهروی سوم، بند ۲۰۹ زندان اوین که دست وزارت اطلاعات است.

وقتی در این سلول زندانی شدم کسی در راهرو نبود. کسی از راهرو گذر نمی‌کرد و صدایی، حتی صدای باز و بسته شدن دری، به گوش نمی‌رسید. تنها موجودات زنده آن راهرو، سوسک‌های بزرگ ترسناک بودند.

وقتی برایم ناهار می‌آوردند، برنج شفته را ریزریز می‌کردم و کف زمین می‌ریختم تا مورچه یا چیز دیگری بیاید تا خودم را سرگرم کنم. در آن سلول، آرزومند موجودی جاندار در کنار خودم بودم. وقتی سر و کله مگسی پیدا می‌شد، در پوست خود نمی‌گنجیدم. مواظب بودم که وقتی در سلول باز می‌شود فرار نکند. در سلول می‌دویدم و با مگس حرف می‌زدم.

یک سال و نیم را در آن سلول گذراندم.

اولین برای که مرا برای بازجویی بردند دو بازجو آنجا بود. یکی جوان و یکی تقریبا میانسال. آن‌ها گفتند که آخر کار است.

آن‌ها گفتند که فکر کن مرده‌ای! توی قبر خوابیدی و ما نکیر و منکریم.

از آن‌چه می‌گفتند سر در نمی‌آوردم. به خودم گفتم :«خب کدام نکیر است و کدام منکر؟»

شروع به پرسیدن سوالاتی کردند که پاسخی برای آن‌ها نداشتم. در طول بازجویی چشم‌بند داشتم و فقط می‌توانستم صدایشان را بشنوم. وقتی می‌خواستند نشان دهند خشمگین‌اند، جعبه چای و دیگر چیزها را به سمتم پرتاب می‌کردند.

گاهی فقط دو بازجو و بعضی اوقات بیشتر بودند. یک بار از صداهایشان حدس زدم که باید پنج نفری پشتم ایستاده باشند. یک بار یک لیون آب به من دادند و یکی‌شان دستور داد: «لیوان آب را خالی کن روی زمین.»

اطاعت کردم.

– حالا با دست‌هایت جمعش کن!

وقتی من سعی خودم را می‌کردم، گفت: «آب رفته به جوی برنمی‌گردد.»

یک بار بازجویی در دستمال فین کرد و آن را روی زمین پرتاب کرد و گفت که زن‌ها مثل دستمال دماغی‌اند. باید استفاده کرد و بعد دورشان انداخت.

بازجو مرا تمام‌وقت تهدید می‌کرد. او می‌گفت: «آن‌قدر توی زندان می‌مانی تا گیس‌هایت مثل دندان‌هایت سفید شود … پوستت را می‌کنیم و دارت می‌زنیم … من خودم چهارپایه را از زیر پایت خواهم کشید.»

*روایت آتنا دائمی، فعال حقوق بشر

مدت حبس: شش سال و نیم

وضعیت فعلی: آزاد و در تهران زندگی ‌می‌کند

چیزهایی از من می‌پرسیدند که اصلا چیزی درباره‌شان نمی‌دانستم و نمی‌دانستم چه بنویسم. یک ورق جلوی من گذاشتند و گفتند اسم تمام پسرهایی را بنویسم که از کودکی با آن‌ها حرف‌ زده‌ام. یک بار یکی از بازجوها عصبانی شد و تفنگش را بیرون کشید و شروع به تهدید من کرد. طی بازجویی‌ها به من فحاشی می‌کردند و دشنام می‌دادند.

بازجوی من اتهاماتم را خواند و فرم را دستم داد. فکر کنم ۱۸ تا ۲۰ اتهام برایم ردیف شده بود: اقدام علیه امنیت ملی، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به مقدسات و غیره. همین‌طور که برگه را می‌خواندم مدام به اعدام تهدید می‌شدم.

نوشتم که هیچ‌کدام از اتهامات را نمی‌پذیرم. بدنم، صدایم و دستانم می‌لرزیدند. از نفرت لبریز بودم و تلاش می‌کردم خود را کنترل کنم. مثل این بود که می‌خواستند با دندان‌هایشان مرا تکه‌تکه کنند. می‌دانستم که تنهایم. آن‌ها دروغ می‌گفتند و تهدید می‌کردند. می‌دانستم که فریادرسی ندارم.

صبح وقتی از خواب بلند می‌‌شدم، می‌کوشیدم آرام چای بنوشم تا زمان بگذرد. هر خرده‌نانی را برمی‌داشتم و در لیوان چای می‌انداختم، هر تار مویی که از موی سرم بر زمین افتاده بود را جمع می‌کردم. شانه‌ای که به من داده بودند به‌ زحمت موهایم را شانه می‌کرد و مدت‌ها طول می‌کشید تا گره موی درهم‌تنیده را باز کنم. مدتی از زمانم را به همین می‌گذراندم. پتوهایم را تا می‌زدم و به آن‌ها تکیه می‌دادم و به دیوار سنگی نگاه می‌کردم تا در سنگ‌های مرمری آن‌ها اشکالی بیابم. حوصله‌ام سر می‌رفت.

نان بیات را برای مورچه‌ها می‌ریختم. بعد ناهار، کمی می‌خوابیدم و با قاشق روی ظرف ناهارم طرح می‌زدم. سرد بود. پاهایم درد می‌گرفت و کرخت می‌شد. سرم حسابی گیج می‌رفت. وقتی در اتاق راه می‌رفتم سرگیجه‌ام بدتر می‌شد. مثل این بود که دیوارها به من حمله می‌کنند.

یک تکه روزنامه بود که یک زندانی قبلی آن را با خمیردندان به دیوار چسبانده بود. از دستم خارج است که چند بار آن را خواندم. تمام نوشته‌ها، نام‌ها و اشعاری را که دیگر زندانیان روی دیوار نوشته بودند، از بر بودم. وقتی بعد از ۵۰ روز به من خودکار دادند، تمام دیوارها را از شعرهایی که دوست داشتم پر کردم.

*روایت زهرا زهتابچی

اتهام وارده: عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران

وضعیت فعلی: در حال حاضر محکومیت ۱۰ ساله‌اش را در زندان اوین می‌گذراند

سلول انفرادی دو در یک متر بود. داخل سلول یک دیوار نصفه‌نیمه بود که توالت پشت آن بود. کنارش روشویی و یک سطل آشغال. نور طبیعی نبود. یک چراغ پرنور وسط سقف که هیچ‌وقت خاموش نمی‌شد. کف زمین از سنگ بود. به من پتوی چرک داده بودند تا زیرم بیندازم و لحاف رویم هم کافی نبود. هوا سرد بود و من با کاپشن و شلوار جین و ژاکت می‌خوابیدم.

حق استحمام نداشتم. به من تشت و کاسه می‌دادند و می‌گفتند خودم را توی توالت بشورم.

هفته اول خواب به چشمانم نیامد. تپش قلبم آنچنان شدید بود که وقتی سرم را روی لحاف می‌گذاشتم حس می‌کردم قلبم دارد می‌ترکد. از نوری که از کرکره پنجره درز می‌کرد روز و شب را تشخیص می‌دادم. وقتی اذان می‌شد نماز می‌خواندم. می‌فهمیدم صبح شده است. بعد صبح ظهر می‌شد و ظهر به شب می‌رسید.

از خدا می‌خواستم مرا کمک کند. نمی‌دانستم چه کنم. یک قرآن در سلولم بود که بی‌وقفه می‌خواندم. فضای سلول ترسناک بود؛ حتی نمی‌توانستم به دور و اطرافم نگاه بیندازم. یک میله آهنی به کف زمین جوش خورده بود که ۱۰ سانتی‌متر از دیوار فاصله داشت و آزارم می‌داد. تا وقتی که دیگر زندانیانی که به سلول آوردند نگفته بودند، نمی‌دانستم که میله برای مجازات آن‌هایی بود که قرار بود به‌ زودی اعدام شوند. آن‌ها را به میله می‌بستند. وحشتناک بود. وحشت‌زده بودم. به کسانی فکر می‌کردم که آخرین شبشان را در آن سلول گذرانده بودند و به آن میله زنجیر شده بودند. حس می‌کردم که صداهایشان را می‌شنوم. در سلول چیزی جز روشویی، یک سطل، دو پتو، یک قرآن و دو جلد «مفاتیح‌الجنان» نبود.

*روایت مهوش ثابت شهریاری، برنده جایزه سالانه «نویسنده دلیر» برای اشعارش درباره زندان

اتهام وارده: عضویت در گروه بهائی یاران

در سال ۲۰۱۷ پس از ۱۰ سال حبس آزاد و در ژوییه ۲۰۲۲ بار دیگر بازداشت شد

وضعیت فعلی: به اتهامات واهی جاسوسی در حبس است

خسته و گرسنه بودم. سردم بود. هوای سلول خفه بود. بوی تعفن توالت، خستگی و اضطراب بازجویی، وضعیت مبهم و فرآیند طولانی انتقال، دست‌ به دست هم داده بود تا فشار جسمی و روحی‌ بر من را زیاد کند. وقتی بازجوها رفتند، از اتاق بغلی صدای ناله و فریاد شنیدم.

زنی در سلول کناری بود و فهمید که کسی دیگر هم در آن وضعیت دردناک است. فریاد کشید و ناله و نفرین کرد. التماس کرد و گفت هر چیزی که می‌توانی، یک قرص مسکن، یک سیگار به من بده. من فورا شروع به حرف زدن با او کردم و سعی کردم او را آرام کنم.

اوایل نمی‌توانستم روی زمین کنار توالت کثیف، روی فرش چرک و زیر آن پتوهای کهنه بدبو بخوابم. به خودم گفتم می‌خواهند با این کار خفت و ذلتم بدهند اما من اجازه نمی‌دهم. به خودم گفتم که این، برای من یک تجربه معنوی است. به سخن نیچه فکر کردم: «آنچه مرا نکشد، قوی‌ترم می‌کند.»

سلول انفرادی تنها یک سلول کوچک، تنگ‌، تاریک و بی‌روح نیست. در طول زمان، فشار بر متهم، با بازجویی‌های سنگین و پی‌درپی، افزایش می‌یابد؛ تهدید، توهین، احساس این‌که عزیز شما و دیگران در خطر است، بی‌خبری از خانواده، این‌که رژیمی چه خیالی برای شما در سر دارد، نگرانی خانواده و افرادی که به آن‌ها تعلق دارید.

بازجویان مدام بلوف می‌زنند، فحش می‌‌دهند، فریاد می‌زنند، دروغ می‌گوید تا شما را از پا درآورند و مطیع خود کنند.

انفرادی احساساتتان را بی‌حس می‌کند و تعادل روانی‌تان را در هم می‌ریزد.

نمی‌توانید هیچ برنامه‌ای بچینید و این در کنار افکار مزاحم و گیج‌کننده و در غیاب محرکات حسی چون نور، صدا، رایحه، لمس و حتی یک نگاه ساده، رخ می‌دهد.

خواب بد، بی‌خوابی و وزن از دست دادن به‌خاطر عادات غذایی بد هم وجود دارد. من در چند ماهه اول ۲۰ کیلو وزن کم کردم.

سخت‌ترین تهدید وقتی بود که بازجویم به من گفت ممکن است پسرم که هفته‌ای دو بار به ملاقات من می‌آمد در راه تصادف کند یا گفت همسرم به دیدارم نخواهد آمد چون اگر می‌آمد، سریعا به‌ جرم ارتداد اعدام می‌شد. بازجویم همیشه به من می‌گفت: «از اینجا جان سالم به در نمی‌بری.»

او همیشه تهدیدات این‌چنینی می‌کرد.

*روایت صدیقه مرادی

اتهام وارده: عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران

مرادی در سال ۲۰۱۶ آزاد و در سال ۲۰۱۹ دوباره دستگیر شد

وضعیت فعلی: آزاد

اولین باری که برای بازجویی رفتم به تخت بسته شدم. آن‌ها دستان و پاهایم را کشیدند و آنها را به تخت بستند. خیلی درد داشت.

با کابل کف پایم زدند. تمام بدنم می‌لرزید. گریه کردم. انگار داشتم می‌مردم.

اما درد کمرم کمتر بود. سرم را از پشت کشیدند که باعث شد گردنم آسیب ببیند. یادم هست که از هوش رفتم و با پارچ رویم آب ریختند تا به هوشم بیاورند. نمی‌توانستم بایستم اما مرا مجبور به ایستادن کردند.

هیچ‌چیز در سلولم نداشتم. اوایل به من قاشق نمی‌دادند و وقتی شکایت کردم گفتند که باید یاد بگیرم بدون قاشق سر کنم. پس از مدت‌ها به من یک قاشق دادند.

می‌دانستم باید راه بروم اما نمی‌توانستم. بیشتر اوقات درازکش بودم. بلندبلند حرف می‌زدم و سعی می‌کردم به صدای خودم، انگار صدای دیگری باشد، گوش بدهم.

به‌ جز وقتی که صدای آواز زندانیان از طبقه بالا به گوش می‌رسید، سکوت بود.

وقتی صدای موتورسیکلتی می‌شنیدم احساس می‌کردم زندگی جریان دارد و وقتی صدای یک میوه‌فروش دوره‌گرد را می‌شنیدم، حس می‌کردم زنده‌ام.

سکوت و دیوارهای سفید ویرانگر بود. برای مدت‌ها، انگار هیچ‌چیزی در جهان وجود نداشت. نمی‌دانم چطور آن را توضیح دهم. در آن لحظات انگار از همه‌چیز دور بودم. انگار به فراموشی سپرده شده بودم.

*روایت مرضیه امیری، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان

امیری در سال ۲۰۱۹ به ۱۰ سال زندان محکوم شد و بعد محکومیتش به پنج سال کاهش یافت

وضعیت فعلی: آزاد

تنهایی کشیدن در محیطی بسته برای هر کسی وحشتناک است و برای من هم همین بود. شما با هر جنبه زندگی انسانی بیگانه می‌شوید. طی بازجویی‌ها از هر چیزی از شما سوال می‌شود. تنها بازجوست که شما را خطاب قرار می‌دهد و وقتی به سلولتان بازمی‌گردید، تنهای تنهایید.

تنهایی سلول انفرادی با تنهایی در دنیای خارج فرق دارد. کسی کنارتان نیست. دلتان می‌خواهد حرف بزنید اما نمی‌توانید . گاهی فکر می‌کنید دیوارها به شما هجوم می‌آورند. فکر می‌کنید که دیوارها به هم نزدیک می‌شوند و شما زیر فشار آن‌ها له می‌شوید. این احساس سهمگینی بود که نفس مرا بند می‌آورد.

من صرع داشتم و البته نگران بیماری‌ام بودم. بارها درباره آن گفته بودم و به بازجویم نوشته بودم اما او توجهی نمی‌کرد. یک روز در انفرادی بودم و وقتی بلند شدم هوشیاری‌ام را از دست دادم و تشنج کردم. در تنهایی سلول دوباره به هوش آمدم.
احساس ترس در پس‌زمینه تمام روزهای سلول انفرادی حضور دارد. ترس، توبیخ، مجازات، انزوا، ارعاب، محرومیت، فشار و تهدید، چیزهایی‌اند که در بازداشت به شما تحمیل می‌شوند.

اما به‌ عنوان یک زن، پیش از دستگیری هم دلیل تمام این سیاست‌ها را می‌دانید و یا از تجربیات زندان باقی زنان، از آن‌ها خبر دارید. به‌ عنوان یک زن، این وضعیت پیش‌تر از سمت پدر، برادر و سیستم مردسالارانه‌ حاکم، بر من تحمیل شده بود.

دلیل آن این است که آن‌ها خود را ارباب می‌بینند یا دست‌کم کسی که می‌تواند حق شما را سلب کند و برای سرنوشتتان تصمیم بگیرد.

راه‌اندازی دفتر نیروهای مسلح در دانشگاه‌ها؛گامی دیگر در افزایش نظامی‌گری در فضای دانشگاهی

ایران اینترنشنال

اعلام خبر راه‌اندازی دفتر نیروهای مسلح در دانشگاه‌ها از سوی وزیر علوم، تحقیقات و فن‌آوری دولت ابراهیم رئیسی، با موجی از واکنش‌ها به ویژه در شبکه‌های اجتماعی مواجه شده و نگرانی‌ها از افزایش نظامی‌گری در فضاهای دانشگاهی و علمی ایران بیشتر شده است.

محمدعلی زلفی‌گل، وزیر علوم دولت رئیسی در پنجاه و هفتمین اجلاس معاونان پژوهش و فن‌آوری دانشگاه‌ها، مراکز آموزش عالی، پژوهشی و فن‌آوری که در سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی ایران برگزار شد، اعلام کرد که به زودی قرار است نیروهای مسلح در دانشگاه‌ها دفتر دایر کنند.

زلفی‌گل گفت: «قرار شد یک دفتر در هر دانشگاهی به نماینده نیروهای مسلح اختصاص داده شود تا قراردادها و تفاهم‌نامه‌هایی که با نیروهای مسلح قرار است انجام شود، از این طریق پیگیری شود.»

این در حالی است که پیشتر دفاتر بسیج دانشجویی که در ارتباط با سازمان بسیج سپاه پاسداران هستند، در دانشگاه‌ها دایر شده و در جهت خلاف خواسته‌های صنفی دانشجویان عمل می‌کنند.

همچنین بسیج دانشجویی در سال‌های گذشته ابزار سرکوب حکومت در دانشگاه‌های کشور بوده است.

تصمیم برای راه‌اندازی دفتر نیروهای مسلح در دانشگاه‌ها در حالی است که طبق قانون، ورود نیروهای مسلح و امنیتی به داخل دانشگاه‌ها ممنوع است.

جمهوری اسلامی اما همواره این قانون را زیر پا گذاشته و برای سرکوب اعتراضات دانشجویی، ماموران امنیتی و نظامی خود را روانه دانشگاه‌ها کرده است.

از سوی دیگر بر اساس اطلاعیه هیات رییسه دانشگاه صنعتی شریف درباره حمله اخیر نیروهای امنیتی به این دانشگاه، در جلسه‌ای که با حضور دو مقام ارشد امنیتی با حضور اکثریت اعضای شورای دانشگاه در این دانشگاه برگزار شد، اتفاقات و جزییات وقایع شرح داده شد و این دو مقام امنیتی کوتاهی خود در این زمینه را پذیرفتند و عذرخواهی کردند.

پس از حمله خشونت‌بار به دانشگاه صنعتی شریف در روز دهم مهر، موجی از محکومیت‌های بین‌المللی به راه افتاد اما وزارت علوم جمهوری اسلامی موسسه‌ها و دانشگاه‌های خارجی که این حمله را محکوم کردند به «مداخله در امور سیاسی ایران» متهم کرد.

اعتراض‌های سراسری؛ بازداشت دستکم ۱۱ شهروند در شهرهای سنندج، آبادان، یاسوج و تهران

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

اعتراض‌های سراسری

نیروهای امنیتی در سنندج، آبادان، یاسوج و تهران، دستکم ۱۱ شهروند را بازداشت و به مکان نامعلومی کردند. همچنین یکی از بازداشت شدگان شهر سنندج با تودیع قرار وثیقه آزاد شد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ طی روزهای اخیر، آترین آذرفر، ماندانا صادقی، رضا محمدی، مهدی علیزاده، سعید عبدالله پور، جواد مرادیان، محمدامین کاظمی، مرضیه معین، نیک یوسفی، نیلوفر فتحی و حسین رضایی، توسط نیروهای امنیتی در استان‌های تهران، کردستان و کهگیلویه بویراحمد بازداشت شدند. همچنین، ریزان احمدی، اهل سنندج مرکز استان کردستان پس از اتمام بازجویی ها با تودیع وثیقه آزاد شد.‌

یک منبع مطلع در این‌باره گفت:”طی روزهای اخیر، مرضیه معین، مهدی علیزاده، سعید عبدالله پور، جواد مرادیان و محمدامین کاظمی، شهروندان ساکن شهر یاسوج از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. از مکان نگهداری، عناوین اتهامی و ارگان بازداشت کننده این افراد اطلاعی در دست نیست.”

همچنین، یک‌ فرد آگاه در تشریح بازداشت نیک یوسفی به حقوق بشر در ایران گفت:”روز یکشنبه ۲۴ مهر ماه ۱۴۰۱، نیک‌یوسفی، عکاس، تدوینگر و فیلمساز، در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل دوست وی بازداشت شد. وی از زمان بازداشت تنها ۱ مرحله تماس کوتاهی با پدر خود داشته است. از مصادیق حقوقی اتهامات، مکان نگهداری و ارگان بازداشت کننده نیک یوسفی اطلاعی در دست نیست.”

یک منبع مطلع نیز از استان خوزستان در گفتگو با گزارشگر حقوق بشر در ایران اعلام کرد:”صبح امروز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، ماندانا صادقی – روزنامه نگار و فعال رسانه ای و همسر وی رضا محمدی، در پی یورش ماموران اطلاعات سپاه ولیعصر استان خوزستان به منزل ابن زوج در شهرستان آبادان، بازداشت و جهت بازجوئی و تفهیم اتهام به شعر اهواز مرکز استان خوزستان منتقل شده است. از مصادیق حقوقی اتهامات ماندانا صادقی و رضا محمدی، تا این لحظه اطلاعی در دست نیست.”

لازم به ذکر است، ماندانا صادقی، در بهار ۱۳۹۷ به همراه چند تن دیگر از فعالان رسانه ای استان خوزستان، توسط ماموران قرارگاه ولیعصر سپاه این استان، بازداشت و پس از طی مراحل بازجوئی و تفهیم اتهام با تودیع وثیقه آزاد شده بود.

این روزنامه نگار، در تاریخ ۵ تیر ماه ۱۳۹۷، به شعبه ۴ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب آبادان احضار و از بابت اتهام (نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی) مورد بازپرسی و تفهیم اتهام قرار گرفته بود.

ماندانا صادقی، در تاریخ ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۸، که پیشتر از بابت اتهام(فعالیت تبلیغی علیه نظام) به دلیل فعالیتهای رسانه ای خود مورد تفهیم اتهام قرار گرفته بود پس از حضور در محل شعبه ۱ دادگاه انقلاب آبادان دفاعیات خود را به قاضی دادگاه ارائه کرده بود.

در تاریخ ۷ اسفند ماه ۱۴۰۰، ماندانا صادقی، به همراه چند تن دیگر از روزنامه نگاران، توسط شعبه ۴ دادگاه کیفری ۱ استان خوزستان محاکمه و اواخر خردادماه ۱۴۰۱، از اتهامات منتسبه تبرئه و قرار منع تعقیب آنها صادر شده بود.

وبسایت کُردپا هم اعلام کرد؛ امروز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، آترین آذرفر، هنرمند و گرافیست، اهل شهر سنندج مرکز استان کردستان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. از مکان نگهداری، ارگان بازداشت کننده و مصادیق حقوقی اتهامات وی اطلاعی در دست نیست.

شورای صنفی فرهنگیان کشور هم‌ اعلام کرد؛ عصر سه شنبه ۲۶ مهر ماه ۱۴۰۱، نیلوفر فتحی – معلم ریاضیات و حسین رضایی – وکیل دادگستری، ساکن تهران، در دفتر وکالت حسین رضایی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.‌ این شهروندان از لحظه بازداشت امکان برقراری تماس با خانواده خود را از دست دادند. تا این لحظه از مکان نگهداری و مصادیق حقوقی اتهامات نیلوفر فتحی و حسین رضایی، اطلاعی در دست نیست.‌

وبسایت کُردپا در خبری دیگر اعلام کرد؛ امروز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، ریزان احمدی، فعال حقوق زنان، اهل سنندج مرکز استان کردستان، پس از اتمام مراحل بازجویی و تفهیم اتهام از بند کانون اصلاح و تربیت این شهر با تودیع وثیقه آزاد شد.

لازم به ذکر است، در تاریخ ۲۹ شهریور ماه ۱۴۰۱، ریزان محمدی، در محل کار خود توسط نیروهای امنیتی شهر سنندج بازداشت و پس از انتقال به بازداشتگاه و طی مراحل بازجوئی و بازپرسی به بند کانون اصلاح و تربیت این شهر منتقل شده بود.‌

پس از انتشار اخبار مرتبط با جان باختن مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله اهل سقز از توابع استان کردستان که پس از سفر به تهران و بازداشت توسط پلیس امنیت اخلاقی (گشت ارشاد) و انتقال وی به بازداشتگاه و سپس جان باختن وی که با ابهامات بسیاری همراه بود اعتراضات گسترده ای از استان کردستان شکل گرفت و در تاریخ ۳۱ شهریور ماه ۱۴۰۱، سازمان عفو بین الملل نیز با انتشار بیانیه ای، مقابله نیروهای امنیتی برای سرکوب این‌ اعتراضات خواستار اقدام فوری جامعه جهانی شده بود.

اعتراض‌های سراسری؛پوران ناظمی، فعال مدنی توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت شد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

پوران ناظمی

نیروهای امنیتی، پوران ناظمی، فعال مدنی را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. هنوز از دلایل بازداشت این فعال مدنی اطلاعی در دست نیست.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ ساعت ۱۰ صبح روز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه ۱۴۰۱، پوران ناظمی، فعال مدنی، در پی یورش ماموران امنیتی به منزل وی بازداشت و جهت بازجویی به مکان نامعلومی منتقل شد.‌

یک منبع مطلع در این‌باره گفت:”بیش از پنج تن از ماموران امنیتی ساعت ۱۰ صبح امروز به محل سکونت پوران ناظمی یورش برده و پس از تفتیش و توقیف برخی وسائل شخصی وی را بازداشت کردند.”

لازم به ذکر است، پوران ناظمی، فعال مدنی، به دفعات مصاحبه هایی را در فضای مجازی در محکومیت سرکوب شهروندان در ایران انجام داده بود.

پوران ناظمی، پیش از این هم در تاریخ ۵ دی ماه ۱۳۹۸، در جریان برگزاری مراسم پویا بختیاری، از جانباختگان تجمعات اعتراضی آبان ۱۳۹۸ در مسیر اتوبان تهران به سمت کرج توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از انتقال به بازداشتگاه و طی مراحل بازجویی چند روز بعد آزاد شده بود.

۱۴۰۱-۰۷-۲۹

ماندانا صادقی و رضا محمدی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند

صدای بازداشت شدگان

ماندانا صادقی و رضا محمدی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند

روز چهارشنبه ۲۷ مهر۱۴۰۱، ماندانا صادقی، نویسنده و روزنامه نگار به همراه همسرش رضا محمدی، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود در آبادان بازداشت و به اهواز منتقل شدند.

طبق گزارش دریافتی و به نقل از منابع فعال حقوق بشر در ایران، ماندانا صادقی، نویسنده و روزنامه نگار به همراه همسرش رضا محمدی بازداشت شد.

بر اساس این گزارش، بازداشت این شهروندان توسط ماموران امنیتی در منزل شصی آنها در آبادان صورت گرفته و پس از آن به اهواز منتقل شده اند.

تا لحظه تنظیم این خبر، از دلایل بازداشت و اتهامات مطروحه علیه این شهروندان اطلاعی در دست نیست.

خانم صادقی پیشتر نیز اواخر اسفندماه سال گذشته از بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» توسط شعبه ۴ «دادگاه» کیفری یک اهواز محاکمه و سپس از اتهام انتسابی تبرئه شده بود.

تاخیر در اجرای قانون حجاب تکذیب شد؛ نماینده مجلس: حرف‌هایم قدیمی بود

۱۹ آذر ۱۴۰۳  ایران وایر در پی انتشار گزارش‌هایی مبنی‌بر تاخیر در اجرای قانون جنجالی «عفاف و حجاب»، «اسماعیل سیاوشی»، عضو کمیسیون فرهنگی مج...