۱۴۰۳-۰۵-۱۰

وریشه مرادی، زندانی سیاسی، با اتهام «بغی» محاکمه می‌شود

۶.مرداد.۱۴۰۳ ایران اینترنشنال

طبق اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، وریشه مرادی (جوانا سنه)، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، قرار است روز یکشنبه ۱۴ مرداد با اتهامات «بغی و عضویت در یکی از گروه‌های اپوزیسیون مخالف نظام» در دادگاه انقلاب محاکمه شود. اتهام بغی می‌تواند به صدور حکم سنگین نظیر اعدام بینجامد. این زندانی سیاسی از یک سال پیش به صورت بلاتکلیف زندانی است و قرار است به دست قاضی ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، محاکمه شود. جلسه نخست دادگاه رسیدگی به اتهامات مرادی روز ۲۷ خرداد در دادگاه انقلاب برگزار شد. طبق اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال، تماس‌های تلفنی و ملاقات‌های حضوری او با خانواده و وکیل از اردیبهشت امسال با دستور مستقیم قاضی صلواتی لغو شده است. مرادی روز ۲۵ اردیبهشت از بند زنان به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و پس از دو روز بازجویی به بند زنان زندان اوین بازگردانده شد. این زندانی سیاسی دهم مرداد ۱۴۰۲ همراه با ضرب و شتم شدید در حوالی سنندج بازداشت شد. پس از آن در تاریخ ۱۷ آبان، رسانه‌های نزدیک به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در گزارشی از بازداشت مرادی و دو شهروند کُرد دیگر به نام‌های پخشان عزیزی و سیروان محمدرضایی خبر دادند و آن‌ها را عضو «پژاک»، حزب حیات آزاد کردستان معرفی کردند. در ادامه روز چهارم مهرماه، حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، مرادی را «عضو جامعه‌ زنان آزاد شرق کردستان» معرفی کرد و با انتشار بیانیه‌ای خطاب به افکار عمومی، جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران و سازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر، اعلام کرد که او برای «انجام فعالیت‌های سیاسی و سازماندهی زنان در کردستان» حضور داشته است. گزارش‌های رسیده به ایران‌اینترنشنال در بهمن‌ سال گذشته از شکنجه مرادی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات حکایت داشت. ایران‌اینترنشنال همان زمان خبر داد که مرادی و عزیزی با اتهاماتی نظیر «بغی» مواجه‌اند که می‌تواند به صدور احکام سنگین همچون اعدام منتهی شود. عزیزی روز دوم مرداد با حکم قاضی ایمان افشاری، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد. مازیار طاطایی و امیر رئیسیان، وکلای عزیزی، روز سوم مرداد به «شبکه شرق» گفتند این حکم به آنها ابلاغ شده و در حال تدارک لایحه فرجام‌خواهی و ثبت اعتراض به آن هستند. روز ۱۴ تیر ماه امسال نیز شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت، بابت اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد. مرادی در یادداشتی خطاب به محمدی و با اشاره به صدور حکم اعدام برای او، نوشت: «خبر حکم ناعادلانه‌ اعدامت، آن هم یک روز پیش از انتخابات، گواه روشنی است بر زن ستیزی حکومت جمهوری اسلامی. این پیامی است به آحاد جامعه و به ویژه به ما زنان.» نسیم غلامی سیمیاری و حمیدرضا سهل‌آبادی زندانیان سیاسی نیز در پرونده‌ای دیگر با اتهام «بغی» مواجه‌اند که می‌تواند به صدور احکام سنگین نظیر اعدام بینجامد. جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن همواره فعالان مدنی، کارگری و سیاسی منتقد حکومت را بازداشت، شکنجه و زندانی کرده است. از آغاز خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون، سرکوب فعالان مدنی و سیاسی و معترضان، از سوی حکومت شدت گرفته و همچنان ادامه دارد.

۱۴۰۳-۰۵-۰۹

وریشه مرادی، زندانی سیاسی، با اتهام «بغی» محاکمه می‌شود

۶.مرداد.۱۴۰۳ ایران اینترنشنال

طبق اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، وریشه مرادی (جوانا سنه)، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، قرار است روز یکشنبه ۱۴ مرداد با اتهامات «بغی و عضویت در یکی از گروه‌های اپوزیسیون مخالف نظام» در دادگاه انقلاب محاکمه شود. اتهام بغی می‌تواند به صدور حکم سنگین نظیر اعدام بینجامد. این زندانی سیاسی از یک سال پیش به صورت بلاتکلیف زندانی است و قرار است به دست قاضی ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، محاکمه شود. جلسه نخست دادگاه رسیدگی به اتهامات مرادی روز ۲۷ خرداد در دادگاه انقلاب برگزار شد. طبق اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال، تماس‌های تلفنی و ملاقات‌های حضوری او با خانواده و وکیل از اردیبهشت امسال با دستور مستقیم قاضی صلواتی لغو شده است. مرادی روز ۲۵ اردیبهشت از بند زنان به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و پس از دو روز بازجویی به بند زنان زندان اوین بازگردانده شد. این زندانی سیاسی دهم مرداد ۱۴۰۲ همراه با ضرب و شتم شدید در حوالی سنندج بازداشت شد. پس از آن در تاریخ ۱۷ آبان، رسانه‌های نزدیک به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در گزارشی از بازداشت مرادی و دو شهروند کُرد دیگر به نام‌های پخشان عزیزی و سیروان محمدرضایی خبر دادند و آن‌ها را عضو «پژاک»، حزب حیات آزاد کردستان معرفی کردند. در ادامه روز چهارم مهرماه، حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، مرادی را «عضو جامعه‌ زنان آزاد شرق کردستان» معرفی کرد و با انتشار بیانیه‌ای خطاب به افکار عمومی، جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران و سازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر، اعلام کرد که او برای «انجام فعالیت‌های سیاسی و سازماندهی زنان در کردستان» حضور داشته است. گزارش‌های رسیده به ایران‌اینترنشنال در بهمن‌ سال گذشته از شکنجه مرادی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات حکایت داشت. ایران‌اینترنشنال همان زمان خبر داد که مرادی و عزیزی با اتهاماتی نظیر «بغی» مواجه‌اند که می‌تواند به صدور احکام سنگین همچون اعدام منتهی شود. عزیزی روز دوم مرداد با حکم قاضی ایمان افشاری، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد. مازیار طاطایی و امیر رئیسیان، وکلای عزیزی، روز سوم مرداد به «شبکه شرق» گفتند این حکم به آنها ابلاغ شده و در حال تدارک لایحه فرجام‌خواهی و ثبت اعتراض به آن هستند. روز ۱۴ تیر ماه امسال نیز شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت، بابت اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد. مرادی در یادداشتی خطاب به محمدی و با اشاره به صدور حکم اعدام برای او، نوشت: «خبر حکم ناعادلانه‌ اعدامت، آن هم یک روز پیش از انتخابات، گواه روشنی است بر زن ستیزی حکومت جمهوری اسلامی. این پیامی است به آحاد جامعه و به ویژه به ما زنان.» نسیم غلامی سیمیاری و حمیدرضا سهل‌آبادی زندانیان سیاسی نیز در پرونده‌ای دیگر با اتهام «بغی» مواجه‌اند که می‌تواند به صدور احکام سنگین نظیر اعدام بینجامد. جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن همواره فعالان مدنی، کارگری و سیاسی منتقد حکومت را بازداشت، شکنجه و زندانی کرده است. از آغاز خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون، سرکوب فعالان مدنی و سیاسی و معترضان، از سوی حکومت شدت گرفته و همچنان ادامه دارد.

۱۴۰۳-۰۵-۰۸

وریشه مرادی، زندانی سیاسی، با اتهام «بغی» محاکمه می‌شود

۶.مرداد.۱۴۰۳ ایران اینترنشنال

طبق اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، وریشه مرادی (جوانا سنه)، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، قرار است روز یکشنبه ۱۴ مرداد با اتهامات «بغی و عضویت در یکی از گروه‌های اپوزیسیون مخالف نظام» در دادگاه انقلاب محاکمه شود. اتهام بغی می‌تواند به صدور حکم سنگین نظیر اعدام بینجامد. این زندانی سیاسی از یک سال پیش به صورت بلاتکلیف زندانی است و قرار است به دست قاضی ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، محاکمه شود. جلسه نخست دادگاه رسیدگی به اتهامات مرادی روز ۲۷ خرداد در دادگاه انقلاب برگزار شد. طبق اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال، تماس‌های تلفنی و ملاقات‌های حضوری او با خانواده و وکیل از اردیبهشت امسال با دستور مستقیم قاضی صلواتی لغو شده است. مرادی روز ۲۵ اردیبهشت از بند زنان به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و پس از دو روز بازجویی به بند زنان زندان اوین بازگردانده شد. این زندانی سیاسی دهم مرداد ۱۴۰۲ همراه با ضرب و شتم شدید در حوالی سنندج بازداشت شد. پس از آن در تاریخ ۱۷ آبان، رسانه‌های نزدیک به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در گزارشی از بازداشت مرادی و دو شهروند کُرد دیگر به نام‌های پخشان عزیزی و سیروان محمدرضایی خبر دادند و آن‌ها را عضو «پژاک»، حزب حیات آزاد کردستان معرفی کردند. در ادامه روز چهارم مهرماه، حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، مرادی را «عضو جامعه‌ زنان آزاد شرق کردستان» معرفی کرد و با انتشار بیانیه‌ای خطاب به افکار عمومی، جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران و سازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر، اعلام کرد که او برای «انجام فعالیت‌های سیاسی و سازماندهی زنان در کردستان» حضور داشته است. گزارش‌های رسیده به ایران‌اینترنشنال در بهمن‌ سال گذشته از شکنجه مرادی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات حکایت داشت. ایران‌اینترنشنال همان زمان خبر داد که مرادی و عزیزی با اتهاماتی نظیر «بغی» مواجه‌اند که می‌تواند به صدور احکام سنگین همچون اعدام منتهی شود. عزیزی روز دوم مرداد با حکم قاضی ایمان افشاری، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد. مازیار طاطایی و امیر رئیسیان، وکلای عزیزی، روز سوم مرداد به «شبکه شرق» گفتند این حکم به آنها ابلاغ شده و در حال تدارک لایحه فرجام‌خواهی و ثبت اعتراض به آن هستند. روز ۱۴ تیر ماه امسال نیز شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت، بابت اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد. مرادی در یادداشتی خطاب به محمدی و با اشاره به صدور حکم اعدام برای او، نوشت: «خبر حکم ناعادلانه‌ اعدامت، آن هم یک روز پیش از انتخابات، گواه روشنی است بر زن ستیزی حکومت جمهوری اسلامی. این پیامی است به آحاد جامعه و به ویژه به ما زنان.» نسیم غلامی سیمیاری و حمیدرضا سهل‌آبادی زندانیان سیاسی نیز در پرونده‌ای دیگر با اتهام «بغی» مواجه‌اند که می‌تواند به صدور احکام سنگین نظیر اعدام بینجامد. جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن همواره فعالان مدنی، کارگری و سیاسی منتقد حکومت را بازداشت، شکنجه و زندانی کرده است. از آغاز خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون، سرکوب فعالان مدنی و سیاسی و معترضان، از سوی حکومت شدت گرفته و همچنان ادامه دارد.

۱۴۰۳-۰۵-۰۷

لینک نشریه بشریت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران به شماره ۲۸۸

یک منبع آگاه: پخشان عزیزی، زندانی محکوم به اعدام، اتهام‌هایش را رد کرده است

۴.مرداد.۱۴۰۳ صدای آمریکا

در حالی که دادگاه انقلاب اسلامی، پخشان عزیزی، زندانی سیاسی متهم به «بغی» را به اعدام محکوم کرده است، یک منبع مطلع به صدای آمریکا گفت خانم عزیزی پیش از این طی نامه‌ای تمام موارد اتهامی در پرونده‌اش از جمله بغی را رد کرده است. طبق قانون مجازات اسلامی در جمهوری اسلامی، «بغی» به جرمی گفته می‌شود که طی آن فرد یا گروهی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اقدام مسلحانه انجام دهد. مجازات بغی بسته به استفاده یا عدم استفاده از سلاح، اعدام یا حبس تعزیری است. این منبع مطلع که به خانواده پخشان عزیزی نزدیک است به صدای آمریکا گفت: «زمانی که پخشان عزیزی در سوریه بود، اگر اسلحه‌ای بوده که آن هم نبوده، برای این بوده که از خودش در مقابل گروه داعش محافظت کند که تمام دنیا با آنها در جنگ بود.» این منبع مطلع گفت پخشان عزیزی «تحصیل کرده تبریز و تهران در رشته مددکاری اجتماعی و جامعه شناسی بود و بعد از آن به عنوان فعال حوزه زن و پژوهشگر فعالیت داشت.» اولین سابقه بازداشت پخشان عزیزی «در سال ۸۸ در دانشگاه تهران بود. و او زمانی که در تجمع اعتراض دانشجویان در اعتراض به اعدام آقای احسان فتاحیان بود، دستگیر شد و چند ماه را در بازداشتگاه اطلاعات تهران و همچنین زندان اوین سپری کرد. پس از آن با قرار وثیقه آزاد شد و حکم تعلیق خورده بود.» این منبع مطلع درباره خروج اجباری پخشان عزیزی از ایران گفت: «تقریبا دو یا سه سال پس از آن ناچار شد ایران را به دلیل فشارهایی که برای پژوهش‌هایش پیش آمده بود، ترک کند. مدتی را در کردستان عراق بود. پس از آن در زمان داعش به سوریه رفت.» او تاکید کرد که عزیزی در سوریه فقط «مانند یک روزنامه‌نگار و کنشگر حوزه زنان کار و فعالیت داشت.» منبع مطلع افزود که عزیزی «پس از آن مجددا به کردستان عراق برگشت و برای دیدار با خانواده پس از ده سال به ایران آمده بود که در تهران همراه با پدر و سه تن دیگر از اعضای خانواده در شهرک خرازی با حمله بیش از بیست مامور اطلاعات، دستگیر شدند.» این منبع، درباره چگونگی دستگیری عزیزی و برخی اعضای خانواده‌اش گفت که از جمله بازداشت‌شدگان، خواهرزاده شانزده ساله پخشان عزیزی بود «و آنها را چشم بسته، دست‌ها از پشت بسته، و اسلحه روی سر، دستگیر می‌کنند، کف ماشین می‌خوابانند ، بعد از دو الی سه روز خواهرزاده او را آزاد می‌کنند و پس از دو هفته خانواده او با قرار وثیقه آزاد می‌شوند، در حالی که پدرش مریض بود.» منبع مطلع افزود که این زندانی سیاسی پس از دستگیری «تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت، بیش از چهارماه از حق دسترسی به وکیل و حق تماس با خانواده محروم بود. پس از آن به اتهام بغی که همانا حمل سلاح و استفاده از سلاح بر ضد نظام اسلامی، حکومت اسلامی است، تفهیم اتهام می‌شود.» این منبع درباره وضعیت پرونده پخشان عزیزی گفت که «متاسفانه پس از آن در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست آقای ایمان افشاری به او حکم اعدام می‌دهند و سه تن از خانواده عزیزی از جمله پدرش هم به حبس محکوم می‌شود.» در واکنش به‌خبر اعدام پخشان عزیزی، نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی و برنده جایزه صلح نوبل، روز چهارشنبه سوم مرداد خبر داد که زنان سیاسی – عقیدتی زندان اوین «با حضور دسته‌جمعی در حیاط زندان، صدای نه به اعدام در اعتراض به صدور حکم اعدام پخشان عزیزی را بلند کرده‌اند.» پیش از این کانون حقوق بشر ایران، روز سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، اعلام کرد «پخشان عزیزی» زندانی سیاسی که پیشتر به «بغی» متهم شده بود، از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده است. او از اوایل تیرماه به دستور مقامات زندان اوین از ملاقات و تماس با خانواده محروم شده بود. پخشان عزیزی پیش از این، با نوشتن نامه‌ای تحت عنوان « کتمان حقیقت و آلترناتیو آن» که به دست‌ هه‌نگاو رسیده و در روز ۳۱ تیر، دو روز پیش از اعلام خبر صدور حکم اعدام او، منتشر شده بود، روایت خود را از نحوه بازداشت و شکنجه‌ توسط نهادهای امنیتی بازگو کرد. او نوشت که بارها در بازجویی به دار کشیده می‌شد، ۱۰ متر به قعر زمین فرو می‌بردندش و باز بیرون می‌آوردند و سرخورده و شکست‌خورده‌ اجتماعی قلمدادش می‌کردند. این زندانی سیاسی همواره با اتهام «عضویت در گروه‌های مخالف نظام» روبرو بوده است. اتهامی که همواره رد کرده است. وریشه مرادی و شریفه محمدی، دو زندانی سیاسی دیگر نیز با اتهام «بغی» در زندان به سر می‌برند. براساس گزارش‌های سازمان حقوق بشری، مقام‌های جمهوری اسلامی در پی اعتراضات سراسری «زن زندگی آزادی» در سال ۱۴۰۱، «سرکوب زنان کنشگر و مدافعان حقوق بشر را تشدید کرده» و «برای خاموش‌کردن صدای مخالفان و دگراندیشان به شیوه‌های خشن‌تر و صدور احکام سنگین روی آورده‌اند

سوری بابایی و رضا بهروزی، زوج فعال مدنی، دوباره به زندان محکوم شدند؛ صدور حکم ۲ سال حبس برای دینا قالیباف

۵.مرداد.۱۴۰۳صدای آمریکا

یک منبع مطلع به صدای آمریکا خبر داد که سوری بابایی چگینی و همسرش رضا بهروزی به ترتیب به ۹ ماه و یک سال حبس محکوم شدند. همچنین گزارش‌ها حاکی از صدور حکم دو سال حبس برای دینا قالیباف، فعال دانشجویی، و محاکمه مجدد وفا احمدپور، هنرمند زندانی در عادل‌آباد شیراز، است. منبع آگاه نزدیک به سوری بابایی چگینی، زندانی سیاسی و فعال حقوق زنان در قزوین، روز پنج‌شنبه چهارم مرداد به صدای آمریکا گفت که مقامات قضایی استان هم‌زمان با باز کردن پابند الکترونیکی از پای او در پی پایان دوره محکومیت، ۹ ماه حبس تعلیقی دیگر را به او ابلاغ کرده‌اند. بر اساس این گزارش، وقتی خانم بابایی چگینی برای باز کردن پابند الکترونیک به مرجع قضایی مراجعه کرده بود، مقامات به او اعلام کرده‌اند که «پرونده‌هایش به طور کامل بسته نشده» و «هفت ماه دیگر حبس» باقی مانده که «با تجمیع حکم، دو ماه نیز به آن افزوده شده» و «مسئولان در آن جا با تعجب به او گفته‌اند که نمی‌دانند چرا با تجمیع پرونده‌ها، دو ماه دیگر به حبست اضافه کرده‌اند.» به گفته این منبع مطلع همچنین همسر او محمدرضا مراد بهروزی، فعال مدنی و زندانی سیاسی پیشین که به نام رضا بهروزی نیز شناخته می‌شود، برای انتشار یک فایل صوتی به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. بر اساس اظهارات این منبع، مقامات قضایی هنوز آقای مرادبهروزی را برای اجرای حکم فرا نخوانده‌اند. محاکمه مجدد وفادار، رپر معترض که زندانی در عادل‌آباد شیراز‌ در حالی که وفا احمدپور، خواننده رپ معروف به وفادار، محکومیت یک سال حبس خود را در زندان عادل‌آباد شیراز سپری می‌کند، دوباره برای محاکمه در یک پرونده جدید به دادگاه انقلاب اسلامی شیراز فراخوانده شد. بر اساس گزارش هرانا، ارگان رسانه‌ای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در روز پنج‌شنبه، جلسه رسیدگی به اتهام منتسب به وفا احمدپور، معروف به «وفادار»، با عنوان «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی از طریق همراهی با معاندین نظام»، بیست و هفتم تیر در دادگاه انقلاب اسلامی شیراز برگزار شده است. بنا بر این گزارش، آقای احمدپور «به‌تازگی در زندان به بیماری دیابت مبتلا شده» و به مراقبت‌های پزشکی نیاز دارد. وفا احمدپور ۲۰ اردیبهشت در شیراز بازداشت شد و به بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز موسوم به پلاک ۱۰۰ انتقال یافت. او پس از مدتی به زندان عادل‌آباد برده شد. این هنرمند معترض پیشتر نیز در بهمن سال گذشته مدتی بازداشت شد و سپس با سپردن وثیقه از زندان اوین در تهران آزاد شده بود. منابع خبری گزارش دادند که حکم دو سال حبس و جزای نقدی دینا قالیباف،‌ روزنامه‌نگار، که پیش از این توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران صادر شده بود، در دادگاه تجدیدنظر «عینا» تأیید شده است. البته این حکم «به مدت پنج سال به حالت تعلیق» درآمده است. دینا قالیباف ۲۸ فروردین سال جاری در تهران بازداشت شد و چند روز بعد به بند زنان زندان اوین انتقال یافت. بنا بر حکم صادره، دینا قالیباف «موظف به خودداری از ارتباط و معاشرت با اشخاص فعال در حوزه سیاسی و اجتماعی» شده است. پیش از این نرگس محمدی، مدافع حقوق بشر زندانی، افشا کرده بود که دینا قالیباف را با «تن کبود» در زندان اوین دیده که «روایتگر آزار جنسی» بوده است

تداوم بازداشت و بلاتکلیفی آزاده سوری در زندان اوین

۳.مرداد.۱۴۰۳ هرانا

آزاده سوری، متهم سیاسی علیرغم گذشت بیش از شصت روز از زمان دستگیری، کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان اوین بسر میبرد. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آزاده سوری کماکان در بازداشت بسر میبرد. بر اساس اطلاعات دریافتی هرانا، خانم سوری بیش از دوماه است که در بازداشت به سر می‌برد و علیرغم برگزاری جلسه دادگاه او در اواخر تیرماه در دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهام ارتباط با یکی از گروه های مخالف نظام، تاکنون حکمی برای وی صادر نشده است. آزاده سوری کماکان به صورت بلاتکلیف در بند زنان زندان اوین بسر میبرد. آزاده سوری، سی ساله اواخر اردیبهشت ماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این متهم سیاسی نهایتا در تاریخ دوم تیرماه به بند زنان رندان اوین انتقال یافت.

 

شلیک مأموران جمهوری اسلامی به یک زن در مازندران برای «حجاب اجباری»؛ گزارش‌ها: آرزو بدری در کما است

۳.مرداد.۱۴۰۳ صدای آمریکا

گزارش‌‌ها حاکی از آن است که ماموران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در شهرستان نور استان مازندران به یک زن جوان به نام آرزو بدری که خودروی او در رابطه با مقررات حجاب اجباری در فهرست توقیف بود، شلیک کردند و او اکنون با حال وخیم در کما است. برخی گزارش‌ها در رسانه‌های اجتماعی در روز چهارشنبه سوم مرداد این خبر را منتشر کرده‌اند. از جمله کانال تلگرام «مملکته» که به اخبار حقوق بشری ایران می‌پردازد، در گزارشی با عنوان «شلیک پلیس جمهوری اسلامی به یک دختر ایرانی در شهرستان نور مازندران»، به نقل از یک منبع مطلع در بیمارستان خمینی این شهر نوشت این زن جوان را که «حدودا ۳۰ ساله» است، دوشنبه یکم مرداد در حالی به بخش «اورژانس بیمارستان آوردند که نیروی انتظامی به او گلوله زده بود.» منبع مطلع به «مملکته» گفته است که «به خاطر حجاب اجباری ماشینش در لیست توقیف بوده، به او ایست می‌دهند، ولی ایشان ترسیده و نایستاده، اولش لاستیک ماشین را می‌زنند، بعد هم یک تیر دیگر می‌خورد به این دختر که رفته تو کما.» در تکمیل این گزارش کانال تلگرامی «مملکته» به نقل از منبع آگاه نوشته که «دیروز عصر، سه‌شنبه دوم مرداد» آرزو بدری «با هلی‌کوپتر به اورژانس بیمارستان خمینی ساری منتقل شد» و پس از عکس‌برداری «متوجه شدند گلوله به نخاع کمری برخورد کرده و بیمار از کمر به پایین قطع نخاع شده و در حال حاضر در بخش آی‌سی‌یو تحت نظر است

صدور حکم تازه برای مریم دریسی، معلم معترض حامی جنبش مهسا

۳.مرداد.۱۴۰۳ ایران وایر

مریم دریسی»، معلم زبان انگلیسی و از معترضان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، با مجازات حبس تازه‌ای روبرو شده است. این معلم ساکن شهرستان کازرون در استان فارس، در اینستاگرام خود از صدور حکم یکسال حبس تعزیری به «اتهام توهین علیه نظام» و به دلیل انتشار تصویر پابند الکترونیک خود در فضای مجازی محکوم شده است.خانم دریسی در توضیح صدور این حکم می‌نویسد: «از آخرین باری که اینجا نوشتم، روزهای زیادی می‌گذرد. آخرین نوشته‌ام باعث شد این حکم را بگیرم. قاضی انصاری، رییس دادگاه انقلاب گفت: “لخت و عور کنار دریا عکس گرفته‌ای.” و انگار معنی لخت و عور را نمی‌داند. دادستان رحمانی گفت: “وقتی پایت را تا آن‌جا بالا بزنی و از پابند الکتریکی‌ات عکس بگیری یعنی بالاتر هم رفته‌ای. انگار من مالک بدن خودم نیستم و این حکومت آن‌هاست که صاحب بدن من است.» او در ادامه از صدور حکم تازه به خاطر انتشار همان عکس‌ها می‌نویسد: «با همان عکس‌ها و درد دلی که از دوران پابندم داشتم حکم به توهین علیه نظام برای من صادر کردند و جریمه‌ام شد یک سال حبس تعزیری. کار اعتراض و دادگاه تجدیدنظر تا الان طول کشید و من چهار ماه آزگار کار نداشتم. تمام زبان‌کده‌های کازرون را رفتم و مصاحبه دادم قبول شدم. تا اسم پرونده سیاسی‌ام را شنیدند، گفتند نمی‌توانند مرا قبول کنند. حتی ترجمه یک کتاب را ویرایش کردم و صاحب‌کار -که از قضا آشنا بود و زمانی همکار – پول من را خورد. پشیزی به من پرداخت نکرد. چهار ماه سختی بود. اما من هر روزش را به زندان و زنان عادل آباد هم فکر کردم. به کیان پسر شهرزاد، به زنان بند قتل، به نوجوانان غمگین بند نوجوان، به زنان بند سرقت و مواد و این که چند صباح دیگر باید باز به آن‌جا برگردم و برای حقوق اولیه‌ام بجنگم. برای چند استوری و یک پست اینستاگرامی و یک عکس بدون روسری کنار دریا باید سالی را در زندان باشم. خجالتش بماند برای قاضی. اما شما به یاد آن‌هایی باشید که احکام سنگین بغی و اعدام گرفتند. پخشان‌ها، شریفه‌ها، عباس‌ها. شب سیاه را سحری در پیش است.» مریم دریسی پیشتر و در پست دیگری با انتشار تصویر پابند بر پای خود نوشته بود: «هشت ماه از حبس ناعادلانه‌ من، مریم دریسی، که در جنبش زن زندگی آزادی دستگیر شدم و از پذیرش عفو رهبری سرباز زدم، می‌گذرد. چهار ماه آن را در زندان عادل آباد گذراندم و چهار ماه را با پابند الکترونیک حبس خانگی بودم. در چهار ماه دوم کمتر از هزار متر حق تردد داشتم. برای هر بیرون رفتن از محدوده باید مرخصی می‌گرفتم. مرخصی گرفتن هم آداب و دردسرهای خودش را دارد. باید ساعت‌ها پشت در اتاق دادستان در دادگاه منتظر باشی تا شاید دو یا سه روز را مرحمت کند و به تو ببخشد. تازه بعد از آن هم باید به زندان مراجعه کنی و حضوری بزنی. آنجا پابندت را چک می‌کنند مبادا آن را دستکاری کرده باشی، مانند هر دو سه بار در ماه که یا تماس می‌گیرند تا به زندان بروی یا خودشان به خانه‌ات می‌آیند برای چک کردن پابند. برای پابند هر ماه ششصد تومان اجاره پرداخت می‌کنیم. دست خوشی برای تشکر از این بار سنگینی که به پایمان بسته‌اند و محدودیتی که برایمان ایجاد کرده‌اند. باید متشکر باشیم از قدرت اول منطقه که هزار متر آن طرف‌تر رفتن ما را خطری برای خود حس می‌کند و پولش را می‌گیرد. وقت حمام سه چهار کیسه نایلونی را باید روی این پابند بپوشانیم مبادا خیس شود. حمام رفتن بخش پر زحمت پابند داشتن است. حالا بعد از تحمل چهار ماه سختی پابند و این رفتن و آمدها به زندان کازرون و زندان مرکزی شیراز، یک سوم حبس دو ساله‌ام تمام شده و وقت آن رسیده که آزادی مشروط شامل حال من شود. قرار بود اول دی ماه پابند را بردارند و این وعده هنوز که بیست و دوم دی ماه است عملی نشده است. امروز دادگاه کازرون بودم. درخواست آزادی مشروط مرا برای دادگاه تجدید نظر فارس ارسال هم نکرده‌اند و مدام از فعالیت نکردن در فضای مجازی و پست و استوری نگذاشتن می‌گویند. با تهدید می‌خواهند فقط مرا از آنچه هستم محدودتر کنند

۱۴۰۳-۰۵-۰۶

شلیک مأموران جمهوری اسلامی به یک زن در مازندران برای «حجاب اجباری»؛ گزارش‌ها: آرزو بدری در کما است

۳.مرداد.۱۴۰۳ صدای آمریکا

گزارش‌‌ها حاکی از آن است که ماموران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در شهرستان نور استان مازندران به یک زن جوان به نام آرزو بدری که خودروی او در رابطه با مقررات حجاب اجباری در فهرست توقیف بود، شلیک کردند و او اکنون با حال وخیم در کما است. برخی گزارش‌ها در رسانه‌های اجتماعی در روز چهارشنبه سوم مرداد این خبر را منتشر کرده‌اند. از جمله کانال تلگرام «مملکته» که به اخبار حقوق بشری ایران می‌پردازد، در گزارشی با عنوان «شلیک پلیس جمهوری اسلامی به یک دختر ایرانی در شهرستان نور مازندران»، به نقل از یک منبع مطلع در بیمارستان خمینی این شهر نوشت این زن جوان را که «حدودا ۳۰ ساله» است، دوشنبه یکم مرداد در حالی به بخش «اورژانس بیمارستان آوردند که نیروی انتظامی به او گلوله زده بود.» منبع مطلع به «مملکته» گفته است که «به خاطر حجاب اجباری ماشینش در لیست توقیف بوده، به او ایست می‌دهند، ولی ایشان ترسیده و نایستاده، اولش لاستیک ماشین را می‌زنند، بعد هم یک تیر دیگر می‌خورد به این دختر که رفته تو کما.» در تکمیل این گزارش کانال تلگرامی «مملکته» به نقل از منبع آگاه نوشته که «دیروز عصر، سه‌شنبه دوم مرداد» آرزو بدری «با هلی‌کوپتر به اورژانس بیمارستان خمینی ساری منتقل شد» و پس از عکس‌برداری «متوجه شدند گلوله به نخاع کمری برخورد کرده و بیمار از کمر به پایین قطع نخاع شده و در حال حاضر در بخش آی‌سی‌یو تحت نظر است

صدور حکم تازه برای مریم دریسی، معلم معترض حامی جنبش مهسا

۳.مرداد.۱۴۰۳ ایران وایر

مریم دریسی»، معلم زبان انگلیسی و از معترضان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، با مجازات حبس تازه‌ای روبرو شده است. این معلم ساکن شهرستان کازرون در استان فارس، در اینستاگرام خود از صدور حکم یکسال حبس تعزیری به «اتهام توهین علیه نظام» و به دلیل انتشار تصویر پابند الکترونیک خود در فضای مجازی محکوم شده است.خانم دریسی در توضیح صدور این حکم می‌نویسد: «از آخرین باری که اینجا نوشتم، روزهای زیادی می‌گذرد. آخرین نوشته‌ام باعث شد این حکم را بگیرم. قاضی انصاری، رییس دادگاه انقلاب گفت: “لخت و عور کنار دریا عکس گرفته‌ای.” و انگار معنی لخت و عور را نمی‌داند. دادستان رحمانی گفت: “وقتی پایت را تا آن‌جا بالا بزنی و از پابند الکتریکی‌ات عکس بگیری یعنی بالاتر هم رفته‌ای. انگار من مالک بدن خودم نیستم و این حکومت آن‌هاست که صاحب بدن من است.» او در ادامه از صدور حکم تازه به خاطر انتشار همان عکس‌ها می‌نویسد: «با همان عکس‌ها و درد دلی که از دوران پابندم داشتم حکم به توهین علیه نظام برای من صادر کردند و جریمه‌ام شد یک سال حبس تعزیری. کار اعتراض و دادگاه تجدیدنظر تا الان طول کشید و من چهار ماه آزگار کار نداشتم. تمام زبان‌کده‌های کازرون را رفتم و مصاحبه دادم قبول شدم. تا اسم پرونده سیاسی‌ام را شنیدند، گفتند نمی‌توانند مرا قبول کنند. حتی ترجمه یک کتاب را ویرایش کردم و صاحب‌کار -که از قضا آشنا بود و زمانی همکار – پول من را خورد. پشیزی به من پرداخت نکرد. چهار ماه سختی بود. اما من هر روزش را به زندان و زنان عادل آباد هم فکر کردم. به کیان پسر شهرزاد، به زنان بند قتل، به نوجوانان غمگین بند نوجوان، به زنان بند سرقت و مواد و این که چند صباح دیگر باید باز به آن‌جا برگردم و برای حقوق اولیه‌ام بجنگم. برای چند استوری و یک پست اینستاگرامی و یک عکس بدون روسری کنار دریا باید سالی را در زندان باشم. خجالتش بماند برای قاضی. اما شما به یاد آن‌هایی باشید که احکام سنگین بغی و اعدام گرفتند. پخشان‌ها، شریفه‌ها، عباس‌ها. شب سیاه را سحری در پیش است.» مریم دریسی پیشتر و در پست دیگری با انتشار تصویر پابند بر پای خود نوشته بود: «هشت ماه از حبس ناعادلانه‌ من، مریم دریسی، که در جنبش زن زندگی آزادی دستگیر شدم و از پذیرش عفو رهبری سرباز زدم، می‌گذرد. چهار ماه آن را در زندان عادل آباد گذراندم و چهار ماه را با پابند الکترونیک حبس خانگی بودم. در چهار ماه دوم کمتر از هزار متر حق تردد داشتم. برای هر بیرون رفتن از محدوده باید مرخصی می‌گرفتم. مرخصی گرفتن هم آداب و دردسرهای خودش را دارد. باید ساعت‌ها پشت در اتاق دادستان در دادگاه منتظر باشی تا شاید دو یا سه روز را مرحمت کند و به تو ببخشد. تازه بعد از آن هم باید به زندان مراجعه کنی و حضوری بزنی. آنجا پابندت را چک می‌کنند مبادا آن را دستکاری کرده باشی، مانند هر دو سه بار در ماه که یا تماس می‌گیرند تا به زندان بروی یا خودشان به خانه‌ات می‌آیند برای چک کردن پابند. برای پابند هر ماه ششصد تومان اجاره پرداخت می‌کنیم. دست خوشی برای تشکر از این بار سنگینی که به پایمان بسته‌اند و محدودیتی که برایمان ایجاد کرده‌اند. باید متشکر باشیم از قدرت اول منطقه که هزار متر آن طرف‌تر رفتن ما را خطری برای خود حس می‌کند و پولش را می‌گیرد. وقت حمام سه چهار کیسه نایلونی را باید روی این پابند بپوشانیم مبادا خیس شود. حمام رفتن بخش پر زحمت پابند داشتن است. حالا بعد از تحمل چهار ماه سختی پابند و این رفتن و آمدها به زندان کازرون و زندان مرکزی شیراز، یک سوم حبس دو ساله‌ام تمام شده و وقت آن رسیده که آزادی مشروط شامل حال من شود. قرار بود اول دی ماه پابند را بردارند و این وعده هنوز که بیست و دوم دی ماه است عملی نشده است. امروز دادگاه کازرون بودم. درخواست آزادی مشروط مرا برای دادگاه تجدید نظر فارس ارسال هم نکرده‌اند و مدام از فعالیت نکردن در فضای مجازی و پست و استوری نگذاشتن می‌گویند. با تهدید می‌خواهند فقط مرا از آنچه هستم محدودتر کنند

۱۴۰۳-۰۵-۰۵

سوری بابایی و رضا بهروزی، زوج فعال مدنی، دوباره به زندان محکوم شدند؛ صدور حکم ۲ سال حبس برای دینا قالیباف

۵.مرداد.۱۴۰۳صدای آمریکا

یک منبع مطلع به صدای آمریکا خبر داد که سوری بابایی چگینی و همسرش رضا بهروزی به ترتیب به ۹ ماه و یک سال حبس محکوم شدند. همچنین گزارش‌ها حاکی از صدور حکم دو سال حبس برای دینا قالیباف، فعال دانشجویی، و محاکمه مجدد وفا احمدپور، هنرمند زندانی در عادل‌آباد شیراز، است. منبع آگاه نزدیک به سوری بابایی چگینی، زندانی سیاسی و فعال حقوق زنان در قزوین، روز پنج‌شنبه چهارم مرداد به صدای آمریکا گفت که مقامات قضایی استان هم‌زمان با باز کردن پابند الکترونیکی از پای او در پی پایان دوره محکومیت، ۹ ماه حبس تعلیقی دیگر را به او ابلاغ کرده‌اند. بر اساس این گزارش، وقتی خانم بابایی چگینی برای باز کردن پابند الکترونیک به مرجع قضایی مراجعه کرده بود، مقامات به او اعلام کرده‌اند که «پرونده‌هایش به طور کامل بسته نشده» و «هفت ماه دیگر حبس» باقی مانده که «با تجمیع حکم، دو ماه نیز به آن افزوده شده» و «مسئولان در آن جا با تعجب به او گفته‌اند که نمی‌دانند چرا با تجمیع پرونده‌ها، دو ماه دیگر به حبست اضافه کرده‌اند.» به گفته این منبع مطلع همچنین همسر او محمدرضا مراد بهروزی، فعال مدنی و زندانی سیاسی پیشین که به نام رضا بهروزی نیز شناخته می‌شود، برای انتشار یک فایل صوتی به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. بر اساس اظهارات این منبع، مقامات قضایی هنوز آقای مرادبهروزی را برای اجرای حکم فرا نخوانده‌اند. محاکمه مجدد وفادار، رپر معترض که زندانی در عادل‌آباد شیراز‌ در حالی که وفا احمدپور، خواننده رپ معروف به وفادار، محکومیت یک سال حبس خود را در زندان عادل‌آباد شیراز سپری می‌کند، دوباره برای محاکمه در یک پرونده جدید به دادگاه انقلاب اسلامی شیراز فراخوانده شد. بر اساس گزارش هرانا، ارگان رسانه‌ای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در روز پنج‌شنبه، جلسه رسیدگی به اتهام منتسب به وفا احمدپور، معروف به «وفادار»، با عنوان «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی از طریق همراهی با معاندین نظام»، بیست و هفتم تیر در دادگاه انقلاب اسلامی شیراز برگزار شده است. بنا بر این گزارش، آقای احمدپور «به‌تازگی در زندان به بیماری دیابت مبتلا شده» و به مراقبت‌های پزشکی نیاز دارد. وفا احمدپور ۲۰ اردیبهشت در شیراز بازداشت شد و به بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز موسوم به پلاک ۱۰۰ انتقال یافت. او پس از مدتی به زندان عادل‌آباد برده شد. این هنرمند معترض پیشتر نیز در بهمن سال گذشته مدتی بازداشت شد و سپس با سپردن وثیقه از زندان اوین در تهران آزاد شده بود. منابع خبری گزارش دادند که حکم دو سال حبس و جزای نقدی دینا قالیباف،‌ روزنامه‌نگار، که پیش از این توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران صادر شده بود، در دادگاه تجدیدنظر «عینا» تأیید شده است. البته این حکم «به مدت پنج سال به حالت تعلیق» درآمده است. دینا قالیباف ۲۸ فروردین سال جاری در تهران بازداشت شد و چند روز بعد به بند زنان زندان اوین انتقال یافت. بنا بر حکم صادره، دینا قالیباف «موظف به خودداری از ارتباط و معاشرت با اشخاص فعال در حوزه سیاسی و اجتماعی» شده است. پیش از این نرگس محمدی، مدافع حقوق بشر زندانی، افشا کرده بود که دینا قالیباف را با «تن کبود» در زندان اوین دیده که «روایتگر آزار جنسی» بوده است

شلیک مأموران جمهوری اسلامی به یک زن در مازندران برای «حجاب اجباری»؛ گزارش‌ها: آرزو بدری در کما است

۳.مرداد.۱۴۰۳ صدای آمریکا

گزارش‌‌ها حاکی از آن است که ماموران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در شهرستان نور استان مازندران به یک زن جوان به نام آرزو بدری که خودروی او در رابطه با مقررات حجاب اجباری در فهرست توقیف بود، شلیک کردند و او اکنون با حال وخیم در کما است. برخی گزارش‌ها در رسانه‌های اجتماعی در روز چهارشنبه سوم مرداد این خبر را منتشر کرده‌اند. از جمله کانال تلگرام «مملکته» که به اخبار حقوق بشری ایران می‌پردازد، در گزارشی با عنوان «شلیک پلیس جمهوری اسلامی به یک دختر ایرانی در شهرستان نور مازندران»، به نقل از یک منبع مطلع در بیمارستان خمینی این شهر نوشت این زن جوان را که «حدودا ۳۰ ساله» است، دوشنبه یکم مرداد در حالی به بخش «اورژانس بیمارستان آوردند که نیروی انتظامی به او گلوله زده بود.» منبع مطلع به «مملکته» گفته است که «به خاطر حجاب اجباری ماشینش در لیست توقیف بوده، به او ایست می‌دهند، ولی ایشان ترسیده و نایستاده، اولش لاستیک ماشین را می‌زنند، بعد هم یک تیر دیگر می‌خورد به این دختر که رفته تو کما.» در تکمیل این گزارش کانال تلگرامی «مملکته» به نقل از منبع آگاه نوشته که «دیروز عصر، سه‌شنبه دوم مرداد» آرزو بدری «با هلی‌کوپتر به اورژانس بیمارستان خمینی ساری منتقل شد» و پس از عکس‌برداری «متوجه شدند گلوله به نخاع کمری برخورد کرده و بیمار از کمر به پایین قطع نخاع شده و در حال حاضر در بخش آی‌سی‌یو تحت نظر است

صدور حکم تازه برای مریم دریسی، معلم معترض حامی جنبش مهسا

۳.مرداد.۱۴۰۳ ایران وایر

مریم دریسی»، معلم زبان انگلیسی و از معترضان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، با مجازات حبس تازه‌ای روبرو شده است. این معلم ساکن شهرستان کازرون در استان فارس، در اینستاگرام خود از صدور حکم یکسال حبس تعزیری به «اتهام توهین علیه نظام» و به دلیل انتشار تصویر پابند الکترونیک خود در فضای مجازی محکوم شده است.خانم دریسی در توضیح صدور این حکم می‌نویسد: «از آخرین باری که اینجا نوشتم، روزهای زیادی می‌گذرد. آخرین نوشته‌ام باعث شد این حکم را بگیرم. قاضی انصاری، رییس دادگاه انقلاب گفت: “لخت و عور کنار دریا عکس گرفته‌ای.” و انگار معنی لخت و عور را نمی‌داند. دادستان رحمانی گفت: “وقتی پایت را تا آن‌جا بالا بزنی و از پابند الکتریکی‌ات عکس بگیری یعنی بالاتر هم رفته‌ای. انگار من مالک بدن خودم نیستم و این حکومت آن‌هاست که صاحب بدن من است.» او در ادامه از صدور حکم تازه به خاطر انتشار همان عکس‌ها می‌نویسد: «با همان عکس‌ها و درد دلی که از دوران پابندم داشتم حکم به توهین علیه نظام برای من صادر کردند و جریمه‌ام شد یک سال حبس تعزیری. کار اعتراض و دادگاه تجدیدنظر تا الان طول کشید و من چهار ماه آزگار کار نداشتم. تمام زبان‌کده‌های کازرون را رفتم و مصاحبه دادم قبول شدم. تا اسم پرونده سیاسی‌ام را شنیدند، گفتند نمی‌توانند مرا قبول کنند. حتی ترجمه یک کتاب را ویرایش کردم و صاحب‌کار -که از قضا آشنا بود و زمانی همکار – پول من را خورد. پشیزی به من پرداخت نکرد. چهار ماه سختی بود. اما من هر روزش را به زندان و زنان عادل آباد هم فکر کردم. به کیان پسر شهرزاد، به زنان بند قتل، به نوجوانان غمگین بند نوجوان، به زنان بند سرقت و مواد و این که چند صباح دیگر باید باز به آن‌جا برگردم و برای حقوق اولیه‌ام بجنگم. برای چند استوری و یک پست اینستاگرامی و یک عکس بدون روسری کنار دریا باید سالی را در زندان باشم. خجالتش بماند برای قاضی. اما شما به یاد آن‌هایی باشید که احکام سنگین بغی و اعدام گرفتند. پخشان‌ها، شریفه‌ها، عباس‌ها. شب سیاه را سحری در پیش است.» مریم دریسی پیشتر و در پست دیگری با انتشار تصویر پابند بر پای خود نوشته بود: «هشت ماه از حبس ناعادلانه‌ من، مریم دریسی، که در جنبش زن زندگی آزادی دستگیر شدم و از پذیرش عفو رهبری سرباز زدم، می‌گذرد. چهار ماه آن را در زندان عادل آباد گذراندم و چهار ماه را با پابند الکترونیک حبس خانگی بودم. در چهار ماه دوم کمتر از هزار متر حق تردد داشتم. برای هر بیرون رفتن از محدوده باید مرخصی می‌گرفتم. مرخصی گرفتن هم آداب و دردسرهای خودش را دارد. باید ساعت‌ها پشت در اتاق دادستان در دادگاه منتظر باشی تا شاید دو یا سه روز را مرحمت کند و به تو ببخشد. تازه بعد از آن هم باید به زندان مراجعه کنی و حضوری بزنی. آنجا پابندت را چک می‌کنند مبادا آن را دستکاری کرده باشی، مانند هر دو سه بار در ماه که یا تماس می‌گیرند تا به زندان بروی یا خودشان به خانه‌ات می‌آیند برای چک کردن پابند. برای پابند هر ماه ششصد تومان اجاره پرداخت می‌کنیم. دست خوشی برای تشکر از این بار سنگینی که به پایمان بسته‌اند و محدودیتی که برایمان ایجاد کرده‌اند. باید متشکر باشیم از قدرت اول منطقه که هزار متر آن طرف‌تر رفتن ما را خطری برای خود حس می‌کند و پولش را می‌گیرد. وقت حمام سه چهار کیسه نایلونی را باید روی این پابند بپوشانیم مبادا خیس شود. حمام رفتن بخش پر زحمت پابند داشتن است. حالا بعد از تحمل چهار ماه سختی پابند و این رفتن و آمدها به زندان کازرون و زندان مرکزی شیراز، یک سوم حبس دو ساله‌ام تمام شده و وقت آن رسیده که آزادی مشروط شامل حال من شود. قرار بود اول دی ماه پابند را بردارند و این وعده هنوز که بیست و دوم دی ماه است عملی نشده است. امروز دادگاه کازرون بودم. درخواست آزادی مشروط مرا برای دادگاه تجدید نظر فارس ارسال هم نکرده‌اند و مدام از فعالیت نکردن در فضای مجازی و پست و استوری نگذاشتن می‌گویند. با تهدید می‌خواهند فقط مرا از آنچه هستم محدودتر کنند

۱۴۰۳-۰۵-۰۴

مهناز طراح در زندان اوین اقدام به خودکشی کرد

 مهناز طراح، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین شامگاه سه شنبه دوم مردادماه، از طریق بلعیدن قرص اقدام به خودکشی کرد. این زندانی پس از این اقدام به بیمارستان لقمان منتقل و حدود یک ساعت قبل به زندان اوین بازگردانده شد.

یک منبع مطلع نزدیک به خانواده وی ضمن تایید این خبر به هرانا گفت: “شامگاه سه شنبه دوم مردادماه، خانم طراح از طریق بلعیدن قرص اقدام به خودکشی کرد. وی پس از این اقدام به بیمارستان لقمان منتقل و حدود یک ساعت پیش از این بیمارستان به زندان اوین بازگردانده شد.”

مهناز طراح در تاریخ بیست و دوم آبان ماه ۱۴۰۲، توسط نیروهای امنیتی در یکی از خیابانهای تهران همراه با اعمال خشونت بازداشت شد. وی نهایتا در تاریخ سوم آذرماه همان سال، از بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین به بند عمومی این زندان منتقل شد.

وی نهایتا در دی ماه سال گذشته، توسط شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، از بابت اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم به سه سال و هشت ماه حبس و از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به تحمل هشت ماه زندان محکوم شد. حکم وی در پی تسلیم به رای به دو سال و ۹ ماه حبس کاهش پیدا کرد. مهناز طراح پیش از این نیز سابقه برخوردهای قضایی و امنیتی را داشته است.( هرانا ۱۴۰۳/۰۵/۰۳)

۱۴۰۳-۰۵-۰۳

پانته‌آ بهرام توسط وزارت ارشاد از تدریس و فعالیت منع شد

 

۳۱.تیر.۱۴۰۳ صدای آمریکا

پانته‌آ بهرام، بازیگر سینما و تئاتر، در اینستاگرام اعلام کرد حراست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی او را از فعالیت و تدریس منع کرده است. خانم بهرام در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در حمایت از معترضان و در اعتراض به کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد حجاب اجباری از سر برداشت و در پی آن با پرونده‌سازی قضایی مواجه شد. پانته‌آ بهرام که قرار بود یک دوره آموزشی برای کودکان برگزار کند، اعلام کرد که پیامی از دست‌اندرکاران برگزاری این دوره دریافت کرده مبنی بر این که «متأسفانه زورمان نرسید» و گفته «روی گوشی» این پیام را دریافت کرده که «شما ممنوع‌الفعالیتی، حتی تدریس هم نه!» او با تأکید بر این که کارمند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست و اشاره به «داغان» بودن قوانین، پرسیده «بر اساس کدام قانون، حراست وزارت ارشاد می‌تواند کسی را» از فعالیت و تدریس منع کند؟

تداوم بازداشت؛ گزارشی از آخرین وضعیت پریوش مسلمی در زندان اوین

۳۱.تیر.۱۴۰۳ هرانا

پریوش مسلمی، متهم سیاسی علیرغم گذشت پانزده روز از زمان دستگیری، کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان اوین بسر میبرد. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پریوش مسلمی در بازداشت بسر میبرد. بر اساس اطلاعات دریافتی هرانا، خانم مسلمی در تاریخ هفدهم تیرماه، پس از مراجعه به دادسرای اوین بازداشت و سپس به بند زنان زندان اوین منتقل شده است. یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این متهم سیاسی ضمن تایید این خبر به هرانا گفت: “پریوش پیشتر با دریافت ابلاغیه ای به دادسرای مذکور احضار شده بود. همچنین او از بابت اتهاماتی همچون تبلیغ علیه نظام، اهانت به بنیانگذار و رهبری و اجتماع و تبانی مورد تفهیم اتهام قرار گرفته است.” خانم مسلمی، متولد ۱۳۵۷ در فروردین ماه سال جاری، توسط نیروهای امنیتی در شهر نور بازداشت شد. او پس از سه روز از یکی از بازداشتگاه های امنیتی این شهر آزاد شد. پریوش مسلمی پیشتر در شهریورماه ۱۴۰۲، همزمان با سالگرد وفات مهسا امینی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی نهایتا یک ماه بعد با تامین قرار کیفری از زندان قرچک ورامین آزاد شده بود.

خودکشی و خودسوزی یک دختر ۱۴ ساله و یک زن در سقز و مهاباد

۳۱.تیر.۱۴۰۳ کردپا

یک دختر نوجوان ۱۴ساله به ‌نام «سوما فیروزی» در سقز و همچنین مورخه ۱۸ تیر ۱۴۰۳ یک زن مهابادی به ‌نام «بیری مصطفی‌زاده» در مهاباد از طریق خودکشی و خودسوزی به زندگی خود پایان دادند. به گفته یک منبع مطلع به ‌کُردپا؛ سوما فیروزی، خود را از بالای آپارتمان‌های «جاقل» به پایین پرت کرده و جان باخته است. از دلایل خودکشی این نوجوان ۱۴ ساله زندگی سخت بعد از مرگ پدرش و زندگی تنهایی عنوان شده است. همچنین خانم بیری مصطفی‌زاده، پس از چند روز خودسوزی و بستری شدن در بیمارستان مهاباد در نتیجه شدت جراحات جان خود را از دست داد. علت خودسوزی این زن خودسرپرست که به ‌عنوان کارگر در یک مسجد کار می‌کرده است، اخراج از کارش عنوان شده است. لازم است اشاره شود، خانم مصطفی‌زاده ناشنوا بوده و زندگی سختی پشت سر گذاشته است. براساس آمار به‌ثبت رسیده در کُردپا، از ابتدای سال ۱۴۰۳ مجموع ۲۸ زن کُرد خودکشی کرده‌اند که ۷ تن از آنان زیر ۱۸ سال سن داشته‌اند.    به‌ گفته اوین مصطفی زاده، سخنگوی کُردپا؛ خودکشی در کردستان یک پدیده بسیار درهم‌تنیده با شرایط اجتماعی-اقتصادی-سیاسی است که به دلیل در حاشیه قراردادن و در عقب مانده نگه داشته شدن از سوی حکومت، فرصت‌ها و رشد و پویایی اجتماعی و فردی از انسان‌ها سلب می‌شود و در این شرایط انسان‌ها آموزش و آگهی لازم برای برخورد با آسیب و مشکلات اجتماعی را پیدا نخواهند کرد. از دیگر سو، حکومت در راستای نگاه امنیتی و دیگری به کردستان تلاش می‌کند آسیب‌های اجتماعی را در جامعه کردستان فرهنگی ذاتی درونی کند و نشان دهد مشکل از فرهنگ کُردها است، درحالیکه فرهنگ یک مسئله کاملا سیال است و در کشورهای نرمال بودجه فراوانی برای ارتقا آن در نظر گرفته می‌شود. این خوانش نه به معنای انکار سنت‌های غلط در جامعه کردستان است و چه بسا در سال‌های اخیر فعالین زن و فعالان برابری جنسی/جنسیتی با دستان خالی بیشترین نقش را در مبارزه با زن کشی و خودکشی در جامعه کردستان داشته‌اند و در راستای دغدغه‌مند کردن جامعه و پسزدن سنت‌های غلط و مردسالار برآمده‌اند‌؛ باوجود اینکه در این راه بازداشت شده و تمامی انجمن‌های مربوط به زنان لغو مجوز شده‌اند یا دیگر مجوزهایشان تمدید نشده است. فعالین، رسانه و نهادهای حقوق بشری نیز نه تنها اخبار زن‌کشی و خودکشی‌ها را انکار و پنهان نکرده بلکه با هدف آگهی بخشی به جامعه و دغدغه‌مند کردن افکار عمومی، تلاش کرده‌اند روی آسیب اجتماعی دست گذاشته و آن را به مسئله همگانی تبدیل کنند. مسئله مهم دیگر این است که خود قربانیان زنکشی و خودکشی قربانیان منغعلی نیستند، بلکه ما در سال‌های اخیر شاهد خودکشی و زن‌های کشته شده‌ای بوده‌ایم که درپی اعتراض به سنت‌ها و تبعیضات جان خود را از دست داده‌اند. لازم به ذکر است، این نوشتار برای مطرح کردن پیچیدگی‌ آسیب‌های اجتماعی در کردستان و درهم‌تنیدگی ساختارها با آن است، چرا که خوانش تک بعدی از مسئله کاملا غلط است

افزایش آمار زن‌کشی در ایران؛ تهران در صدر قرار دارد

۳۱.تیر.۱۴۰۳ ایران اینترنشنال

روزنامه اعتماد در گزارشی ضمن ابراز نگرانی از افزایش شمار زنان کشته‌شده با انگیزه «ناموسی یا اختلافات خانوادگی» نوشت در سه ماهه نخست سال‌های ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ دست‌‌کم ۸۵ زن به دست مردان خانواده خود کشته شده‌اند که در این میان تهران در صدر آمار قرار دارد. بر اساس این گزارش که روز یکشنبه ۳۱ تیر منتشر شد، ۲۲ زن در سه ماهه نخست ۱۴۰۱ به دست «مردان نزدیک به‌ آن‌ها» از جمله شوهر، پدر و برادر خود به قتل رسیدند. این آمار در بازه زمانی مشابه در سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ سیر صعودی داشته و به‌ترتیب به ۲۸ و ۳۵ زن مقتول رسیده است. پیش‌تر و در تیرماه سال گذشته، روزنامه شرق خبر داد از خرداد ۱۴۰۰ تا خرداد ۱۴۰۲ در هر چهار روز، به‌طور میانگین یک مورد زن‌کشی در ایران رخ داده است. به گفته شرق، آمار واقعی می‌تواند فراتر از این عدد باشد زیرا در بسیاری از نقاط کشور «زن‌کشی‌های زیادی هم رخ می‌دهد که عامدانه خبری از آن به بیرون از منطقه مورد نظر مخابره نمی‌شود. اعتماد در گزارش روز ۳۱ تیر خود نیز به این موضوع اشاره کرد و هشدار داد اخبار زن‌کشی «در اكثر مواقع رسانه‌ای نمی‌شود». این روزنامه از کارشناسان و مراجع قضایی در ایران خواست برای کاهش این آمار و جلوگیری از نقض حقوق زنان، اقدامات قانونی لازم را به کار گیرند. به گزارش اعتماد، شش شهر ارومیه، تالش، تبریز، مشهد، ایرانشهر و تهران در سه ماهه نخست ۱۴۰۳ شاهد بیشترین تعداد زن‌کشی به دلایل «ناموسی یا اختلافات خانوادگی» بودند که در این میان، تهران با پنج فقره قتل رتبه اول را به خود اختصاص داده است. تهران با ۱۰ فقره زن‌کشی «ناموسی یا خانوادگی» در ۱۴۰۱ و ۱۱ فقره زن‌کشی در ۱۴۰۲ هم در صدر قرار دارد که این آمار به نگرانی‌ها در خصوص امنیت زنان در پایتخت دامن زده است. در مهرماه سال گذشته، قتل یک زن جوان اهل شهرستان الشتر استان لرستان به نام راضیه حسنوند به دست برادرش خبرساز شده بود. این زن ۲۰ ساله که قربانی ازدواج اجباری و کودک‌‌همسری بود، بر اثر شلیک گلوله جان خود را از دست داد. سازمان حقوق بشری هه‌نگاو در آن مقطع زمانی گزارش داد طی ١٧ روز گذشته دست‌کم هفت زن با انگیزه «ناموسی» کشته شده‌اند. روزنامه اعتماد در ادامه گزارش خود نوشت بیشترین تعداد زن‌کشی به دلایل خانوادگی یا ناموسی از سوی «شوهران قربانیان» انجام گرفته است. بر اساس این گزارش، در سال‌های ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ به ترتیب ۱۶، ۱۵ و ۲۷ زن به دست شوهران خود کشته شدند. آمار نشان می‌دهد زنان در ایران در مقایسه با مردان بیشتر در معرض خشونت‌های خانگی قرار می‌گیرند

یک فعال حقوق زنان در زندان به بیماری «آتلکتازی» مبتلا شد

۳۱.تیر.۱۴۰۳ صدای آمریکا

یک فعال حقوق زنان با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرده است که بخشی از ریه‌اش دچار «آتلکتازی» شده است. متین یزدانی، نوشته است «با تمدید مرخصی درمانی او موافقت نشد‌ه، اما با توجه به نظریه پزشکی قانونی، وضعیت ریه‌اش و درگیری با بیماری سل، حکم باید شش ماه متوقف شود.» خانم یزدانی در این پست اینستاگرامی تاکید کرده است که سابقه هیچ گونه بیماری زمینه‌ای نداشته و براساس مستندات در شرایط نامطلوب بهداشتی در زندان در مواجهه با «میکروب سل» قرار گرفته و بخشی از ریه‌اش دچار «آتلکتازی» شده است. این فعال حقوق زنان با انتقاد از شرایط نامطلوب زندان‌ها در ایران نوشته است که نگران زندانیان دیگر است. آتلکتازی به جمع شدن بخشی از ریه یا تمامی آن گفته می‌شود. این مشکل باعث جذب نشدن اکسیژن به مقدار کافی از طریق ریه می‌شود. متین یزدانی مرداد ماه سال گذشته به همراه جلوه جواهری، فروغ سمیع‌نیا، یاسمین حشدری، نگین رضایی، زهرا دادرس، زهره دادرس، واحده خوش‌سیرت، شیوا شاه‌سیاه، سارا جهانی و آزاده چاوشیان و هومن طاهری در شمال ایران بازداشت شد. اداره اطلاعات گیلان بدون ارائه هیچگونه شواهدی ادعا کرده بود که بازداشت‌شدگان قصد «اقدامات خرابکارانه» را داشته‌اند. متین یزدانی شنبه ۲۳ تیر در هنگام مراجعه به اجرای احکام بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شده بود. در این پرونده ۱۱ فعال مدنی و حقوق زنان گیلان در مجموع به بیش از ۶۰ سال حبس محکوم شدند. تیرماه سال جاری، ماری لاولر، گزارشگر ویژه سازمان ملل با انتشار پستی در رسانه ایکس، نسبت به احکام طولانی‌مدت زندان و گزارش‌های منتشرشده درباره بازداشت خشونت‌آمیز، شکنجه، و تهدید ماموران امنیتی جمهوری اسلامی به تجاوز و کشتن این زندانیان در حین بازجویی ابراز نگرانی کرده و خواهان پایان سرکوب فعالان زن حقوق بشر شده بود

۱۴۰۳-۰۵-۰۲

یک فعال حقوق زنان در زندان به بیماری «آتلکتازی» مبتلا شد

۳۱.تیر.۱۴۰۳ صدای آمریکا

یک فعال حقوق زنان با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرده است که بخشی از ریه‌اش دچار «آتلکتازی» شده است. متین یزدانی، نوشته است «با تمدید مرخصی درمانی او موافقت نشد‌ه، اما با توجه به نظریه پزشکی قانونی، وضعیت ریه‌اش و درگیری با بیماری سل، حکم باید شش ماه متوقف شود.» خانم یزدانی در این پست اینستاگرامی تاکید کرده است که سابقه هیچ گونه بیماری زمینه‌ای نداشته و براساس مستندات در شرایط نامطلوب بهداشتی در زندان در مواجهه با «میکروب سل» قرار گرفته و بخشی از ریه‌اش دچار «آتلکتازی» شده است. این فعال حقوق زنان با انتقاد از شرایط نامطلوب زندان‌ها در ایران نوشته است که نگران زندانیان دیگر است. آتلکتازی به جمع شدن بخشی از ریه یا تمامی آن گفته می‌شود. این مشکل باعث جذب نشدن اکسیژن به مقدار کافی از طریق ریه می‌شود. متین یزدانی مرداد ماه سال گذشته به همراه جلوه جواهری، فروغ سمیع‌نیا، یاسمین حشدری، نگین رضایی، زهرا دادرس، زهره دادرس، واحده خوش‌سیرت، شیوا شاه‌سیاه، سارا جهانی و آزاده چاوشیان و هومن طاهری در شمال ایران بازداشت شد. اداره اطلاعات گیلان بدون ارائه هیچگونه شواهدی ادعا کرده بود که بازداشت‌شدگان قصد «اقدامات خرابکارانه» را داشته‌اند. متین یزدانی شنبه ۲۳ تیر در هنگام مراجعه به اجرای احکام بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شده بود. در این پرونده ۱۱ فعال مدنی و حقوق زنان گیلان در مجموع به بیش از ۶۰ سال حبس محکوم شدند. تیرماه سال جاری، ماری لاولر، گزارشگر ویژه سازمان ملل با انتشار پستی در رسانه ایکس، نسبت به احکام طولانی‌مدت زندان و گزارش‌های منتشرشده درباره بازداشت خشونت‌آمیز، شکنجه، و تهدید ماموران امنیتی جمهوری اسلامی به تجاوز و کشتن این زندانیان در حین بازجویی ابراز نگرانی کرده و خواهان پایان سرکوب فعالان زن حقوق بشر شده بود

۱۴۰۳-۰۵-۰۱

شیوع ساس در بند زنان کانون اصلاح و تربیت سنندج: بی‌توجهی مسئولین زندان به وضعیت سلامتی زندانیان

۲۸.تیر.۱۴۰۳ کردستان

در مدت دو هفته گذشته شیوع ساس در بند زنان کانون اصلاح و تربیت سنندج اعتراض زندانیان را به همراه داشته اما تا کنون اقدامی از سوی مسئولین زندان در این خصوص صورت نگرفته است.

بنا به اطلاع شبکه حقوق بشر کردستان، ۵۶ زندانی در ۴ اتاق بند زنان کانون اصلاح و تربیت سنندج به سر می‌برند. در چند سال گذشته گزارش‌های در خصوص وضعیت نامناسب بهداشتی این زندان منتشر شده بود. از دو هفته پیش شیوع ساس در این بند سبب آزار روحی و جسمی زندانیان شده و اعتراض زندانیان تا کنون با بی‌توجهی مسئولین زندان مواجه شده است. گفته می‌شود وضعیت نامناسب بهداشتی این زندان بستری برای شیوع ساس شده و مسئولین زندان به بهانه کمبود بودجه تا کنون اقدامی در این مورد انجام نداده‌اند.

۱۴۰۳-۰۴-۳۱

سارا جهانی، فعال حقوق زنان، از ابتلای خود به «بیماری زمینه‌ای» پس از بازداشت خبر داد

۲۸.تیر.۱۴۰۳ ایران اینترنشنال

سارا جهانی، فعال حقوق زنان که در مرداد سال ۱۴۰۲ مدتی در بازداشت بود، از ابتلای خود به نوعی «بیماری زمینه‌ای» خبر داد و نوشت: «من بیماری زمینه‌ای نداشتم، دچارش شدم.» پیش‌تر تعدادی از زندانیان سیاسی سابق از ابتلای خود به بیماری‌های خود ایمنی و زمینه‌ای خبر دادند.این فعال حقوق زنان، روز پنج‌شنبه ۲۸ تیرماه، با انتشار مطلبی در اینستاگرام خود نوشت صبح چهارشنبه قاضی اجرای احکام، او و یاسمین هشدری را به پزشکی قانونی ارجاع داد و هومن طاهری را برای انتقال به زندان لاکان رشت بازداشت کرد. او که روز چهارشنبه برای اجرای حکم حبس خود را به دایره اجرای احکام رشت معرفی کرد، اعلام کرد:‌ «به قاضی برای چندمین بار از بازداشت رعب‌آور، بازجویی‌های وحشیانه و وضعیت هولناک لاکان گفتم. من بیماری زمینه‌ای نداشتم. دچارش شدم.» نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی روز ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، دست‌کم ۱۱ فعال حقوق زنان را در شهرهای رشت،‌ فومن، انزلی و لاهیجان بازداشت کردند. این افراد پس از گذراندن حدود دو ماه در فواصل زمانی متفاوت، با تودیع قرارهای وثیقه به‌ صورت موقت از زندان لاکان رشت آزاد شدند و فروردین امسال در پرونده‌ای مشترک در دادگاه انقلاب رشت مجموعا به بیش از ۶۰ سال و شش ماه حبس محکوم شدند. از میان آنها احکام زهره دادرس، زهرا دادرس، جلوه جواهری، آزاده چاوشیان، نگین رضایی، فروغ سمیع‌نیا، شیوا شاه‌سیاه و هومن طاهری در روزهای گذشته اجرا شد و احکام متین یزدانی، سارا جهانی و یاسمین حشدری تا زمان اعلام نظر پزشکی قانونی درباره وضعیت جسمی آنها به تعویق افتاد

۱۴۰۳-۰۴-۳۰

سارا جهانی، فعال حقوق زنان، از ابتلای خود به «بیماری زمینه‌ای» پس از بازداشت خبر داد

۲۸.تیر.۱۴۰۳ ایران اینترنشنال

سارا جهانی، فعال حقوق زنان که در مرداد سال ۱۴۰۲ مدتی در بازداشت بود، از ابتلای خود به نوعی «بیماری زمینه‌ای» خبر داد و نوشت: «من بیماری زمینه‌ای نداشتم، دچارش شدم.» پیش‌تر تعدادی از زندانیان سیاسی سابق از ابتلای خود به بیماری‌های خود ایمنی و زمینه‌ای خبر دادند.این فعال حقوق زنان، روز پنج‌شنبه ۲۸ تیرماه، با انتشار مطلبی در اینستاگرام خود نوشت صبح چهارشنبه قاضی اجرای احکام، او و یاسمین هشدری را به پزشکی قانونی ارجاع داد و هومن طاهری را برای انتقال به زندان لاکان رشت بازداشت کرد. او که روز چهارشنبه برای اجرای حکم حبس خود را به دایره اجرای احکام رشت معرفی کرد، اعلام کرد:‌ «به قاضی برای چندمین بار از بازداشت رعب‌آور، بازجویی‌های وحشیانه و وضعیت هولناک لاکان گفتم. من بیماری زمینه‌ای نداشتم. دچارش شدم.» نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی روز ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، دست‌کم ۱۱ فعال حقوق زنان را در شهرهای رشت،‌ فومن، انزلی و لاهیجان بازداشت کردند. این افراد پس از گذراندن حدود دو ماه در فواصل زمانی متفاوت، با تودیع قرارهای وثیقه به‌ صورت موقت از زندان لاکان رشت آزاد شدند و فروردین امسال در پرونده‌ای مشترک در دادگاه انقلاب رشت مجموعا به بیش از ۶۰ سال و شش ماه حبس محکوم شدند. از میان آنها احکام زهره دادرس، زهرا دادرس، جلوه جواهری، آزاده چاوشیان، نگین رضایی، فروغ سمیع‌نیا، شیوا شاه‌سیاه و هومن طاهری در روزهای گذشته اجرا شد و احکام متین یزدانی، سارا جهانی و یاسمین حشدری تا زمان اعلام نظر پزشکی قانونی درباره وضعیت جسمی آنها به تعویق افتاد

۱۴۰۳-۰۴-۲۹

سارا جهانی، فعال حقوق زنان، از ابتلای خود به «بیماری زمینه‌ای» پس از بازداشت خبر داد

۲۸.تیر.۱۴۰۳ ایران اینترنشنال

سارا جهانی، فعال حقوق زنان که در مرداد سال ۱۴۰۲ مدتی در بازداشت بود، از ابتلای خود به نوعی «بیماری زمینه‌ای» خبر داد و نوشت: «من بیماری زمینه‌ای نداشتم، دچارش شدم.» پیش‌تر تعدادی از زندانیان سیاسی سابق از ابتلای خود به بیماری‌های خود ایمنی و زمینه‌ای خبر دادند.این فعال حقوق زنان، روز پنج‌شنبه ۲۸ تیرماه، با انتشار مطلبی در اینستاگرام خود نوشت صبح چهارشنبه قاضی اجرای احکام، او و یاسمین هشدری را به پزشکی قانونی ارجاع داد و هومن طاهری را برای انتقال به زندان لاکان رشت بازداشت کرد. او که روز چهارشنبه برای اجرای حکم حبس خود را به دایره اجرای احکام رشت معرفی کرد، اعلام کرد:‌ «به قاضی برای چندمین بار از بازداشت رعب‌آور، بازجویی‌های وحشیانه و وضعیت هولناک لاکان گفتم. من بیماری زمینه‌ای نداشتم. دچارش شدم.» نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی روز ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، دست‌کم ۱۱ فعال حقوق زنان را در شهرهای رشت،‌ فومن، انزلی و لاهیجان بازداشت کردند. این افراد پس از گذراندن حدود دو ماه در فواصل زمانی متفاوت، با تودیع قرارهای وثیقه به‌ صورت موقت از زندان لاکان رشت آزاد شدند و فروردین امسال در پرونده‌ای مشترک در دادگاه انقلاب رشت مجموعا به بیش از ۶۰ سال و شش ماه حبس محکوم شدند. از میان آنها احکام زهره دادرس، زهرا دادرس، جلوه جواهری، آزاده چاوشیان، نگین رضایی، فروغ سمیع‌نیا، شیوا شاه‌سیاه و هومن طاهری در روزهای گذشته اجرا شد و احکام متین یزدانی، سارا جهانی و یاسمین حشدری تا زمان اعلام نظر پزشکی قانونی درباره وضعیت جسمی آنها به تعویق افتاد

۱۴۰۳-۰۴-۲۸

فرمانده انتظامی استان البرز می‌گوید دختران جوانی که در مراسم مذهبی بدون حجاب زنجیر می‌زدند احضار شده‌اند

دختران جوان بدون حجاب در دسته عزاداری + خبر تکمیلی - Gooya News

سه‌شنبه ۲۶ تیر، ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که چند زن نوجوان و جوان را نشان می‌داد که بدون حجاب اجباری در دسته‌های سوگواری تاسوعا و عاشورا در کرج، زنجیر می‌زدند. این تصاویر توجه‌های بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی را به خود جلب کرد. در حالی‌که برخی آن را از درون تصاحب‌کردن مراسم مذهبی حکومتی محرم از سوی زنان و نسل‌های جوان می‌دانستند، گروهی دیگر مخالف هرگونه شرکت در این‌گونه مراسم بودند. روز چهارشنبه ۲۷ تیر، حمید هداوند، فرمانده انتظامی استان البرز، با اشاره به این ویدئو دختران را به «خدشه‌دار کردن احساسات عزاداران حسینی» در کشور متهم کرد. هداوند با بیان این‌که همه‌ی این افراد شناسایی شده و به پلیس احضار شده‌اند، گفت پلیس «با افرادی که حرمت امامان شیعه را می‌شکنند» برخورد خواهد کرد.( رادیو زمانه ۲۷ تیر ۱۴۰۳)

۱۴۰۳-۰۴-۲۷

زندان ارومیه؛ تداوم بازداشت و بلاتکلیفی مژگان سلمان‌زاده، شهروند بهائی

۲۵.تیر.۱۴۰۳ هرانا

مژگان سلمان‌زاده، شهروند بهائی علیرغم گذشت دوازده روز از زمان بازداشت، کماکان در زندان ارومیه در بلاتکلیفی به سر می‌برد. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مژگان سلمان‌زاده کماکان در بازداشت به سر می‌برد. یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این شهروند ضمن تایید این خبر به هرانا گفت: “خانم سلمان‌زاده در تاریخ چهاردهم تیرماه در شهر ماکو توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و اخیراً در تماسی تلفنی از انتقال خود به بند عمومی زندان ارومیه خبر داده است. همچنین تاکنون امکان آزادی موقت برای این شهروند بهائی میسر نشده است.” تا لحظه تنظیم این گزارش از دلایل بازداشت و اتهامات مطروحه علیه وی اطلاعی حاصل نشده است. مژگان سلمان‌زاده، شهروند بهائی و محقق حوزهٔ روانشناسی فیزیولوژیک است. شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد. بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار شهروند بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

۱۴۰۳-۰۴-۲۶

زینب جلالیان: از ۸۸ تهدید می‌شوم که اگر توبه نکنم زنده‌به‌گورم می‌کنند

۲۳.تیر.۱۴۰۳ ایران وایر

بر اساس اطلاع «ایران‌وایر»، «زینب جلالیان»، زندانی سیاسی کُرد محکوم به حبس ابد در پیامی از زندان مرکزی یزد، درباره وضعیت نامساعد سلامتی خود اطلاع‌رسانی کرده و گفته که تحت فشار است تا «توبه‌نامه» امضا کند. در این پیام که توسط «قاسم بُعِدی»، حقوقدان و وکیل دادگستری در اختیار ایران‌وایر قرار گرفته، خانم جلالیان گفته است که ۳ ماه است درگیر بیماری و دردی است که «خودش هم نمی‌داند چیست» و کادر درمان زندان هم به‌جز تجویز مُسکن برای بهبود حال او، تاکنون هیچ اقدامی انجام نداده‌اند. بر اساس این پیام، ماموران اطلاعات و مسوولان زندان یزد، هر از گاهی او را تحت فشار قرار می‌دهند که چنان‌چه توبه نامه امضا کند، به او مرخصی داده خواهد شد و به او گفته می‌شود که اگر اعتراف کند عضو «گروهک تروریستی» بوده و «پشیمان» است، آزاد خواهد شد.  در بخشی از این پیام که به‌صورت مکتوب و با لحن محاوره‌ای به دست ایران‌وایر رسیده و به‌منظور فصاحت بیشتر، تغییرات اندکی در آن صورت گرفته، خانم جلالیان گفته است: «دلیلی ندارد بعد از این همه سال چیزی که شما می‌خواهید را انجام بدهم. من به شما اعتماد ندارم. شما دروغگویید و ناصادق. او تاکید کرده که مسوولان سازمان زندان‌ها از سال ۱۳۸۸ به‌دنبال گرفتن توبه‌ از او هستند و بارها تهدید شده که در زندان، «زنده به‌گور» خواهد شد.  زینب جلالیان که از سال ۱۳۸۶، بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می‌برد، تاکید کرده است که در زندان «آزادتر» است اگر «قرار است بیرون از زندان حقیرانه زندگی کند.» او افزوده که امضای این توبه‌نامه، «از مرگ برایش سخت‌تر» است و چنان‌چه آن را امضا کند، «اسیرتر» خواهد بود.  بنا بر این پیام که هفته پیش از زندان یزد با واسطه به آقای بعدی، وکیل حقوق‌بشری رسیده و به طور اختصاصی در اختیار ایران‌وایر قرار گرفته، زینب جلالیان گفته است که اگر «اصول انسانی» را زیر پا بگذارد، دیگر نمی‌تواند «در روی خودش نگاه کند.» او تاکید کرده است: «الان می‌توانم خودم را در آینه نگاه کنم و بگویم درود بر تو دختر، ولی اون زمان فقط خودم را لعنت خواهم کرد.» خانم جلالیان که تنها زندانی سیاسی زن محکوم به حبس ابد است، خطاب به مسوولان قوه قضاییه و نهادهای امنیتی افزوده است: «من با امضای آن توبه‌نامه‌ای که شما می‌خواهید دیگر چطور می‌توانم در روی پدران و مادرانی که پاره‌تن‌شان ر از ایشان گرفتید نگاه کنم…من هرگز اسیر نیستم. تا پای جانم ایستادم تا شما را به اسارت خودم درآوردم.» این زندانی سیاسی همچنین تاکید کرده است: «اکنون سخت به آرامش رسیده‌ام. این اصلا آسان نبوده ولی ارزشمند است که آزادی من برایشان (مسوولان حکومت) خطر است. اسارت من برایشان خطر است. مرگ من برایشان خطر است و این برایم کافیست.» خانم جلالیان در پایان نیز گفته است: «به امید روزهای روشن! ای زمان یا تو را نخواهم زیست، یا تو را به زیبایی خواهم آراست…» زینب جلالیان، قدیمی‌ترین زندانی سیاسی زن در ایران است که در هفدهمین سال از حکم حبس ابد خود بدون رعایت اصل تفکیک جرایم در زندان یزد به‌سر می‌برد. پیش‌تر سایت حقوق بشری هرانا اعلام کرده بود که با وجود مشکلات جسمانی متعدد از رسیدگی پزشکی مناسب و حق اعزام به بیمارستان محروم مانده است. در گزارش هرانا آمده که جلالیان به بیماری ناخنک چشم و بیماری‌های کلیوی و گوارشی مبتلاست و چندی پیش به دلیل درد در ناحیه پهلوی سمت راست به بهداری زندان منتقل شده، اما پس از معاینه از سوی پزشک زندان، بدون دریافت درمان تخصصی، دوباره به بند بازگردانده شد. او پس از بازداشت برای ماه‌ها در سلول انفرادی و تحت شکنجه‌ قرار داشت تا علیه خود اعتراف کند. در اثر این شکنجه‌ها او که فقط ۴۲ سال دارد، با مشکلات عدیده جسمی روبرو است

یک کارآموز پزشکی دیگر در ایران خودکشی کرد

۲۴.تیر.۱۴۰۳ رادیو فردا

یک عضو هیئت مدیره نظام پزشکی تهران از خودکشی رزیدت بیمارستانی در یزد خبر داد.آنطور که محمدرضا اسدی در شبکه اجتماعی ایکس نوشته نور فروغی‌نسب، رزیدنت بخش اطفال بیمارستان صدوقی یزد و مادر یک کودک خردسال بوده که به زندگی خود پایان داده است. رزیدنت، دانشجو یا فارغ‌التحصیل رشته پزشکی است که به عنوان دستیار در حال گذرندان دوره علمی و تکمیلی در بیمارستان در کنار پزشکان دیگر است. آقای اسدی، با اشاره به «تداوم دومینوی خودکشی پزشکان» نوشته است که خانم فروغی‌نسب سابقه اقدام به خودکشی هم داشته و مسئولان ذی‌ربط از وضع او باخبر بوده‌اند، اما «باز هم کتمان‌درمانی» کرده و رویکرد آن‌ها «توهم حل مسئله» از این طریق بوده است. پیشتر در شبکه‌های اجتماعی اعلام شده بود خانم فروغی‌نسب رزیدنت سال دوم بخش اطفال، شنبه شب، ۲۲ تیرماه اقدام به خودکشی کرده است. سال گذشته نیز خبر خودکشی یک رزیدنت دیگر بخش اطفال، به نام مهتاب جمشیدی خبرساز شد. او که دانشجوی سال آخر دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود، در ماه نهم بارداری به زندگی خود پایان داد. افزایش آمار خودکشی در جامعه پزشکی به ویژه در میان دستیاران پزشکان چند سالی است به شکل نگران‌کننده رو به افزایش است. رضا لاری‌پور، سخنگوی سازمان نظام پزشکی ایران، اردیبهشت ۱۴۰۳ به خبرگزاری ایلنا درباره دلایل افزایش خودکشی در جامعه پزشکی و به ویژه رزیدنت‌ها گفته بود: «حجم کار داده‌شده به یک رزیدنت، بسیار بالا است و در مقابل، دریافتی این افراد نسبت به فعالیت‌هایی که انجام می‌دهند، بسیار کم است». به گفته آقای لاری‌پور یک رزیدنت با این دریافتی نه قادر است به تنهایی در شهر تهران خانه‌ای را اجاره کند و نه می‌تواند هزینه‌های زندگی از جمله مایحتاج روزمره‌ خود را تهیه کند. او با اشاره به نگرانی این افراد از آینده شغلی خود تاکید کرده بود که تمامی این شرایط به‌دلیل «استرس و اضطراب است که به افسردگی منجر می‌شود و پس از گذر از این مراحل و عدم انگیزه و ناتوان حس کردن خودشان، ممکن است دست به مرگ خودخواسته بزنند». بهمن ماه ۱۴۰۲، وحید شریعت، رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران از خودکشی منجر به مرگ ۱۶ دستیار پزشکی (رزیدنت) طی یک سال پیش از آن خبر داد. همزمان گزارش‌هایی نیز از افزایش پدیده خودکشی در میان پرستاران در ایران منتشر شده که دلیل آن «فشار فزاینده» در محل کار ذکر شده است. شمار دقیق خودکشی‌ پرستاران در ایران به‌طور رسمی مشخص نیست، اما شمار رو به افزایش آن نگران‌‌کننده است. به گفته وحید شریعت، وزارت بهداشت آمار دقیق‌تر و بیشتری از خودکشی‌ها به ویژه در میان رزیدنت‌‌ها در ایران دارد اما این آمار را محرمانه می‌دانند و اعلام نمی‌کنند. او با انتقاد از این رویکرد وزارت بهداشت به خبرگزاری دولتی ایرنا گفت: «اِشکال مهم در کشور این است که هر زمان مشکلی پیش می‌آید پیش از هر کاری آمارها را محرمانه می‌کنند یا به سرعت تکذیب می‌کنند.» به گفته رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران، مشاهدات میدانی نشان می‌دهد میزان خودکشی به طور کلی در کل جمعیت کشور افزایش پیدا کرده و در بین دستیاران پزشکی این افزایش بسیار بیشتر از جمعیت عمومی است. او تاکید کرد این موضوع را آمارهای خودکشی دستیاران پزشکی که رسانه‌ای شده و مطالعاتی که در بین خود دستیاران پزشکی در مورد فکر خودکشی انجام شده، ثابت می‌کند. نتایج تحقیق انجمن روانپزشکی ایران نشان می‌دهد که طی سال‌های گذشته آمار خودکشی در جامعه پزشکی ایران بین ۳.۱ تا ۵ برابر افزایش پیدا کرده است. علاوه بر این نگرانی از موج جدید مهاجرت در میان کادر درمان که از سال‌ها پیش آغاز شده در چند سال گذشته ادامه داشته اما دامنه آن به ماماها و پرستاران رسیده است. چندی پیش نیز سازمان نظام پزشکی از خالی ماندن ظرفیت «دستیاری» (رزیدنتی) در برخی رشته‌های تخصصی از جمله اطفال، بیهوشی و طب اورژانس خبر داد و نسبت به آینده جامعه پزشکی ابراز نگرانی کرد

بازداشت مژگان سلمان‌زاده، محقق بهائی، در ماکو

۲۴.تیر.۱۴۰۳ رادیو فردا

رادیوفردا مطلع شده مژگان سلمان‌زاده، فعال بهائی و محقق حوزهٔ روانشناسی فیزیولوژیک، در شهر ماکو در آذربایجان غربی بازداشت شده است.منابع آگاه به رادیوفردا گفتند خانم سلمان‌زاده که ساکن تهران است، پس از سفر به ماکو و اقامت دوهفته‌ای در این شهر روز پنج‌شنبه ۱۴ تیرماه توسط نهادهای امنیتی بازداشت شد. یکی از نزدیکان خانوادهٔ این محقق بهائی به رادیو فردا گفت که خانم سلمان‌زاده «به تازگی پدر و مادر خود را از دست داده و برای کنار آمدن با تنهایی شروع به سفر کرده بود». مژگان سلمان‌زاده هفتهٔ گذشته در تماس با نزدیکانش اعلام کرده است که به بند عمومی منتقل شده است. به گفته منابع آگاه با وجود قول مسئولان قضائی برای تعیین قرار وثیقه برای آزادی موقت خانم سلمان‌زاده، این امر تاکنون رخ نداده است. شواهد و گزارش‌های رسیده به رادیوفردا نشان می‌دهد که فشار سیستماتیک نهادهای امنیتی بر بهائیان همزمان با اعتراضات «زن زندگی آزادی»، دست‌کم در برخوردهای امنیتی، تبعیض و محرومیت از حقوق اولیه شهروندی و فشار مستقیم بر معترضان و فعالان بهائی بازداشت‌شده، افزایش یافته است. گزارش سالانه حقوق بشری وزارت خارجه آمریکا و گزارش کمیسیون آزادی‌های مذهبی در روزهای گذشته تداوم نقض اساسی‌ترین حقوق بهائیان در ایران را بخشی از رویکرد «هدفمند» حکومت حاکم دانسته و آن را مایه «نگرانی ویژه» توصیف کردند. جمهوری اسلامی ایران آیین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات قضایی بارها بهائیان را «جاسوس و دشمن» خوانده‌ و احکام اعدام، بازداشت، زندان و محرومیت از تحصیل و کسب‌ و کار علیه آن‌ها صادر کرده‌‌اند.

خودکشی یک دختر دانش‌آموز به دلیل ناتوانی در تامین مخارج دانشگاه

۲۴.تیر.۱۴۰۳ صدای آمریکا

سازمان حقوق بشری هه‌نگاو از خودکشی یک دختر نوجوان اهل کامیاران به دلیل «عدم توان مالی جهت تامین مخارج دانشگاه» خبر داد.هه‌نگاو نوشته است که این دختر دانش‌آموز پس از قبولی در آزمون پذیرش دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان، اقدام به خودکشی کرده به زندگی خود پایان داد. به نوشته این منبع سایان توانگری ۱۸ ساله، اهل روستای «وشترمل» از توابع بخش «موچش» شهرستان کامیاران بود که در بیمارستان توحید سنندج (سنه) جان باخت. خودکشی به واسطه فقر در ایران در سال‌های اخیر افزایش یافته است به‌طوری‌که آمار این مرگ خودخواسته در بین دانش‌‌آموزان نیز رشد چشمگیری داشته است. افزایش آمار خودکشی در بین دانش‌آموزان به گونه‌ای بوده است که روزنامه «جام جم» وابسته به صدای و سیمای جمهوری اسلامی نیز در شماره چهارشنبه ۲۰ دی‌ ماه ۱۴۰۲ به این موضوع پرداخت و در گزارشی نوشته بود: خودکشی پنجمین دلیل مرگ نوجوانان و جوانان است. جام جم اعلام کرده بود که براساس یک پژوهش، ۴۸ درصد خودکشی‌های رسانه‌ای‌شده در این بازه زمانی ۱۰‌ساله، مربوط به پسران و ۵۲ درصد هم مربوط به دختران است ‌که نحوه خودکشی و آمار آن نیز قابل‌توجه است. بنابر اعلام این روزنامه ۴۵‌ درصد از خودکشی‌ها در بازه سنی ۹ تا ۱۴ سال و ۵۵‌ درصد دیگر هم مربوط به سن ۱۵ تا ۱۸سال بوده‌ است. این روزنامه در مورد دلایل این خودکشی‌ها هم نوشته بود: «فقر ۸ درصد، مشکلات آموزشی ۲۶‌ درصد، درگیری با خانواده ۲۸‌ درصد، روابط عاطفی ۵ درصد، تجاوز۸ درصد، تحت تاثیر فیلم و ویدئو ۵ درصد و در نهایت ۲۰ درصد ازخودکشی‌ها نیز به خاطر ازدواج اجباری بوده‌ است.» برهمین اساس اعلام شده است که شهرهای تهران، اصفهان و همدان بیشترین آمار خودکشی را داشته‌اند. آمارها در جمهوری اسلامی به دلیل عدم شفافیت از سوی بسیاری از کارشناسان مورد تردید قرار می‌گیرند. آمارهای مرتبط با آسیب‌های اجتماعی نیز از جمله آمارهایی هستند که جمهوری اسلامی به آن نگاه امنیتی دارد و از انتشار کامل و شفاف آن جلوگیری می‌کند. کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران نیز ششم بهمن ماه ۱۴۰۲ در گزارشی از مرگ خود خواسته در بین دانش‌آموزان نوشته بود که «از ابتدای مهر سال جاری، شاهد خودکشی دانش‌آموزان بوده‌ایم و تنها از دی ماه تاکنون ۸ دانش‌آموز خودکشی منجر به مرگ داشته‌اند.» این گزارش مشکلات اقتصادی، فرونشست طبقه متوسط و اثرات اجتماعی و عاطفی ناشی از آن، ناکارآمدی آموزش و پرورش، نبود فضای آموزشی و مشاور در مدارس و پولی و طبقاتی شدن آموزش را عوامل ایجاد دومینوی خودکشی در بین دانش‌آموزان دانسته بود. در گزارش شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران آمده بود: «سونامی خودکشی دانش‌آموزان از ایلام و پردیس تا سنندج، جامعه را دچار شوک کرده ولی متاسفانه، واکنش اصولی از جانب مدیران ارشد آموزش و پرورش دیده نشده است

زندان ارومیه؛ تداوم بازداشت و بلاتکلیفی مژگان سلمان‌زاده، شهروند بهائی

۲۵.تیر.۱۴۰۳ هرانا

مژگان سلمان‌زاده، شهروند بهائی علیرغم گذشت دوازده روز از زمان بازداشت، کماکان در زندان ارومیه در بلاتکلیفی به سر می‌برد. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مژگان سلمان‌زاده کماکان در بازداشت به سر می‌برد. یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این شهروند ضمن تایید این خبر به هرانا گفت: “خانم سلمان‌زاده در تاریخ چهاردهم تیرماه در شهر ماکو توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و اخیراً در تماسی تلفنی از انتقال خود به بند عمومی زندان ارومیه خبر داده است. همچنین تاکنون امکان آزادی موقت برای این شهروند بهائی میسر نشده است.” تا لحظه تنظیم این گزارش از دلایل بازداشت و اتهامات مطروحه علیه وی اطلاعی حاصل نشده است. مژگان سلمان‌زاده، شهروند بهائی و محقق حوزهٔ روانشناسی فیزیولوژیک است. شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد. بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار شهروند بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

۱۴۰۳-۰۴-۲۵

فاطمه تدریسی، زندانی سیاسی در زندان کچویی کرج، دست به اعتصاب غذا زد

 

۱۳.ژوئیه .۲۰۲۴ کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

فاطمه (مژگان) تدریسی، زندانی سیاسی محبوس در زندان کچویی کرج، در اعتراض به شرایط زندان و عدم امکان استفاده از مرخصی، دست به اعتصاب غذا زده است.به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، فاطمه تدریسی توسط دادگاه انقلاب کرج به اتهامات متعددی از جمله “اغوا و تحریک مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر به قصد برهم زدن امنیت کشور”، “تبلیغ علیه نظام”، “توهین به رهبری” و “تشکیل گروه با هدف برهم زدن امنیت کشور” در مجموع به ۶ سال حبس و مجازات‌های تکمیلی محکوم شده است.تدریسی به همراه مریم جلال حسینی، دیگر زندانی سیاسی محبوس در زندان کچویی، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرج هر یک به ۶ سال حبس و ۲ سال تبعید محکوم شده بودند. حکم صادره توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی سید موسی آصف الحسینی صادر شده است. بر اساس این حکم، فاطمه تدریسی به ۶ سال حبس و ۲ سال تبعید به شهرستان زنجان و مریم جلال حسینی به ۶ سال زندان و ۲ سال تبعید به شهرستان ایلام محکوم شده‌اند. جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این دو متهم سیاسی در تاریخ ۱۳ دی ۱۴۰۲ برگزار شده بود. فاطمه تدریسی و مریم جلال حسینی اوایل شهریورماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ ۶ شهریورماه به زندان کچویی کرج منتقل شدند. مریم جلال حسینی و فاطمه تدریسی پیش از این نیز سابقه بازداشت و برخوردهای قضایی را داشته‌اند. اعتصاب غذای فاطمه تدریسی، وضعیت وخیم زندانیان سیاسی در ایران، به ویژه زنان زندانی، را برجسته می‌کند

زینب جلالیان: از ۸۸ تهدید می‌شوم که اگر توبه نکنم زنده‌به‌گورم می‌کنند

۲۳.تیر.۱۴۰۳ ایران وایر

بر اساس اطلاع «ایران‌وایر»، «زینب جلالیان»، زندانی سیاسی کُرد محکوم به حبس ابد در پیامی از زندان مرکزی یزد، درباره وضعیت نامساعد سلامتی خود اطلاع‌رسانی کرده و گفته که تحت فشار است تا «توبه‌نامه» امضا کند. در این پیام که توسط «قاسم بُعِدی»، حقوقدان و وکیل دادگستری در اختیار ایران‌وایر قرار گرفته، خانم جلالیان گفته است که ۳ ماه است درگیر بیماری و دردی است که «خودش هم نمی‌داند چیست» و کادر درمان زندان هم به‌جز تجویز مُسکن برای بهبود حال او، تاکنون هیچ اقدامی انجام نداده‌اند. بر اساس این پیام، ماموران اطلاعات و مسوولان زندان یزد، هر از گاهی او را تحت فشار قرار می‌دهند که چنان‌چه توبه نامه امضا کند، به او مرخصی داده خواهد شد و به او گفته می‌شود که اگر اعتراف کند عضو «گروهک تروریستی» بوده و «پشیمان» است، آزاد خواهد شد.  در بخشی از این پیام که به‌صورت مکتوب و با لحن محاوره‌ای به دست ایران‌وایر رسیده و به‌منظور فصاحت بیشتر، تغییرات اندکی در آن صورت گرفته، خانم جلالیان گفته است: «دلیلی ندارد بعد از این همه سال چیزی که شما می‌خواهید را انجام بدهم. من به شما اعتماد ندارم. شما دروغگویید و ناصادق. او تاکید کرده که مسوولان سازمان زندان‌ها از سال ۱۳۸۸ به‌دنبال گرفتن توبه‌ از او هستند و بارها تهدید شده که در زندان، «زنده به‌گور» خواهد شد.  زینب جلالیان که از سال ۱۳۸۶، بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می‌برد، تاکید کرده است که در زندان «آزادتر» است اگر «قرار است بیرون از زندان حقیرانه زندگی کند.» او افزوده که امضای این توبه‌نامه، «از مرگ برایش سخت‌تر» است و چنان‌چه آن را امضا کند، «اسیرتر» خواهد بود.  بنا بر این پیام که هفته پیش از زندان یزد با واسطه به آقای بعدی، وکیل حقوق‌بشری رسیده و به طور اختصاصی در اختیار ایران‌وایر قرار گرفته، زینب جلالیان گفته است که اگر «اصول انسانی» را زیر پا بگذارد، دیگر نمی‌تواند «در روی خودش نگاه کند.» او تاکید کرده است: «الان می‌توانم خودم را در آینه نگاه کنم و بگویم درود بر تو دختر، ولی اون زمان فقط خودم را لعنت خواهم کرد.» خانم جلالیان که تنها زندانی سیاسی زن محکوم به حبس ابد است، خطاب به مسوولان قوه قضاییه و نهادهای امنیتی افزوده است: «من با امضای آن توبه‌نامه‌ای که شما می‌خواهید دیگر چطور می‌توانم در روی پدران و مادرانی که پاره‌تن‌شان ر از ایشان گرفتید نگاه کنم…من هرگز اسیر نیستم. تا پای جانم ایستادم تا شما را به اسارت خودم درآوردم.» این زندانی سیاسی همچنین تاکید کرده است: «اکنون سخت به آرامش رسیده‌ام. این اصلا آسان نبوده ولی ارزشمند است که آزادی من برایشان (مسوولان حکومت) خطر است. اسارت من برایشان خطر است. مرگ من برایشان خطر است و این برایم کافیست.» خانم جلالیان در پایان نیز گفته است: «به امید روزهای روشن! ای زمان یا تو را نخواهم زیست، یا تو را به زیبایی خواهم آراست…» زینب جلالیان، قدیمی‌ترین زندانی سیاسی زن در ایران است که در هفدهمین سال از حکم حبس ابد خود بدون رعایت اصل تفکیک جرایم در زندان یزد به‌سر می‌برد. پیش‌تر سایت حقوق بشری هرانا اعلام کرده بود که با وجود مشکلات جسمانی متعدد از رسیدگی پزشکی مناسب و حق اعزام به بیمارستان محروم مانده است. در گزارش هرانا آمده که جلالیان به بیماری ناخنک چشم و بیماری‌های کلیوی و گوارشی مبتلاست و چندی پیش به دلیل درد در ناحیه پهلوی سمت راست به بهداری زندان منتقل شده، اما پس از معاینه از سوی پزشک زندان، بدون دریافت درمان تخصصی، دوباره به بند بازگردانده شد. او پس از بازداشت برای ماه‌ها در سلول انفرادی و تحت شکنجه‌ قرار داشت تا علیه خود اعتراف کند. در اثر این شکنجه‌ها او که فقط ۴۲ سال دارد، با مشکلات عدیده جسمی روبرو است

یک کارآموز پزشکی دیگر در ایران خودکشی کرد

۲۴.تیر.۱۴۰۳ رادیو فردا

یک عضو هیئت مدیره نظام پزشکی تهران از خودکشی رزیدت بیمارستانی در یزد خبر داد.آنطور که محمدرضا اسدی در شبکه اجتماعی ایکس نوشته نور فروغی‌نسب، رزیدنت بخش اطفال بیمارستان صدوقی یزد و مادر یک کودک خردسال بوده که به زندگی خود پایان داده است. رزیدنت، دانشجو یا فارغ‌التحصیل رشته پزشکی است که به عنوان دستیار در حال گذرندان دوره علمی و تکمیلی در بیمارستان در کنار پزشکان دیگر است. آقای اسدی، با اشاره به «تداوم دومینوی خودکشی پزشکان» نوشته است که خانم فروغی‌نسب سابقه اقدام به خودکشی هم داشته و مسئولان ذی‌ربط از وضع او باخبر بوده‌اند، اما «باز هم کتمان‌درمانی» کرده و رویکرد آن‌ها «توهم حل مسئله» از این طریق بوده است. پیشتر در شبکه‌های اجتماعی اعلام شده بود خانم فروغی‌نسب رزیدنت سال دوم بخش اطفال، شنبه شب، ۲۲ تیرماه اقدام به خودکشی کرده است. سال گذشته نیز خبر خودکشی یک رزیدنت دیگر بخش اطفال، به نام مهتاب جمشیدی خبرساز شد. او که دانشجوی سال آخر دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود، در ماه نهم بارداری به زندگی خود پایان داد. افزایش آمار خودکشی در جامعه پزشکی به ویژه در میان دستیاران پزشکان چند سالی است به شکل نگران‌کننده رو به افزایش است. رضا لاری‌پور، سخنگوی سازمان نظام پزشکی ایران، اردیبهشت ۱۴۰۳ به خبرگزاری ایلنا درباره دلایل افزایش خودکشی در جامعه پزشکی و به ویژه رزیدنت‌ها گفته بود: «حجم کار داده‌شده به یک رزیدنت، بسیار بالا است و در مقابل، دریافتی این افراد نسبت به فعالیت‌هایی که انجام می‌دهند، بسیار کم است». به گفته آقای لاری‌پور یک رزیدنت با این دریافتی نه قادر است به تنهایی در شهر تهران خانه‌ای را اجاره کند و نه می‌تواند هزینه‌های زندگی از جمله مایحتاج روزمره‌ خود را تهیه کند. او با اشاره به نگرانی این افراد از آینده شغلی خود تاکید کرده بود که تمامی این شرایط به‌دلیل «استرس و اضطراب است که به افسردگی منجر می‌شود و پس از گذر از این مراحل و عدم انگیزه و ناتوان حس کردن خودشان، ممکن است دست به مرگ خودخواسته بزنند». بهمن ماه ۱۴۰۲، وحید شریعت، رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران از خودکشی منجر به مرگ ۱۶ دستیار پزشکی (رزیدنت) طی یک سال پیش از آن خبر داد. همزمان گزارش‌هایی نیز از افزایش پدیده خودکشی در میان پرستاران در ایران منتشر شده که دلیل آن «فشار فزاینده» در محل کار ذکر شده است. شمار دقیق خودکشی‌ پرستاران در ایران به‌طور رسمی مشخص نیست، اما شمار رو به افزایش آن نگران‌‌کننده است. به گفته وحید شریعت، وزارت بهداشت آمار دقیق‌تر و بیشتری از خودکشی‌ها به ویژه در میان رزیدنت‌‌ها در ایران دارد اما این آمار را محرمانه می‌دانند و اعلام نمی‌کنند. او با انتقاد از این رویکرد وزارت بهداشت به خبرگزاری دولتی ایرنا گفت: «اِشکال مهم در کشور این است که هر زمان مشکلی پیش می‌آید پیش از هر کاری آمارها را محرمانه می‌کنند یا به سرعت تکذیب می‌کنند.» به گفته رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران، مشاهدات میدانی نشان می‌دهد میزان خودکشی به طور کلی در کل جمعیت کشور افزایش پیدا کرده و در بین دستیاران پزشکی این افزایش بسیار بیشتر از جمعیت عمومی است. او تاکید کرد این موضوع را آمارهای خودکشی دستیاران پزشکی که رسانه‌ای شده و مطالعاتی که در بین خود دستیاران پزشکی در مورد فکر خودکشی انجام شده، ثابت می‌کند. نتایج تحقیق انجمن روانپزشکی ایران نشان می‌دهد که طی سال‌های گذشته آمار خودکشی در جامعه پزشکی ایران بین ۳.۱ تا ۵ برابر افزایش پیدا کرده است. علاوه بر این نگرانی از موج جدید مهاجرت در میان کادر درمان که از سال‌ها پیش آغاز شده در چند سال گذشته ادامه داشته اما دامنه آن به ماماها و پرستاران رسیده است. چندی پیش نیز سازمان نظام پزشکی از خالی ماندن ظرفیت «دستیاری» (رزیدنتی) در برخی رشته‌های تخصصی از جمله اطفال، بیهوشی و طب اورژانس خبر داد و نسبت به آینده جامعه پزشکی ابراز نگرانی کرد

بازداشت مژگان سلمان‌زاده، محقق بهائی، در ماکو

۲۴.تیر.۱۴۰۳ رادیو فردا

رادیوفردا مطلع شده مژگان سلمان‌زاده، فعال بهائی و محقق حوزهٔ روانشناسی فیزیولوژیک، در شهر ماکو در آذربایجان غربی بازداشت شده است.منابع آگاه به رادیوفردا گفتند خانم سلمان‌زاده که ساکن تهران است، پس از سفر به ماکو و اقامت دوهفته‌ای در این شهر روز پنج‌شنبه ۱۴ تیرماه توسط نهادهای امنیتی بازداشت شد. یکی از نزدیکان خانوادهٔ این محقق بهائی به رادیو فردا گفت که خانم سلمان‌زاده «به تازگی پدر و مادر خود را از دست داده و برای کنار آمدن با تنهایی شروع به سفر کرده بود». مژگان سلمان‌زاده هفتهٔ گذشته در تماس با نزدیکانش اعلام کرده است که به بند عمومی منتقل شده است. به گفته منابع آگاه با وجود قول مسئولان قضائی برای تعیین قرار وثیقه برای آزادی موقت خانم سلمان‌زاده، این امر تاکنون رخ نداده است. شواهد و گزارش‌های رسیده به رادیوفردا نشان می‌دهد که فشار سیستماتیک نهادهای امنیتی بر بهائیان همزمان با اعتراضات «زن زندگی آزادی»، دست‌کم در برخوردهای امنیتی، تبعیض و محرومیت از حقوق اولیه شهروندی و فشار مستقیم بر معترضان و فعالان بهائی بازداشت‌شده، افزایش یافته است. گزارش سالانه حقوق بشری وزارت خارجه آمریکا و گزارش کمیسیون آزادی‌های مذهبی در روزهای گذشته تداوم نقض اساسی‌ترین حقوق بهائیان در ایران را بخشی از رویکرد «هدفمند» حکومت حاکم دانسته و آن را مایه «نگرانی ویژه» توصیف کردند. جمهوری اسلامی ایران آیین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات قضایی بارها بهائیان را «جاسوس و دشمن» خوانده‌ و احکام اعدام، بازداشت، زندان و محرومیت از تحصیل و کسب‌ و کار علیه آن‌ها صادر کرده‌‌اند.

خودکشی یک دختر دانش‌آموز به دلیل ناتوانی در تامین مخارج دانشگاه

۲۴.تیر.۱۴۰۳ صدای آمریکا

سازمان حقوق بشری هه‌نگاو از خودکشی یک دختر نوجوان اهل کامیاران به دلیل «عدم توان مالی جهت تامین مخارج دانشگاه» خبر داد.هه‌نگاو نوشته است که این دختر دانش‌آموز پس از قبولی در آزمون پذیرش دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان، اقدام به خودکشی کرده به زندگی خود پایان داد. به نوشته این منبع سایان توانگری ۱۸ ساله، اهل روستای «وشترمل» از توابع بخش «موچش» شهرستان کامیاران بود که در بیمارستان توحید سنندج (سنه) جان باخت. خودکشی به واسطه فقر در ایران در سال‌های اخیر افزایش یافته است به‌طوری‌که آمار این مرگ خودخواسته در بین دانش‌‌آموزان نیز رشد چشمگیری داشته است. افزایش آمار خودکشی در بین دانش‌آموزان به گونه‌ای بوده است که روزنامه «جام جم» وابسته به صدای و سیمای جمهوری اسلامی نیز در شماره چهارشنبه ۲۰ دی‌ ماه ۱۴۰۲ به این موضوع پرداخت و در گزارشی نوشته بود: خودکشی پنجمین دلیل مرگ نوجوانان و جوانان است. جام جم اعلام کرده بود که براساس یک پژوهش، ۴۸ درصد خودکشی‌های رسانه‌ای‌شده در این بازه زمانی ۱۰‌ساله، مربوط به پسران و ۵۲ درصد هم مربوط به دختران است ‌که نحوه خودکشی و آمار آن نیز قابل‌توجه است. بنابر اعلام این روزنامه ۴۵‌ درصد از خودکشی‌ها در بازه سنی ۹ تا ۱۴ سال و ۵۵‌ درصد دیگر هم مربوط به سن ۱۵ تا ۱۸سال بوده‌ است. این روزنامه در مورد دلایل این خودکشی‌ها هم نوشته بود: «فقر ۸ درصد، مشکلات آموزشی ۲۶‌ درصد، درگیری با خانواده ۲۸‌ درصد، روابط عاطفی ۵ درصد، تجاوز۸ درصد، تحت تاثیر فیلم و ویدئو ۵ درصد و در نهایت ۲۰ درصد ازخودکشی‌ها نیز به خاطر ازدواج اجباری بوده‌ است.» برهمین اساس اعلام شده است که شهرهای تهران، اصفهان و همدان بیشترین آمار خودکشی را داشته‌اند. آمارها در جمهوری اسلامی به دلیل عدم شفافیت از سوی بسیاری از کارشناسان مورد تردید قرار می‌گیرند. آمارهای مرتبط با آسیب‌های اجتماعی نیز از جمله آمارهایی هستند که جمهوری اسلامی به آن نگاه امنیتی دارد و از انتشار کامل و شفاف آن جلوگیری می‌کند. کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران نیز ششم بهمن ماه ۱۴۰۲ در گزارشی از مرگ خود خواسته در بین دانش‌آموزان نوشته بود که «از ابتدای مهر سال جاری، شاهد خودکشی دانش‌آموزان بوده‌ایم و تنها از دی ماه تاکنون ۸ دانش‌آموز خودکشی منجر به مرگ داشته‌اند.» این گزارش مشکلات اقتصادی، فرونشست طبقه متوسط و اثرات اجتماعی و عاطفی ناشی از آن، ناکارآمدی آموزش و پرورش، نبود فضای آموزشی و مشاور در مدارس و پولی و طبقاتی شدن آموزش را عوامل ایجاد دومینوی خودکشی در بین دانش‌آموزان دانسته بود. در گزارش شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران آمده بود: «سونامی خودکشی دانش‌آموزان از ایلام و پردیس تا سنندج، جامعه را دچار شوک کرده ولی متاسفانه، واکنش اصولی از جانب مدیران ارشد آموزش و پرورش دیده نشده است

۱۴۰۳-۰۴-۲۴

تداوم بازداشت و بی خبری از وضعیت مریم مهرابی

۲۳.تیر.۱۴۰۳ هرانا

مریم مهرابی، معلم ساکن اصفهان، علیرغم گذشت بیست و شش روز از زمان دستگیری، کماکان در بازداشت و بلاتکلیفی بسر میبرد. بی خبری از وضعیت وی، موجب افزایش نگرانی خانواده و اطرافیان این شهروند بازداشتی شده است. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مریم مهرابی در بازداشت بسر میبرد. یک منبع مطلع نزدیک به خانواده خانم مهرابی ضمن تایید این خبر به هرانا گفت: “علیرغم گذشت بیست و شش روز از زمان بازداشت و پیگیری های خانواده وی از مراجع امنیتی و قضایی، مسئولین مربوطه از ارائه پاسخی روشن در خصوص وضعیت این شهروند خودداری می کنند. تاکنون از محل نگهداری، دلایل بازداشت و وضعیت او اطلاعی به خانواده اش داده نشده و این موضوع، بر نگرانی‌ های نزدیکان وی افزوده است. خانم مهرابی در این مدت تنها یک تماس تلفنی با خانواده داشته است.” این شهروند در تاریخ بیست و نهم خردادماه، توسط نیروهای امنیتی در اصفهان بازداشت شد. خانم مهرابی پیشتر در اسفند ۱۴۰۱، در حالیکه پیگیر پرونده برادرش محمود مهرابی بود، توسط نیروهای امنیتی در دادسرای شهرستان مبارکه بازداشت و به زندان دولت آباد اصفهان منتقل شد. این شهروند سه روز بعد با تامین قرار از این زندان آزاد شد. وی در شهریور سال گذشته توسط شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو شهر مبارکه به هفتاد و چهار ضربه شلاق و سه ماه حبس محکوم شده بود که این حکم به پرداخت جزای نقدی تبدیل شد. مریم مهرابی، معلم و شهروند ساکن اصفهان است.

تشدید فشار بر خانواده‌های دادخواه؛ سمیه ساریخانی دشتی از محل کار اخراج شد

۲۳.تیر.۱۴۰۳ صدای آمریکا

ادامه فشارها بر خانواده‌های دادخواه، سمیه ساریخانی دشتی، مادر دادخواه، از محل کارش اخراج شد.مادر عرفان ساریخانی دشتی، از جان‌باختگان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، روز شنبه ۲۳ تیرماه در یادداشتی در صفحه اینستاگرام خبر داد که از محل کارش در یک شرکت تجهیزات پزشکی اخراج شده است. او دلیل اخراجش را شناسایی شدن در شبکه اجتماعی اینستاگرام ذکر کرده و نوشته است:«من از شرکت تجهیزات پزشکی امروز اخراج شدم اونم به جرم اینکه تو اینستا من رو دیدن و شناختن» این مادر دادخواه در ادامه اضافه کرده است:«همشون مشکی تنشون بود، تمام دیوارها اسم حسین بود. بیزارم ازتون. عرفان ساریخانی دشتی، معترض ۲۲ ساله ساکن تهران، روز ۲۶ مهرماه ۱۴۰۱ دربحبوحه اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی» ناپدید شد. پیکر بی‌جان او روز ۲۹ مهر در حوالی جاجرود و با بینی و صورت شکسته، پیدا شد. تاکنون بسیاری از اعضای خانواده‌های دادخواه هدف آزارهای حکومت از جمله احضار و بازداشت قرار گرفته یا از کار و محل تحصیل خود اخراج شده‌اند. از جمله امید و زهرا سعیدیان‌جو، برادر و خواهر دادخواه میلاد سعیدیان‌جو، در فروردین سال جاری از احضارشان به دادسرای ایذه، در استان خوزستان، خبر دادند. «آزار و اذیت» خانواده‌های جان‌باختگان اعتراضات سراسری به وسیله نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی بارها از سوی نهادهای حقوق بشری مورد انتقاد قرار گرفته است

بازداشت و انتقال متین یزدانی به زندان لاکان رشت

۱۳.ژوئیه .۲۰۲۴ خبرگزاری زن

امروز شنبه۲۳تیرماه، متین یزدانی، فعال حقوق زنان و فعال مدنی که به اتهام  «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور» و «عضویت در گروه غیرقانونی» به ۶ سال و سه ماه و ١٧ روز حبس تعزیری محکوم شده است، بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شد.متین یزدانی به همراه سه تن دیگر از فعالان حقوق زنان ساکن رشت به نام‌های زهرا دادرس، زهره دادر و جلوه جواهری در تاریخ ۲۵ مرداد ماه ۱۴۰۲، توسط مأموران اداره اطلاعات استان گیلان، بازداشت و پس از تفتیش منازل و توقیف برخی لوازم شخصی این شهروندان از قبیل گوشی تلفن همراه، لپ تاپ و غیره، برای تشکیل پرونده قضایی و انجام تحقیقات به بازداشتگاه آن نهاد امنیتی منتقل و در تاریخ ۲۶ شهریور ماه ۱۴۰۲، با تودیع قرار وثیقه آزاد شد. روز پنج‌شنبه دهم اسفندماه ۱۴۰۲، جلسه‌ی دادگاه رسیدگی به اتهامات متین یزدانی به همراه ۱۰ تن دیگر از فعالان حقوق زنان به نام‌های نگین رضایی، آزاده چاوشیان، فروغ سمیع‌نیا، شیوا شاه‌سیاه، جلوه جواهری سارا جهانی، یاسمین حشدری، هومن طاهری، زهره دادرس و زهره دادرس در پرونده‌ای مشترک در شعبه‌ی سوم دادگاه انقلاب رشت برگزار شد. در نهایت شعبه‌ی ٣ دادگاه انقلاب رشت مرکز استان گیلان، متین یزدانی، فروغ سمیع‌نیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه سیاه، نگین رضایی، آزاده چاوشیان و زهرا دادرس را به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور» و «عضویت در گروه غیرقانونی» هر کدام به ۶ سال و سه ماه و ١٧ روز جبس تعزیری و جلوه جواهری و هومن طاهری را نیز به اتهام «تبلیغ علیه نظام» هر یک به ۱سال حبس تعزیری و زهره دادرس را به اتهام «تشکیل گروه با هدف بر هم زدن امنیت ملی» و «اجتماع و تبانی» به ٩ سال و شش ماه و دو روز حبس، محکوم کرد. این حکم در نهایت توسط شعبه‌ی ١١ دادگاه تجدیدنظر استان گیلان تأیید و ٨ خردادماه سال جاری به این فعالان ابلاغ شد. زهره دادرس و زهرا دادرس روز چهارشنبه ۲۰ تیرماه و نگین رضایی، آزاده چاوشیان، فروغ سمیع‌نیا، شیوا شاه‌سیاه و جلوه جواهری نیز امروز شنبه ۲۳تیرماه بازداشت و جهت اجرای حکم حبس به زندان لاکان رشت منتقل شدند

تاخیر در اجرای قانون حجاب تکذیب شد؛ نماینده مجلس: حرف‌هایم قدیمی بود

۱۹ آذر ۱۴۰۳  ایران وایر در پی انتشار گزارش‌هایی مبنی‌بر تاخیر در اجرای قانون جنجالی «عفاف و حجاب»، «اسماعیل سیاوشی»، عضو کمیسیون فرهنگی مج...